🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
الذهاب إلى القناة على Telegram
▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین ▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بےاثرست ▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم ▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمانآور است
إظهار المزيد2025 عام في الأرقام

55 652
المشتركون
-4824 ساعات
-3287 أيام
-1 41530 أيام
أرشيف المشاركات
01:22
Video unavailableShow in Telegram
☘نمازی برای مجردها جهت ازدواج👆
منبع: (جلد ۱۰۲ بحار)
✅با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
3.91 MB
00:08
Video unavailableShow in Telegram
📱 #استوری ؛ #تصویری
❤️🩹 اینکه میگن: مال بد بیخ ریش صاحبشه، دروغ میگن... !
▫️ #امام_حسین
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
2.81 KB
😭 1
🍃🌸
🔰ذکری که بلا را از انسان دور می کند.
🍀امام صادق عليه السّلام:
💠 رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روزى به ياران خود فرمودند:
💎 آيا اگر لباسها و ظرفهايتان را جمع كرده و آنها را روى هم بگذاريد به آسمان خواهد رسيد؟
👈 گفتند:نه اى رسول خدا!
💎 حضرت فرمودند:نمىخواهيد چيزى به شما بگويم كه ريشهاش در زمين و شاخهاش در آسمان باشد؟
👈 عرض كردند:چرا اى رسول خدا.
🔻حضرت فرمودند:هركدام از شما بعد از نماز واجبش مىتواند سى بار بگويد:
👈 سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّاللّه
و اللّه أكبر
⬅️ زيرا ريشه اين ذكرها در زمين و شاخهاش
در آسمان است.
🔻 اين ذكرها
🔹️از زير آوار ماندن،
🔸️با آتش سوختن،
🔹️غرق شدن،
🔸️افتادن در چاه،
🔹️طعمه درندگان شدن،
🔸️مرگ بد
🔹️و حادثه ناگوارى كه در آن روز از آسمان فرود مىآيد،جلوگيرى مىكند و اين ذكرها باقيات الصالحات است.
📕ثواب الاعمال/ص۴
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 8👍 1
💗 #خواص_سوره_مزمل ✨
🌸 #آشتی_زن_و_شوهر
درصورتی که سوره مزمل را در بین زن و شوهر ناسازگاری سه بار به شربت بخواند و به آن دو بیاشامند دوستدار یكدیگر و مهربان شوند.
🌸 #پیدا_شدن_گمشده
هر كس چیزی را گم كرده باشد به مدت 10 روز و هرروز 1 مرتبه سوره مزمل را بخواند به یاری خداوند پیدا شود.
🌸 #فرزند_دار_شدن
اگر كسی را فرزندی نباشد زن و شوهر هردو روزه بگیرند و وقت افطار غسل كنند و 1 مرتبه سوره مباركه مزمل را بر آب بخوانند و از آن آب بخورند، فرزند حاصل می شود.
🌸 #ادای_قرض
هر كس بدهکار باشد پس از نماز در خواندن سوره مزمل مداومت نماید قرض او ادا می شود.
🌸 #افزایش_رزق
اگر كسی تنگ روزی باشد سوره مزمل را هر روز تا 40 روز، روزی 1 مرتبه بخواند روزیش زیاد شود.
🌸 #درمان_بیماری
سوره مزمل را بر بادام تلخ بخوانند و بر كسی كه درد اندام دارد بمالند مریض شفا می یابد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 2
غمِ توی صداش چشمانم را پر از اشک کرد. ناخودآگاه نگاهم به سمت کیان کشیده شد؛ نگاه از او گرفتم و گفتم:
_فدات بشم… نبینم ناراحت باشی. خودم از فردا میام ور دلت میشینم.
با دست به خانمجون اشاره کردم و ادامه دادم:
_زهراجون، ایشون خانمجون خوشگل من هستن.
زهرا نم اشک چشمانش را گرفت و با خانمجون احوالپرسی کرد.
کمکم پدر و مادر و برادر کیان هم به جمع اضافه شدند و با هم آشنا شدیم.
وقتی زهرا مرا به مادرش معرفی کرد، او لبخندی زد و گفت:
_پس روژان خانم معروف شمایی… خوشحالم که دیدمت عزیز دلم.
من دچار حسهای متضادی شده بودم؛ خوشحال از برخورد صمیمانهی خانواده، مخصوصاً مادر کیان… و ناراحت از راهی شدن عشقم به سفری پرخطر.
یک ربعی گذشته بود که خبر دادند همگی آمادهی رفتن شوند.
زهرا دوباره بیقراری میکرد و مادر کیان، ثریا جون، اشک میریخت.
خانمجون به آنها دلداری میداد.
رو به کیان کردم و گفتم:
_ببخشید… میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟
_بله حتما.
کمی از جمع فاصله گرفتیم. هدیهام را از کیفم بیرون آوردم و به سمتش گرفتم. لبخندی زد و گفت:
_این چیه روژان خانوم؟
_ناقابله… برای شماست.
جعبه را گرفت و بازش کرد. انگشتر را بیرون آورد و نگاهش کرد.
در حالی که بغض گلوی مرا میفشرد و صدایم کمی میلرزید گفتم:
_روی نگینش آیتالکرسی نوشته… خانمجون همیشه میگفت آیتالکرسی خطر رو دفع میکنه. لطفاً اینو دستتون کنید تا همیشه خدا مواظبتون باشه.
_خیلی زیباست… چشم، قول میدم تا آخرین لحظهای که زندهام از دستم درش نیارم.
_چشمتون بیبل. میشه الآن دستتون کنید؟ امیدوارم اندازه باشه…
لبخندی زد و انگشتر را به دستش کرد. اندازه بود. خدا را شکر کردم که کوچک درنیامده.
دستی روی نگین کشید و گفت:
_یه قولی بهم میدید؟
_چی؟
_قول بدید هیچوقت چشماتون ابری نشه… صداتون مثل الآن از بغض نلرزه… و هر اتفاقی که برای من افتاد، این اعتقادی که بهش رسیدید رو از دست ندید. کلاسهای سهشنبه رو هم ادامه بدید.
_قرار بود فقط یه قول بدم نه این همه! قول میدم سعی کنم کمتر اشک بریزم و کمتر بغض کنم. قول میدم اعتقادم رو هیچوقت از دست ندم… ولی قول نمیدم سهشنبهها کلاس بیام!
_میشه بپرسم چرا؟
_چون تحمل اون کلاس رو بدون شما ندارم…
خجالتزده از حرفم سریع از او دور شدم و کنار زهرا ایستادم.
همهی مسافرها در حال سوار شدن بودند.
مدافعانی که از همسر و فرزندانشان بهخاطر اعتقادی والا میگذشتند.
پدرانی که دل از کودکشان میکندند… فرزندانی که در آغوش مادر گریه میکردند…
و همسرانی که سعی میکردند لبخند بزنند تا دل مردشان قرص باشد؛
هرچند در عمق قلبشان، ترسِ برنگشتن عشقشان میلرزید.
ترسی که همان لحظه در جان من هم افتاده بود.
چشمهایم فقط کیان را دنبال میکرد؛ از رفتارهایش گرفته تا لبخندش… همه را در ذهنم مینشستم که هیچوقت فراموششان نکنم.
چشم دوخته بودم به کیانی که در آغوش مادرش جای گرفته بود و از او میخواست دعا کند هرچه خیر است برایش اتفاق بیفتد.
مردانه به آغوش پدر رفت و بابت زحماتش تشکر کرد و حلالیت طلبید.
برادرش را محکم بغل کرد و مادر و خواهرش را به او سپرد تا نبودنش را برایشان جبران کند.
زهرا را به آغوش کشید، قربانصدقهی دردانهی خواهرش رفت و التماس کرد بیقراری نکند و اشک نریزد تا خودش آرام راهی شود.
از خانمجون بهخاطر آمدنش تشکر کرد و از او هم خواست دعای عاقبتبهخیری بدرقهی راهش باشد.
و در آخر روبهروی من ایستاد.
متوجه شدم همه خودشان را مشغول حرف زدن کردند تا ما معذب نشویم.
کیان، با لبخند و نگاهی که روی انگشتر مانده بود، گفت:
_خب… دیگه وقت خداحافظیه. امیدوارم اگه تو این مدت حرف یا رفتاری از من دیدید که ناراحتتون کرده، حلالم کنید. من سر قولی که قبلاً بهتون دادم هستم… شما هم سر قولی که الآن دادید، بمونید. هوای زهرا رو داشته باشید.
دلم میخواست این انگشتر رو به خودتون بدم تا دستتون کنید، ولی میدونم قبول نمیکنید… پس لطفاً همیشه برای خودتون آیتالکرسی بخونید. من هم میخونم براتون.
روژان خانوم… حلالم کنید. خدا نگهدار.
_به امید دیدار…
با همه خداحافظی کرد و سوار اتوبوس شد.
زهرا در آغوشم گریه میکرد و من دلداریاش میدادم.
و بهخاطر قولی که به کیان داده بودم، مقابل نگاهش نه اشک ریختم و نه بغض کردم…
فقط تا لحظهای که از جلوی چشمانم دور شد، نگاهش کردم.
❤ 12👍 1🙏 1
با صدای خانمجون نگاه از کیان گرفتم و گفتم:
_جانم خانمجون؟
_حواست کجاست گلکم؟ میگم کدوم سمت بریم؟
با دست به سمت کیان اشاره کردم و گفتم:
_اون سمت خانمجون. بفرمایید بریم.
از روبهرو شدن با خانوادهی کیان دلهره داشتم. نمیدانستم رفتن من، وجههی خوبی دارد یا نه.
وقتی به او رسیدیم، کیان لب به سخن گشود:
_سلام خانم ادیب.
_سلام.
نگاهی به خانمجون انداخت و ادامه داد:
_سلام مادرجان، خوب هستید؟
رو به خانمجون کردم و گفتم:
_خانمجون، ایشون استادم هستن… آقای شمس.
خانمجون لبخندی زد و گفت:
_سلام پسرم.
_راضی به زحمتتون نبودم.
_زحمتی نیست. خیلی مشتاق بودم از نزدیک ببینمتون. تغییرات دخترم رو مدیون شما هستم.
_نفرمایید… اگه تغییری هم صورت گرفته بخاطر پاکی خودشونه. باعث افتخارمه که با ایشون و البته شما آشنا شدم.
با نشستن دو دست لطیف روی چشمانم، دستم را بردم بالا و دستش را گرفتم و با خنده گفتم:
_شناختمت زهراجون!
دستانش را از روی چشمانم برداشت و گفت:
_سلام بر روژان جونِ خودم. خیلی خوبه که اینجایی.
❤ 9
📿 ذکر روز پنجشنبه
«لَا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِين»
🌿 معنی:
«هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست؛
اوست پادشاهِ واقعی و آشکار؛
خدایی که حق است و حقیقت را آشکار میسازد.»
این ذکر مخصوص پنجشنبه است و ثواب بسیار زیادی دارد، مخصوصاً برای آرامش دل، گشایش امور و یاد اموات.
🤲🏻 دعای روز پنجشنبه با معنی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاکْفِنی ما یَشْغَلُنی الاِهْتِمامُ بِهِ…
معنی:
خدایا بر محمد و آلش درود فرست و مرا از هر چیزی که ذهن و دلم را مشغول میکند و به من آسیب میرساند، کفایت کن.
بارالها… از تو آرامشی میخواهم که در آن دلنگرانی نباشد، و برکتی که در آن نیاز نباشد.
آمین 🌸
📚 داستان کوتاه پنجشنبه (یاد اموات)
«هدیهای که درِ دنیا را گشود…»
روزی مردی خواب پدرش را دید؛ پدری که سالها از دنیا رفته بود.
در خواب، پدرش با چهرهای نورانی به او گفت:
— پسرم، این هفته دستم پر بود… هر پنجشنبه که برایم فاتحه میفرستی، نوری به قبرم میرسد و آرامشم چند برابر میشود.
مرد با تعجب پرسید:
— پدر جان، یعنی واقعاً چیزی که ما میخوانیم به شما میرسد؟
پدرش لبخند زد و گفت:
— بله پسرم… دعا و خیرات فرزندان، مثل چراغی است که تاریکی قبر را روشن میکند.
گاهی آنقدر محتاج یک «فاتحه» هستیم که در دنیا قدرش را نمیدانید…
مرد از خواب بیدار شد؛ دلش پر از دلتنگی شد و همان لحظه دست به دعا برداشت و برای پدر و تمام اموات مؤمن و مؤمنه فاتحه خواند.
آن روز فهمید که دعای پنجشنبه فقط یادِ رفتگان نیست؛ نوری است که به روحشان آرامش میدهد و به دلِ ما اطمینان.
🌿 مطلب و پیام داستان
اموات ما منتظر یادکرد ما هستند.
یک فاتحه کوچک، در دنیای آنها دری از نور باز میکند.
یادکرد پنجشنبه، هم آرامش به آنها میدهد هم برکت وارد زندگی ما میکند.
بهترین هدیه برای عزیزان درگذشته: صدقه، فاتحه، صلوات.
🕊 یاد اموات
«خدایا… اموات ما را در رحمت بیپایانت غرق کن.
گناهانشان را ببخش، جایگاهشان را نورانی و قبورشان را باغی از بهشت قرار بده.
روح تمام رفتگان، خصوصاً عزیزانی که دلتنگشان هستیم، شاد و قرین رحمتت باد.
فاتحه و صلواتی نثار روحشان میکنیم…» 🤍✨
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 8
Photo unavailableShow in Telegram
🌤 نیایش صبحگاهی پنجشنبه
پروردگارا…
در طلوع مبارک پنجشنبه، دلم را سرشار از آرامش و امید کن.
قدمهایم را به خیر و برکت بیارای و فکر و دلم را از هر غم و پریشانی دور بدار.
خدایا… امروز را برایم روزی قرار بده که لبخند از چهرهام دور نشود،
قلبم سبک باشد، رزق و روزیام فراوان، و دعاهایم مستجاب.
آمین یا رب العالمین… 🌿✨
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 3
.
✴️ پنجشنبه 👈6 آذر/قوس 1404
6 جمادی الثانی 1447👈27 نوامبر 2025
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️ روز خوش یُمن و خوبی برای امور زیر است :
✅خواستگاری عقد و عروسی و ازدواج.
✅رفتن به گردش و تفریحات سالم.
✅درختکاری.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و شکار و صید و دام گذاری خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و مبارک خواهد شد. ان شاءالله.
🚘 مسافرت : سفر خوب و مفید و سودمند است.
💑مباشرت امروز :
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از آن آقا ، بزرگوار و عاقل و سیاستمدار شود و هیچگونه نادرستی و انحرافی در او نباشد.
🔭احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️درختکاری.
✳️ختنه کودک.
✳️رفتن به خانه و مکان نو.
✳️خرید خانه و ملک.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️و تعمیرات ساختمان نیک است.
🟣نوشتن حرز ادعیه و حکاکی و نماز و بستن حرز خوب است.
.
💑مباشرت امشب:
امشب (شبِ جمعه ) ،فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از ابدال و یاران امام زمان ع گردد و مباشرت برای بدن مفید است
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، ممکن است باعث بلای ناگهانی شود.
💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رعشه اعضا می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق آیه ی 7 سوره مبارکه "اعراف" است.
و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آن تلاش کنند و باعث بلندی مقام آنها شود و برخی کوتاهی کنند و از چشم وی بیفتند .و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
❤ 12👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
نیایش شبانگاهی
پروردگارا…
در سکوت این شب آرام، با دلی خسته اما امیدوار به سوی تو میآیم.
تو که آغاز و پایان هر خوبی هستی، امشب نیز پناهم باش.
خدایا…
اگر امروز دلی را بیسبب رنجاندم، نگاه و گفتارم از مسیر تو دور شد، یا نعمتی را فراموش کردم، مرا ببخش و قلبم را دوباره آرام کن.
الهی…
امشب تمام غمها، نگرانیها و خستگیهایم را در دستان تو میگذارم.
به جای آنها، بر دلم نور رحمت، امید و آرامش فرو ریز.
پروردگارا…
امشب خواب مرا آسوده کن، فردایم را مبارک کن،
قدمهایم را در مسیر خیر ثابت نگه دار
و مرا از آنچه که برایم خیر نیست دور بدار.
آمین یا ربّ العالمین 🤲✨
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 11
وقتی اینا رو خدا بهم گفت، خیلی ذوق کردم…
فرق من با بقیه اینه که من به صدای درونم خیلی گوش میدم؛
ولی بقیه گوش نمیدن…
شاید بهخاطر همینه که اینهمه از خدا دورن.
اما من خیلی با این صدای مهربونِ درونیم رفیقم و هرچی تا الان بهم گفته بود حق بوده…
بچهها…
واقعا خدا جبران میکنه.
اگه پدر و مادری داشتی که حتی اندازهی لنگ کفششون هم آدم حسابت نمیکردن،
یا کلاً یه عیبی داری، یه دردی داری، یه چیزی اذیتت میکنه…
اگه بیای تو مسیر خدا،
خدا همهشو برات در بهترین موقعیت ممکن جبران میکنه.
شک نکن.
اگه به حرفهام ایمان نداشتم،
هیچوقت بهتون نمیگفتم.
قشنگ حس میکنم دست خدا رو تو زندگیم.
حس میکنم کلی فرشته دارن ازم محافظت میکنن.
تکتک سختیهای زندگیت یه جایی، در بهترین زمان ممکن، جبران میشه.
من نمیدونم داری با چی امتحان میشی…
نمیدونم کمبود زندگیت چیه…
نمیدونم داستان زندگیت چیه…
ولی بهت قول میدم و زیرش هم امضا میزنم که
خدا دقیقاً همونی رو که داری براش صبر میکنی،
همونی رو که داره اذیتت میکنه،
براش جبران میکنه.
حالا چطوری؟ نمیدونم…
ولی یه روزی، یه جایی، مثل خود من میفهمی
که خدا به صورت کاملاً VIP داره واست جبران میکنه.
ببین…
این دنیا خیلی دقیقه عزیز.
یه کم بیا تو مسیر… خودت میفهمی.
باور کن این دنیا و این کائنات خیلی دقیق و حسابشدهست.
شهر هرت نیست…
همهچی حسابوکتاب داره عزیز.
به من اعتماد کن…
ببین؟ لطف خدا دو مدله:
یه مدل عام که برای همهست،
و یه مدل خاص که مخصوص یه عدهی خیلی خیلی خاصه.
فقط تنها توصیهی من به تو اینه که گناه نکنی.
ببین…
اگه نتونی خوب تمرکز کنی…
من میدونم شرایط سختی داری.
میدونم شیطون از همین سختیها داره سوءاستفاده میکنه و با حرفهاش میخواد تو رو توی همین لجن نگه داره.
ولی الهی دورت بگردم… این کارو نکن.
هیچوقت گناه نکن. چون گناه باعث میشه سرعتت کم بشه.
خدا برای اینکه برات جَبّار بشه و خیلی قشنگ و خوب برات جبران کنه، ازت حرکت میخواد.
خب وقتی تو بهخاطر گناه وایسی، یه جورایی از چیزای خوبی که خدا برات مقدر کرده عقب میمونی.
عزیزم…
این کارو نکن.
خدا میخواد برات جبران کنه.
بهخاطر فشاری که روته تن به گناه نده.
خودتو از هر آلودگی پاک کن.
نذار شیطون با وسوسهها و ناامیدیها و ترفندهاش تو رو از یه موهبت بزرگ جا بذاره.
ببین؟
خدا میخواد برات جبران کنه…
پس گناههاتو ترک کن.
امیدوارم هیچوقت از روی عمد گناه نکنی.
گناه سهوی دست ما نیست… خب نمیدونستیم یا یه لحظه غافل شدیم.
اما اینکه گناه سهوی رو ادامه بدی… این خیلی ناراحتکنندهست.
چون خدا قراره تمام سختیهاتو جبران کنه.
این زندگی که الان داری حق تو نیست عزیز…
از تو تا هدفهات، فقط گناههات مانع شدن عزیزم.
عزیزم؟
فکرای ناجور، نگاه ناجور یا حرف بد اگه سهوی باشه مشکلی نداره…
ولی گناه عمدی خیلی سرعتتو میاره پایین.
هیچوقت از روی عمد گناه نکن.
یه شب واقعاً خیلی گریه کردم…
میگفتم: «خدایا، چقدر کمکم میکنی… آخه چرا؟»
یهو یه حسی از درونم گفت:
«رضا، تو سختیکشیده هستی… تو به جز خدا کسی رو نداری.
درسته بدی زیاد کردی، اما حالا که پشیمون شدی و قصد جبران داری،
میخوام کمکت کنم تا گذشتتو جبران کنی.
بهخاطر لطمههایی که خوردی میخوام بهصورت کاملاً ویآیپی کمکت کنم
و لطف خاص خودمو شامل حالت کنم تا عاقبتبهخیر بشی.
اگه هرکس جز تو بود شاید این کارو براش نمیکردم…
ولی تو خیلی جاها لطمه دیدی، پس برات جبران میکنم.
نگران هیچچیز هم نباش.
قبلاً فکر میکردی خیلی تو زندگیت کمبود داری…
ولی حالا میخوام برات خدایی کنم و کمبودهای زندگیتو خودم پر کنم
و تموم گذشتتو جبران کنم، طوری که خودت هم حال کنی و بگی: بابا ایول!»
Photo unavailableShow in Telegram
🌿 #کلام_امیر
📜 نهجالبلاغه: حکمت ۲۰۳
🔹️وَ قَالَ(عَليهِالسَّلامُ):
أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَکَکُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَکُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَکَرَکُمْ.
🔸️امام (عليهالسلام) فرمود:
اى مردم! از خدايى بترسيد که اگر سخنى بگوييد مىشنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مىداند و بر مرگ پيشى گيريد که اگر از آن فرار کنيد به شما دست مىيابد و اگر بايستيد شما را مىگيرد و اگر فراموشش کنيد شما را فراموش نخواهد کرد.
➖➖➖
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 8
☘گشايش_درامور
برای برآمدن تمام حوائج دنیا و آخرت مداومت بر این اسم(يارحيم) نافعست و هر كس این اسم را ورد خود قرار دهد سؤال نمی نماید از خداوند چیزی را مگر آن كه به او عطا می فرماید و اگركسی در مهمی فرو مانده باشد چون بر این اسم مداومت نماید گشایش در كارش پیدا شود. عدد كبیر اسم (الرحیم) 258 مرتبه می باشد
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 8
00:52
Video unavailableShow in Telegram
🎥 ثواب سوره یس برای اموات
🎤 حجت الاسلام عالی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
3.87 MB
🔹تقاضا از همسر
حضرت فاطمه علیها السّلام خطاب به همسرش علی بن ابی طالب علیه السّلام فرمود:
🔰یا اَبا الحَسَن! اِنّی لَأستَحیی مِن اِلهی اَن اُکَلِّف نَفسَکَ ما لا تَقدِرُ عَلَیه
🔹یا علی! من از پروردگارم شرم می کنم که از تو چیزی بخواهم که بر آن قادر نیستی.
📗مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۷۷
🔻شرح حدیث
🔸رفتار حضرت زهرا (علیها السّلام) با همسرش علی بن ابی طالب (علیه السّلام) در مسائل خانه و روابط دو جانبه، الگوی اخلاق متعالی در خانواده است. آن بانو نمونه ای برجسته برای «همسرداری» و قناعت و ساختن در تنگناهای معیشتی زندگی است.
🔸روزی علی بن ابی طالب (علیه السّلام) به همسرش گفت: فاطمه جان! غذایی داری تا بیاوری و از رنج گرسنگی خلاصی یابم؟
فاطمه(علیها السّلام) پاسخ داد: به خدا قسم علی جان، دو روز است که در خانه غذای کافی نداریم، آنچه هم که بوده ایثار کردهام و به شما و حسن و حسین دادهام و خودم چیزی نخوردهام.
🍃حضرت فرمود: چرا نگفتی تا چیزی تهیه کنم؟ فاطمه(علیها السّلام) پاسخ داد: از خدا خجالت می کشم درخواستی از تو کنم که توان انجامش را نداری. آن گاه امام از خانه بیرون رفت. یک دینار قرض گرفت، ولی در راه به مقداد برخورد کرد که او هم چیزی نداشت. همان دینار را به مقداد داد.
🔸این است رفتار ایثارگرانه و کریمانهی خاندانی که با اخلاق والای خود الگوی فضیلت و درس آموز گذشت و سخاوتند.
📚منبع: حکمتهایفاطمی ، جواد محدثی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
❤ 6
00:59
Video unavailableShow in Telegram
☘استاد فاطمی نیا قدس سره
💠چگونه دعا کنیم؟!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Ganje_arsh
5.21 MB
ـ انگشتر لطفاً.
فروشنده یک انگشتر نقره با سنگ عقیق سرخ آورد؛ روی نگینش آیتالکرسی با زیبایی تمام حک شده بود.
انگشتر فوقالعاده زیبا بود. با تصور قرار گرفتنش روی دست کیان، لبخند زدم و گفتم:
ـ همینو میبرم، ممنونم.
بعد از حسابکردن انگشتر ـ که قیمت قابلتوجهی هم شده بود ـ از مغازه خارج شدم و به سمت خانهی خانمجون رفتم.
روبروی در ایستادم و با او تماس گرفتم:
ـ سلام خانجون، من دمِ در منتظر شما هستم.
ـ سلام عزیزم، الان میام.
هنوز نیمساعتی تا زمانی که با کیان قرار داشتیم مانده بود.
دوباره غم روی دلم نشست و با یادآوری سفر پرخطر کیان، بغضم بیاختیار شکست و اشکهایم سرازیر شد.
از ترس اینکه صدایم به گوش رهگذران برسد، دستانم را روی دهانم گذاشتم و سرم را به فرمان ماشین تکیه دادم و گریه کردم.
از خدا خواهش میکردم که او را سالم به دل بیقرار من برگرداند.
با دستهای مهربان خانمجون که روی سرم نشست، سر بلند کردم.
خجالتزده اشکهایم را پاک کردم و گفتم:
ـ سلام خانجون… ببخشید، متوجه اومدنتون نشدم.
ـ سلام به روی ماهت عزیزم. بهتره بریم گلکم.
از اینکه خانمجون بیقراریام را به رویم نیاورد و حرفی نزد، واقعاً ممنونش بودم.
راس ساعت ده به آدرسی که کیان داده بود رسیدم.
ماشین را پارک کردم و همراه خانمجون پیاده شدیم.
به جمعیت نگاهی انداختم.
چند دقیقه بعد، چشمم به کیانی افتاد که مدام به ساعت مچیاش نگاه میانداخت.
بیاختیار به او زل زدم… و دوباره اشک از چشمانم جاری شد.
انگار سنگینی نگاهم را حس کرد؛ سرش را بالا آورد و به من نگاه کرد…
❤ 16🙏 2
