15 514
Subscribers
-1424 hours
-667 days
-26130 days
Data loading in progress...
Attracting Subscribers
December '25
December '25
+2
in 0 channels
November '25
+9
in 0 channels
Get PRO
October '250
in 0 channels
Get PRO
September '25
+6
in 0 channels
Get PRO
August '25
+6
in 0 channels
Get PRO
July '25
+7
in 0 channels
Get PRO
June '25
+5
in 0 channels
Get PRO
May '25
+1
in 0 channels
Get PRO
April '25
+2
in 0 channels
Get PRO
March '25
+4
in 0 channels
Get PRO
February '25
+93
in 0 channels
Get PRO
January '25
+500
in 0 channels
Get PRO
December '240
in 0 channels
Get PRO
November '240
in 0 channels
Get PRO
October '240
in 0 channels
Get PRO
September '240
in 0 channels
Get PRO
August '24
+1
in 0 channels
Get PRO
July '240
in 0 channels
Get PRO
June '24
+547
in 1 channels
Get PRO
May '24
+580
in 1 channels
Get PRO
April '24
+602
in 4 channels
Get PRO
March '24
+638
in 3 channels
Get PRO
February '24
+26
in 0 channels
Get PRO
January '24
+40
in 0 channels
Get PRO
December '23
+48
in 0 channels
Get PRO
November '23
+31
in 2 channels
Get PRO
October '23
+34
in 0 channels
Get PRO
September '23
+17
in 0 channels
Get PRO
August '23
+5
in 0 channels
Get PRO
July '230
in 2 channels
Get PRO
June '23
+4
in 0 channels
Get PRO
May '23
+41
in 0 channels
Get PRO
April '23
+27
in 0 channels
Get PRO
March '23
+5
in 0 channels
Get PRO
February '23
+1 074
in 0 channels
Get PRO
January '230
in 0 channels
Get PRO
December '220
in 0 channels
Get PRO
November '220
in 0 channels
Get PRO
October '22
+17
in 0 channels
Get PRO
September '22
+70
in 0 channels
Get PRO
August '22
+115
in 0 channels
Get PRO
July '22
+297
in 0 channels
Get PRO
June '22
+161
in 0 channels
Get PRO
May '22
+666
in 0 channels
Get PRO
April '22
+3 174
in 0 channels
Get PRO
March '22
+1 462
in 0 channels
Get PRO
February '22
+50 720
in 0 channels
| Date | Subscriber Growth | Mentions | Channels | |
| 27 December | 0 | |||
| 26 December | 0 | |||
| 25 December | 0 | |||
| 24 December | 0 | |||
| 23 December | 0 | |||
| 22 December | 0 | |||
| 21 December | 0 | |||
| 20 December | 0 | |||
| 19 December | 0 | |||
| 18 December | +1 | |||
| 17 December | 0 | |||
| 16 December | 0 | |||
| 15 December | 0 | |||
| 14 December | +1 | |||
| 13 December | 0 | |||
| 12 December | 0 | |||
| 11 December | 0 | |||
| 10 December | 0 | |||
| 09 December | 0 | |||
| 08 December | 0 | |||
| 07 December | 0 | |||
| 06 December | 0 | |||
| 05 December | 0 | |||
| 04 December | 0 | |||
| 03 December | 0 | |||
| 02 December | 0 | |||
| 01 December | 0 |
Channel Posts
01:00
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇⁶
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
همیشه وصل، همیشه @xproxy👑
1 09610
| 2 | 👨🍳#دسر_نارگیل_ولنتاین🎂🥥
شیر ۳ لیوان
پودر ژلاتین ۲ ق غ خ سرپر
خامه قنادی ۲۰۰ گرم
زرده تخم مرغ ۲ عدد
وانیل نوک ق چ خ
شکر(در صورت تمایل) نصف پیمانه
@ashpaziamon 🍣🍱 | 1 000 |
| 3 | 🟦سمینار معرفی اولین کرم جوان کننده در تهران 🟦
❌ با این کرم بوتاکس گیاهی پوست رو بکش و 10 سال جوانتر شو❌
⚠️ابرسانی عمیق پوست و لیفت صورت🌿
⚠️رفع کامل چین و چروک🌊
⚠️دارای مجوز وزارت بهداشت و تحت لیسانس آلمان🇩🇪
📞برای دریافت اطلاعات بیشتر و بهره مندی از تخفیف عیدانه همین حالا روی لینک زیر کلیک کنید📱⬇️
https://landing.saamim.com/aMKQl
https://landing.saamim.com/aMKQl | 1 048 |
| 4 | 4_5765093107741756765.mp3 | 932 |
| 5 | 💰 وام آسان و فوری 💎
🔴تعداد محدود ⁶'¹⁰
✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان
✅ سود 2 درصد
✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت
✅ بازپرداخت تا 60 ماه
📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر:
✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155 | 1 043 |
| 6 | نشخوار ذهنی:
«ذهن ما تمایل داره افکار منفی و بیاساس رو بزرگ کنه؛ چیزی که روانشناسان بهش rumination یا نشخوار ذهنی میگن. این افکار معمولاً هیچ ارتباطی با واقعیت ندارن، اما چون بار هیجانی دارن، مغز اونها رو جدی میگیره و باعث اضطراب یا ناراحتی میشن. تحقیقات نشون داده وقتی ما به این افکار توجه بیش از حد میکنیم، سیستم عصبی بدن وارد حالت استرس میشه و حتی هورمونهایی مثل کورتیزول افزایش پیدا میکنن. در حالیکه بیشتر این فکرها فقط «فرضیههای ذهنی» هستن، نه حقیقت. یاد گرفتن اینکه بین فکر و واقعیت تفاوت بذاریم، یکی از اصول مهم شناختدرمانی (Cognitive Therapy) هست. پس هر بار که ذهن شروع میکنه به ساختن سناریوهای بیاساس، میتونیم به خودمون یادآوری کنیم: این فقط یک فکره، نه یک واقعیت. آرامش زمانی میاد که ما انتخاب کنیم به هر فکری اجازه ورود به قلبمون ندیم.» | 1 185 |
| 7 | #خرگوش_حشری 🍑💦
#پارت_1
دوتا دکمهی اول پیراهنم رو باز کردم و در اتاق دلین رو باز کردم.
سرمو بالا آوردم و خواستم چیزی بگم که با دیدن بدن نیمه لختش سکوت کردم.
آب دهنمو به سختی قورت دادم و نگاهمو روی بدن سفید دلین چرخوندم.
نفسهای گرمی که گردنمو نوازش میکرد نشون میداد مهرزاد پشت سرم ایستاده.
وارد اتاق شدم و به سمت دلین که هنوز متوجه حضورم نشده بود رفتم و دستمو دور کمر باریکش حلقه کردم.
دلین ترسیده توی بغلم چرخید و با چشمای معصوم و خجولش بهم خیره شد.
بدون اینکه بهش اجازه حرف زدن بدم لباشو داخل دهنم کشیدم.
مهرزاد که تا این لحظه جلوی در ایستاده بود وارد اتاق شد و درو بست.
پشت سر دلین ایستاد و گردنش و به دندون کشید.
دلین با صدای آرومی زیر لب ناله کرد.
مهرزاد موهای دلین و بین دستاش گرفت و سرشو بالا برد و روی شاهرگ گردنشو بوسید.
- دستاتو بیار بالا دلین.
دلین دستاشو بالا برد و بهم خیره شد.
دو طرف کراپشو گرفتم و از تنش بیرون کشیدم.
با در اومدن کراپش سینههای درشت و سفیدش بیرون افتاد.
دلین معصومانه و با خجالت دستاشو روی سینههاش گذاشت که مهرزاد دستاشو گرفت و پشت کمرش قفل کرد
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 | 1 099 |
| 8 | -میشه بذاری یه بار بغلش کنم؟ اون بچهی منه چاویار!
با اخم و خشونت نگاهم کرد. سرش را به نشانهی نفی تکان داد و زیرلب گفت:
-بچهی من مادر نداره!
قلبم توی سینه تکان خورد.
-من... من مادرشم چاویار. بذار بغلش کنم. هرکاری بخوای میکنم.
-قبلش باید بابای بچه رو بغل کنی!
بهت زده پرسیدم:
-چی؟!
نیشخند زد.
-چی شد مادر نمونه؟ حاضر بودی برای بغل کردنش هر کاری کنی که!
با ترس قدمی عقب رفتم.
-بین... بین من و تو چیزی نیست چاویار.
-چرا یه چیزی هست.
جلو آمد و دستهایش را روی بازوهایم گذاشت.
-یه بچه بین ماست نوژیان. میخوای بغلش کنی؟
سرم را تکان دادم.
سرش را خم کرد و زیر گوشم پرسید:
-میخوای صدات بزنه مامان؟
لرزیدم و زیرلب التماس کردم:
-آره... تو رو خدا...
دستش را زیر بند لباسزیرم فرستاد.
-پس باباشو راضی کن عزیزم.
وحشت زده خواستم عقب بروم که مرا به دیوار کوبید.
از جلو به من چسبید.
-میبوسمت، میذارم ببینیش.
انگشتهایش را روی پوست سینهام تکان داد.
-لختت میکنم، میذارم بغلش کنی.
زیر گوشم پچپچ کرد:
-میکنمت، میذارم صدات بزنه مامان.
با هقهق، باشه گفتم که دستش را لای پایم برد.
-مادر نمونه! برای دیدن و بغل کردن بچهات، خودت و تنتو فروختی!
https://t.me/+6xT9Lmag5jU1ZGFk
https://t.me/+6xT9Lmag5jU1ZGFk
https://t.me/+6xT9Lmag5jU1ZGFk
https://t.me/+6xT9Lmag5jU1ZGFk | 1 121 |
| 9 | #Part_112
-رفیقای صمیمی لخت همو دیدن❗️
با گیجی به نیما نگاه کردم.
-چی؟
شونه بالا انداخت و دستشو روی سینههام کشید
-هیچی فقط میگم این عجیبه که ما لخت دوستامونو ندیدیم.
تحریک شده بودم و دلم میخواست حرفای سکسیمو باهاش ادامه بدم.
دستمو پایین برم و مردونگیشو لمس کردم.
-خب اونا هم لخت ما رو ندیدن.
خودشو کشید روم و لباشو رو پوست گردنم گذاشت.
صدای نالههام که بلند شد،سرش و عقب اورد و نگام کرد.
-نه.ولی لخت همدگیه رو دیدن
دستشو لای پام برد و مالید که بلند تر آه کشیدم
-چطوری یعنی؟
انگشتشتو بین پام فشار داد و من کمرشو چنگ زدم.
-آآآه،بیشتر میخوام
با خنده انگشت دومم فرو کرد و توضیح داد:
-دیشب نیما میگفت یه شب همشون دور هم جمع شدن و یکی یکی لخت شدن،همدیگه رو دیدن و...
داشتم خیس میشدم. باورم نمیشد تحریک شدم
انگشتاشو بین پام عقبجلو کرد و ادامه داد:
-خلاصه،همشون با هم سکس داشتن.گفتن امشب من و تو هم بریم.
زبونشو روی لبام کشید و با تردید پرسید:
-بریم؟
اونقدری تحریک شده بودم که آه کشیدم و گفتم:
-همین الان زنگ بزن بگو بیان....
https://t.me/+POo64EjQhDEwM2U0
https://t.me/+POo64EjQhDEwM2U0
https://t.me/+POo64EjQhDEwM2U0
ممنوعه و اروتیک🔞🔥 | 1 172 |
| 10 | 🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇☃️5
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
همیشه وصل، همیشه @xproxy👑 | 2 174 |
| 11 | نگرانی و تمرین نگران نبودن🫶🏼❤️
اگه همش نگران همه چیزی این ویدیو رو نگاه کن. | 1 790 |
| 12 | #نامادریحشری🔞🔞
#پارت1
با حس خیسی لای پاهام ناله کردم
_ایییی...
_جون قشنگ مامان
با صدای نامادریم شوکه چشمامو باز کردم و به صورتش که بین پام بود و زبونشو روی بهشتم میکشید نگاه کردم
_د..داری چیکار میکنی؟ آههه.. تو اتاق من چیکار داری؟
با نیشخند زبونشو لای شیار بهشتم برد و دور سوراخ خیسم چرخوند که با ناله کمرم رو به تخت کوبیدم
_ای جان...دختر شوهرم هورنی از آب در اومده!
_اوممم ...و...ولم کن وگرنه به بابام میگم
انگشتشو لای بهشتم کشید و خودش بالا اومد و با زبونش نوک سینهامو لیس زد
_مامانی داره با زبونش پاشویهات میده تا تبت بیاد پایین
نوک سینهامو تو دهنش فرو برد و همزمان که بهشت خیسمو میمالید نوک سینهامو میلیسید
چشمام بسته شد و بی اراده ناله کردم. درست دست گذاشته بود روی نقطه حساس بدنم
_چرا.. چرا اینکار رو میکنی؟
لرزش صدام از ترس که نه، از لذت بود!
لبخندش پررنگتر شد
_چون تو دختر کوچولوی شوهرمی و بیشتر از بابات تحریکم میکنی🔞🔥💦
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
نامادری جوون و سک.سی که از بدو ورودش به خونه شوهرش، دختر مظلوم شوهرش با پوست سفید صورتیش چشمش رو میگیره و یه شب که دخترش تب داره، میره تو اتاقش و به بهونه پایین آوردن تبش لختش میکنه و......🔥🔞💦
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0
https://t.me/+INv9oEN5zlFjMjA0 | 889 |
| 13 | #هفت_کوتوله🔞
#پارت_1
_روی شکم بخواب و باسنت رو بده بالا تا سوراخ هات باز تر بشن.
یکی شون دست های سیاهش رو روی کمرم گذاشت و من رو به شکم خوابوند و اونی که دستور داده بود پشتم ایستاد و انگشتای زبرش رو به لای پام کشید.
کل اتاق بوی شه.وت گرفته بود و من باورم نمیشد که بین هفت کوتوله دراز کشیده بودم و نوبتی میخواستن به قول خودشون منو "به فاک" بدن.
رئیس شون روی صندلی نشسته بود و با اون قد کوتاهش پا روی پا انداخته بود و دود پیپش رو بیرون داد و با صدای بمی دستور داد:
_آلتاتون کوچیکه پس خیلی اذیت نمیشه کارتون رو شروع کنید!
لبخندی بهم زد و خیره تو چشمای خمارم، ادامه داد:
_میخوام تخت رو از ارگاسم سفید برفی خیس کنید! بوی ارضاش تا 3روز باید تو اتاق بمونه.
قد کوتاهِ سیاه پوست چونه مو تو دستش گرفت و لب کلفتش رو روی لبم نشوند و 6تاشون همزمان لای پاهام و باس.ن و سینه هام ور رفتن و من از لذت صدای ناله هام بلند شد و به خودم پیچیدم و چشمای خمارم رو به رئیسشون دوختم که شلوار و باکسرش رو از پاش در اورد و تا چشمم به آلتش افتاد لحظه ای شوک شدم!
این قد و هیکل چطوری میتونست همچین چیزی داشته باشه؟!
https://t.me/+f01tcG2mAc9lZjA0
https://t.me/+f01tcG2mAc9lZjA0
https://t.me/+f01tcG2mAc9lZjA0
رَستا تو بیمارستان روانی کار میکنه و اون هرشب خواب میبینه با هفت کوتوله سکس های هات و خشک میکه و تو خواب پرده بکارتش رو رئیس کوتوله ها زده. یه روز وقتی میره تیمارستان یه بیمار روانی رو میارن که همه ازش وحشت دارن و رَستا با دیدن اون بیمار روانی که شباهت عجیبی با رئیس کوتوله ها تو خوابش داره شوکه میشه و اون بیمار روانی هم با دیدن اندام رَستا...🔞🙈💦 | 871 |
| 14 | کانال جدید معشوق دو شیخ عرب🔞💦
#part1
میخواستن منو به زور به پسرعموم بدن حاضر بودم با شیخای عرب بخوابم ولی اون نه....
دستام لرزید توی لُخت کردن خودم اما برای نجات خودم باید هرزه میشدم، هرزهی یکی از این دوتا شیخ عرب .
نگاهی به ارحام و برادرش کردم و بعد چشمامو بستم
_شما باید نجاتم بدین!
وقتی چشمامو باز کردم تو چشمای ارحام نگاه کردم و ربدوشامبر رو همون اول همونجوری که مامانم گفته بود از تنم در اوردم.
_ما..مان گفتـ..ـه
صدام میلرزید،باید بدنمو میدیدن و یکیشون قبول میکرد منو زن خودش کنه تا من با اون مرد ازدواج نکنم!!
_اگ..اگه براتون لُخت بشـ..ـم
لال شدم وقتی شیخ ارحام وشیخ اسعد تو یه حرکت سریع از روی صندلی بلند شدن و اومدن سمتم
_میدونیم حياتي
صدای اروم ارحام با نگاه ارومترش باعث شد استرسم یکم کمتر شه، اما اون حرکت سریع و بدنایی که سریع تر منو در برگرفتن باعث نشد استرسم کامل از بین بره!
چرا...چرا هردوتاشون اومدن جلو؟ چرا هردوتاشون...
در صدم ثانیه بدن نیمه لختم تو آغوش هردوتاشون پخش شد
سرمو بلند کردم و به چشمای ناخوانای ارحام نگاه کردم، قلبم ریخت، لمس و احساس دست دوتا مرد روی ممنوعه های بدنم...
ارحام جلوم بود و دستش سینه ام رو توی مشتش گرفت، چشممو بستم که تنم چسبید به بدنش و دستاش بدنمو اروم اروم لمس کرد
صدای کلفت اما ارومش همون اول باعث شد قلبم بریزه
_میتونی راز نگه دار باشی حياتي؟ به یه شرط از ازدواج با اون پسرعموی زن بازت نجات پیدا میکنی
نگاهم توی چشماش چرخید، چی داشت میگفت؟ مگه با مامان حرف نزده بود؟
به مامان گفته بودن باید بدنمو ببینن، چکم بکنن و بعد نجاتم بدن...
_چی؟
با شیطنت دستشو به بند شورتم گرفت و من گذاشتم شورتمو از تنم بکنه و لُخت توی بغلش دستمالی شم!
_باید هم با من باشی هم با برادرم!
مادرت تورو به یکیمون میده اما این راز ماعه،
اینکه باید هزمان با هردومون باشی وگرنه قبولت نمیکنیم!
حاضری با هردوتامون باشی و نجاتت بدیم؟
دودل تو چشماشون نگاه کردم و با یه تصمیم آنی لب زدم
_هردوتاتون میتونین ازم لذت ببرین ولی نجاتم بدین...
https://t.me/+EacDGfEh3KQ5NTNk
https://t.me/+EacDGfEh3KQ5NTNk
برای فرار از ازدواج با پسرعموی زن بازش به دوتا شیخ عرب با فانتزی خاص پناه میبره و مجبوره هرشب برای هردوتاشون....😱🔞💦
https://t.me/+EacDGfEh3KQ5NTNk
لینک کانال جدید، کانال قبلی بخاطر صحنه باز فیلتر شد❌👇🏻
https://t.me/+EacDGfEh3KQ5NTNk
https://t.me/+EacDGfEh3KQ5NTNk | 954 |
| 15 | _موقع سکس با زنجیر می بندیمش وگرنه زنده از زیرش بیرون نمیای🔞
شوکه خودشو رو تخت عقب کشید : من..پشیمون شدم
بی توجه بهش زنجیرای کلفتو به پایه تخت بستن
_ لخت شو وقت شه ارباب تو راضی کنی🔥
صدای غرش ترسناکی که تو عمارت پیچید نفس شو بند آورد
#گی_خشن_اروتیک
فشار اولش با فریاد دردناک آرتور یکی شد
با سختی سرشو داخل برد داغ بود
داخلش خیلی داغ بود پاهاش قفل کردن
با سختی جلو خودشو گرفته بود
بدنش له له میزد بیشتر می خواست
می خواست کل شو یجا داخل کنه🔞
انگشتاش تو تنه درخت فرو رفتن
_ خودتو منقبض نکن خیلی تنگی
آرتور با گریه زمزمه کرد : درد داره
با اینکه زهر لذت تو بدنش بود
ولی آ.-ت بزرگ تارویان چیزی نیست که بشه دردشو نادیده گرفت🔥
تارویان بی میل خودشو بیرون کشید
: اهههه
چرخوندش زمین نشستو آرتور کشید رو خودش انقد عضلانی و بزرگ بود که وحشت زدش می کرد انگشت شو زیر چونه آرتور گذاشت سرشو بلند کرد
_ رو زانوهات وایسا می خوام لیست بزنم👅
نفسش بند اومد : چی؟؟
_ می خوام لیست بزنم اینجوری دردت کمتر می شه بی اراده کاری که گفتو انجام داد
آ...ت بزرگش بین لپای با...ن آرتور قفل شد
خیلی داغ بود
خیسی خونو رو نیپلش حس می کرد
تارویان سرد و غرق تاریکی لب زد
_ بقیهش با من!؟ آرتور خسته سرشو بلند کرد
چشماش مثل گودال بودن : آروم... باشه!؟
پلکاشو به نشونه تایید بازو بسته کرد
کمرشو گرفت
تو یه حرکت کل آ-ت بزرگ شو تو سوراخ تنگ آرتور جا کرد😈
یکم دیر فهمید آروم از نظر تارویان خیلی سخت تر از نظر خودشه چشماش سیاهی رفتن بدنش سر شد تارویان بدونه اینکه حرکت کنه منتظرش موند لباشو به گوش آرتور چسبوند
_ نفس بکش لباش از هم فاصله گرفتن نفس سخت و عمیقی کشید
: آخ آییی خیلی بزرگه
تارویان تو سکوت از حس آرتور لذت برد
تنگ و داغ بود می تونست فقط با مک زدن نیپلاش ار-ضا شه🔞
اون مرد یه هیولای واقعی و صاحبه منه🔥
کسی که موقع #سکس باید با زنجیر ببندنش🔞
عادت نداره فاحشه هاشو سالم پس بده و حالا منو تصاحب کرده
واسه نجات خواهرم قبولش کردم ولی نمی دونستم قراره با شوالیه مرگ رو به رو شم
جلد دوم رمان فرشته کوچولوی من به قلم رزالین با یه داستان طوفانی استارت خوردههه😈
https://t.me/+AAAS5-2XzIkyZjVk
https://t.me/+AAAS5-2XzIkyZjVk
https://t.me/+AAAS5-2XzIkyZjVk
https://t.me/+AAAS5-2XzIkyZjVk | 1 111 |
| 16 | - اوف دختر عمو چه تپلی داری
انگشتم و تو هلوش کردم که ناله ای کرد.
- تو فاحشه خونه به این و اون میدی اخ و اوخت واسه منه.
-نه نکن پسر عمو تو رو خدا ولم کن
- امشب از رئیس یه فاحشه خوب خواستم و اون تو رو واسم فرستاد پس..
با صدا زدن بادیگارد هام و اومدنشون داخل اتاق دختر عمومو لخت جلوشون انداختم.
- قراره امشب به هر پنج نفرشون و من سرویس بدی
با مالیده شدن یکی از بادیگاردهام بهش ناله ای کرد و...
دختر عموشو تو فاحشه خونه میبینه و با بادیگاردهاش ترتیبش و میدن بدون اینکه بدونه دختره به زور اونجا فرستاده شده و باکره است و...
https://t.me/+ESR1XaZ7z11lYTI8
https://t.me/+ESR1XaZ7z11lYTI8 | 294 |
| 17 | #part1
#هرزهیپاک 🔥
تن گر گرفته و عرق کردشو روم کشید و کنار گوشم با صدای خمار لب زد:
- چقدر تنگی لعنتی، حسش میکنی؟ مردونگیم از تنگیت داره میترکه!
با درد خندیدم و ناخونتی بلندمو روی کمر برهنش کشیدم.
از روم پاشد و با هر دو دستش مچ پاهامو گرفت و از هم وا کرد
نگاه خماری به #واژن خیسم انداخت و گفت:
- چه خیسم کردی! آخ، کاش میشد س.وراخ تنگتو ج.ر بدم!
همزمان با گفتن حرفش سیلی محکمی روی ب.هشت خیسم کوبید.
نیم خیز شدم و همونطور که انگشتامو روی ب.هشتم میکشیدم گفتم:
- فعلا عقبو بچسب که داره واست بال بال میزنه!
جونی گفت و تند تند مشغول تکون دادن کمرش شد.
شقیقه هام از شدت فشار داشت تیر میکشید و نمیدونستم کی قراره تموم شه!
یه خورده ت.لمبه زد و بعد ازم فاصله گرفت و همونطور که بین پام خم میشد گفت:
- وقتشه یه حال اساسی به واژنت پر آبت بدم!
قبل از اینکه مغزم فرصت تحلیل کردن حرفشو پیدا کنه سرشو خم کرد
https://t.me/+ESR1XaZ7z11lYTI8
https://t.me/+ESR1XaZ7z11lYTI8 | 304 |
| 18 | 🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇⁵
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان ð
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat | 2 769 |
| 19 | 💰 وام آسان و فوری 💎
🔴تعداد محدود ⁵'¹⁰
✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان
✅ سود 2 درصد
✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت
✅ بازپرداخت تا 60 ماه
📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر:
✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155 | 2 621 |
| 20 | 👩🍳#دسر_ولنتاین🍧❤️
بیسکویت پتی بور
رنگ خوراکی قرمز
شیر ۲/۳ لیوان
شکر ۱/۴ لیوان
وانیل ۱/۴ قاشق چای خوری
خامه ۱۰۰ گرم
ژلاتین ۱/۵ قاشق غذاخوری
آب سرد ۳ قاشق غذاخوری
@ashpaziamon 🍣🍱 | 2 087 |

