ترجمان علوم انسانى
Открыть в Telegram
📌 ترجمۀ متون برگزیدۀ علومانسانی 📕 با تخفیف، مشترک فصلنامه شوید: https://B2n.ir/bp3486 🔗 اینستاگرام: goo.gl/Dfcpf6 🔗 توئیتر: goo.gl/8uecQd 🔗 بله: goo.gl/ZciVZ6 📮 ارتباط با ما: @Tarjomaaan
Больше2025 год в цифрах

43 693
Подписчики
-424 часа
-607 дней
-21230 день
Архив постов
🎯 وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم، در نهایت مأیوس خواهیم شد
🔴 اینستاگرام را باز میکنید و میبینید همکلاسیتان از یک دانشگاه سطح اول جهان پذیرش گرفته است. وقتی به چهرۀ خندان او خیره شدهاید، چه احساسی به شما دست میدهد؟ شاید هیچ اهمیتی برایتان نداشته باشد؛ شاید فقط تعجب کنید و کنجکاو شوید که چطور این موفقیت را به دست آورده؛ شاید هم مجموعۀ درهمی از احساسات و افکار منفی درگیرتان کند. ممکن است به خودتان بگویید: «حقش نبود! من خیلی بهتر از او بودم!» یا تحقیرش کنید که به چه چیزهای بیارزشی دلخوش کرده. این احساسات متنوع نشاندهندۀ پیچیدگی عملکرد ذهن ما هنگام «مقایسه خودمان با دیگران» است.
🔴 مغز ما دائماً در حال مقایسه است. بخشی از این مقایسهها عینی است: اندازه، وزن یا جنس چیزها را با هم مقایسه میکنیم. اما مقایسههایی که اهمیت خیلی بیشتری برایمان دارد، «مقایسههای اجتماعی» است.
🔴 در مقایسۀ اجتماعی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم تا بفهمیم وضعیتمان در اجتماع چگونه است؟ آیا جایگاه، محبوبیت و منزلت داریم، یا در حاشیهایم و کسی به ما توجهی نمیکند؟ پاسخی که به این دست سوالات میدهیم، بر زندگی روزمرۀ ما تأثیر عمیقی میگذارد. اگر خودمان را پیروز این مقایسهها بدانیم، به صورت طبیعی حس خوشایندی به زندگیمان خواهیم داشت و ممکن است با بازندهها احساس همدردی هم بکنیم. اما اگر خودمان را بازنده بیابیم، خشمگین و ناراحت خواهیم شد یا سرگشته و گیج میشویم که چرا کارمان به اینجا رسیده است؟
🔴 مقایسۀ اجتماعی به خودی خود بد نیست، چون از طریق مقایسه، با ضعفهایمان آشنا میشویم و انگیزه میگیریم که بهتر شویم. اما در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی ما را در گرداب بیپایانی از مقایسهها انداختهاند که روانشناسان را نگران کرده است.
🔴 ما همیشه خودمان با اطرافیانمان مقایسه میکردهایم، اما شبکههای اجتماعی به این مقایسه ابعاد جهانی دادهاند. نمایش ایدئالی که سلبریتیهای جهانی از زندگیشان نشان میدهند، باعث شده است هر روز با آدمهایی مواجه باشیم که در همۀ ابعاد از ما بهترند و هرگز به آنها نمیرسیم. خشم و ناامیدی این مواجهه، موتور محرک سبک دیگری از مقایسه در شبکههای اجتماعی میشود: مقایسۀ نزولی با دیگرانی که بدتر از خودمان میدانیمشان. این حجم از نژادپرستی، تحقیر و تمسخری که در میمها و ریلهای اینستاگرام میبینید، تلاشی است برای تسکین درد مقایسۀ خودمان با بینقصهای پرزرق و برق.
🔴 واقعیت این است که درک و کنترل احساساتی که هنگام مقایسۀ اجتماعی در شبکههای اجتماعی تجربه میکنیم، بسیار سخت است. ما نمیدانیم چه چیزی در انتظارمان است و چه اتفاقی دارد برای سلامت و تعادل روانیمان میافتد.
🔴 کیرکگور، فیلسوف دانمارکی، میگفت مقایسۀ خودمان با دیگران در نهایت مأیوسمان خواهد کرد. از نظر او، یأس یعنی نوسان بین کنجکاوی مضطربانه برای دانستن نظر دیگران دربارۀ خودمان و ترس ازدستدادن چیزی که دیگران را خوشحال میکند. کیرکگور میگوید برای اجتناب از این یأس، باید واقعاً به خودمان اهمیت بدهیم. یعنی بپذیریم که ما در نهایت افرادی منحصربهفرد هستیم. با ضعفها و قوتهای خودمان و با امیدها و ارزشهای خودمان. شاید راهحل تشویشِ برآمده از مقایسۀ اجتماعی چندان هم دور از دسترس نباشد: با خودمان مهربان باشیم و محدودیتهایمان را درک کنیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب « مقایسۀ اجتماعی ما را به یأس میکشاند، اما لازم نیست چنین باشد» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ وویْچِخ کافتانسکی است و محمدابراهیم باسط آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
🔷 هیچکس ذاتاً ابله نیست، اما گاهی شرایط ما را در دستۀ تصمیمگیرندگانِ «ابله» قرار میدهد.
🔸 اگر موقع رانندگی راه بدهم، به کسی در خیابان پول بدهم یا در سرمایهگذاری پرریسک شکست بخورم، شاید هالو باشم، بله، ولی شاید هم فقط خونسرد، مهربان یا ریسکپذیر باشم.
🔸 این موقعیتهای پیشپاافتاده مدام ما را وادار به تصمیمگیری میکنند. حماقتکردن نه عاقلانه است نه احمقانه؛ صرفاً یکی از هزینههای ممکنِ تصمیمگیری است. برای فهم تأثیرش، باید آن را بپذیریم و در فرایند تصمیمگیری جایگاهش را بشناسیم.
🔸 گاهی در این تصمیمهای سخت کافی است روراست باشیم: اهدافم چیست؟ اگر حماقت کنم چه میشود؟ درد فریبخوردن را چگونه تحمل میکنم؟ این پرسشها ما را به هستۀ اخلاقیمان متصل میکنند؛ تعهدات، ترسها و ارزشهایمان.
🔸 وقتی این تحلیلهای سود و زیان را بدون درنظرگرفتن حماقتهراسی انجام میدهیم، ترسمان بیشازحد بزرگ میشود و ما را به تصمیمهایی میکشاند که نه عقلانیاند و نه در راستای ارزشهایمان.
🔸 اما اگر گاهی اوقات خطر حماقتکردن یا هالو بهنظررسیدن را بپذیریم، ابزار مفیدی برای حلوفصل مشکلاتمان، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، به دست میآوریم.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «جامعۀ فریبکار» نوشتۀ تس ویلکینسون-رایان و با ترجمۀ نسیم حسینی. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/en9902
🔸 جامعۀ فریبکار
✍🏻 نوشتۀ تس ویلکینسون-رایان
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۳۲۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۴۶۵۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🎯 افسردگی شما به ژنهای همسرتان هم ربط دارد
🔴 سرنوشت ما را خصوصیات زیستی ما میسازد، یا خانواده و دوستانی که بین آنها بزرگ میشویم؟ دلیل اعتیاد، فقر، افسردگی یا دیگر مشکلات برخی انسانها، ژنتیکشان است، یا محیطی که در آن زندگی میکنند؟ ۱۵۰ سال است که جدال «طبیعت یا تربیت» در علوم انسانی جاری است. گاهی به نظر میآید که یکی از طرفین در حال پیروزی است، مثلاً وقتی که پروژۀ ژنوم انسان آغاز شده بود، طبیعت میخواست تربیت را کنار بزند و خیلیها امیدوار بودند که به زودی، ژن مربوط به همهچیز، از عشق تا چاقی، کشف خواهد شد. اما هر بار مشخص میشود ماجرا پیچیدهتر است.
🔴 در سالهای اخیر شاخۀ مطالعاتی جدیدی تلاش کرده است تا نحوۀ نگاه ما به پرسش «طبیعت یا تربیت» را از اساس تغییر دهد. حوزۀ تحقیقاتی «ژنتیک اجتماعی» میگوید: ژنها صرفاً درون بدن ما نیستند که تعیین کنند که چه کسی شویم؛ بلکه تا حدی بر محیطهایی که در جستوجویشان هستیم یا ایجاد میکنیم نیز تأثیر میگذارند.
🔴 برای مثال، کودکی را فرض کنید که با ژن موسوم به «ژن دوندگان سرعت» متولد میشود. یعنی این کودک دارای استعدادی ذاتی برای سریع دویدن است. احتمالاً در مدرسه در بازیهای سرعتی، سرآمد میشود. ممکن است معلمان یا والدینش او را تشویق کنند که به تیمهای ورزشی بپیوندند و ورزش را جدی بگیرد. این مسیر در نهایت میتواند به تبدیلشدن او به دوندهای حرفهای منتهی شود. حالا برگردیم و به آنچه پشت سر گذاشتهایم نگاه کنیم: ساختار ژنتیکی این کودک و محیطی که در آن بزرگ شده است، چرخۀ بازخوردی قدرتمند و دائمی برای او ساختهاند که یکی دیگری را تقویت کرده و به جلو رانده است.
🔴 دالتون کانلی، جامعهشناس برجستۀ آمریکایی که یکی از پیشروان مطالعات در زمینۀ ژنتیک اجتماعی است، میگوید: مسئله فراتر از این است که بگوییم هم ژنها مهماند، هم محیط. این دو منبع با چنان شیوههای پیچیدهای در هم تنیدهاند که شاید بهتر باشد بگوییم اصلاً دو چیز قابل تفکیک نیستند.
🔴 تحقیقات دربارۀ «چرخۀ بازخورد ژنتیک و محیط» حقایق شگفتانگیزی را دربارۀ زندگی ما روشن میکند. ما مدتهاست میدانیم شکستهای سنگین در زندگی -مثل بیکارشدن یا طلاق- میتواند باعث افسردگی شود. اما ژنتیک اجتماعی سویۀ دیگر این حقیقت را نشانمان میدهد: افرادی که ژنهای مربوط به افسردگی در آنها فعال است، بیشتر احتمال دارد که در زندگی با شکستهای سنگین روبهرو شوند. اما مسئله فقط به خود ما هم محدود نمیشود، چون به شکل شگفتانگیزی، محیط اطرافِ ما تا حدی از ژنهای اطرافیانمان تشکیل شده است.
🔴 تحقیقات کانلی نشان میدهد که ژنهای همسر شما تقریباً به اندازۀ یکسوم ژنهای خودتان بر احتمال ابتلای شما به افسردگی تأثیر دارند. یا پژوهش دیگری از او، حکایت از آن دارد که در یک دبیرستان حضور چند دانشآموز با زمینۀ ژنتیکیِ سیگارکشیدن میتواند میزان مصرف سیگار را در کل آن پایۀ تحصیلی افزایش دهد.
🔴 تحقیقات در زمینۀ ژنتیک اجتماعی هنوز در ابتدای راه خود قرار دارند، و بسیاری از اطلاعاتی که از آنها به دست میآید، ممکن است سردرگمکننده به نظر برسد یا مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. مثلاً فرض کنید شرکتهای بیمه بخواهند با استفاده از نقشۀ ژنتیکی افراد میزان استعداد آنها در ابتلا به بیماری را تخمین بزنند، یا مدرسههای خاص بخواهند علاوه بر آزمون درسی، از متقاضیان آزمون ژنتیک هم بگیرد. کانلی میگوید این علم میتواند «فرصت تغییر مسیر ژنتیکی» را برای ما فراهم کند. این فرصت گرانبهاست، اما باید با احتیاط بسیار از آن استفاده کرد.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «افسردگی شما به ژنهای همسرتان هم ربط دارد» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ دالتون کانلی است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
🔸 این کتاب دربارهٔ سوگ است، اما نه دستنامۀ درمانی است، نه شرححالی شخصی، و نه از آن دست کتابهای خودیاری که مسیر دلکندن و پشتسرنهادن را هموار میکنند. ... تمرکز ما روی مداخلهٔ درمانی یا دیگر روندهای معالجاتی هم نیست. درعوض، غایت این کتاب تقرّب به ذات سوگ است، یعنی پدیدارشناسی سوگ.
🔹 نمیخواهم سوگ را بزک کنم و مفهومی دلخواه بسازم از چیزی که بهغایت دردناک و حتی از نظر روانشناختی ناتوانساز و جانفرساست؛ تلاشم تأکید بر این نکته است که از دریچۀ سوگ، که در اینجا هیجانی بنیادین توصیف شده، میتوان به فهم بهتری از انسان و مسائل انسانی دست یافت.
🔸 ازقضا شاید دقیقاً به همین دلیل کمشمارند کسانی که پس از مرگ عزیزانشان مایل به زندگیِ عاری از سوگ باشند. ماحصل عمری دراز و زیستنی به دور از سوگ چه خواهد بود؟ لابد زیستنی است که واقعیتی به نام مرگ را به رسمیت نمیشناسد، یا زیستنی است بدون عشق، یا هردو. چنین زندگیای چندان ارزش زیستن ندارد.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «سوگ» و تهیۀ آن با تخفیف میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید کتاب:
https://B2n.ir/yu9953
🔹 سوگ: بهایی که برای عشق میپردازیم
✍🏻 نوشتۀ سوِند برینکمن
✍🏻 ترجمۀ علی کریمی
📚 ۲۰۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۰۷۰۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🛑 کتاب «جامعۀ فریبکار» منتشر شد. آنچه میخوانید برشی از متن این کتاب است.
🔹 گاهی تنها کاری که هنگام یک تصمیمگیریِ سخت باید انجام دهیم این است که روراست باشیم: اهداف من چیست و چه راههایی پیش پایم است؟ چه میشود اگر حماقت کنم؟ چه خطری دارد؟ درد فریبخوردگی، یا آسایش محافظت از خودم را چطور توجیه میکنم؟
🔹 جواب این سؤالها مهم است، این پرسشها، ما را به هستۀ اخلاقیمان وصل میکنند: تعهداتمان، ترسهایمان، و آنچه واقعاً برایمان مهم است.
🔹 وقتی این تحلیلهای سود و زیان را بدون درنظرگرفتن حماقتهراسی و تأثیر آن بر رفتارمان انجام میدهیم، ترسمان بیشازحد بزرگ میشود و ما را به تصمیمهایی میکشاند که نه عقلانیاند و نه در راستای ارزشهایمان.
🔹 واقعیت این است که گاهی اوقات اگر خطر حماقتکردن، یا هالو بهنظررسیدن، را بپذیریم، ابزار مفیدی برای حلوفصل مشکلاتمان، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، به دست میآوریم.
🔺 از امروز میتوانید این کتاب را از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔺 همچنین میتوانید برای مطالعهٔ بخشهایی از کتاب و تهیهٔ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/en9902
🔸 جامعۀ فریبکار
✍🏻 نوشتۀ تس ویلکینسون-رایان
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۳۲۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۴۶۵۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🎯 به کسی که میگوید «من عاشق سفرم» مشکوک باشید
🔴 در زمانۀ ما عاشق سفر بودن یا مباهات کردن به سفر به یکی از اجزای ضروری موفقیت تبدیل شده است. صفحات مجازی آدمها پر از عکسها و خاطراتی است که از سفرهایشان به جا ماندهاند و یکی از بزرگترین آرزوهای خیلیها سفر به دور دنیاست. بااینحال، سفر مخالفان بزرگی هم دارد. چه کسانی مثل سقراط و کانت که تقریباً در تمام عمر، مصرانه از سفر پرهیز میکردند، چه نویسندگانی مثل رالف والدو امرسون که میگفت سفر «بهشت احمقهاست» یا فرناندو پسوآ که نوشت: «از فکر سفر تهوع میگیرم... سفرکردن ارزانی آنهایی که از هستی بیبهرهاند».
🔴 یکی از دفاعیات رایج از سفر این است که سفر ما را به مرتبۀ روشنبینی میرساند، دنیا را به ما میشناساند و با مردم آن آشنا میکند. بااینحال این استدلال جای چون و چرا دارد.
🔴 تغییر مکانِ زندگی برای تحصیل یا کار همیشۀ تاریخ وجود داشته است. اما امروزه با نوع جدیدی از سفر روبهروییم که «سفر گردشگری» است. سفر برای سفر. این سفرهای جدید، چنانکه ساموئل جانسون گفته است، ممکن است به جای آنکه باعث شناختن راه و رسوم دیگران شود، برعکس به تأیید بیشترِ خودمان منتهی شود. کسانی مثل پسوآ معتقد بودند سفر نهتنها قلب ما را به تجربههای جدید نمیگشاید، بلکه «بدترین وجه ما را پدیدار میکند، و در عین حال مجابمان میکند که بهتر از همیشه هستیم.»
🔴 کتابهای گردشگری میگویند باید به سفر برویم تا «تغییر» کنیم، اما دقیقاً قرار است چه چیزی تغییر کند؟ از قرار معلوم، احتمال اینکه مسافران باعث تغییر در مقصد خود شوند، خیلی بیشتر از این است که خودشان تغییر کنند.
🔴 ما سفر میکنیم تا خودمان تغییری تجربه کنیم، اما دستِ آخر دیگران را دستخوش تغییر میکنیم. بااینحال، میشود پرسید: تأثیرپذیری یک مکان از مردمی که به خواست خود و به قصد تغییرکردن به آن سفر میکنند چرا ممکن است بد باشد؟ پاسخ این است که آن مردم نه میدانند چه میکنند و نه حتی برای فهمیدنش تلاشی میکنند. گردشگران تغییردهندگانی بیاعتنا، مغرور و جاهلاند. اگر آنجایی که به بازدید آن رفتهاند، مثل کارتپستالهایی باشد که دیدهاند، ذوقزده میشوند، اما اگر آنجا به اندازۀ عکسها زیبا نباشد، احساس میکنند «ضرر» کردهاند.
🔴 گردشگر هیچگاه برای زندگیِ واقعی یا فرهنگ روزمرۀ مردمانی که در سفر میبیند، ارزشی قائل نیست. بلکه فقط میخواهد چندجای تاریخی را ببیند، یا لباسهای محلی بپوشد و با آنها عکسی بگیرد.
🔴واقعیت بسیار مهم دربارۀ گردشگری این است که ما از پیش میدانیم بعد از برگشتن به خانه چگونه آدمی خواهیم بود. سفر در تعطیلات شباهتی به مهاجرت، نامنویسی در دانشگاه، شروع کاری جدید، یا عاشقشدن ندارد. ما با ترسولرز سراغ این فعالیتها میرویم، مثل آدمی که وارد تونلی شده و نمیداند وقتی از آن بیرون بیاید چهجور آدمی خواهد بود. مسافر در حالی راهیِ سفر میشود که اطمینان دارد با همان علاقهها و برنامههای روزمرۀ قبلیاش برمیگردد. سفر مانند بومرنگ است. شما را دقیقاً به همان نقطهای میرساند که از آن آغاز کردهاید.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «در نکوهش سفر» که در بیستوهشتمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ اگنس کالارد است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۲۸ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/k26880
@tarjomaanweb
🔷 در مذمتِ پیچیدگی
🔹 چرا دولت نیوزیلند در سال ۲۰۲۲ قانون «زبان ساده» را تصویب کرد
🔸 آلن لیتل، خبرنگار برجستۀ بیبیسی، در یک ویدئوی آموزشی میگوید که «سادگی کلید فهم است. کلمات کوتاه در جملات کوتاه کمترین مانع را پیش پای فهم شنونده یا خواننده میگذارند». وقتی ابتدا این جمله را شنیدم، حس کردم انقلابی در من صورت گرفته است. نه اینکه از اهمیت زبان ساده و جملات کوتاه خبر نداشتم، نه، مسئله به آن عبارت آلن برمیگشت: «مانع فهم».
🔸 تا پیشازآن، پیچیدگیِ بیشازحد را صرفاً یک مشکل سبکی میدانستم، چیزی که خودم نمیپسندیدم ولی اگر بود هم جهنم و ضرر. هروقت متن خبریِ جدیدی آماده میکردم، دغدغهام این بود که واقعیات اصلی و زمینۀ لازم را در آن آوردهام یا نه. اگر یک جا گذرا اسمی هم از فلان کارمند میانرتبه میآوردم که نقش مهمی در ماجرا نداشت، یا آماری میدادم که جالب اما غیرضروری بود، چندان نگران نمیشدم.
🔸 مهم این بود که واقعیات اصلی در متن باشد، مابقی پیرو قاعدۀ «ضرری ندارد» بود. اما حالا متوجه شده بودم این عناصر نهتنها بیفایده هستند، بلکه مانع انتقال مؤثر پیام میشوند. این تغییر نگرش، روش کارم را دگرگون کرد. دریافتم که بسیاری از کلمات و جملات نهتنها کمکی به فهم مطلب نمیکنند، بلکه شانس موفقیت پیام را کاهش میدهند.
🔸 از آن پس، تعهدم به سادگی افزایش یافت و عناصری مانند صفات اضافی، اصطلاحات پیچیده، جزئیات غیرضروری و جملات طولانی را به عنوان موانع فهم شناسایی و حذف میکردم. دولت نیوزیلند نیز ظاهراً چنین دغدغهای دارد. نیوزیلند در سال ۲۰۲۲ قانون زبان ساده را تصویب کرد که، براساس آن، پیامهای دولتی باید شفاف، مختصر، منظم و متناسب با مخاطب باشند.
🔸 لیندا هریس، بنیانگذار جایزه زبان ساده در نیوزیلند، توضیح میدهد که پیامهای نامفهوم دولت بر زندگی مردم (مانند امور مهاجرت، طلاق، یا دریافت خدمات اجتماعی) تأثیر منفی میگذارد. حتی نخستوزیر نیوزیلند اشاره میکند که ابهام در ارتباطات دولت میتواند به کاهش اعتماد عمومی و محرومیت از خدمات بینجامد.
🔸 البته اینجا خطری هم در کمین است. سادگی به معنای حذف کلی جزئیات یا کوتاهنویسی مطلق نیست، بلکه هدف شفافیت و حذف اطلاعات غیرضروری است. گاهی یک متن ساده میتواند کوتاه باشد، اما همیشه اینطور نیست. اصل کلیدی، حذف موانع فهم و رسیدن به بیشترین وضوح ممکن است. شاید این به کوتاه نویسی بینجامد و شاید هم نه.
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «هنر توضیحدادن» نوشتۀ راس اتکینز و با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/my6546
🔸 هنر توضیحدادن: چگونه مقصودمان را بهروشنی و با اعتمادبهنفس بیان کنیم؟
✍🏻 نوشتۀ راس اتکینز
✍🏻 ترجمۀ علیرضا شفیعینسب
📚 ۳۱۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۳۷۵۰۰ تومان
@tarjomaanweb
☑️ شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»، نوبت تابستان ۱۴۰۴، بهتازگی منتشر شده. حامی این شمارۀ فصلنامه «سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران» است. این شماره ۲۰۸ صفحه دارد و از ۲۸ مقاله تشکیل شده است.
🔺 عنوان مطالب مندرج در بخش «نوشتار» شمارۀ سیوپنج فصلنامۀ ترجمان (بخش دوم):
🔹 طلا هم کثیف میشود
🔸 طلا هم وسیلهای برای پنهانکردن جریانهای مالیِ غیرقانونی است و هم خود محصولِ فعالیتهای غیرقانونی است
✍🏻 ونسا اوگِل
🔹 فقر نه تقدیر است، نه تنبلی
🔸 برخلاف افسانههای رایج، فقر نتیجهٔ ساختارهای ناعادلانه است، نه کمکاری یا شانس بد
✍🏻 آنیرود کریشنا و دِرک فیلیپسِن
🔹 وقتی مرز فاجعه و سرگرمی محو میشود
🔸 آنسوی شومگردی: از تماشای رنج تا سرگرمی
✍🏻 چارلی وارزل
🔹 اگر تخیل نداشته باشیم از نئولیبرالیسم عبور نمیکنیم
🔸 تغییر سیاستها کافی نیست، باید نگاهمان به انسان را عوض کنیم
✍🏻 بلِیک اسمیت
🔹 در ستایش امیدی که از دل یأس میجوشد
🔸 وقتی خوشبینی راهگشا نیست، شاید یأسْ نقطهٔ آغاز باشد
✍🏻 گال بکرمن
🔺 این شماره را میتوانید از کتابفروشیها و دکههای سراسر کشور، فروشگاه اینترنتی ترجمان، یا فیدیبو و طاقچه تهیه کنید. قیمت نسخۀ فیزیکی این شماره ۳۰۰هزارتومان است و در فروشگاه اینترنتی ترجمان با ۱۰ درصد تخفیف عرضه میشود.
🔗 لینک خرید شمارۀ سیوپنجم مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/xt9189
🔗 لینک خرید اشتراک مجلۀ «ترجمان»:
https://B2n.ir/pj2124
🔺 همچنین برای تهیۀ نسخۀ الکترونیکی این شماره نیز میتوانید به بسترهای فیدیبو و طاقچه مراجعه کنید.
🔺 برای دریافت اطلاعات کاملتر و آگاهی از نام و نشانی عرضهکنندگان فصلنامه در شهرهای مختلف با ما و همکارانمان تماس بگیرید.
☑️ مؤسسۀ ترجمان: ۶۶۹۲۹۵۹۳-۰۲۱
☑️ شرکت پخش ققنوس: ۶۶۴۰۸۶۴۰-۰۲۱
☑️ شرکت نشرگستر امروز: ۵۴۰۸۱۰۰۰-۰۲۱
@tarjomaanweb
🔷 ترس از فریبخوردن باعث میشود فرصتهای ارزشمند را رد کنیم؛
🔷 باعث میشود روابط معنادارمان را قطع کنیم و حتی از مهربانی بگریزیم.
🔷 ترس از فریبخوردن اخلاقیعملکردن را سختتر میکند، میتواند دیدتان را چنان تیرهوتار کند که اسکان بیخانمانها به نظرتان تله و حقه بیاید.
🔴 کتاب «جامعهٔ فریبکار» منتشر شد.
🔴 از امروز میتوانید این کتاب را از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔸 گاهی هنگام رانندگی با خود میگوییم اگر با احتیاط برانم و به دیگران راه بدهم، نکند فکر کنند زرنگ و باعرضه نیستم؛ یا گاهی فکر میکنیم اگر به فلان سرمایهگذاریِ پرخطر و نقشۀ بلندپروازانه امید ببندم، نکند دیگران بگویند سفیه و خوشخیالم.
🔹 چنین تصوراتی رفتار ما را در زندگی شکل میدهند. ما طوری تربیت میشویم که از فریبخوردن یا احمق و بیعرضه پنداشتهشدن پرهیز کنیم و حتی از آن هراس داشته باشیم، مثلاً نگاه کنید به خیل کثیر حکایتهایی که حول این پدیده شکل گرفتهاند: ماجرای اسب تروا؛ چوپان دروغگو؛ لباس جدید پادشاه؛ هانسل و گرتل.
🔸 اما این کتاب دربارۀ فریبنخوردن و راهورسم زرنگبودن نیست، بلکه دربارۀ سازوکار روانشناختیای است که مفاهیم فریبکار و فریبخورده را معنا میبخشد. در این کتاب با نگاهی نقادانه به بررسی عوامل فرهنگیای پرداخته میشود که برچسبهای فریبکار و فریبخورده را میسازند. در این بررسی نشان خواهیم داد که چگونه کلیشههای فرهنگی در نسبت با ساختار روانی ما شکل میگیرند و شخصیت ما و تصمیمهایمان را تحت تأثیر قرار میدهند. بدینترتیب، درمییابیم که چه وقت باید این حرفها را جدی بگیریم و چه وقت به آنها اهمیت ندهیم.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/en9902
🔸 جامعۀ فریبکار
✍🏻 نوشتۀ تس ویلکینسون-رایان
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۳۲۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۴۶۵۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🎯 سه افسانه دربارۀ فقر
🔴 محال است نبینیمشان. با وجود آنکه جوامع انسانی امروزه بیش از هر نقطۀ دیگری از تاریخ ثروت دارند، فقرا همهجا هستند. خیلی وقتها آنها در همسایگی یا اصلاً در خانۀ ثروتمندان زندگی میکنند. شاید به خاطر همین حضور همهجایی آنهاست که کمکم این پدیدۀ عجیب و غیرطبیعی برایمان عادی شده است. گویی همیشه چنین بوده است که عدهای دارا و عدهای بیچیز باشند. اما آیا این واقعیت که فقر را همهجا میبینیم، توجیهی برای وجود همیشگی آن است؟ آیا فقر چیزی طبیعی است؟
🔴 جواب دادن به این سوال، به یک معنا، ساده است. قاطعانه میتوانیم بگوییم: خیر. فقر طبیعی نیست. بهترین دلیلش این است که در بخش بسیار بزرگی از تاریخ چندهزار سالۀ زندگی بشر روی زمین، اصلاً انسانها نمیدانستهاند فقر چیست. فقر اختراعی است که چندان هم سابقهای طولانی ندارد.
🔴 سه افسانۀ خیلی قدرتمند گرداگرد فقر را گرفتهاند. اولین افسانه میگوید: «فقر همیشه با ما بوده و خواهد بود.» اما واقعیت این است: فقر تنها وقتی به وجود آمد که شکاف طبقاتی، انحصار و اقتصاد پولی شکل گرفت. وقتی پول به شرط لازم برای دسترسی به منابع ضروری، مثل زمین و آب و غذا تبدیل میشود، این شکاف عمیقتر هم میشود. جوامعی که پول و انحصار در آنها رایج نبوده، با برابری بیشتری از مواهب فراوان طبیعت بهرهمند میشدند و فقر را تجربه نمیکردند. فقر جایی پدید میآید که مجبور باشی همهچیز را بخری، اما پولی نداشته باشی.
🔴 دومین افسانه همینجا از راه میرسد. طبق این افسانه، «فقر کمبود پول است». اگر فقر فقط نداشتن پول بود، میشد با انتقال مقداری پول، مسئله را حل کرد. اما واقعیت این است که فقر شبکهای درهمتنیده از محرومیتهاست که فراتر از حساب بانکیِ اشخاص است. فقر هم «نیازی رفعنشده» است، هم «آرزویی برآوردهنشده».
🔴 فقر در قدم اول، یعنی نداشتن غذا، سرپناه و امنیت، یعنی مریض شوی و نتوانی پیش دکتر بروی، و یا فرزندت را بهخاطر یک بیماری قابلپیشگیری از دست بدهی. فقر پوشیدن لباسهایی است که اندازهات نیست، آشامیدن آبی است که برای آشامیدن نیست. اما فراتر از این، فقر ناتوانیای است که فرد را دربرابر دروغ، دسیسه و استثمار بیدفاع میکند. فقر ترس و اضطراب و تحقیر و سرکوب است. یک کلام، فقر ناشی از موانع ساختاری است: ممانعت از دسترسی به منابعی که جامعه و کرۀ زمین مملو از آناند.
🔴 سومین افسانه این است که «مقصر خودِ فقرا هستند». این حرف تکراری دربارۀ ثروت و فقر را زیاد شنیدهایم. واقعیت این است که مجموعهای پیچیده از عوامل مختلف، از نابرابریهای سیستمی گرفته تا ساختارهای اقتصادی، ثروت و فقر را شکل میدهند و درنهایت تعیین میکنند که چه کسی فقیر باشد و چه کسی غنی.
🔴 مثالی ساده کافی است: دو دختر را تصور کنید که تازه به دنیا آمدهاند. یکی در فنلاند، دیگری در افغانستان. بهنظرتان کدامشان آیندۀ بهتری دارد؟ و چقدر از این تفاوت به تلاشها و ویژگیهای شخصی آنها مربوط است؟ فقر چیزی است که نه یک شخص، بلکه جامعه آن را تحمیل میکند. سیستمها و سیاستها شرایطی را رقم میزنند که افراد را در دام فقر میاندازد. این ساختارها افراد را آسیبپذیر و نابرابری را دائمی میکنند و رهایی از دام فقر را دشوار میسازنند. تا وقتی فقر را اینگونه نفهمیم، راهی برای تسکین آن نداریم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «فقر نه تقدیر است، نه تنبلی» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ آنیرود کریشنا و دِرک فیلیپسِن است و محمد مهدیپور آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
