دلنوشته ها - رحیم قمیشی
رفتن به کانال در Telegram
تماس با نویسنده: @Rahim_Ghomeishi شماره حساب کمک به کانال 5022 2913 2780 3340
نمایش بیشتر2025 سال در اعداد

35 350
مشترکین
-2824 ساعت
-1067 روز
-32230 روز
آرشیو پست ها
لطفاً "ضد ارزشها" را "ارزش" جلوه ندهید!
✍ رحیم قمیشی
بعد از ۱۵ روز فرار، که برگشته بودم تهران، متوجه شدم شهرداری تهران، بنرهای متعددی در سطح تهران نصب کرده که "من هنوز تهرانم!"
عکسهای بیشماری از یک مجری خانم را در سطح شهر نصب کردهاند، که وقتی سقف استودیو در حال ریزش است، انگشتش را به سمت دوربین گرفته، که یعنی نمیترسد!
تا کی قرار است ضد ارزشها در این کشور ارزش جلوه داده شوند!؟
در زمان جنگ ۸ ساله همیشه برای مردم آبادان، اهواز، شوش، دزفول و بسیاری شهرهای در معرض تهدید دیوانهوار صدام این سؤال وجود داشت؛ آیا باقی ماندن در شهر یک وظیفه ملی و انسانی است؟
با آنکه آن زمان، مدل جنگهابه نحوی بود که حضور مردم میتوانست کمک به رزمندگان باشد، همان موقع هم هیچوقت به این پاسخ نرسیدم که حضور پیرمردها، زنها و کودکان آیا کار صحیحی بوده است یا نه!
امروز که از دست مردم عادی هیچ کمکی برنمیآید، چه نیازی به تشویق آنها وجود دارد که در موقع خطر همچنان در شهر بمانند. در حالیکه تهران و شهرهای بزرگ دیگر، در برابر تهاجمات هوایی واقعا بیدفاع هستند. پناهگاهی وجود ندارد، مقامات به قول خودشان سه ساعت زیر آوار میمانند تا امدادگری برسد!!
مرحوم جمی، امام جمعه آبادان افتخارش آن بود که از آغاز جنگ یک روز هم آن شهر را ترک نکرد، این اقدام او واقعا شجاعت میخواست و کار بسیار با ارزشی بود، روحیه دادن به مدافعین شهر بود، کمک به جبهه بود، ضمن اینکه ایشان امام جمعه بود، اما باقی ماندن یک پیرمرد یا کودک عادی در آبادان، موقع بمباران وحشیانه صدام هم، باید ارزش تلقی میشد؟!
این پرسش مهم را در طول هشت سال جنگ هیچکس پاسخ نداد، و این اشتباه مقامات آن زمان بود.
امروز باید این پرسش را با صراحت پاسخ داد. اگر یک ماه دیگر، شش ماه دیگر، اسرائیل یا آمریکا تهدید کنند تهران، اصفهان یا تبریز باید تخلیه شود، چون قرار است بزودی بمباران شوند، آیا باقی ماندن کسانی که میتوانند شهر را ترک کنند، برایشان افتخار است؟
در زیر بمباران کشته شوند قهرمانند!؟ اصلا شهیدند؟ به نظر من که هرگز!
ما در کشور دستگاههای داریم که از پول بیتالمال تغذیه میکنند و ضد ارزش تولید میکنند. چه نیازی به بزرگ کردن یک مجری است که زیر سقف در حال ریزش ایستاد و رجز میخواند، او باید جانش را حفظ میکرد، نه ادای قهرمانها را در بیاورد.
باقی ماندن شجاعانه آتشنشانها، کادر درمان، ماموران خدمات به مردم، مسئولان شهری، امامان جمعه، در شهرها، حتماً ارزش است. اما تشویق به باقی ماندن مردم در شهر بیدفاع و مورد تهدید، قرار گرفتن زیر سقف در حال ریزش را، ما حق نداریم به عنوان کار درست یا حماسی تبلیغ کنیم.
تعداد زیاد کشتهها در جنگ، یک ننگ است نه افتخار!
نگهداشتن زندانیهای قابل ترخیص در زندان، یک ننگ است نه افتخار
تشویق مردم به نرفتن از تهران در موقع خطر، دیوانگی است نه شجاعت.
ارزشها را وارونه نکنیم.
فرهنگ عاشورا مبارزه با ظلم است نه صرفاً جان دادن!
حسین به ما میأموزد اگر به حقیقتی رسیدیم، نترسیم و آن را فریاد کنیم.
کربلا یعنی امیرالمؤمنینها هم ممکن است فاسد شوند، قدرت پرست شوند! هر تبعیتی از امیرالمومنین عبادت نیست!
ما حق نداریم با تفسیر غلط از وقایع، در صدد تایید افکار ضد ارزش خود باشیم.
حفظ جان در خطر یک ارزش است.
مواظب باشیم بیسوادها و کمعقلها ما را فریب ندهند.
آنها که سنگرهای بتونی محکم برای خود و خانواده خود دارند ما را تشویق به جان دادنهای بیهوده نکنند.
هر کشته شدنی، افتخار ندارد.
به اسم امام حسین و عاشورا و کربلا
ضد ارزش را برایمان ارزش جلوه ندهند!
صلح یک ارزش است.
ایجاد امنیت وظیفه حاکمان است.
پیشگیری از صدمه به مردم، یک ارزش است.
ما که از تهران فرار کردیم سرافکنده نیستیم
مسئولانی باید سرافکنده باشد
که در موقع خطر
با وجود داشتن سمتهای مهم
ناگهان غیبشان زد
و تدبیری برای روزهای پر خطر کشور نداشتند!
@ghomeishi3
👍 918❤ 115👎 40👏 37👌 29😭 3
حسین کودکیهایم را
کسی ندیده؟
✍ رحیم قمیشی
از همان کودکیها
خیلی دلم میخواست من هم زنجیرزنِ حسین باشم!
زنجیرها اما در بازار گران بودند
مادرم یک جفت زنجیر کوچک خرید، برای من و برادرم
شب که برای زنجیرزنی میرفتیم مسجد
هر کدام یک لنگهاش را باید میگرفتیم دست
من دوست نداشتم!
دلم میخواست جفتش را داشته باشم!
تازه از آن زنجیربزرگهای واقعی
نه آنها که مادرم گرفته بود!
تا محکمتر بکویم به شانههای نازکم
شانههایم کبود شوند
و مادرم از میان خانمهایی که گریه میکردند
صدا کند؛ اینهمه محکم نزن، رحیم!
من میخواستم حسین ببیند
چقدر دوستش دارم!
من چه میدانستم
همان زنجیرهای کوچک را
حسین بیشتر میپسندد.
من از همان کودکیها، حاضر بودم
برای حسین جان بدهم
مادربزرگم گفته بود همان وقت که عزاداری میکنی
هر چه بخواهی، حسین کاری میکند خدا به تو بدهد!
و من از همان موقع، هیچ نخواستم
حتی نخواستم مادربزرگم مریضیاش خوب شود
حالا پشیمانم
چرا من نخواستم؛
یک وقت خودش گم نشود!
که آن وقت من هم گم میشوم
مثل این روزهایم!
آن حسین کودکیهایم
همهاش به فکرم بود!
به فکر اینکه مبادا یزید اذیتم کند
به یزیدیها با فریاد میگفت
نزنید، نزنید! اسیرش نکنید، زندانش نبرید!
او که برای جنگ نیامده...
برای ظلم به کسی نیامده
آن حسین چه مهربان بود!
عاشق آن وقتی بودم
که شبانه چراغها را خاموش میکرد
و میگفت
هر کس میترسد برود
و من نمیرفتم
مادرم از لابلای زنها
و از زیر چادر گلگلیاش
نگاهم کند
و به من افتخار کند
آن حسین تجسم همه خوبیها بود
درون دلم
خدا خلقش کرده بود تا نشانم دهد
چقدر میشود، خوب هم بود!
حسینی که همه را دوست داشت
حسینی که همه دوستش داشتند
سالهاست من آن حسین را گم کردهام!
مواظبش نبودم
دعا نکردم گم نشود!
خدا مرا ببخشد
دلم تنگ همان حسینم شده
همان مسجدهای کوچک سیاهپوشیده
همان استکانهای نازک کمر باریک
همان زنجیرهای یک لنگهای
همان لیوانهای قرمز رنگ پلاستیکی
که میگفتند به حسین، آبش نرسیده بود!
حالا طبلها و دهلهای بزرگ آوردهاند
بلندگوهایی خیلی بزرگ
مداحهایی که صدایشان هزارها متر میرود
اصلا به همه ایران میرسد
اما خود حسین، که نیستش!
دیگر بوی حسین نمیدهد
حسین کودکیهایم
سالهاست گمشده
بچهها!
اگر حسین کودکیهایم را کسی دید
به او بگوید
یکی دلش تنگت شده
دوباره بیاید
به همان دستههای کوچک
نگذارد کسانی بدزدندش
و از او پول بسازند
برای توجیه طلمهایشان
و پر از زرق و برقش کنند
تا خودش دیده نشود...
من دلم برای آن حسین تنگ شده
آن فانوسهای نفتی
آن پاهای برهنه
آن لباسهای کهنه
که بوی خود حسین را میداد
بچهها!
کسی آن حسین را ندیده...
@ghomeishi3
❤ 520😭 148👎 46👍 36💔 24👏 7😘 1
رئیس محترم دولت و شورای عالی امنیت ملی
جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام و احترام
هجوم محکوم رژیم اسرائیل به آسمان و زمین ایران که جنایت بینظیری در تاریخ ایران بود خسارتهای زیادی به بار آورد. یکی از این شمار، بمباران زندان اوین بود.
در آن واقعهی سیاه، هم ناظر کشتار خانواده زندانیان و کارکنان زندان هستیم و هم شاهد بیتدبیری مضاعف مسئولان قضایی و امنیتی که به جای تأمین بیشتر جان زندانیان، با انتقال آنها به زندانهای ناایمن و غیربهداشتی جنوب تهران، موجب نگرانی بیشتر خانوادهها شدند، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که سالهاست با دروغ حکومت، محبوساند.
یادتان هست که همین زندانیان عزیز ایرانی چه هوشمندانه و دلسوزانه، حمله به جغرافیای ایران را محکوم کردند.
از سوی دیگر آزادی زوج محصور سبز، عزیزانمان آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که ظالمانه پانزدهمین سال حصر غیرقانونی را با بسی بیماری تحمل میکنند مطالبهی قاطبهی ملت ایران است.
اکنون ما امضاکنندگان نامه از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی حکومت تقاضا داریم برای پیشگیری از عوارض بیشتر روحی، بهداشتی و حقوقی زندانیان مظلوم، و رفع حصر مطلق آن دو عزیز با اتخاذ تدبیر فوری، دستور آزادی آنها را صادر فرمایید.
پیشاپیش سپاسگزاریم.
محمدصادق آخوندی
مصطفی بادکوبهای هزاوه
فرشته بقایی نائینی
قربان بهزادیان نژاد
علیرضا بهشتی شیرازی
امیرحسین پورسینا
مصطفی تنها
مجید تولائی
حسین جعفری
امیر خرم
ناصر دانشفر
محمود دردکشان
فرهاد درویشی سهتلانی
امیرخسرو دلیرثانی
زهرا ربانی املشی
محمد صادق ربانی املشی
علیرضا رجایی
علیرضا رجبیان
حسین رفیعی
حسن رفیعی
سعید رضوی فقیه
عیسی سحرخیز
پروانه سلحشوری
داود سلیمانی
احسان شریعتی
کیوان صمیمی
محمود عمرانی
رحیم قمیشی
محمد حسین کروبی
فخرالسادات محتشمیپور
حسین مفتخری
احمد منتظری
عبدالله مؤمنی
عبدالله ناصری
عبدالزهرا هشترودی
❤ 563👍 260👎 41👌 8💔 7😭 3😘 2
آخرین یاد - آرمان گرشاسبی
4_5969915369329006601.mp39.79 MB
❤ 82👎 4👍 1🔥 1
"یک" با "یک" برابر نیست!
✍ رحیم قمیشی
شعر نیمه بلندی که در نوجوانی عاشقش بودم و به همین خاطر همهاش را حفظ کرده و بارها میخواندم.
معلمی بعنوان اولین درس ریاضی به دانشآموزان میگوید؛
بچهها! یک برابر با یک است.
اما دانشآموزی برمیخیزد؛
"همیشه یک نفر باید بهپا خیزد"
و مقاومت میکند که چرا ادعا میکنی یک با یک برابر است، در حالیکه انسانها بر خلاف آن هستند...
یکی هزارها دارد و یکی هیچ ندارد
یکی میخورد، یکی نگاه میکند
یکی زندان است بیپناه
یکی حاکم است، بیپاسخگویی
الی آخر!
البته شعر مضمونی کمونیستی و ضد سرمایهداری داشت، ولی بسیار زیبا بود.
انتهای شعر را در پایان خواهم گفت.
حماس حمله میکند ۱۲۰۰ اسرائیلی را میکّشد، غالباً بیگناه، به جرم اسرائیلی یا یهودی بودن.
اسرائیل حمله میکند، ۶۰ هزار فلسطینی، را میکُشد. غالبأ بیگناه.
حماس با افتخار اعلام میکند ما پیروز شدیم!
فقط در هجوم فلسطینیهای گرسنه و قحطیزده، برای دریافت غذای اهدایی سازمان ملل، نزدیک به ۱۲۰۰ نفر جان میبازند. سازمانهای بینالمللی خوابند و خاموش.
و همچنان حماس و طرفدارانش میگویند ما موفق شدیم، ما پیروز شدیم!
میدانید چرا؟
چون یک اسرائیلی خیلی مهمتر است تا صد فلسطینی.
چون یک با یک برابر نیست!
نه اینکه اسرائیل برنده شده که البته یک بازنده است، اما حماس هم باخته!
تا اینجا به ما مربوط نیست، جز اینکه حاکمان ایران هم همان حرفهای حماس را تکرار میکنند.
اسرائیل به ایران حمله میکند، حملهای که ماهها و سالها مقامات منتظرش بوده و برای آن برنامه داشتهاند.
ما بیشتر از هزار نفر تلفات میدهیم.
اسرائیل ۲۸ کشته میدهد، میگویند دروغ میگوید! اصلاً ۱۲۸ کشته!
ما سیستم پدافندمان از کار میافتد.
دهها دانشمند و سردار را از دست میدهیم.
فقط ۱۳۰ کودک و زن کشته میشوند.
دنیا هم که نگاه میکند.
و مقامات ما اعلام میکنند ما برنده شدیم. اسرائیل تمام شد!
چرا؟
چون جان هر اسرائیلی بیشتر از جان یکصد ایرانی ارزش دارد!
اصلأ ما به بهشت میرویم، چه جای نگرانی دارد.
خدا با ماست، پس ما پیروزیم.
نمیگویم اسرائیل پیروز شده. او مفتضح شده، ولی اگر "یک با یک برابر بود" ما هم پیروز نشدهایم!
بیخود ادای ابرقدرتها را در نیاوریم!
دنیا دنیای ظلم است.
سازمان بینالمللی تنها نگاه میکنند.
ابرقدرتها عاطفه ندارند.
سلاحهای مخرب و پیشرفته در دست دشمن است.
اقتصاد در دست آنهاست.
تکنولوژی ما بهروز نیست.
چه نیازی است ادای پیروزها را در بیاوریم و بگوییم آنها نابود شدند.
حقیقتش را بگوییم، ما توانمان همین قدر بود، شجاعانه تلاشمان را کردیم، اما نشد.
و حالا برای اینکه ایران از دست نرود
لازم باشد هر معاهده تقریبا مناسبی را امضا میکنیم.
اصلا از غنیسازی دست میکشیم.
غنی سازی معادل خداپرستی که نیست...
اما اگر استدلال آن باشد که جان ایرانی مهم نیست، سیصد کشته بدهیم، یک اسرائیلی را بکشیم، آن وقت همین میشود که شعار بدهیم؛
ما بردهایم!!
آن وقت همان میشود که بگوییم
در راه غنیسازی اگر هزاران کشته بدهیم
اگر هزاران میلیارد دود شود
اهمیتی ندارد
چون یک با یک برابر نیست!
انتهای آن شعر زیبا را هم بگویم؛
وقتی دانشآموز با خشم نشان میدهد همه جهان آکنده از نابرابری است، عدهای میخورند و عده زیادی در فقرند
عدهای حکومت حقشان است و عده زیادی تنها باید مجری منویات دیگران باشند!
وقتی معلم میبیند اکثر مردم چیزی را میخواهند و یک اقلیتی حکمش باید پیاده شود.
وقتی میبیند رفراندوم که یعنی برابری انسانها "جرم" تعریف میشود.
وقتی میبیند عدهای بی هیچ جرمی باید سالها در حبس یا حصر بمانند و تقاضای رسیدگی به پروندههای آنها مجازات دارد، وقتی میبیند یک کشور تلفات بالا میدهد و افتخار میکند برنده شده!
خسته و رنجور نگاهی به شاگردان کلاس میکند
و این بار جمله اولش را اصلاح میکند؛
"بچهها! در جزوههای خویش بنویسید
که "یک با یک برابر نیست!"
@ghomeishi3
👍 578❤ 116💔 36😭 34👏 18👎 15🔥 1
00:12
Video unavailableShow in Telegram
لطفاً این کلیپ را چند بار نگاه کنید
این یک بازی کامپیوتری نیست
این ماشینها، اسباب بازی نیستند!
در هر یک از آنها
یک زن، یک کودک، یک جوان نشسته
یک ایرانی امیدوار به آینده
آنها که حمله اسرائیل را هرگز محکوم نکردهاند
کمی خجالت بکشند
آنها که با ژست آزادیخواهی
تقاضا برای پایان جنگ را
خدمت به حاکمیت نام میگذارند
کمی خجالت بکشند
حاکمانی که از درون پناهگاهها
تصمیمی برای جلوگیری از تکرار این فجایع نمیگیرند
آنها هم خجالت بکشند!
همانها که برای آزادی موقت زندانیان نیز، سختگیرند
چه کسی گفته هر کس جنایات اسرائیل را محکوم کند
حتماً طرفدار ظلمها و ناکارآمدیهای حاکمیت است؟
ما که سالها برای همدردی با مردم
برای آینده ایران
بسیاری رفتارهای حاکمیت را محکوم کردیم
شجاعانه میگوییم
مقابل این ظلم اسرائیل و هوادارانش
با افتخار میایستیم
ایران جای هیچ جنگطلبی نیست
جای هیچ خونریزی نیست
ولو نام خودش را مبارزه با ظلم بگذارد!
آنها که در توجیه حمله اسرائیل
و منافعش خیالیاش برایمان
قلمفرسایی و سخنسرایی میکنند
بروند گم بشوند…
آنها که مخالف جنگ
و مخالف ظلم نیستند
جایی در آینده ایران
نخواهند داشت
رحیم قمیشی
@ghomeishi3
1.02 MB
👍 615👎 177❤ 74😭 18👏 13🔥 4
Photo unavailableShow in Telegram
چه خبر خوبی آمد
آزادی استاد سعید مدنی از زندان
و من چقدر خوشحالم
حسی به من میوید
اخبار خوش دیگری در راه است
آزلدی دکتر سعید، استاد عزیزم را
به مردم خوب ایران
به ویژه به همسر مظلوم و فرهیختهاش
که میدانم چقدر سختی کشیده
از صمیم قلب تبریک میگویم
تا باد چنین بادا
من خیلی خوشحالم
❤ 229💔 117😭 54👍 42👎 11
خطر جنگ همچنان باقیست
جلوگیری از این خطر، وظیفه حاکمیت است
✍ رحیم قمیشی
امروز آقای تاجزاده از زندان با من تماس گرفت.
اولش خیلی خوشحال شدم.
اما از آن تماس تا الان، حالم خیلی گرفته است!
برای اولین بار صدای آقا مصطفی آن شور و هیجان، و شادابی همیشگی را نداشت.
گفتم خوبید آقا مصطفی؟
گفت خودم خوبم، اما جایمان خوب نیست.
از تراکم سلولش عددی گفت که برایم تکاندهنده بود در یک سلول ۶ متر در ۶ متر، سی و چند زندانی قرار دادهاند.
خاطرات اسارت در عراق برایم زنده شد.
آقا مصطفی گفت اینجا نه کتابی دادهاند، نه روزنامهای، نه رسیدگیای به وضع بهداشتی بسیار بدش.
پرسیدم آقا مصطفی لطفاً بگو ما چه کار کنیم.
من منظورم آن بود که بگوید برای او و سایر زندانیان چهکار میتوانیم بکنیم، اما مصطفی رفت روی مشکلات کشور.
گفت باید کاری کنید دوباره جنگ شروع نشود.
گفتم کاری از دست ما بر نمیآید!
ناراحت شد.
گفت صحبت کنید، مطلب بنویسید، تذکر دهید.
گفت ایران تاب جنگ دوباره را ندارد.
گفت ایران ما هزار مشکل دارد، خدا نکند خرابیهای بمبارانهای جدید هم بیاید سرشان.
گفت نباید بیتفاوت باشیم، دوباره به ایران حمله شود، خرابیهایش معلوم نیست به این سادگی قابل جبران باشد.
گفت باید به مقامات یادآور شد "به هر طریق" باید جلوی حمله دوباره آمریکا و اسرائیل را سد کنند. نباید بهانه به دست دشمن بدهند.
و تماس قطع شد...
حق مصطفی تاجزاده در بند بودن نیست.
حق بسیاری از زندانیان سیاسی متفکر و دلسوز کشور، آن است که امروز طرف مشورت مقامات قرار بگیرند، چطور میشود جلوی فاجعه را گرفت...
مصطفی در همان وضع بسیار بد بهداشتی در زندانی که قبلاً بند اراذل و اوباش بوده، اولویت نخستاش بهبود وضع کشور است. و پیشگیری از خطراتی که مردم را تهدید میکند.
او نگران مردم است. نگران هموطنان بیدفاعی که نمیدانند در حمله احتمالی جدید، چند هزار تلفات خواهند داد.
و من از مصطفی خجالت میکشم
و من از خودم خجالت میکشم
و من که تازه به خودم قول داده بودم دیگر کمتر بنویسم، قولام را میشکنم.
آقایان مسئول!
زندانیان را آزاد کنید، ولو موقت.
نگذارید جنگ شود.
اگر راه جلوگیری از فاجعه جنگ را بلد نیستید
بگذارید کسانی بیایند که بلدند!
نگویید در هر حال حمله خواهد شد.
شما مسئولیت حفظ جان تکتک مردم را دارید.
امنیت ایران و مردم سختی کشیدهاش
حداقل کاری است که باید بکنید.
ایران در خطر است
جان زندانیان در خطر است
دلسوزان کشور جایشان زندان نیست
بیتفاوتی و پاسخگو نبودن در مواقع بحران
گناهی قابل گذشت نیست
اگر نگوییم
یک جنایت است!
@ghomeishi3
👍 924❤ 158😭 72👎 42💔 20🔥 6
لطفاً اینهمه از ما "متهمان" تشکر نکنید!
✍ رحیم قمیشی
سالها پیش، به دلیل مسئولیتی، پیگیر امور درمانی جانبازان عزیز کشور بودم.
جوانهای رشیدی که با خاتمه جنگ، دردهای جانفرسایشان، دیگر فراموش شده بودند!
آن سالها مجبور بودم بهطور مرتب نزد مقاماتی هم بروم و از آنها مساعدت طلب کنم.
و یادشان بیاورم جانبازان هستند، و هنوز درد میکشند.
هر مقامی شروع میکرد به سخنرانیهای زیبا
که ما چقدر مدیون جانبازان عزیز هستیم و چقدر آنها بزرگ و خوب هستند و چقدر آسمانی و نورانی هستند و چقدر به کشور خدمت کردهاند و چقدر تاج سر ما هستند و اگر آنها نبودند ما نبودیم و از این حرفهای بیخاصیت و بیفایده، میدانستم آخرش میخواهد بگوید؛
متاسف است که نمیتواند هیچ کمکی بکند!
آن مدیری که میخواست کاری بکند، اصلاً سخنرانی نمیکرد. کارش را میکرد!
ولو کوچک.
حکایت این روزهای ما و مقامات کشور است.
که ما چقدر مردم خوبی داریم و چقدر از آنها متشکریم، و باید قدر آنها را بدانیم، این مردم خوب، این همبستگی در دفاع از ما، شایسته قدردانی است، و از این حرفهای خستهکننده!
لطفاً یک بار بگویید؛
چه کار قبلاً باید میکردید، که نکردهاید، و مثلاً حالا میخواهید بکنید!؟
شما که خودتان را بهترین مخلوقات عالم میدانید!
چه حقوقی از مردم تضییع شده که از امروز قرار است جبرانش کنید؟
شما که بهترین حکمرانانِ عالمِ هستی بودهاید!
چه کاری باید انجام میشد، که نشده؟
صدا و سیمایتان که عالی بوده، زندانهایتان همه استاندارد، حقوق مردم کاملاً رعایت میشده، با اجازه آنها پولها در کشور بهطور شفاف خرج میشده، انتخابات به بهترین نحو و کاملاً رقابتی برگزار میشده، همه مقامات از بالا تا پایین، با رای و رضایت کامل مردم انتخاب میشدهاند، هیچ کار غیر قانونی وجود نداشته، مردم اجازه اعتراض داشتهاند، حق تجمع برای ابراز مخالفت داشتهاند، هیچ برخوردی هم با آنها نمیشده، تورم که بالا نبوده، حقوقها متناسب تورم افزایش مییافته، تحصیلات رایگان بوده، به دردهای جوانها رسیدگی میشده، در مسائل خصوصی مردم دخالت نمیشده، مقامات در دسترس مردم بودهاند، حقوقهایشان شفاف بوده، اگر امام جمعهای متهم میشده فورا دادگاهش تشکیل میشده، دادگاهها همه علنی بوده، مقامات عالی کشور یکروز در میان با خبرنگاران مصاحبه کرده و به پرسشهای جدی و صریح آنها پاسخ میدادهاند، اصلا هم خودخواه و متکبر و از خودراضی نبودهاند.
همه هم با ریش و تسبیح و مشکیپوش در ماه محرم!
دیگر چه تشکری از مردم!
اصلا کاری مانده که نکرده باشید؟
فقط بودجه ندارید.
که آنهم علتش تحریم است!
ابرقدرتها نمیگذارند خدمات بیشتری بکنید
دشمنان اجازه نمیدهند به مردم رسیدگی شود!
همه دنیا جمع شدهاند، تا شما موفق نشوید!
هر کس هم بگوید نقطه ضعفی وجود دارد
عامل خارجیهاست، اصلا صهیونیست است.
همه این را میدانیم!
لطفاً زبانتان را دیگر خسته نکنید.
ما ۴۷ سال است با زبانتان آشنا شدهایم!
توجیه ناکارآمدیها را شنیدهایم
و متوجه شدهایم ۲۰۰ سال دیگر، شاید قدر شما شناخته شود! و ثمرات حکومتتان، هویدا.
خودتان هم که در رنج و سختی زندگی میکنید
و اصلأ هم به فکر تداوم قدرت خود نیستید!
و فقط بهخاطر خدا
رنج حکومتداری را تحمل میکنید.
شما وقتی از مردم تعریف میکنید
یعنی هیچ کاری نمیخواهید بکنید
لطفاً هیچ تعریفی نکنید
فقط
نگذارید دوباره جنگ شود
تا وضع بدتر نشود
تغییری اگر هست
در عمل نشان دهید
اگر هم نیست
با زبان که چیزی تغییر نمیکند!
دردهای ماست تنها
که بیشتر میشود.
شرایط جنگی که تمام شد
ما همان متهمانی هستیم
که باید محاکمه شویم
که چرا مثل شما فکر نکردهایم...
چرا قدر خوبیهای شما را ندانستهایم
چرا گفتهایم در عصر مدرن حاکمیت باید مدرن باشد!
و چرا گفتهایم صلح و دوستی
مقدس است
راستگویی و شفافیت
ارزش است
نه تظاهر به دینداری!
در فقر ملت...
از خودتان برایمان تعریف کنید
و از خوبیهایتان!
گوشهای ما عادت دارند...
"ما مردم، متهمانی بیش نیستیم!"
@ghomeishi3
👍 770❤ 119👏 38👎 23😭 18💔 14👌 2
برای زندانیان
کاری کنید
✍ رحیم قمیشی
محسن قشقایی با زحمت از زندان تهران بزرگ تماس گرفته؛
میخواهد کاری کنیم!
میگویم؛ متاسفم محسن! کسی حرف ما را گوش نمیکند. کسی به فکر نیست...
میگوید اینجا با اضافه شدن ما ۱۷ هزار زندانی شدهایم. اینها هزار نفر را نمیتوانند مدیریت کنند!
میگوید الان ما مشکل آب داریم. آب لولهکشی زرد رنگ است و قابل شرب نیست. آب معدنی نیست.
میگوید امکانات درمانی و بهداشتی صفر است.
وسایل سرمایشی مناسبی نیست
میگوید جایمان خیلی تنگ است...
میپرسد واقعا مرخصی دادن به زندانیانی با جرمهای سبک، سخت است!؟
میپرسد یعنی نمیشود با ابزار الکترونیک، مثل پابند، زندانی را کنترل کرد؟
میپرسد چرا یک مقام متوسط هم به ما سر نمیزند.
باورم نمیشود.
او میگوید از اوین با دستبند و پابند منتقل شدیم اینجا، چقدر میتوانستیم وسایل شخصی همراه بیاوریم، در حالیکه شبانه در تهدید پایین آمدن سقف بودیم.
اینجا هم که برای یک دستشویی رفتن در مضیقهایم...
محسن نمیبیند اشکم درآمده...
میگویم محسن چه کاری از دستم برمیاید؟
یک قلم دارم
مقابلم، چشمهایی که نمیبینند
گوشهایی که نمیشنوند
انسانهایی بیاحساس
میگویم محسن ما میگوییم همه زندانیان بیگناه سیاسی باید آزاد شوند
و محسن میگوید ما مهم نیستیم
زندانیان مالی هستند که بخاطر دو سکه بدهی مهریه، بهخاطر یک بدهی چند میلیونی، بهخاطر جرایم سبک، الان دارند از بین میروند...
آیا کسی هست بشنود!
آیا در مملکت فریادرسی هست؟
آنها که سرشان را آرام بر بالین میگذارند!
محسن قشقایی ۲۵ بهمن فقط آمده بود به خیابان
بدون هیچ اقدامی...
و صدها زندانی دیگر
که امروز به نفس نفس افتادهاند
آخر نمیدانید اگر مردم را نداشته باشید
هیچ ندارید...
همهاش که تقصیر اسرائیل نیست.
آنقدر تصمیمگیری سخت است!
یا نمیخواهید تصمیمی بگیرید..
@ghomeishi3
👍 610😭 269❤ 78💔 41👎 19🔥 2👌 1
00:18
Video unavailableShow in Telegram
کلیپ کوتاهی است
دختر از پدرش میپرسد؛
بابا شما چطور هشت سال جنگیدید!
ما هشت روز، پدرمون در اومد.
و پدر فقط نگاه میکند.
چیزی نمیگوید و همین هیچ نگفتناش دل آدم را بیشتر میسوزاند.
عزیزم، دخترم!
در آن هشت سال جنگ، دشمن معلوم بود کجاست، نهایتش مُردن بود و افتخاری که تا ابد نصیبمان میشد، در راه دفاع از وطن، از مردم، از سرزمین از ایران، از شرافتمان.
آن هشت سال آنقدرها سخت نبود...
این هشت روز و دوازده روز سختتر است!
چه کسانی آدرس دقیق تمام فرماندهان را دادند؟
نمیدانیم!
چه کسانی ده هزار ریز پرنده را با آرامش در داخل کشور سر هم کردند؟
نمیدانیم!
چرا آنهمه اخطار دلسوزانه شنیده نشد؟
نمیدانیم!
با چه مهارتی زمینههای جنگ را ساختند.
چه هنرمندانه دلسوزان را زندان کردند!
چه دقیق در کشور میان مردم فاصله انداختند.
چه راحت کناری نشستند به تماشا...
و چیدن محصول و میوهای که سالها کاشتند!
عزیزم! این روزها سختتر است!
سخت است که مینشینیم فقط نگاه میکنیم
قلدری، گردنکشی، خودخواهی حرف اول را میزند.
خیلی سخت است.
ما آن هشت سال
اینهمه نشکستیم
که این روزها
میشکنیم!
لطفاً سکوت ما را
بشنو...
@ghomeishi3
1.35 MB
👍 548💔 98❤ 63😭 27👎 21🔥 6👏 4👌 3
لطفاً عکس شهدا را در جادهها نزنید!
(خاطراتی کوتاه از شهدای اخیر)
✍ رحیم قمیشی
در جاده رانندگی میکردم. با سرعت بالا و البته مجاز!
ناگهان عکس بزرگ شهید فریدون عباسی روبرویم ظاهر شد.
مستقیم در چشمهایم نگاه میکرد!
و من نمیتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم.
و گریه نکنم...
مجبور شدم ماشینم را کنار بزنم، و یک دل سیر خودم را خالی کنم.
آخر به کدامین گناه کشته شدید!
فریدون در نقطه مقابل مواضع سیاسی من ایستاده بود، مهم نبود، مگر شک داشتم او هم، مجد و عظمت و سربلندی ایران و مردمش را میخواهد.
مگر میتوانستم آنهمه محبتهایش، و آن نگاههای مظلومانهاش را فراموش کنم!
تازه از اسارت برگشته بودم و فریدون داشت دکترای فیزیکش را میگرفت.
به تازگی استاد دانشگاه هم شده بود.
با محبت صدایم کرد؛
- رحیم! من وقت خالی زیادی دارم، بیا با هم درسهایت را مرور کنیم. میدانست سالهای اسارت در عراق، حافظهام را پاک کرده، میگفت بیا با هم فیزیک را از پیشدانشگاهی شروع کنیم.
میخواست من خجالت نکشم، ادامه داد؛
خودم هم دوست دارم درسهای قدیمیام را یک بار دیگر دوره کنم!
میدانستم الکی میگوید...
و روزهای متوالی شروع کرد از پایه، فیزیک و ریاضی را به من آموختن.
من میمُردم از خجالت، و باز زنده میشدم. او با همان خونسردی و صدای نرمش، دوباره درسها را میگفت و سهباره میگفت و چهارباره، شاید بیاموزم، و خسته نمیشد.
بعدها هم که فهمیده بود من مواضع سیاسی او را قبول ندارم ذرهای از محبتش کم نشد.
او یک انسان وارسته و دوست داشتنی بود.
محمد باقری از اول عمرش آدم مغرور و رسمیای بود، حتی همان موقع که ۲۰ سالش نشده بود، و من در جبهه طلائیه جنوب، یکبار حسابی سر کارش گذاشته بودم، تا آنهمه مغرور نباشد...
شاید بعداً ماجرایش را بنویسم.
وقتی شد معاون ستاد کل نیروهای مسلح، باز برای مدتی همکار شدیم. او رسمیتر شده بود و جدیتر، من سادهتر و بیخیالتر.
من سربازی صفر بودم و او سردار.
نیم متری هم میایستادیم، جرقه بینمان میخورد!!
یک روز گفت میدانی رحیم، دلم میخواست یک شبانهروز بیشتر از ۲۴ ساعت بود!!
با تعجب گفتم؛ دیوانه شدی؟
از زیر عینکش نگاهم کرد، که یعنی خجالت بکش! من معاون ستاد کل هستم... (هنوز رئیس آنجا نشده بود)
من که این چیزها سرم نمیشد!
توضیح داد کتابی را که دستم میگیرم ناگهان میبینم روز دارد تمام میشود و سه چهارم کتاب مانده. دلم میخواست هر روز ۴۸ ساعت میشد و من دو سه کتاب میتوانستم بخوانم...
من مسخرهاش میکردم. کتاب که کسی را آدم نمیکند.
و او میگفت تو هیچوقت آدم نمیشوی...
در دوره بازداشتم گفتند کدام سرداران را میشناسی؟ بنویس؛
نوشتم محمد باقری، غلامعلی رشید و کلی سردار دیگر را.
بازجو گفت مسخره نکن، میرویم از آنها میپرسیم، نشناختند، برایت بد میشود.
گفتم میشناسند اما حتماً انکار میکنند، میترسند درجههایشان را بگیرند! میگویند نمیشناسیم،
و میخندیدم.
حتما هم گفته بودند نمیشناسیم، که رهایم نمیکردند، برایم مهم نبود...
کاش زنده مانده بود محمد، نامردها به همسر و دخترش هم رحم نکردند.
غلامعلی رشید معروف بود به جدی بودن و بیاخلاقی!
من با او راحت بودم.
بچه او میگفتم سردار! لااقل کسی در راهرو، به تو سلام میکند جواب بده، آبروی ما جنوبیها را میبری! گفتم این چه اخلاق گندی است که سرت را آنطرف میکنی و رد میشوی.
تعجب میکرد!
میگفت به خدا من جواب میدهم، فقط آرام! آنها نمیشنوند، به من مربوط نیست!
و من میگفتم آن طور که تو در دلت جواب میدهی، ندهی بهتر است.
اخلاقش همین بود، اصلا بلد نبود حال و احوال کند، یکنظامی تمام عیار آنهم از مدل شاهنشاهیاش!!
ولی مغز انباشته بود از تئوریهای نظامی، ماجرای آزادسازی خرمشهر را که تعریف میکرد دو ساعت، سه ساعت حرف زدنش تمام نمیشد. چقدر اطلاعات دقیق داشت.
خدا لعنت کند آنها که جنگها را دامن میزنند.
خدا لعنت کند آنها که تصور میکنند با جنگ چیزی درست میشود.
خدا لعنت کند آنکه در کشور ایران دشمنیها را ایجاد کرد
به بعضی گفت خودی
به بعضی گفت غیر خودی
و نگذاشت همه یاد بگیریم
ما همه ایرانی هستیم
و دوست همدیگر
و برای سربلندی یک کشور
و برای عزت و اقتدار یک مملکت
و برای رفاه و آسایش یک مردم
باید به هم کمک کنیم...
اگر این روزها زندانیان سیاسی آزاد شدند
اگر حصر ظالمانه برداشته شد
اگر گفته شد مردم همه خودی هستند
با هر مرام و اندیشه و فکر و هر موضعی
معلوم است اسرائیل در هدفش ناموفق بوده
اما اگر درِ سیاستها، بر همان پاشنه چرخید
و باز گفتند اینها دشمنند
اینها ولایت ما را قبول ندارند
اینها التزام عملی ندارند
و از این مزخرفات!
مصیبتهای ما
ادامه دارد....
@ghomeishi3
❤ 688👎 125👍 119😭 31👌 26💔 18🔥 1
شرم بر طرفداران جنگ و خونریزی
نظام باید تصمیمات مهمی بگیرد
تا خطر جنگ رفع شود
✍ رحیم قمیشی
میدانم در جنگهای جدید از دست مردم عادی و سربازان و پرسنل ساده نیروهای مسلح هم، هیچ کاری جز دعا کردن بر نمیآید.
مردم ما هوشمندی خود را ثابت کردند و دعوت نتانیاهو و هوادارانش، برای خالی کردن پشت مدافعین ایران را به تمسخر گرفتند.
روزها سخت و پر استرسی را میگذرانیم.
نمیدانیم بالاخره نظام خواهد پذیرفت دیپلماسی، مذاکره، هوشمندی و عقلانیت، مهمترین برگ برنده ایران خواهد بود، یا نه.
نمیدانیم برگزاری زودهنگام جشن پیروزی باعث نخواهد شد ضربه سهمگینتری بخوریم، یا نه.
قصدم خالی کردن دل هممیهنانم نیست.
اما اگر نظام درسهای لازم را از درگیری و جنگ ۱۲ روزه نگرفته باشد، به نظرم پیشبینی روزهای خوب، نوعی خوشبینی است.
لذا همه باید آمادگی خود را حفظ کنیم، ولو آنکه هیچ درگیری نخواهد رخ بدهد.
نشانههایی از اینکه اسرائیل و ایران، از سرگیری تهاجمات خود را واقعاً نخواهند، متأسفانه وجود ندارد. مگر آنکه در روزهای آینده ادبیات مقامات تغییر کند و بپذیرند جنگ و شاخ و شانه کشیدن راهحل نیست، و چوب آن را بیشتر از تصمیمگیران، مردم عادی خواهند خورد.
اما آن اپوزیسیونی که خود را در جبهه اسرائیل تعریف کرده، و امیدش را به موفقیت نتانیاهو و شکست نیروهای مسلح ایران بسته، بدترین سرنوشت را برای خود رقم زده است. امروز قرار گرفتن در جبهه اسرائیل، با هر توجیهی، تنها بوی خیانت میدهد.
اپوزیسیون دعاگوی نتانیاهو و منتظر سقوط ایران بدست اسرائیل، خوابهای بدی برای کشور دیدهاند.
ما از خونریزی و جنگ متنفریم.
ما همیشه طرفدار صلح بودهایم.
ما حتی در دعوای خود با ارکان ناکارآمد نظام، هرگز آرزوی مرگ کسی را نداشتهایم!
ما سلاحی برنده تر از عشق نمیشناسیم.
ما حتی در مرگ دشمنانمان هم اشک میریزیم.
چطور برخی دلشان به خونریزی گرم است، چطور برخی فکر میکنند نیروهای خارجی با شاخههایی از گل وارد کشور میشوند!
نظام اگر دست از لجبازی با مردم بردارد، راههای دیپلماسی را نبندد، با مردم و منتقدین دلسوزش، از درِ صلح و آشتی درآید و قبول کند پس از رفع خطر، باز به همان سیاستهای ایران سوز و خطکشیهای غلطش برنخواهد گشت، میتواند شرایط را برای اتحاد مردم فراهم کند
سیاستگذاران حاکم اگر نخواهند چشمان خود را باز کنند، اگر نخواهند تصمیمات سریع و صحیحی بگیرند، اگر مشاوران جدیدی بکار نگیرند، لطمات جبران ناپذیری متحمل خواهند شد.
اما همراهی با دشمنی که ترحم ندارد، و برای زدن یک دانشمند، کل خانواده او را از بین میبرد و ذرهای حیا و شرم هم نکرده، یک اظهار تأسف هم نمیکند، خجالت آور است.
همراهان و حامیان اسرائیل، ننگ ابدی را برای همیشه و تا ابد، برای خود خریدهاند.
@ghomeishi3
👎 432❤ 307👍 265👏 30😭 14👌 6💔 5🔥 1
شکست نخوردیم
اما موفق هم نبودیم!
✍️ رحیم قمیشی
اگر فرزندمان در درسی نمره ۱۰ یا ۱۲ بگیرد، و ما برایش جشن بزرگ موفقیت گرفته و هدیه تهیه کنیم، آیا به او لطف کردهایم؟
وظیفه ما آن است که به او بگوییم؛ تلاش خود را کردی، اما تو هنوز تا موفقیت فاصله داری و کمکش کنیم بفهمد نمره او اگر قبولی ظاهری را هم برایش همراه بیاورد، اما برای آیندهاش فاجعه است!
الان خیلی زود است در مورد جنگ دوازده روزه، ارزیابی ارائه کنیم و بگوییم در کدام قسمتها نمرهمان بیست بوده، کدام قسمتها متوسط و کدام قسمتها صفر، اما اینکه بنا را بر آن بگذاریم که در هر حال، همه عملکرد ایران، فوقالعاده و خوب بوده است، جز ظلم به کشور، جز حماقت و جز زمینه سازی برای دریافت ضربات بیشتر، کاری نکردهایم.
وقت آنست از شعار و دروغ دست برداشته و بپذیریم امروز سیصد سال پیش نیست.
مردم به مدد تکنولوژی روز، آسمان بیدفاع بسیاری شهرها را دیدند، مردم دیدند چطور دانشمندانمان را در اقصی نقاط کشور، به سادگی هدف قرار داده و نابود کردند، مردم دیدند برخی چطور ناگهان در طول ۱۲ روز غیبشان زد، مردم دیدند بسیاری خبرهای مهم را، باید از بیگانگان دریافت میکردند.
دیدند باز هم از اولین کارهای حاکمیت، قطع اینترنت و سیستم اطلاعرسانی آزاد بود.
مردم دیدند رادیو تلویزیون چقدر ضعیف بود.
دیدند یکبار هم آژیر خطری به صدا درنیامد. مردم متوجه شدند برای یک درصدشان هم پناهگاه وجود نداشت.
و مهمتر آنکه، هزینه و فایده هستهای شدن کشور را با تمام وجودشان حس کردند، و اینکه چرا یکبار هم، نظر آنها در این موضوع مهم پرسیده نمیشود.
نباید همه اینها را کتمان کرد.
اما، اینکه دولت در مدیریت ارزاق عمومی خیلی خوب عمل کرد. اینکه مشکل بنزین و آب و برق وجود نداشت، اینکه سیستم درمانی کشور بخوبی مدیریت شد، داروها به دست مردم رسیدند و اینکه خانههای خالی شده، عموما امنیت داشتند، هم بسیار خوب بودند، نباید و نمیشود آنها را هم کتمان کرد.
اینکه نیروهای نظامی کشور، با وجود دریافت ضربات سنگینی اولیه، توانستند تا حدودی خود را بازیابی کرده و حملات دشمن را بیپاسخ نگذارند.
اینکه عموم مردم درک بالایی داشتند و برای ذخیره مایحتاج به مراکز فروش هجوم نیاوردند، اینکه هوشمندانه به صدای بیگانهپرستها گوش ندادند، هم، قابل تمجید است.
اما نامیدن ۱۲ روز درگیری به یک پیروزی مطلق، اینکه فکر کنیم پوزه اسرائیل و آمریکا را به خاک مالیدیم، اینکه تصور کنیم چنان درسی دادیم که دیگر دشمن هرگز به کشورمان دستدرازی نخواهد کرد، متاسفانه باید بگوییم یک توهم است.
باید فهمیده باشیم ژنرالها و امنیتیها نمیتوانند کشورداری کنند، نمیتوانند آرامش بیاورند. نمیتوانند توسعه بیافرینند، فرهنگ و اخلاق و رضایت عمومی را نمیگوییم.
ما "شکست نخوردیم" اما "موفق هم نبودیم".
با وجود صدها یا هزاران میلیارد دلار هزینه.
موفقیت مولفههای مهمی دارد که ما به آنها دست نیافتیم.
اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم.
خدا کند دیپلماسی ایران بتواند خطر از سرگیری مجدد جنگ را دفع کند.
خدا کند جنگطلبان کم عقل در مرحله جدید تصمیمگیرهای اصلی نباشند، و باز نگویند هر مذاکره مستقیمی خیانت است!
خدا کند درسهای خوبی حاکمان گرفته باشند، از لجبازی با مردم دست بردارند و اجازه دهند کشور در فضای آرامش تنفس کند. از زندان و اعدام و سرکوب و حصر دست بردارند.
و بدانند
لوله تفنگ و موشک موفقیت خلق نمیکند!
و گر نه تظاهر به پیروزی مطلق
یعنی زمینهای برای سقوط مطلق
نه آنها که میگویند ما شکست خوردیم
نه آنها که میگویند ما کاملاً موفق بودیم
به نظرم هیچکدام در مسیر درستی نیستند.
@ghomeishi3
👍 835👎 120❤ 108👏 19👌 8🔥 7
Photo unavailableShow in Telegram
زورگویی شرکت مخابرات در میانه بحران
دو سال پیش ناگهان آبونمان خط تلفن شهری همه مشترکان مخابرات از ۲۲ هزار ریال، شد ۲۲۰ هزار ریال، یعنی ده برابر!
دقیقتر؛ هزار درصد افزایش!!
بیخود و بیجهت
بدون هیچگونه خدمات جدیدی.
اشتباه کرده و اعتراض نکردیم.
امروز پیامک آمده که برای یک ماه تلفن بیاستفاده، باید ۳۳۰ هزار ریال پرداخت کنم! ۵۰ درصد افزایش مجدد.
در حالیکه حقوق من و اکثر مردم به زحمت بیست درصد اضافه میشود ما نمیتوانیم دویست درصد و هزار درصد بر بهای خدمات دولتی بیفزاییم.
مطمئنم اکثر مردم وضعشان بدتر از من است.
"اما من این بار بیتفاوت نمیمانم"
سیستمی که نمیفهمد در زمانه جنگ و با وجود مشکلات عدیده مردم، حق ندارد ناگهان و بی هیچ دلیل و توضیحی، بر بهای خدماتش، بیملاحظه بیفزاید، باید ادب شود.
فردا به اداره مخابرات خواهم رفت و خواهم خواست خط تلفن خانگی مرا جمع کند.
ببینم آیا اگر مخابرات متوجه شود بسیاری از مشترکانش حاضر نیستند پول زور و بیجهت پرداخت کنند همچنان به سیاستهای زورگویانهاش ادامه میدهد؟!
قطع اشتراک تلفن که دیگر تضعیف نظام نیست؟!
به من هم مربوط نیست مالک مخابرات کیست و چرا هزینههایش زیاد شدهاند!
جلوی دزدیها باید گرفته شود
نه آنکه ما مردم، تاوان دزدیها و ناکارآمدیها را بدهیم!
رحیم قمیشی
@ghomeishi3
👍 1 052👏 69❤ 61👎 20👌 16😭 8🔥 1
شما را به خدا
بر طبل جنگ نکوبید!
✍️ رحیم قمیشی
من جنگ را با گوشت و پوست خود قبلاً لمس کردهام، برای همین اسم جنگ و بمباران و تفنگ که میآید، تمام بدنم میلرزد، من خجالت نمیکشم بگویم؛ از بمباران، از کشته شدن، از صداهای گوشخراش، میترسم.
آنهایی که جنگ را تنها در فیلمها دیدهاند، آنها که موقع جنگ ایران و عراق از دور تنها تماشاگر بودهاند، حق ندارند از راههای دور توصیه کنند کاش آتشبس نشود و نتانیاهو رژیم ایران را تغییر دهد!
مگر بمبها چشم دارند؟
مگر بمبها دل دارند!
خانه دانشمند هستهای کشورمان، دکتر صدیقی صابر را روزهای اول حمله اسرائیل در تهران بمباران کردهاند. او خوشبختانه زنده میماند، اما فرزند نوجوانش مظلومانه کشته میشود.
۱۰ روز بعد مجددا، او را در خانه پدریاش در آستانه اشرفیه هدف میگیرند و اینبار او هم به شهادت میرسد.
آخر سیستم حفاظتی و امنیتی کشوری که دانشمند هستهای خود را، پس از هدف قرار گرفته شدن بار اول، نمیتواند محافظت کند، نمیتواند ترتیبی دهد که باز شناسایی نشود، و یا اصلاً در پناهگاهی نگهداری شود، چطور میتواند از جان تکتک مردم محافظت کند!؟
یادمان نرود طرف ما در جنگ، رژیمی است که تمام پروتکلهای بینالمللی را زیر پا گذاشته و به هیچ مرجعی پاسخگو نیست. نتانیاهو همین الان به جرم نسلکشی تحت تعقیب دیوان بینالمللی دادگستری لاهه است.
او زبان چربی دارد، اما باورم نمیشود کسانی باور داشته باشند، او یک درصد هم ممکن است برای آبادی و آزادی ایران گامی بردارد؟
دوستم از درب زندان اوین مشاهداتش را برایم گفته، همهاش غیر قابل توصیف است، اینکه سربازهای وظیفه تکهتکه شده را نمیشده جمع کنند.
خانوادههای زندانیان سیاسی اوین در رنج و عذابند، که بستگانشان در چه وضعیتی هستند. اصلا زندهاند!؟
و میدانیم تنها چیزی که امروز برای بسیاری از حاکمان و اپوزیسیون مهم نیست این رنجهاست!
آنها که خارج از ایران هستند اجازه دهند مردم داخل کشور بگویند جنگ میخواهند یا نه.
اینهمه بر طبل جنگ نکوبند...
میدانم برخی تصور میکنند عملا دارم به نفع حاکمیت قلم میزنم،، اشکالی ندارد، هر قضاوتی میخواهند بکنند. اگر ما که طعم زندان نظام را چشیدهایم امروز میگوییم "نه به جنگ" آنها که در ناز و نعمتند، توصیه به جنگ نکنند.
جریاناتی که امروز نتانیاهو و ترامپ را تحریک به از سرگیری حمله میکنند جز روسیاهی چیزی عایدشان نخواهد شد.
آنها هم که در داخل زمینهسازی جنگ را میکنند، همینطور!
بیشک نظام و حاکمیت پس از خاتمه درگیری، پاسخ به پرسشهای مهمی را باید بدهد. باید پاسخگویی به مردم را به عنوان اصل مهم حکمرانی بپذیرد.
باید همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را که با عنوان امنیتی برایشان پرونده ساخته، آزاد کند، باید فضای کشور را باز کند و از تهدید مردم و منتقدین و مخالفین دست بردارد.
باید اعتراف کند اشتباهات فراوانی داشته و در صدد جبران آنها برمیآید.
باید بپذیرد قدرت مردم بسیار بزرگتر از قدرت نتانیاهو و ترامپ است.
باید بپذیرد بیگانگان در ردههای مهم حاکمیتی نفوذ داشتهاند و نظام نمیتواند با ادعای اسلامی بودن و مقدس بودن، مسیر گذشته را ادامه بدهد و خود را خدای مردم و بری از نقد معرفی کند!
مخالفت ما با تهاجم خارجی، و محکومیت بیگانگان، هرگز تایید آنچه قبلاً وجود داشته نیست. نظامی که آسمان کشور را بهروی بیگانگان باز کرد و نتوانست خون و مال مردم را محافظت کند، در اولین فرصت باید پاسخگو شده و در صورت خواست مردم تغییرات مهمی پیدا کند. اما فعلا اصل مهم برای ما حفظ کشورمان از انهدام است، و جلوگیری از شعلهور شدن مجدد آتش جنگ است.
ما خودمان را باور داریم
کشورمان را دوست داریم
نیازی به دخالت هیچ بیگانهای نمیبینیم.
و نمیخواهیم جنگ
سرنوشت ما و کشورمان را
رقم بزند.
@ghomeishi3
❤ 502👍 180👎 74💔 5😭 4🔥 1👌 1
