fa
Feedback
” هیت موزیک “

” هیت موزیک “

رفتن به کانال در Telegram

- Wlc To Channel ‐ Official Channel Hit Music Tablighat : @TabLovMusicam ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌

نمایش بیشتر
2025 سال در اعدادsnowflakes fon
card fon
12 589
مشترکین
-2324 ساعت
-637 روز
-13730 روز
آرشیو پست ها
دوران نامزدی همیشه دوست داشتم نامزدم دستمو بگیر یا منو ب‌غ‌ل کنه ولی نامزدم از اونجایی که خیلی مذهبیه میگفت تا محرم نشدیم بهم دست نمی زنیم. اون روزا من دانشجو بودم و خوابگاهی. نامزدم دو هفته ای یه بار می اومدم پیشم . منم چون دلم بغ‌ل عشقولانه می خواست ونامزدم هم مذهبی میدونستم که منتفیه. خلاصه دو سه روز بعد یه ماجرایی زنگ زد گفت میخام عقد کنیم(منم تو دلم عروسی بود) بهش گفتم نمیدونم هر کاری که دوس داری بکن. مقدمات عقد فراهم شد و تو خونه ی ما مراسم عقد برگزار شد. منم بر اساس تجربه ی نامزدیمون هیچ امیدی به آقامون نداشتم گفتم به این باشه میگه بعد عروسی... ولی روز عقد من برای یه کاری رفتم اتاقم. وقتی وارد اتاقم شدم دیدم... ادامه پست...
نمایش همه...
خاطرات پشم ریزون اولین جلسه لیزرتون رو تعریف کنید : @khatere
نمایش همه...
شوهرم اصرار که یه شب برم خونشون بمونم ولی بابام اجازه نمیداد خلاصه بعد چندماه به سختی راضی شد بمونم کنارهم خواب بودیم که 😂😂😂 مشاهده خاطره...
نمایش همه...
با همسرم قرار گذاشته بودیم تا شب عروسی رابطه نداشته باشیم یعنی حتی قسمت خصوصی همدیگرو ندیده بودیم دوره عقد شب عروسی واسه اینی که خاطره انگیز باشه بالای اونجارو..... مشاهده خاطره
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
من درحال خوندن خاطرات ها سمی و سوتی های یه ملت 😂 اگر ۶روزه نخندیدی بیا اینجا: @khatereh
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
دخترای هورنی پروفایلاشونو از اینجا برمیدارن 🎀 @proffile
نمایش همه...
هر موقع نمیتونم حسمو توضیح بدم ، به پستای این چنل پناه میبرم : @Hesikemide
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
ولی Nude های کاپلیش>>>>>>>> @vibe_image
نمایش همه...
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته...شوهرم گفت باید بیای خونه ما و به مادرم کمک کنی...اکثرا میرفت ماموریت کاری.‌..من و مادرشوهرم تنها بودیم...اونروزم برای مأموریت رفته بود شمال ...از مادرشوهرم اجازه گرفتم به مادرم سربزنم...یادم اومد گوشیمو با خودم نیاوردم و فورا برگشتم ..کلید انداختم و‌درُ باز کردم...ولی توی هال با دیدن اون صحنه تا مدت زیادی نمیتونستم حرف بزنم👇 ادامه خاطره اینجا بخون
نمایش همه...
مشکلات شما: اوایل ازدواجمون می‌دیدم شوهرم با دخترا تو اینــستا و تلــگـر،ام چـت میکنه، چند بار هم قهـر کردم رفتم خونه بابام ولی فایده نداشت، تا تصمیم گرفتم : ادامه پست
نمایش همه...