آموزش گلدوزی و دستی و ماشینی

🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 رمان خون ها و علاقه‌مندان رمان توجه فرمایید یه رمان آوردم براتون پر از خنده و هیجان🤩 یه دختر جیگر داریم که حافظشو از دست داده ولی شیطنت ها و زبون دراز و دیوونگی شو دو دستی چسبیده و کی باشه که این شیطنت ها و دیوونگی ها کار دستش بده. اگه دنبال یک رمان پلیسی و طنز هستی این رمان رو از دست نده😉 «قسمت کوچکی از رمان: _رهااااا می‌کشمت بخدا من اینو میکشم. دختره ی خررر همه با بهت اول یه نگاه به بالای پله ها و بعد به من کردن که به جای ترسیدن کلی هم سرکیف اومده بودم از کرمریزیم و هنوز تو شوک بودن که ناگهان سهیل با بالاتنه برهنه و درحالی که حوله رو دور کمرش سفت میکرد و هرچی فحش بلد بود نثار وجود مبارک من میکرد شروع کرد به پایین اومدن از پله‌ها. با دیدن سرشونه ها و سینه ها و شکم لختش که توی نور از شدت چربی برق میزد و فهمیدن اینکه نقشم گرفته باعث شد از خوشحالی نیشم تا ته باز بشه و یه جام عروسی بود ولی با دیدن سهیل که داره میاد طرفم و صد در صد اگه دستش بهم برسه زندم نمیزاره موقتا عروسی رو کنسل کردم و پا به فرار گذاشتم.» به نظرتون چه بلایی سرش آورده بود؟ اگر دوست دارین بدونین برای خوندن رمان عضو کانال بشین. https://t.me/oujdivanegi_official