📗🌱 کتابخانه پونیسم 🌱📗

شب است که آدم را اندوهگین می‌کند یا آدم است که برای اندوهگین شدن شب را انتظار می‌کشد؟ شب است که فکرت را به سرم می‌اندازد یا منم که برای فکر کردن به تو، شب را انتظار می‌کشم؟ #ازدمیر_آصف

‏به نظر می‌رسد آزادی کالای خوبی برای معامله باشد. اول آن را با غذا معامله می‌کنند، بعدش با این ادعا که نکند اوضاع از این بدتر شود با ثبات، سپس با امنیت و فقط بعدهاست که معلوم می‌شود دیگر هیچ‌کدام را نداری: نه غذا، نه ثبات، نه امنیت و نه آزادی. #ولادیمیر_واینوویچ @puniismbook

صبح، برکت چشمانِ توست... #مریم_پورقلی @puniismbook

روز را می‌گذرانی و طاقت می‌آوری اما شب، شب قصه‌ی خودش را دارد عزیز من. #حمید_سلیمی

در لحظه‌ای از عمرم متوقف شدم؛ منتظرم بیایی.. #شمس_لنگرودی

حاجی که تمام شب در استغفار است پیوسته پیِ زنانِ شوهر دار است آمار تمام صیغه ها را دارد انگار رییس مرکزِ آمار است هنگام نماز می نشیند، اما هنگام خلاف اسب بی افسار است تا صحبت حور می شود در مسجد آب دهنش چکیده بر شلوار است هم پیرو مشیِ شهوت رانی هم رهرو دین و ضد استکبار است با طرز تفکری که حاجی دارد دینداری او فقط ادا اطوار است پیغام نهفته در چنین رفتاری انکار وجودی عذاب النار است حاجی تو که فکر کرده ای ما خوابیم بر فرض که ما خواب، خدا بیدار است #مصطفی_علوی

وقتی کوچک بودم فکر می‌کردم آدم‌ها چقدر بزرگند و ترس برم میداشت... بزرگ که شدم دیدم بعضی آدما چقدر کوچکند و بیشتر ترسیدم... #آلفرد_هیچکاک @puniismbook

بیدار می‌شوی و جهان تازه می‌شود باران‌ترین ترانه‌ام آدینه‌ات بخیر. #فاطمه_مشاعی @puniismbook

‏او هم دیگر آن نبود که بود. یک روز عکس‌برگردان همدیگر بودیم و یکی آینه‌ی دیگری. یک حرفْ به تندیِ آذرخش، ما را از هم برید. #شاهرخ_مسکوب

علت اعتماد و اعتقادِ مردم به اديان و اطاعت از پيشوايان مذهبى، تنها ناشى از ترس و عادت است. دين نماينده‌ی جهان‌بينى و تفكرى است كه از نادانى آغاز می‌گردد و به تاریک‌انديشى منتهى می‌شود. #محمد_بن_زکریای_رازی

من شبم ، تو ماه من بر آسمان بی‌من مرو ... #مولانا

گفت مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم. چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم‌ها در یاد من زندگی می‌کنند؟ و من در یاد هیچ‌کس نیستم. #عباس_معروفی @puniismbook

در نظرِ جهان، حیات بشر مهمتر از حیات یک صدف چروک نیست. #دیوید_هیوم

اول نگاهم میکنی، باخنده خامم میکنی آهسته نجوا میکنی، زار و دچارم میکنی باطعم میگون لبت،مست وخرابم میکنی وآنگه درآغوشم کشی،آرام‌و رامم میکنی #محمدرضا_نیا @puniismbook

صبح بیدار شوم باز در او محشورم #مولانا

روز نو مبارکه..🪴 @puniismbook

‏چه چیزی امروز میتونه تورو خوشحال کنه؟ https://t.me/HarfinoBot?start=puniismbook

برای تمام کردن امشب به صبح‌های بیشتری نیاز داریم خوابم نمی‌بَرَد و تو فقط یک لالایی بلدی. #معین_دهاز

«و یک روز آنقدر دوستت خواهم داشت که اسم خانه کوچک‌مان را آغوش خواهیم گذاشت.» #عباس_معروفی

من با استعداد بودم. یعنی هستم؛ بعضی وقت‌ها به دست‌هایم نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم که می‌توانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر، ولی دست‌هایم چه کار کرده‌اند؟ یک جایم را خارانده‌اند، چک نوشته‌اند، بند کفش بسته‌اند، سیفون کشیده‌اند ... دست‌هایم را حرام کرده‌ام. همینطور ذهنم را ... #چارلز_بوکفسکی @puniismbook