es
Feedback
فریدون مشیری _ کانال رسمی

فریدون مشیری _ کانال رسمی

Ir al canal en Telegram

تنها کانال رسمی استاد فریدون مشیری 🔸با نظارت مستقیم خانواده‌ی ایشان ( جهت انتشار عکس، فیلم، صوت و...) اینستاگرام رسمی فریدون مشیری: Instagram.com/FereydoonMoshiri 🔴⚠‌تبادل و تبلیغ انجام نمی‌شود. ‌

Mostrar más
2025 año en númerossnowflakes fon
card fon
14 577
Suscriptores
-424 horas
-47 días
-9830 días
Archivo de publicaciones
🔸 #زبان_آتش_و_آهن 🔹سروده‌ی زنده‌یاد #فریدون_مشیری 🔹با صدای استاد #محمدرضا_شجریان تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار... ‌ 🔷 @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
Mohammad_Reza_Shajarian-Zabaneh_Atash-(WWW.IRMP3.IR).mp34.78 MB
21🕊 11👍 5
🔸 #زبان_آتش_و_آهن ‌ تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان‌کن ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریز مهر تو، ای با دوستی دشمن! ◽️ زبان آتش و آهن زبان خشم و خونریزی‌ست زبان قهر چنگیزی ست ◽️ بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن _شاید فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید برادر گر که می‌خوانی مرا، بنشین برادر وار تفنگت را زمین بگذار، تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو این دیو انسان‌کُش برون آید. ◻️ تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟ اگر جان را خدا داده‌ست چرا باید تو بستانی؟ چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغلطانی؟ گرفتم در همه احوال حق‌گویی و حق‌جویی و حق با توست ولی حق را ــ برادر جان ــ به‌زور این زبان نافهم آتش‌بار نباید جست! ◽️ اگر این بار شد وجدان خواب آلوده‌ات بیدار تفنگت را زمین بگذار... ‌ - #فریدون_مشیری از دفتر: " #از_دریچه_ماه " ‌ 🔷 کانال رسمی فریدون مشیری: @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
21🕊 9👍 8
#آه_باران سروده‌ی زنده‌یاد #فریدون_مشیری با صدای استاد #محمدرضا_شجریان تنظیم آهنگ از #مزدا_انصاری ریشه در اعماق ِ اقیانوس دارد –شاید– این گیسو پریشان کرده بید ِ وحشی ِ باران یا، نه، دریایی‌ست گویی، واژگونه، برفراز شهر، شهرِ سوگواران. ‌‌ هر زمانی که فرو می‌بارد از حد بیش ریشه در من می‌دواند پرسشی پیگیر، با تشویش: رنگ این شب‌های وحشت را تواند شست آیا از دل یاران؟ چشم‌ها و چشمه‌ها خشک‌اند. روشنی‌ها محو در تاریکی دلتنگ، هم‌چنان که نام‌ها در ننگ! ‌‌ هرچه پیرامون ما رنگ تباهی شد.‌ آه، باران، ای امیدِ جان ِ بیداران! بر پلیدی‌ها _که ما عمری‌ست در گرداب آن غرقیم_ آیا، چیره خواهی شد؟ ‌‌ 🔹‌ @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
Mohammad Reza Shajarian- Fereydoon Moshiri - Ah baran.mp31.96 MB
52👍 6👏 2
Repost from جان عشاق
04:52
Video unavailableShow in Telegram
#وحید_تاج شورعاشقانه آهنگ : #مرتضی_نی_داوود شعر : #فریدون_مشیری (با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی) تنظیم : #فریدون_شهبازیان #جان_عشاق @Jane_oshaagh
Mostrar todo...
16.25 MB
21👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
۲۷ شهریور روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت استاد #شهریار گرامی باد! ‌در نیمه‌های قرن ِ بشرسوزان اشکِ مجسمی بود، در چشمِ روزگار. جان مایه‌ی محبت و رقت، ای وای! شهریار... #فریدون_مشیری @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
24👏 15👍 1
🔸بیست و هفتم شهریور روز شعر و ادب پارسی گرامی باد! ‌به همین بهانه و سالروز درگذشت استاد #شهریار ، شعری بخوانیم به قلم فریدون مشیری که در آذرماه سالی که شهریار از دنیا رفت سروده شده است. ‌‌ 🔸 #ای_وای_شهریار ‌ در نیمه های قرنِ بشرسوزان! در انفجار دائم باروت، در بوته زار ِ انسان، در ازدحام وحشت و سرسام، سرگشته و هراسان میخوانـد! *** می خواند، با صدای حزینش؛ می خواست تا "صدایِ خدا" را در جان ِ مردمان بنشانَد نامردمِ سیه‌دلِ بدکار را، مگر در راهِ مردمی بکشانَد... *** می رفت و با صدای حزینش می‌خواند: -در اصل، یک درخت کهن، «آدم» از بهشت، آورد در زمین و درین پهن‌دشت کِـشت! ما شاخه‌ی درخت خداییم. چون برگ و بار ِ ماست ز یک ریشه و تبار! هر یک تبر به دست چراییم؟ *** این آتش، ای شگفت، در مردم ِ زمانه‌ی او در نمی‌گرفت! آزرده و شکسته، گریان و نا امید می رفت و با نوای حزیبنش می خواند: -«گوش ِ زمین به ناله‌ی من نیست آشنا، من طایر شکسته پر آسمانی‌ام. گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند؛ چون میکنند با غم ِ بی‌همزبانی ام!» *** دنبالِ همزبان، می گشت... اما نه «با چراغ» نه بر «گرد ِ شهر»، آه با کوله بار ِ اندوه، با کوه حرف می‌زد! با کوه: - حیدر بابا سلام! فرزند ِ شاعرِ تو به سوی تو آمده‌ست. با چشم ِ اشکبار -غم روی غم گذاشته- عمری‌ست، شهریار من با تو دردِ خویش بیان می‌کنم، تو نیز برگیر این پیام و از آن قله‌ی بلند پرواز ده! که در همه‌ آفاق بشنوند: -«ای کاش، جغد نیز، در این جهان ننالد، از تنگی قفس» این جا، ولی نه جغد، که شیری‌ست دردمند افتاده در کمند! پیوسته می خروشد، در تنگنای دام، وز خلقِ بی‌مروتِ بی درد؛ یک ذره، مهر و رحم، طلب میکند مدام! *** می رفت و با صدای حزینش، می خواند -« دیگر مزن دم از "وطن من"، وز "کیش من" مگوی به هر جمع و انجمن بس کن حدیث مسلم و ترسا را، در چشم من، "محبت: مذهب" "جهان: وطن" *** درکوچه باغ ِ "عشق" می رفت و با صدای حزینش، می خواند: -«گاهی گر از ملالِ محبت برانمت، دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت پیوندِ جان جداشدنی نیست ماه من، تن نیستی که جان دهم و وا رهانمت» *** زین پیش، گشته‌اند به گردِ غزل، بسی این مایه سوز ِ عشق نبوده‌ست در کسی! می رفت... تا مرگ ِ نابکار، سر راه او گرفت! تا ناگهان، صدای حزینش، این بغض سال ها، این بغض دردهای گران، در گلو گرفت! در نیمه‌های قرن ِ بشرسوزان اشکِ مجسمی بود، در چشمِ روزگار. جان مایه‌ی محبت و رقت... ای وای! شهریار....! ‌ - #فریدون_مشیری از دفتر " #لحظه_ها_و_احساس" آذرماه 1367 ‌ 🔷 کانال رسمی فریدون مشیری @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
22👍 4
#آهنگ #ما_كه_ميخواستيم #از_ما_با_گذشت_یاد_کنید خواننده و آهنگساز: #هومن_موسوی شوربختى نِگر كه در همه عمر خود نبوديم #مهربان با هم #فريدون_مشيری 🔹️@fereydoonmoshiri 🔸️@zavoush #hoomanmousavi #graphicdesigner #hamedalikhanzadeh #bass @kelley_bassist #guitar @behnamshokrollahi
Mostrar todo...
We Wanted That.mp39.22 MB
17👍 1
🔸 #از_ما_با_گذشت_یاد_کنید فکر از: #برتولد_برشت شاعر آلمانی ما که می‌خواستیم خلق جهان، دوست باشند جاودان با هم. ما که می‌خواستیم نیکی و مهر، حکم رانند در جهان با هم. شوربختی نگر که در همه عمر، خود نبودیم مهربان با هم! ای شمایان! که باز می‌گذرید بعد ما زیر آسمان با هم، گر رسید آن دمی که آدمیان، دوست گشتند و همزبان با هم، آن زمان با گذشت یاد کنید یادِ نومید رفتگان! با هم! - #فریدون_مشیری از گزینه‌ی #ریشه_در_خاک 🔷 کانال رسمی فریدون مشیری: @FereydoonMoshiriTelegram.me/FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
👍 21 13😢 6
نام قطعه : #مشرق_خیال #شعر : استاد فریدون مشیری #تنظیم #میکس : یاشار یاری #خواننده_آهنگساز : مهدی فریدون فر 🔹@FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
MASHREGHE KHIAL 5.mp39.10 MB
👍 15 11👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
من، روز خویش را با آفتاب روی تو، کز مشرقِ خیال دمیده‌ست آغاز میکنم. من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم... #فریدون_مشیری 🔷 @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
23👍 5🕊 1
🌻 #از_مشرق_خیال ‌ صبح از دریچه سر به درون می‌کشد به ناز وز مشرقِ خیال تو، صبح تابناک‌تری را _سر در کنار من_ با چهره‌ی شکفته چو گل‌های نسترن لبخند میزنی. ‌ من، آفتاب پاک‌تری را در نوشخندِ مهر تو می‌بینم در مطلعِ بلندِ شکفتن. ◽️ من، روز خویش را با آفتاب روی تو، کز مشرقِ خیال دمیده‌ست آغاز میکنم. ‌‌ من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم وز شوقِ این محال: _که دستم به دست توست!_ من، جای راه رفتن، پرواز می‌کنم! ‌ آن لحظه‌ها که مات در انزوای خویش یا در میان جمع خاموش می‌نشینم: موسیقیِ نگاه تو را گوش می‌کنم. گاهی میان مردم؛ در ازدحام شهر غیر از تو، هر چه هست فراموش می‌کنم. ‌ گویند این و آن به هم _آهسته_ : -هان و هان! دیوانه را ببینید! بیخود، چو کودکان، لبخند می زند! با خود، چگونه گرم سخن گفتن است؟! _آه، ‌ من، دور از این ملامت بیگاه، همچنان، سرمست، در فضای پری‌خانه‌های راز شاد از شکوه طالع و بخت موافقم. آخر، چگونه بانگ برآرم که: -عاقلان! دیوانه نیستم، به خدا سخت عاشقم! ‌ - #فریدون_مشیری از دفتر: #آواز_آن_پرنده_غمگین ‌ 🔷کانال رسمی فریدون مشیری: @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
22👍 10
برای پیروزی #تختی و قهرمان های دیگر #فریاد_شوق گل بوته های خون و عرق، روی چهره ها فریاد های فتح که چون باغ های گل در زیر طاق نصرت دروازه ها شکفت آن دست های گرم که تاج غرور را از تارک بلندترین قله ها ربود وین بازوان ستبر-که با یک نهیب تند- مردان زورمند جهان را ز پا فکند گویاترین حماسه پیروزی شماست گلبانگ افتخار از سینه های ما تا اوج هفت گنبد افلاک می رود وین دانه های اشک که از دیدگان خلق در پیش پای تان بر خاک ریخته ست فریاد شوق ماست. #فریدون_مشیری از دفتر: #نوائی_هم_آهنگ_باران 🔹@fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
22👍 6
Photo unavailableShow in Telegram
به بهانه‌ی چهارم شهریور ماه سالروز درگذشت #مهدی_اخوان_ثالث ‌ پس از آن، شب فرو افتاد و با شب پرده‌ی سنگین تاریكی، فراموشی پس از آن، روزها، شب‌ها گذر كرد... 🔷کانال رسمی فریدون مشیری: @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
27👍 3🙏 1
با یاد #مهدی_اخوان_ثالث به مناسبت چهارم شهریورماه سالروز درگذشتش ‌ 🔸 #مرثیه_های_غروب ‌ افق می‌گفت: -«آن افسانه‌گو -«آن افسانه گوی شهر سنگستان، به دنبال «كبوترهای جادوی بشارت‌گو» سفر كرده‌ست ‌ شفق می‌گفت: -«من می‌دیدمش، تنها، تكیده، ناتوان، دلتنگ، ملول از روزگارانی كه در این شهر سر كرده‌ست.» ‌ سپیدار كهن پرسید: -«به فریادش رسید آیا، «حریق و سیل یا آوار» ؟» ‌ صنوبر گفت: -«توفانی گران‌تر زان‌چه او می‌خواست، پیرامون او برخاست كه كوبیدش به صد دیوار و پیچیدش به هم طومار!» سپاه زاغ‌ها از دور پیدا شد سكوتی سهمگین بر گفتگوها حكم‌فرما شد. ◽️ پس از چندی، پر و بالی به هم زد مرغ حق، آرام و غمگین خواند: -«دریغ از آن سخن سالار كه جان فرسود، از بس گفت تنها درد دل با غار...!» توانم گفت او قربانی غم‌های مردم شد صدای مرغ حق در های و هوی شوم زاغانی كه، همچون ابر، رخسار افق را تیره می‌كردند، كم‌كم محو شد، گم شد! ‌◽️ گل سرخ شفق پژمرد، گوهرهای رنگین افق را تیرگی‌ها برد صدای مرغ حق، بار دگر چون آخرین آهی كه از چاهی برون آید (چه جای چاه، از ژرفای نومیدی) چنین برخاست: -«مگر اسفندیاری، رستمی، از خاك برخیزد كه این دل‌مرده شهر مردمانش سنگ را زان خواب جاودیی برانگیزد.» ◽️ پس از آن، شب فرو افتاد و با شب پرده‌ی سنگین تاریكی، فراموشی پس از آن، روزها، شب‌ها گذر كردند ‌ سراسر بهت و خاموشی پس از آن، سال‌های خونِ دل نوشی ◽️ هنوز اما، شباهنگام شباهنگان گواهانند كه آوایی حزین از جای جای شهر سنگستان بسان جویباری جاودان جاری‌ست... ‌ مگر همواره بهرامان ورجاوند، می‌نالند، سر در غار «كجایی ای حریق، ای سیل، ای آوار!» ‌ #فریدون_مشیری از دفتر: #نوایی_هم_آهنگ_باران 🔷کانال رسمی فریدون مشیری: @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
19👍 8👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
یکم شهریورماه، #روز_پزشک بر پزشکان متعهد ایران‌زمین مبارک باد‌🌺 ‌ لحظه‌ای چند که از دست طبیب، گرمی ِ مهر به پیشانی بیمار رسد؛ نوشداروی شفابخش‌تر از داروی اوست! ‌ ‌🔷 @fereydoonmoshiri 🔷
Mostrar todo...
23👍 1
#دست_هامان_نرسیده_ست_به_هم ... ‌ از دل و دیده، گرامی‌تر هم آیا هست؟ -دست، آری، ز دل و دیده گرامی‌تر: دست! ▫️ زین همه گوهر پیدا و نهان در تن و جان، بی‌گمان دست گران‌قدرتر است. ‌ هرچه حاصل كنی از دنیا، دستاوردست! هرچه اسباب جهان باشد، در روی زمین، دست دارد همه را زیر نگین! سلطنت را كه شنیده‌ست چنین؟! ▫️ شرف دست همین بس كه نوشتن با اوست! خوش‌ترین مایه‌ی دلبستگی من با اوست. ▫️ در فروبسته‌ترین دشواری، در گرانبارترین نومیدی، بارها بر سر خود، بانگ زدم: -هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست كه هست! بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به كار، كوه را چون پرِ كاه از سر راهت بردار! ▫️ وه چه نیروی شگفت انگیزی‌ست، دست‌هایی كه به هم پیوسته ست! به یقین، هركه به هر جای، در آید از پای دست‌هایش بسته‌ست! ▫️ دست در دست كسی، یعنی: پیوند دو جان! دست در دست كسی، یعنی: پیمان دو عشق! دست در دست كسی داری اگر، دانی، دست، چه سخن‌ها كه بیان می‌کند از دوست به دوست؛ ‌ لحظه‌ای چند كه از دست طبیب، گرمی ِ مهر به پیشانی بیمار رسد؛ نوشداروی شفابخش‌تر از داروی اوست! ▫️ چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دست، پرچم شادی و شوق است كه افراشته‌ای! لشكر ِ غم خورد از پرچم دست تو شكست! ▫️ دست، گنجینه‌ی مهر و هنر است: خواه بر پرده‌ی ساز، خواه در گردن دوست، خواه بر چهره‌ی نقش، خواه بر دنده‌ی چرخ خواه بر دسته‌ی داس، ‌ خواه در یاری نابینایی خواه در ساختن فردایی! ▫️ آنچه آتش به دلم می زند، اینک، هر دم سرنوشت بشرست، داده با تلخیِ غم‌های دگر دست به هم! ‌ بارِ این درد و دریغ است كه ما، تیرهامان به هدف نیک رسیده‌ست، ولی دست‌هامان، نرسیده‌ست به هم! ‌ #فریدون_مشیری از دفتر #از_دیار_آشتی 🔷 کانال رسمی فریدون مشیری: @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
👍 17 10👏 3🕊 2
به بهانه‌ی اول شهریورماه، روز بزرگداشت #بوعلی_سینا و #روز_پزشک 🔸 #می_توانستی_کاش تیشه بر ریشه‌ی نادانی زد ـ"حجّت‌الحق، شرف‌المُلک، امام الحُکما"... هرچه خواهند، بخوانند و بنامند تو را تو، همان نادره دانای جهان بوعلی سینایی،‌ گوهری «در صدف کون و مکان» یکتایی. ◽️ تو همانی که در آغاز جوانی، یک روز بس که آموخته بودی، گفتی: -«علم کو؟ اینک مَرد!» ‌ شوقِ دانستن در جانِ تو غوغا می‌کرد! علم در پیش ِ تو، زانو می‌زد! سر فرو می‌آورد ‌ تا رسیدی به سراپرده‌ی موسیقی، زان لطف و شکوه؛ سخت حیرت کردی، سر فرود آوردی! ‌◽️ این هنر، این گوهر این دلاویزارین حاصل احساس بشر این گشاینده‌ی درها به جهان‌های دگر، این فروزنده‌ی شوق، این فزاینده‌ی شور، این گرانمایه‌ترین قوتِ روان، قوّت جان، این رهاننده ز تاریکی خاک، این برآرنده به اوجِ افلاک، با تو، ای مرد، چه کرد؟ ‌ که به یاران گفتی: - «اینک عِلم! مرد می‌خواهد، مرد!» ◽️ ـ در اتاقی دلگیر، پای شمعی لرزان جان مشتاق تو در بوته‌ی دانش چه کشید تا در آن،‌ این همه خورشید دَمید: ◽️ ـ همه درد شناسانِ کُهن، در پیِ چاره‌ی بیماری تن، سرگردان! تو رسیدی از راه، راه بردی به گرفتاری جان! رفتی اندر پی درمانِ روان ‌ تو نشان هیجان‌ها، تو زبان ضربان‌ها را می‌دانستی! چاره‌ی هر نتوانستن را، می‌توانستی! ◽️ ـ تو بدان پایه رسیدی که نماند بر تو از قعرِ زمین تا فراسوی زُحَل نکته‌ای لاینحل ‌ ـ تو در اندیشه که با تیشه‌ی دانش، ـ شاید ـ بکنی ریشه‌ی مرگ، بشکنی دست اجل خیلِ کوته‌نظران تیشه‌ی تکفیر به دست تا تو را بلکه توانند شکست ‌ چه کشیدی، چه کشیدی تو از آن مردمِ نابخرَدِ بد! می‌توانستی کاش تیشه بر ریشه‌ی نادانی زد! ◽️ ـ ای خوش آنان که به تاریکی دوران حیات،‌ جان همواره فروزانِ تو را یافته‌اند، هم «اشارات» تو را راهگشا یافته‌اند! هم ز «قانون» تو همواره «شفا» یافته‌اند! ‌ ـ تو طبیب همه علّت‌هایی تو همان نادره دانای جهان بوعلی سینایی! ‌ #فریدون_مشیری از دفتر: #از_دیار_آشتی 🔷 @FereydoonMoshiri
Mostrar todo...
27👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
یکم شهریورماه، #روز_پزشک بر پزشکان متعهد ایران‌زمین مبارک باد‌🌺 ‌ لحظه‌ای چند که از دست طبیب، گرمی ِ مهر به پیشانی بیمار رسد؛ نوشداروی شفابخش‌تر از داروی اوست! ‌ ‌🔷 @fereydoonmoshiri 🔷
Mostrar todo...
18
🔸 #رهایی به بهانه‌ی ۲۶‌ مرداد ماه | سالروز ورود اولین گروه آزادگان به کشور| ‌‌ از نگاه یاران به یاران ندا می‌رسد دوره‌ی رهایی، رهایی فرا می‌رسد این شب پریشان، پریشان سحر می‌شود روز نو گل افشان، گل افشان به ما می‌رسد بخت آن ندارم که یارم کند یاد من حال من که گوید که گوید به صیاد من گر چه شد به نیزار گرفتار به بیداد او عاقبت رسد عشق، رسد عشق به فریاد من ساقیا کجایی کجایی که در آتشم وز غمش ندانی ندانی چه ها می‌کشم ساقی از در و بام در و بام بلا می‌رسد بر دلم از این عشق ازین عشق چه ها می‌رسد ‌ #فریدون_مشیری #ترانه ‌ تصنیف #رهایی خواننده: #صدیق_تعریف تنظیم: #جلال_ذوالفنون شعر: #فریدون_مشیری 🔷کانال رسمی فریدون مشیری @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
@koronmusic-Az Negah Yaran.mp36.73 MB
👍 19 7🕊 4
اجرای اصلی ترانه‌ی #دلشدگان سروده‌ی استاد #فریدون_مشیری با صدای استاد #محمدرضا_شجریان #دلشدگان ‌ ما دلشدگان، خسرو شیرین پناهیم ما كُشته‌ی آن مهرخ خورشید كلاهیم ‌ ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم ‌ صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما در اين سر بی‌سامان، غم‌های جهان با ما ‌ با ساز و نی، با جام می، با ياد وی شوری دگر اندازیم، در میکده‌ی جان ‌ جمع مستان غزل خوانيم همه مستان سر اندازیم، سر اندازیم، سر افرازیم ‌ جز اين هنر ندانیم، كه هر چه می‌توانيم غم از دل‌ها بر اندازیم، بر اندازیم... ‌ #فریدون_مشیری ترانه‌ی فیلم #دلشدگان (اثر مرحوم #علی_حاتمی ) کانال رسمی فریدون مشیری: 🔷 @fereydoonmoshiri
Mostrar todo...
Delshodegan_Ostad Shajarian.mp33.34 MB
30👍 13🕊 4