تفکر
前往频道在 Telegram
روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که “در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.” هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است. رواج بدهید این مکتب عالمگیر را... پل ارتباطی @Zahramehr
显示更多2025 年数字统计

14 060
订阅者
-424 小时
-117 天
-5230 天
帖子存档
بر اثر کدام بازی سرنوشت، و یا بر اساس کدام فضیلت یا کدام حالت تند روانی، در سن معینی دست به انتخابی سرنوشتساز میزنیم و طغیان میکنیم؟
آیا ما انتخاب میکنیم یا انتخاب میشویم؟ چگونه است که برخی کسان در برابر تسلیم و رضا، مقاومتی چارهناپذیر نشان میدهند و تحمّل بیعدالتی را ندارند، حتی اگر در حق دیگران روا داشته شود؟
شرمساری نشستن بر میزی پُر از خوراک، در حالی که همسایگان غذای کافی ندارند، از چه ناشی میشود؟ سربلندی و غروری که آزار و شکنجه را در نظر آدمی بهتر از خفّت و خواری مینمایاند، ناشی از چیست؟
اینیاتسیو سیلونه
@Tafakkor
👍 19👎 5💯 3
بر اثر کدام بازی سرنوشت، و یا بر اساس کدام فضیلت یا کدام حالت تند روانی، در سن معینی دست به انتخابی سرنوشتساز میزنیم و طغیان میکنیم؟
آیا ما انتخاب میکنیم یا انتخاب میشویم؟ چگونه است که برخی کسان در برابر تسلیم و رضا، مقاومتی چارهناپذیر نشان میدهند و تحمّل بیعدالتی را ندارند، حتی اگر در حق دیگران روا داشته شود؟
شرمساری نشستن بر میزی پر از خوراک، در حالی که همسایگان غذای کافی ندارند، از چه ناشی میشود؟ سربلندی و غروری که آزار و شکنجه را در نظر آدمی بهتر از خفّت و خواری مینمایاند، ناشی از چیست؟
اینیاتسیو سیلونه
@Tafakkor
بر اثر کدام بازی سرنوشت، و یا بر اساس کدام فضیلت یا کدام حالت تند روانی، در سن معینی دست به انتخابی سرنوشتساز میزنیم و طغیان میکنیم؟ آیا ما انتخاب میکنیم یا انتخاب میشویم؟ چگونه است که برخی کسان در برابر تسلیم و رضا، مقاومتی چارهناپذیر نشان میدهند و تحمّل بیعدالتی را ندارند، حتی اگر در حق دیگران روا داشته شود؟
شرمساری نشستن بر میزی پر از خوراک، در حالی که همسایگان غذای کافی ندارند، از چه ناشی میشود؟ سربلندی و غروری که آزار و شکنجه را در نظر آدمی بهتر از خفّت و خواری مینمایاند، ناشی از چیست؟
اینیاتسیو سیلونه
@Tafakkor
تر و خشکمان در آتش این فساد در کشور خواهیم سوخت!
احمد زیدآبادی
این حجم از فساد افسارگسیختهای که در برخی دم و دستگاهها رواج یافته، همۀ حرف و سخنهای ما را به امری پوچ و مزخرف تبدیل کرده است!
طمع و آز برخی صاحبنفوذان و رخنهگران گویی سیریناپذیر است. چنان در غارت منابع عمومی و سرمایههای بخش مولد خصوصی بیرحماند که اقوام مهاجم در عصر باستان برای گرفتن غنیمت جنگی نیز اینسان بیرحم نبودهاند.
این وضع قابل دوام نیست و تر و خشکمان در آتش این فساد چنان خواهیم سوخت که جز آه و خاکستری باقی نماند!
@Tafakkor
👍 48💯 9👎 6
تر و خشکمان در آتش این فساد در کشور خواهیم سوخت!
احمد زیدآبادی این حجم از فساد افسارگسیختهای که در برخی دم و دستگاهها رواج یافته، همۀ حرف و سخنهای ما را به امری پوچ و مزخرف تبدیل کرده است!
طمع و آز برخی صاحبنفوذان و رخنهگران گویی سیریناپذیر است. چنان در غارت منابع عمومی و سرمایههای بخش مولد خصوصی بیرحماند که اقوام مهاجم در عصر باستان برای گرفتن غنیمت جنگی نیز اینسان بیرحم نبودهاند.
این وضع قابل دوام نیست و تر و خشکمان در آتش این فساد چنان خواهیم سوخت که جز آه و خاکستری باقی نماند!
@Tafakkor
تر و خشکمان در آتش این فساد در کشور خواهیم سوخت!
احمد زیدآبادی
این حجم از فساد افسارگسیختهای که در برخی دم و دستگاهها رواج یافته، همۀ حرف و سخنهای ما را به امری پوچ و مزخرف تبدیل کرده است!
طمع و آز برخی صاحبنفوذان و رخنهگران گویی سیریناپذیر است. چنان در غارت منابع عمومی و سرمایههای بخش مولد خصوصی بیرحماند که اقوام مهاجم در عصر باستان برای گرفتن غنیمت جنگی نیز اینسان بیرحم نبودهاند.
این وضع قابل دوام نیست و تر و خشکمان در آتش این فساد چنان خواهیم سوخت که جز آه و خاکستری باقی نماند!
@Tafakkor
هدف عمدهي حيات اخلاقي غناي اخلاقي يافتن است، نه چنانكه فلسفه اخلاق جديد ميگويد، صِرفِ انجام دادنِ اعمالِ درست. غنايافتگي، در حيات اخلاقي،بدين معنا است كه، تا آنجا كه برايمان مقدور و ميسّر است، فضائل هر چه بيشتري را، هم در زندگي دروني خود و هم در اعمال بيروني خود، محقّق سازيم. غنايافتگي اخلاقی، از جمله ،شامل اين میشود كه زندگی عاطفي غنيّاي داشته باشيم. مجموعهاي از احساسات و خواستههاي نيك را واجد باشيم و بر اساس ملكاتي مانند بردباری، مهربانی و بخشندگی عمل كنيم. اشخاصی كه از بيشترين ميزان غنای اخلاقي برخوردارند، در همه ساحات زندکی خود، اعمّ از فردي و خصوصی و جمعی و عمومی، از خود فضيلت بروز ميدهند و اين بروز فضيلت امری مستمرّ و مدام و تا آخرين حدّ ممكن است.
استاد مصطفی ملکیان
مقدمهی سيطرهی خير
@Tafakkor
👍 25👎 5
هدف عمدهي حيات اخلاقي غناي اخلاقي يافتن است.
هدف عمدهي حيات اخلاقي غناي اخلاقي يافتن است، نه، چنانكه فلسفه اخلاق جديد ميگويد، صِرفِ انجام دادنِ اعمالِ درست. غنايافتگي، در حيات اخلاقي،بدين معنا است كه، تا آنجا كه برايمان مقدور و ميسّر است، فضائل هر چه بيشتري را، هم در زندگي دروني خود و هم در اعمال بيروني خود، محقّق سازيم. غنايافتگي اخلاقی، از جمله ،شامل اين میشود كه زندگی عاطفي غنيّاي داشته باشيم. مجموعهاي از احساسات و خواستههاي نيك را واجد باشيم و بر اساس ملكاتي مانند بردباری، مهربانی و بخشندگی عمل كنيم. اشخاصی كه از بيشترين ميزان غنای اخلاقي برخوردارند، در همه ساحات زندکی خود، اعمّ از فردي و خصوصی و جمعی و عمومی، از خود فضيلت بروز ميدهند و اين بروز فضيلت امری مستمرّ و مدام و تا آخرين حدّ ممكن است.
استاد مصطفی ملکیان
مقدمهی سيطرهی خير
@Tafakkor
امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا
او كسي است كه باران نافع را بعد از آنكه مأيوس شدند نازل ميكند.
شوری/۲۸
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
زن اگر به راستی میخواهد شأن انسانی خود را داشته باشد، وظیفه دارد از اینکه خود را برای مرد، چون بتی یا لعبتی بیاراید فاصله بگیرد.
سیمون دوبووار
@Tafakkor
👍 43💯 6
رزق آنی نیست که درسفره است، آنی است که از گلو پایین می رود.
یکی از عرفاي مسیحی بیانش لطیفتر از این است. این عارف میگوید رزق آنی هم نیست که از گلو پایین میرود، آن لذتی است که از گلو پایین رفتن[ لقمه ای] میبریم. تو اگر در حال خوردن چلوکباب هستی و ضمنا مضطرب و مشوش هم هستی، آن لقمهاي که از گلویت پاییم میرود، رفته، اما هیچ چیز عایدت نمیشود. مهم آن لذتی است که عایدت میکند، آن رزقش است.
یادتان میآید آن داستانی که در " اغانی" ابوالفرج اصفهانی است، در آنجا مینویسد هارون الرشید در لباس مبدل با زنش رفته بود بیرون، بعد دید در اطراف حمامی در وضعی که بوهاي خیلی آزار دهنده و حرارت و آلودگیاش مشخص است، یک پیرمرد و پیرزنی نشستهاند و ظرف نانی گذاشتهاند و نان خشک را در آن خرد کردهاند، بعد پیرزن نان را از آب در میآورد و میگذارد در دهان پیرمرد و پیرمرد هم لقمهي نان را میگذارد در دهان پیرزن.
هیچ کدام غذاي خودشان را نمیخوردند، بعد هارون الرشید به زبیده گفت: آیا لذتی از این بالاتر دیده است؟
آن وقت زبیده یک بیت شعر گفت که: من هیچ لذتی بالاتر از این فکر نمیکنم که در هیچ قصري، سلطانی احساس کرده باشد، این رزقش بیشتر از آن است، یعنی زبیده و هارون هم وقتی با هم غذا میخورند هر کدام هزار غم و غصهي دیگر دارند، این لقمه که از گلویشان پایین میرود، آن لذت را نمیبرند که این زن و شوهر از این نان خشک در آب خالی براي این که نرم بشود، میبرند.
رزق آدم آن لذتی است که آدم میبرد، ازاین لحاظ است که رزق را در عربی میگویند متاع، یعنی متعهي شما است و تمتعی که میبرید. متعه در عربی یعنی آن که عایدتان میشود وگرنه خود آن لقمه باز عاید من نمیشود، من اصلا از حشور لقمه در معدهام بیخبرم. آن که از هر لقمه عایدم میشود، آن لذت و کیفی است که عایدم می شود.
استاد مصطفی ملکیان
@Tafakkor
👍 52👎 6
حاکمیت ستمگرانه جامعه بر ذهن انسان
زمانی که تو انسان تکلیفت را با خودباختگی روشن نکردهای، رهایی برایت یک امر محال است. تا زمانی که ماهیت «بزرگی»، تقدس کاذب و ابهت ساختگی چیزها را زیر سؤال نبردهای، تا زمانی که از سطح تجلیلهای لفظی نگذشتهای و به واقعیت چیزهایی که نسبت به آن حالت خودباختگی داری، آگاهی عمیق پیدا نکردهای، در خودباختگی و لاجرم در اسارت پیش خواهی رفت.
جامعه نباید به فرد اجازه بدهد که از حقارت و خودباختگی نسبت به جامعه خارج بشود. زیرا در صورت خروج از حقارت و خودباختگی، این خطر برای جامعه وجود دارد که فرد مجموعه ارزشها و علایم تشکیل دهندهی هویت را زیر سؤال ببرد و میراث هزاران سالۀ آبا و اجدادی جامعه از رواج و عملکرد ساقط بشود.
توجه به این موضوعات به گسترش آگاهی و برخورد صحیح تو با مسئله کمک می کند. تو چرا باید - از طریق ملامت - یک حقارت و کوچکی توهمی را به خودت نسبت بدهی تا بعد برای جبران آن به یک بزرگی توهمی و نیابتی متوسّل بشوی؟ آگاه باش به این که تو کوچک و حقیر نیستی؛ فقط توهم حقارت نسبت به خود داری، و توهم نه بزرگ است و نه کوچک.
بگذار من و تو این سؤال را برای خودمان مطرح کنیم که اصولاً چه ریگی به کفش جامعه هست؟ چه مصلحتی ایجاب میکند که موضوعات زندگی را تجلیل میکند؟ اصالت چه نیازی به تجلیل دارد؟ تو واقعاً بزرگی، باش؛ با فضیلتی، باش؛ استعداد درک زیبایی را داری، داشته باش. همهی اینها حق طبیعی تو است، همۀ اینها جزو بودشِ فطری و اصیل تو است. اخلاق نیک داشتن در هستی فطری تو یک اصل است. در این صورت آن را تبلیغ و تجلیل کردن دیگر برای چیست؟ آن را مدام در ساز و کرنا جار زدن برای چیست؟ چیزی که اصالت دارد نیاز به تجلیل و قیل و قال ندارد! شکوه اصالت برای آن کافی است. پس چرا جوامع مدام در کار تبلیغ و تجلیل مثلاً هنر، اخلاق، فضیلت، زیبایی و نظیر اینها هستند؟ جامعه به عمد همه چیز را بزرگ و تجلیل میکند تا تو را وا دارد که از طریق هم «هویت سازی» (identification) خود با آنها، کوچکی تحمیل کرده بر تو را از رؤیت، از ادراک و از دسترس احساس تو دور نگه دارد.
جامعه به عمد تو را در یک خودباختگی و یک حقارت توهمی و ساختگی نگه میدارد؛ با این هدف که به خودت نبینی که میتوانی انواع شیوهها و فریبهای جامعه را زیر سؤال و تردید ببری.
من به دلیل گیج و گولی ناشی از حاکمیت ستمگرانه توهم بر ذهنم درک نمیکنم که کوچکی و حقارتم ساختگی است، درک نمیکنم که جامعه به عمد شیوهی «ملامت» را بر من تحمیل کرده است تا در طریق جست و جوی بزرگی، بازی علایم دفاعی و ایمنی خودش را حفظ کند و استمرار بدهد. من از یک طرف هستی و شخصیت خود را کوچک تصوّر میکنم (و متوجه مکانیسم خود کوچک سازی خویش نیستم!) از طرف دیگر بزرگیهای نیابتی هم واقعاً به من احساس بزرگی نمیدهند. با تجلیل و تأیید بزرگی مثلاً فردی من فقط دارم تظاهر به بزرگی میکنم، نه این که واقعاً احساس بزرگی کنم. این بدان معنا است که آنچه همیشه در تصوّر من هست یک هستی حقیر و کوچک واقعی است؛ با یک بزرگی نمایشی و متظاهرانه که حتی خودم آن را نوعی بلوف و دروغ می دانم! به عبارت دیگر احساس پوچی و حقارت در «هستی روانی» من یک اصل است - اصلی که برای آن واقعیت قایلم - ولی بزرگی خود را بلوف و نمایش میدانم.
محمد جعفر مصفا
@Tafakkor
👍 7👎 6
انگيزه اصلي اين پژوهش، يافتن راهي معقول و رضايتبخش براي حل تعارض اخلاق ديني و اخلاق سكولار است. به باور صاحب اين قلم، نزاعها و درگيرهاي سياسي و اجتماعي رايج در كشور ما و چه بسا ساير كشورهاي اسلامي عمدتاً محصول دو نگاه و طرز فكر متفاوت در باب رابطه دين و اخلاق و در حقيقت، محصول تعارض دو نظام اخلاقي و ارزشي و هنجاري متفاوت است. اين دو نظام اخلاقي از دو مفروض بنيادين در باب منشاء و حدود و ثغورِ «حق اطاعت خدا شارع» يا «وجوب اطاعت از خداي شارع» سرچشمه ميگيرند. در يك سو كساني قرار دارند كه مدعياند حق اطاعتِ خداي شارع يا وجوب اطاعت از او «مطلق» است و لذا اخلاق مبتنی بر دين است و در صورت تعارض ارزشهاي الهي (=فقه يا اخلاقي ديني) و ارزشهاي بشري (=اخلاق سكولار)، ارزشهاي الهي بايد مقدّم داشته شوند و در سوي ديگر كساني قرار دارند كه مدعياند حق اطاعت خداي شارع و وجوب اطاعت از او «مقيد» به قيود اخلاقي است و اخلاق نه تنها بر دين متبنی نيست كه بر آن تقدم دارد.
دین در ترازوی اخلاق
ابوالقاسم فنایی
@Tafakkor
👍 10👎 5
انگيزه اصلي اين پژوهش، يافتن راهي معقول و رضايتبخش براي حل تعارض اخلاق ديني و اخلاق سكولار است. به باور صاحب اين قلم، نزاعها و درگيرهاي سياسي و اجتماعي رايج در كشور ما و چه بسا ساير كشورهاي اسلامي عمدتاً محصول دو نگاه و طرز فكر متفاوت در باب رابطه دين و اخلاق و در حقيقت، محصول تعارض دو نظام اخلاقي و ارزشي و هنجاري متفاوت است. اين دو نظام اخلاقي از دو مفروض بنيادين در باب منشاء و حدود و ثغورِ «حق اطاعت خدا شارع» يا «وجوب اطاعت از خداي شارع» سرچشمه ميگيرند. در يك سو كساني قرار دارند كه مدعياند حق اطاعتِ خداي شارع يا وجوب اطاعت از او «مطلق» است و لذا اخلاق مبتنی بر دين است و در صورت تعارض ارزشهاي الهي (=فقه يا اخلاقي ديني) و ارزشهاي بشري (=اخلاق سكولار)، ارزشهاي الهي بايد مقدّم داشته شوند و در سوي ديگر كساني قرار دارند كه مدعياند حق اطاعت خداي شارع و وجوب اطاعت از او «مقيد» به قيود اخلاقي است و اخلاق نه تنها بر دين متبني نيست كه بر آن تقدم دارد.
دین در ترازوی اخلاق
ابوالقاسم فنایی
@Tafakkor
