شعر و متون عربی معاصر
رفتن به کانال در Telegram
2025 سال در اعداد

13 574
مشترکین
-624 ساعت
-337 روز
-13630 روز
آرشیو پست ها
Photo unavailableShow in Telegram
بانو
تنت بهار و
هر دندانت کبوتریست
که آواز میخواند به نامم...
صحرایی شو
و درآغوشم گیر
تا مرا تاریخی باشد از تندر...
میپرسم
آیا عشق تنها جاییست
که مرگ نمیآیدش؟
.
#آدونیس
مترجم #صالح_بوعذار
#کتاب_دگردیسیها_و_کوچ_در_اقالیم_روز_و_شب.
#نشر_شالگردن
https://b2n.ir/j13509
لینک تهیه کتاب از وبسایت نشر شالگردن👆
دوستان و یاران همراه
اگر به دنبال کالاهای ضروری و درجه یک با قیمت مناسب هستید، حتما به این صفحه در اینستاگرام سر بزنید و کالای مورد نیاز خود را سفارش دهید 🥰🥰
https://instagram.com/nano_anline_shop?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Photo unavailableShow in Telegram
نراك في كل مكان... تحيا فينا ولنا، وأنت لا تدري، ولا تعلم!
----------------
تو را همه جا میبینیم.... در وجود ما و برای ما زندهای، تو اما خبر نداری و نمیدانی!
#محمود_درويش
ترجمه: #محمد_حمادی
■ لذكرى استشهاد غسان كنفاني / ٨ / من تمّوز ١٩٧٢ 🖤
■به بهانهی ۸ ژوئیه ۱۹۷۲، سالروز شهادت غسان کنفانی، نویسنده و مبارز نامدار فلسطینی 🖤
@sherarabimoaser
لا المجرى يأخذني
لا القرار يستبقيني
أنا التموّج، جدلّ بين الماء ونفسه..
--------------------
نه جریان میبَرَد مرا
نه سکون نگاهم میدارد
تلاطمام من، جدالی میانِ آب و خویشتناش..
#آدونیس
ترجمه: #محمد_حمادی
@sherarabimoaser
Repost from شعر و متون عربی معاصر
مُحزِن جدا بعد كُلّ هذه المُحاولات، أنْ تفشَل في العَودة إلى شَكلك القَديم.. لا الوَقت ولا النَّاس ولا الأغاني والليل قادرين على هَدم شيء قد بَناهُ الحُزن.
-------------------------
خیلی غمانگیز است که بعد از تمام این تلاشها، در بازگشت به وضع سابق خود ناکام بمانی.. نه زمان، نه آدمها و نه ترانهها و شب، توانِ ویرانکردنِ چیزی را ندارند که اندوه ساخته است.
منقول
ترجمه: #محمد_حمادی
@sherarabimoaser
وقال لي: حُسن الظن طريق من طرق اليقين.
-------------------
و گفت: خوشگمانی راهی از راههای رسیدن به یقین است.
#النفري
ترجمه: #محمد_حمادی
@sherarabimoaser
.
منتشر شد.
«آبلهرو در آیینهی یونگ»
صالح بوعذار
.
میخائیل نعیمه (۱۹۸۸-۱۸۸۹) از ادیبان بزرگ مهاجر و عضو ( الرابطة القلمية) و از منتقدان و اندیشمندان برجسته ی ادبیات معاصر عربی به شمار می رود. از وی آثار فراوانی به یادگار مانده است که از جمله ی آنها می توان به: مذکرات الارقش (خاطرات آبله رو)، الدروب، المراحل، الغربال، فی الغربال الجدید، زاد المعاد، احادیث مع الصحافه، سبعون در سه جلد، جبران خلیل جبران (زندگینامه و تحلیل شخصیت) کرم علی الدرب، یا ابن آدم، مرداد اشاره کرد.
داستان «خاطرات آبله رو» از جمله آثاری است که میخائیل نعیمه از خلال آن با نگاهی صوفیانه_ روانشناختی به هستی و جهان پیرامون و مناسبات انسان ها نگریسته است. میخائیل کتاب خاطرات آبله رو (مذکرات الارقش) را در سال (۱۹۴۹) منتشر کرد. قهرمان داستان «خاطرات آبله رو» برای کسب فردیت و گشودن مسیر تعالی خویش، عازم سفری درونی میشود. «آبله رو» در واقع فرافکنی ای از شخصیّت خود نویسنده است. «آبله رو» به عنوان راوی داستان، به صورت حدیث نفس و مونولوگ و با مخاطب قرار دادن نفس کلی، انسان و جهان پیرامون را مورد تحلیل و تامل قرار می دهد. «آبله رو» حکایت انسانی است که از دیو و دد ملول است و در آرزوی انسان است. انسان آرمانی ای که در میان مناسبات تنگ و تاریک زمینی یافت نمی شود. خاطرات آبلهرو دعوتی است به دنیای درون، دنیایی که در آن هاله اثیری سکوت، تمام فضای روح و روان انسان را پر می سازد. در این اثر درد شناختن خویشتن خویش موج می زند و تمام دردها در مقابل این درد اصیل رنگ می بازند. اصولا در این واکاوی خویشتن است که انسان موفق به کشف دنیای درونی خویش می شود.
میخائیل در این اثر می خواهد بگوید که برای رسیدن به فردیّت؛ باید مواجهه ای جانانه و ژرفی با درون داشته باشیم و این امر از رهگذر سکوت، درنگ و تامل در هستی و انسان حاصل میشود. شخصیّت «آبله رو» خیالین و برساخته ی اندیشه و آرزوی میخائیل نعیمه است. میخائیل تمام تلاش خود را بکار گرفته است تا اندیشه، دردها، تاملات و تجربه های صوفیانه خویش را از خلال شخصیّت «آبله رو» بیان کند. این اثر در واقع سرگذشت و حدیث نفسی است که صبغه ای روایی بر آن سایه افکنده است که این امر ما را به دنیای درون و روانشناسی و ناخودآگاهی سوق میدهد. از این رو، داستان خاطرات آبله رو، را از منظر کهن الگویی تحلیل و واکاوی کرده ایم و برابرنهاد کهن الگوهای «قهرمان»، «آنیما»، «سفر»، «فردیّت» و «تولد مجدد» تبیین شده اند. همچنین به نمادهای کهن الگویی پرداخته شده است.
این کتاب به علاقه مندان به مباحث کهن الگویی و بینارشته ای پیشنهاد می شود.
.
#آبله_رو_در_آیینهی_یونگ
#صالح_بوعذار
#ویراستار_شادیه_غفاری
#نشر_دالاهو
#نقد_کهنالگویی
چاپ اول: بهار ۱۴۰۲
۱۵۴ صفحه
قیمت: ۲۱۵۰۰۰ هزار تومان.
https://b2n.ir/n17666
.
لینک تهیهی کتاب «آبلهرو در آیینهی یونگ» از فروشگاه کتاب چراغک. 👆
وأحـبّهــا وتـحـبُّـنـي
ويحبّ ناقتَها بعيري
---------------
دوستش دارم و دوستم دارد
شترم هم عاشقِ ناقهی اوست
#المنخل_اليشكري (شاعر و دریانورد عصر جاهلی)
ترجمه: #محمد_حمادی
@sherarabimoaser
Photo unavailableShow in Telegram
آنچه را میدانم اینکه من به نوشتن برای تو ادامه خواهم داد
و تو همچنان دور خواهی ماند.
#غسان_کنفانی
ترجمه: #فؤاد_راهی_مالکی
@sherarabimoaser
بَعدَ مُنتَصف الليل يا حبيبتي
تَعالي اُحَدّثُكِ عَنْ وَحدَتي
و حدّثيني عَنْ عيونك الحَزينَة...
----------------------
عزیزِ من...
پس از نیمهشب، بیا تا از تنهاییام با تو بگویم
و تو نیز از چشمان غمگینت بگو...!
#منقول
ترجمه: #زهرا_ایزدینیا
@sherarabimoaser
"اندوهی در روشنای ماه"
ای بهارِ آینده از چشمهایش
ای قناری مسافر در روشنای ماه
مرا
به سوی او ببر؛
چونان شعر عاشقانهای
یا
زخم خنجری.
من
آواره و زخمیام
باران را
و نالهی موجهای دور را،
دوست میدارم
از عمیق خواب بیدار میشوم
تا به زانوی زنی شیرین،
که شبی او را در خواب دیدهام،
بیندیشم
و دمادم شراب بنوشم وُ
شعر بسرایم.
به محبوبم،
-آن بانوی دهان مست و ابریشمین پا-
بگو
که بیمارم وُ مشتاق اویم
من،
رد پاهایی
بر دلم میبینم!
.
شاعر #محمد_الماغوط
برگردان: #صالح_بوعذار
دکلمه: #علی_حلاجی
بر روی قطعهی Poland اثر Ólafur Arnalds
.
@khonyaaykhamoshi
4_5805429129893382023.mp34.37 MB
آه بلقیس!
میشکافدم «اندوه»
بیروت که تو را کشته... نمیداند ژرفنای جنایتِ خویش
و بیروتی که روزی عاشقت بوده/
نمیداند معشوقهی خویش کشته وُ
خاموش کرده، نورِ ماه...
آه بلقیس!
آی بلقیس!
عزیزکم بلقیس...
بر تو میگریند تمامِ ابرها...
حال، که مویه کند بر ما؟
آه بلقیس
چهسان در سکوت کوچیدی وُ
دست خویش در دستم ننهادی؟
.
#نزار_قبانی
ترجمه: #صالح_بوعذار
@sherarabimoaser
يا فؤادي، أأنتَ جذوة نارٍ
كلما هبّت رياحٌ تشبُّ؟
----------------------
ای دل من، تو آیا پاره آتشی هستی؟!
با هر وزش بادی شعلهور میشوی..
#محمد_مهدي_الجواهري
ترجمه: #فؤاد_راهی_مالکی
@sherarabimoaser
دکتر جمشیدی مترجم:
باسلام خدمت اساتید، پژوهشگران و دانشجویان محترم حوزه زبان و ادبیات عربی.
به اطلاع می رساند؛ باعنایت به دریافت مجوز مجله «مطالعات میان رشته ای در زبان و ادبیات عربی» ( Interdisciplinary studies in Arabic language and literature ) توسط دانشگاه زابل، صمیمانه، از تمامی اساتید، اندیشمندان و پژوهشگران گرامی، جهت ارسال مقالات (فارسی و عربی) خود، به این نشریه دعوت به عمل می آید.
بررسی، داوری و انتشار مقالات رایگان می باشد.
به انضمام، فراخوان مجله ارسال می گردد.
آدرس سایت مجله:
jisall.uoz.ac.ir
رایانامه مدیر مسئول:
ali_habibi@uoz.ac.ir
رایانامه مجله:
jisall@uoz.ac.ir
با سپاس فراوان
علی اصغر حبیبی؛ مدیر مسئول مجله مطالعات میان رشته ای در زبان و ادبیات عربی
نمایش همه...
عزیزان و یاران همراه جهت تهيه کتاب شعر دوزبانه أفقٌ یمتدُّ (افقی بیکران) سرودهی دکتر سعید الزبیدی، شاعر صاحبنام از کشور عراق
و
کتاب دو زبانه وجوهٌ تتدلّى من نافذة الحدیث (چهره هایی آویخته از دریچه سخن) - مجموعه شعری از نویسنده و شاعر خوشذوق اهل سوریه خانم خَوله سامی سلیقه،
با ترجمه محمد حمادی
را در نمایشگاه کتاب تهران و به آدرس زیر تهیه بفرمایید:
ناشران عمومی، سالن 3- راهروی 16- غرفه 5- نشر مانیان
@sherarabimoaser
.
۱.
سخنگویم؟ از چه؟
و به کدامین سوی ره سپارم؟
پرسیدمت
ای مرغک بحری
ای موجْسوار آبی دریا.
هرگز. که میگوید پرسیدهام وُ که گفت:
مینگرم بحر وُ سخن میگویم
مرغ دریا را؟
نبودهام هرگز
نرفتهام هرگز
نگفتهام هرگز
نقض میکنم خویشتن
و میافزایم به قاموسم:
زبانم هیچگاه نبوده از آن،
باری، دهانم هیچگاه نبوده دهانم.
آه!
ای ستاره ویرانی،
ای گُلِ خون.
۲.
زنی
که خواهانِ توست در بسترِ خویش،
درختیست سرشار از آشیانههای خواهش
و زنی،
که پذیرای تو میگردد در بسترت
پرندهایست مهاجر...
۳.
من کاکلی اندوهم/ من گرگ شادمانیام
ای سر برآورده از این آسمان/
تو زخمِ جاری دگری
یا رنگین کمانی؟
۴.
میخمند
درختانی
تا وداع گویند.
میشکفد شکوفهای، فخر میفروشد وُ
پایین میآورد
برگهایش
تا وداع گوید.
راههایی،
بسان فاصلههای میان تنفس؛
و بدرود میگویند کلمات.
به تن میکند پیکری تنپوش شن وُ
فرو میافتد
در بیابانش
تا وداع گوید
برگی،
دلدادهی دوده وُالفبا وُ شاعران،
بدرود میگوید وُ نیز،
بدرود گفت چکامه.
۵.
اینک
چه مینگری وُ کدامین معنا میجویی؟
باور داری آیا/
مییابیاش وُ میبینی،
آن که برادر باشد تو را وُ گوش دَهدَت؟
آواز خواهیم خواند
تا زمانِ سر زده/
دری باشد وُ باد،
کلیدی
که نهاده باشیم در وی؛
شرر اسرار
و فرو میافکندش عشقمان
در آغوشت.
۶.
پیکرهایی که میخواندشان قاتل چونان لطیفهای،
پوسیده استخوانهایی
این گوشتپاره، سر کودکیست یا تکّهی اخگری؟
این که مینگرم پیکر است یا کالبدی ِگلین؟
میخمم؛
چشمانی میدوزم وُ
پهلویی رفو
چهبسا یاریام کند گمان وُ
ره بنمایدم روشنی حافظه!
۷.
سیهگشت بهار در حافظهی زمین/زمستان
آنسان که مینگاردش مرگ: احتضاریست یا خونریزی؛
یکی روزگار برون میآید از آبگینهی جَبر وُ از کفَ قضا/
روزگار سرگشتگی/
بداههگوی زمان است وُ هوا را نشخوار؛
چهسان، از کجا بشناسیدش؟
قاتل بیچهرهایست/ تمام چهرهها از آنِ اویند...
۸.
بوزینهای بنشسته بر صخرهی پیشگویی/
مینگرد مرا، گویی قدیس ویام:
گویم آیا اسماعیل آتش من است وُ هاجر،
سرایم؛
و ابراهیم، خنکا؟
او را چه گویم؟ آیا دعوی خدایی کنم؟
و فریاد کنم بهشت خویش:
«حوا»، سیب وُ «آدم» شهوت است وُ
مرگ، کلید آسمان؟
آیا گویم: مرا اینجا پاییست وُ آنجا، دستی
و مرا اسبانیست در باد؟
۹.
بارها گفتهام شعر تهنشین شده در حافظهام را:
کدامین ارّه بر گردنم
تقریر میکند آیهی سکوت را بر من؟
برای که روایت کنم خاکسترم را؟
.
#کتاب_محاصره
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار
#نشر_روزنه
قیمت: ۱۲۵۰۰۰ هزار تومان.
چاپ اول: بهار ۱۴۰۲
.
لینک تهیه کتاب با ۲۰ درصد تخفیف، از وبسایت نشر روزنه.
