23 271
Suscriptores
-5524 horas
-3787 días
-1630 días
Archivo de publicaciones
Photo unavailable
ماجرای شرم آور جایزه سکس با لی لی برای بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران زمان شاه
اینجا ببینید👇👇
https://t.me/+3QuJ7V2izR43ZTI0
73900
Photo unavailable
.پدر شوهرم خیلی مرد جذابی بود همیشه به من لطف داشت بیشتر از بقیه حتی دختراش بهم محبت میکرد
اون روز رفته بودم خونه پدرشوهرم مادرشوهرم رفته بود خونه خواهرش در شهرستان منم رفتم تا شب که پدرشوهرم از شرکت میاد میاد شام اماده کنم ولی بهش چیزی نگفتم که سوپرایز بشه نزدیکای ساعت نه شب بود هنوز نیومده بود تو آشپزخونه بودم که یهو در باز شد صدای پدرشوهرم میاومد که همراه دخترش اومد دستپاچه شدم پشت یخچال قائم شدم که یهو پدرشوهرم با حرفی که دخترش زد حالت تهوع گرفتم تموم تنم لرزید ....😱🚷👇🏻
https://t.me/+3QuJ7V2izR43ZTI0
100
00:14
Video unavailable
بهترین لحظهی زندگی
زمانیست که خدا آرزوی محال
و نشدنیات را
برایت برآورده میکند...
این لحظه را برایت آرزو میکنم...
🌙شبتون به زیبایی آرزوهاتون🤲💗
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
5.57 KB
❤ 8🔥 1
1 917260
00:15
Video unavailable
بفرست واسه اونی که مثل کوه پشتته😍💞
#همسرانه ❤️
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
8.11 KB
❤ 6
1 770240
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺💃🔘 داستان کوتاه
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.»
قدری پایینتر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میكنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی كمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.»
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.»
در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!🌻
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
❤ 10😁 5
1 859140
🔴 رمان #حوای_بی_آدم در کانال دوممون سنجاق شده
⏬⏬⏬
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
❤ 3
1 04300
🔴 رمان #حوای_بی_آدم در کانال دوممون سنجاق شده
⏬⏬⏬
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
6100
🔴 رمان #حوای_بی_آدم در کانال دوممون سنجاق شده
⏬⏬⏬
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
https://t.me/+c8npI8Q1GtBlZTA8
33100
Photo unavailable
🔴رمان #وقت_دلدادگی
امروز روز خواستگاری است مثلا، اما از داماد خبری نیست.دو زن و مرد مسن و مومن که مادر و پدر داماد بودن فقط حضور داشتند.اصلا داماد حتما کسر شانش بود در این آلونک را بزند و دختر بخواهد.
فاخته هم فقط یکبار سینی چای برده بود و بعد به اتاقش رفته بود.صحبتها را از اتاق میشنید......
ادامه رمان
❤ 3
1 23010
Photo unavailable
⭕️عاشق زن عمویم شدم
داستان ما از روزی شروع شد که همراه عموم به خونه شون رفتم .عموی من 5سالی ازم بزرگتره وتازه ازداواج کرده
زن عموم یه خانم قد بلند زیبا وخوش هیکل هستش وتقریبا هم سن هستیم
اون روز قرار شدبا عموم که تازه ازدواج کردن به خونشون بریم تا ماهواره عموم تنظیم کنم که برای اولین بار چهره زیبای زن عموم که ازحمام دراومده بود ،ناگهانی تواتاق دیدم که لبخند ملیحی بهم زد
کل بدنم لرزید.دروغ چرا رفتم جلو و 👇👇
ادامه ی داستان🔞💦
1 16800
Photo unavailable
🔞💦شوهرم گفت امشب اینجا میمونیم تو با داداشم میخوابی منم با زنداداشم😱...
رفتیم خونه ی برادر شوهرم شام و خوردیم و بعد از شام بعد اینکه میوه و چایی مون رو هم خوردیم کم کم داشت دیر وقت میشد من بلند شدم به شوهرم گفتم پاشو بریم دیگه دیره شوهرم گفت امشب اینجا میمونیم گفتم یعنی چی؟ مگه خودمون خونه نداریم!! که برادر شوهرم خندید شوهرم گفت امشب اینجا میمونیم تو با داداشم میخوابی منم با زنداداشم از شنیدن حرفی که زد مو به تنم سیخ شد چند لحظه گیج و منگ نگاهش کردم بعدش با عصبانیت گفتم تو اصلا میفهمی چی میگی خجالت نمیکشی غیرت نداری؟ که شوهرم و خندید و گفت مادر بزرگ باز نصیحت شروع کرد....
ادامه این داستان واقعی باز شود
ادامه این داستان واقعی باز شود
26100
اگر حال روحیت خوب نیست
اگر دیدت به زندگی منفیِ
#آرامش و حال خوب میخوای بیا اینجا:
https://t.me/+IdDr9y6X7x9iYzc0
https://t.me/+IdDr9y6X7x9iYzc0
83400
01:00
Video unavailable
🎖جملاتی که قلبِ زنان را آرام میکند😍👇
https://t.me/+IdDr9y6X7x9iYzc0
https://t.me/+IdDr9y6X7x9iYzc0
💕"دلنشین ترین" "متن های" "جهان"💕
کانالی فاخر و ارزشمند برای همه سلیقه 💯
219080830_898369677558029_6580584880348655312_n.mp41.90 MB
79000
01:10
Video unavailable
اگر زنها فقط سه روز نباشن ..✌️👌👍
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
5.68 MB
👏 17❤ 7🥰 1
2 118780
Photo unavailable
داستان عجیب عوض کردن شوهران دختران رضاشاه
وقتی دختران رضاشاه به سن ازدواج رسیدند رضاشاه براشون دوتا شوهر انتخاب کرد یکی علی قوام پسر یک ملاک قدرتمند اون یکی فریدون جم افسر جوان خوشتیپ و آینده دار. قرار بود شمس با علی قوام ازدواج کنه و اشراف با فریدون جم. همه چیز آماده بود اما یک شب شمس رفت پیش مادرش،تاج الملوک و گفت:من اون یکی رو میخوام همونی که بابا برای اشرف در نظر گرفته و.... حتما بخونید
ادامه داستان
ادامه داستان
71500
Photo unavailable
اوج فساد جنسی شاهان قاجار در جدول روابط ناصرالدین شاه👇👇
https://t.me/+3QuJ7V2izR43ZTI0
https://t.me/+3QuJ7V2izR43ZTI0
71400
00:25
Video unavailable
اینکتاب خاطرات بچگی خیلی از ما هست
کتاب فارسی اول دبستان دهه شصت فوقالعاده زیباست 🥹❤️
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
3.08 MB
❤ 11👍 3🤩 1
1 888240
00:20
Video unavailable
بهترین چیزهایی که از مد افتادن
اوه اوه ففط همون اولی مانتو اپل دار :))))))
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
323468147_886425902952868_6412994631572651250_n.mp43.04 MB
1 877180

