موزیکام؛
رفتن به کانال در Telegram
2025 سال در اعداد

42 146
مشترکین
-1924 ساعت
-2477 روز
-1 02530 روز
آرشیو پست ها
Photo unavailableShow in Telegram
😂😂😂😂😂
-چراهمش میخندی کصخل شدی؟!😐
+مگه این چنل توییت رو نداری ؟
بیا از خنده پاره میشی😂😂😂
@GirlsTweet
شاغل بودم و دخترمو میزاشتم مهد یه روز مربی مهد تماس گرفت از شدت استرس صداش میلرزیدو با وحشت گفت یه چیزی میگم تورو خدا بین خودمون باشه
از استرسش منم بی تاب شدم گفتم چیزی شده؟نفس عمیقی کشید و گفت خواهش میکنم دیگه دخترتو نیار.تا خواستم حرفی بزنم گوشی قطع کرد.وحشت زده به سمت مهد رفتم چیزی فهمیدم که هیچ وقت تصورشم نمیکردم ....👇🏻
🪅ادامه داستان
🪅ادامه داستان
رفتم خونه دوسپسرم برا کارای خاکبرسری همینکه وارد شدم سر مانتوم دعوامون شد در حدی بالا گرف که..
ادامه ی داستان
با همسرم قرار گذاشته بودیم تا شب عروسی رابطه نداشته باشیم یعنی حتی قسمت خصوصی همدیگرو ندیده بودیم
دوره عقد
شب عروسی واسه اینی که خاطره انگیز باشه بالای اونجارو.....
مشاهده خاطره
از اسنپ که اومدم پیاده بشم بره خونه نامزدم از بس شلوارم تنگ بود...
مشاهده خاطره...
شوهرم اصرار که یه شب برم خونشون بمونم ولی بابام اجازه نمیداد خلاصه بعد چندماه به سختی راضی شد بمونم
کنارهم خواب بودیم که 😂😂😂
مشاهده خاطره...
یه شب شوهرم رفت مادرشو برسونه تالار، عروسی دعوت بود بعد چون تالار دور بود گفت فرانک دیگه نمیام خونه میمونم همونجا تا ساعت ۱۱ برمیگردم، گفتم باشه یه کاسه تخمه برداشتمو جلوی تلویزیون لم دادمو همونجا تو حال خوابم برد🥱
دقیقا ساعت ۱۱ صدای چرخیدن کلید درو شنیدم بیدار شدم بعد همسرمو دیدم از پشت شیشه در نگام میکنه و یه لبخندی میزد که همه دندوناش معلوم بود،!!!
منم دیگه پا نشدم گفتم الان میاد تو دوباره گرفتم خوابیدم، بعدش که داشت چشمام گرم میشد یدفعه یادم افتاد که...😱
مشاهده خاطره
