10 748
订阅者
-3024 小时
-1837 天
-89430 天
帖子存档
خان با کسی رفاقت کنیم یه کلید یدک از قلبمون در اختیارشه ، خدا اون روزو نیاره با یکی برعکس شیم نمونش خلیل اونسری دعوتش کردیم فوتبال سالنی یه بند زیر پاش تکل رفتیم لنگ منگاش هوا بود گرتی خان
اگر بی ادبی نیست میتونم یه ریز موهاتونو بو کنم اقا مهرشاد ، شنیدم دخترا همش در این مورد پچ پچ میکنند خان
اولین بار که ایلار رفت شهر ،سینه رو ستم کردو وایساد وسط میدونو گفت:من همه چیو میشناسم اینجا هم مثل روستای خودمونه. بعد رفت تو سوپرمارکتو در یخچالو باز کردو همونجا وایسادو با خودش گفت : چه خنکی خوبی داره، اینجا میشینم استراحت کنم. فروشنده خشکش زد آب دهنشو قورت دادو با تعجب گفت : داداش این یخچاله صندلی نیست ایلار هم که نمیخواست کم بیاره جواب داد: میدونستم فقط داشتم تست میکردم ببینم تحمل سرمای قطبو دارم یا نه.
هوی آیلار اون اکانت مهرشاد نیست یه وقت اشتباهی نری پیویه یکی دیگه عزیز کونی قیافتو که ببینه میزنه بافت عضلانی کصتو به دو نیمه مساوی تقسیم میکنه

