es
Feedback
شمس لنگرودی

شمس لنگرودی

Ir al canal en Telegram

تنها كانال رسمی شمس لنگرودی

Mostrar más
2025 año en númerossnowflakes fon
card fon
18 152
Suscriptores
+224 horas
-197 días
+1830 días
Archivo de publicaciones
Repost from TgId: 1367433270
" نی  " از همه سو آتش است و خانه ها و ستاره ها می لرزند در حضورت ای نی که زادهء آه های مائی زادهء زخم ها ، پرچم های پاره ، سرودهای ناشنیده. تو از میان لبی افسون شده پا به عالم آدمی می گذاری چرا که تو را نیز از مرداب های سیاه بریدند از لشگر خواب های کوتاه ا، آشیان کسی که نام عبور را فراموش کرده بود و از کوچهء بی انتها سردرآورد. ای نی ، گل بی سخن ! که بر بدنت علائم شلاق های ناشناختهء ایزدان است دهانت بسته بود تا از خاکت نبریده بودند . ای خوراک باد ، سخنت باد ، سریرت سرگردانی دستم را بگیر و کمی بالاتر بیا این جا که خون من ایستاده است و منتظر  است مولانا گره هایت را بگشاید تا از جائی بگوئی که آدم _ پریانی از خاکش وضو می سازند گل بی سخن که زبانت را بریدند تا به سخن درآئی.   محمد شمس لنگرودی کتاب قطار سفید انتشارات نگاه @taranom_ordibehesht
Mostrar todo...
8👍 3🔥 1
01:51
Video unavailableShow in Telegram
دیوان اشعار حافظ، به اهتمام شمس لنگرودی منتشر شد. این کتاب با مقابله چند دیوان معتبر، بر اساس " درک من از درک حافظ" تهیه شده است."درک من از درک حافظ" نام کتابی است تفصیلی پیرامون زیبائی شناسی شعر حافظ که در انتشارات نگاه در دست چاپ است
Mostrar todo...
12.49 MB
102👍 11👏 10👌 6🔥 5🤔 2
05:10
Video unavailableShow in Telegram
ترانه «در شب» شعر و صدای شمس لنگرودی آهنگساز: کامران رسول‌زاده تنظیم: سروش قهرمانلو 🔸🔸🔸 @shamselangeroodi
Mostrar todo...
IMG_7595.MOV43.14 MB
👏 29❤‍🔥 15 10🔥 3
Repost from TgId: 1367433270
برای بکتاش آبتین عزیز آبتین! مرگ دست های مرا به کجا می کشید وقتی تو نبودی . آب ، براده براده بر سر و روی مان می بارید به هوای تو بود که شکفتن از ما سر می زد . رفیق من آبتین! به خاطر توست که قلبم را بر می دارم سر راهم به گرسنگان می بخشم تو درخشش قلبم را بی پایان کرده یی و معنای افق ها و هلهله را بی پایان کرده یی. ای چراغ تماشایی دستت را به من ده دستم دارد تمام می شود تو تمامی دست هایی که به عمرم دیدم . ما در غبار راه تو بدل به مجسمه یی می شویم که به راه می افتد دیوار های سر راهش را خراب می کند بر پیکر خفتگان گام می گذارد و در صبحی زلال به معبد زندگی می رسیم .   محمد شمس لنگرودی کتاب قطار سفید انتشارات نگاه @taranom_ordibehesht
Mostrar todo...
💔 52 18👍 14❤‍🔥 2
00:50
Video unavailableShow in Telegram
@nabi.ranjbari
Mostrar todo...
2.50 MB
129👏 10👍 5🔥 4😘 4🤝 2💔 1
00:33
Video unavailableShow in Telegram
2.95 MB
132🥰 7❤‍🔥 4👍 4🔥 3👏 1
Repost from TgId: 2226051970
🖋اگزیستانسیال هستی در نظام شعری شمس لنگرودی ویلن سل وقتی که از حصار های دو جدارهء دنیا بی خانمانی و اندوه نشت می کند ویلن سل قدم به درون می گذارد دست مان را می گیرد بر بستر نت ها می خواباند صدای بَمَش آرام آرام به سینه مان می خزد و ما در آرامش سنگینش خواب می رویم . تو باید برگردی دریای پر حوصله اندامش را به اسکله ها می کوبد و تحمل زندانش را ندارد کاش می دانست راه نجاتی اگر پیدا بود باران دوباره به جانب آسمان بر نمی گشت. اساسا شمس لنگرودی، شاعر مفاهیم سهل و ممتنع است و زبان و گفتارش در فرم و بکارگیری از نمادها، به دور از ساختارهای تصنعی و گیج کننده است. شمس مابین سعدی و حافظ نشسته و از دو عنصر حرکت و اندازه گیری در کوانتوم مولانایی بهره مند و اعجاز خیامی دارد. شاعری ایماژیک و مفهومی که گاهی به وصف هم روی می آورد، بی آنکه بخواهد شعر را به اطناب بکشاند. چه آنکه شمس، شاعر کم حوصله ای ست و مایل نیست با شرح و بسط ملال آور، مخاطب را هم بی حوصله کند. وقتی در ساحت شعرش، با زبان ترد و لطیف و تصویرگری هایی که بین رئال و سورئالیسم تردد می کند، فکر تولید می شود، در می یابیم که شمس، شاعر دغدغه مند در ژانر اجتماعی با بروندادهای عاطفی و فراحسی ست. از این روست که این سروده شمس در جعبه جادویی کنایه و استعاره همان اول کار ضربه را به خودآگاه مخاطب می زند: «حصارهای دوجداره دنیا ..! شعر تاریک آغاز می شود. به قول حافظ، از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود! و در ادامه شعر ترسناک می شود وقتی پای بی خانمانی و اندوه به میان می آید، که می تواند کنایه و استعاره ای از وضع نابسامان بشر در وطن و جهانی باشد که روز به روز مدرن تر می شود اما راحتی و آرامش زیر سایه تکنولوژی، حلقه مفقوده اوست؛ یک دیستوپیای غیر تخیلی که ظلم و تبعیض سیستماتیک و نهادینه شده دستاورد چرخه مدرنیته با ظاهری اتو کشیده که انسان هزاره سوم را در حصار خودش گرفتار کرده است. اگرچه شمس، معتقد به نفی مدرنیته هم نیست و به قاعده عدم قطعیت اعتقاد دارد و مانند یک فیلسوف اگزیستانسیال، انتخاب گری و معنا بخشی شاعرانه به مفاهیم و گزاره ها را پذیرفته است. به نظر می رسد شمس در این شعر کوتاه تلاش می کند به مخاطب خود تفهیم کند که حتی بی خانمانی و اندوه و تحمل ملال آور هم می تواند ارزش آفرین باشد، چراکه صدای ویلن سل حکم ندای درونی دارد و برای انسان، آغاز رفتن به جهانی متفاوت است.حتی اگر در خواب و رویا باشد. شمس مانند یک روانکاو چیره دست به ما می فهماند که زندگی پوچی جبرگونه نیست بلکه یک انتخاب آگاهانه در مسیر اختیار و ابتکار عمل است. اگرچه سخت و تلخ و ترسناک باشد. شمس در این شعر، شاعر ناامیدی نیست اما به شدت واقع گرا و عقلمند است و در عین حال که غمگین است اما اصالت وجودی انسان را خوب می فهمد.  با این حال شمس چه چیزی را می خواهد یادآوری یا احیانا باز تولید کند؟ میخواهد گوشتزد کند که آی آدمها، این جهان جای خوب و امنی نیست؟ یا به این فکر می کند که دشواری روزافزون زندگی تا چه حد طاقت فرساست و‌ تو ناچاری به تحمل و تاب آوری؟ هرچه که باشد در ادامه یک ناجی همانطور که اشاره شد، یک الهام بخش جذاب، وارد جهان شعری شمس می شود تا نشانه گذاری دقیق هستی شناسی در گفتار شکل بگیرد: » ویلن سل قدم به درون می گذارد .. نجات دهنده می آید و زیست را درونی می کند: خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است! گذار از قیل و قال و ورود به دنیای پر رمز و راز حال در شمس کشفی را رقم می زند که از سر دردمندی فریاد می کشد که .. تو باید برگردی! که طاقت از کف رفته است و می خواهم این حصار را بشکنم. فرمان شمس، مژده تغییر می دهد اما از نسخه پیچی و دادن آدرس سر راست، آگاهانه پرهیز می کند. گویی شمس از ژوئیسانسی می گوید که لذت فراق و رنج تحمل کردن بسیار او را بی قرار کرده، تا جایی احتمالا دوست دارد از درون خود بیرون نیاید: « دریای پرحوصله اندامش را به اسکله ها می کوبد و تحمل زندان ندارد! این همان بی تابی فراق گونه از عمق جان است که خاصیت جهان شمولی دارد. آنچنان که هایدگر در هستی و زمان می گوید: " تنها آنجا که امکانِ اگزیستانسیالِ گفتن و شنیدن داده شده است کسی می تواند گوش فرا دهد. کسی که پیشاپیش می فهمد می تواند گوش دهد! و من فکر می کنم شمس در این شعر، به مفهوم گوش دادن اشاره خاص دارد. و شعرش را تا حد زیادی تأویل پذیر و رمزآلود می کند: کاش می دانست راه نجاتی اگر پیدا بود! .. آشنازدایی های مرکب و یکدستی زبان و انسجام محکم روایت در این شعر، همراه با برخورداری از رگه هایی از زبان و گفتار آرکائیک و تکنوپاستورال در بافتار شعر، وقتی کنار فرم عمودی افقی غیر مکانیکی با استعاره و کنایه های ملموس قرار می گیرد، ما را با شعری مدرن و فلسفی وار با بار عاطفی کافی مواجه می سازد که با سورئال آغاز و با آن پایان می گیرد. حمیدرضا بصیرت @Hamidrezabasirat1
Mostrar todo...
👍 32 17👏 2💯 2
04:14
Video unavailableShow in Telegram
بخش کامل مبحث «سختی و بی‌معنایی» @Shamselangeroodi
Mostrar todo...
Shams-1.mp439.56 MB
71👍 7💯 5❤‍🔥 3👌 3😘 2👏 1
00:26
Video unavailableShow in Telegram
1.75 MB
108💔 20👍 12❤‍🔥 4🔥 2👏 2
58:46
Video unavailableShow in Telegram
OCHYE7205.MOV150.81 MB
👍 1
مصاحبه سروش صحت با شمس لنگرودی. فیلیمو
Mostrar todo...
01:01
Video unavailableShow in Telegram
2.99 MB
91👍 7👏 4💔 4🥰 1
58:46
Video unavailableShow in Telegram
OCHYE7205.MOV150.81 MB
73👍 11🥰 11👏 4🔥 1🎅 1
00:30
Video unavailableShow in Telegram
3.68 MB
176👍 18👏 10🔥 5🥰 3🥴 1💯 1💔 1🤝 1
Repost from TgId: 1367433270
آفریقا،  سس فلفل است فلسطین،  زیتون یمن ، رب گوجه فرنگی آقایان بفرمایید شام حاضر است: استیک کابل با گوشت تازه سس مخصوص روس . سرد می شود بفرمایید سرِ شب بادی غریب می وزید . ایران ، گلاب گریه های شبانه است چین ، قصابی سنجاب دودی شده در خون زرد پیشخدمت آمریکا چشم بندی های غریبی دارد بفرمایید سرد می شود . مصر، ذات الریه فصول است پاکستان،  تب نوبه دبی ، پوشک تازه تعویض کرده بانک های سرطان زا . سرک نکشید آقایان اینجا خاورمیانه است . عربستان دکه زاری فروشی است با اسب های موتوری و دندان طلا و بانک های مقوایی همه چیز تازه است. میهمانان نقابِ چهرهء یکدیگر را زده اند و نمی شناسیم اما صدای قدم هاشان آشناست بفرمایید استیک کابل با گوشت تازه سس مخصوص پاکستان این غذای ویژهء سرآشپز خاورمیانه است بفرمایید سرد می شود . محمد شمس لنگرودی کتاب رقص با گذرنامه جعلی انتشارات نگاه @taranom_ordibehesht
Mostrar todo...
81👍 28👏 21💔 9👌 7👎 2🕊 2🔥 1💯 1🤝 1
00:44
Video unavailableShow in Telegram
2.29 MB
56👍 5👏 3
03:59
Video unavailableShow in Telegram
15.05 MB
44👍 2🥰 2👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
23👍 6💯 1
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
35👍 1🏆 1