ch
Feedback
" هوشنگ ابتهاج "

" هوشنگ ابتهاج "

前往频道在 Telegram

"همه آفاق گرفته‌ست صدای سخنم " کانال تخصصیِ اشعار استاد #هوشنگ_ابتهاج متخلص #ه_ا_سایه و دیگر #اشعار کهن و معاصر «این کانال رسمی #نمیباشد» و صرفا برای طرفداران استاد تاسیس شده..استاد هیچ صفحه رسمی #ندارند

显示更多
2025 年数字统计snowflakes fon
card fon
84 004
订阅者
-924 小时
-787
-33430
帖子存档
. عرفان و خودشناسی 👈 @Khodshenasivo .
显示全部...
01:00
视频不可用在 Telegram 中显示
صنما گر بدی و گر نیکی تو شبی بی چراغ تاریکی ... #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
1.89 MB
66👍 15❤‍🔥 3🥰 2👏 2
. دیدم و می آمد از مقابل من دوش خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش آه کز آن خنده آشکار شکفتم بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم ناله فرو ماند در پس لب خاموش غم زده چون ماهتاب آخر پاییز دوخته بر روی من نگاه غم انگیز دیگر در خنده اش امید و صفا نیست راحت جان نیست عشق نیست وفا نیست دیگر این خنده نیست نغز و دلاویز می نگرم در خیال و می شنوم باز می رود و می دهد به گوش من آواز بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
41👍 17🥰 3
تصنیف غریبانه از غزل زیبای استاد ابتهاج با صدای همایون شجریان تقدیم شما همراهان گرامی @hoshang_ebtehhaj 🌹🌹🌹
显示全部...
غریبانه_آلبوم_با_ستاره_ها_همایون.mp35.76 MB
64👍 8🥰 2
هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده هوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریده
تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم که این فرشته برای من از بهشت رسیده
بیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالم خدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیده هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی که چونی ای به سر راه انتظار کشیده چه خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران سپید کردی چشمم در انتظار سپیده به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل که پای خسته من عمری از پی تو دویده ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم که دوش گوش دلم شعر "شهریار" شنیده #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
👍 49 31😢 12🔥 2👏 2🥰 1
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است آبی که بر آسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است باشد که یکی هم به نشانی بنشیند بس تیر که در چله این کهنه کمان است از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی دردیست در این سینه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است خون می چکد از دیده در این کنج صبوری این صبر که من می کن افشردن جان است از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود گنجی است که اندر قدم راهروان است #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
149👍 39🔥 9👏 6😢 3😭 3👌 2
00:48
视频不可用在 Telegram 中显示
ذاتِ این عبارت محرمانه‌ست ... #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
2.05 MB
89👍 17👏 4🔥 3
ندیدی تو آن درد بیدادگر پسر غرق خون روی دست پدر از آن نعرهٔ درد و فریاد کین بلرزد دل کوه و پشت زمین همه تن نباشم چرا گریه ناک که صد شاخه از من جدا شود چو تاک چرا خون نبارد از این سرگذشت که یک عمر در خون و خنجر گذشت #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
52👍 17😢 10🔥 1
00:54
视频不可用在 Telegram 中显示
مرغ شَبخوان که با دلم میخواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گم شده اند در شب دشت آه از آن رفتگانِ بی برگشت ... #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
2.57 MB
115😢 45👍 19❤‍🔥 6
照片不可用在 Telegram 中显示
صومعه‌سرا، منزل پروین ابتهاج، خواهر سایه، 1386 @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
108❤‍🔥 15😭 10👍 7
[عظیمی]: امشب سایه به یاد مادرش افتاد. اینکه وقتی از تهران برمی‌گشت،مادرش با هیجان و شوق وصف‌ناشدنی آغوش می‌گشود و «امیر جان»،«امیر جان»گویان به سوی او می‌دوید. پیرمرد هشتاد و چند ساله مثل کودک می‌گریست. عاطفه هم به یاد مادرش افتاده بود و یواشکی اشک می‌ریخت؛ هر دو به درد می‌گریستند. [عاطفه]: خیلی دلتنگِ مادرتون می‌شین؟ [سایه]: خیلی... خیلی زیاد! [عظیمی]: درد و گریه و خنده در صورت سایه به هم آمیخته شده است. در توان من نیست که حال و حالت این پیر پرنیان اندیش را توصیف کنم. [سایه]: مادرم می‌مرد واسه‌ی من. منو با نذر و نیاز بزرگ کرد... من تو اون بیت که در خطاب به مادرم گفتم: درین جهانِ غریبم ازآن رها کردی که با هزار غم و درد آشنام کنی واقعاً مادرم اگه تصوّر می‌کرد که چه بلاهایی قراره به سرم بیاد،‌ بیچاره همون روزها از وحشت می‌مرد. [عظیمی]: گریه و گریه و گریه... نمی‌رود ز دل من صفای صورت عشق وگر بر آینه،بارانِ گَرد می‌آید 📖پیرپرنیان اندیش - در صحبت سایه در خطاب به مادر - ص 32 @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
38👍 14😢 11❤‍🔥 2
照片不可用在 Telegram 中显示
روزی که تو بازآیی من قلب جوانم را چون پرچم پیروزی برخواهم داشت وین بیرق خونین را بر بام بلند تو خواهم افراشت #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
138👍 14🤔 9🤯 7😭 7👏 3😢 3🥰 1😱 1
‌‌ بر سنگ گوری تازه نامی هست... ‌ دارنده این نام را هرگز ندیدم من اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند و مردمانی هم که چون من دارنده‌ٔ این نام را هرگز ندیدند و نمی‌دانند اما هر کس که اینجا هست با خشم و فریادی گره در مشت می‌داند که او را کشت… ‌ بر گرد گور تازه جمع سوگواران است دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد این خفته در خاک از کجا و از کدامان است!؟… می‌دانند او «فرزند ایران» است... ‌‌ #‌هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
60👍 11🔥 7😱 4😢 4
آسمان زیر بال اوج تو بود، چون شد ای دل که خاکسار شدی؟ سر به خورشید داشتی و،دریغ زیر پای ستم غبار شدی! ترسم ای دلنشین دیرینه سرگذشت تو هم ز یاد رود! آرزومند را غم جان نیست آه، اگر آرزو به باد رود! #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
92👍 15😭 8🔥 6😢 6👏 3❤‍🔥 1
#با_نی_کسایی دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن  من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن  به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای  دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن  دلی چو آینه دارم نهاده بر سر دست  ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن ز روزگار میاموز بی وفایی را  خدای را که دگر ترک بی وفایی کن  بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست  تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن  شکایت شب هجران که می تواند گفت  حکایت دل ما با نی کسایی کن بگو به حضرت استاد ما به یاد توایم تو نیز یادی از آن عهد آشنایی کن  نوای مجلس عشّاق نغمه ی دل ماست  بیا و با غزل سایه همنوایی کن #هوشنگ_ابتهاج
显示全部...
106👍 23❤‍🔥 6👏 5👌 4😭 3🔥 2
照片不可用在 Telegram 中显示
50👍 9🥰 7👏 2👌 2
این همه رنج کشیدیم و نمی‌دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
12.mp31.60 MB
81👍 11😍 1
از نگاهِ آب تابیدم به گُل وز رخِ خود رتگ بخشیدم به گُل پر زدم از گُل به خونابِ شفق ناله گشتم در گلوی مرغِ حق پر شدم از خونِ بلبل لب به لب رفتم از جامِ شفق در کامِ شب آذرخش از سینهٔ من روشن است تندرِ توفنده فریادِ من است هر کجا مشتی گره شد مشتِ من زخمیِ هر تازیانه پشتِ من هر کجا فریادِ آزادی منم من در این فریادها دم می‌زنم #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
59👍 18
نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است وافسوس که بال مرغ آوازم شکسته است نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد پریشان سایه ای آشفته آهنگ ز مغزم می تراود گیج وگمراه چو روح خوابگردی مات و مدهوش که بی سامان به ره افتد شبانگاه درون سینه ام دردیست خونبار که همچون گریه میگیرد گلویم غمی آشفته دردی گریه آلود نمیدانم چه می خواهم بگویم #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
169😢 39👍 27🔥 9👏 7❤‍🔥 5💯 5🥰 3
چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم به بادم دادی و شادی ، بیا ای شب تماشا کن که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj
显示全部...
Unknown Artist - honare game zaman - 08. Track 8.lite.mp31.40 MB
👍 51 36🥰 2❤‍🔥 1