fa
Feedback
Lovely English

Lovely English

رفتن به کانال در Telegram

مدیر کانال👇استادبكتاش @parisabaktash لاولي ❤️انگليش شعبه اي ندارد. . چت👇 https://t.me/joinchat/AAAAAELWrHZWKcudTFLLkQ اينستاگرام👇 https://instagram.com/_u/lovely.english لينك كانال👇 https://telegram.me/joinchat/Bm3qyz4nqMq4CpPu4e4DcA

نمایش بیشتر
2025 سال در اعدادsnowflakes fon
card fon
34 673
مشترکین
-1024 ساعت
-857 روز
-32330 روز
آرشیو پست ها
💢 چند عبارت رسمی و غیررسمی برای درخواست کردن در انگلیسی همراه با ترجمه فارسی آوردم: 🔹 عبارات رسمی (Formal) 1 . Could you please help me with this? ممکنه لطفاً در این زمینه به من کمک کنید؟ 2. I would appreciate it if you could send me the details. قدردان خواهم بود اگر بتوانید جزئیات را برایم ارسال کنید. 3. Would you mind giving me some advice? ممکنه لطف کنید و کمی راهنمایی‌ام کنید؟ 4.I was wondering if you could explain this point. می‌خواستم بدونم آیا می‌تونید این نکته رو توضیح بدید؟ 🔹 عبارات غیررسمی (Informal) 1. Can you help me with this? می‌تونی تو این کار کمکم کنی؟ 2.Can I borrow your book? میشه کتابتو قرض بگیرم؟ 3. Could you give me a hand? می‌شه یه دستی بهم بدی؟ (یعنی کمکم کنی) 4.Do me a favor, please. یه لطفی در حقم بکن، لطفاً. 👉 نکته: در مکالمه‌های کاری و رسمی بهتره از Could you... / Would you mind... استفاده بشه. در مکالمه دوستانه یا روزمره معمولاً از Can you... / Do me a favor... استفاده می‌کنن. @basicenglishleaerner
نمایش همه...
9🙏 1
✨ متن انگلیسی: In the future, I will travel to different countries, learn new languages, and work as a professional tour guide. I am also going to start my own YouTube channel about culture and history. One of my dreams is that I will write a book about my travel experiences. 📝 ترجمه فارسی: در آینده، به کشورهای مختلف سفر خواهم کرد، زبان‌های جدید یاد خواهم گرفت و به عنوان یک راهنمای گردشگری حرفه‌ای کار خواهم کرد. همچنین قصد دارم یک کانال یوتیوب درباره فرهنگ و تاریخ راه‌اندازی کنم. یکی از رویاهایم این است که کتابی درباره تجربیات سفرم بنویسم. 🔍 تحلیل لغت: travel = سفر کردن different countries = کشورهای مختلف learn new languages = یاد گرفتن زبان‌های جدید professional tour guide = راهنمای گردشگری حرفه‌ای start my own YouTube channel = راه‌اندازی کانال یوتیوب خودم culture and history = فرهنگ و تاریخ dreams = رویاها experiences = تجربیات 📚 تحلیل گرامر: 📍I will travel / I will write → آینده ساده (Simple Future) با will + verb 📍I am going to start → آینده نزدیک (Be going to) برای چیزی که برنامه‌اش از قبل وجود دارد. 📍One of my dreams is that I will write... → جمله موصولی و ترکیب حال ساده + آینده. استفاده از and برای اتصال افعال هم‌زمان در آینده. @lovely_english
نمایش همه...
13🥰 2🙏 1
Repost from TgId: 1231978485
What does the word “expand” mean? معنی کلمه expand چیه؟Anonymous voting
  • expect
  • extend
  • explain
0 votes
7🙏 4👍 3
💢این ۱۰ جفت واژه انگلیسی که فقط در یک حرف با هم تفاوت دارند، همراه معنی فارسی‌شون: 1. cat — cut گربه — بریدن / کوتاه کردن. (تفاوت: حرف وسط a → u) 2.bat — bit خفاش / چوب بیسبال — گاز زد / مقدار کمی. (تفاوت: حرف وسط a → i) 3.pan — pen تابه — خودکار / قلم. (تفاوت: حرف وسط a → e) 4.ship — shop کشتی — مغازه / فروشگاه. (تفاوت: سومین حرف i → o) 5.night — light شب — نور / روشنایی. (تفاوت: حرف اول n → l) 6. form — farm شکل / فرم — مزرعه. (تفاوت: دومین حرف o → a) 7.stone — store سنگ — مغازه / ذخیره کردن. (تفاوت: چهارمین حرف n → r) 8.hear — heat شنیدن — گرما / گرم کردن. (تفاوت: آخرین حرف r → t) 9.lead — load رهبری/سرب — بار / بارگذاری کردن. (تفاوت: دومین حرف e → o) 10.close — chose بستن/نزدیک — انتخاب کرد (گذشته choose). (تفاوت: دومین حرف l → h) @lovely_english
نمایش همه...
14👏 2
📍چند فعل عبارتی (phrasal verb) شبیه run out of که پرکاربرد هستن و معنی‌شون شبیه «تمام شدن یا کم آوردن چیزی» هست برات می‌ذارم: 💢use up معنی: مصرف کردن کامل چیزی مثال: I’ve used up all the paper for printing. یعنی: همه کاغذهای چاپ رو مصرف کردم. 💢finish off معنی: تمام کردن چیزی تا آخر مثال: She finished off the cake by herself! یعنی: خودش کیک را کامل تمام کرد! 💢get through معنی: تمام کردن چیزی، معمولاً کار یا مواد مثال: We got through all the cookies in one day. یعنی: تمام شیرینی‌ها را در یک روز تمام کردیم. 💢burn through معنی: سریع مصرف کردن چیزی مثال: He burned through his savings in just a few months. یعنی: در عرض چند ماه پس‌اندازش را تمام کرد. 💢be out of معنی: نداشتن چیزی، تمام شدن چیزی مثال: We are out of milk. یعنی: شیرمون تموم شده. @lovely_english
نمایش همه...
9🙏 2
پیج اینستاگرام زبان انگلیسی ما رو دنبال کنید👇👇 https://instagram.com/_u/lovely.english کلی پست آموزشی خوب داریم اینجا☝️☝️☝️☝️
نمایش همه...
2
اینجا برات ۱۰ تا collocation پرکاربرد (در حد متوسط) می‌نویسم همراه با معنی فارسی: make a decision = تصمیم گرفتن do homework = انجام دادن تکالیف take a break = استراحت کردن catch a cold = سرما خوردن give a speech = سخنرانی کردن have lunch = ناهار خوردن lose weight = وزن کم کردن miss the bus = اتوبوس را از دست دادن spend time = وقت گذراندن pay attention = توجه کردن @lovely_english
نمایش همه...
18
✨ English text: "Every small step you take brings you closer to your big dreams. Never stop moving forward." 🇮🇷 ترجمه فارسی: «هر قدم کوچکی که برمی‌داری، تو را به رویاهای بزرگت نزدیک‌تر می‌کند. هیچ‌وقت از حرکت به جلو دست نکش.» 📘 نکته گرامری (Grammar): جمله‌ی "brings you closer" در زمان حال ساده (Present Simple) است. کاربرد: برای بیان حقیقت‌های کلی یا چیزهایی که همیشه درست‌اند استفاده می‌شود. اینجا یعنی هر قدم کوچک، همیشه تو را نزدیک‌تر می‌کند. 📝 نکته لغت (Vocabulary): closer = نزدیک‌تر → صفت مقایسه‌ای (Comparative Adjective) از close. فرمول: صفت کوتاه + -er = مقایسه‌ای (مثلاً: strong → stronger). @lovely_english
نمایش همه...
8🙏 3👌 1
Repost from TgId: 1231978485
If she ....... harder, she ...... the exam last month.Anonymous voting
  • a) studies / passes
  • b) had studied / would have passed
  • c) studied / will pass
0 votes
👍 7😢 1
🌺 پیشوندهای متضادساز (negative prefixes) در انگلیسی برای منفی کردن یا ساختن واژه‌های متضاد استفاده می‌شن. این‌ها پرکاربردترین‌ها هستن: 1. un- 👉 معمول‌ترین پیشوند برای ساخت متضاد صفات. happy → unhappy (خوشحال → ناخوشحال) known → unknown (شناخته شده → ناشناخته) 2. in- 👉 بیشتر برای صفاتی که با "l" یا "m" شروع می‌شن. correct → incorrect (درست → نادرست) visible → invisible (قابل دیدن → نامرئی) 🔹 دقت کن: بسته به حرف بعدی، شکل تغییر می‌کنه: il- → illegal (قانونی → غیرقانونی) im- → impossible (ممکن → غیرممکن) ir- → irregular (منظم → نامنظم) 3. dis- 👉 بیشتر برای فعل‌ها و بعضی صفت‌ها. agree → disagree (موافقت کردن → مخالفت کردن) appear → disappear (ظاهر شدن → ناپدید شدن) 4. non- 👉 برای حالت رسمی و علمی‌تر. sense → nonsense (معنا → بی‌معنا) smoker → non-smoker (سیگاری → غیرسیگاری) 5. mis- 👉 بیشتر برای فعل‌ها، به معنی "اشتباه". understand → misunderstand (فهمیدن → بد فهمیدن / سوء‌تفاهم کردن) lead → mislead (هدایت کردن → گمراه کردن) @lovely_english
نمایش همه...
👍 10 1🙏 1
📍English Tip 1: In English, "advice" is uncountable. We don’t say an advice, we say a piece of advice. فارسی: کلمه‌ی advice غیرقابل‌شماره‌ست. نمی‌گیم "an advice"، بلکه می‌گیم "a piece of advice" یعنی "یک نصیحت". 📍English Tip 2: Use "interested" for feelings, and "interesting" for things. 👉 I am interested in art. 👉 Art is interesting. فارسی: از interested برای احساسات خودمون استفاده می‌کنیم، و از interesting برای توصیف چیزها. 📍English Tip 3: We say do homework, not make homework. فارسی: برای "انجام دادن تکالیف" می‌گیم do homework نه make homework. @lovely_english
نمایش همه...
8👍 3
لغات در نقش اسم و فعل : 1.Play 🎭 اسم (Noun): بازی / نمایش Example: The children are watching a play. (بچه‌ها دارند یک نمایش را تماشا می‌کنند.) فعل (Verb): بازی کردن / نواختن / اجرا کردن Example: They play football every Friday. (آنها هر جمعه فوتبال بازی می‌کنند.) 2.Work 💼 اسم (Noun): کار / شغل Example: He has a lot of work to do. (او کار زیادی برای انجام دادن دارد.) فعل (Verb): کار کردن Example: She works in a hospital. (او در یک بیمارستان کار می‌کند.) 3.Run 🏃 اسم (Noun): دو / مسیر دویدن Example: I go for a run every morning. (هر صبح برای دو می‌روم.) فعل (Verb): دویدن Example: She runs very fast. (او خیلی سریع می‌دود.) 4.Drink 🥤 اسم (Noun): نوشیدنی Example: Would you like a drink? (یک نوشیدنی می‌خواهید؟) فعل (Verb): نوشیدن Example: I usually drink water with my meals. (من معمولاً همراه غذایم آب می‌نوشم.) 5.Watch ⌚ / 👀 اسم (Noun): ساعت مچی Example: He bought a new watch. (او یک ساعت مچی جدید خرید.) فعل (Verb): تماشا کردن Example: We watched a movie last night. (ما دیشب یک فیلم تماشا کردیم.)
نمایش همه...
2👎 1
🔹 Vacuum (به‌تنهایی به عنوان فعل) = جاروبرقی کشیدن مثال: I need to vacuum the floor. باید کف رو جاروبرقی بکشم. 🔹 Vacuum cleaner (اسم) = دستگاه جاروبرقی مثال: Our vacuum cleaner is very old. جاروبرقی ما خیلی قدیمیه. یعنی: ✨وقتی می‌گی vacuum → داری از عمل جاروبرقی کشیدن حرف می‌زنی. ✨وقتی می‌گی vacuum cleaner → خود دستگاه جاروبرقی رو می‌گی. @lovely_english
نمایش همه...
13🙏 4👏 2
🌸 یه نکته گرامری ساده و پرکاربرد در سطح متوسط 👇 نکته: تفاوت Present Perfect و Past Simple 💢Past Simple (گذشته ساده)برای کاریه که تمام شده و زمان مشخص داره. ✅ I visited Paris last year. (من پارسال پاریس رو بازدید کردم. زمان مشخصه: last year) 💢Present Perfect (حال کامل یا ماضی نقلی( برای کاریه که در گذشته انجام شده ولی اثر یا ارتباطش هنوز هست یا زمانش دقیق مشخص نیست. ✅ I have visited Paris. (من پاریس رو دیده‌ام. زمان مشخص نمی‌کنیم، تجربه‌ رو می‌گیم.) 🔑 فرمول‌ها: Past Simple: Subject + Verb (V2) Present Perfect: Subject + have/has + Past Participle می‌خوای برات چندتا تست کوچیک با این نکته بسازم تا تمرین هم داشته باشی؟ @lovely_english
نمایش همه...
👍 16 4
Repost from TgId: 1231978485
معنی کلمه‌ی "خجالتی" به انگلیسی کدام است؟Anonymous voting
  • A)ship
  • B) shine
  • C) shy
  • D) shop
0 votes
6🙏 2
Photo unavailableShow in Telegram
برخی کلمات رسمی و غیر رسمی #قسمت_دوم @lovely_english
نمایش همه...
12👏 3
Photo unavailableShow in Telegram
برخی کلمات رسمی و غیر رسمی #قسمت_اول @lovely_english
نمایش همه...
7👏 3
✨ "Dream big, start small." ✨ «بزرگ رویا ببین، اما از کوچک شروع کن.» 🌿 "Every day is a new chance." 🌿 «هر روز یه فرصت جدیده.» 🔥 "Turn your pain into power." 🔥 «دردتو به قدرت تبدیل کن.» 🌟 "Progress, not perfection." 🌟 «پیشرفت مهمه، نه کمال.» 💫 "Keep going, your time will come." 💫 «ادامه بده، زمانت می‌رسه.» ✨ "Believe in yourself, and miracles will happen." ✨ «به خودت ایمان داشته باش، معجزه‌ها اتفاق می‌افتن.» @lovely_english
نمایش همه...
13🔥 3👏 1
✨ ۶ فعل دوقسمتی پرکاربرد انگلیسی ✨ 1️⃣ Turn up ظاهر شدن / صدا را زیاد کردن 2️⃣ Look after مراقبت کردن / نگهداری کردن 3️⃣ Give up تسلیم شدن / دست کشیدن 4️⃣ Put off به تعویق انداختن 5️⃣ Carry on ادامه دادن 6️⃣ Find out کشف کردن / متوجه شدن @basicenglishlearner
نمایش همه...
8👏 1
✨ ۶ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی با معنی فارسی ✨ 1️⃣ Break the ice یخ شکستن (شروع مکالمه یا ایجاد صمیمیت) 2️⃣ Once in a blue moon خیلی به ندرت / هر چند وقت یک بار 3️⃣ Hit the sack رفتن به خواب / خوابیدن 4️⃣ Under the weather کسالت داشتن / سرحال نبودن 5️⃣ Piece of cake خیلی راحت / مثل آب خوردن 6️⃣ Spill the beans لو دادن راز / فاش کردن @lovely_english
نمایش همه...
12