ar
Feedback
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏

🙏دعاهای مشکل گشا 🙏

الذهاب إلى القناة على Telegram

‍▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین ▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بے‌اثرست ▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم ▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمان‌آور است

إظهار المزيد
2025 عام في الأرقامsnowflakes fon
card fon
55 704
المشتركون
-3624 ساعات
-3307 أيام
-1 43130 أيام
أرشيف المشاركات
01:01
Video unavailableShow in Telegram
🗯بوی خوش عجیب بر اثر گفتن یک ذکر خاص ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
1.70 MB
3👍 2😱 1
00:57
Video unavailableShow in Telegram
آخرین بار کی از ته دل توبه کردی؟ یک نماز دو رکعتی توبه می‌تونه صفحه زندگی‌ات رو برگردونه و سنگینی گناه رو از دلت برداره ✨. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
3.42 MB
Photo unavailableShow in Telegram
💠 دیدن فیلم‌هایی که محتوای آن با دین اسلام سازگار نیست 💬 سؤال: آیا دیدن فیلم‌هایی که محتوای آن با دین اسلام سازگار نیست، ولی توهینی به دین اسلام نمی‌کند، حرام محسوب می‌شود؟ ✅ پاسخ: 🔹اگر مفسده‌ای داشته باشد یا سبب انحراف باشد، جائز نیست. 🔺انحراف دو گونه است: انحراف در عقیده‌‌ یا در عمل. 1️⃣ انحراف در اعتقاد: یعنی انسان را نسبت به معارف دینی دچار تردید و شبهه کند و حالت بی‌تفاوتی در انسان به وجود آورد. مثلاً کسی سرگرم به این امور می‌شود و به تدریج ذهنیّات او عوض می‌شود؛ چه بسا اتفاق می‌افتد، وقتی انسان در حالت عادی است، براساس گرایش‌‌های روحی و فکری‌‌اش با مسجد، مؤمنین و با فضای دینی سر و کار دارد و یک عقاید و گرایش روحی و فکری‌ نسبت به دین دارد و وقتی در این امور غرق شد، به تدریج آن عقاید عوض می‌شود و انسان را منحرف می‌کند. 2️⃣ انحراف در عمل: یعنی انسان را به کار حرام وادارد، یا در او حالت بی‌مبالاتی نسبت به گناه به وجود آورد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
3
با ورودم به حیاط متوجه کفش‌های زنانه دمِ در شدم. نزدیک‌تر که شدم، کفش‌های مادرم را شناختم. می‌خواستم وارد خانه شوم که با شنیدن اسمم از زبان مادر، رادارهایم فعال شد. بدون هیچ سروصدایی فال‌گوش ایستادم. اگر پدر مرا در این حال می‌دید، قطعاً تکهٔ بزرگم گوشم بود. حواسم را دادم به گفته‌های مامان: _ مامان‌جان، روژان بچه است، عقلش نمی‌کشه شما باهاش حرف بزنید. آخه کی بهتر از پسر هیلدا؟ هم کمالاته، هم تحصیل‌کرده‌ست، هم خانواده‌داره، هم دکتره. _ سوده، اگه روژان بچه است چرا می‌خوای شوهرش بدی؟ و اگه به سن ازدواج رسیده، پس بذار خودش انتخاب کنه. روژان اون‌قدر عاقله که خوب و بد رو تشخیص بده. _ مامان‌جان، اون اگه خوب و بد رو تشخیص می‌داد، این بلا رو سر پوشش نمی‌آورد. _ اینکه اون‌قدر خانم شده و با اون حجاب برازنده‌تر شده بده؟ به نظرش احترام بذار. چرا کاری می‌کنی از تو هم فراری بشه؟ من بهت اینو یاد دادم که خواسته‌هات رو به بچه‌هات تحمیل کنی؟ سوده، دخترت هم عاقله و هم بالغ؛ پس مثل بچه‌های دوساله باهاش رفتار نکن. واقعاً بچم حق داره با این اخلاق تو از خونه فراری بشه. _ وااااا مامان! دیگر بس بود؛ به اندازهٔ کافی شنیده بودم. الان بهترین فرصت بود که با مادرم صحبت کنم و شرّ فرزاد را از سرم کم کنم. کمی از در فاصله گرفتم، انگار که تازه وارد حیاط شده‌ام. با صدای بلند از همان‌جا داد زدم: _ اهالی خونه نیستید؟ خانم‌جون در را باز کرد و با لبخند گفت: _ بیا تو عزیزم، خسته نباشی. بیا داخل، مهمون داریم. _ واقعاً؟! کی هست مهمونمون؟ _ غریبه نیست، مادرتِه. گونهٔ خانم‌جون را بوسیدم و به داخل رفتم. مادرم روی مبل نشسته بود. _ سلام عرض می‌کنم بانو. از این طرف‌ها؟ نگفته بودید تشریف میارید. _ واسه اومدن به خونهٔ مامانم باید از تو اجازه می‌گرفتم؟ _ جسارت نکردم خدمتتون، بله شما صاحب‌اختیارید. گفتم اگر خبر می‌دادید، گاوی، گوسفندی، چیزی جلو پاتون قربونی می‌کردیم. _ ماشاالله چهل گز زبون داری! _ با اجازه‌تون من برم تو اتاقم، زبونم رو متر کنم ببینم واقعاً چهل گز می‌شه یا نه. _ من حریف زبون تو نمی‌شم. با خنده به اتاقم رفتم. لباس‌هایم را عوض کردم. به سرویس بهداشتی رفتم تا وضو بگیرم؛ چیزی به اذان ظهر نمانده بود. با صدای خانم‌جون که مرا فرامی‌خواند، پیش او و مادرم رفتم. _ جانم خان‌جون؟ _ عزیزم بیا چایی بخور، خسته‌ای. نگاهی به مادرم کردم که بی‌تفاوت به من، به برنامهٔ تلویزیون چشم دوخته بود. _ قربونت بشم که انقدر به فکرم هستی خان‌جونم. آره، واقعاً امروز خیلی خستم؛ به خاطر وجود یه آدم مزاحم که از قضا دکتر هم بود، زیادی خسته شدم. تا اسم دکتر آمد، مادرم همچون برق‌گرفته‌ها گفت: _ فرزاد اومده بود سراغت؟ _ بله. مگه واسه همین برنامهٔ کلاسی من رو بهش نداده بودید؟ _ به‌جای این حرف‌ها بگو ببینم چی می‌گفت؟ _ در مورد حقوق زنان تو فرانسه با هم بحث کردیم. خواستگاری کرد، منم جواب منفی دادم. تموم شد. _ خیلی خودسر شدی روژان. تو فکر نمی‌کنی لازمه نظر من و باباتو بپرسی بعد خواستگارت رو رد کنی؟ _ مگه شما و بابا قراره باهاش ازدواج کنید؟ مامان‌جان، من با آدمی که بی‌غیرته و ترجیح می‌ده زنش بدون حجاب تو خیابون جولون بده ازدواج نمی‌کنم. در ثانی، من اصلاً دوست ندارم برم فرانسه زندگی کنم. مامان‌جان، ازتون خواهش می‌کنم دیگه در مورد آقای دکترتون با من حرفی نزنید. من حرف‌هام رو با خودش زدم. با اجازه‌تون می‌رم تو اتاقم. خانم‌جون با ناراحتی گفت: _ چایی نخوردی عزیزم. _ ببخشید خان‌جون، بعداً می‌خورم. با ناراحتی به اتاقم برگشتم. جانمازم را پهن کردم تا قبل از وقت نماز، کمی با خدای خودم راز و نیاز کنم.
إظهار الكل...
👌 10 4
من به‌شدت جنگ‌طلب و قوی‌ام و فاطمه به‌شدت احساساتیه. ما مکمل خوبی هستیم. بچه‌ها… درون آدما خیلی پیچیده‌ست… تو نمی‌تونی بگی فلانی برام عالیه… چون درون آدما رو فقط خدا می‌بینه… هیچ‌وقت رو یه شخص خاصی قفل نکن… اگه هم ازدواجت به تأخیر افتاده، حتماً خیرت در اینه… خدا خیر بنده‌هاشو می‌دونه… تلاش بکن، اما هم‌زمان تسلیم باش. بگو: «خدایا، من بهت اعتماد دارم. می‌دونم که حواست بهم هست.» هیچ‌وقت به کسی وابسته نشو… وگرنه روزگارت سیاه می‌شه و همه‌چیزتو از دست می‌دی… فقط بگو: «خدایا، دلم به تو گرمه.» اگه کسی از زندگیت می‌ره، نگران نباش… خدا بعضی وقتا یه‌سری آدما رو برات حذف می‌کنه تا اون اصلیه رو برات بیاره… اینایی که می‌گم ایمان می‌خواد… اگه ایمانت ضعیف باشه، نمی‌فهمی چی می‌گم… اگه ایمانت ضعیف باشه، کَلِّ گوشات این حرفا رو درک نمی‌کنه… تو ازدواج… هر وقت دیدی داری تقلا می‌کنی، بدون داری از مسیر خارج می‌شی… خدا اونی که می‌خوای رو خیلی ساده و راحت، از یه راه عجیب ولی ساده، بهت می‌رسونه… آروم باش و به مسیرت ادامه بده… بذار خدا کارشو بکنه. ممکنه برای ازدواج، چند نفر لحظهٔ آخر نشه… اشکالی نداره… احتمالاً قرار بوده یه‌سری درس از این اتفاقات بگیری… درسایی که به رشدت کمک می‌کنه. هه… اینا همش تجربه‌های خودمه، باور کن… خیلی سختی کشیدم که اینا رو فهمیدم… من تو قضیهٔ ازدواج قشنگ فهمیدم تسلیم خدا بودن یعنی چی… اگه کسی قسمتت باشه، اگه تموم مردم عالم هم نخوان، باز به هم می‌رسین… و اگه قسمت نباشه، اگه تموم مردم عالم هم بخوان، باز به هم نمی‌رسین… اینو با یقین صددرصد بهتون می‌گم. اصلاً نگران نباش… توکلت فقط به خدا باشه و آرومِ آروم باش.
إظهار الكل...
8
من گرگان هر جا می‌رفتم خواستگاری، نمی‌شد… الان می‌گم الهی شکر که نشد! منه خر چقدر گریه می‌کردم سر یه دختری که رفتم خواستگاری و نشد… الان فقط می‌گم خیلی خر بودم که گریه می‌کردم؛ همون بهتر که نشد! وقتی میام بررسی می‌کنم، می‌بینم خیلی از ویژگی‌های شخصیتی فاطمه همونی هست که من می‌خوام… واقعاً فاطمه عالیه. اخلاقش بیسته. البته یه‌سری جاها هست که یکم باهاش مخالفم، ولی اصل رابطمون عالیه. واقعاً هم پامه. هر جا می‌رم، پایسته. خیلی تو مسائل اعتقادی شبیه همیم و این عالیه. پایهٔ حرم و گلزار شهدا و این چیزاست. عاشق همچین خانومی بودم که خدا بهم داد. خیلی با هم جوریم. ببین؟ ازت می‌خوام با تموم وجودت تلاش کنی و بجنگی… اما هیچ‌وقت عجله نکنی… تسلیم باشی. من اگه خدایی نکرده زبونم لال با غیر فاطمه ازدواج می‌کردم، قطعاً عاقبت‌به‌شر می‌شدم. من سر قضیهٔ ازدواج خیلی بالا پایین شدم… خواستگاری خیلی‌ها می‌رفتم، ولی هر کدوم به یه دلیلی نمی‌شد… الان که به فاطمه رسیدم، روزی صد هزار بار خدا رو شکر می‌کنم که نشد… خیر ما رو فقط خدا می‌دونه… هر چقدر که می‌گذره، بیشتر می‌فهمم فاطمه برای من ساخته شده… من اصلاً نباید با کسی به غیر فاطمه ازدواج می‌کردم… اینو خدا می‌دونست. اگه برگردم به گذشته، بازم با فاطمه ازدواج می‌کنم. خیلی تو زندگیم خیر و برکت وارد شده. بچه‌ها… تو مسئلهٔ ازدواج تلاش بکنید، اما تسلیم باشید… یعنی خط نکشید رو کسی و گیر ندید فقط فلانی… باور کن من اگه به غیر فاطمه ازدواج می‌کردم، بدبخت می‌شدم. این همه مدت با فاطمه بودم، به تجربه‌هام خیلی اضافه شده. یه چیزی می‌گم، به حرفم خیلی فکر کن… باید بر حسب شخصیتت انتخاب کنی، نه بر اساس چیزی که دیگران می‌پسندن… خوب رو تو تعریف می‌کنی، نه دیگران. اینایی که می‌گم فکر می‌خواد… نگاهت سطحی باشه، عمراً به عمق حرفام پی ببری. من به حرفام ایمان دارم، چون مطمئنم به چیزی که دارم می‌گم… باور کن مکمل بودن رو دقیقاً دارم تو زندگی احساس می‌کنم.
إظهار الكل...
3
Photo unavailableShow in Telegram
• • یــــــــا جبــــــــار • •
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
🖇#دل‌نگاره_های_من💔 ❇️ همیشه می‌درخشد... یک تو میان دعاهایم🤍...!! 🍂الْلَّھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّـڪَ.اَلْفَــࢪَج ✍️ از طرف عاشقی که از انتظار خسته نمی‌شود. 📝 #یک‌دقیقه‌با_امام‌زمان ➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
🌿 #کلام_امیر 📜 نهج‌البلاغه: حکمت ۲۳۰ 🔹️وَ قَالَ (عَليهِ‌السَّلامُ): شَارِکُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى، وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ. 🔸️امام (عليه‌السلام) فرمود: با کسى که روزى به او روى آورده شريک شويد که براى بى‌نياز شدن مؤثرتر و جهت روى آوردن بهره‌مندى مناسب‌تر است. ➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
1
📿 ذکر روز سه‌شنبه یـا أرحَمَ الرّاحِمين (ای مهربان‌ترین مهربانان) 🔸 تعداد توصیه‌شده: ۱۰۰ مرتبه 🔸 اثر معنوی: جلب رحمت الهی، آرامش قلب، گشایش در مشکلات 🤲 دعای روز سه‌شنبه (از دعاهای منسوب به ائمه علیهم‌السلام) متن دعا: اَللّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجِبالِ فَجَعَلْتَها دَكًّا أَنْ تَجْعَلَني مِنَ الآمِنينَ وَأَنْ تَغْفِرَ لي ذُنُوبي وَتَقْضِيَ حَوائِجي. ترجمه: خدایا، از تو می‌خواهم به نامی که با آن بر کوه‌ها جلوه کردی و آن‌ها را در هم شکستی، مرا از ایمن‌شدگان قرار ده، گناهانم را بیامرز و حاجت‌هایم را برآورده ساز. 🌟 ختم ویژه روز سه‌شنبه (برای گشایش و حاجت) ختم «یا ارحم الراحمین» 🔹 زمان: بعد از نماز صبح یا نماز عشاء روز سه‌شنبه 🔹 روش انجام: ۳ مرتبه صلوات ۳۳۳ مرتبه ذکر یا ارحمَ الراحمین بیان حاجت با قلبی خالص ختم با ۳ مرتبه صلوات 🔸 توصیه: این ختم را ۳ سه‌شنبه متوالی انجام دهید. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
6
Photo unavailableShow in Telegram
🌅 نیایش صبحگاهی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ خدایا، صبحی دیگر را با نام تو آغاز می‌کنم؛ دلی آرام، ایمانی استوار و روزی حلال از تو می‌خواهم. مرا در این روز از لغزش‌ها حفظ کن، در کارهایم برکت قرار ده و پایان روزم را به رضایت خودت ختم فرما. اَللّهُمَّ اجْعَلْ هذا الْيَوْمَ خَيْرًا لِي فِي كُلِّ أَمْرٍ وَاصْرِفْ عَنِّي فِيهِ كُلَّ شَرٍّ وَبَلَاء. آمین 🤲 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
1
👇تقویم نجومی سه شنبه👇 ✴️ سه شنبه 2 دی/جدی 1404 2 رجب 1447👈23 دسامبر2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹میلاد امام هادی علیه السلام به روایتی 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز مبارکی است و برای امور زیر خوب است: ✅ عقد و خواستگاری و ازدواج. ✅ قولنامه و قرارداد نوشتن. ✅ مسافرت. ✅خرید و فروش. ✅سلف خریدن. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅امور کشاورزی و زراعی. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅تجارت و داد و ستد. ✅بردن جهیزیه و حجله آرایی. ✅و قرض و وام دادن و گرفتن خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش خوش قدم و مبارک و شایسته تربیت شود.ان شاءالله 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت :خوب و مفید است. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج دلو است و برای امور زیر نیک است: ✳️رفتن به خانه نو. ✳️ختنه نوزاد و نامگذاری. ✳️خرید خانه و آپارتمان. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️ و درختکاری نیک است. 🟣نوشتن ادعیه حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت. مباشرت و عروسی شب چهارشنبه "، امشب مباشرت برای سلامتی مفید است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق. روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث حاجت روایی است. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، خوب نیست. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق آیه ی 3 سوره مبارکه "آل عمران" است. نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه... و از معنای آن استفاده می شود که سه چیز خوب و پی درپی به خواب بیننده برسد. ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
إظهار الكل...
14
من که از بحث کردن با فرزاد خسته شده بودم، پریدم وسط حرفش. حتماً واسه همینه که بیش از یک‌چهارم زن‌های فرانسوی شب جرأت نمی‌کنن از خونه‌هاشون تنها بیان بیرون؛ چون خشونت علیه زنان اون‌جا بیداد می‌کنه. آقا فرزاد، اونایی که این فکر رو انداختن تو سر امثال شما فقط به فکر این بودن که جیب‌هاشون رو پرپول‌تر کنن. با رواج بی‌حجابی باعث شدن فرهنگ مصرف‌گرایی ایجاد بشه. علاوه بر این‌که به جنس زن به‌عنوان یک کالا نگاه می‌کردن و ارزش‌گذاری می‌کردن. اون‌قدر زن‌ها رو غرق تجملات و نوع آرایش و پوشش کردن که زن‌ها تمام وقت و پولشون رو صرف چیزهای بی‌خود کردن و یادشون رفت که می‌تونن از لحاظ علمی هم‌تراز آقایون باشن. یادشون رفت ارزششون چقدر بالاست و نباید دم‌دستی باشن. آقای دکتر، بحث کردن بی‌فایده است. در ثانی، با اختلاف عقیده‌ای که من و شما با هم داریم، بهتره منو فراموش کنید و برگردید همون فرانسه. اما… ببخشید، من باید برم. خداحافظ. بی‌توجه به فرزاد از کنارش گذشتم. به مهسا پیام دادم که من زودتر می‌رم. سوار ماشین شدم و به سمت خونهٔ خانم‌جون راه افتادم. دلم عجیب هوای کیان رو کرده بود. مرد مورد علاقهٔ من که نماد غیرت و پاک‌دامنی بود کجا، و این دکتر غرب‌زده کجا. تصمیم گرفتم در اولین فرصت با مادر صحبت کنم تا فرزاد رو برای همیشه از زندگی من خط بزند.
إظهار الكل...
16
فکر کنم این شیوهٔ مخ‌زنی مدت‌هاست قدیمی شده، آقای دکتر. من هیچ‌وقت نیاز به مخ‌زنی نداشتم. بله، یادم نبود همه واسهٔ شما سر و دست می‌شکوندن و خودشون رو آویزون شما می‌کردن. دقیقاً همین‌طور بوده و تو اولین نفری هستی که توجه منو به خودش جلب کرده، داره برام ناز می‌کنه. ناز؟! اونم من؟! بی‌توجه به او خندیدم. آقای دکتر، اشتباه گرفتید؛ من اهل ناز کردن نیستم. حتی اگه بودم هم شما اونی که باید واسش ناز کنم نیستید. می‌شه بگی دقیقاً مشکلت با من چیه؟ من مشکلی با شما ندارم. ببین روژان، تو از حرف‌های اون روز من بد برداشت کردی. نه، اتفاقاً خیلی هم درست برداشت کردم. از نظر شما دختری خوبه که حجاب نداشته باشه، دختری که موهاش رو بریزه بیرون، هفت‌قلم آرایش کنه و برای هر پسری که رسید عشوه بریزه. کی گفته این نظر منه؟ من فقط از این‌که دست‌وپای دخترا رو به خاطر حجاب و اسلام بستن بدم میاد. گفتم این پوشش واسهٔ قدیمه، نه الان که دنیا مدرن شده. اسلام با فحشا و فساد جنسی و بی‌بندوباری‌ای که الان تو کشورهای غربی ـ که شما شیفته‌شون هستید ـ به اسم آزادی جا می‌زنن، مخالفه. اگه همهٔ خانم‌ها بدون حیا، عفاف و حجاب، به اسم آزادی توی شهر جولون بدن، دیگه هیچ خانواده‌ای مستحکم نمی‌مونه. آقا فرزاد، اون زنی که ایده‌آل شماست، دو روز دیگه وقتی یکی بهتر از شما ببینه، می‌ذاره و می‌ره؛ چون نمی‌دونه حیا چیه. البته شما و طرز فکرتون هم مقصرید، چون مردی که می‌خواد زنش به چشم همه زیبا بیاد و براش فرقی نداشته باشه که بقیه اندام زنش رو ببینن یا نه، به همسرش این اجازه رو داده. من اون آدمی که شما دنبالش هستید نیستم. بی‌خیال من بشید. من بی‌غیرت نیستم، ولی دوست ندارم تو کشوری که ساکنش هستم به چشم یک آدم متحجر نگاهم کنن و قضاوت بشم. در فرانسه زن‌ها آزادن هرطور که دوست دارن لباس بپوشن و رفتار کنن.
إظهار الكل...
9
🍃فضیلت ماه رجب🍃 🔰امام محمد باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: 1⃣👈هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد از اول یا وسط یا آخر ماه، خدا بهشت را بر او واجب کند و روز قیامت با ما هم درجه ‏اش سازد 2⃣👈هر که دو روز از رجب را روزه دارد به او گویند کردار از سر گیر که خدا آنچه گذشت از برایت آمرزید 3⃣👈هر که سه روز از رجب روزه گیرد به او گویند گذشته و آینده ‏ات آمرزیده شد، براى هر که از برادران گنهکارت خواهى شفاعت کن و براى آشنایانت 7⃣👈هر که هفت روز از رجب را روزه دارد هفت در دوزخ بر او بسته گردد 8⃣👈هر که هشت روز از رجب را روزه دارد هشت در بهشت به رویش باز شود تا از هر کدام خواهد در آید 📚أمالی الصدوق، ص 6 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
🙏 8 2
Photo unavailableShow in Telegram
دعای هر روز ماه مبارک رجب 🌙 برای بقیه هم بفرستیم  تا در ثواب نشر این دعای زیبا سهیم باشیم🌹 فرا رسیدن ماه نورانی ✨ رجب و میلاد امام محمد باقر (ع) مبارکــــــــَ باد 🎉 🎊 🎉 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
4
00:32
Video unavailableShow in Telegram
🌟 السلام علیکم یا حَفَظَةِ سِرِّ الله سلام بر شما که باقرالعلومید و حافظ سر خداوند. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
إظهار الكل...
1.57 MB
5
بذار یکم بگذره، بعداً می‌فهمی «تسلیم» یعنی چی… تسلیم یعنی خدا بود که پدر و مادرت رو انتخاب کرد؛ چون خدا می‌دونست رشدت توی این خانواده‌ست. شاید با حرفم مقاومت کنی، اما بذار یکم زمان بگذره… به این حرفم ایمان میاری، مطمئنم. من تا چیزی رو حس نکنم، نمی‌گم. واقعاً این روزها حسِ تسلیم بودن دارم. یه آرامش شدیدی به سمتم اومده… فقط از خدا یه چیز رو می‌خوام؛ اونم اینه که تو هم تسلیم بشی و ببینی خدا داره چطوری بنده‌هاشو هدایت می‌کنه و رشدشون می‌ده. من اگه با پدرم درگیر می‌شدم، دلیلش فقط یه چیز بود… این‌که پدر خودم رو مانع پیشرفت‌هام می‌دیدم و مدام می‌گفتم این شخص نمی‌ذاره من رشد کنم و با کارهاش می‌ره رو اعصابم. اما وقتی تسلیم شدم، یهو زمین تا آسمون نظرم عوض شد و به خودم گفتم: «رضا، رشد تو دقیقاً توی همین خونه‌ست… خدا جوری جبران می‌کنه انگار هیچی از دست ندادی…» نمی‌دونم متوجه منظورم می‌شی یا نه… چون خودم حس می‌کنم نمی‌تونم اون چیزی که ته دلمه رو درست بگم… ولی در همین حد بگم که وقتی تسلیم می‌شی، بعدش رد پای خدا رو توی زندگیت خوب حس می‌کنی… خدایی که رهات نکرده بود… و بعد، مثل من می‌ری کنار پنجره و تموم اتفاقات زندگیت رو حکمت‌هاش رو یکی‌یکی درمیاری و می‌گی: «خدا خیر و صلاح و مصلحت من رو بهتر از خودم می‌دونه…» خدایا، تسلیمتم… و منو به خاطر قضاوت‌های نابجام ببخش… بچه‌ها… من عاشق اسمم هستم. رضا بهترین اسم دنیاست. زیباترین و قشنگ‌ترین اسمیه که آدم می‌تونه داشته باشه. واقعاً هیچ اسمی به اندازه‌ی رضا قشنگ نیست. رضا یعنی تسلیم… یعنی هر چی خدا بگه. این اسم عالیه… بذار بگم چقدر تسلیمم… ببین… من اگه با غیرِ فاطمه ازدواج می‌کردم، بدبخت می‌شدم. خدا خیلی حکیمه… هر چقدر جلوتر می‌رم، بیشتر می‌فهمم فاطمه تنها شخصی در جهانه که می‌تونست منو خوشبخت کنه… همین الان کنارمه، داره شکلک در میاره 😄 باید به مقام تسلیم برسی، که آخرین مرحله‌ست… تسلیم یعنی ازدواجت دیر شد، بدونی حکمتی در کاره… غرغر نکنی… نمازت رو اول وقت بخونی… به خدا ایمان داشته باشی و… هر وقت این‌جوری شدی، بدون خدا شده همه‌کست و واقعاً تسلیمی… آره… من سر قضیه‌ی ازدواج خیلی اذیت شدم. دست روی هر دختری می‌ذاشتم، نمی‌شد… همش می‌گفتم: «خدایا یعنی چی آخه؟» تقریباً بهمن‌ماه سال ۹۷ بود که تسلیم شدم. تسلیم شدم و گفتم: «خدایا، دیگه من تسلیمم… با تمام وجودم تلاش می‌کنم، اما اصلاً نمی‌گم کی برام خوبه و کی بده… من فقط تلاش می‌کنم، همین…» بعدش، ۱۴ اسفند… فاطمه وارد زندگیم شد… اونم مشهد!
إظهار الكل...
4
اگه خودخواهی و فقط می‌گی «من می‌دونم» و قدرتی برای خدا قائل نیستی، و باور نداری خدا مهربونه و خیرت رو می‌خواد، به احتمال زیاد حرف‌هام رو متوجه نمی‌شی؛ چون کُنهِ خدا رو نشناختی. اون خدای گوگولی‌مگولیِ بله‌قربان‌گو رو بذار کنار و با خدای واقعی آشنا شو؛ همون خدایی که بعضی وقت‌ها یه‌سری چیزها رو ازت می‌گیره و بعداً می‌فهمی این به خیرت بوده. قرار نیست هر چیزی تو گفتی اتفاق بیفته؛ قراره چیزی اتفاق بیفته که تهش برات خیر باشه… قانون جذب می‌گه همه‌چی اراده‌ی خودته، اما من معتقدم اراده‌ی خدا هم وجود داره. مثلاً وقتی کسی می‌خواد دزدی کنه، خدا بهش می‌گه از کی دزدی کن. اون شخص درسته که اراده می‌کنه، اما همین دزدی هم بر حسب اراده‌ی خدا صورت می‌گیره. اون شخص توهم می‌زنه که خودش خواسته و رسیده، در حالی که هیچ اتفاقی (حتی اتفاق بد) خارج از اراده‌ی خدا رخ نمی‌ده. درک این مباحث خیلی پیچیده‌ست… ولی بچه‌ها، من درباره‌ی «تسلیم» خیلی فکر و تحقیق کردم. حرف‌هام الکی نیست. ای کاش می‌تونستم حالم رو راحت بهتون بگم، اما خیلی سخته… فقط در همین حد بدون که از درون، خیلی تسلیم خدام. دیروز رفتم تو خلوتی که با خودم داشتم و تا تونستم تو دلم گفتم: «لا إلهَ إلا أنتَ، سبحانَکَ إنّی کنتُ منَ الظّالمین…» گفتم: خدایا، تسلیمتم… منو ببخش که غرغر می‌کردم… تو خیر منو می‌دونستی چیه و منو آوردی تو خونه‌ای که پدرم این‌جوریه. قطعاً خیر من توی این مسئله هست… می‌دونم خیلی‌هاتون نمی‌تونید و پذیرش این قضیه براتون سخته؛ منم همین‌طور بودم… تازه من از شما خیلی بدتر بودم… اما بچه‌ها… هیچ کار خدا بیهوده و بی‌حکمت نیست. من تسلیم شدم… تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که دعا کنم تو هم تسلیم بشی. کسایی که کتاب «بچه‌های سایه» رو خوندن، می‌دونن وضعیت من چقدر داغون بود… اما تسلیم شدم… می‌فهمی؟ تسلیم شدم… تسلیم خدا شدم… تو هم یه روز به حرفم می‌رسی…
إظهار الكل...
4
Photo unavailableShow in Telegram
• • یــــــــا جبــــــــار • •
إظهار الكل...
2