روانــشـناســـے زنـــدگـــــے🌙
رفتن به کانال در Telegram
﷽ 🕊 تخصصی ترین کانال روانشناسی♥ طرح های تبلیغاتی ارزان↓ @nafis_tr66 . . استفاده ازپستها مجاز است> مهم احساس خوبیست که برجا میماند ♥ . . . . . اینستاگرام ادمین↓ https://instagram.com/_u/nafistr66 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نمایش بیشتر2025 سال در اعداد

61 403
مشترکین
-26024 ساعت
+2 5637 روز
+2830 روز
در حال بارگیری داده...
کانالهای مشابه
ابر برچسبها
اشارات ورودی و خروجی
---
---
---
---
---
---
جذب مشترکین
دسامبر '25
دسامبر '25
+17 310
در 0 کانالها
نوامبر '25
+12 886
در 0 کانالها
Get PRO
اکتبر '25
+7 067
در 0 کانالها
Get PRO
سپتامبر '25
+10 631
در 0 کانالها
Get PRO
اوت '25
+5 396
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئیه '25
+10 560
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئن '25
+16 054
در 0 کانالها
Get PRO
مه '25
+5 122
در 0 کانالها
Get PRO
آوریل '25
+10 565
در 0 کانالها
Get PRO
مارس '25
+5 179
در 0 کانالها
Get PRO
فوریه '25
+5 374
در 0 کانالها
Get PRO
ژانویه '25
+6 355
در 0 کانالها
Get PRO
دسامبر '24
+12 430
در 0 کانالها
Get PRO
نوامبر '24
+16 893
در 0 کانالها
Get PRO
اکتبر '24
+13 290
در 0 کانالها
Get PRO
سپتامبر '24
+17 128
در 0 کانالها
Get PRO
اوت '24
+13 563
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئیه '24
+11 502
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئن '24
+18 593
در 0 کانالها
Get PRO
مه '24
+10 172
در 0 کانالها
Get PRO
آوریل '24
+16 119
در 0 کانالها
Get PRO
مارس '24
+5 420
در 0 کانالها
Get PRO
فوریه '24
+15 712
در 0 کانالها
Get PRO
ژانویه '24
+13 110
در 0 کانالها
Get PRO
دسامبر '23
+15 802
در 0 کانالها
Get PRO
نوامبر '23
+15 095
در 0 کانالها
Get PRO
اکتبر '23
+24 742
در 0 کانالها
Get PRO
سپتامبر '23
+11 471
در 1 کانالها
Get PRO
اوت '23
+16 810
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئیه '23
+11 695
در 0 کانالها
Get PRO
ژوئن '230
در 0 کانالها
Get PRO
مه '23
+10 326
در 0 کانالها
Get PRO
آوریل '23
+6 664
در 0 کانالها
Get PRO
مارس '230
در 0 کانالها
Get PRO
فوریه '23
+10 876
در 0 کانالها
Get PRO
ژانویه '230
در 0 کانالها
Get PRO
دسامبر '220
در 0 کانالها
Get PRO
نوامبر '220
در 0 کانالها
Get PRO
اکتبر '22
+845
در 0 کانالها
Get PRO
سپتامبر '22
+123 473
در 0 کانالها
| تاریخ | رشد مشترکین | اشارات | کانالها | |
| 26 دسامبر | 0 | |||
| 25 دسامبر | 0 | |||
| 24 دسامبر | 0 | |||
| 23 دسامبر | 0 | |||
| 22 دسامبر | 0 | |||
| 21 دسامبر | 0 | |||
| 20 دسامبر | +3 853 | |||
| 19 دسامبر | +515 | |||
| 18 دسامبر | 0 | |||
| 17 دسامبر | 0 | |||
| 16 دسامبر | 0 | |||
| 15 دسامبر | 0 | |||
| 14 دسامبر | +1 | |||
| 13 دسامبر | 0 | |||
| 12 دسامبر | 0 | |||
| 11 دسامبر | 0 | |||
| 10 دسامبر | 0 | |||
| 09 دسامبر | 0 | |||
| 08 دسامبر | 0 | |||
| 07 دسامبر | +12 941 | |||
| 06 دسامبر | 0 | |||
| 05 دسامبر | 0 | |||
| 04 دسامبر | 0 | |||
| 03 دسامبر | 0 | |||
| 02 دسامبر | 0 | |||
| 01 دسامبر | 0 |
پستهای کانال
01:58
سیلف لاو یعنی کار عمیق روی خودت؛
شناختن خودت، مراقبت از حالت، ساختن زندگی قشنگتر و گوش دادن به احساساتت.
وقتی روی خودت کار میکنی، کمکم میفهمی همونطوری که هستی «کافی» هستی.
اونوقته که دیگه نه خودتو با کسی مقایسه میکنی
و نه نیاز داری خودت رو برای کسی عوض کنی ✨
❤️| t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
23700
| 2 | ❤️اگر با عوارض و مشکلات تورم پروستات درگیری! قبل از رسیدن به مراحل خطرناک، حتما ویدئو رو ببین!
😍 @farteb
😀 farteb.com | 145 |
| 3 | #صنم
#قسمت_شصتوششم
و تمومِ لباس های نوزادی که این چند وقت برای بچه ی آذر دوخته و خریده بودم داخلِ بقچه گذاشتم و از ترشی و خوراکی های نوبرانه ای که داخل خونه داشتم جمع کردم شاید دل بچهم بخواد و پولی چیزی نداشته باشن.خیلی زود به همون خونه ی قبلیمون رسیدیم،پشت درب نفسی کشیدم وکلون به صدا آوردم
طولی نکشید که صدای لخ لخ دمپاییهای آذر از پشت درب امد کیه کیه کنان درب باز کرد که با دیدن ما پشت درب تعجب کرد،اما من از دیدنِ دخترم تو لباس حاملگی با شکم کوچولوش از شور شعف در حال غش بودم چشمانِ هر دومون پر از اشک شده بود، برخلاف تصورم که الان آذر با دیدنمون داد و غال میکنه،خودش با چشمانی تر جلو آمد و منو به آغوش کشید و تو بغلم شروع به هق هق کرد،من که فکر نمیکردم آذر اینجوری دلتنگم باشه شوکه شده بودم، بعد از لحاظاتی به خودم آمدم و شروع کردم به بوسیدنش مهری با غر غر گفت خوبه خوبه چقدر فس فس میکنین شما ها خشکم زد اینجا آذر از بغلِ من بیرون آمد
و خواهرشُ غرق بوسه کرد. آذر سرشُ روی پاهام گذاشته بود و در حالی که گریه میکرد گفت: ننه از وقتی حامله شدم خیلی دلتنگت شده بودم هر شب با گریه میخوابیدم فکر نمیکردم بعد از اون رفتارم بیای پیشم،همین خیلی عذابم میدادموهاشُ نوازش کردم و گفتم: هر چی بوده گذشته الان که دور همیم تو باید به فکر بچهت باشی و کمتر آبغوره بگیری خانم خانما آذر سرشُ از روی پام برداشت و با خنده سراغِ لواشک و ترشی هایی که براش آورده بودم رفت و با ولع شروع کرد خوردن،مهری رو بهش گفت وووو چقدر ندیده بازی درمیاری تو آذر با دهان پر گفت: نمیدونی چقدرر دلم ترشیجات میخواد که ....با خنده رو بهش گفتم مبارکه اینجور که اندر احوالاتت نشون میده بچهت حتما دخترهدآذر باتعجب گفت: واقعا ننه؟!!اخ جون دختر خیلی دوست داریم قراره اگه دختر بشه اسمش بزاریم شیرین.با آوردن اسم شیرین،خاطرات تلخی که از مرگِ شیرین عزیزم بود مثل تازیانه به صورتم خوردن و ناخودآگاه اشکمُ درآوردن میون گریهام
به آذر گفتم: نه یه اسم دیگه انتخاب کن دلم نمیخواد هر وقت این اسم صدا میزنم خاطرات تلخه گذشته یادآورم بشن آذر کمی سکوت کرد و به آرومی گفت: آره ننه حواسم نبود معذرت میخوام یه اسم دیگه انتخاب میکنیم.تا نزدیک شب که احمد میاومد کنار هم بودیم و پس از آمدنِ احمد به خونه برگشتیم و هر چی آذر اصرار کرد نموندم،قرار شد یه هفته دیگه که احمد به ماموریت میره به دنبال آذر برم و پیش خودم بیارمش.شب با آب و تاب جریانات امروز رو برای علی تعریف کردم علی با خنده که زیباترش میکردگفت:
- وااای چه شود جاری ها آشتی کردن خدا به دادِ منُ داداشم برسه مشتی حواله ی بازوش کردم که صدای خنده ی علی و مهری به هوا رفت.از اون روز به بعد رفت و آمدِ ما شروع شد و اکثرا کنار هم بودیم
و من از تک تک لحظاتی که کنار هم بودیم استفاده میکردم.علی چند روز بود دوباره بعد از سه ماه به بهانه ای کارش ول کرده بود و تو خونه نشسته بود،میدونستم جر و بحث بی فایده است
زیاد دم پرش نمیشدم،از شانس خوب یا بدم برای اولین بار سالار خان و ننه سکینه و خواهر بزرگترش به خونمون اومدن و من تا ظهر مشغولِ طبابت و قابله گری بودم و از اون بعد مشغوله مهمون داری،اگه مهری نبودحسابی کم میاوردم،از طرفی دلم نمیخواست وقتی مهمان دارم دنبال کارِ بیرون برم اما چون با عجز و التماس به درب خونه میاومدن دلم نمیاومد ناامیدشون کنم و از اونجایی علی بس تو خونه نشسته بود و با ننه باباش گل میگفت گل میشنید مجبور بودم سراغِ کار برم.پشت درب اتاق بودم
میخاستم وارد اتاق بشم که با شنیدنِ حرف ننه سکینه مکث کردمُ بی صدا ایستادم، ننه سکینه که همچنان با من سر سنگین مثل قبل رفتار میکرد الان به سالار خان میگفت من نمیدونم این پسر به کی رفته بار ها از احمد شنیده بودم که چند وقت یه بار کارشُ ول میکنه و زیاد کاری نیست اما باور نمیکردم آخه مرد چیزی بهش بگوزشته این زن بره دنبال کار اونوقت مردش بشینه تو خونه و پا رو پا بزاره از اینکه اینجوری ازم دفاع کرده بود و متوجه شده بود علی چجور مردی هست خیلی خوشحال شدم و راهمو دوباره به طرف حیاط کج کردم تا کمی بعد تر برم دقایقی بعد با صدای بلند سلام کردم و واردِ پذیرایی شدم،ننه سکینه بعد از مدت ها با لبخند جواب سلامم داد و گفت
- علیکم ننه خسته نباشی چرا اینقدر دیر کردی؟!منم که فهمیده بودم بالاخره متوجه ی رفتار و کردارِ علی شدن با سربه زیری گفتم زندگی خرج داره برای اینکه دستم جلوی بقیه دراز نباشه مجبورم کار کنم و تا دیر وقت دربه درِ خونه ی مردم باشم.سالار خان تسبیحِ شب چراغِ تو دستشُ محکم یه دور چرخوند و گفت
- الله اکبر مگه تو شوهر نداری که به فکرِ خرج و مخارجِ زندگیتون باشه؟با آرامش به پُشتی تکیه دادم و گفتم: علی چند وقتی یه بار سرکار نمیره
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
❤️ | 241 |
| 4 | .
🔮انواع دعا,طلسم ،سنگها و انگشترهای رحمانی موکلدار با ضمانت کتبی برگشت هزینه و مهر فروشگاه🔮
جذب وبازگشت معشوق♥️فروش ملک یک روزه🎋گشایش کار.رزق و روزی و جذب ثروت🧿باطل سحر،جادو و دفع همزاد🧑⚕درمان ناباروری و بیماریهای لاعلاج🧑🦽گشایش بخت🌺
💜انواع فال، طالع، سرکتاب و...(#رایگان)
💜سنگ شانس و ماه تولد(#رایگان)
💜مشاوره با استاد (#رایگان)
💜هزینه ارسال (#رایگان)
💜کلیه خدمات وتحویل بسته (#درب_منزل)👇👇⁵
☎️ 09199884477
🆔 @seyed_abbas1340
🧑💻 https://t.me/seyed_abbas40 | 536 |
| 5 | sticker.webp | 511 |
| 6 | 6 تا اتفاقی که در بدنتون می افته از زمانیکه شروع کنید هرروز یه لیوان اب کرفس بخورید:
_بینایی رو بهبود میبخشه
_ریسک سرطان رو کاهش میده
_مواد غذایی اسیدی رو خنثی میکنه.مصرف زیاد غذای اسیدی می تواند باعث بروز انواع مشکلات سلامتی مانند زوال استخوان ، سنگ کلیه و مشکلات کبدی و قلبی شود.
_سرشار از پتاسیمه و تعادل اب بدن رو حفظ میکنه
_قند خون را به شدت کاهش میدهد
_کرفس منبع فولات است. یک عنصر اساسی برای گلبول های قرمز و سفید در مغز استخوان ،همچنین در تبدیل کربوهیدرات ها به انرژی ، تجزیه پروتئین و تولید DNA نقش مهمی دارد. فقط یک فنجان آب کرفس حاوی 145 میکروگرم فولات است
قسمت انتهایی کرفس رو تو سطل اشغال نندازید. بذاریدش داخل آب بعد ازچند روز متوجه شاخه های جدیدی میشید که جوانه زده. صبر کنید تا کاملاً رشد کند. و بعد دوباره این کارو تکرا کنید.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66 | 501 |
| 7 | یه «دوست دارم» با لحن صدات،طلبمه :)
بفرست برا کسی که دوستش داری 🤍🫂 | 401 |
| 8 | هوای خودتون رو داشته باشید،
دیر اعتماد کنید، زود وابسته نشید،
ورزش کنید و هر چیزی که تموم
شده رو رها کنید. در نهایت، زندگی
همیشه جلو میره، حتی اگه شما گیر
کنید.
❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z | 335 |
| 9 | 💰 وام آسان و فوری 💎
🔴تعداد محدود ⁵'¹⁰
✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان
✅ سود 2 درصد
✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت
✅ بازپرداخت تا 60 ماه
📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر:
✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155 | 364 |
| 10 | بمب های قوی چربی سوز که به طرز عجیبی لاغرتان می کند :
_سیر
سیر را همراه با آبلیمو و آب گرم مخلوط کنید، زیرا سیر یکی از بهترین راهها برای کاهش چربیها و کلسترول بد و افزایش کلسترول خوب بدن است.
_آبلیمو
آبلیمو را با آب ولرم مخلوط کرده و میل کنید این کار به هضم غذا کمک میکند و حرکات روده را بهبود میبخشد همچنین آبلیمو متابولیسم بدن را افزایش میدهد
_کلم
کلم یک سم زدای قوی است و باعث کاهش چربی شکم و پهلو می شود
_چای سبز
شما میتوانید با اضافه کردن آبلیمو به چای سبز چربی سوزی را 2 برابر کنید.
_دارچین
دارچین کاهش دهنده چربی شکم و پهلو است و بهتر است آن را با عسل و آب گرم مخلوط کنید و با معده خالی بنوشید
_گشنیز
گشنیز یک داروی طبیعی عالی برای رفع نفخ معده است.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66 | 398 |
| 11 | تا حالا جارو شارژی با همچین مکش بالایی دیده بودی؟!🤯
✅ کاربردی ترین وسیله در خانه 👌
✅ هر جایی رو میتونی باهاش تمیز کنی 😎
مناسب برای خودرو : تمام خودروها 🚘
💰قیمت: 699,000 تومان
🔥تخفیف ویژه: فقط 598,000 تومان!
❌پرداخت درب منزل❌
✅سه روز ضمانت تعویض.
📩 سفارش از👇
https://takstoree.sabzgostar.net/FastCart/smscart/5808
۳۲۱ | 364 |
| 12 | دوست پسرت اینطوری شیفته ی تو میشه رفتارای دلبرونه یاد بگیر »»»
🔺نگاه طولانی با لبخند ریز
هیچی مثل یه نگاه عمیق همراه با یه لبخند نصفه نمیتونه مغز پسرا رو قاطی کنه حس میکنن پشت اون نگاه یه دنیای حرف قایم کردی.
🔺شوخی فیزیکی کوچیک
مثلا موقع راه رفتن یهو هل بدی، یا دستشو بکشی سمت خودت. همین حرکتای ساده باعث میشه حس کنه پیشت بچه میشه و دلش قرصه.
🔺 لوس شدنای بیدلیل
مثلا وسط حرف یهو اخم کنی بگی "اصن باهات قهرم" ولی بعدش بخندی. این تغییر فازا دقیقا همون چیزیه که مردا رو میکشه سمتت.
🔺 غافلگیریای ساده
مثلا یه چیزی که دوست داره یهو براش بیاری، یا بیخبر سر قرار حاضر شی. پسرا عاشق اینن حس کنن تو به فکرشی حتی با کارای ریز.
🔺کل کل و رقابت کوچیک
یه بازی، یه مسابقه کوچیک، یا حتی دعوای الکی سر اینکه کی باهوشتره. پسرا همونجا از شدت ذوق بهونه میگیرن دوباره باهات بازی کنن.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
❤️| | 319 |
| 13 | ⚠️اگه میخوای چروکاتو با تزریق بوتاکس و ژل از بین ببری حتما این کلیپ رو با دقت ببین👆🏻
🚨فقط با این روش به راحتی توی خونه و فقط در عرض 10 دقیقه چروک هاتو از بین ببر🚀🚀
بدون نیاز به کارهای تهاجمی و هزینه زیاد با این کرم جوان کننده کل چروکاتو برای همیشه از بین ببر و تا عید کلی جوان تر شو 👌🏻
📲برای دریافت اطلاعات بیشتر همین الان روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/UQS9R
https://landing.saamim.com/UQS9R | 368 |
| 14 | اینجا فقط یک پیج آموزشی نیست؛ اجتماعی از والدین است که میخواهند کنار فرزندانشان "رشد" کنند، نه اینکه فقط آنها را "بزرگ" کنند.
❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z | 323 |
| 15 | #جنجالی ترین صحبت های این کارشناس بابت چاقی و اضافه وزن
حرف هایی که تاحالا هیچکس بهت نگفته بود😱
لینک سایت اصلی سفارش این معجون لاغری با تخفیف ویژه 👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/cw8aV
https://landing.saamim.com/cw8aV | 379 |
| 16 | #صنم
#قسمت_شصتوپنجم
- سلام بر آقا خوبی؟ چرا غمگینی!علی دست هامُ از گردنش باز کرد و با سردی گفت:چیزی نیست میگم حالا وقتی اینجوری رفتار کرد فهمیدم اوضاع خرابتر از اینه که با ناز آوردن حالش خوب بشه چای تازه دم براش بردم که داغ داغ خوردش و بعدش پاهاش دراز کردُ دستشُ هلالِ چشمانش و همونجور گفت خستم دیگه نمیکشم، تو این تابستون گرم با این هوا،خیلی سختمه کار کردن، نمیدونی،نمیفهمی چقدر چندش آور و غیر قابل تحمله،فعلا تا چند وقتی که هواخوب بشه سرکار نمیرم ابرو درهم کشیدم، این بارِ سوم بود که به بهانه ای از کارش دست کشیده! دفعه اول به بهانه ی دست مزدِ کم کار به چه خوبیُ رها کرد،دفعه دوم به بهانهی کمر درد و الان هوا گرمه عصبی و ناراحت گفتم علی عزیزم مگه فقط تو تنها کار میکنی که هوا گرمه برات،تمومِ مردای شهر و آبادی مشغول کارن مگه میشه نری سرکار آخه علی بدون اینکه تغییری توحالتش بده گفت: زن میگم نمیتونم
ول کن دیگه حتما باید با داد و قال بهت بفهمونم! فعلا کمی پس انداز دارم بعدشم یه کاریش میکنم بعد از اتمامِ حرفش،چرخید و پشتشُ بهم کرد، این یعنی اتمامِ بحث!دیگه میشناختمش اگه تا صبحم بالاسرش روضه میخوندم فایده نداشت، نمیتونستم به کسی هم شکایت کنم،به هر کی میگفتم میگفت خودکرده تدبیر نیست، علیُ دوست داشتم وعاشقش بودم اما از قدیم ننه ام همیشه ورد گوشمون میخوند ننه حواستون به مَردتون باشه، خونه نشین که شد تموم،بلند کردنش کار فیلِ من از آینده وحشت داشتم و روزهای سختی که بعد از مرگ حکیم گذرونده بودم همیشه کابوس شب هام بود برای همین همیشه نصفِ درآمدمُ پس انداز میکردم و هیچوقت باعلی راجب بهش حرف نمیزدم.بیست روزی تو خونه نشست و فقط میخوردُ میخوابید،منم خونه به خونه دنبالِ مدوا کردنِ مردم مثل اینکه پیشونی نوشت من آسایش داخلش رقم نخورده بوداز اونور شوهرِ آذر (احمد) سفت و سخت مشغولِ کار کردن بود و حتی شنیده بودم گاهی روزهای تعطیلم کار میکنه تا خونه بخره،برای همین از سی روزهِ ماه ده روزش ماموریت کاری بود،اون روز هایی که احمد به شهر دیگه برای مأموریت میرفت من شب تا صبح دلنگرونِ آذر خواب به چشمانم نمیومد،مادر بودم دیگه.روز بعد که علی شال و کلاه کرد با لبخند بهش گفتم: کجا بسلامتی؟!علی با خنده گفت: میرم سرکار!! هوا بهتر شده!....هوا بهتر نشده بود اصلا فرقی نکرده بود فقط اقا خستگیش گرفته بود و کفگیرش به ته خورده بود.هر چی بودخوشحال شدم که پا شد رفت سر کارش،درست یه هفته بعد علی با یه پاکت شیرینی تَر خونه امد در حالی با مهری به جونِ شیرینی ها افتاده بودیم گفتم
- خوب ما که همشون خوردیم حداقل بگو مناسبتشون چیه؟علی سرش خاروند و گفت: والا خودمم توش موندم چطوری بگم!؟ابرویی بالا انداختم و گفتم: بگو دیگه اذیت نکن علی خندید و با چشمانش زل زد بهم و گفت احمد امروز آمد پیشم گفت که داره پدر میشه فقط موندم من عمویِ بچه اشون میشم یا پدربزرگش و زد زیر خنده داشتم لقمه ام قورت میدادم که با شنیدنِ خبرِ حاملگیِ آذر به سرفه افتادم مهری فرز پا شد و از کوزه ی داخل اتاق برام آب آورد،یه نفس لیوانُ سر کشیدم و گفتم: باورم نمیشه آذر خیلی بچه است،ولی بهر حال خوشحال شدم انشاالله به سلامتی.ولی افکارم بهم ریخت، آذر بچه که نه ولی مادر شدن خیلی زود بود براش اصلا توانایی اینکه بتونه بچه روسالم به دنیا بیاره با چثه ی کوچکش معلوم نبود و حسابی دلنگرونه وضعیتش شدم یه هفته دیگه دوباره احمد میرفت ماموریت و آذر تنها میشد دلم میخواست از موقعیت استفاده کنم و به دیدنش برم اما غرورم اجازه نمیداد وقتی اون برام پیغام میده نمیخوام ببینمت،من هلک و هلک پاشم برم بگم چی؟!... همین افکار باعث شدن تصمیم مبنی بر رفتن رو کنسل کنم و سرگرم کار خودم بشم کارم تموم شده بود، در حال جمع کردنِ بساطم بودم که یه خانوم شبیه آذرتوجهمُ به خودش جلب کرد یه سبد حصیری دستش بود و مقداری خرید کرده بود،باورم نمیشد این آذر باشه، بزرگتر شده بود و یه کم شکمش جلو آمده بود،اشک تو چشام حلقه زد و دیدگانمُ تار!!! تا جایی میشد با چشم دنبالش کردم، وقتی از جلوی چشمانم پنهان شدبه سوی خونه حرکت کردم مهری با دیدنِ چهره ی پکرم گفت: ننه چرا امروز یه جوری، چی شده؟ با بابا علی دعواتون شده ؟!دستی با مهر روی سرش کشیدمُ گفتم: نه دخترم آبجی آذرتُ دیدم دلم هواشُ کرده مهری زود لب برچید و با غصه گفت: ننه بریم دیدنش، منم دل تنگشم ...
- باشه دخترم فردا میریم خونه شون مهری از ذوق بوسی بر گونه ام کاشت و به طرفِ سماور رفت تا برام چای بیاره،شب به علی گفتم که میخوام برم سراغِ آذر،مخالفتی نکرد و شونه هاشُ به معنای هر کاری دلت میخواد بالا انداخت. صبح لباس نو و تمییز به تن خودمُ مهری کردم
https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z
❤️ | 364 |
| 17 | 🚘 🔴❌
قیمت هر ماشینی رو که خواستید اینجا ببینید @Khodro
دقیقِ دقیق
👇👇👇👇
@khodro قیمت روز | 473 |
| 18 | چرا با کسی که دوسش داریم بیشتر بحث میکنیم
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66 | 757 |
