حرفایی که نگفتم •

چطور میشه همزمان هم اجتماعی بود، هم اجتماع گریز؟ هم از مصاحبت با آدما لذت برد، و هم بی‌قرارِ خزیدن به غار تنهایی بود؟ چرا اینجوری‌ام؟

همه‌ چیز می‌گذره اما همه‌چیز فراموش نمیشه.

اوضاع از تراپی گذشته، من باید یه دور کامل uninstall شم.

جدی هر چقدر یه پیام‌و سین نکنی، سین کردنش سخت‌تر میشه.

ثابت کن لیاقتشو داری، تا نشونت بدم وفاداری چه شکلیه.

نباید وقتی بهش رسیدی، یادت بره که چقدر دنبالش بودی.

من واقعا با رفتن آدما از زندگیم مشکلی ندارم، مشکل اصلی من برگشتنشون و تظاهر به اینکه اتفاقی نیوفتاده‌س.

اگه بی‌لیاقت بازی در نمیاری یه ایموجی کنار اسمت بزاریم.

اَما عزیز من، هرآنچه شد، خودت را تنها مگذار!

شاید هیچ‌وقت اون دوستی نباشم که هر روز بهت زنگ می‌زنه ولی همیشه اون رفیقی می‌مونم که وقتی کل دنیات رو سرت خراب شد می‌تونی بهش تکیه کنی.‏

‏فراموش نکرده بود، فقط دیگر به آن قسمت از مغزش رجوع نمی‌کرد.

هر تصمیمی دوست دارید بگیرید و هرجوری که دوست دارید زندگی کنید؛ بعدا هیچکس مسئولیت زندگی نکرده شمارو گردن نمیگیره.

بحث تنها موندن نیست کسی که توو زندگیش آرامش نداشته باشه بازی رو باخته.

‏پولای شهریورمم تموم شد ولی مرداد هنوز تموم نشده.

بحث تنها موندن نیست کسی که توو زندگیش آرامش نداشته باشه بازی رو باخته.

تمام سیاهی در تو می‌گریست و تو زیبا شده بودی در همان یک لکه نور.

درد عبور می‌کند و رد آن معنای مارا تغییر می‌دهد.

الان فقط یه لیوان آیس تریاکیانو حالمو خوب میکنه.

‏همیشه که نباید حرف زد،بعضی وقتا ‏just send a music.

ندارم حوصله هیچکسی رو ولی تو بیا.