「 دِلـ⛓ـآن | میراث خـ🩸ـون 」

-بهم چاقو زدی و فرار کردی فکر کردی نمی تونم پیدات کنم؟ اونیکس بغض کرده در احاطه افراد مرد که تفنگ هایشان را به سمت او نشانه گرفته بودند گفت: -چرا نمیمیری لعنتی؟چرا حتی تو کابوس هامم دست از سرم بر نمیداری؟! مرد دست زیر چانه دخترک گرفت و گفت: -زمانی که بین مرگ و زندگی بودمم نقش چشمات از جلوی نگاهم کنار نمیرفت، ببین چیکار کردی باهام حتی تو در پایانی ترین لحظات زندیگمم به تو فکر می کردم! اونیکس با نفرت دستش را پس زد: -ازت متنفرم دیما...متنفرم! -و من به اندازه تموم نفرتت دوست دارم... افرادش را مرخص کرد، دست روی شانه دخترک گذاشت و او را روی زانو هایش نشاند و حینی که زیپ شلوارش را باز می کرد گفت: -خودت می دونی باید چیکار کنی! https://t.me/+1gMitcsJACplYjA8

هقی می‌زنم: شما خیلی بزرگی، برو اونور، زیرت له شدم. خودش را بالا می‌کشد و روی آرنجش بلند می‌کند، کلافه می‌گوید: - جونم دختر کوچولو؟ خوبه جوجو؟ لب‌هایش بوسه‌زنان از گردن تا سینه‌هایم پایین می‌رود، همچنان غر می‌زنم: - نه خوب نیست… نمی‌خوام… ولم‌کن! نوک سینه‌ام را می‌پیچاند و زیر سایه‌ی هیکل بزرگش به خودم می‌پیچم: - آی آی دردم گرفت. نوک سینه‌ام را این‌بار می‌بوسد و پچ می‌زند: - کم نق بزن سر جدت. هردفعه‌ فقط تورو ارضا می‌کنم و خودم شق درد می‌کشم… ولی این‌بار تا نکنمت، ولت نمی‌کنم لی‌لی! دست‌های بزرگش را دوطرف ران‌هایم می‌گذارد و کمی خشن دستور می‌دهد: - پاهاتو برای شوهرت باز کن خانم کوچولو. https://t.me/+EcMv-Qpy1dNhZDdk دختره‌ انقدر لوس بازی در آورده شوهر جنتلمنش طاقت نداره می‌خواد کارو یه‌سره کنه😂🫣🔞🔥

- زنبور باسن‌تو نیش زده؟ دستمو به جای نیش کشیدم تا دردش کم بشه و یهو داد زدم: - وای آقا مرتضی یه کاری کن باید مک بزنی زهرش دربیاد. صورتش یهو رنگ عوض می‌کنه . - آقا مرتضی زود باش دارم میمیرم از درد… بریده بریده میگه: - شلوارتو بزن پایین ببینم. بی تعارف شلوارمو پایین کشید: - تورو خدا مک بزن زهرش دربیاد زود باش… خم میشه و با ولع… https://t.me/+uPf1Lv7z7NlmZGU0

_داداشی بهشتم خیس شده شوکه به دختر بچه ای که جدیدا به زندگیم اضافه شد نگاه کردم _چرا لختی عروسک ؟ انگشتشو روی شیار بهشتش کشید و‌نشونم داد _از بهشتم داره اب میاد من مریض شدم ؟ با دیدن اب بهشتش روی انگشتم التم تکون خورد و‌جلو رفتم _چیشد که از بهشتت اب اومد ؟ دستشو روی بهشتش گذاشت و‌مالوند _بابا داشت بهشت مامانو اینطوری میمالوند برای همون با دیدن تصویر روبروم و‌دختر هات کوچولو حشری شدم و‌خم شدم و زبونمو روی بهشتش کشیدمو... https://t.me/+FkQID9Eqkjc0ZTc0

_ می خوام اونجامو تنگ کنم. با اخم سرش رو سمتم چرخوند. _ تو مگه زنی که بخای خودتو تنگ کنی؟ با بغض رفتم جلو و خیلی لوس گفتم: _ مامان جون بهم گفت تو تنگ دوست داری، منم این کارو واست میکنم. بهم نگاه کرد وخندید که حرصی مشتی به سینش زدم. _ خنگ احمق، اول باید یه سال هر شب جرت بدم، بعدم یه بچه ی خوشکل از اون تو دربیاد. اون موقع میبرمت تنگ کنی. متعجب بهش زل زده بودم که انگشتش رو از زیر دامنم فرستاد داخلم و فشاری داد که اخ گفتم و اون... _ اوف، ببین اینقدر تنگی که انگشتمم نمیره تو. باید گشادت کنم. _ چطوری؟ شلوار و شورتشو کشید پایین که با دیدن لای پاش هینی کشیدم. _ از این استفاده میکنیم. اولش یکم درد داره ولی بعدش حال میکنی. نشسته منو به خودش فشار داد و... https://t.me/+tuR9XyXHQ6syOTc0

-از جلو جرت بدم یا از پشت توله سگ؟!🔞 آب دهنم رو قورت دادم و با استرس گفتم: -من اشتباهی به این پارتی اومدم، من اصلا اهلش نیستم. پوزخندی زد و محکم به دیوار کوبوندم و از بین فک قفل شده‌ش غرید: -اینجا پارتی BDSM دختر کوچولو، منم یه برده می‌خواستم که تو چشممو گرفتی🔞. خواستم چیزی بگم که وحشیانه روی تخت هولم داد و گفت: -بکارتت سالمه یا هرز پریدی؟!🔞 وقتی دید ساکتم دستش رو سمت شلوارم برد و گفت: -خودم چکت میکنم هرزه🔥❌ https://t.me/+_FT0KPFFJmMxNzc0 دختری که به اشتباهی به مهمونی میره و بهش تجاوز میشه و با ورود سرگردی که همسایشونه...🔞🔞

🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇⁵ https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان ð 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat

یه «دوست دارم» با لحن صدات،طلبمه :) بفرست برا کسی که دوستش داری 🤍🫂

‍ ‍ #خانوم_عزیز این که مهارت عشقبازی و دلبری بلد نباشیدو بیش از حد خجالتی برخورد کنید،پاکدامنی نیست ! بلکه نقص تربیتی حاصل از محیطی بسته و محدود است که باید بامطالعه و تمرین رفع شود. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎

سلام یوتیوبر عزیز! با سیستم جدید تشخیص VPN یوتیوب، درآمد تبلیغاتی تا ۹۰٪ سقوط کرده! 📉☹️ ما برای کانال شما اسپانسرشیپ ثابت داریم تا یک جایگزین مطمئن و پایدار برای AdSense داشته باشید. 💎 لینک کانالتون رو بفرستید تا سریعاً پیشنهاد همکاری رو ارسال کنیم! 💰👇🏻 @ParsFameBot

💰 وام آسان و فوری 💎 🔴تعداد محدود ⁵'¹⁰ ✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان ✅ سود 2 درصد ✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت ✅ بازپرداخت تا 60 ماه 📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر: ✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155

#پارت_1 سرمو زیر پتو کردم و با استرس به عطیه غرق در خواب نگاه کردم. هم کیارش هم عطیه خواب بودن و من دستم با ترید جلو بردم و روی خشتک کیارش گذاشتم. حتی تو حالت خوابیده هم ک.لفتش گنده بود و آماده گاییدن یک بهشت تا دستمو تو شرتش بردم و دستمو دور کلفت داغش حلقه کردم چشماش باز شد و با دیدن خدمتکارش که میخواست کلفتش رو بخوره تعجب کرد -چکار میکنی آوا؟ هیسی کشیدم و با لبخند و عشوه خیره تو چشمای خمار و قرمزش پچ زدم: -کنیزت میخواد بهت بهشت باکره شو بده تا کلفت بزرگشو تو دهن کوچیک و داغم بردم...🔞 https://t.me/+72Z2Cudu5PU3MDc8

جلو روم داشت لخت میگشت و من همه حواسم به اون کلفت هیولا مانند بین پاهاش بود... اگه میدونست من یه دخترم و شبا با فکر به این کلفت جق میزنم قطعا دارم میزد _هی پسر؟ سریع سر بلند میکنم _بله ارباب... جلو تر میاد و لخت مقابلم با نیشخند دستی به ک‌ونم می‌کشه که از جا میپرم _چشمت همش دنبال کلفتمه، سالار به این کلفتی ندیدی نه؟ نظرت چیه یه دور ک‌ون خوشگلتو برام قمبل کنی؟ چنگی به ک‌ونم میزنه و میغره _وایسا ببینم کونت چرا انقد نرمه؟ https://t.me/+yemTaRsmA0o2MDhk دختره خودشو پسر جا زده و به ارباب عمارت نزدیک شده و ارباب با فهمیدن این موضوع جررررش میده!😱🔥🔞 #صحنه‌دار #اربابی‌خشننن #hottt

🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد ☃️4 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔 @ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat

- دختر به اين لوندي يعني مي‌خواد به شوهرش مـ.ـمه نده؟!🥺❌ يقه لباسم و بيشتر پوشوندم. - شوهر؟! خواب ديدي خير باشه! تو حتي در حد دوست پسر فاب بودنم نيستي🔥❗️ لباش و جمع كرد و با حالتي بهم نگاه كرد كه انگار بتونه زير لباسم و هم ببينه. - حالا آدم به دوستشم مـ.ـمه ميده مشكلي نيست كه🔞💦 موبايلم و برداشتم و با حرص توي قسمت مخاطبين رفتم. - پس زنگ بزنم همه دوستاي پسر كل زندگيم بيان كه مـ.ـمه دادن بهشون حلاله🔥🔞🤣 با شيرجه زدنش… https://t.me/+kslnQuBDzp80YmI0 آدم به دوستاشم مـ.ـمه ميده🤣🔞💦

-اخ درش بیار شتتت نمیتونم دیگه. کیان کلفتو دربیااار جر خوردم. بی‌توجه به التماسام ، محکم خودشو به بهشتم میکوبید و بهشتمو نیشگون میگرفت: -که میخوای طلاق بگیری اره هرزه؟ اره؟؟ طلاقتو تو خواب ببینی ، هرشب یجوری عقب و جلوتو پاره میکنم که گشاد گشاد راه بری https://t.me/+KhZemXM7F781OWY0 ساحل وقتی متوجه میشه شوهرش زن دوم گرفته اقدام به طلاق میکنه ولی کیان برای اینکه طلاقش نده ، هرشب جررش میده❌

انگشت هاش تند و سریع داشتن داخلم تلمبه میزدن، با اینکه ارضا شده بودم و دستش خیس و لزج بود🔞💦... اما همچنان دست از کارش نمی‌کشید و خیمه زده به روی تنم خیره به چشم هام بود و در حالی که از درد لب هام رو گاز گرفته بودم تا صدایی ازم در نیاد غرش می‌کنه _ناله کن برام...می‌خوام حافظ بشنوه دخترش زیر من داره آه و ناله می‌کنه! https://t.me/+58LAMV6Wkt43YjU8 ❌سک.س با یه موجود ماورایی بالاتر از خودت چه حسی می‌تونه داشته باشه؟ اگه اون یه زن با یه دیک باشه چی؟🫦😱

دادستان‌‌کثیف🔞🔥 سکـ.س و عشق ممنوعه بین خواهر و برادر🔥❌🙊 تارا دختر ۱۷ ساله‌ی دبیرستانی با پوست خامه ای و #سینه های درشت و باسن تپل و هات و #رون های پُر و نرم🔞 پدر و مادرش از هم طلاق گرفتن و پدرش بهروز افخم حضانت تارارو به عهده میگیره و تارا توی خانواده پدرش زیر پر و بال مالک دادگره 🔥 مالک دادستان بی رحم و #خشن که مثل گاو عظلانی و #هاته اما وقتی به تارا میرسه، میشه مالکی که تو باور مادرشم نمی‌گنجید. مالک برای تارا مهربون ترین و حساس ترین و #پرتعصب ترین و مثل اسمش مالک ترین آدم روی کره زمین! حالا کشش #شهوانی و هاتی مخفیانه جرقه میخوره که....💦🔞🙊👇🏼 https://t.me/+9Yu42hT05HpkZjA0 ژانر🔞: #ممنوعه #اروتیک #بزرگسال اخطار* این رمان مناسب سنین پایین نمی‌باشد و توصیه نمیشود❌🔞⚠️

#part8 صدای ناله های من و غرشهای اوباسی اتاق رو پر کرده بود. عرق از سر و رومون میبارید و ما مثل مار به هم میپیچیدیم. زبونم براه افتاده بود و ناخودآگاه چیزهایی میگفتم که مطمئنم فردا با یادشون قراره حسابی خجالت بکشم. _آره، همینه اومممم محکمتر.. _آههه حسش عالیه، بیشتر میخوام.. _آییی بهشتم میسوزه ولی بیشتر میخوام اوووممم... با حرفهام اوباسی شهوتش زبونه میکشید و دوتامون رو میسوزوند تلمبه های محکم و خشنش، کاری که باهام میکرد حسش عالی بود. اوباسی عقب کشید، منو چرخوند و باسنم رو داد بالا با کلفتش چندبار به سوراخ بهشتم ضربه زد و یضرب واردش کرد و...❌😈🔞 https://t.me/+Afi4A02av3ZiNTNk فول سک.سی و هات و خیس کن اصل💧🔞❌

─┅═ঊঈ🦋ঊঈ═┅─ ­#سورپرایزهای_یهویی ‍ یک روز بدون دلیلی خاص، هدیه اي مناسب و کوچک به او بدهید. به او چیزي بدهید که برایش ارزش و معنی داشته باشد. اگر چیزي که وي به آن احتیاج داشته ولی تا به حال از گفتنش به شما دوري کرده را برایش بخرید. نتیجه بسیار بهتري خواهید گرفت. ‎‌‌‌‌‌