Ali Ghamsari
Open in Telegram
کانال رسمی تلگرام علی قمصری Ali Ghamsari Official Telegram Channel کانال یوتیوب علی قمصری https://youtube.com/@alighamsari
Show more2025 year in numbers

17 484
Subscribers
+124 hours
+137 days
+4330 days
Posts Archive
04:50
Video unavailableShow in Telegram
Iranian Tar 134 (Rocks of Andej ,Alamut)
تار ایرانی ۱۳۴ (صخره های اندج ، الموت)
“Alamut”
Composer and Tar : @alighamsari
Percussions
@hamidrezaayousefi
@keynaz_kia
کارگردان و تصویربردار @farshad_javahery
تصویربردار @ali1malemir
001.mp4546.72 MB
یک بار بعد از یک اجرا درامریکا یکی از مخاطبین با چشم گریان مرادر آغوش گرفت و فقط گفت I know.
در آن لحظه متوجه شدم خطری پیشرفت من را تهدید می کند.
در اشک های او و عبارت کوتاهش این را دیدم :
علی ، تو امتیازی متفاوت با هنرمندان بیشتر کشورها داری و آن این است که می توانی با توجه به محدودیت های کشورت
با جلب ترحم توجهشان را به جای کیفیت کار و توانمندی ات به روحی آسیب دیده و رنج کشیده جلب کنی. کاری که بسیاری از هنرمندان ایرانی انجام می دهند و اتفاقا قدرتها دوست دارند هنرمندان کشوری با عیار هنری و فرهنگی بالا مانند ایران ، با چنین ویترینی در رویدادهایشان ظاهر شوند.
من به آن مخاطب گفتم چرا گریه می کنی ، من اتفاقا خیلی هم حالم خوب است. نیازی هم به ترحم شما ندارم.
ما هنرمندان ایرانی ، بسیار باید مواظب زنجیرهای طلایی جلب ترحم کشورهای دیگر باشیم. اعتراض به جای خود اما محدودیت ها به چراغ سبزی برای تلاش نکردنمان تبدیل نشود. چون می توانیم از رنج ها بگوییم ، به هنرمندی متوسط بودن رضایت ندهیم.
من همیشه سعی کرده ام حامی برابری حقوق هنرمندان و منتقد به تبعیض جنسیتی و بسیاری چیزها باشم. همیشه تلاش کردم مستقل باشم. اما استقلال یعنی استقلال از همه ی جریانها ، نه استقلال از یک طرف و وابسته شدن به جریانی دیگر…
اولویت برای من اول
کیفیت و توانمندی است.
یک هنرمند فارغ از جنسیت ، اول باید توانمند و پرتلاش باشد ، بعد نقد اجتماعی کند.
دنیا از هنرمندان ایرانی ، گربه هایی برای نوازش ترحم انگیز می خواهد.
بیایید شیر باشیم.
علی قمصری
یک بار بعد از یک اجرا درامریکا یکی از مخاطبین با چشم گریان مرادر آغوش گرفت و فقط گفت I know.
در آن لحظه متوجه شدم خطری پیشرفت من را تهدید می کند.
در اشک های او و عبارت کوتاهش این را دیدم :
علی ، تو امتیازی متفاوت با هنرمندان بیشتر کشورها داری و آن این است که می توانی با توجه به محدودیت های کشورت
با جلب ترحم توجهشان را به جای کیفیت کار و توانمندی ات به روحی آسیب دیده و رنج کشیده جلب کنی. کاری که بسیاری از هنرمندان ایرانی انجام می دهند و اتفاقا
استعمارگران و قدرتها دوست دارند هنرمندان کشوری با عیار هنری و فرهنگی بالا ، با چنین ویترینی در رویدادهایشان ظاهر شوند.
من به آن مخاطب گفتم چرا گریه می کنی ، من اتفاقا خیلی هم حالم خوب است. نیازی هم به ترحم شما ندارم.
ما هنرمندان ایرانی ، بسیار باید مواظب زنجیرهای طلایی جلب ترحم کشورهای دیگر باشیم و اعتراض به جای خود اما
محدودیت ها به چراغ سبزی برای تلاش نکردنمان تبدیل نشود.
من همیشه سعی کرده ام حامی برابری حقوق هنرمندان و
منتقد به تبعیض جنسیتی و بسیاری چیزها باشم. همیشه تلاش کردم مستقل باشم. اما استقلال یعنی استقلال از همه ی جریانها ، نه استقلال از یک طرف و وابسته شدن به جریانی دیگر…
اولویت برای من اول
کیفیت و توانمندی است.
یک هنرمند فارغ از جنسیت ، اول باید توانمند و پرتلاش باشد ، بعد نقد اجتماعی کند.
دنیا از هنرمندان ایرانی ، گربه هایی برای نوازش ترحم انگیز می خواهد.
بیایید شیر باشیم.
«ژن های دردسرساز»
من در کودکی چند ژن دردسرساز داشتم :
خجالتی بودم ، قد و لجباز بودم ، در جاهای حساس مانند ختم و مجلس ترحیم خنده ام می گرفت ، حرف زدن برایم سخت بود ، منزوی بودم ، بدبین بودم ، تمامیت خواه بودم ، ولخرج بودم و حسود بودم.
همه این ژن ها زیبایند اگر در گذر زمان متکامل شوند و نه حتی اصلاح. هیچ چیز بدی خدا در نهاد ما نمی گذارد. فقط ناکامل بودن ویژگی ها و ندانستن دلیل وجودشان آنها را بد جلوه می دهد.
«خجالتی بودن» در سیلان زندگی به حیایی تبدیل می شود که در کنار توانایی و نیاز ، خویشتنداری و وقار را چاشنی می کند. فکر می کنم هیچ انسان موفقی در دنیا نیست که در کودکی حسود نبوده باشد.
«انزوا» تمرکز می آورد و از تنهایی محافظت می کند و پس از تکامل به کمک جامعه و یادگرفتن برونگرایی کاراکتری رازورانه و عمیق و دوبعدی به انسان می بخشد. اتفاقا کسی که در کودکی برونگراست در جریان زندگی بهتر است انزوا را یادبگیرد. من در «پیروز و پریزاد» گاهی ناغافل مانند کودکی خنده ام می گرفت و اتفاقا دوست ندارم این بخش را از اجرایمان حذف کنم. قد و «لجباز» بودن در کودکی ، پس از تکامل باعث می شود که آدم جلوی هر کسی دولاراست نشود و عیارش را حفظ کند. ولخرج بودن در تکامل تدریجی به فراغت هوشمندانه از مال دنیا و دوری از خساست می رسد.
واژه ها را می توان سیال دانست نه مفاهیمی جزمی.
چون در نوجوانی یک دختر جلوی دوستانش به من گفت در چشمات کی خرابکاری کرده از رنگ چشمانم بدم می آمد😂من را در کودکی اطرافیانم طلای سیاه یا سیاه سوخته می نامیدند که این غمی بزرگ برایم بود که حتی باعث دوری از مردم می شد اما امروز اصلا نمی توانم خودم را با رنگ پوست یا رنگ چشمی دیگر تصور کنم.
اما……،…،
وای به روزی که ژن های دردسرساز کودکی از طرف مادر یا جامعه در پرورشی معکوس در جهت منفی به توان برسند. آن وقت است که اهریمن پدیدار می شود.
اصولا من معتقدم انسان بد وجود ندارد . پرورش اشتباه ژن های دردسرساز وجود دارد. باورم این است که حتی می توانیم در سن بالا با آگاهی به کج رویی درخت ژن های دردسرساز ، به تغییر و تعالی آنها کمک کنیم. ژن های دردسر ساز مانند دست و پا رشد می کنند. نباید قطعشان کرد. می توان کاری کرد که متعالی و سالم رشد کنند و هدف از آفرینششان را بیابند. البته حتما ممکن است نیاز به چیدن شاخه ها وجود داشته باشد. نترسیم.
خدا را دست کم نگیرید. می گویم خدا چون نمی دانم چیست… اما می دانم هست… و سعی می کنم به جای فهمیدن اینکه خدا کیست ، بفهمم من کیستم. وقتتان را برای درک مختصات خدا تلف نکنید…
علی قمصری
چهار مضراب قمصری - Tar .pdf0.52 KB
چهار مضراب قمصری - Kamanche 1.pdf0.39 KB
چهار مضراب قمصری - Santour.pdf0.46 KB
چهار مضراب قمصری - Setar.pdf0.59 KB
04:14
Video unavailableShow in Telegram
Ali Ghamsari - Chahar Mezrab - Low.mp422.32 MB
