Khabgard | خوابگرد
Open in Telegram
برای بازنشرِ مطالبِ سایتِ خوابگرد و مطالبِ دندانگیرِ دیگر جاها | رضا شکراللهی https://twitter.com/khabgard سایت: http://khabgard.com ایمیل: info@khabgard.com
Show more2025 year in numbers

17 374
Subscribers
+424 hours
+107 days
-10530 days
Posts Archive
01:02
Video unavailableShow in Telegram
علیرضا موسوی بلده:
«در مراسم آیین بدرقه پیکر دکتر محمد علی اسلامی ندوشن حاضرین در اعتراض به سخنرانی #حداد_عادل سالن را ترک کردند!»
@KhabGard
IMG_2950.MP45.38 MB
شدت پرتبودن و چرتبودن «سند تحول» را که رهبر جمهوری اسلامی با آن به جان آموزش و پرورش افتاده، میتوان در عبارت حکیمانهای دید که پشت جلد دفتر کلاسی معلمان آمده و فهمیدنش بهتنهایی میتواند قولنج مغزتان را بگیرد:
"معلمان الهامبخش:
معلمان تحولخواه برای یادگیری تحولگرا
اجرای تحولات اصیل مستلزم چرخشهای تحولآفرین توسط معلمان تحولخواه و تحولگراست."
@KhabGard
خبرگزاری سپاه، ٨ آبان ١۴٠١
«توماج صالحی خوانندهای که در اغتشاشات اخیر اقدام به تبلیغ گسترده خشونت میکرد، در مرزهای غربی کشور در حال فرار بازداشت شد، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، همکاری با دولتهای متخاصم و تشکیل گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور. او در تشویق به اغتشاش و آشوبهای اخیر در استان اصفهان و در شهرستان شاهینشهر نقش کلیدی داشته است.»
رسانههای مستقل، ٢٧ آبان ١۴٠٢
توماج صالحی، خوانندهی معترض، که ٨ آبان پارسال در روستای گِردبیشه در استان چهارمحال و بختیاری بازداشت شده بود و بهاتهام «افساد فیالارض»، «تبلیغ علیه نظام»، «همکاری با دولت متخاصم»، «دعوت مردم به کشتار و اغتشاش» و «توهین به رهبری» محاکمه و تیرماه امسال از چهار اتهام تبرئه و در اتهام «افساد فیالارض» به شش سال و سه ماه حبس محکوم شده بود، در پی نقض حکمش در دیوان عالی، به قید وثیقه آزاد شد.
@KhabGard
Photo unavailableShow in Telegram
نینا گلستانی امروز بهقید وثیقه از زندان آمد بیرون.
@KhabGard
Repost from RadioFarda
Photo unavailableShow in Telegram
🔸براساس تازهترین خبرهای رسیده به رادیوفردا از بازداشت دستکم ۲۰ زن فعال در حوزههای فرهنگی و مدنی و روزنامهنگار در رشت، #نینا_گلستانی و #رزیتا_رجایی، هر دو از داستاننویسان رشت، ازجمله زنانی هستند که روز۲۰ آبان توسط مأموران اطلاعات سپاه رشت بازداشت شدهاند.
🔸#آناهیتا_حجازی، فعال حقوق حیوانات و مدیر «خانۀ امن حیوانات آنا»، نیز ازجمله بازداشتیهای اخیر در مرکز استان گیلان است.
🔸یک روز پس از انتشار خبر رادیوفردا از بازداشت این افراد، همسر نینا گلستانی نیز از بازداشت او خبر داد.
🔸جواد سجادی راد در صفحه اینستاگرام خود نوشت که مأموران اطلاعات سپاه همسرش را صبح روز ۲۰ آبان «هنگام بازگشت از خرید روزانه بازداشت کردند و ضمن تفتیش خانه، گوشیها و لپتاپها را هم بردند».
🔸یک منبع نیز به رادیوفردا گفت رزیتا رجایی، دیگر نویسندۀ جوان اهل رشت، هم در میان زنان بازداشتشده در روز ۲۰ آبان بوده است.
🔸رادیوفردا روز دوشنبه بهنقل از منابعی در شهر رشت از بازداشت دستکم ۲۰ نفر طی چند روز گذشته توسط مأموران اطلاعات سپاه در این شهر و انتقال آنان به مکانی نامعلوم خبر داده بود.
@RadioFarda
Repost from TgId: 1902193210
انتشار الکترونیکی کتاب «فلاسفهی ناکام در عشق»
ترجمهی کتاب «فلاسفهی ناکام در عشق» نوشتهی اندرو شافر نخستین بار در زمستان ۱۳۹۵ منتشر شد و چاپ نخست آن به سرعت در بازار نایاب شد. ناشر با وجود استقبال از کتاب، آن را تجدید چاپ نکرد و همین موضوع من را بر آن داشت تا کتاب را پس بگیرم.
بهدلیل مشغلههای مختلف امکان چاپ مجدد کتاب فراهم نشد تا اینکه امسال پس از بازنگری کامل در متن ترجمه، انتشار آن را به ناشر دیگری سپردم. اما اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سانسورهای زیادی در کتاب اعمال کرد که عملاً آن را نابود میکرد.
این امر برای من پذیرفتنی نبود، لذا تصمیم گرفتم آن را بهصورت اینترنتی منتشر کنم تا در دسترس علاقهمندان قرار گیرد.
«فلاسفهی ناکام در عشق» روایتی موجز و داستانگونه در شرح حال زندگی خصوصی شماری از فیسوفان و متفکران مشهور است که بهرغم نظریهپردازی برای بهبود زندگی ابنای بشر، خود در زندگی زناشویی با دیگران توفیق چندانی نداشته و شکست خوردهاند. این روایتها الگویی به دست میدهد تا افراد عادی پی ببرند که «مهم نیست چقدر زندگی عاشقانهتان را تباه کردهاید، چون دیگرانی هستند که بسیار بدتر عمل کردهاند».
مخاطبانی که قصد دانلود و مطالعهی این کتاب را دارند، لطفاً بهای یک کتاب الکترونیکی را به شماره کارت ۵۰۲۲۲۹۱۰۸۳۱۹۹۳۱۳- فروغ جیرانی، واریز کنند.
مبالغ واریزی قرار است برای چاپ کتاب «آخرین شاه» نوشتهی ری تکیه و با ترجمهی من- خارج از روال رسمی بازار نشر- هزینه شود. امیدوارم این کتاب تا بهمنماه منتشر شود.
هوشنگ جیرانی/ پاییز ۱۴۰۲
@Tirabooks
Great Philosophers Who Failed at Love- Tira publisher.pdf3.37 MB
یک رمان حجیم عاشقانه با پسزمینهی فاشیسم ایتالیا برندهی گنکور شد
.
رمان «مراقبت از او» نوشتهی ژان باپتیست آندرهآ، نویسنده، وفیلمنامهنویس و کارگردان ۵۲ سالهی فرانسوی، برندهی گنکور شد؛ معتبرترین جایزهی ادبی دنیای فرانسویزبان.
هیئت داوران آکادمی گنکور روز سهشنبه ۱۶ آبان این رمان را از میان چهار رمان نامزد نهایی گنکور پس از اختلافی عمیق و برگزاری چند دور رأیگیری انتخاب کرد.
«مراقبت از او» چهارمین رمان آقای آندرهآ است و پیشتر همین رمان جایزه یدیگری را نیز در فرانسه به دست آورده بود.
این رمان حجیم بیش از ۵۰۰ صفحهای یک داستان عاشقانه است که در ایتالیای قرن بیستم میگذرد؛ زمانی که این کشور زیر سلطهی فاشیسم بود. مادربزرگ پدری آقای اندرهآ ایتالیایی بود.
ژان باپتیست آندرهآ تحصیلکردهی مؤسسهی مطالعات سیاسی پاریس است و اکنون در لندن زندگی میکند. او در رمان خود ایتالیای بین دو جنگ جهانی را روایت میکند که به ظهور فاشیسم و به قدرت رسیدن موسولینی انجامید.
این نویسنده پس از اعلام نامش به عنوان برنده گنکور گفت: «هنر آزادی است. من همیشه به عاشقانه اعتقاد داشتهام. عاشقانه هرگز نمرده است.»
«مراقبت از او» دارای دو شخصیت است: میمو که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده و شاگرد یک مجسمهساز است، و ویولا اورسینی، از یک خانواده سرشناس که در بحبوحهی تحولات فاشیسم در ایتالیا عاشق یکدیگر میشوند.
نام برندهی جایزه گنکور که قدمتی بیش از صد سال دارد، هر سال در فصل پاییز در یکی از رستورانهای مرکز پاریس اعلام میشود.
ارزش مادی این جایزه فقط یک چک ۱۰ یورویی است، اما علاوه بر اعتبار برای نویسنده، تضمینکنندهی فروش کتاب بهویژه در آستانهی جشنهای سال نو میلادی در سراسر کشورهای فرانسویزبان است.
نویسندگان سرشناسی چون مارسل پروست، مارگریت دوراس، طاهر بنجلون و امین معلوف از برندگان گنکور بودهاند. با این حال برخی از نویسندگان بزرگ فرانسوی هرگز به این جایزه دست نیافتند.
گنکور هرگز به یک نویسنده دوبار اهدا نمیشود، اما تنها بار در تاریخ این جایزه، رومن گری توانست با پنهان کردن نام اصلی خود، برای دومین بار برندهی این جایزه شود.
آقای آندرهآ که کار هنری خود را بیست سال پیش با ساخت فیلم سینمایی آغاز کرده، در سالهای اخیر به رماننویسی روی آورده و در طول شش سال چهار رمان منتشر کرده است.
او دربارهی اینکه چرا بعد از سالها فیلمنامهنویسی و سینما به ادبیات روی آورده، گفته است: «میخواستم چیزی بزرگتر از آنچه قبلاً نوشته بودم بنویسم و همهی محدودیتهایی را که در بیست سال کار سینما به خودم تحمیل کرده بودم، کنار بگذارم.»
منبع
@KhabGard
.
Repost from TgId: 1032592110
اکبر گلپا توی چمنها میخونه ...
نماد پلزدن بین موسیقی سنتی و کابارهای بود. قدرت حنجرهاش و تسلطش بر دستگاهها و زیر و بم موسیقی سنتی در کنار نفس پرقدرت او که تحریرهایی ممتد را ممکن میکرد سبب شده بود که در برنامه گلها چهرهای شاخص باشد، از جمله با آن اجرای معروف مست مستم ساقیا دستم بگیر، روی شعر زیبای بیژن ترقی و پیانوی گوشنواز مرتضی خان محجوبی و با تحریری بلند در میانه آن
https://youtu.be/eYdQc09rgp4?si=Kalike73Bze1Kmvf
شعر دلکش را هم درش دست برده بودند تا توصیفی در ستایش او ازش بسازند:
اکبر گلپا توی چمنها میخونه/ نغمه شورش کرده دلم را دیوونه....
تمرکزش بر تصنیفخوانی و پاپخوانی و اجراهای کابارهای هم ناموفق نبود و آثاری عرضه کرد که ورد زبانها و ذهنها شد، مثل درویش (میدونستی که خاک فرش منه، رفتی نموندی)
https://www.tarafdari.com/node/1762983
یا ترانه آشیونه (هم برمیگردند از هر جا که باشند...)
https://www.aparat.com/v/XUhFI
یا موی سپید رو توی آینه دیدم...
https://www.aparat.com/v/S2EPI
شکوه و شکایتش از تیمی که از زمان سایه و لطفی و شجریان و پایور و ... سکان موسیقی ایران را در رادیو به دست گرفت و اختلاف فکری و فنی با آنها سبب شد که کلا شکایت داشته باشد که در سالهای منتهی به انقلاب به حاشیه رانده شده. بعد از انقلاب هم به راه ایرج نرفت و کمتر با نظام سیاسی جدید مچ شد، گویی که همان شعری که در ستایش نظام سابق خوانده بود (ملت به خواب نازند/ چشمهای شاه بیدار) ملکه ذهنش مانده و به آن وفادار است، چنان که چند آلبومی هم که بعد از انقلاب به بازار عرضه کرد در وجه عمده حسرتی نوستالژیک نسبت به دوران گذشته را بازتاب میداد (بر غمی چنین سنگین، تکیه چون کنی ای دل؟/ از سبو بدوشان پُرس، خُم می فروشان کو)
در این آلبومها چند کار البته شنیدنی بود، مثل
من تو را آسان نیاوردم به دست
https://www.aparat.com/v/bO8YB
یا آهسته آهسته
https://muzicir.com/play/6329
یا روی برگی بنویسش
https://www.aparat.com/v/k7XLG
اکبر گلپایگانی امروز در آستانه نود سالگی چشم بر جهان فروبست.
جریانهای پنهان خانوادگی
نوشتهی افسانه نجمآبادی
ترجمهی محمد سروی زرگر
.
پیشگفتار و مقدمهی مبسوط این کتاب را، که نشر بیدل بهتازگی منتشر کرده، خواندم و حدس میزنم کتاب جالبی باشد. خانم نجمآبادی (۱۳۲۵) نظریهپرداز و تاریخنگار ایرانی- آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در رشتهی مطالعات زنان است.
معرفی کتاب:
افسانه نجمآبادی، مدت کوتاهی پس از درگذشت پدرش، درمییابد که او در خفا برای بار دوم تشکیل خانواده داده و خودش هم خواهری دارد که از وجودش بیخبر بوده است. این اتفاق تبدیل به ایدۀ اصلی کتاب حاضر شده است.
او در جریانهای پنهان خانوادگی، از رهگذر روایت بیپردهی ماجرای خانوادهاش، از پیچیدگیهای چندهمسری میگوید تا بدین طریق به بررسی دگرگونیهای عمیق و بنیادین در مضامینی مانند عشق، ازدواج و زندگی خانوادگی در ایران اواسط قرن بیستم بپردازد.
نجمآبادی با بررسی رمانهای عاشقانه، روزنامهها، نمایشنامهها و سایر آثار ادبی و همچنین تاریخنگاری اشیایی مانند لباس عروسی، نامههای عاشقانه و عکسهای خانوادگی و همچنین دگرگونی معماری شهر تهران نشان میدهد که چگونه «تشکیل خانواده با محوریت زنوشوهر» بدل به انگارهی ازدواج ایدئال میشود.
در نتیجه خانوادههای زَناشوهری جای خانوادههای چندنسلی پیشین را میگیرد و طی یک نسل چندهمسری، که رویهای است علنی و مقبول، بدل به تابو میشود و همین است که مردانی همچون پدرش را وامیدارد ازدواج دومشان را از دیگران مخفی نگه دارند.
افسانه نجمآبادی:
«سوای تبوتاب کارآگاهبازی دربارۀ خانوادۀ خودم، درگیر این شدم تا به درکی از این الگوی کلانِ دگرگونی در رویههای خانوادگی برسم. هدف از نوشتن این کتاب توجه به زمینۀ تاریخیِ دگرگونیهای ایدههای برسازندۀ یک خانواده است؛ اینکه چگونه این دگرگونیها اتفاق میافتند و چگونه رویههای مربوط به زندگی خانوادگی پذیرفته یا رد شدند. محدودۀ جغرافیایی و زمانی این مطالعه تهران و طبقۀ متوسط نوظهور آن در دهههای میانی قرن بیستم است.»
@KhabGard
.
فارسیِ بدون سانسورِ
خانهی خیابان گاریبالدی
.
هوشنگ جیرانی: در این سالهایی که ترجمه کردهام، بعضاً کتابهایی بوده که به تیغ سانسور گرفتار آمدند ولی بعد از مدتی از محاق توقیف درآمدند، ولو با حذفیاتی. اما کتاب «خانهی خیابان گاریبالدی» پس از پنج سال همچنان در توقیف مانده و ادارهی کتاب وزارت ارشاد هنوز آن را از ردیف آثار «غیرقابلچاپ» درنیاورده است.
دسترسی خوانندگان به هر کتابی حق آنان است و دسترسی نداشتن آنان به آثار شاخص جهانی ظلم مضاعف. از این رو تصمیم گرفتم این کتاب با هزینهی خودم و خارج از روال رسمی چاپ شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
«خانهی خیابان گاریبالدی» روایت دست اول فرمانده عملیات ربودن آدولف آیشمن از آرژانتین و انتقال او به اسرائیل برای محاکمه بهخاطر کشتار وسیع یهودیان در دوران آلمان هیتلری است. همین محاکمه بود که الهامبخش هانا آرنت، متفکر آلمانی، برای نوشتن کتاب «آیشمن در اورشلیم» شد.
علاقهمندان میتوانند ۳۰ صفحه از این کتاب ۳۸۳ صفحهای را در کانال تلگرامی نشر «تیرا» بخوانند و در صورت تمایل نسخهی کامل و کاغذی آن را سفارش بدهند.
@KhabGard
کانال تلگرام نشر تیرا: @tirabooks
اینستاگرام مترجم برای سفارش کتاب
Repost from RadioFarda
🔸#ترانه_علیدوستی، بازیگر سینما، روز شنبه ششم آبان در استوری حساب کاربری خود در اینستاگرام به ممنوعالکار شدن زنان هنرمند معترض به حجاب اجباری واکنش نشان داد.
🔸او نوشته است:«اگر در فیلمهایتان بازی نمیکنم یک ثانیه فکر نکنید شمایید که توانستهاید محرومیتی برای من بسازید.»
🔸خانم علیدوستی در ادامه افزوده است: «دلیل پشت کردن به سینمای شما این است که از آن روسری زوی هنوز دارد خون میچکد.»
🔸او در پایان نوشته است: «من پارچهای را که خواهرانم را کشت. برای فیلمهای شما به سر نمیکنم.»
🔸ترانه علیدوستی از جمله زنان بازیگرانی بود که در حمایت از اعتراضات #زن_زندگی_آزادی #حجاب_اجباری را از سر برداشت.
🔸او در پی این حرکت اعتراضی مدتی بازداشت شد.
@RadioFarda
.
دربارهی آرمیتا و سرکوب در جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی اگر در هیچ زمینهای پیشرفت نکرده باشد، در شیوههای سرکوب پیشرفت کرده است، ولو به غیرانسانیترین و در عین حال فریبکارانهترین شکل ممکن. مهندسی اخبار کشتهشدن #آرمیتا_گراوند طی ۲۸ روز تازهترین هنر جنایتکارانهی این حکومت است. دستاوردهای جمهوری اسلامی در شیوههای سرکوب کم نیست، آغازش هم به همان فردای ۲۲ بهمن ۵۷ برمیگردد.
پس از ۴۰ سال انکار تجاوز به «دختران باکره» در زندان، حسن مرتضوی زنجانی، رئیس وقت زندان اوین، امسال گفت زندانیان زن باکره قبل از اعدام به ازدواج اجباری با زندانبان درمیآمدند: «یکی از پدران این دختران که میدانستم دروغ نمیگوید، به من میگفت آنچه مرا در زندگی رنج میدهد و خیلی اذیت میشوم، کشتهشدن دخترم نیست، این است که پولی آوردند و گفتند این پول عقد شرعی دخترت است. این برای من از مرگ بچهام بالاتر و بدتر بود.»
همین خط را بگیرید و بیایید تا برسید به زیر گرفتن معترضها با ماشین و کشتن کودکان با گلولههای جنگی و پرت کردن آدمها از پشتبام و کور کردن آدمها با گلولههای ساچمهای و هزار هزار جنایت دیگر که حاصل آن بقای جمهوری اسلامی به بهای کشتن هزاران انسان و مجروح و معلول کردن دهها هزار انسان و آواره کردن میلیونها انسان و از هستی ساقط کردن هزاران خانواده بوده است.
با این حال، اگر جمهوری اسلامی در سرکوب انواع گروههای سیاسی و فکری و روشنفکری موفق بوده است، در سرکوب «زنان» همیشه کم آورده و عقب نشسته است. زنان و دختران در مواجهه با سرکوب از نوع گشت ارشاد کتکها خوردند و تحقیرها شدند و محرومیتها کشیدند و زندانها کشیدند تا مهسا امینی کشته شد و زنان با #زن_زندگی_آزادی یک گام بلند دیگر پیش رفتند. اگر تا پیش از آن زنان و دختران شجاع ایران خار گلوی جمهوری اسلامی بودند، از آن روز پای آنان بر گلوی حکومت است.
جمهوری اسلامی حجاب اجباری را خاکریز خط مقدم خود در مقابله با فروپاشی میداند. با #مهسا_امینی مهسا امینی گشتهای ارشاد، ولو بهظاهر، از خیابانها جمع شد و شکل دیگری یافت. با کشتهشدن آرمیتا گراوند، حالا حکومت به چمچاره برای «حجاببانی» افتاده است.
جمهوری اسلامی سرکوب معترضان را بهشیوههای غیرانسانیتر و جنایتکارانهتر و فربیکارانهتر همچنان ادامه میدهد، اما آنچه پس از ۴۰ سال عوض شده، تغییر سنگر جمهوری اسلامی در مواجهه با زنان و دختران کشور است. بیش از یک سال است که زنان و دختران حمله میکنند و این جمهوری اسلامی است که به موضع دفاعی و انفعالی افتاده است، ولو با هزینه کردن تمام پول و امکانات عمومی و بسیج تمام نیروهای سرسپرده برای نگهداشتن «خاکریز نظام».
باید اذعان کرد که جمهوری اسلامی در سرکوب خشم عمومی از کشتهشدن آرمیتا گراوند در کوتاهمدت موفق عمل کرد، ولی آیا با همهی این سرکوبها بهخصوص از شهریور پارسال تا کنون موفق شده است که حتا یک قدم زنان و دختران را عقب براند؟
@KhabGard
Repost from TgId: 1364560052
06:41
Video unavailableShow in Telegram
سینمای ایران، سینمای سوخته
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
@Hosseinronaghi
Honarmandan Final 1235.mp420.26 MB
Photo unavailableShow in Telegram
شما کی باشید؟!
پانتهآ بهرام: الهه و نیلوفر و توماج و یاسین و فاطمه و... در زندان، و دختران و پسران قشنگی که چشم دادند، جان دادند. ممنوعالکاری حتا آخرین دغدغهی من هم نیست. تمام.
هنگامه قاضیانی: در صفحهی خودم برای چندمین بار میگم که ۲۹ آبان ۱۴۰۱ که دستگیر شدم، همون روز در بند ۲۰۹ اوین، در سلول انفرادی، با رضایت محض قلبی با تصمیم خودم در تنهاییام قبل از اجرای حکم با جهان بازیگری خداحافظی کردم.
دوباره با انتشار پستی در ۹ تیر ۱۴۰۲ گفتم خداحافظ بازیگری. حالا چرا پس از یک سال که من خودم تصمیم به این مهمی رو گرفتم، حس این رو دارید که شما من رو ممنوعالکار کردید؟!
کتایون ریاحی: شرافتم اجازهی کار در سینمای امروز را نمیدهد؛ شما کی باشید!
#زن_زندگی_آزادی
بازیگران سرشناسی که بهدلیل اعتراض ممنوعازکار اعلام شدهاند:
کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، باران کوثری، هنگامه قاضیانی، پانتهآ بهرام، فاطمه معتمد آریا، گلاب آدینه، افسانه بایگان، ویشکا آسایش، شبنم فرشادجو، مریم بوبانی، شقایق دهقان، دنیا مدنی، روناک یوسفی، پردیس افکاری، آبان عسگری، سهیلا گلستانی، چکامه چمنماه، شیوا ابراهیمی.
@KhabGard
مونا مهرجویی ١٩ ساله است، مرضیه وفامهر ۵٠ ساله.
مرضیه وفامهر (همسر ناصر تقوایی) بازیگر و فیلمسازی است که ١۵ سال پیش بدون حجاب اجباری روسری در فیلم «تهران من حراج» بازی کرد و سال ١٣٩٠ بهخاطر همین چهار ماه در زندان قرچک ورامین بازداشت بود.
ابتدا به یک سال حبس و ٩٠ ضربه شلاق محکوم شد و بعد حکمش به سه ماه و یک روز زندان و جریمهی مالی بدل از شلاق تبدیل شد و تازه این شروع انواع ممنوعیتها برای او بود. همه و همه برای نداشتن روسری در فیلم.
مرضیه وفامهر در مراسم خداحافظی با مهرجویی هم حضور داشت. از بین حرفهایش در گفتوگو با رادیوفردا این قسمتش چیز دیگری است:
«در مراسم داریوش مهرجویی، نور روشنی که بر من میتابید از طرف مونا بود. برای چندمین بار در این روزگار به این فکر کردم که این نسل در عین جوانی خردمند هم هست. مونا خردمندتر از سالخوردگان این جمع حرف زد، هوشمندتر، اندازهتر. برای نسل موناها آرزو میکنم که از این رنجها و فجایع بگذرند و بتوانند بایستند.»
#زن_زندگى_آزادى
@KhabGard
پارلمان اروپا روز پنجشنبه ۲۷ مهرماه جایزهی حقوق بشری اتحادیه اروپا را به مهسا امینی و جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران اهدا کرد.
دیوید لِگا، عضو سوئدی پارلمان اروپا از گروه «حزب مردم اروپایی» که مهسا امینی و «زن زندگی آزادی» را بهعنوان نامزد دریافت ساخاروف به گروهش معرفی کرده بود، در گفتوگو با رادیوفردا گفت:
اهدای این جایزه «برای این است که به زنان و مردان ایران بگوییم که آنها را میبینیم و از آنها حمایت میکنیم. و به این شکل میتوانیم یک پیام قوی و رسا بدهیم».
این عضو پارلمان اروپا با اشاره به خشم جمهوری اسلامی از اهدای جوایز بینالمللی به فعالان مدنی و حقوق بشر ایرانی ازجمله جایزه صلح نوبل برای نرگس محمدی گفت: «این یک نشانهی خوب است، چون نشان میدهد که جامعهِ بینالملل همراه مردم ایران است. مردم هر روز برای آزادی تلاش میکنند.»
بهگفتهی این سیاستمدار اروپایی، تا زمانی که جنبش #زن_ زندگی_آزادی» در ایران ادامه دارد، جامعه d بینالمللی نمیتواند «آن را فراموش» کند.
امسال حدود چهل نمایندهی پارلمان اروپا نامزدهای خود را برای دریافت جایزهی ساخاروف در جریان نشست کمیتههای این پارلمان معرفی کردند و طی چند هفته فهرست سه نامزد نهایی دریافت این جایزه اعلام شد.
علاوهبر مهسا امینی و جنبش «زن زندگی آزادی»، دو فعال حقوق بشر از نیکاراگوئه و زنانی که برای حق دسترسی به سقط جنین در لهستان، السالوادور و آمریکا مبارزه میکنند، بهعنوان نامزدهای نهایی اعلام شده بودند.
آنطور که پارلمان اروپا پیشتر اعلام کرده بود، حزب مردم اروپا مهسا امینی و زنان ایران را نامزد دریافت این جایزه کرد و حزب سوسیالیستها و دموکراتها و همچنین حزب احیای اروپا، مهسا امینی و جنبش «زن زندگی آزادی» را به عنوان نمایندگان مبارزه برای احقاق حقوق زنان در ایران معرفی کردند.
در زمان اعلام سه نامزد نهایی، نمایندهی حزب سوسیال دموکرات آلمان در پارلمان گفته بود: «بگذارید به شما یادآوری کنم که جایزهی ساخاروف نه فقط یک جایزهی نمادین در روز مراسم اهدای آن بلکه یک تعهد سیاسی است. تعهد پارلمان به اینکه در طولانیمدت در حمایت از اهداف دریافتکنندگان آن بماند و همانطور که در پیمان حقوق بشر اتحادیه اروپا آمده، بهصورت خستگیناپذیر از آنها پشتیبانی کند.»
شعارهای اعتراضی و حضور نیروهای ضدشورش
در مراسم تشییع پیکر دمهرجویی و محمدیفر
مراسم تشییع و خاکسپاری داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر صبح چهارشنبه با حضور پرتعداد نیروهای ضدشورش برگزار شد و حاضران در جریان آن بارها شعارهای اعتراضی همچون «زن زندگی آزادی» و «قاتلان قاتلان رسوا باید گردند» سر دادند.
بر اساس گزارشهای شبکههای اجتماعی و اطلاعات رسیده به رادیوفردا، شرایط برگزاری این مراسم به صورتی بود که اعتراض حاضران را برانگیخت؛ بهگونهای که گزارش شده صدای موسیقی در محوطه رودکی تالار وحدت بیش از حد بلند بود و این که صدای سخنرانان به خوبی به گوش حاضران نمیرسید.
با این حال، برخی از حاضران شعارهایی را در اعتراض به قتل این زوج هنرمند سر دادند. «مرگ بر قاتلان» از جمله شعارهای سر داده شده بود و روی یکی از پلاکاردها نیز در کنایه به حکومت نوشته شده بود: «عوضش امنیت داریم».
در چند ویدئوی اختصاصی که به رادیو فردا رسیده، شعارهای «مرگ بر قاتل این جنایت»، «زن زندگی آزادی» و «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» به خوبی شنیده میشود.
مونا مهرجویی، دختر داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر نیز، در مراسم تشییع پدر و مادرش گفت: «احساس میکنم پدر و مادرم شانههایم را گرفتهاند و میخواهند که سرپا بمانم.» مونا مهرجویی بدون حجاب اجباری مقابل حاضران صحبت کرد. او جمله پدرش مبنی بر اینکه «قاتلین میان ما هستند» را نیز تکرار کرد.
ر مراسم تشییعجنازه مهرجویی و محمدیفر، که بسیار پرتعداد برگزار شد، سینماگران مطرحی چون چون مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا، احمدرضا درویش، فرهاد اصلانی، مانی حقیقی و جعفر پناهی حضور داشتند.
علی نصیریان، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران نیز که در خارج از کشور به سر میبرد، پیامی برای این مراسم ارسال کرد. آقای نصیریان در پیام خود نوشت: «این چه روزگاری است که اشک و خون از آسمان میبارد.»
فرمانآرا نیز در سخنانی گفت: «ما داریم کجا زندگی میکنیم؟ من حرف زیادی نمیزنم. دل ما شکسته است، همه چیز بد است آیا قرار است هر هفته برای رفتن کسی اینجا جمع شویم؟»
مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز از سخنرانان مراسم بود. او در سخنان خود گفت «با ما خوب باشید، ما کنار شما با اسرائیل هم میجنگیم» که این سخنان با واکنش جمعیت و هوکردن او همراه شد.
مقامهای انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی تا روز سهشنبه از بازداشت ده مظنون در این ارتباط خبر دادند اما جزئیاتی در این زمینه منتشر نشده است. در حالی که هنوز انگیزههای این قتل به طور رسمی علنی نشده، برخی فعالان و رسانههای ایران احتمال «سیاسی بودن» قتل داریوش مهرجویی را مطرح کردند.
@KhabGard
کاملِ گزارش
