ch
Feedback
DialogueBox Plus

DialogueBox Plus

前往频道在 Telegram

دیالوگ‌باکس پلاس @dialoguebox

显示更多
2025 年数字统计snowflakes fon
card fon
17 781
订阅者
-724 小时
-197
-7830
帖子存档
Episode 25 /مرا بخوان @Radiofill
显示全部...
Episode 25.mp357.27 MB
Repost from TgId: 1127737296
照片不可用在 Telegram 中显示
Episode 25 /مرا بخوان @Radiofill
显示全部...
显示全部...
显示全部...
Cloudy Day.mp34.73 MB
显示全部...
SLANDER_Love_Is_Gone_ft._Dylan_Matthew_Acoustic_slowed_.hd.mp36.39 MB
01:00
视频不可用在 Telegram 中显示
显示全部...
Snapinsta_app_video_40666290_734650980219035_6402034415422209620.mp43.27 MB
00:14
视频不可用在 Telegram 中显示
显示全部...
5.54 MB
00:23
视频不可用在 Telegram 中显示
显示全部...
reels 05.mp411.38 MB
موسیقی قسمت دوم #flashback @dialoguebox
显示全部...
foad - frog.mp37.31 MB
موسیقی قسمت دوم #flashback @dialoguebox
显示全部...
casablanca song.mp35.96 MB
موسیقی قسمت دوم #flashback @dialoguebox
显示全部...
Swim with sam.mp36.04 MB
Repost from TgId: 1060270594
照片不可用在 Telegram 中显示
سال نو رو با بهترین آرزوها بهتون تبریک می‌گیم.💐 به مناسبت سال نو و با یادآوری باور همیشگی‌مون که «ما هر کدام یک قطره‌ایم»، ازتون می‌خوایم که در پویش #رویش همراهی‌مون کنید و شما هم یک قطره بشید.💧 به این شکل که: ۱. داوطلب قطره بشید 🤝 فرم جذب داوطلب ۲. حامی مالی‌ قطره بشید 💳 درگاه پرداخت آنلاین ریالی ویژهٔ پویش رویش ۳. دنبال‌کنندهٔ قطره در تمام شبکه‌های اجتماعی با شناسهٔ پایین بشید🤳🏻 @ghatrecharity ۴. همهٔ گزینه‌ها (زی‌لینک قطره)🔗 می‌تونید پست رو تو شبکه‌های اجتماعی خودتون به اشتراک بگذارید و یا برای دوستان‌تون بفرستید. تا قطره‌شدن یک کلیک بیشتر فاصله نیست.💧 💳 شماره کارت خیریه حمایت دارویی قطره: 5022-2970-0000-9949 همچنین اگر براتون امکان‌پذیره، فیش‌های واریزی‌تون رو به شماره 00989057069512 واتس‌اپ کنید. 🙏🏻🌱
显示全部...
Alireza Ghorbani - Roozhaye Bi Gharar.mp312.21 MB
اندوه هزار ساله رو گوش بدیم به یاد تمام جگرگوشه هایی که امسال از دست دادیم به یاد همه قهرمانای قصه ما🖤 #زن_زندگی_آزادی @Mohammad_Darabifar
显示全部...
1 - Andouhe Hezar Saleh.mp39.60 MB
سفرنامه‌ی بهشت زهرا یا این مرد گورش را گم کرده‌است. یک/ تمامش یک نمایش احمقانه است: سنگی را شستشو می‌دهی، نوازش می‌کنی، با آن حرف می‌زنی، ممکن است حتی خم شوی و سنگ‌ را ببوسی. و در همه حال می‌دانی پدرت، مادرت، فرزندت، دلدارت، رفیقت آن‌جا نیست. یک آیین مضحک که شکلی از تقلای انسان است برای تسکین ترک‌شدگی. دو/ تو آن‌جا نیستی بابا. امروز هم کنار سنگ نشستم و آهنگ گذاشتم و سر ظهر کمی مست کردم و بلندبلند گریه کردم و آهسته خندیدم. اما می‌دانستم تو آن‌جا نیستی. برایت خیلی حرف زدم و راستش چسبید؛ چون خیلی وقت بود حرف نزده‌بودم. بعد فکر کردم پیراهن آبی راه‌راه فروشگاه سر میرداماد را برایت عیدی بخرم. بعد گریه کردم. بعد برای پرنده‌ها گندم ریختم چون اگر آنجا بودی این کار را می‌کردی. و رفتم. سه/ بابای شاهین، مامان فرزاد و بابای شبنم به هم‌ نزدیکند. خودشان نه، قبرشان. هر سه را زود با سلامی و وداعی ترک کردم و رسیدم به خانه‌ی اکی. زیاد ماندم کنار قبر زنی که همیشه رفیقم بود، حتی وقتی شد مادرزن سابق. با اکی هم درباره‌ی بردیا حرف زدم، و درباره‌ی کیفیت تنهایی بزرگ‌شده‌ام. گفتم حق با تو بود اکی، باید خیلی زودترها دل می‌بستم. گفتم زن حسابی، چرا مرده‌ای؟ چرا هیچ‌وقت دوباره مامان اکی نمی‌شوی؟ و رفتم. چهار/ سنگ قبر مادر کهنه شده و باز هم عوضش نکردم. مادر، تو از پسرت خیلی دوری. از ۳۰۸ که راه بیفتم تا برسم به ۲۱۷، حدود سی دقیقه پیاده راه است. اما وقتی می‌رسم به تو، انگار به خانه برگشته ‌باشم، ناگهان آرام می شوم. امروز دوباره آمدم کنار قبرت و با این که آنجا نبودی، صدای آواز غمگینت می‌آمد: نویسُم بر در و دیوار خانه، بمونه از من مِسکین نشانه. مادر، از من نشانه‌ای به هیچ دیواری نخواهدماند. بوسیدمت، و رفتم. پنج/ آقاجون و مامانی کنار هم دفنند و حالا مهمان دارند: حمیدرضا روحی. کشته‌ی زیبای قیام مردم، دو ردیف با پدربزرگ و مادربزرگم فاصله دارد. اگر آنجا بودید، به هر سه شما خوش می‌گذشت. آقاجون و‌ مامانی حسابی حمیدرضا را لوس می‌کردند، آقاجون حتما برایش تعریف می‌کرد نوه‌ای دارد که او هم حمیدرضاست و بعد غمگین می‌شد و می‌گفت نوه‌اش ناخوش است. خوبم آقاجون، بسیار دلم برایتان تنگ شده، و درد هم ندارم، و خوب است که وقتی به اموات دروغ می‌گوییم نمی‌فهمند. کنار مزار پسر زیبای شهرزیبا از ته دل گریستم. زنی پرسید رفیقتان است؟ گفتم پسرم است. نگفتم من پدر تمام کشتگانم. نگفتم من خود کشته‌ای بی عزادارم. رفتم. شش/ شاهد را همیشه می‌گذارم نفر آخر. از سر قطعه ۷۳ بلند صدایش می‌کنم و گله می‌کنم و حرف می‌زنم. شاهد، بلند شو مرد حسابی، یعنی چه که مرده‌ای؟ بعد می‌نشینم کنار قبر شاهد و محمدرضا سلطانی‌آزاد. پدر و پسر. صدای شاهد را تصور می‌کنم وقتی از پدرش یا همسرش یا دخترش یا پسرش یا مادرش یا خواهران و برادر و هر چیز زیبای دیگری حرف بزند. می‌گذارم صدای شاهد تسکینم بدهد. بعد هزار صفحه غر می‌زنم برایش. بعد تصورش می‌کنم با دست‌های استخوانی مهربانش دایره‌ای در هوا می کشد و می‌گوید شورشی، دنیا تنها ملال و رنج است، با کمی زیبایی. سخت نگیر، خیلی پیر شدی. امروز هم آمدم دیدنت شاهد. گرچه تو هم آن‌جا نیستی. با سنگ مزارت بسیار حرف زدم، و رفتم. هفت/ توی مترو، خوابم گرفته‌بود. یادم آمد بچه بودم و از رشت برمی‌گشتیم. کوه ریزش کرده‌بود و جاده بسته شده‌بود. بابا به زحمت اتاقکی پیدا کرد که شب را بمانیم. خوابم نمی‌برد. بابا مارلبورو کشید و رادیویش را روشن کرد. بعد صدایم کرد، آهسته. خوابیدم کنارش. سرم را گذاشتم روی بازویش. گفت بخواب بابا من مراقبم. خوابیدم. لطفا بیدارم نکنید. لااقل نه به این زودی‌ها. همین. #حمیدسلیمی یاد رفتگان سبز❤️ @hamid_salimi59
显示全部...
00:39
视频不可用在 Telegram 中显示
显示全部...
source 15.mp419.29 MB
00:26
视频不可用在 Telegram 中显示
显示全部...
13.09 MB
Repost from بايكوت
سم زدایی! درست ترین روش نوسازی ذهنیتمون... تصور کن یه لیوان پر از آب گل آلود و کثیف دستته... اما نمی‌تونی برای جایگزین کردنش با آب تمیز خالیش کنی، چیکارمیکنی؟ اونقدر توش آب تمیز و شفاف می‌ریزی تا جای کثیفی و سیاهی رو بگیره درسته؟ حالا تصور کن ذهنت، همون لیوانه... نمی‌تونی یهو عادت های بد، فکرای منفی و احساسات سمی رو بریزی دور و از شرشون خلاص شی! کاری که باید بکنی اینه که اونقدر با افکار درست پرش کنی تا جای بدی ها رو بگیرن. @baycot
显示全部...
Ne Olur Kurtar Beni Toygar Isikli.mp31.43 MB