ar
Feedback
@falerozhi

@falerozhi

الذهاب إلى القناة على Telegram
2025 عام في الأرقامsnowflakes fon
card fon
75 451
المشتركون
+1 46224 ساعات
+2887 أيام
-6 54230 أيام
أرشيف المشاركات
💜فال دوکاپ قهوه💜 کاپ خودت و کاپ شخصی که تو ذهنته 🤯 جهت همسو شدن با انرژی کانال این پستو ریکشن بزن و واسه یه نفر بفرست کاپ خودت : ❄️🌬💕 اگر جدا شدین علتش چشم اطرافیانتون بوده . و بشدت چشم انتظار برگشت هستین و همش با هر پیام و زنگ شیرجه میرید روی گوشیتون . اگه این شخص که ازش جدا شدین توی اسمش سین ، واو ، میم ، کاف ، ر ، هست و متولد ماه های ۱ ، ۶ ، ۷ ، ۱۲ هست و ازین شخص براتون خبر های خوش دیده‌ میشه ولی این خبر زمان بر هست و ممکنه تا برج ۷ طول بکشه مخصوصا اگه متولد سال های ۷۸ ، ۸۲ ، ۷۶ ، ۶۸ ، ۵۲ ، ۶۰ ، ۷۰ هست ولی در نهایت برگشت هست . عما جراحی براتون دیده میشه مخصوصا روی زانو و پاهاتون ‌دیده میشه ، برای همین مواظب باشید چون آسیب جدی در راه دارید . اگه متولد ۲۳ یا ۶ ماه هستین ( هر ماهی ) از شغلت استفا میدین چون تصمیم میگیرین کار خودتون رو راه بندازین . اگر در رابطه هستین این فکرهای عجیب رو در رابطه با رقیب رو از ذهنتون خارج کنید ، پارتنرتون بهتون تعهد داره . اگر متاهل هستین تولد فرزند دختر براتون دیده میشه . قطع ارتباط برای مدتی با خانواده ی همسرتون دیده میشه . جشن عقد و عروسی برای مجردین در پیش هست . شروع رابطه برای مجردین دیده میشه اما مواظب باشید ممکنه کسی که واسطه شده برای آشنایی شما دونفر ، توی رابطتون دخالت کنه . اواخر برج ۲ از لحاظ معنوی به درجات بالایی میرسید . کاپ شخصی که توی ذهنته : 🍭🌟⭐️ ذهنش به شدت درگیر موقعیت کاریشه و میخواد خودشو بالاتر ‌‌بکشه ، که بهش میرسه . اگر جداییتون با دعوا و بحو همراه بوده ، فعلا تا ۴ ماه آینده ازش خبری نمیشه . فعلا درگیری های مالیش خیلی زیاد هستن و شخصی به اسم علی‌ بهش کمک میکنه . اگر در رده ی سنی ۳۰ تا ۳۴ هست ، خیلی داره فکر میکنه قرار برای تولدش چی بهش کادو بدین یا سوپرایزش میکنین یا نه . اگه توی اسم این شخص ، سین ، میم ، الف ، هـ ، دال ، ح ، ر هست این شخص از شما خیلی خوشش میاد و بزودی‌ بهتون پیشنهاد عاطفی میده . این شخص در فکر مغازه زدن هست و تغییر محل زندگی . اگر این شخصی که براش نیت کردین در حال مهریه دادن هست ، امکانش ‌هست ماه های آخر رو بهش ببخشن . اگر این شخص اسمی مثل حسام ، احسان داره باهاش رسمی شدن دارید . پولی با رقم ۱۱ برای شما خرج میکنه . 👇👇👇👇
إظهار الكل...
57🍓 6👍 3👌 3
6.22 KB
9👌 9👍 3🍓 1
Photo unavailableShow in Telegram
4👍 2🍓 2👌 1
Repost from @falerozhi
00:26
Video unavailableShow in Telegram
سیجیل عشق🍀 بازگشت🥳 جذب معشوق👋 جذب کراش✨ رفع نحسی قیمت 800 آیدی جهت سفارش @Falerozhii2
إظهار الكل...
5.62 MB
1
دوستان ریکت بدین پارتایی دیکشم میزارم
إظهار الكل...
پارت 4 من با این دستها و این موهها به بن بست خوردم! این زندگی،این تخت خواب تنهایی،نیازی به زیبایی نداره! زیبایی برای همون زنه که هفته ای یکی دوبار میبینیش و با هم خوشین! این زندگی نیاز به اشپز داره نیاز به بشور و بساب داره،نیاز به کلفت داره،که جلوت غذا بزاره!شکمتو سیر کنه! چایی بزاره که خستگی کثافت کاریت در بره! حموم رو برق بندازه تا عطر کثافت اونو از تنت بشوره این زندگی فاضلاب کثافت کاریه توعه! که بیای انرژی بگیری و بری پیش اون تخلیه کنی خیالت راحت باشه بچه هات با ارامش بزرگ میشن!و اخرش یکی بشن لنگه خودت! صدای ماشینت اومد،چراغو خاموش کردم پریدم تو تخت خواب،پتو رو کشیدم روی سرم دنیا رو ببین!کثافت کاری رو تو کردی من خودمو قایم میکنم! اومدی تو هال، قلبم تند میزد،تو دلم گفتم خدایا خدایا!نیاد تو! نیومدی! خدا دلش به بیچارگی من سوخت! من باید چه کنم؟ بیام و تو صورتت فریاد بکشم؟فحش بدم؟ نمیتونم! گریم میگیره و میشم یه زن ضعیف لعنتی! نه تلویزیون روشن میکنی و نه سراغ یخچال میری! تو هم میفهمی چیزی عادی نیست! اصلا خبرای بد زود میرسن حتی قبل اینکه کسی بگه،از در و دیوار میان سراغ ادم! این خاصیت فاجعه ست شاید اون زن تو ماشین نشست و گفت وای چه زنهای زشتی پیدا میشن!زنه تو مغازه بوی سبزی و پیاز میداد! شاید اونجا شک کردی که اون زن من باشم! شاید مادرت زنگ زد و گفت که زنت بچه ها رو انداخته و رفته خونه ننش!و اونجا تو شک کردی شاید پسرت بهت زنگ زدو گفت ناهار پیتزا خوردیم تازه مامان یه دونه کامل خورد و تو شک کردی! شاید اومدی خونه ودیدی شام نیست!چای نیست!وزنت که پوی پیاز میده ننشسته سریال ابکی ترکی نگاه کنه و تو شک کرد ی؟ نمیدونم! بزار فکرت مشغول شه! شایدم داری به اون زن فکر میکنی منو گذاشتی یه طرف مغزت، اونو گذاشتی اون ور مغزت و مقایسه میکنی؟ فکر میکنی از کجای شکم من بزنی تا واسش عطر پاریسی بخری؟! به لباس خوابش فکر میکنی و به شورت های پاره من؟! فکر میکنی کاش امشب پیشش میموندی؟ دوباره حالم بهم میخوره! خدایا خدایا الان نه! با هزار بدبختی خودم رو کنترل میکنم زندگی من کجا رفت؟جوونی من کجا رفت؟میشینم لبه تخت! به تو فکر میکنم به اون زن فکر میکنم! شما مثل همون تروریستهای هستین که بمب انداختن وسط پاریس و مردم بیخبر رو تیکه تیکه کردن! امثال شما همون قدر بی رحمن! اونا بدن ها را هزار پاره میکنند و شما دلها رو! و هر دو دزد شادی هستید!دزد امید و دزد زندگی بله درسته!یکی بمب انداخته وسط زندگی من!وسط خوش خیالی من! یکی به قلب من شلیک کرد! شما هر دو ماشه را کشیدید! خوابم برد! نمیدونم کی،ولی خوابیدم خواب پدرم رو دیدم قبل مریضیش! من بیست ساله بودم،پدرم شادو سرحال بود مادرم هم! خواب دیدم از دانشگاه اومدم خونه! پدرو مادرم سفره انداخته بودن پدرم گفت،اخرش اومدی؟ دیر کردی بابا! من چه شاد بودم! پدرم گفت پونزده سال منتظرت بودیم! دیر کردی بابا! توی خواب گریه کردم گفتم بابا من میدونم تو مردی!منو تنها گذاشتی! پدرم خندید و گفت تو مارو تنها گذاشتی ولی عیب نداره!دیگه تنها نذار! گریه کردم وگریه کردم از خوشحالی گریه کردم! و بیدار شدم! چشمهام خیس بود بچه ها رفته بودن مدرسه یخچالو بهم ریخته بودن،اشپز خونه کثیف بود من که با ناخن مصنوعی هام نمیتونستم تمیز کنم! بو برده بودی هم تو هم توله هات که صبح بی صدا در رفته بودین! حتما فکر کردی دوروز گریه میکنم خوب میشم! من و تو که رابطه جنسی نداریم که نگران قهرم باشی دیگه اون قدر بدجنس نیستم که به بچه هات نرسم! هه!!!! کور خوندی حتما فکر کردی من چقدر بدبختو بی غرورم که حتی یه شب قهر نکردم برم خونه ننم! یا شاید فکر کردی زرنگم و سیاست دارم و عرصه رو خالی نکردم! لابد ازین به بعد باید بیشتر تلاش کنم تا تو رو سمت خودم بکشم؟! واسه سیر کردن خودم و ارامش بچه هات حرفی نزنم؟! نمی دونم چی فکر کردی!؟ هنوز خودمم نمیدونم چه کار کنم! به اشپزخونه کثیف خیره میشم! زنگ درو میزنن مادرته!!!!!! نمیدونستم چه کار کنم! درو وا کنم یا نه؟! به اینه نگاه کردم،موهام یه طرف ریخته بود چه خوش حالت شده بود! گفتم حالا که اومده فضولی، بزار خوب فضولی کنه! رژ قرمز زدم،درو وا کردم و نشستم رو مبل لخ لخ کنان داشت چار تا پله رو میاومد بالا،مثلا پا درد داره،حتی نرفتم استقبالش، پامو انداختم رو پام و سفت نشستم!دستامم گذاشته بودم رو پاهام درو باز کرد! احتمالا یه لحظه منو نشناخت! یهو به خودش اومد و گفت وااااااای ناهید جون! چه خوشگل شدی؟!!! خوب کاری کردی واااای ...... ای و وای هاش تموم شد، من سلامم بهش نکردم @falerozhi
إظهار الكل...
🍓 1
پارت 3 مادرم تنها نشسته بود پای تلویزیون،دلم خیلی سوخت منو که دید گفت،کجا بودی؟ مگه موقع امتحانت نیست؟باز بشین شب امتحان گریه کن! روسریم رو برداشتم! گفتم موهامو رنگ کردم مامان! گفت چقدر بهت میاد! شک کردم،مگه نمیگه من بیست سالمه مجردم؟پس چرا چیزی نگفت؟ شاید تو حق داشتی!مادرم ازت متنفره،و دوست داره تو رو از یاد ببره! از تو نپرسید از بچه ها نپرسید! من برای همیشه دختر لوس این خونه هستم! وسایلو بردم تو اتاق،تو کمد قایم کردم با هم شام خوردیم،نگران پدرم بود!گفتم بابا امشب نمیاد گفت میره خونه عمو! گفت باشه زیاد پیگیر نمیشد شاید میترسید دروغ ما لو بره! برای او حتی خیال زنده بودن پدرم کافی بود!زنده باشه وخونه عمو باشه! قرص هاشو خورد،من فکر کردم چطور میزاریم تنها بمونه؟اگه قرص هاشو زیاد بخوره؟اگه بیفته زمین؟و هزار اگه دیگه از ذهنم گذشت..... بقلش کردم و گفتم مامان! منو یادت نمیره؟ گفت چرا یادم بره بیست سال بزرگت کردم،تو دختر لوس منی،داری گریه میکنی؟ زار زار گریه کردم،برای اولین بار تو این روز! تو دلم گفتم اخه یکی بعد پونزده سال زتدگی منو فراموش کرد! بعد دوتا بچه منو فراموش کرد! پونزده تا بهار،پونزده تا پاییز! حتی بچه هامم تا وقتی سیرن منو فراموش میکنن! تو دلم گفتم و گریه کردم! مادرم گفت،باز امتحانتو خراب کردی؟ تو دلم گفتم اره تو امتحان زندگی از یه زن باختم! و گریه کردم مادرم گفت اشکال نداره دوباره بردار،خودتو کشتی...... اشکامو پاک کردم گفتم مامان من فعلا میرم اومدم خونه، بچه ها خونه بودن! مادرت نتونسته بود نگهشون داره، میبینی؟ فقط جلوی تو ادای مادر بزرگه مهربونو در میاره! پسره پرسید شام چی داریم؟ گفتم چیه؟ ننه بزرگت شام نداشت بهتون بده؟ از تو یخچال یه چیزی بردارین! چشاشون گرد شده بود! چی به سر مامانه اشپزشون اومده بود؟ گفت چی بخوریم؟ رفتم کنار اوپن از ظرف میوه موز برداشتم و داشتم میخوردم، گفتم نمیدونم یه چیز پیدا کن! موز بخور! دوتا موز پرتاب کردم سمتشون! موز میوه محبوب توعه! همیشه باید تو خونه باشه، من کی نشستم یه دل سیر موز خوردم؟ کی جلومو گرفته بود؟ خود احمقم! من احمق با ایفای نقش زن صرفه جو! زن کد بانو! زن بساز! اصلا لجم در اومد یه موز دیگه خوردم! موزا تموم شده بود بچه ها نگام میکردن، دوتا لیوان شیر ریختم، قرص خوابمو نصف کردم تو هر دوتا ریختم! هم زدم و دادم بخورن! گفتم موزاتونو بخورین برین بخوابین مثل دوتا موش ترسیده بودن! رفتن خوابیدن! و چه زود خوابشون برد شالمو باز کردم یه قرص برداشتم بخورم! ولی پرتش کردم نمیدونم یه جایی تو هال افتاد از وقتی پدرم مرد بیشتر شبها قرص میخوردم! به خاطر تو به خاطر بچه ها و به خاطر مادرت که واسه اینکه زیاد به پدرم سر نزنم خودشو دایم به مریضی میزد، نتونستم مراقب پدرم باشم، مادرم ناتوان شده بود و من کمکش نکردم! خواستم عروس نمونه باشم مادر نمونه باشم همسر نمونه باشم دختر خوبی برای پدرم نبودم! حالا این عذاب وجدان از صدقه سر تو و خاندانت نمیزاره شبا راحت بخوابم! همش قیافه ناراحت پدرم رو میبینم تو اوج مریضی! قرص که میخورم خواب نمیبینم! امشب نه! امشب باید بیدار باشم، چراغها رو خاموش کردم،رفتم توی اتاق،کاش امشب نیای لاله زنگ زد، گفت ناهید چطوری خوبی؟ کجایی گفتم خونه گفت اومده؟ گفتم نه گفتم به سهراب نگفتی که!؟ گفت نه چی کار میگنی؟ گفتم میخوام بخوابم گفت چی کار می خوای بکنی گفتم نمیدونم و سکوت سوالاش تموم شده بود و حالا نمی دونست چی بگه گفتم خدافظ! سهراب شوهرش دوستته،دوست ندارم بهت خبر بده گرچه شک دارم به لاله که بهت نگفته باشه پتو بالشتو انداختم تو هال عادت داری تو هال بخوابی! من تو اتاق میخوابم! چه خوبه که کنار هم نمیخوابیم من مجبور نیستم امشب تحملت کنم! به اینه نگاه میکنم،به زن مو بلوند روبرو!بدون ارایش رنگم پریده یه روژ قرمز میزنم رنگ خون! دوباره زیبا میشم! به ناخن هام نگاه میکنم من باید با این دست ها چه کنم؟باید ظرف بشورم؟باید پیاز خورد کنم؟باید کف دستشویی رو با حوله خشک کنم؟باید به پای مادرت کرم بمالم؟ باید جارو بکشم؟شیشه پاک کنم؟ده مدل غذا برای خاندان تو دوستات درست کنم؟ که چی؟که من زن زندگی ام؟ پس مرد زندگی من کجاست؟ اگه من زن زندگی ام،پس اون یکی دیگه چیه؟ اگه من زن زندگیم؟ پس چرا تنهام؟ من زن کدام زندگی ام؟ اگه اون زن. ..اون زن یک روز جای من کار کنه بچه بزرگ کنه، بازهم بوی خوب میده؟بازم حال داره ست بپوشه؟وقت میکنه بره ارایشگاه؟ من باید چه کنم؟من با این دستها چه کار کنم؟ وقتی موهامو بشورم،تو یه دوش هول هولکی! کی برام سشوار میکشه؟کی پولشو میده؟ @falerozhi
إظهار الكل...
1
پارت 2 گفتم چقدر شد؟ گفت مهمون من! دفعه بعد که اومدی ازت میگیرم! زرنگ بود! فهمید دیگه مشتریش شدم! با لاله اومدیم بیرون،لاله اون قدر محو من بود که همه چیز یادش رفته بود گفت، منم باید بیام اینجا، خیلی کارش خوبه، فقط لباسات بهش نمیاد،به موهات! گفتم اره، باید لباس بخریم! چقدر تغییر کرده بودیم! بهم پیشنهاد لباس خریدن میدادیم! دیگه حساب نکردیم با پول مانتو میشه چه کار کرد با پول روسری چی کار! رفتیم، خریدیم! اندازه خرید عید ذوق داشت، تا حالا دو ماه مونده به عید لباس نخریده بودم پانزده سال!!!! پانزده سال، ذره ذره خوشیها رو از یاد برده بودم پانزده سال در حاشیه ایستادم نفر دوم بودم با تو بچه ها که امدند شدم نفر چهارم راستی نه! پدرو مادرت هم بودند! با خواسته ها ی عجیبشان بیماریهای من دراوردی شان و خواهرت و برادرت نفر چندم بودم در زندگی خودم؟! نفر چندم؟!!!! ناهید ارام گفت بچه ها الان از مدرسه میایند!میترسید پیش من حرف از بچه بزند و حق داشت! تو و بچه ها در ذهن من به جایی دور پرتاب شده بودید! خیلی دور و هر دقیقه دورتر میشدید! گفتم الان یه اژانس میگیریم و میریم! ما اژانس گرفتیم مثل دو تا خانم! نشستیم و در خونه هامون پیاده شدیم، دیگه حاضر نبودم مثل خرگوش بدوم تا برسم خونه! لاله دم در ایستاد و گفت ناهید حالت خوبه؟بیام؟گفتم نه و اومدم توی حیاط! حیاط گلها،گلدونها،همش غریبه شده بود و خونه! و وسایلش هم! پانزده سال! بچه ها رو مبل نشسته بودن! پسرا اخم کرده بودن! ما گشنه ایم کجا بودی؟ گفتم بیرون! تلفن رو برداشتم و پیتزا سفارش دادم! ناخنهامو تازه درست کرده بودم نمیشد با ظرف و غذا خرابشون کنم! دوتا پیتزا اومد! یکی برای من، یکی واسه اون دوتا! پسرا شاخ در اورده بودن! تا حالا نشده بود مادرشون یه پرس غذا کامل واسه خودش بخواد، مامان تیکه خور بود، کنار بقیه! گفتم ناهار خوردین ساکت باشین سرم درد میکنه! تازه هنوز روسریم رو برت نداشته بودم خیال برداشتنشو هم نداشتم! پسرا رفتن تو اتاقشون لب و لوچه شون اویزون بود! به درک! رفتم تو اتاق با لذت به لباسای نو نگاه کردم! در زدن، درو قفل کرده بودم، پسر گفت، فردا باید پول کلاسارو ببریم، گفتم به بابات بگو! به تو بگن! اخه کی به تو گفتن پول بده؟ با چندر غاز خرجیه خونه من بودم که پول کلاسو کوفت و زهر مار رو میدادم! نصف ماه نرفته بود ولی پولها خرج شد! لباس خریدم! ولی هنوز خیلی مونده بود به تیپ و لباس اون زن برسم! توی اتاق موندم، دراز کشیدم نشستم دراز کشیدم نشستم راه رفتم و این خونه داشت منو میخورد! در رو باز کردم به بچه گفتم لباس بپوشین ببرمتون خونه مادر بزرگ! بی صدا لباس پوشیدن، حس کرده بودن! خب تویه کوچه هستیم با مادرت! زنگ رو زدم و بچه ها رو فرستادم تو پسره پرسید نمیای گفتم نه!میرم خونه مادرم در حیاطو بستم، را افتادم برم خونه مادرم،یه دفعه یه چیزی تو ذهنم اومد، دوباره رفتم خونه و دویدم تو اتاق، طلاهامو برداشتم، شناسنامه،و لباسای نو و لباس زیرای نو و یه سری خرت و پرت دیگه! چند تا تیکه طلا داشتم و بقیه زندگیم تو یه نایلون جا شده بود!پانزده سال زندگی! کشوها رو باز کردم،کمد هارو!انصافا هیچ لباس درست و حسابی توشون نبود! نصف بیشتر شرتهام پاره شده بود،دوخته بودمشون! تو دلم گفتم زنی که شورتش رو جای دور انداختن، میدوزه،حقشه! حقشه این بلا سرت بیاد توی اینه نگاه کردم،روسری چسبیده بود به سرم، یه دسته مو رو انداختم بیرون!نه راضیم نکرد روسری رو انداختم و شال نو پوشیدم موهامو باز گذاشتم،گندم زاری که باید باد لابه لاش میپیچید! زنگ زدم اژانس! با نایلون پانزده سال زندگیم! راننده هایده گوش میکرد! بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته.......... چه سوزناک میخونه این هایده،اصلا ادم که با قلب شکسته گوش میده،سوزشم بیشتره! کی میدونه، کی دل هایده رو شکونده بود و این سوز رو به صداش داده بود؟! دم خونه مامان پیاده شدم. میدونی که مادرم الزایمر داره؟تو رو یادش نمیاد!چقدر لجت در می اومد! میگفتی چه طور تا پنچ سال پیشو یادشه ولی منی که پونزده ساله دامادشم رو یادش نیست؟ درست میگفتی پدرم سه ساله که مرده،دو سال مریض بود و حالا مادرم این پنج سال رو کلا یادش نیست وبا خیال پدرم زندگی میکنه! و هیچ قسمت مربوط به تو رو هم به یاد نمیاره! مادرم شاید تموم اتفاقای ناخوش ایند زندگیشو فراموش کرده و فقط داره توی دنیای قشنگه خودش زندگی میکنه! و بچه هاشو تو بهترین حالت عمرشون یادشه!منو تا 20سالگی،پدر رو تا پنجاه و پنج سالگی! مرگ پدر و وجود تو بدترین اتفاق زندگی مادرم بودند!و فراموش شدند! @falerozhi
إظهار الكل...
15👍 5👌 1🍓 1
دوستان ریکت بدین پارتایی دیکشم میزارم
إظهار الكل...
نامه یک زن به شوهرش موقع خیانت پارت 1 تو رو دیدم! دیروز که با لاله رفته بودم مغازه یکی از دوستاش،یه زنه دیگه هم اونجا بود،اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد، ناخن هاش بود شیک و زیبا و بلند! اومده بود چند تا لباس خواب بخره و نقد پرداخت،نه مثل من که با لاله اومده بودم که چند تا لباس زیر اونم قسطی بردارم! چه ارایش زیبایی چه بوی خوبی ،چه لباسهای ست شیکی! با خودم فکر کردم اگه این زنه، پس من چی هستم؟اگه من زنم، پس ای چیه؟ داشت حساب میکرد و گوشیش زنگ خورد،گفت ،لطفا زودتر،اقامون اومده دنبالم،نه چونه و نه هیچی،کارت کشید و رفت و نگاه ما را به دنبال خودش کشید،من تو رو دیدم!که با ماشین قشنگت اومدی دنبالش،همون ماشینی که ذوق خریدنش رو داشتیم!همون که واسش چند تا چک دادی و من النگوهامو دادم تا خوشحال شی!گفتی همه دوستات دارن و واسه پیشرفت کارت لازمه،خوب پیشرفت کردی!!!!!! تو منو ندیدی!لاله داشت میلرزید، دستم رو گرفت،منو نگاه کرد و من هیچی نگفتم،زیر نگاه ترسیده لاله چند تا لباس زیر خریدم،نقد حساب کردم و اومدیم بیرون! نگاه لاله ولم نمیکرد،گفتم چیه؟چیه لاله؟حرف بزن؟!بگو!لاله ایستاد اول یه قطره اشک از این چشمش ریخت و بعد از اون چشمش!ناز گریه میکرد همیشه!نه مثل من که دهنم دومتر وا میشد و اب از دماغم سرازیر میشد و چشمام میجوشید!من حتی بلد نبودم قشنگ گریه کنم! گفت، ناهید فدات شم، ناهید!و دوباره گریش گرفت!من اما سنگ شده بودم!من گریه نمیکردم،من دلم شده بود مثل ساعت شنی،ذره ذره فرو میریخت. تمام میشد و دوباره. برعکس میشد!و دوباره ذره ذره فرو میریخت! کنار جوب بالا اوردم!لاله گریه میکرد!دلم فرو میریخت داشت از دهانم میریخت بیرون!سرم را گرفتم وگرنه میپاشید! بالا اوردنم تمام شد!دهانم مزه تلخی میداد!تلخ مثل زندگیم! گفتم لاله،چه جوری ناخن ها این قدر تمیز بلند میشن؟! لاله نگام کرد، هنگ کرده بود!و زیر لب اروم گفت، اونا ناخن مصنوعیه!!!! گفتم منم ناخن مصنوعی میخوام،دور و برم رو نگاه کردم، لاله گفت چی میخوای؟گفتم ارایشگاه!!!!! و راه افتادم تندو سریع،مثل همون موقع که نون گرم دستم بود،و صبح زود تند تند راه میاومدم تا نون صبحانت سرد نشه!دستامو مشت کرده بودم،از همون لحظه که در مغازه دیدمت دستام گره خورد!نمیخواستم ناخن های زشتم رو ببینم! لاله مثل توله سگ گیج دنبالم می دوید!نفس نفس میزد،کم اورد،گفت ناهید تو رو خدا وایستا،خیلی تند میری،......کم اورده بود اون که هر روز صبح نمیرفت نونوایی نون گرم بگیره که بعدش مجبور شه تند تند راه بره!اون نون رو مینداخت تو مایکرو! واسه همین الان کم. اورده بود و واسه همین الان من بودم که بهش خیانت شده!!!!!خندیدم! لاله بنده خدا هنگ کرده بود،حتما فکر میکرد من دیوونه شدم،گفت واسه چی میخندی؟گفتم واسه خاطر نون! گفت ها؟!!!!نون!!!!! گفتم هیچی!بریم و رفتیم چند تا ارایشگاهو رفتیم تا یکی با منت قبول کرد،بقیه رو باید وقت قبلی میگرفتی!یا اینکه یه نگاهی به سر و لباس ما میکردن و لابد با خودشون میگفتن،اخه تورو چه به این کارا،گیرم ناخن تو درست کردی،صورتت چی؟لباست چی؟ ارایشگاه ها پر بود از امثال همون زن!زیبا شیک، امثال من، امثال من پول ارایشگاه نمیدن!یه بند و ابرو که دوستامون واسه هم انجام میدن!با پولش میوه میخریم! این استدلال امثال منه! خلاصه زیر نگاه های متعجب لاله و نگاه تحقیر امیز ارایشگر منم ناخن مصنوعی کاشتم و دستانم زیبا شد! کسی چه میدانست دز ذهن ما، سه زن چه میگذشت؟! ارایشگره اما خیلی تیز بود، بو برده بود انگار،گفت میخوای موهاتو رنگ کنم؟ گفتم اره! رنگ کن! گفت دکلره میکنم موهات زود میگیره!؟ رفتم تو فکر!گفتم من تا حالا دکلره نکردم! لبخند گوشه لبش نشست و گفت چرا اخه؟ خانم به این خوشگلی؟چرا به خودت نمیرسی؟ خانم خوشگل؟!!!من؟!!!پوزخند زدم،اون مهربان نگام میکرد،انگار دستم که تو دستش بود، تمام زندگیم رو خونده بود منتها نه از رو کف دست،از رو ناخن ها! او میدانست،او تمام پانزده سال زندگی من و این یک ساعت کابوس وار گذشته رو فهمیده بود و شروع کرد! موهایم را دکلره کرد، صورتم رو بند کرد ابروهامو برداشت و رنگ کرد، هر سه زن ساکت بودیم، سکوت چون مادری دختران زخم خورده خود را در بر گرفته بود! هر زنی به شیوه خودش انتقام میگیره، و ارایشگر شاید با زیبا کردن من از دنیای مردانه انتقام میگرفت و من شاید با زیبا تر شدن! تمام شد! ارایشگر مرا جلوی اینه برد! این من بودم با موهای طلایی!مثل گندمزار زیر افتاب ظهر میدرخشیدم! گفتم پس زیبایی این جوریه! لاله ساکت بود و ناگهان داد زد، چقدر چقدر.....و حرفش رو خورد، شاید فکر کرد گفتن این که چقدر خوشگل شدی یعنی تا حالا زشت بودم و اگه من زشت بودم پس تو حق داشتی!!!!! 👇👇👇👇 @falerozhi
إظهار الكل...
34👍 8👌 2🍓 2
🩷 فال احساسی ترکیبی (لنورماند + کاسانوا) 🩷 🦋 اگر کراش داری روش این روزها حس می‌کنی همه‌چیز قفل شده و دل‌چرکینی. یک وقت‌ها خیلی توجه می‌کنی، یک وقت‌ها سرد می‌شی، و همین تغییر حالت گیجش می‌کنه. اون فکر می‌کنه یه‌جور بازی توی رفتارت هست. بااین‌حال جذبت شده و تو رو آدمی بامزه و خاص می‌بینه. اگه مدام دنبالش بدوی زده می‌شه، ولی اگر بی‌خیال باشی هم فکر می‌کنه علاقه نداری. پس باید تعادل نگه داری: کمی محبت نشون بده تا مطمئن بشه دوستش داری، ولی زیادی جلو نرو که مغرور نشه. میزان علاقه‌اش بهت الان حدود ۵۰٪ ـه، یعنی نصف راه رو رفتی و اگه با سیاست جلو بری می‌تونی دلشو ببری. ✨ اگر تو رابطه‌ای یه حس خستگی و دل‌گرفتگی توی رابطه افتاده. تو فکر می‌کنی اون‌طور که باید بهت عشق نمی‌ده، مدام حرص می‌زنی و دعوا پیش میاد. اونم از شکاکی و حساسیتت خسته می‌شه. بااین‌حال، حسش بهت واقعیه و دوستت داره. در دلش ۷۰٪ بهت علاقه داره و حتی به آینده‌ی جدی‌تر باهات فکر می‌کنه. تو براش مثل پناه و امنیتی. اگه می‌خوای این عشق موندگار بمونه، باید کمتر غر بزنی و اونم یاد بگیره سرد و بی‌اعصاب نباشه. بهترین راه، صحبت آروم و بی‌پرخاش برای گفتن نیازها و دلتنگیاته. ✨ اگر کات کردید تو هنوز خیلی وابسته‌ای و نبودنش رو سخت تحمل می‌کنی. گریه، دلتنگی و حس بی‌پناهی داری. اون هم مثل تو نتونسته کامل دل بکنه، فقط سعی کرده خودش رو کنترل کنه. ته دلش هنوز اسم و خاطراتت زنده‌ان. میزان علاقه‌ی فعلیش حدود ۴۰٪ ـه، اما این درصد ثابت نیست: اگر دوباره با هم برخورد کنید یا پیام بدی، احتمال اینکه نرم بشه خیلی زیاده. اول ممکنه پس بزنه، ولی بعدش کم‌کم گرم می‌گیره. هنوز رشته‌ای بینتون هست، فقط باید حواست باشه با فشار آوردن اون رو ازت دور نکنی. 👇👇👇👇 آیدی جهت گرفتن فال شخصی @falerozhii2
إظهار الكل...
🍓 19 18👌 7👍 6
00:26
Video unavailableShow in Telegram
سیجیل عشق🍀 بازگشت🥳 جذب معشوق👋 جذب کراش✨ آیدی جهت سفارش @Falerozhii2
إظهار الكل...
5.62 MB
7👍 3👌 1🍓 1
انرژی ماه کامل بهتری تایم برا گرفتن شمع و افسون 100درصد جوابگویی @falerozhii2
إظهار الكل...
3👍 3
Repost from @falerozhi
Photo unavailableShow in Telegram
🌙فال کراش:  🦋 (برای افرادی که با شخصی توی رابطه نیستن اما یکی رو دورادور دوست دارن و میخوان بدونن ایا اون فرد هم حسی بهشون داره یا نه و وارد رابطه میشن یا خیر و یا حتی رقیب دارن یا نه🦋 قیمت 200 نوبت سه روزه فوری بی نوبت 400 @falerozhii2
إظهار الكل...
8👍 4🍓 1
🌼فال کلی🌼 (شامل موارد احساسی، مالی و کاری) ماه فروردین • احساسی: امروز ممکن است در رابطه‌تان نیاز به صحبت صادقانه‌ای باشد. احساساتتان را بدون ترس بیان کنید. • مالی: فرصت خوبی برای مدیریت بهتر هزینه‌ها پیش می‌آید. مراقب ولخرجی باشید. • کاری: پروژه‌های نیمه‌تمامتان را تکمیل کنید؛ نتیجه بهتری خواهید گرفت. ماه اردیبهشت • احساسی: فردی از گذشته ممکن است به شما نزدیک شود. مراقب تصمیمات احساسی‌تان باشید. • مالی: پولی که انتظارش را نداشتید به دستتان می‌رسد. پس‌انداز را فراموش نکنید. • کاری: تلاش‌هایتان دیده می‌شود و احتمال ترفیع یا تقدیر وجود دارد. ماه خرداد • احساسی: لحظات شاد و پرهیجانی در انتظار شماست. به حرف دل خود گوش دهید. • مالی: وضعیت مالی‌تان به ثبات می‌رسد. فرصت‌های کوچک سرمایه‌گذاری را بررسی کنید. • کاری: پیشنهاد جدید کاری ممکن است دریافت کنید. با دقت تحلیل کنید. ماه تیر • احساسی: روابط عاطفی‌تان گرم‌تر می‌شود. وقت بیشتری را با عزیزانتان بگذرانید. • مالی: نیاز به بازنگری در بودجه خود دارید. مراقب هزینه‌های غیرضروری باشید. • کاری: انرژی زیادی برای شروع کارهای جدید دارید. از این فرصت استفاده کنید. ماه مرداد • احساسی: اگر در رابطه‌ای هستید، ممکن است سوءتفاهم کوچکی پیش بیاید. با صبوری حل کنید. • مالی: احتمالاً درآمدتان افزایش پیدا می‌کند. برای آینده برنامه‌ریزی کنید. • کاری: تغییراتی در محیط کاری پیش می‌آید که به نفع شما خواهد بود. ماه شهریور • احساسی: فردی با نیت خوب به زندگی شما نزدیک می‌شود. قدردان باشید فالگرامدو • مالی: خرید بزرگی در پیش دارید. بهتر است ابتدا اولویت‌هایتان را مشخص کنید. • کاری: موفقیت در پروژه‌های گروهی برای  شما رقم می‌خورد. ماه مهر • احساسی: عشق در هوای زندگی شما جاری است. به نشانه‌ها دقت کنید. • مالی: پاداش یا پولی غیرمنتظره دریافت می‌کنید. برای خوشحالی خودتان خرج کنید. • کاری: ایده‌های خلاقانه‌تان مورد توجه قرار می‌گیرد. جسارت داشته باشید. ماه آبان • احساسی: ممکن است کمی سردرگم باشید. به قلب خود اعتماد کنید. • مالی: زمان مناسبی برای سرمایه‌گذاری  نیست؛ صبر پیشه کنید. • کاری: با چالش‌هایی مواجه می‌شوید که با پشتکار به آنها غلبه خواهید کرد. ماه آذر • احساسی: رابطه‌تان در مسیر بهتری قرار می‌گیرد. گفتگوی صمیمانه‌ای داشته باشید. • مالی: وضعیت مالی رو به بهبود است. مراقب وسوسه خرج‌های اضافه باشید. • کاری: موفقیت در یک پروژه بزرگ در انتظار شماست. اعتماد به نفس داشته باشید. ماه دی • احساسی: روزهای آرامی در رابطه‌تان سپری می‌شود. از این لحظات لذت ببرید. • مالی: هزینه‌های غیرمنتظره ممکن است پیش بیاید. پس‌انداز داشته باشید. • کاری: در مسیر شغلی‌تان فرصت رشد فراهم می‌شود. از تغییرات استقبال کنید. ماه بهمن • احساسی: زمان آن رسیده که به احساساتتان اولویت دهید و برای خوشبختی‌تان تصمیم بگیرید. • مالی: با کمی برنامه‌ریزی می‌توانید درآمدتان را به شکل قابل‌توجهی افزایش دهید. • کاری: پیشنهاد همکاری جدیدی دریافت می‌کنید که آینده روشنی دارد. ماه اسفند • احساسی: رابطه‌ای عمیق‌تر می‌شود. قدردان حمایت‌های طرف مقابل باشید. • مالی: هدیه یا پولی از یک دوست یا خانواده به شما می‌رسد. خوش‌شانس هستید! • کاری: موقعیت‌های شغلی خوبی پیش رویتان است. هوشمندانه تصمیم بگیرید. 👇👇👇👇 آیدی جهت گرفتن فال شخصی @falerozhii2
إظهار الكل...
26👍 8🍓 3👌 2
امشب افسون و شمع داریم یه سفارش بیشتر ثبت نمیشه @falerozhii2
إظهار الكل...
2👍 2
Repost from @falerozhi
Photo unavailableShow in Telegram
💔فال کات شده ها موکلدار 💔 این فال با کارت های تاروت موکل دار شده و احضار با فرشته ی رحمانی انجام میشود😍 اگر روابطتان کات و سرد شده و کیس احساسیتون دائما با شما سر لج دار میخواهید بدونید ریشه این کار چیست ؟ آیا مجدد باهم به گرمی و عشق میرسین؟❣️ آیا پای رقیب درمیان است؟❤️ آیا به سمت من بازگشت دارد؟اگر بازگشت هست چه وعده ای؟☕️ دعا و طلسم داریم که مانع عشقمان شود ؟😰 آیا ازدواج درطالع ما هست و باهم خوشبخت میشویم؟😚 برای گرفتن این فال اگر استرسی دارین به هیچ عنوان اقدام نکنید چون شنیدن دروغ از این فال محال است💫 قیمت :بدون نوبت 350 هزارتومان @falerozhii2
إظهار الكل...
👍 5 2👌 2🍓 1
دوستان با سوالات الکی وقتمو نگیرین فقط برا ثبت سفارش پیام بدین 🙏
إظهار الكل...
🔥طلسم نکاح برای معشوق🔥 ✅طلسمي فوق العاده مجرب وقدرتمند در زیر ۸ نکته از خواص این طلسم بازگو میکنم  که با انجام درست طلسم معشوقه خود را دیوانه وار عاشق خود کنید. این ۸ نکته عبارتند از: ☄️۱-برای اینکه معشوقه به سراغت بیاید ☄️۲-طلسمی قوی برای عاشق کردن معشوق ☄️۳-برای خوشایند بودن نزد معشوق خود ☄️۴-طلسمی برای حذف رقیب عشقی ☄️۵-برای آنکه معشوق خود را به پای خویش بیاوری ☄️۶-دعای محبت شدید ☄️۷-ایضا برای جلب محبت و ازدواج ☄️۸-برای اینکه معشوق خود را به پای خویش بیاورید و جلوی مخالفتهای اطرافیان را بگیرد 🔥از جمله طلسم هایی هست  که انرژیه فوق العاده بالایی دارد و معشوق را دیوانه وار به سمت شما میکشاند  🔥 @falerozhii2
إظهار الكل...
🔥طلسم نکاح برای معشوق🔥 ✅طلسمي فوق العاده مجرب وقدرتمند در زیر ۸ نکته از خواص این طلسم بازگو میکنم  که با انجام درست طلسم معشوقه خود را دیوانه وار عاشق خود کنید. این ۸ نکته عبارتند از: ☄️۱-برای اینکه معشوقه به سراغت بیاید ☄️۲-طلسمی قوی برای عاشق کردن معشوق ☄️۳-برای خوشایند بودن نزد معشوق خود ☄️۴-طلسمی برای حذف رقیب عشقی ☄️۵-برای آنکه معشوق خود را به پای خویش بیاوری ☄️۶-دعای محبت شدید ☄️۷-ایضا برای جلب محبت و ازدواج ☄️۸-برای اینکه معشوق خود را به پای خویش بیاورید و جلوی مخالفتهای اطرافیان را بگیرد 🔥از جمله طلسم هایی هست  که انرژیه فوق العاده بالایی دارد و معشوق را دیوانه وار به سمت شما میکشاند  🔥 @falerozhii2
إظهار الكل...
8