کتاب صوتی
Ir al canal en Telegram
لیست کتابها: https://t.me/behtarinhayesoti/3093 تماس با ما: farsigooyabook@gmail.com کتاب گویا مهمترین کتب تاریخی,فلسفی,روانشناسی،رمان دانلود رایگان با کیفیت بالا!! کتاب صوتی Farsiaudiobook #کتاب_صوتی #Farsi_audio_book #کتاب_صوتی_فارسی #audio_book
Mostrar más2025 año en números

96 230
Suscriptores
-3824 horas
-657 días
-9930 días
Archivo de publicaciones
Photo unavailableShow in Telegram
🩸 بار دیگر، قلب ایران در سوگ یکی از فرزندانش به خون نشست! 🖤
🔹قتل حکومتی الهه حسیننژاد🩸
زخمهای کهنهی همواره تازه، همسانِ شرارههایی در دل خاکستر و مترصد فرصتی برای زبانه کشیدن و فریادهایی که در میان سکوتِ تحمیلشده، پژواک مییابند.
جانهای بیدفاع که همواره قربانی خشونت و قتلهای سیستماتیک هستند، نه بهخاطر جرم و جنایت بلکه تنها بهدلیل زن بودن!
زنانی که نه عرف و نه قوانینِ مبتنی بر شریعت و نه حتی قوانین حقوقی، هیچ سنگری برای محافظت از آنان نمیسازند، بلکه بالعکس، خود ابزار سرکوباند!
آزادی، امنیت و کرامت برای زنان و دختران،در این ساختار تعریف نشده است.
چگونه میتوان از امنیت دم زد، هنگامی که قوانین اسلام و شریعتِ عقبافتادهترشان، خود عامل و حامی سرکوباند؟
هیچ تضمینی برای بازگشت زنان به خانه وجود ندارد، در سرزمینی که آنان نیز مانند مردان زحمتکش آن، مالکِ سرزمینِ مادری خویش هستند!
نگاهداشت ِ مالکیت ِ این سرزمین مادری، همدل و همرأی شدنِ مردانِ آزاده و باغیرت با همسران، دختران، خواهران و مادران آزادهی خود را طلب میکند.
شرم و ننگ بر قوانینی که با استناد به شریعت پوسیده و ضدبشری اسلام، گلوی زنان، دختران و تمامی آحاد جامعه را فشرده تا جایی که مرگ، دیگر یک احتمال نیست، بلکه واقعیتی است که هر روز بر سر این سرزمین سایه افکنده است.
.
این افیونِ لاعلاج و فاسدِ تاریخی، همچنان در تار و پود این ساختار تنیده شده است و این قابلیت را در (دیانای DNA) ی خود دارد که تجربهی مرگ خود و عزیزانمان را روزانه زیست کنیم.
#الهه_حسین_نژاد
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
😢 97💔 51❤ 29👍 18😐 15😭 9🤬 5👌 5🤩 1😴 1🫡 1
#لیست_کتابهای_صوتی
🔹موضوع: روانشناسی ، جامعه شناسی
01 راز سایه (دبی فورد)
02 روانشناسی زنان (کارن هورنای)
03 خلقیات ما ایرانیان (جمالزاده)
04 زندگیتان را با افکارتان خلق کنید (وین دایر)
05 تخت پولاد (علی دشتی)
06 نیمه تاریک وجود (دبی فورد)
07 دموکراسی یا دموقراضه
08 وضعیت آخر (تامس هریس)
09 جامعه شناسی خودمانی
10 جنس ضعیف (اوریانا فالاچی)
11 درباره معنی زندگی (ویل دورانت)
🔹فایلهای صوتی این کتاب بدلیل حقوق کپی رایت از کانال حذف شدهاند 🔹
12 ما ایرانیان (مقصود فراستخواه)
13 انسان در جستجوی معنا (فرانکل)
14 ایران جامعه کوتاه مدت (کاتوزیان)
15 بازی ها (اریک برن)
کتاب بازی ها این کتاب به دلیل حق کپی رایت از سوی ناشر ، اجازه انتشار بصورت رایگان ندارد.
16 جامعه شناسی (جی گلبر)
17 سنت شکنان (استیون نادلر)
18 وجدان زنو (ایتالو ایسوو)
19 دروغگویی روی مبل
20 قدرت بی قدرتان (واتسلاف هاول)
21 مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری (هانا آرنت)
(تمام لیستها بروزرسانی رسانی میشوند)
بهترینهای صوتی🔻
@behtarinhayesoti
❤ 46👍 6😱 2🤬 2🙏 2
Repost from کتاب صوتی
#لیست_کتابهای_صوتی
📚 موضوع:
#زندگینامه
#زندگینامه_مشاهیر
01 مازیار دلاور طبرستان
02 زندگینامه سقراط فیلسوف یونانی
03 بابک خرم دین
04 گوتنبرگ (مخترع ماشین چاپ)
05 داریوش بزرگ
06 زندگینامه وینستون چرچیل
07 نادرشاه (آخرین فاتح شرق)
08 زندگینامه هیتلر
09 انوشیروان دادگر
10 زندگینامه موسیلینی
11 امیرکبیر از کودکی تا شهادت
12 زندگینامه بنجامین فرانکلین
13 یادداشت های اسدالله علم
14 زندگینامه ابوسعید ابو الخیر
15 زندگینامه ارسطو (فیلسوف یونانی)
16 سیاوش از تولد تا رستگاری
17 زندگینامه استالین
18 سردار اسعد بختیاری (سردار فاتح)
19 شاهپور زوالانکاف
20 زندگینامه عارف قزوینی
21 یعقوب لیث سیستانی
22 شاهپور اول
23 معمای هویدا (عباس میلانی)
024 نگاهی به شاه (زندگی محمدرضاشاه)
25 خسرو پرویز و پایان ساسانیان
26 سیاوش از تولد تا رستگاری
27 رهبر عزیز (جانگ جین سونگ)
28 سنت شکنان (استیون نادلر)
29 زندگی معمر قذافی (پادکست مورخ)
30 کلمات (ژان پل سارتر)
31 داریوش همایون
لیست بروزرسانی میشود...
کانال بهترینهای صوتی 🔻
@behtarinhayesoti
❤ 36👍 24🙏 5🥰 3😱 2🤬 1
📋 لیست کتابهای صوتی
🔍 موضوع: داستان کوتاه
001 خون و شن (همینگوی)
002 پدران آدم (صادق هدایت)
003 دیوار (سارتر)
004 خواب و بیداری (صمد بهرنگی)
005 محاکمه (چخوف)
006 کباب غاز (جمالزاده)
007 رویاهایم را میفروشم (مارکز)
008 ملخ (هوشنگ گلشیری)
009 اعدام یک قاضی (کالوینو)
010 وحشت آباد (خسرو شاهانی)
011 مسافر احمق (ویلیام چیور)
012 انار بانو (گلی ترقی)
013 خمره (لویجی پیراندو)
014 فارسی شکر است (جمالزاده)
015 بخاطر آبرو (عزیز نسین)
016 بفرینه (علی اشرف درویشیان)
017 دختر دلخواه (موراکامی)
0188 دوست (صادق چوبک)
019 مار (جان اشتاین بک)
020 گفتگوی من و غریبه (نادر ابراهیمی)
021 قرعه کشی (شرلی جکسون)
022 ماهی سیاه کوچولو (صمد بهرنگی)
023 هزار و یک هوس (چخوف)
024 خر دجال (صادق هدایت)
025 بیرون رانده (ساموئل بکت)
026 زیر باران (احمد محمود)
027 توفیق سبیلو (عزیز نسین)
028 انگار گفته بودی لیلی (سپیده شاملو)
029 گذرنده (ری براد بری)
030 ماهی و جفتش (ابراهیم گلستان)
031 زندگی عزیز (الیس مونرو)
032 کلاف سردرگم (بهرام صادقی)
033 شنل (نیکولای گوگول)
034 تولد (اسماعیل فصیح)
035 کفش تنگ (عزیز نسین)
036 آبجی خانم (صادق هدایت)
037 سه چرخه برقی (دیکسون)
038 ملخ (هوشنگ گلشیری)
039 سیم تار (عزیز نسین)
040 قصه آشنا (احمد محمود)
041 شازده کوچولو (اگزوپری)
042 ابر صورتی (ایرانمهر)
043 اولین برف (موپاسان)
044 شبهای ورامین (صادق هدایت)
045 بوقلمون صفت (چخوف)
046 به لهجه سپیدار (علی میر میرانی)
047 سگ محله (عزیز نسین)
048 مسافرنامه (شاهرخ مسکوب)
049 رزهای مصنوعی (مارکز)
050 پاچه خیزک (صادق چوبک)
051 چرا بامن ازدواج کردی (عزیز نسین)
052 دماغ (نیکلای گوگول)
053 به دنبال فلک (صمد بهرنگی)
054 مزار خانوادگی (عزیز نسین)
055 تپه های چون فیلهای سفید (همینگوی)
056 جدال (ماریو بارگاس بوسا)
057 کاتیا (صادق هدایت)
058 اسم شب (عزیز نسین)
059 افاده ای ها (وودی آلن)
60 اندوه (چخوف)
61 خواهر گودزیلا (اردریچ)
62 قفس (صادق چوبک)
63 کلاه دامادی (عزیز نسین)
64 سه شنبه خیس (بیژن نجدی)
65 تمشک تیغدار (چخوف)
66 آفرین (عزیز نسین)
67 سرقت از قنادی (ایتالو کالوینو)
68 پاسخ جدول شنبه (سداریس)
69 راننده تاکسی (محمود فرجامی)
70 صدف (چخوف)
71 مستر فیشر میاد (عزیز نسین)
72 سایه مغول (صادق هدایت)
73 مزدور (جان اشتاین بک)
74 عدل (صادق چوبک)
75 محمر کله گنده (عزیز نسین)
76 بازرس (نیکولای گوگول)
77 شرط بندی (چخوف)
78 مگه تو مملکت شما خر نیست (عزیز نسین)
79 خواندنیهای تابستان برنارد مالامود)
80 علی کوچیکه (فروغ فرخزاد)
81 روی بام ها (گرهارد تسورنتس)
82 گچ پژ (محسن رضوانی)
83 زندگی من (چخوف)
84 س گ ل ل (صادق هدایت)
85 اینطور هم نیست (عزیز نسین)
86 کالسکه (نیکولای گوگول)
87 اعتراف (عزیز نسین)
88 شرطبندیهای که بدبختی میاورد (سوکراس)
89 ماموریم و معذور (عزیز نسین)
90 نشان مادرزادی (شولوخف)
91 آسمون ریسمون (عزیز نسین)
92 ساعت من (مارک تواین)
93 گرگ (هوشنگ گلشیری)
94 امضا (عزیز نسین)
95 قبل بر وزن دهل (جمالزاده)
96 تمساح (داستایفسکی)
97 در تکاپوی معنا (ترینا پالاس)
98 بیرون رانده (ساموئل بکت)
https://t.me/behtarinhayesoti/3567
99 دختر صددرصد دلخواه من
https://t.me/behtarinhayesoti/3572
100 پولیکوشکا (اینیاتسیو سیلونه)
بهترین های صوتی
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 87❤ 40👏 11🔥 6🤬 2👌 2🥰 1🤯 1
Photo unavailableShow in Telegram
روز جهانی کارگر بر تمامی کارگران ایران زمین تهنیت باد!
شانههایی که بوی کار میهند و دستهایی که بوی نان!
دست های خستهات،
شعر بیکلام زندگیست!
تو در سکوتِ کار، فریادِ افتخار میزنی!
تو که همیشه ایستادهای، حتی وقتی تکیه گاهی نیست!
به امید فرصتهای عادلانه، احترام برابر و شرایط کاری بهتر برای هر کارگر در سراسر ایران و جهان.
این روز که با نام روز جهانی کارگر یا روز کارگر نیز شناخته میشود، مناسبت مهمی برای قدردانی از تلاشهای طبقه کارگر در تمام بخشها است.
روز کارگر که هر ساله در اول ماه مه جشن گرفته میشود، به پاسداشت مشارکت کارگران و جنبش کارگری که در اواخر قرن نوزدهم ریشه دواند، برگزار میشود.
اول ماه مه از همان ابتدا روز جهانی جشن، روز مبارزه و نماد قدرت و اتحاد جنبش کارگری بود.
قدرت اول ماه مه به عنوان یک نماد در این واقعیت نهفته است که در همان زمان روز جشن و روز نبرد بود.
در برخی از دوره ها اول ماه مه مهمترین معنی را به عنوان روز نبرد داشت، در برخی دیگر جشن یا معنای نمادین آن روز مهمتر بود. بنابراین تاریخ اول ماه مه منعکس کننده تاریخ جنبش کارگری است.
این روز در بیش از ۸۰ کشور جهان با تعطیلات رسمی مشخص شده است.
از قبیل:
الجزایر, آنگولا, کنگو, بنگلادش, جیبوتی, اریتره, سومالی, سودان جنوبی, زیمبابوه, یمن, نیجریه و بسیاری دیگر از کشورهای افریقایی و آسیایی دیگر ,اروپا و امریکای جنوبی.
روز کارگر در ایالات متحده و کانادا مصادف است با اولین دوشنبه ماه سپتامبر است و از مناسبتهای تعطیل رسمی محسوب میشود.
یازدهم اردیبهشت در ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا تعطیل نیست و هنوز هم برخورد مثبتی با آن نمی شود اما حذف و فراموشی آن ممکن نبوده است، برای کارگران ایرانی این روز همچنان یک مناسبت است.
(تعطیلی روز کارگر در ایران
صرفاً شامل کارگران و کارمندان مشمول قانون کار است. ادارات دولتی، بانکها، مدارس و سایر نهادهای عمومی در این روز به فعالیت عادی خود ادامه میدهند.)
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
👏 49👍 24❤ 13💔 7🔥 1🥰 1💯 1
Photo unavailableShow in Telegram
بندرعباس!
ای خلیجِ پرآتش!🔥
دست بر دلم بگذار، که با تو میتپد و با تو میسوزد.
درگذشت هموطنان عزیزمان در سانحهی انفجارِ بندرعباس را تسلیت میگوییم.
سانحهایی، حاصل از بیعرضگی ج.ا و سندی بر غیر مسئول بودن این فرومایگان تاریخ!!
#بندر_عباس
#ما_هم_سوختیم
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
💔 110😭 27👍 22🔥 7❤🔥 5❤ 3🤬 3
1️⃣
دیروز و فردا
قسمت نخست
نویسنده: داریوش همایون
راوی: ژینوس همایون (خواهر زندهیاد داریوش همایون)
💠 انتقاد از کم و کاستیهای ایران، بهویژه در ۲۵ سال آخر سلطنت پهلوی، به قصد محکوم کردن آن نیست، برای آن است که درسهای ضروری گرفتهشود، ملت ما بهای سنگینی پرداختهاست و نباید در کینهای که به جمهوری اسلامی داریم از یاد ببریم که انقلاب اسلامی در زمینهی یک سلسله از ناکامیها در پیکارِ توسعهی ایران روی داد.
💠 اگر بتوانیم،باید در برابر آنهمه که از دست دادهایم تجربهای، دست کم، به کف آوریم، چشم بستن بر اشتباهات و کجرویهای دوران گذشته، ملت را از مزیت تجربه و آزمایش بیبهره خواهد کرد.
💠 نیاز بیمارگونه ایرانی به امامزادهسازی و بتتراشی، به مقدس، معبود و معصوم؛ و سودای مانوی ایرانی که هر برخورد خود را با نظر یا منافع دیگری به صورت رویارویی یزدان و اهریمن میبیند، نشانهای از ناپختگی و نارسیدگی اخلاقی و سیاسی ماست.
💠 این حالت پرستش و بیخودی(بیخود شدن از خویش)، که در برابر هرچه و هرکه باب روز است نشان داده میشود، سیاست ایران را پیوسته به گندیدگی میکشاند.
💠 همین بتسازی و اطاعت کورکورانه، چهل سال پیش (اشاره به بازه زمانی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷)، شاه جوان دموکرات را کمکم به شاهنشاه آریامهر و رهبر و فرمانده تبدیل کرد و تعظیم را به دستبوس و سپس پابوس پایین آورد.
💠 هر سخن معمولی شاه را نشانه نبوغ ذاتی شمردند، تا جایی که موضوع اینهمه ستایش و پرستش (محمدرضا پهلوی)، دیگر حاضر نبود با هممیهنانش وارد بحث جدی شود و اظهارنظر مستقل از سوی آنان را نشانه گستاخی میشمرد.
💠 این توانایی امامزادهسازی (در نزد مردم ایران) سه سال پیش (خوانندهی گرامی توجه داشته باشید که تاریخ نگارش این کتاب سه سال بعد از بهمن ۱۳۵۷ است.) نیز، خمینی را از گرد راه نرسیده به امامت و نیابت امام زمان که سهل است، خود امام زمان رساند.
مقامش را از پیامبر هم بالاتر بردند و عملاً به خدایی تشبیه کردند و چنان شد که یک انسان ناآگاه و کژاندیش به خود حق داد در هر موضوعی مداخله کند و مخالفت با خود را "کفر" و "محاربه با خدا و امام زمان" بشمارد.
💠 ما، هرچند خود را قربانی این یا آن نیرو، این یا آن شخص و گروه قلمداد کنیم، باید انصاف دهیم که:
سه عامل اساسی در شوربختی ملی ما بوده است:
✔️ اندازه نگه نداشتن و نزدیکبینی که بیشتر ما در بیشتر موارد نشان دادهایم.
✔️ فرمانبری بیچونوچرا که بهترین رهبران را هم فاسد میکند.
✔️ دشمنی آشتیناپذیر که راه میانهروی و اصلاح را میبندد و هر برخورد را به رویارویی مرگ و زندگی میکشاند.
💠باید انصاف دهیم، ولی ما معمولاً انصاف نمیدهیم، برخورد ما، برخورد همه یا هیچ است، حق همیشه با ماست، ما میتوانیم معیارهای گوناگون داشته باشیم هم برای خودمان و دیگران، حتی برای خودمان در موقعیتهای گوناگون.
💠 اگر اهل سازش هستیم، هیچکس و هیچچیز نیست که نتوان با آن کنار آمد، اگر اصولی هستیم، کور و کر میشویم و آنگاه دیگر هیچ شیوه و وسیلهای نیست که بیش از اندازه برای هدف زشت و نامناسب باشد.
💠 اشکال اصلی ما آن نیست که اینهمه به منفعت خود میاندیشیم، اشکال در این است که در واقع در پی منافع خود، نیز نیستیم، زیرا شناختن منفعت شخصیِ هوشمندانه و روشنگرایانه نیاز به درجهای از پختگی و رسیدگی دارد که باید هنوز آرزومند آن باشیم.
💠 بجای توصیه اصول والای اخلاقی، آیا میتوان دستکم توقع داشت که مردم ما در پی منافع شخصی هوشمندانه خود باشند؟ (که همکاری، همیاری، گذشتهای کوچک، رعایت دیگران و توانایی نگریستن به دورتر از نوک بینی را طلب میکند.)
💠 ایران در آن بیست و پنج سال (اشاره دارد به سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷) با همه دستاوردهای بزرگ خود نه ثروت کافی تولید کرد که اثر ویرانگر ِنابرابریها را تعدیل کند و ناتوانی کشور در راه بردن خود، بهویژه در هنگامی جلوهگر شد که افزایش سیل
آسایِ درآمدهای نفتی به نظر میرسید مشکل سرمایهای توسعه اقتصادی را پاک
برطرف کردهباشد.
💠 وقتی درآمدهای نفتی سرازیر شد (از سال ۱۳۵۴ به بعد) آنچه پیش آمد بیشتر شتاب برای هزینه کردن درآمدها بود تا "توسعه."
💠 بالاترین مقامات کشور اعلام میکردند که بیگانگان میپندارند ما قادر به جذب درآمدهای خود نیستیم و ما باید ثابت کنیم که میتوانیم درآمدمان را خرج کنیم.
با چنین منطقی همه توصیههای کارشناسان سازمانِ برنامه، درباره ضرورت احتیاط و میانه روی به کناری انداخته شد و مسابقه جنون آمیزی برای پیش انداختن هزینهها از درآمدها آغاز گردید.شیوه ناگهانی اعلام این سیاستها به اندازه محتوی آنها، آرامشِ خاطر سرمایهگذاران را بر هم میزد.
.
01دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp3114.78 MB
02دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp3104.04 MB
03دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp3115.12 MB
04دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp3124.39 MB
05دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp3104.56 MB
06دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp383.09 MB
07پایان،دیروز_و_فردا،نویسنده_داریوش_همایون،راوی_ژینوس_همایون.mp365.45 MB
👍 66❤ 8🙏 7🤬 2👌 1
💠 فایل پی دی اف
PDF
دیروز و فردا
نویسنده: داریوش همایون
🔻 آشنایی با نویسنده این کتاب و نقد و معرفی آن 🔻🔻
#داریوش_همایون
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
دیروز_و_امروز_فایل_پی_دی_اف_اثر_داریوش_همایون.pdf1.51 MB
👍 25🙏 8❤ 2🤬 1👌 1
🔹نوشتاری از داریوش همایون با عنوان:
زندگی پس از مردن، پیش از مرگ
PDF فایل
همایون در این نوشتار، خاطرات ِ خود را از دی ۱۳۵۶ / اوایل ژانویه ۱۹٧۸ و سپس دستگیریاش توسط حکومت پهلوی تا فرارِ خود از زندان در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سپس فرار از ایران در اردیبهشت ۱۳۵۹ /۱۹۸۰ را شرح میدهد، این نوشتار به صورت کامل در فایل پی دی اف ارسال شدهاست:
❗️ به قسمتی از این نوشتار اشاره میکنیم:
"چنانکه یک دولتمرد انگلیسی گفته است در سیاست یک بعد از ظهر میتواند به اندازه یک زندگی باشد.
برای من همه چیز از یک تلفن وزیر دربار، هویدا، آغاز شد. روزی در نیمه دی ۱۳۵۶ / اوایل ژانویه ۱۹٧۸ به دفتر من در وزارت اطلاعات و جهانگردی زنگ زد و گفت مقالهای است که فرمودهاند هرچه زودتر در یکی از روزنامهها چاپ شود و برایت میفرستم. روز بعد هنگام تنفس ناهار در کنگره حزب رستاخیز در حالی که با گروهی گرداگرد من به عنوان رئیس کمیته اساسنامه دنباله بحثهای کمیته را گرفته بودیم آقای علی غفاری رئیس دفتر وزیر دربار که هویدا از نخستوزیری با خود برده بود نزد من آمد و پاکت بزرگی سفید رنگ به من داد. من سخت گرفتار بودم و بیم آن داشتم که پاکت را در جائی فراموش کنم. نگاهم به دوستم آقای علی باستانی خبرنگار اطلاعات افتاد که در آن نزدیکی بود. پاکت را به او دادم و گفتم برای چاپ به سردبیر روزنامه برساند، اما وقتی متوجه مهر بزرگ و طلائی وزارت دربار روی پاکت شدم آن را پس گرفتم و پاکت را باز کردم و چند صفحه ماشین شده درون آن را به او دادم.
فردا در گرما گرم جلسهای در وزارتخانه، آقای احمد شهیدی سردبیر نشریات اطلاعات تلفن کرد و گفت میدانید مقالهای که فرستاده شده چیست؟ من طبعا نمیدانستم.
گفت حمله به خمینی است. گفتم باشد، دستور رسیده است که چاپ شود. گفت اگر چاپش کنیم در قم میریزند و دفتر روزنامه را آتش میزنند.
گفتم چارهای نیست و خودتان میدانید دستور از کجاست و کاری نمیشود کرد.
گفت چرا ما چاپ کنیم؟ گفتم فرقی ندارد و یک روزنامه باید چاپش کند و اطلاعات از همه روزنامهها بیشتر در این (آن) دوره برخوردار شده است. یک دو ساعتی بعد نخستوزیر دکتر جمشید آموزگار تلفن کرد که آقای فرهاد مسعودی صحبتی درباره مقالهای کرده است؛ موضوع چیست؟ گفتم:........"
🔹 ادامهی این نوشتار را در فایل پی دی اف که همراه این پست، ارسال شده است،
میتوانید دنبال نمایید. 🔹
🔻 آشنایی با نویسنده این کتاب و نقد و معرفی آن 🔻🔻
#داریوش_همایون
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
زندگی_پس_از_مردن،پیش_از_مرگ،نوشتاری_از_داریوش.pdf1.89 KB
👍 17❤ 4🙏 3😱 1😴 1
شاه بسیار در کار مطبوعات مداخله میکرد و نمونههای بیشمار من دارم.
مراحل مختلفی در این وضع پیش آمد از سالی که من در اطلاعات کار تحریری بهاصطلاح شروع کردم، دورههایی بود که مأموران حکومتنظامی با وزارت اطلاعات یا ساواک بسته به اینکه در آن دوره کدامیک از این مقامات مسئولیت داشتند، میآمدند و صفحات آمادهشده برای چاپ روزنامه را نگاه میکردند و آن قسمتهایی که موافق نبودند حذف میکردند.
گرچه روزنامه گاهی با یک قسمت سفید درمیآمد یا پیش از اینکه به آن مرحله برسد میآمدند و تغییراتی میدادیم که پیش از چاپ خلاصه روزنامه دستکاری بشود، ولی این مواقع خیلی کم بود.
چندین مورد پیش آمد که هرکدام یک هفته، چهار روز، دو هفته سه روز بیشتر طول نکشید. مواقع بسیار دیگری پیش آمد که سردبیران موظف بودند پیش از اینکه دستور چاپ روزنامه را بدهند عنوانهای مطالب و مطالب مهم روزنامه را تلفن میکردند به مقام مسئول، حالا یا ساواک بود یا وزارت اطلاعات.
بعدها بهتدریج، دیگر وزارت اطلاعات شد مرکز منحصر این کار!!
میخواندند برايشان و اگر مخالفتی نبود روزنامه را چاپ میکردند.
در بیشتر این سالها هم روش معمول این بود که از وزارت اطلاعات تلفن میکردند و مطالبی که دلشان میخواست منتشر بشود یا نشود را به سردبیر میگفتند و سردبیر مطالبی که خودش احساس میکرد که بهاصطلاح بودار است را با آنها مشورت میکرد و آنها هم با مقامات مسئول مشورت میکردند و میگفتند که چاپ بشود یا نشود و یا به چه صورت چاپ بشود.
سانسور به این صورت عمل میشد و بعد هم روزنامه را میخواندند و کنترل بعدی روی مطالب روزنامه چاپشده به عمل میآمد که گاهی آنوقت کار از دست رفته بود. وزیری کارش را از دست میداد. آن مقالهای که سبب شد آقای جهانگیر بهروز از آیندگان برود، ضمناً سبب شد که وزیر اطلاعات وقت کنار گذاشته بشود و یکی دیگر به جایش بیاید، چون وزیر اطلاعات وقت ضمناً خیلی کمک کرده بود به روزنامه آیندگان ... ولی موارد دیگری بود که چندین نویسنده کنار گذاشته شدند.
چون مطالبی نوشته بودند، تصفیه شدند از روزنامه. البته همهشان برگشتند به روزنامه بعد از یکی دوماه، دو سه ماه و فقط آنها قهرمان شدند و دشمن رژیم بیشتر شد نتیجهاش این بود!!
موارد بیشمار بود که جبران مطلبی که نوشته شده بود میبایست مطالب دیگری نوشته میشد. خود من دهها بار مقالاتی نوشته بودم، مجبور شدم مقاله دیگری برای تصحیح و اصلاحش بنویسم؛ برای اینکه شاه بسیار عصبانی شده بود و حقیقتاً بگویم شاید نیمی از گرفتاریهایی که ما با دستگاه حکومت داشتیم مستقیماً از خود شاه ناشی میشد و قسمت عمده دیگرش از نخستوزیر.
مصاحبه کننده: بهروز نیکذات
واشنگتن دی. سی.
۱۱ سپتامبر ۱۹۸۲
🔹این متن برگرفته شده است از:
بنیاد همایون زندگینامه
بنیاد همایون معرفی کتاب
بنیاد همایون نوشتاری از خاطرات داریوش همایون با عنوان زندگی پس از مردن، پیش از مرگ
روایت داریوش همایون درباره سانسور مطبوعات در مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران
مصاحبه تاریخ شفاهی ایران با داریوش همایون
❗️ تهیه و تنظیم جهت ارسال به #بهترینهای_صوتی توسط تیم ادمینهای کانال صورت گرفته است.
دیروز و فردا
نویسنده: داریوش همایون
راوی: ژینوس همایون (خواهر زندهیاد داریوش همایون)
با سپاس فراوان از ژینوس همایون
جهت دسترسی به دیگر آثار خوانده شده توسط ژینوس همایون به کانال یوتیوب ایشان مراجعه نمایید.
💠 این کتاب صوتی در هفت فایل تقدیم میشود.
#داریوش_همایون
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
👍 8❤ 4🙏 3🤬 1
در جامعهٔ ایرانی به طور کلی هم موضع ما چندان طرفداری نداشت. برای اینکه مردم زیاد وارد ملاحظات استراتژیکی که ما میکردیم نبودند و آنچه که نگاه میکردند فساد بود و نابسامانی بود و بیکفایتی مقامات بود و سیاستهای نادرست بود که هر روز نمونههای بیشمارش را هرکس در زندگی خودش تجربه میکرد و هر شخصی، هر نیروی سیاسی که به صورتی وابستگی به آن رژیم داشت طبعاً قسمتی از بار ملامتها را بر دوش میگرفت، حتی اگر هیچ مسئولیتی در آن گرفتاریها و معایب نمیداشت.
به تدریج این موقعیت دشوار و ناخوشایند برای ما امری پذیرفته و اجتنابناپذیر شد. ما عادت کردیم و من، شخص خودم، بسیار به این موضوع آگاه بودم ـ عادت کردیم که در فضایی زندگی و فعالیت بکنیم که کارها و نیّات ما دقیقاً و به درستی نه شناخته میشود و نه قدردانی میشود.
ولی آن مسئلهٔ مهمی نبود و ما سعی کردیم و من سعی کردم در همان نظام در همان شرایط آنچه که میتوانم برای شخص خودم و برای اعتقاداتم انجام بدهم. و خیلی هم ناراضی نبودم از این بابت، در هر دو زمینه آنچه که میسر بود حقیقتاً انجام دادم.
ولی این گرفتاری نسل ما بود، این معمّایی بود که نسل ما باهاش روبرو بود. خیلی از ما راه مبارزه را در پیش گرفتند، یا گاه و بیگاه به زندان افتادند یا به دانشگاهها و کشورهای خارجی پناه بردند و سالهای دراز در تبعید، زندگیِ (به نظر من) بیحاصل یا کم حاصلی داشتند در مقایسه با استعدادهایشان.
نسل بعدی ما خیلیهایشان راهحل مبارزهٔ مسلحانه را انتخاب کردند. همهٔ آنها سرانجام رؤیاهایشان در بیداری زشت و وحشتآور جمهوری اسلامی به پایان رسید.
روی هم رفته وقتی نگاه میکنم به کوششهای دو نسل ایرانیان در طول پنجاه سال گذشته، میبینم که همهٔ ما زیان کردیم، همهٔ ما دستمان خالی است، همهٔ ما به اینجا رسیدیم که آنچه میخواستیم عملی و ممکن نبود. چه آنهایی که با آن رژیم مبارزه کردند، چه آنها که با آن رژیم همکاری کردند، همه امروز در یک وضع قرار دارند.
تنها یک دستهشان به نتیجه رسیدند و آن مخالفانِ مذهبی رژیم بودند که در طول سالها بسیار مورد دشمنی بیشتر درس خواندههای ایرانی و بیشتر روشنفکران ایرانی بودند، ولی کم کم با ضعیف شدن موقعیت رژیم بر قدرتشان افزوده شد.
خیلی از دشمنان سابقشان به آنها گرویدند و رهبریشان را پذیرفتند. امروز تنها کسانی که میتوانند ادعا بکنند که به موفقیتی رسیدند مسلمانهای دوآتشه و ارتجاعیون مذهبی هستند که پیروزیشان معلوم نیست به چه قیمت برای ایران، برای مذهب و برای آن منطقه دنیا تمام خواهد شد.
تاریخ مصاحبه: ۳۰ آبان ۱۳۶۱
مصاحبهکننده: جان مژدهی
❗️ روایت داریوش همایون درباره سانسور مطبوعات در مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران:
"بیشتر تذکراتی که به ما داده میشد تذکراتی بوده که شاه به نخستوزیر داده بود و نخستوزیر به وزیر اطلاعات و وزیر اطلاعات یا مستقیماً به ما میگفت یا توسط معاون مطبوعاتیاش به ما میگفت و شاه هرروز روزنامهها را خیلی بهدقت میخواند و مطالبی که به نظرش ناگوار میرسید، دنبالش را میگرفت و من یک مورد به شما بگویم.
من یک همکاری داشتم در روزنامه آیندگان به نام آقای جهانگیر بهروز و جهانگیر بهروز در یک فرصتی مثلاً فرض کنید حالا یک سالگرد آيندگان یک مقالهای نوشت … مثلاً اولین سالگرد آیندگان، یک مقاله نوشت و در آن مقاله اشاره کرد به اینکه این روزنامه، روزنامه لیبرالی است.
آقای هویدا این بار شخصاً به من تلفن کردند خصوصی، که شاه بسیار عصبانی شد از این مقاله و آقای بهروز باید از روزنامه آیندگان برود و آن سبب شد که آقای بهروز از روزنامه آیندگان رفت، این سال ۴۶ بود.
در سال ۴۸ یک مقالهای نوشتم درباره انقلاب سفید که آنوقت انقلاب شاه و مردم مثلاینکه نامیده میشد، در آن مقاله نوشتم که این برنامه انقلابی نیست، یک برنامه اصلاحی است و بعضی موادش هم اصلاً اجرا نشده هنوز ، و اگر هم اجرا میشد یک تصمیمات ساده اداری بود.
مثل فرض کنید، فروختن سهام کارخانههای دولتی برای پرداخت به زمینداران، این یک ماده انقلابی نمیتواند باشد. بهاصطلاح خوب تنظیم نشده این منشور.
یک انتقادی بود از منشور بهاصطلاح انقلاب شاه و ملت، و باز آقای هویدا مرا صدا کرد و گفت که شاه بسیار عصبانی شده و تو دیگر به آیندگان نرو ولی گفتند که مقاله میتوانی همچنان برای آیندگان بنویسی.
من پنج هفته، به آیندگان نمیرفتم با اینکه مدیر آيندگان بودم و کارها را با تلفن حل میکردم و چندین مقاله باز همچنان نوشتم تا بالاخره رفتند و وساطت کردند و من برگشتم به آیندگان.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 6❤ 3
زیرا به اعتقاد این نویسنده «پاشنه آشیل» واقعی جامه ایرانی ناتوانی اخلاقی آن بوده است – ناتوانی مردمان از زیستن با خود و حکومت بر خود.
در این نوشته هر جا میّسر بوده از بردن نامها خودداری شده است زیرا تاریخ اخیر را در مرحله کنونی بهتر است از جنبههای شخصی هرچه تهیتر کرد.
اگر بر سهم کسانی در حوادث اشاره یا تأکیدی شده از ناگزیری بوده است و با رعایت آن مایه میانه روی و انصاف که نویسنده در توان خود داشته است.
منابع کتاب، آنچه در دسترس بوده ذکر شده است و اگر در جاهایی به سبب اوضاع و احوال غیرعادی سه ساله گذشتهی زندگی نویسنده از دست رفته و اشاره به آنها امکان نیافته پوزش خواسته میشود. اگر گاه مطالب بیش از اندازه فشرده مینماید از سر تنگ حوصلهگی نبوده است. زمانه تنگ شده است و نشان خود را بر همه جا نهاده است."
داریوش همایون
پاریس
💠 فهرست کتاب:
🔻 کمبودهای استراتژی توسعه ایران بین سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ که شامل بخشهای زیر میباشد:
در زمینههای سیاسی
در زمینههای اجتماعی
در زمینههای اقتصادی
🔻زمینههای انقلاب که شامل بخشهای زیر میباشد:
ایران در برابر اسلام
شیعیگری: اعتراض و قدرت سیاسی
غربزدگی و غربگرایی
یک انقلاب نالازم
برندگان انقلاب
یادداشتها
🔻 نگاهی به گذشته برای ساختن آینده که شامل بخشهای زیر میباشد:
آشتی با تاریخ
دگماتیسمهای مذهبی و سیاسی
اصول فکری یک جامعه نوین
یادداشتها
❗️توجه شما را به بخشهایی از مصاحبهی پروژهٔ تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد با داریوش همایون جلب میکنیم:
روایت داریوش همایون از دو مسیر و یک انتخاب دشوار برای فعالان سیاسی در مقابل حکومت پهلوی
برای من و بسیاری از همفکرانم و بسیاری از افراد ایرانی با گرایشات سیاسی مختلف، انتخاب بین یک شرّ کمتر و یک شرّ بزرگتر بود؛ [انتخاب] بین خوب و بد نبود.
ما میبایست بین رژیمی که میدانستیم چه کوتاهیهایی، چه کمبودهایی دارد و یک موقعیت انقلابی و به ناچار پر از هرج و مرج و خطر بسیار زیاد تسلّط شوروی بر ایران یا قسمتی از ایران، یکی را انتخاب کنیم و ما با کمال بیمیلی اولی را انتخاب کردیم و در شمار طرفداران رژیمی درآمدیم که خودمان میدانستیم که باید اصلاح بشود و در راه اصلاحش هم به درجات کوششهایی کردیم.
ولی موقعیت ما همیشه بسیار موقعیت متزلزلی بود. موقعیت وسط عموماً در شرایط بحرانی موقعیت متزلزل و بیاعتباری است و کشور ایران در تمام این سالها که من فعّالیت سیاسی داشتم در شرایط بحرانی بوده جز چند سالی.
این موقعیت وسط، این موقعیت میانه (به این معناست که) هم وابستگی به یک رژیم و هم کوشش در اصلاح آن رژیم که به هیچوجه مورد علاقهٔ آن رژیم نبود موقعیت ما را دشوار کرد. ما را از قبول عامه بیبهره کرد و ما را از محبوب بودن در داخل رژیم هم بیبهره کرد.
با اینکه من و بسیاری از همفکران من در آن رژیم به مقامات بالا هم رسیدیم ولی به خوبی پیدا بود که ما وصلههایی هستیم و از گوشت و خون رژیم نیستیم، برای اینکه بههرحال هر کس که در آن رژیم گرایشهای اصلاحطلبانه به هر صورت داشت نوعی بیگانه و خارجی تلقی میشد. حتی اگر در نزدیکترین روابط با آن رژیم بود.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 7❤ 5
💠 معرفی کتاب
نسخهایی که در اینجا روایت میشود، چاپ اول در سال ۱۹۸۱ در واشنگتن میباشد.
این متن توسط نویسنده در باب کتاب "دیروز و امروز" نوشته شده است:
"کتاب حاضر از سه رساله مستقل، اما نه چندان بی ارتباط بهم، فراهم آمده است و در طول یک سال، میان ١۳۵۹ و ١۳۶۰/١۹۸١-١۹۸۰ نوشته شده است.
کتاب، یک سفر فکری است به دیروزِ نه چندان دورِ ایران و فردایی که امید است چندان دور نباشد.
بررسی گذشته است برای آنکه نیمهی واقعیتها و دروغها و کلیشهها معنی واقعی آن را نپوشاند و بی میلی به رویارویی با واقعیات به تکرار اشتباهات نینجامد.
اندیشههایی درباره حال و، بیشتر، آینده است برای آنکه نخستین وظیفه ما اکنون هرچه بیشتر اندیشیدن است.
❗️رساله اول:
به اشتباهات و کوتاهیهای استراتژی توسعه و پیکار نوسازی ایران در بیست و پنج سال آخر دوران پهلوی میپردازد، با نگرشی به دهههای پیش از آن.
این بررسی از دید یک موافق و دست در کار است که با اینهمه می کوشد خیرهی کارهای شگرفی که در آن سالهای بیمانندِ تاریخ ایران انجام گرفت نشود و ضعفهای اساسی را نیز ببیند. یک انتقاد از خود است بی انکه قصد خوار شمردن و انکار کردههای بزرگ در میان باشد.
نسل کنونی ایرانیان چه بخواهند و چه نخواهند وامدار آن دورانند و چه بپذیرند و چه نپذیرند باید به آن در کنار دستاوردهای دیگر هفتاد و پنج سال گذشته سربلند باشند.
این بررسی تندی است فهرست وار که نیاز به دسترسی به منابع دارد تا از صورت نمودار گونه کنونیاش بدرآید و تحلیلی در خور موضوع عرضه دارد. تا آنجا که به منظور کتاب مربوط است – کمک به آغاز بحث جدیتر و گسترده تری درباره ایران پیش از انقلاب و پس از آن – حتی یک بررسی تند نیز به کار خواهد آمد.
🔹رساله دوم:
که بخش بزرگتر کتاب را فرا می گیرد «چرا» و «چگونه»ی انقلاب اسلامی را پیش چشم دارد.
زمینههای تاریخی و فرهنگی انقلاب، تنشهای میان ناسیونالیسم ایرانی و اسلام، و نظریه حکومت شیعه و قدرت حکومتی، و واپسماندگی و فراگردِ نوسازی بخش اول رساله را می پوشاند که شاملِ طرحِ یک پژوهش تاریخ فرهنگی نیز هست.
در بخش دوم رساله، «چگونه»ی انقلاب با دیدی تحلیلی و نه وقایعنگرانه و با بینشی از درون رویدادها و تقریباً یکسره از دید ایرانی بررسی می شود و برخلاف پارهای نظریات به انقلاب به عنوان یک بسته سفارشی پستی که از خارج فرستادند نگریسته نشده است. اینکه چگونه رژیم ایران مایههای ویرانیش را فراهم آورد شرح داده شده است، هرچند سهم بیگانگان نیز از نظر دور نمانده است.
🔹 سومین رساله:
یک انتقادی تحلیلی و ارزیابی دوباره تاریخ هفتاد و پنج سال اخیر ایران است که بخش بزرگتر خودآگاهی سیاسی ایرانیان نسل کنونی را تشکیل میدهد.
کوشش شده است دور از پیشداوری و برکنار از غرضهای سیاسی و یکسونگری، سهم شایسته دورههای تاریخی ایران در آن هفتاد و پنج سال شناخته شود – نه بیش و نه کم – و این شناسایی، زمینهای برای یک آشتی با تاریخ گردد تا از آنجا به یک آشتی معنی دار ملی، و نه تنها شعار آن، برسیم.
عناصر زنده و همچنان سودمند این گذشتهی مشترک به عنوان مایه هایی برای همفکری کنونی و برنامه سیاسی آینده بازشناسی شده است و سرفصلهای کلی آن برنامه سیاسی برای آغاز بحث سازنده پیشنهاد گردیده است.
پژوهشی است در گذشته برای ساختن آیندهای آزاد از برخی جنبههای ناپسندتر آن گذشته. تلاشی است برای درآوردن بحث سیاسی از حالت مبادله دشنامها، و نزدیک کردن آنها که در واقع بهم نزدیکتر از آنند که خود در مییابند.
بر هر سه رساله یک نگرش اخلاقی سایه افکنده است. سهم عنصر اخلاقی در حکومت و سیاست جای برجستهای در هر سه رساله دارد.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 5❤ 3
اما با اشغال سفارت و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکائی تصمیم به خروج از ایران میگیرد. مقدمات این خروج پنهانی توسط یکی از دوستان قدیمش دکتر ضیاء مدرس که او را نمونهی دلاوری، میهن پرستی و مصداق کامل وفاداری و استواری کاراکتر میداند، فراهم گردید.
دکتر مدرس در ایران ماند. وی در سال ۱۹۸۱ به دست انقلابیون میافتد و در دادگاه تسلیم نشده و خشم دادگاه انقلاب را برانگیخته و تیرباران میشود.
داریوش در اردیبهشت ۱۳۵۹ از راه سلماس به سوی ترکیه، برای آخرین بار با گذر از کوههای بلند غرب کشورمان، خاک ایران را ترک میگوید.
از راه دیار بکر به آنکارا وارد میشود و از آنجا راهی فرانسه شده و به همسرش هما زاهدی میپیوندد.
داریوش و هما زاهدی در پایان ۱۳۵۰ پس از گذشت حدود ده سال از آشنائی شان ازدواج کردند. این وصلت تا مدتها زیر سایه تبلیغات قرار گرفته و سیاسی قلمداد میشد.
همایون، آشنائی با همسرش و زندگی مشترکشان را به اعتبار زمینههای یگانه علاقمندی و این که هر دو انسانهای معمولی و در خدمت حیات اجتماعی میبودند، مهم و دارای جنبه سیاسی میداند.
وی دوام و قوام این زندگی را مدیون ویژگیهائی میشمارد که هما زاهدی با خود داشت و آنها را با خود به زندگانی مشترکشان به ارمغان آورد.
بیش از همه استواری کاراکتر و بلند همتی و قدرت اخلاقی بالای هما زاهدی محکمترین پشتوانهای بوده است برای آن که داریوش همایون در سختی و تنگی زندگی در تبعید با اندیشدن و نوشتن در آمیزد و در دگرگون ساختن گفتمان، فرهنگ و اخلاق سیاسی جامعه ایرانی سهمی در خور توجه برعهده گیرد.
و دهههائی را طی کند که دوره سوم از خدمت و تأثیرگذاری ماندگارش را در بر دارد.
او در گذر نزدیک به سه دهه زندگی تبعیدی لحظهای از پا ننشست.
بیشترین ساعات و روزهای زندگی خود را در نوشتن و سخن گفتن در جمعهای ایرانیان فعال سپری نمود.
در هفتهنامهها، در رسانههای مختلف، در رادیوها، میزگردها، به کشورها و شهرهای جهان هر جا که ایرانیان خواستهاند، رفت تا بسیار بیشتر از سهم خود را در قبال آینده میهن و مردمیکه دوست دارد بر عهده گیرد.
تا کنون حاصل نزدیک به سه دهه فعالیت فکری و قلمی داریوش همایون در حوزه اندیشه و فرهنگ سیاسی ایرانیان، گرد آوری و به همت دوستداران اندیشههایش در چند اثر منتشر شدهاند:
دیروز و فردا (۱۹۸۱) نگاه از بیرون (۱۹۸۵) گذر از تاریخ (۱۹۹۱) صدسال کشاکش با تجدد (۲۰۰۶) و هزار واژه (۲۰۰۷) و در آغاز ۸۰ سالگی کتاب من و روزگارم.
«من و روزگارم» نه یک زندگینامه بلکه بیشتر نگاهی است از بیرون به یک زندگی و روزگاری که از درون چالش و کشاکش متقابل این روزگار و آن زندگی، انسانی برآمده است که امروز ما میشناسیم.
توسن اندیشههای داریوش همایون برای دگرگون ساختن و تأثیر بر روزگار همچنان به سوی آینده در حرکت بود، همچنان دل سخت زمان را میشکافت و به پیش میتاخت.
بدون توقف! همسان لوکوموتیوی که اگر همین لحظه از روی ریلهای آفرینشگری و دگرگون سازی فکر و فرهنگ و منش و روش برداشته شود تا مدتها چرخها همچنان به چرخش خود ادامه خواهند داد.
آشنائی دوبارهی جامعه سیاسی و فرهنگی میهنمان با داریوش همایون و عموماً با کوله باری از پیش قضاوتهای سخت از آغاز زندگی وی در تبعید و از مسیر کار و تلاشهای فکری و فرهنگی او در حوزه اندیشه سیاسی و در برخورد به سیاست روز ایران بوده است.
آشنائی پر جنجال و پر جدالی که از دشمنیهای آشتیناپذیر بسیاری با وی، آغاز و در بخش بزرگتر به دوستی یا حداکثر مخالفت سیاسی و فکری و هر دو سرشار از احترام و تحسین انجامیده است.
خاطرات آقای همایون از نظر اطلاعاتی که در مورد جایگاه و نقش رسانه های خبری در جامعه ایران و رابطه دولت و رسانه ارائه می کنند بسیار ارزشمند است. خاطرات او روشنگر شرایط انتشار مقاله جنجالی در مورد خمینی است که مشخص است اولین سری اعتراضات مردمی منجر به تظاهرات گسترده ۱۹۷۸ شد.
علاوه بر این، تحلیل او از نظام حزبی و تصمیم گیری در سطح کابینه، تحولات سیاسی ایران پیش از انقلاب را زنده میکند.
وی به دلیل نوشتههای تحلیلی و ارزیابی بی طرفانهاش از تاریخ شهرت داشت. رفتار صریح او، انتقاد از جمهوری اسلامی با لحنهای تند، و همچنین معطوف کردن انتقاداتش به سیاستهای پهلوی، باعث احترام بسیاری برای او شد و در عین حال دشمنان زیادی ایجاد کرد. او یکی از تاثیرگذارترین رهبران اپوزیسیون ایرانی در تبعید بود.
داریوش همایون در ساعت ۱۱ شامگاه ۸ بهمن ۱۳۸۹، در ۸۲ سالگی، به مرگ طبیعی در ژنو، سوئیس درگذشت.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 7❤ 3🥰 1
دوم:
برای وی که مسئله سراسر زندگیش تجدد و بیرون آمدن از جامعه و فرهنگ سنتی و نگهداری یکپارچگی ایران اولویت داشت، نظام پادشاهی هرچند سراپا کم و کاستی ولی در ساختار ترقیخواهی میبود…
و پیش فرض سوم:
با نگاه به جایگزینان رژیم گذشته و صفِ منتظران، فرصت براندازی بدست هر کس که میشد، خلاف طبیعت خود میدید و پیوستن به آنها را دست زدن به خودکشی ملی میدانست!
او پاسخ خود را با پرسش و پیام آمیخته به تأسفی گران ادامه میدهد، پرسشی که سالهاست زنگ آن درگوش، آرامش روان را از بسیاری ربوده است. او با کلامیآمیخته نه به سرزنش اما سراسر افسوس میپرسید:
❓آیا امروز با مزیت نگاه به پشت سر نیز میتوان رهیافتی که برگزیدم به همان سختی قضاوت کرد؟…
❓برای کسی که میخواست از کارهای هرچه بیشتری برآید کدام گزینه برتری میداشت؟
تأسف بزرگم در زندگی این است که دوستانی که در آن هنگام میشناختم و دوستانی که در صف مخالفان در این سالها شناختهام حضور سازنده و سنگین خود را از فرآیند اصلاح از درون دریغ کردند و به چنین عناصری در انقلابی، همهاش باور نکردنی، پیوستند. ما باهم چهها میتوانستیم!»
در دوره کابینه آموزگار و وزرات و سخنگوئی دولت داریوش همایون بود که نخستین شورشهای سراسری انقلابی در کشور آغاز شد.
وقوع دو حادثه معروف در این دوره هر دو در جهت دمیدن به آتش انقلاب و گسترش شعلههای آن که برای بسیج احساسات مردم و به ویژه مردم مذهبی کارکرد داشت. نخست، شش ماه پس از تشکیل دولت جدید، انتشار نامه معروف به امضای احمد رشیدی مطلق در هجو آیتالله خمینی که میرفت به رهبر بلا منازعه انقلاب اسلامی بدل شود.
مسئولیت انتشار این نامه و حتی نوشتن آن به پای داریوش همایون گذاشته شد و وی هرچند نگارش آن را رد کرد، اما از افشای نام نویسنده واقعی تا زمانی که در قید حیات بود خودداری نمود.
به بهانه انتشار این نامه طلاب انقلابی قم دست به تظاهرات زدند که با سرکوب نیروهای انتظامی و کشته شدن چند تن از آنها روبرو گردید. پس از این حادثه و به بهانه برگزاری مراسم چهل افراد کشته شده در تبریز، اصفهان و چند شهر دیگر ایران شورشهایی برپا شد.
در پاسخ به این شورشها از سوی دولت در اصفهان حکومت نظامی برقرار گردید. هرچند این اقدامات موقتاً آتش شورش را تا حدی مهار کرد، اما حادثه دیگر یعنی آتش زدن سینما رکس آبادان موجب سقوط دولت آموزگار گردید.
پس از فرمان تشکیل دولت نظامی ازهاری و سخنرانی معروف محمدرضا شاه مبنی بر شنیدن پیام انقلاب مردم، نخستین نشانههای پیروی دستگاه حکومتی از سیاست تسلیم در برابر انقلابیون، بصورت دستگیری و روانه بازداشتگاه نمودن برخی از چهرهها، مسئولین، وزرا و کارگزاران رژیم، آشکار میگردد.
داریوش همایون نیز که پیشتر به وی برای خروج از ایران هشدار داه شده ولی از آن سرباز زده بود، یکی از دستگیرشدگان است.
ساعت یک بامداد روز ۱۶ آبان ۵۷ در منزلش دستگیر و روانه زندان دژبان پادگان جمشید آباد میشود. از آن زمان تا فرو ریزی کامل نظام پادشاهی پهلوی و تأسیس حکومت اسلامی در ایران، همه رویدادها را در بازداشتگاه و سپس در مخفیگاه از طریق روزنامههائی که بدستش میرسید و همه به جریان انقلاب پیوسته بودند، دنبال میکند.
از بازی روزگار، آزادی وی از زندان که در اصل فرار بود، بعد از ظهر۲۲ بهمن، روز پیروزی انقلاب اسلامی و پس از فتح پادگان جمشید آباد به دست چریکهای انقلابی صورت میگیرد. پس از فرار از زندان با چهرهای مبدل که توسط انقلابیون بجا آورده نشد، داریوش همایون ۱۵ ماه در ایران بصورت مخفی در آدرسهائی که تغییر میکرد بسر برد و در مخفیگاه خود، غم انگیزترین و بدترین روزهای زندگی خود را میگذراند و شاهد اعدام دسته جمعی افرادی بود که میشناخت، کسانی که از دوستان نزدیکش بودند. داریوش همایون در یادآوری آن روزها میگوید:
«بسیار فضای غمگین بدی بود. یعنی بدترین روزهای من همان روزهاست. بسیاری از آنها که اعدام میشدند دوستان نزدیک من بودند. خیلی فضای وحشتناکی بود. ولی من آن شب که از زندان گریختم خودم را مرده فرض کردم. فکر میکردم خوب من یکبار مردم، آدم یکبار میمیرد. دیگر تمام شده است به هر حال. اما یک چیزی در زندگیام، در ته وجودم بود که مرا به زندگی امیدوار میساخت. فکر میکردم که زنده خواهم ماند هر چه بشود و همه نیروی خودم را بکار بردم، همه منابع ذهنی، روان و جسم را بکار بردم و خود را نگاهداشتم.»
در طول زندگی مخفی و در خطر دستگیری هر لحظه، بیشترین وقت خود را صرف مطالعه میکند در همین دوره یک راهنمای رسمالخط فارسی را تدوین مینماید. مدتی در تصور این که همه چیز آرام خواهد گرفت و موج انقلابیگری و کشتار به پایان خواهد رسید، تصمیم به ماندن در ایران میگیرد.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
❤ 5👍 4🥰 1
این طرز نگرش سبب شد که نویسندگان جدی به آیندگان روی آورند و به مباحث ادبی و سیاسی به نحوی جدی بپردازند…… از روزنامهنگاران بنام:
پرویز نقیبی، هوشنگ وزیری، شهرآشوب امیرشاهی، قاسم هاشمینژاد، حسین مهری و از نویسندگان آزاد کسانی چون دکتر رضا باطنی، منوچهر هزارخانی، با این روزنامه شروع به همکاری کردند…
اهمیتِ روزنامهی آیندگان حقیقتاً در تاریخ مطبوعات کشور نیاز به تحقیق گسترده دارد."
تا رسیدن آن زمان و امکان تحقیق گسترده، روزنامه آیندگان در روزهای وبائی انقلاب اسلامیبه سرنوشتی دچار شد که سایر مطبوعات ایران.
با از میان رفتن سایه همایون بر این روزنامه ابتدا زندگی مسالمت آمیز رروزنامهنگارانش به جهنم جدال میان چپ و راست بدل شد و نیروی چپ انقلابی تقویت شده از بیرون در این نبرد فائق آمدند.
سپس نیروهای مذهبی رهبری کننده انقلاب که پایشان هیچگاه به چنین روزنامهای نرسید و نمیتوانسـت برسد، بدنبال تحریم رهـبر انقلاب که گفت:
"من آیندگان نمیخوانم" بساط و حیات آن روزنامه صبح انتلکتوئلی از روزگار محو شد.
اما یاد و تأثیرش پس از یکدهه خدمت به تاریخ و فرهنگ رروزنامهنگاری ایران همچنان باقی است.
پیوستن به حزب رستاخیز که فرمان تشکیل آن در زمستان ۵۳ از سوی محمدرضا شاه صادر میشود و پذیرش پست قائممقامی دبیرکل حزب توسط همایون در سال ۱۳۵۵ در عمل زمینه تبلیغات گستردهی منفی علیه مجموعه رژیم وقت و همه کسانی که مسئولیتی در آن حزب برعهده گرفتند، از جمله همایون فراهم آورد.
همچنین پذیرش پست وزارت اطلاعات و جهانگردی در دولت جمشید آموزگار، حادثه مهم دیگری در دوره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی داریوش همایون بود که در چشم مخالفانِ آن رژیم، گناهی شد که هرگز بخشیده نشد و در نزد دوستان وی سبب سرزنشهای بسیار.
💠 تاریخچه تاسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی
❗️"در سال ۱۳۴۰، شورای عالی جهانگردی در اداره امور جهانگردی وزارت کشور تاسیس شد. پس از آن در ۲۷ اسفند ۱۳۴۲ "سازمان جلب سیاحان" شکل گرفت و بعد از آن در سال ۱۳۵۳ "وزارت اطلاعات و جهانگردی" نام جدید خود را گرفت.
طبق سند، تصویب این قانون مربوط به سال ۱۳۵۳، هدف از تاسیس این وزارتخانه، نظارت و هدایت امور مربوط به وسائل ارتباطات جمعی در جهت تامین مصالح ملی و شناساندن بیشتر پیشرفتها و تحولات و تمدن کشور به جهانیان و اشاعه و تحکیم مبانی ارزشهای ملی در شئون سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و بالا بردن سطح دانش و بینش عمومی و آماده سازی جامعه ایرانی برای قبول مسئولیتهای فردی و جمعی بیشتر و نیز توسعه صنعت جهانگردی وزارت اطلاعات و جهانگردی» عنوان شده است.
در ۷ خرداد ۱۳۵۸ با تصویب لایحه قانونی، نام وزارت اطلاعات و جهانگردی به وزارت ارشاد ملی تغییر مییابد."❗️
در سه دهه گذشته در باره دوره فعالیت در حزب رستاخیز و در مقام وزارت و انگیزهی داریوش همایون در قبولِ آن مقام، گفتهها و نوشتههای بسیاری شنیده و خوانده شده است و عموماً در جهت نفی، نقد و سرزنش و همه برخاسته از یک اصل محوری و یک حکم تغییر ناپذیر در چشم روشنفکر ایرانی، یعنی ناپسند و ناشایست بودنِ رفتن به دستگاه قدرت برای یک روشنفکر، یک روزنامهنگار یا یک آرمانگرا!
اما داریوش همایون که در باره مسائل ایران، نه تعریفش از آرمانگرائی و وظائف و تعهد روشنفکری با منتقدین خوانائی دارد و نه در نگاه و تعریف از قدرت و سیاست زاویه دیدش با آنها هرگز یکی بوده است، خود در گفتگوئی با مجله تلاش در ارزیابی از اقدام خویش و در پاسخ به سیل نکوهشگران میگوید:
«برای کسی که تقریباً در همه دوران فعالیت سیاسی خود از کارکردن از درون نظام برای اصلاح آن دفاع میکرد، راه یافتن به هسته درونی قدرت نه نامنتظر میبود نه جای انتقاد میگذارد…. این که در آن دو سه سال آخری به سیاست در بالاترین سطحی که برایم فراهم بود پرداختم ار سر قدرت طلبی صرف نبود… زیرا از آغاز دهه چهل در مسیر راه یافتن به «هیئت حاکمه» بودم… و پیش از رفتن به حزب رستاخیز سه بار از فرصتی که برایم پیش آمده بود چشم پوشیده بودم.»
این تغییر موقعیت، همچون موارد بسیار دیگر در زندگی داریوش همایون حاصل نبرد و جوششی دائمیِ وی بود که نقطه شروعش خیلی زود درآغاز نوجوانی گذاشته شد.
کارکردن از درون نظام برای داریوش به گفته خود وی از سه پیش فرض برمیخاست:
یک:
از خویشکاری سیاستگری با آرمانهای روشن و روشنفکری عملگرا که برای عمل و در عمل است که میاندیشد، کسی که میدان سیاست را به گفته ریمون آرون قلمرو کمبود میداند و معتقد است، همواره باید با ذهن فعال و روشن در پی آشتی دادن آرمان و امکانات و ارائه بهترین راهحلها باشد.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 7❤ 6
در نگاه عمیقتری به سراسر زندگی اجتماعی داریوش همایون، سه دوره از خدمات ژرف و ماندگار فرهنگی به جامعه فکری و سیاسی ایران و به استوار سازی پایههای جامعه مدنی نوپای آن برجسته است.
نخست دورهای که از متلاشی شدن حزب سومکا، فاصلهگیری وی از فعالیت حزبی و آغاز کار مستمر روزنامهنگاری در روزنامه اطلاعات شروع و تا سفر مجدد یکسالهاش به آمریکا به دعوت دانشگاه هاروارد برای گذراندن بورسی که هر سال به تعدادی از روزنامهنگاران صاحب نام خارج از آن کشور تعلق میگرفت، یعنی تا سال ۱۳۴۳ به طول میانجامد.
از جمله فعالیتهای این دوره سهیم شدن در پایهگذاری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران است.
ایده پایهگذاری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران متعلق به همکاران دیگرش در مؤسسه اطلاعات و سایر مطبوعات بود و اصرار به پیوستن همایون به این ایده و تلاش برای تأسیس این سندیکا بیشتر از هرکس از سوی زنده یاد هوشنگ پور شریعتی بود. وی در باره پیوستن و نقش همایون در این سندیکا میگوید:
"جای همایون در میان بنیانگذاران سندیکا خالی بود. برآن شدم که او را در جریان بگذارم و همکاریش را بخواهم… با او در این باره سخن گفتم و پاسخ را هیچگاه فراموش نکردهام."
گفت:
"سندیکالیسم از نمادهای استعمار است."
گفتم:
"ولی بهرهکشی از خبرنگار و نویسنده و مترجم و خبرنگار عکاس استعماریتر است. همایون که پذیرش سخن منطقی را یکی از ویژگیهایش میدانم پذیرفت و چندی نگذشت که خود از سردمداران سندیکائی شد."
در انتخابات دور دوم سندیکا، همایون به دبیری آن برگزیده شد. همچنین به دلیل سهم اساسی در هدایت مبارزات پیروزمندانه برعلیه مدیران مطبوعات و بویژه عباس مسعودی مدیر صاحب نفوذ اطلاعات بار دیگر در مجمع عمومی چهارم سندیکا به این مقام انتخاب میشود که آن را به دلیل اهداف تازهئی یا به گفته پور شریعتی بدلیل دلمشغولی جدیدش نپذیرفت.
دلمشغولی تازه همان سفر یکساله به آمریکا و تحصیل در رشته توسعه سیاسی در دانشگاه هاروارد بود. آشنائی وی در این دوره یکساله با نظریههای توسعه اقتصادی، به عنوان پیش زمینههای توسعه سیاسی، نظریه جامعه توانگر و نقش ارتش، موجب شد، هرچه بیشتر قدر استراتژی توسعه رضاشاهی را در ایران دریابد.
داریوش همایون در ارزیابی و تأثیر این دوره یکساله میگوید:
"خیلی سال درخشانی در زندگیم بود. بسیار استفاده کردم. از کتاب خواندن و کلاسها نزد استادانی چون هنری کسینجر، گالبرایت، ساموئل هانتینگتون، برخوردار شدم. فضائی بهشتی بود و افق ذهنیام را گشادهتر کرد."
پس از توجه محافل روشنفکری ـ روزنامهنگاری آمریکائی و کشف توانمندیها و استعدادهای داریوش همایون توسـط بورس دهــندگان دانشـگاه هاروارد، نظر دولتمردان ایران نیز به وی جلب میشود.
پس از بازگشت از آمریکا چند پست چشمگیر و با حقوق و مزایای درخور توجه به او پیشنهاد میگردد از جمله:
از سوی سردبیر انگلیسی کیهان اینترناشنال، ریاست انجمن نفت و همچنین ریاست روابط عمومیهواپیمائی ایران که وی آنها را نپذیرفت.
دلمشغولی تازه دیگر او پایهگذاری یک روزنامه انتلکتوئلی صبح بود یعنی روزنامه آیندگان!!
او در ملاقاتهائی که پس از بازگشت از آمریکا به دعوت امینی و هویدا صورت میگرفت، از آنها درخواست صدور مجوز انتشار روزنامه آیندگان را نمود. تلاش وی برای دریافت این مجوز از تابستان ۱۳۴۴ آغاز و پس از دوسال به نتیجه رسید.
روزنامه آیندگان به قصد مخاطب قرار دادن سرآمدان جامعه پایهگزاری شده بود. در روند کار این روزنامه به نقطهای رسید که از نظر محتوا، مخاطب و پرورش استعدادهای جوان به الگوئی نو و مدرن برای جامعه مطبوعات بدل گردید. زنده یاد هوشنگ وزیری در این باره میگوید:
"آیندگان با دو روزنامه بزرگ عصر تهران یعنی کیهان و اطلاعات، تفاوتهای چشمگیری داشت.
مباحثی در آن مطرح میشد مانند نقد هنری، بررسی کتاب و غیره که در آن دو روزنامه به آنها زیاد پرداخته نمیشد یا اگر میشد، پاسخگوی نیاز جامعه ایران نبود که هنر و ادبیات مدرن در آن در حال شکفتن بود.
در روزنامه "آیندگان" دو مقوله از رروزنامهنگاران در کنار یکدیگر همزیستی مسالمتآمیز داشتند که اگر داریوش همایون نبود، میتوانست همزیستی نامسالمت آمیز باشد…. و دیگر این که آیندگان از آن محذورها و موانعی که در روزنامهنگاری ایران وجود داشت، کمتر پروا به خود راه میداد….»
و باقر پرهام در باره روزنامهی آیندگان میگوید:
"آیندگان از همان روز اول در صفحه مقالات خود مقاله را جدی گرفت و دیدگاههای خود را انتشار داد همچنانکه در صفحه فرهنگ خود، هنر و ادبیات را جدی گرفت و به نقد جدی هنر و ادبیات پرداخت.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 12❤ 4
داریوش از سیمهای خاردار عبور میکند تا مینی را که از زیر خاک بیرون زده بود، بیاورد، مین دیگری زیر پایش منفجر شده و آسیب سختی به پای او وارد شد. پس از آن، حادثه دیگری یعنی انفجار نارنجک در یکی از خانههای مخفی انجمن و در دست یکی از اعضا منجر به کشته شدن آن عضو و لو رفتن انجمن میگردد.
پس از آن، انجمن از هم میپاشد و همایون که در آن زمان در سن ۱۸ ـ ۱۹ سالگی بود، تصمیم میگیرد تحصیل خود را دنبال کند.
همزمان با دوره جدید ادامه تحصیل دبیرستانی، همراه چند تنی از دوستان خود نظیر سیاوش کسرائی، سهراب سپهری، منوچهر شیبانی، ضیا مدرس و شاپور زندنیا، انجمنی هنری را پایهگذاری میکند و مجلهای ادبی ـ هنری با رنگ تند سیاسی نیز به نام جام جم منتشر مینمایند.
آنها از طریق آن انجمن و مجله سعی میکنند بر فضای فکری و فرهنگی به ویژه در میان جوانان که در آن هنگام سراسر زیر سلطه و نفوذ حزب توده بود، تأثیر گذاشته و آن سلطه را بشکنند که به گفته همایون در این امر موفق نمیشوند.
در سالهای اوج گیری مبارزات ملی شدن نفت که همزمان با قدرتگیری روزافزون حزب توده ایران در صحنه سیاست و مبارزات اجتماعی بود، داریوش همایون به یک حزب دست راستی افراطی یعنی حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران ـ سومکا ـ میپیوندد. حزبی که به گفته همایون تقلیدی بود از حزب نازی آلمان منهای جنبههای شدید ضد یهودیاش.
در دوره فعالیت این حزب و در زمان حکومت دکتر مصدق داریوش همایون دوبار دستگیر شده و به زندان محکوم میشود.
سومکا، به باور امروز داریوش همایون، از همان آغاز پدیدهای ناپسند با گرایش فاشیستی زننده بود که بر بستر بدترین فضای سیاسی کشور که در آن گفتار سیاسی به هتاکی و ترور شخصیت تبدیل شده و فعالیت سیاسی را چاقو کشی فرا گرفته بود، برپایه ناسیونالیسم ۱۶ سالگان شکل گرفته بود. پس از سپری شدن دورهای دیگر از التهاب در کشور این حزب نیز معنایش را به تدریج برای وی از دست میدهد. با خروج همایون و تعدادی دیگر از اعضا، سومکا همچون "نهضت محصلین"و "انجمن" از میان میرود.
پس از ۲۸ مرداد ۳۲ و پس از ترک سومکا وی تا مدتها از فعالیت حزبی دست شسته و حواس خود را بر زندگی و سر و سامان دادن آن متمرکز مینماید. به دنبال تلاش برای یافتن شغلی به آگهی روزنامه اطلاعات برمیخورد. کار نمونه خوانی و تصحیح ستونهای چیده شده روزنامه.
چند ماهی پس از آغاز کار نمونه خوانی، برای دوره دکترای علوم سیاسی دانشکده حقوق در دانشگاه تهران نام نویسی میکند. پس از دوره دبستان این بار دومی بود که تحصیل را جدی میگرفت.
دکترای خود را با درجهای درخور و با رسالههائی ارزشمند اخذ مینماید. پس از خاتمه دوره دکترا در همان دانشکده ترمی را به تدریس توسعه سیاسی میپردازد که از آن به عنوان یک تجربه تلخ یاد میکند. تجربه ناموفق استادی با انتظارات بالا از دانشجویان، که برعکس با نظام آموزش عالی روبرو میشود که بجای تربیت مدیران آموخته و توانمند آینده کشور، به دستگاه امتیاز دهی مداوم به دانشجویان بدل شده بود.
در این میان از تصحیح نمونه چاپی مقالاتی که آنها را بی سرو ته و سرشار از نشانههای بیسوادی میدانست، زده شده و با مسعودی مدیر روزنامه برای رفتن به سرویس خارجی روزنامه به عنوان مترجم صحبت میکند. خواستش برآورده میشود.
کار ترجمه، مکان پرورش توانمندی دیگری در او و به خاستگاه خدمات ارزشمند وی به گسترش ظرفیت زبان فارسی بدل میگردد. انتقال مفاهیم از فرهنگهای پیشرفته جهان و واژهنگاری برای آنها در زبان فارسی. کار پر قدری که روح دوم کار نویسندگی وی میگردد و زبان فارسی و فارسی دانان امروز از جمله وامدار چنین تلاشهائی هستند.
درخشش وی در کار روزنامهنگاری و در موضوعات بینالمللی با یک روز غیبت نویسنده ستون تفسیر رویدادهای بینالمللی که از وظائف سردبیر خارجی بود، آغاز گردید. در سال ۱۳۳۷ و در سن سی سالگی به مقام سردبیری خارجی روزنامه اطلاعات ارتقا مییابد. در سال ۱۳۳۹ به دعوت وزارت خارجه آمریکا و به منظور آشنا شدن افراد مطلعی که در تلاشهای خود نامی یافته بودند، به عنوان یک روزنامهنگار کارآموخته و صاحب نام به آمریکا سفر میکند و به مدت چهار ماه با دستاوردهای گسترده این کشور در زمینههای گوناگون از جمله صنعت نشر و روزنامهنگاری آشنا میشود.
همایون دوره فعالیت روزنامهنگاری و نویسندگی در روزنامهی اطلاعات را با رفتن به مؤسسه انتشارات فرانکلین در سال ۱۳۴۱ خاتمه میدهد و در آن مؤسسه صنعت نشر و راه گسترش و نوسازی آن و شیوههای تازه نشر و توزیع کتاب را از همه و هر جا که ممکن بود و میشد، آموخته و همه آموختهها را در ایران به اجرا میگذارد.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 12❤ 6🥰 1
Photo unavailableShow in Telegram
داریوش همایون
زاده: مهر ماه ۱۳۰۷ خورشیدی در تهران (۱۹۲۸ میلادی)
درگذشت: هشتم بهمن ۱۳۸۹ در ژنو (سوئیس) ( ۲۰۱۱ میلادی)
نمایندهی موسسه فرانکلین در ایران و آسیا (۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳)
در آن موقعیت، داریوش همایون، سابقه یک رویه سیستماتیک در انتشار کتاب های درسی را به وجود آورد.
روزنامهنگار و سردبیر روزنامه آیندگان (۱۳۴۶ - ۱۳۵۶)
قائممقام حزب رستاخیز (۱۳۵۵ - ۱۳۵۶)
وزیر اطلاعات و جهانگردی (۱۳۵۶ - ۱۳۵۷)
داریوش همایون فرزند نورالله در مهر ماه ۱۳۰۷ در تهران، خانه پدر بزرگ مادری دیده به جهان گشود. پدر بزرگش هنگامی که رضاشاه مقرر کرده بود همه اتباع ایران باید نام خانوادگی داشته باشند، نام جمالی را برگزید که از نام جمالالدین واعظ اصفهانی دائی مادر بزرگش و از سران جنبش مشروطه میآمد.
گزینش نام داریوش و نام خانوادگی همایون از خوشسلیقگی پدر و دلبستگیاش به زبان فارسی و تاریخ گذشتههای دورتر ایران حکایت میکند.
مادرش از سوی مادری همتبار با خانواده صدر و صدر عاملی بود که با پارهای از رهبران شیعه از جمله امام موسی صدر نیز خویشی مییابد. ثریا مادرش در سنین نوجوانی در حالی که به روال آن روزهای ایران خیلی زود ترک تحصیل و ازدواج کرده بود، داریوش، نخستین فرزند خود را بدنیا میآورد.
داریوش همایون از دوران کودکی خود به دلیل ابتلا به بیماریهای سخت و زندگی ناموفق پدر و مادر و فضای غمانگیزی که در اثر اختلافات آن دو فراهم شده بود، به عنوان دوران ناشاد زندگیش یاد میکند. اما از همین دوران است که نبرد دائمی وی آغاز میشود.
دوران دبستان را با هوش سرشار، کوتاه شده، پشت سر میگذارد. به پاداش کارنامه موفقیتآمیز ششم ابتدائی پدر به او اختیار میدهد انتخاب کند: یک دوچرخه یا یک دوره
شش جلدی تاریخ جهان اثر آلبر ماله. آن کودک تاریخ جهان را برمیگزیند.
داریوش، تحصيلات خود را در دبستانهاي فيروز بهرام و ابن سينا و دوره متوسطه را در دبيرستانهاي البرز و دارايي به پايان رساند. پس از اخذ ديپلم در وزارت دارايي استخدام شد و بعدها دروره ليسانس و دکتراي حقوق را در دانشگاه تهران به اتمام رسانيد.
ورود متفقین به ایران، اشغال این سرزمین و تبعید رضاشاه که برای داریوش همایون و همنسلان وی، سمبل سازندگی و ترقی و استقلال ایران بشمار میآمد، مقارن است با اواخر دوازده سالگی.
این حادثه برای وی که با تاریخ ایران از طریق خواندن کتابهای فراوان آشنائی داشت یادآور ۱۵۰ سال تحقیر ایران بدست بیگانگان و یادآور حمله، اشغال و کندن پارههائی از خاک میهن بود و تأثیر عمیق و نازدودنی بر وی، بر سرنوشتی که برای خود برگزیده بود، برجای گذاشت.
از همان سالها با تعدادی از همسالانش نخستین جمعها و سازمانهای سیاسی متعدد زندگی اجتماعی خود را پایه گذاری مینماید.
دکتر علینقی عالیخانی در باره آن سالها و آشنائی و همکاری خود با داریوش همایون که در نهضت محصلین که آن را چیزی شبیه یک حزب میخواند، آغاز شد و بعد از آن درسازمان دیگری به نام "انجمن" ادامه یافت، میگوید:
«من با داریوش در سن سیزده ـ چهارده سالگی آشنا شدم. یکی از دوستان مشترکمان پیشنهاد کرد دورهم جمع شده و در مورد مسائل ایران صحبت کنیم….. آنچه از همان نخستین مراحل چشمگیر بود، نویسندگی داریوش بود.
قدرت نویسندگی با استدلال…
ما به یکباره در میان جمع خود با فردی روبرو شدیم که مسائل را به قلم میکشد، آنهم نه تنها بقدر کافی زیبا بلکه دارای محتوا. او با منطق سخن میگفت. از این نقطه نظر داریوش در میان ما فرد برجستهای بود…..»
در زمستان ۱۳۲۲ پس از انشعاب در نهضت محصلین به دوشاخه، که یک شاخه آن به حزب توده پیوست، "انجمن"، توسط شاخه دیگر نهضت محصلین که داریوش همایون نیز در آن بود، پایه گزاری شد.
"انجمن" در اصل یک گروه مخفی بود که دست به ساختن مواد انفجاری و عملیات نظامی میزد، بر علیه کسانی که از نظر اعضای این انجمن، وابستگان به دو نیروی بیگانه انگلیس و روسیه یا شوروی آن روزگار بشمار میآمدند.
خوشبختانه اقدامات نظامی آن گروه صدمات جانی به کسی وارد نیاورد. در سال ۱۳۲۵ داریوش همایون به همراهی دو تن دیگر از همرزمانش به منظور تهیه مواد منفجره و استفاده از مینهائی که برای حفظ اردوگاه امریکائیان در منطقه امیرآباد در زیر خاک کار گذاشته و پس از ترک خاک ایران، آن مینها همچنان به جای مانده بود، به این منطقه میروند.
⤵️ ادامه مطلب در پست بعدی ⤵️
https://t.me/behtarinhayesoti
👍 13❤ 13🔥 1
Photo unavailableShow in Telegram
دیروز و فردا
نویسنده: داریوش همایون
https://t.me/behtarinhayesoti
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
💠 این کتاب صوتی بزودی ارسال خواهد شد 💠
👍 42❤ 9🙏 5🤩 3😍 3🔥 2🤬 2
