تحلیل و رصد

. به گمونم در حال نزدیک‌شدن به شبها و لحظاتِ ملکوتی‌ای هستیم که خواب بر چشم‌مان حرام شده و رگباری از خبرهای فوری را برایتان هم‌رسان کنیم! ✍قرمطی تپوری @tahlilvarasad

. 🔴 مسعود پزشکیان: کشورهای غربی جدیداً یه برنامه نوشتند که جمهوری اسلامی باید حداکثر تا ۳۶ ماه‌ دیگه ساقط بشه ولی اگه باهم باشیم تا ۳۶ هزار سال دیگه‌‌ام نمیتونند. 🟡غلامرضا علیزاده: به‌خدا نمیدونم، دیگه از دستِ این دکتر مسعود (متخصص قلب‌های ۷۰۰ گرمی) چی بگم!!

. ⁉به‌پرسش بگیر تازیان را، آتش چرا می‌کشند؛ سیاه چرا می‌پوشند؟ #بهرام_بیضایی در نمایشنامه «مرگ یزدگرد» از بی‌اعتباری همیشگی روایت تاریخ استفاده می‌کند و راوی تاریخ می‌شود تا جمله‌ای را بسط دهد و رازگشایی کند.   چرا که به تعبیر #رضا_براهنی؛ "زبان در خور معنای مهیب انقراض یک دوره از تاریخ، یا دوره‌های انقراضی است؛ و فخامت زبان از عهدهٔ مهابت مرگ تاریخی برمی‌آید." این نمایش تاریخی، مرگ آخرین پادشاه نگون بخت دوران باشکوه ایرانیان را روایت می‌کند، که به زبان زن آسیابان؛ «او در مرو کشته نشده بود، یزگرد پیش از آمدن به اینجا مرده بود!» در ادامه #اسپهبدان که همواره نماد فره ایزدی بوده اند، با ریزش و پوچی ارزش‌های هویت‌بخش خود مواجه می‌شوند، طوری که یکی از سرداران می‌گوید: "من این جامه‌ی سرداری را به دور خواهم افکند، او برای ما جهانی ساخت که هرگز دفاع کردنی نیست."   🎬 در این سکانس، مخاطب با یک دیالوگ انذار دهنده از خواب تاریخی بیدار می‌شود، سردار ساسانی می‌گوید تا اسیر تازی را به‌پرسش بگیرند: 《ويرانه چرا می‌سازند؟ آتش چرا می‌زنند؛ سياه چرا می‌پوشند و اين خدایی که می‌گويند چرا چنين خشمگين است؟》 @tahlilvarasa

. 🔵بهرام بیضایی کارگردان سرشناس سینما و تئاتر ایران امروز در روز تولدش درگذشت‌ بهرام بیضائی ساعاتی پیش در آمریکا در سن ۸۸ سالگی زندگیِ این‌جهانی را بدرود گفت.

. #پادکست_ادبی این برنامۀ پرنیان؛ ابراهیم امینی (شاعر اهل بلخ) بررسی شعرهای تَری از پارسیِ دری @tahlilvarasad

. چرا #پاول_دُروف افسردگی رو تجربه نکرده و چگونه بر مشکلاتش فائق اومده؟

. انسان‌ها در اوایل دوران نوجوانی، حدود ۱۵ تا ۱۷ سالگی، اغلب ناب‌ترین شکل عشق را تجربه می‌کنند. عشقی که باعث می‌شود قلبت تند بتپد، گونه‌هایت سرخ شود و سینه‌ات از احساساتی که نمی‌توان نامی برایشان گذاشت، فشرده گردد. روان‌شناسان می‌گویند این مرحله، نخستین مواجهه عمیق مغز با دلبستگی عاطفی است؛ جایی که هورمون‌ها با خیال در هم می‌آمیزند و محبت حالتی تقریباً مقدس پیدا می‌کند. ساعتها در باران یا سرما منتظر می‌مانی تا فقط او را ببینی؛ هرگز خسته نمی‌شوی، هرگز امیدت را از دست نمی‌دهی — حتی اگر تنها سهمت نگاهی گذرا از پشت پنجره باشد. می‌گویند چنین عشقی فقط در فیلم‌ها وجود دارد، اما من هنوز حاضر نیستم این را باور کنم. ✔️در فیلم باران (۲۰۰۱)، عشق، سختی را به نرمی بدل می‌کند، غرور را به شفقت. این فیلم نشان می‌دهد که محبت حقیقی چگونه می‌تواند همدلی، بلوغ و انسانیتی را در ما بیدار کند که پیش‌تر از وجودش بی‌خبر بودیم. از دیدگاه روان‌شناسی، چنین عشقی تنها دل را لمس نمی‌کند — بلکه آن را دگرگون می‌سازد. عشق واقعی تو را تغییر می‌دهد؛ آرام، کامل، و زیبا. @tahlilvarasad

. «آپولوژی»   دفاعیه‌ی سقراط در دادگاه آتن (سال ۳۹۹ پیش از میلاد) سقراط در آتن به دادگاه کشیده می‌شود، با سه اتهام اصلی: ۱. فاسد کردن جوانان، ۲. بی‌اعتقادی به خدایان آتن، ۳. معرفی خدایان تازه (دائیمون شخصی خودش). برخی از صاحب منصبان آتن مثل میلتوس، به او اتهام زدند. سقراط سخنش را با لحنی آرام و استدلالی شروع می‌کند ، می‌گوید سخنور نیست، بلکه راست‌گوست. او نمی‌خواهد با احساسات یا تملق رأی دادگاه را ببرد، بلکه خواهان حقیقت است. او توضیح می‌دهد که چرا همیشه مردم را با پرسش و گفت‌وگو به چالش کشیده است. سقراط : <آزادترین و بهترین خدمت من به آتن، این بود که شما را وادار کردم درباره فضیلت و عدالت بیندیشید.> و اضافه می‌کند که این مأموریت را از خدای دلفی دارد. زمانی که کاهن دلفی گفت: «هیچ‌کس از سقراط داناتر نیست.» سقراط از آن روز تصمیم گرفت با پرسیدن از دیگران، نشان دهد هیچ‌کس واقعاً دانا نیست. سقراط: <من فقط در یک چیز دانا هستم؛  می‌دانم که نمی‌دانم.> درادامه نسبت به اتهامِ فاسد کردن جوانان می‌پرسد : آیا منطقی است که من عمداً جوانان را فاسد کنم؟ اگر آنان فاسد شوند، آیا خودم در میان انسان‌های بد زندگی نخواهم کرد؟» می‌گوید اگر خطایی کرده، ناآگاهانه بوده و باید او را راهنمایی کنند، نه مجازات. در مورد اتهام بی‌دینی و توهین به خدایان می‌گوید: به خدایان آتن بی‌احترامی نکرده، بلکه به چیزی والاتر باور دارد — روح الهی درونی (دائیمون) که همیشه او را از کارهای نادرست بازمی‌دارد. او می‌گوید همین صدای درونی نشانه‌ای است از حضور خدا. او به هیئت منصفه یادآوری می‌کند که در طول زندگی‌اش هرگز از عدالت منحرف نشده حتی وقتی برای جانش خطرناک بوده است ؛ در این باره ادامه می‌دهد : در دوران دموکراسی، وقتی به ناحق خواستند ۱۰ فرمانده را اعدام کند، مخالفت کرد. در دوران حکومت سی‌تن مستبد هم از فرمان ظالمانه‌شان سرپیچی کرد. اگر در سیاست دخالت کرده بودم، مدت‌ها پیش کشته شده بودم. فیلسوف نمی‌تواند هم بماند و هم خاموش بماند. او می‌گوید که از مرگ نمی‌ترسد، چون ترس از مرگ یعنی ادعای دانستن چیزی که هیچ‌کس نمی‌داند. می‌گوید مرگ ممکن است نعمتی بزرگ باشد ، یا خوابی بی‌رویا، یا دیدار روح خردمندان گذشته. آری، مرگ ترسناک نیست؛ بلکه بی‌عدالتی ترسناک است. دادگاه او را با رأیی اندک (۲۸۰ در برابر ۲۲۰) به مرگ محکوم می‌کند. در آن لحظه، سقراط آرام باقی می‌ماند و با طنز می‌گوید شاید سزاوار پاداش است، نه مجازات. می‌گوید اگر می‌خواست با تملق نجات یابد، حقیقت را فروخته بود. در پایان، با شجاعت می‌گوید: کسانی که مرا کشته‌اند، از داوری پس از مرگ در امان نخواهند بود. و با آرامش ادامه می‌دهد: اکنون وقت رفتن است — من به سوی مرگ، شما به سوی زندگی. اما کدام‌یک به خیر می‌رویم، جز خدا نمی‌داند. افلاطون با «آپولوژی» سقراط را به نماد فیلسوف حقیقی بدل می‌کند. کسی که حقیقت را بر بقا ترجیح می‌دهد، و مرگ را نه شکست، بلکه پیروزیِ روحِ جست‌وجوگر بر جهل و قدرت می‌داند. #افلاطون

. 📹چطور فیلم‌سازها از اَشکال و هندسه در فیلم‌ها در تحریک احساسات شما استفاده می‌کنند.

. 🔴 دکتر مسعود: اگر رژیم صهیونیستی جرات کند دوباره به ایران حمله کند، پاسخ بسیار شدیدتر از قبل خواهد بود. 🟡 پ.ن بابلی ریکا: فقط مراقب باش این‌سری بعد از بمباران، زمین نخوری، این‌دفعه بعید میدونم مم‌باقر چراغ‌قوه رو بگیره جلوی پات :)