فریدون مشیری _ کانال رسمی
رفتن به کانال در Telegram
تنها کانال رسمی استاد فریدون مشیری 🔸با نظارت مستقیم خانوادهی ایشان ( جهت انتشار عکس، فیلم، صوت و...) اینستاگرام رسمی فریدون مشیری: Instagram.com/FereydoonMoshiri 🔴⚠تبادل و تبلیغ انجام نمیشود.
نمایش بیشتر2025 سال در اعداد

14 579
مشترکین
+724 ساعت
+27 روز
-10330 روز
آرشیو پست ها
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
Photo unavailableShow in Telegram
#ریشه_در_خاک به خط زیبای شاعرش،
زندهیاد #فریدون_مشیری
🔷کانال رسمی فریدون مشیری:
@FereydoonMoshiri
❤ 44🕊 1
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
#فریاد
مشت می کوبم بر در
پنجره می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم:
- آی!
با شما هستم!
این درها را باز کنید!
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی،
سر کوهی،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه!
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من به فریاد،
همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد،
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها،
محتاجم.
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما «-خفته چند-!»
چه کسی می آید با من فریاد کند؟
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
❤ 72👏 9🕊 5👍 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
* #با_تمام_اشکهایم *
شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت،
بس کنید!
*
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
*
گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسلهای تان یک لحظه ساکت میشوند؛
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این "وایِ" مادرهای جانآزرده است،
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است؛
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را، که مزدورانتان
روز و شب، با خون مردم، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را، که دندان بر جگر،
دمبهدم بیدادتان را،
بردباری می کنند!
*
دست ها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست
گرچه میدانم،
آنچه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم، باز، -نومیدانه-
خواهش میکنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
- #فریدون_مشیری
- از دفتر: #از_خاموشی
🔹کانال رسمی فریدون مشیری:
@fereydoonmoshiri
❤ 72😢 15🕊 5👍 3
#شب_های_کارون
شبهای تاریک
شبهای دلتنگ
شبهای خاموش
شبهای زیر چتر غم
شبهای دلگیر
شبهای زندان
شبهای زنجیر
شبهای بیفانوس مهتاب
شبهای مهتاب
شبهای مرداب
شبهای سرد برگریزان
شبهای درد مردمی
در خود گریزان
شبهای پشت پرده نُه توی ظلمت،
شبهای غربت
شبهای مجبور
شبهای مرگ زندگی
شبهای بیداد
شبهای فریاد
شبها که چون آوای تندر،
نعرهی تیر
جان میشکافد هر زمان
تا بانگ شبگیر
شبها که وحشت میخروشد بر در و بام
شبهای سرسام
شبها که راه کهکشان
از هُرم آتش
سرخ رنگ است.
شبها که جنگ است!
شبها که میلرزد زمین،
هر لحظه صدبار
شبها که قلب کودکان
میافتد از کار،
شبهای رگبار.
شبها که برق شعلهافکن،
دودِ باروت
ره میگشاید تا بلندای ستاره
شبهای سنگرهای خونین
شبهای پیکرهای پاره
شبها که در پهنای
بیآرام کارون
دیگر نه آب است این
که: لب پر میزند خون!
شبهای غمناک
شبها که خیل بیگناهان
چون برگ میافتند بر خاک…
شبهای تلخ بردباری
شبهای سنگین و سیاه سوگواری
شبها که قوت مادرانِ چشم بر در
با روحِ مالامال اندوه
بغض است و فریاد
«وای» است و زاری.
شبهای حیرت
شبهای حسرت
در تنگنایی اینچنین تاریکِ تاریک
جان را امیدی زنده میدارد که فردا
- فردای نزدیک -
این خلق خاموش
با صبح پیروزی کشد بانگ رهایی
پر میگشاید در بهشت روشنایی.
#فریدون_مشیری
از دفتر: #آه_باران
🔹@FereydoonMoshiri
❤ 37👍 9😢 5🕊 3👏 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
05:42
Video unavailableShow in Telegram
#شور_عشق
شعر #فریدون_مشیری
با صدای #علیرضا_افتخاری
رهبر ارکستر: #فریدون_شهبازیان
بر مبنای ملودی #مرتضی_نی_داوود
با یادت سرمستم، ای نگار آسمانی
یادم کن تا هستم، ای امید زندگانی
🔷 @FereydoonMoshiri
24.72 MB
❤ 22🙏 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
Photo unavailableShow in Telegram
به لطف کارگزارانِ عهدِ ظلمت و دود
_که از عنایتشان میرسد به گردون، آه_
کبوتران سپید،
بدل شوند پیاپی به زاغهای سیاه!
#فریدون_مشیری
🔷 @Fereydoonmoshiri
❤ 38😢 22👍 9🕊 1
#زهر_شیرین
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوشتر از اینت ندانم...
شعر از: زندهیاد #فریدون_مشیری
خواننده: #همایون_شجریان
🔷 @FereydoonMoshiri
05_Zahr-e_Shirin.mp35.22 MB
❤ 37
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
🌸🌸🌸🌸
🌸
🌸
** #زهر_شیرین **
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوشتر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.
تو زهری، زهر گرم سینهسوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.
بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!
چه غم دارم که این زهر تبآلود،
تنم را در جدایی میگدازد
از آن شادم که در هنگامهی درد،
غمی شیرین دلم را مینوازد.
اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانیست.
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
تو را دارم که، مرگم زندگانیست.
- #فریدون_مشیری
از دفتر " #ابر_و_کوچه "
🔷 تنها کانال رسمی فریدون مشیری
@fereydoonmoshiri
@fereydoonmoshiri
🌸
🌸
🌸🌸🌸🌸
❤ 43👍 2👏 1
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
Photo unavailableShow in Telegram
۲۸ اردیبهشت بزرگداشت حکیم عمر #خیام
گر در نگری آنچه در اندیشهی اوست
پیکار بزرگ داد با بیداد است.
#فریدون_مشیری
🔷 کانال رسمی فریدون مشیری
🔸 با نظارت مستقیم خانوادهی استاد مشیری
@fereydoonmoshir
❤ 39👏 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
🔶 به مناسبت ٢٨ اردیبهشت ماه، بزرگداشت حکیم عمر #خیام
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
این یک دم عمر را غنیمت شمریم
-خیام
#بیدار
چون صبح نشابور، دلی روشن داشت.
بر جان، ز پرند علم، پیراهن داشت.
همواره پیامآور بیداری بود،
تاریكی خواب جهل را دشمن داشت.
وارستهی دل به زندگانی بسته.
جز مرگ ز دام هر چه باور رسته.
آن لحظه شناس ِ دم غنیمت دان را،
نیروی یقین به زندگی پیوسته.
بیدارتر از روان بیدار جهان،
با نور خرد رفت به دیدار جهان،
چشم از همه سو گشود در كار جهان،
یک ذرّه نبرد ره به اسرار جهان
هرچند به اسرار جهان راه نبرد،
دانست چگونه راه بایست سپرد،
دانست چگونه خوب میباید زیست،
دانست چگونه خوب میباید مُرد!
بسیار ز می اگر سخن گفت و ستود،
می در معنا، نمادی از شادی بود.
دنبال نجات لحظه ها میگردید
جان را به نشاط، رهبری میفرمود.
گر گوش کنی هر سخنش فریاد است
بر خلق، که فریاد به گوشش باد است!
گر در نگری آنچه در اندیشهی اوست
پیكار بزرگ داد با بیداد است.
- #فریدون_مشیری
- از دفتر: " #با_پنج_سخن_سرا "
🔷 تنها کانال رسمی فریدون مشیری
🔸 با نظارت مستقیم خانوادهی استاد مشیری
@fereydoonmoshiri
❤ 30👍 2
#خوانش_شعر_فریدون_مشیری
#شهنامه_چه_میگفت
#به_روایت_سیامک_عالیخانی_چگنی
#فریدون_مشیری
🔹@FereydoonMoshiri
AUDIO-2023-05-15-17-33-20.mp32.80 MB
👍 14❤ 13🕊 1
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
زادروز حکیم #فردوسی
#شهنامه_چه_میگفت
این دفتر دانایی، این طرفه رهآورد،
الهام خداییست که «فردوسی توسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت،
با جان و دل خویش، بیامیخت،
بیاراست، بپرورد؛
*
ده قرن ِ، فزون است که در پهنهی گیتی
میدان شکوهش را،
کس نیست، هماورد!
*
دَه قرن ِ ازین پیش
آیا چه کسی دید که این مَرد
با آتش پنهانش
با طبع خروشانش
سی سال، شب و روز، چهها گفت؟ چهها کرد؟
*
امروز، هنوز از پس ِ ده قرن که این مُلک
در دایرهی دوران گشتهست،
آیا چه کسی داند سیسال در آن عهد
بر این هنری مرد سخنور چه گذشتهست؟
*
انگیزهاش از گفتن شهنامه چه بودهست؟
سیمای اساطیری ایران کهن را
آن روز، چرا گَرد ز رخسار زدودهست؟
سیسال، برای چه، برای که سرودهست!
*
میدید وطن را، که سراپا همه درد است.
میدید که خون در رگ مردُم،
افسرده و سرد است.
آتشکدهها خالی خاموش
آزادی در بند
لبخند فراموش
بیگانه نشستهست بر اورنگ
از ریشه دگرگون شده فرهنگ...
می گفت که: -«هنگام نبرد است»
با تیغ سخن روی بدان میدان آورد.
*
سی سال به پیکار، بر آن پیمان، پیمود
جان بر سر ِ پیکارش فرسود و نیاسود
وجدانش بیدار
ایمانش روشن
جان مایهی شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسبنامهی گردان و دلیران
نظمی که پیافکند،
کاخی که بنا کرد!
*
شهنامه به ایران و به ایرانی میگفت:
- یک روز شما در تنتان گوهر جان بود!
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وان پرچمتان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود!
*
شهنامه به آن مردم خودباخته میگفت:
بار دگر آنگونه توانمند، توان بود،
*
این دفتر دانایی،
این طرفه رهآورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست؛
روح وطن ماست که فردوسی توسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد؛
آنگاه چنین نغز و دلافروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد.
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #تا_صبح_تابناک_اهورایی
🔷 تنها کانال رسمی فریدون مشیری
🔸 با نظارت مستقیم خانوادهی استاد مشیری
@fereydoonmoshiri
❤ 45👍 4🙏 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
Photo unavailableShow in Telegram
به بهانهی 25 اردیبهشت: بزرگداشت فردوسی
این دفتر دانایی، این طرفه رهآورد،
الهام خداییست که «فردوسی توسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت،
با جان و دل خویش، بیامیخت،
بیاراست، بپرورد.
🔷 @fereydoonmoshiri
❤ 28🕊 2👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
« به مناسبت روز جهانی #مادر »
شعر #مادر_داشتن
به قلم شاعرش، زندهیاد #فریدون_مشیری
🔹 @FereydoonMoshiri
❤ 56👍 4🕊 2
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
🔸 #مادر 🔸
تاج از فرق ِ فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت ِ آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز، در انواع ِ نعمت ها و ناز،
شب بُتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب،
روی ِ گیتی را منوّر داشتن
شامگه، چون ماه ِ رویا آفرین،
ناز بر افلاک و اختر داشتن!
چون صبا «در مزرعِ سبز ِ فلک»
بال در بال ِ کبوتر داشتن
حشمت و جاه ِ سلیمان یافتن،
شوکت و فَـرِّ سکندر داشتن.
تا ابد در اوج ِ قدرت زیستن
مُلک ِ هستی را مسخّر داشتن؛
بر تو ارزانی، که ما را خوشتر است
لذّت ِ یک لحظه: مادر داشتن.
#فریدون_مشیری
از دفتر: #تشنه_طوفان
🔹کانال رسمی فریدون مشیری:
@fereydoonmoshiri
❤ 45👍 7👏 1
#اشک_پنهان
ندانم ندانم که در مرگ دوست
چه با این دل ناشکیبا کنم
نه یارا که بهت گران بشکنم
نه نیرو که بغض نهان وا کنم
چه حاصل که این چشمهی خشک را
از این ابر اندوه، دریا کنم
دلی خسته دارم به خویشم گذار
که هی آه با ناله سودا کنم
رها کن که این غم نه آنگونه است
که با آن توانم مدارا کنم
رها کن سر مانده بر سینه را
توانم مگر سوی بالا کنم
نه دشنام بر چرخ گردون دهم
نه پرخاش بر طاق مینا کنم
بنالم، کزو روی گرداندهام
چرا تکیه بر ناتوانا کنم؟
درین جمع گریان کجا میروم؟
کجا بایدت باز پیدا کنم؟
تویی؟ مینهندت به تابوت و خاک؟
منم؟ میبرندم تماشا کنم؟
چه بی چشم و روی است دنیای دون
بده خاک بر فرق دنیا کنم!
تو هرگز نمیمیری ای جانِ پاک
به مرگِ تو، که مرگ تو حاشا کنم
یکی چون تو همصحبت پاکدل
نه پیدا دگر جز به رویا کنم
تو بودی که من واژهی مهر را
توانستم این گونه معنا کنم
تو بودی که گفتی به جادوی شعر
سفر از زمین تا ثریا کنم
شکوهش ز شیرینی لطف توست
به شعری اگر شور برپا کنم
مرا قسمت این شد که در مرگ دوست
بمانم دریغا دریغا کنم
بمانم که بغض فرو خورده را
به این اشک ِ پنهان مداوا کنم
توانم که خاموش مانم، ولی
دلی باید از سنگ ِ خارا کنم
مرا نیز چشم انتظار است مرگ
اگر چند امروز و فردا کنم!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #نوایی_هم_آهنگ_باران
❤ 56👍 10🕊 4😢 1
از شنیدن خبر ناگوار درگذشت آقای روزبه کیاییان فرزند آقای حسن کیاییان مدیر محترم نشر چشمه بسیار متاسف شدیم.
به همه خانواده تسلیت میگوییم.
برای خانواده گرامی ایشان آرزوی شکیبایی و سلامتی داریم.
روانشان شاد، یادشان گرامی.
از طرف خانواده زندهیاد فریدون مشیری
🕊 67😢 35❤ 16🙏 9👍 3
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
▫️هر کودکی که به دنیا میآید حامل برات امیدی است
که شاید نجات بشریت به دست او باشد. ( #تاگور )
🔸 #فریادهای_سوخته
من با کدام دل به تماشا نشستهام
-آسوده-
مرگ آب و هوا و نبات را
مرگ حیات را؟
◽️
من با کدام یارا
در این غبار سنگین
مرگ پرندهها را
خاموش ماندهام؟
◽️
در انهدام جنگل.
در انقراض دریا.
در قتل عام ماهی
من با کدام مایه صبوری
فریاد برنداشتهام،
-آی! ...؟
◽️
پیکار «خیر» و «شر»
کز بامداد روز نخستین،
آغاز گشته بود،
در این شب بلند به پایان رسیده است!
خیر از زمین به عالم دیگر
گریختهست!
وین خون گرم اوست، که هر جا که بگذریم
بر خاک ریختهست!
◽️
در تنگنای دلهره، اینک
-خاموش و خشمگین- به چه کاریم؟
فریادهای سوختهمان را
در غربت کدام بیابان
از سینههای خسته برآریم؟
◽️
ای کودک نیامده! ای آرزوی دور
کی چهره مینمایی؟
ای نور مبهمی که نمیبینمت درست
کی پرده میگشایی؟
◽️
امروز دستگیر، که فردا
از دست رفته است
انسانِ خستهای که نجاتش به دست توست.
#فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
🔷 کانال رسمی فریدون مشیری:
@FereydoonMoshiri
T.me/FereydoonMoshiri
❤ 35👍 11🕊 2👏 1
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
Photo unavailableShow in Telegram
اول اردیبهشت:بزرگداشت #سعدی
او پادشاه ملک سخن بود،
بیگمان.
«روی زمین گرفته به تیغ سخنوری»
با منکرش بگو که بیا روبرو کنیم!
با مدعی بگو، بنشیند به داوری.
🔷 کانال رسمی فریدون مشیری:
@FereydoonMoshiri
❤ 57👍 7
Repost from فریدون مشیری _ کانال رسمی
◽️به بهانهی اول اردیبهشت، روز بزرگداشت #سعدی شیرازی شعری بخوانیم در ستایش او به قلم زنده یاد فریدون مشیری:
🔸 #همراه_آفتاب
(دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردهست عاقلی- سعدی)
همراه آفتاب جوانی،
وقتی جوانه میزد در من نهال عشق،
دست دلم به دامن شعرش رسیده بود.
میخانهی غزل!
شعری که عشق،
ــ گرم و درخشان ــ چو آفتاب،
از مشرق طلایی آن سر کشیده بود.
شعری که آن زمان و، همیشه
در چشم من
«ز رحمت محض آفریده» بود.
◽️
پر میکشید روح پر از التهاب من
از تشنگی به سوی غزلهای او، نخست
در مکتب محبّت او، حرف عشق را
تا درس پاک سوختن، آموختم درست.
در دفتر ستایش نیکویی،
در نامهی پرستش زیبایی،
آموختم چگونه به محبوب بنگرم!
آموختم چگونه به سودای یک نگاه
از جان و مال و زندگی خویش بگذرم.
آموختم چگونه
در پیش او بمیرم و دم برنیارم!
آموختم چگونه بر اندام واژهها
از سوز آرزو
آتش درافکنم
آموختم که
شور درون را
شیرین بیان کنم.
◽️
همراه آفتاب جوانی،
آن عاشقانههای دلاویز،
آرام ، چون نسیم،
در تار و پود جان و دل من وزیده بود.
◽️
زان پس که هرچه قول و غزل داشت،
همچو جان،
در پردههای حافظه، در خاطرم، نشست؛
راه مرا به بوی «گلستان» خویش بست!
چندی در آن بهشت طربناک، مست مست،
چون او برفت دامنم از بوی گل ز دست.
دریایی از لطافت و دنیایی از هنر
آمیخته به آن سخنان گزیده بود.
◽️
اما، تمام عمر،
من بودم و هوای خوش «بوستان» او.
روشنترین ستاره،
در کهکشان او
«آرام جان و انس دل و نور دیده» بود.
در نغمههای بر شده از ساز جان او،
آیین رستگاری انسان، درین جهان،
گلبانگ آدمیت،
قانون مردمی،
راه رهایی بشریت.
دنیای آرمانی،
در شأن آدمی،
گفتی مگر کلام و پیام پیمبران
در گوهر زبان و بیانش دمیده بود.
◽️
او پادشاه ملک سخن بود،
بیگمان.
«روی زمین گرفته به تیغ سخنوری»
با منکرش بگو که بیا روبرو کنیم!
با مدعی بگو، بنشیند به داوری.
◽️
حیران بینیازی اویم،
که با نیاز
«وجه کفاف» بود اگر نامعیناش
«سیمرغ» بود و «قاف قناعت» نشیمنش
با «دست سلطنت» که بر اقلیم شعر داشت؛
«پای ریاضتش همه در قید دامنش»!
میگفت با غرور:
«گر گوییام که سوزنی از سفلهای بخواه،
چون خارپشت، بر بدنم موی، سوزن است!
صد ملک سلطنت به بهای جوی هنر،
منت بر آن که میدهد و حیف بر من است»!
روحی بزرگ،
در تن او، آرمیده بود.
◽️
طبعی بلند، پاک،
آزاده،
همتای آفتاب، و لیکن
افتاده، همچو خاک!
هرگز کسی نبود چو او در سخن دلیر،
حق گوی و حق پذیر.
◽️
می گفت شاه را
در پردهی نصیحت و مهر و فروتنی ــ
بخت تو هم بلند، که هم عصر با منی
آن شاعر روندهی بیدار ِ ره شناس
تنها همین نه راهبر نوجوانیام
همواره و هنوز و همیشه
آموزگار، در سفر زندگانیام.
◽️
بانگ بلند اوست،
از پشت قرنها:
«دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار، بد مکن که نکردهست عاقلی»
بانگ بلند اوست که اینک جهانیان
هرجا به احترام ازو نام میبرند:
فرزندگان یک پدر و مادرند خلق
اعضای یک تناند، که یک پیکراند خلق
از یک تبار و یک گهرند و برابرند.
از یکدگر نه هیچ فروتر نه برترند.
◽️
در روزگار ما که «بنی آدم»، -ای دریغ-
چون گرگ، یکدگر را
هر روز میدرند؛
بر من چو آفتاب جهانتاب روشن است
دنیا به این تباهی و درماندگی نبود،
یک بار اگر نصیحت او را شنیده بود!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #با_پنج_سخن_سرا
🔷 تنها کانال رسمی فریدون مشیری
🔸 با نظارت مستقیم خانوادهی استاد مشیری
@fereydoonmoshiri
Telegram.me/fereydoonmoshiri
❤ 37👍 10
