مشاوره بهشتی

⁉️با کیفیت ترین تورهای لحظه آخری 🔥با امکان اقساط بلند مدت👇 🪻تور کامل کیش👈۸،۹۹۰،۰۰۰ت 🪷تور کامل مشهد👈۷،۷۹۰،۰۰۰ت 🪻تور کامل قشم👈۹،۹۹۰،۰۰۰ت 🪷تورکامل استانبول(آل)👈۲۰،۹۹۰،۰۰۰ت 🪻تورکامل گرجستان👈۱۹،۹۹،۰۰۰ت 🪷تورکامل ارمنستان👈۱۸،۹۹۰،۰۰۰ت 🌹تور نوروزی استانبول👈۲۹،۹۹۰،۰۰۰ت 🌹تور نوروزی آنتالیا👈۴۱،۹۹۰،۰۰۰ت 🪻تورکامل دبی👈۳۳،۹۹۰،۰۰۰ت 🪷تور کامل عمان👈۲۴،۹۹۰،۰۰۰ت 🪻تورکامل تایلند👈۶۸،۹۹۰،۰۰۰ت 🪷تور کامل هند👈 ۹۴،۹۹۰،۰۰۰ت 🪻تور کامل مالزی👈۷۴،۹۹۰،۰۰۰ت ✅همه تورها کامل: پرواز+هتل+ترانسفر و ... ☎️ 02149773000 🤩آفرهای لحظه آخری تورها👇 🆔 @qasrtravelll 💎قصرمرواریدآریا💎

💠🌀⭕️✨🔷🔹 🌀 ⭕️ @Moshavere_Channel ✨ 🔷 🔹 همه‌مون روزهایی داریم که کم میاریم... که حوصله‌ی موهامون، قرارها، آدم‌ها و حتی خودمون رو نداریم. روزهایی که غذای مونده می‌خوریم، تلفن رو می‌کشیم، و حتی از شنیدن یه آهنگ هم خسته‌ایم. روزهایی که فقط می‌خوایم تو سکوت خودمون فرو بریم و به هیچ‌کس و هیچ‌چیز فکر نکنیم. این یعنی انسان بودن. یعنی پذیرفتن اینکه همیشه نباید شاد، مرتب، یا درست باشیم. حق داریم اخم کنیم، حق داریم داد بزنیم، حق داریم خسته باشیم و از همه‌چیز دل‌زده. گاهی باید به خودمون و دیگران اجازه‌ی بی‌نقص نبودن بدیم... اجازه‌ی تنها بودن، بی‌حوصله بودن، و حتی بی‌دلیل گریه کردن. و یادت باشه دل‌هایی که گاهی خاموش می‌شن، همون‌هایی‌ان که بعدها، زیباتر می‌درخشن. 🔹 🔷 ✨ ⭕️ @Moshavere_Channel 🌀 💠🌀⭕️✨🔷🔹

💰 وام آسان و فوری 💎 🔴تعداد محدود ⁶'¹⁰ ✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان ✅ سود 2 درصد ✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت ✅ بازپرداخت تا 60 ماه 📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر: ✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155

خانم دکتر عراقی مشاوره کودک و خانواده رزرو وقت مشاوره خصوصی (تلفنی_انلاین )👇🏻 @moshavere_khososi

با سلام. خانمی هستم 26 ساله پنج ساله ازدواج کردم همسرم33سالشونه واعتیاد به مصرف شیشه و تریاک دارن خیلی تنبل و بی مسئولیت هستن و مدام دوست دارن بخابن.به نظم و نظافت شخصیشون اهمیت نمیدن.و مخارج زندگیمون رو میرن ازپدر ومادرش میگیرن حتی پول شیرخشک وپوشک بچه.خیلی سعی کردم که ترکش بدم چه تو خونه وکمپ ولی بعد مدتی باز شروع میکرد مرد مهربونیه ولی نمیتونه با وضعیتش زندگی رو اداره کنه حتی بیمه ش هم قطع شده.پول پیش خونمون نصف شده.ازفشارمالی و رفتاراش خسته شدم مهریه م رو گذاشتم اجرا و گفتم باقی مونده پول خونه رو میبرم با وسایل ضروری زندگی تو از زندگیم بیرون برو و توافقی طلاق بگیریم.همسرم همش میگه جبران میکنم دوستت دارم و حتی بهم گفته اگه طلاق گرفتیم وروزی ازدواج کردی اگه نتونستی برگرد من همیشه منتظرت میمونم وباکسی دیگه ای غیر تو زیر یک سقف نمیرم.خودم از لحاظ احساسی دوستش دارم ولی با عقل و منطق زندگی باهاش دشواره درضمن یک دختر1ساله هم دارم که تا هفت سالگی پیش خودم میمونه.از آینده خودم و بچه م میترسم به نظرتون جدایی کار درستیه ؟توروخدا زودتر جواب بدید

اگه کارات دقیقه ۹۰‌خراب میشه اگه کارات شده وظیفههه اگه خیانت دیدی چکار کنی ؟ اگه محبت نمی بینی و دستت نمک نداره اگرررر با مرد خودشیفته هستی اگر بد دهنی میکنه اگر برای پول دادن منت میزاره 🧿اینجا اونقدر مطالب بدرد بخور  یادمیگیری...👇👇👇👇 @ghanon_reaidan کانالم @Admiin_moj آیدی من .

💠🌀⭕️ 🔷🔹 🔹🔷 ⭕️🌀💠 《 کپی این داستان ممنوع میباشد》 درد بی کلام 💠🔷قسمت ۴۱ امیرحسین دستشو گذاشت پشت صندلی و برگشت عقب به طاهره گفت: «خیلی لوس شدیا! اگر می‌خوای همکار من بشی باید رو رفتارات تجدیدنظر کنی آبجی‌خانوم!» طاهره دست به سینه نشست و گفت: «چه خبر؟! تو باید تجدیدنظر کنی تا افتخار همکاری بهت بدم!» امیرحسین سرشو تکون داد و برگشت. داشتم فکر می‌کردم شاید اگر رضا زنده بود من الان تو ماشین داداشم بودم... اونوقت طاهره که کنار برادرشه انقدر ناشکره! کسی حرف نمی‌زد... فکر کردم می‌ریم سمت خونه. اما رفتیم سمت خونه‌ی مریم اینا! کنار ساختمان ایستاد و بوق زد. طاهره هم مثل من تعجب کرده بود. در جلو باز شد و یکی پرید تو... بازم پیمان! با اون صدای بلندش با امیرحسین سلام و احوالپرسی کرد و برگشت عقب. طاهره رنگش پریده بود... دست منو گرفت. پیمان خیلی مودبانه با هردومون احوالپرسی کرد اما در آخرین لحظه که می‌خواست برگرده چشمکی بهمون زد. بعدم سریع برگشت و گفت: – «خوب آقا امیر، تشریف می‌آوردید بالا در خدمت بودیم.» (چقدر این بشر پرروئه!! اینو طاهره با حرص و خیلی آروم گفت!) امیرحسین راه افتاد و گفت: «ان‌شاءالله تو یه فرصت دیگه حتماً مزاحمت می‌شم.» پیمان: «نه دیگه، مزاحمت می‌شم نه... مزاحمت می‌شیم! راستی من خودمو معرفی نکردم...» یه کوچولو برگشت سمت عقب و گفت: – «پیمان هستم، وکیل پایه یک دادگستری و از دوستان بسیار جدید و تاپ امیرحسین... خوشبختم.» طاهره نیشخندی زد و روشو کرد سمت پنجره. پیمان گفت: «امیرجان، معرفی نمی‌کنی؟» طاهره یهو گفت: «کی رو معرفی کنه آقای وکیل؟ شما که ما رو می‌شناسی!» امیرحسین گفت: «می‌شناسید؟ چطور؟» طاهره شونه بالا انداخت و بی‌تفاوت گفت: «ایشون دایی متینه... خونه‌ی مریم خواهرشون با هم آشنا شدیم... وقتی اومده بودن به خواهرشون سر بزنن.» پیمان زد زیر خنده و گفت: «راست می‌گه، یادم نبود. ایشون خواهرتون هستن امیرجان؟» امیرحسین «بله»یی گفت و ضبط رو روشن کرد. طاهره سرشو آورد کنار گوشم و گفت: «خوشت اومد؟ می‌خواست ببینه اسمم چیه که نتونست بفهمه. مثلاً وکیلم هست!» یکدفعه پیمان بلند گفت: «من عاشق زبونم!! جوری داد زد که ما پریدیم هوا! حتماً فهمیده بود داریم در مورد چی حرف می‌زنیم و می‌خواست حالمونو بگیره! امیرحسین گفت: «چی پیمان؟!» پیمان: «ببخشید، حواسم نبود یکم بلند گفتم. اینجا یه قنادی هست که شیرینی زبونش معرکه‌ست. یهو دیدم یادم اومد! یادم باشه حتماً بخرم امتحان کنید...» آخ که طاهره چه حرصی می‌خورد... یه دستشو مشت کرده بود و می‌کوبید به پاش. می‌دونستم به‌خاطر حضور برادرشه که ساکت مونده وگرنه الان مثل بمب می‌ترکید. دستشو گرفتم و تکون دادم... با اخم برگشت سمتم. خندیدم و با دست گفتم: «پوستت خراب میشه... نفس عمیق بکش.» می‌خواست جواب بده که چشمش افتاد به زخم روی صورتم و داد زد: «واااااااااااااااای!» یعنی امیرحسین کوبید رو ترمز! محکم خوردم به صندلی و همون لحظه به یاد رفتگان طاهره افتادم و آبا و اجدادش!!! هنوز درست جا‌به‌جا نشده بودیم که پیمان برگشت عقب و گفت: «یا خدا!!! یعنی شما هم یاد شیرینی زبون افتادی می‌خواستی یادآوری کنی؟» طاهره داشت پیشونیشو می‌مالید که خورده بود به صندلی. چشم‌غره‌ای رفت و چیزی نگفت. برام عجیب بود که امیرحسین هیچی نمی‌گفت... سرمو آوردم بالا، دیدم داره از توی آینه با عصبانیت به خواهرش نگاه می‌کنه. بعدم منتظر فقط گفت: «خوب؟» طاهره که معلوم بود خودشم از نگاه برادرش ترسیده، با تته‌پته گفت: «هیچی داداش، بخدا حواسم نبود... آخه شما صورت اینو ببینید! هر کسی بود جیغ می‌زد دیگه...» (بی‌فرهنگ! می‌خواست خودشو راحت کنه، نگاه همه رو سوق داد سمت من!) سه‌تایی مثل وزغ زل زده بودن به صورت من! – «چی شده خانم معلم؟؟؟» مونده بودم چجوری توضیح بدم براشون با زبون بی‌زبونی... با دستپاچگی برای طاهره با دست یه چیزایی گفتم که مطمئن نبودم چیزی فهمیده یا نه! امیرحسین سریع گفت: «خوب طاهره؟ چی شده؟» – «نمیدونم والا! انگار گفت متین این بلا رو سرش آورده... آره فهیمه؟» سرمو تکون دادم... پیمان که با دقت داشت به طاهره نگاه می‌کرد، یهو برگشت سمت من و گفت: «متین خودمون؟» بازم سرمو تکون دادم. پیمان: «متین ما؟ نه بابا!!! ایول... قربونش برم که به داییش رفته ضربه‌شستش!» 💠⭕️🔷 قسمت قبلی ➡️ 📖🔙 💠⭕️🔷 @Moshavere_Channel 🔷⭕️💠

خدایا… تویی پناه آرامِ دل بی‌قرارم. همون خدای معجزه‌ها و امیدهای دور که هر بار با مهربونیت دلمو مطمئن‌تر می‌کنی. من به بزرگی‌ات شک ندارم؛ هرچی تو بسازی قشنگه… شکر برای بودنت، برای این‌همه زیباییِ بی‌دلیل 🔰🔰 ™ @Moshavere_Channel

میخوای بدونی تا دوسال آینده چه اتفاقاتی برات میافته💌 ✨ ابتدا نیت کنید ،سوره حمد را بخوانید بعد روی لینک کلیک کنید❗️👇 https://t.me/+MylMU_Fj8C8xZGU0 عین واقعیت سر نوشت زندگیت و بهت میگه👆

🔹 سرکتاب قرآنی با نیت شخصی 🔹 وقتی مسیرت گره می‌خوره، قرآن برای هر کس جواب جداگانه داره. ✔ بررسی انرژی اسم ✔ آیه‌ی مخصوص وضعیت فعلی ✔ ذکر هماهنگ با طالع شخصی ✔ راهکار قرآنی برای گشایش این کار حدسی نیست هر آیه دقیقاً به نیت خودت باز می‌شه 📩 برای دریافت سرکتاب قرآنی کلیک کن👇🏻 https://t.me/+MylMU_Fj8C8xZGU0 https://t.me/+MylMU_Fj8C8xZGU0

زن بودن، هنریست که یاد گرفتنیست 🌹 دوره سیاست و دلبری زنانه با خانم دکتر عراقی برای اولین بار 🌸 چگونه با ظرافت قدرتمند باشیم؟ چگونه بدون از دست دادن خود، دل‌ها را به دست آوریم؟ این دوره برای زنانی است که می‌خواهند ✨ جذابیت درونی‌شان را بیدار کنند ✨ در روابط، هم عاشق باشند هم عاقل ✨ با هوشمندی زنانه، زندگی را مدیریت کنند ده روز که زندگی‌تون را تغییر میده 💎 برای اطلاع از شرایط دوره کلیک کنید 👇🏻 @Pesaram_Ali

💠🌀⭕️✨🔷🔹 🌀 ⭕️ @Moshavere_Channel ✨ 🔷 🔹 آن‌چه از آن فرار می‌کنیم، اغلب همان‌جایی‌ست که دردِ واقعی‌مان در آن پنهان شده. نه به‌خاطر ترس از رنج، بلکه چون نمی‌دانیم چطور با آن روبه‌رو شویم. پنهان شدن، راهی‌ست برای زنده ماندن، اما نه برای آرام شدن. مثل گذاشتن یک پارچه روی زخم، بدون اینکه آن را تمیز کنیم. آرامش واقعی، وقتی می‌آید که جرأت کنیم درست به همان نقطه‌ای نگاه کنیم که همیشه از آن گریخته‌ایم. نه با قضاوت، نه با سرزنش، بلکه با حضور، با احترام به احساسی که درون‌مان شکل گرفته. وقتی بپذیریم که رنج هم بخشی از ماست، و به جای انکار، در کنارش بنشینیم، درِ شفای واقعی باز می‌شود. شفا، از روبه‌رو شدن آغاز می‌شود، نه از فرار. از لمس کردنِ درد، نه از نادیده گرفتنش. و این لمس، با مهربانی، با آگاهی، و با پذیرش، ما را به آرامشی می‌رسونه که هیچ راه فراری نمی‌تونست بهش برسونه. 🔹 🔷 ✨ ⭕️ @Moshavere_Channel 🌀 💠🌀⭕️✨🔷🔹

⭕️ وام فوری طرح کنترل بازار 50 میلیونی تا یک میلیارد تومانی دولت برای خرید خودرو با همکاری بانک ملی به مناسبت ولادت امام علی (ع) ✅ بازپرداخت تا ۶۰ ماه ✅ بدون نیاز به سپرده ✅بدون ضامن ✅خودرو فقط داخلی ✅ ظرفیت وام ۱۰۰۰ نفر ، محدود ✅ثبت نام در میلی گلد جهت دریافت و ثبت نام وام 🔻 https://milli.gold/app/sign-up?referralCode=milli-aid3k ⭕️یادتون نره حتما باید ثبت نام تکمیل بشه از جمله کد ملی و سال تولد صاحب سیمکارت رو در قسمت تکمیل ثبت نام بزنید

خانم دکتر عراقی مشاوره کودک و خانواده رزرو وقت مشاوره خصوصی (تلفنی_انلاین )👇🏻 @moshavere_khososi

من خانمی 31 ساله و فوق لیسانس و شاغل هستم .همسرم هم فوق لیسانس وفرهنگی است و هم سن هستیم .10 سال است که ازدواج کردیم .در این 10 سال به دنبال درس و تفریح و همه چیز به صورت نرمال بودیم .ولی از بس شاد و به دنبال تفریح بودیم از طرف هر دو خانواده سرکوب شدیم .میگفتن که چقدر تفریح. به فکر خرید خانه و ....باشید .در اثر فشار خانواده ها تمام تفریحات را کنار گذاشتیم .فعلا در توان ما نیست خانه بخریم و فقط غصه آن را میخوریم .تفریحات را هم کنار گذاشتیم .الان هیچ دلخوشی نداریم .و فقط غم خرید خانه و آینده مثل خوره وجود هر دو امان را میخورد .از دست خانواده هایمان ناراحتم و غبطه گذشته شادمان را میخورم .خانواده های ما جز خانواده های سنتی و افکار کهنه هستند که باید همه چیز را کنار گذاشت و فقط به فکر آینده بود .پس امروزمان چه .واقعا آینده ای که من نمیدانم در آن خواهم بود .بی فکر نیستیم ولی به شادی امروزمان هم فکر میکنیم .هر سال یک بار مشهد میرفتیم آن را هم از خودمان دریغ کردیم و هیچ به هیچ 😔😔😔واقعا تصمیم درست چیست؟؟؟

💯ارزان ترین فروشگاه کشور؛عجیب ولی واقعی ⏺نیم تنه بافت ۷۵ هزار تومان ⏺شومیز هاپایی ۱۲۰ هزار تومان ⏺پافر مموری ۱۹۹ هزار تومان ⏺ست بافت ۲۹۹ هزار تومان ⏺لگ ساده ۸۲ هزار تومان ⏺ست مخمل ۲۵۰ هزار تومان 🔥تو باورت نمیشه هنوز این قیمتا وجود داشته باشه !!!🤩 همین الان عضو شو خودت ببین ⬇️⬇️⬇️ @pushakkade1 @pushakkade1 🛍فروش بصورت تک و عمده⁴

زندگی اول مثل هدیه‌ای گران‌قیمت به نظر می‌رسه، آدم خیال می‌کنه همیشه خواهد داشت. بعد دل‌زده می‌شه، عیب می‌ذاره رویش، و گاهی حتی می‌خواد رهایش کنه. اما در پایان می‌فهمه: زندگی هدیه نبوده، گنجی بوده که به‌امانت داده شده. و حالا باید کاری کنه که لیاقت این گنج رو داشته باشه. 🔰🔰 ™ @Moshavere_Channel

💠🌀⭕️✨🔷🔹 🌀 ⭕️ @Moshavere_Channel ✨ 🔷 🔹 گاهی وقت‌ها، فقط زندگی کن! بی‌نیاز از مبارزه، بدون اجبار و فشار. زندگی را مثل یک رودخانه جاری ببین، نه مثل کوهی سخت. بگذار هر آنچه باید اتفاق بیفتد، بیفتد. رها کن تمام تنش‌ها و سنگینی‌ها را، و فقط نظاره‌گر باش. زندگی خودش می‌داند چطور تو را به سرزمین آرامش برساند. گاهی لازم نیست کنترل کنی؛ کافی‌ست اعتماد کنی و با جریان همراه شوی. وقتی رها شوی، طعم بی‌پایان آزادی و شادی واقعی را حس خواهی کرد. رهایی یعنی پذیرفتن زندگی، با تمام زیبایی‌ها و ناملایماتش. وقتی در لحظه باشی، زندگی با تو همراه می‌شود. هیچ لحظه‌ای را از دست نده؛ زندگی کوتاه است و آرامش، بهترین هدیه‌ای‌ست که به خودت می‌دهی. پس دست از مبارزه بردار و به زندگی لبخند بزن. 🔹 🔷 ✨ ⭕️ @Moshavere_Channel 🌀 💠🌀⭕️✨🔷🔹