Life art
Открыть в Telegram
2025 год в цифрах

17 120
Подписчики
-524 часа
-307 дней
-14030 день
Архив постов
روزی از بار سنگینی که روی شانههام سنگینی میکرد، حرف خواهمزد. از اینکه چطور هر صبح مثل سایهای، خودم را خیابان به خیابان و در مسیرهای خلاف قاعدهی احساس و باورم میکشاندم، در همانحالی که داشتم لبخند میزدم، آرام راه میرفتم، آرام به کارهام میرسیدم و ظاهرا همه چیز خوب بود...
روزی از رنجهای زیستهای خواهمگفت که مرا تا لبهی عمیقترین پرتگاههای جهان برد و به من جسارت پرواز داد و مرا بزرگتر کرد.
روزی تعریف خواهمکرد که این روزها چقدر خسته بودم و چقدر دوام آوردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
👍 43❤ 26😢 11
آدم های ماندگار زندگی آدم هایی از قبیله ی ناشناخته ها نیستند
آدم های ماندگار از قضا آنهایی هستند که شاید اگر از ما بپرسند آن ها را معمولی ترین آدم های زندگی مان معرفی کنیم
همان ها که بلد نیستند اداهای لاکچری دربیاورند یا حرفهای دهان پر کن پر زرق و برق دار بزنند!
همان ها که بدون هیچ حس آزار دهنده ای می توانیم بودنمان را در کنارشان به بهترین شکل وجودی خودمان به نمایش بگذاریم
و هیچ گاه ترسی نخواهیم داشت از اینکه ممکن است یک وقت چیزی به آن ها بربخورد و ترکمان کنند!
اگر چنین آدم هایی را در زندگی تان دارید وجودشان را غنیمت بشمارید و حضورشان را هر روز با حرف ها و رفتارهای ساده اما پر از محبت قدر بدانید!
#سپیده_پرکسب_کار
@life_ch
👍 45❤ 28👏 2😢 2🐳 1
احتمالا یک روز خشکسالی تمام میشود. احتمالا ابرها از راه میرسند، آسمان تکان میخورد. احتمالا یک روز باران میآید و زمین سرسبز میشود. احتمالا گلهای خوش عطری خواهد رویید. احتمالا یکی که عاشق شده، همان روز که برای اولین بار به خانه معشوق میرود، سر راه یکی از گلها را خواهد چید. احتمالا معشوق گل را بو خواهد کرد و داخل گلدانی خواهد گذاشت. احتمالا گلدان را جایی خواهد گذاشت جلوی چشم، جایی که هر روز ببیند، جایی که هر روز به یادش بیاورد که کسی دوستش دارد. احتمالا معشوق آن گل را هرگز فراموش نخواهد کرد. احتمالا معشوق داستان آن گل را برای فرزندانش تعریف خواهد کرد. احتمالا روزگار همانطور نمیماند. گل یک روز خشک میشود، گلدان یک روز میشکند. احتمالا یک روز عاشق و معشوق میمیرند. احتمالا فرزندانشان داستان گل را فراموش خواهند کرد. احتمالا خشکسالی باز میگردد. احتمالا خشکسالی همیشگی نیست. احتمالا یک روز دوباره ابرها از راه میرسند.
#امیرعلی_بنی_اسدی
@life_ch
❤ 36👍 15🕊 7💔 7
تو از مشکلات روزگارت به چی پناه میبری؟
گاهی به یک فنجان قهوهی داغ کنار پنجره یا ایوانی که میتوان از آن به رفت و آمد آدمها نگاه کرد.
گاهی به یک کنج آرام و دنج که میتوان در سکوت و آرامش آن لمید و چند خط کتاب خواند.
گاهی به یک موسیقی تازه، آرام یا شاد.
من گاهی به صدای شجریان و بنان پناه میبرم با چاشنی یک استکان چای کمر باریک و کنجی خلوت.
من گاهی به عشق پناه میبرم، به خاطرات کسی که نیست و حرفهای کسی که نیست و تصور اینکه کسی هنوز لابلای هیاهوی آدمها هست که مرا بیشتر از هرکسی دوست دارد...
من گاهی به خودم پناه میبرم، به رویاهایی که در سر دارم و به تلاشی که میتوانم برای بهتر شدن جهانم به کار بگیرم.
من گاهی به جهان خیالیِ آرزوهای محققیافتهی خودم پناه میبرم؛ به روزهای خوبی که هنوز نرسیدهاند، آدمهای خوبی که هنوز نشناختهام و احساسات خوبی که هنوز نیافتهام.
من گاهی از روزگار، به خودِ روزگار پناه میبرم. به این احتمال که اگر امروز، روز من نبود، به فردا امید داشته باشم و به این خیال که زمانه همیشه به کام دیگران نیست و نوبت به ما هم خواهد رسید...
تو به چی پناه میبری؟ به کی؟ وقتی بینهایت بیحوصله و غمگینی و دلیل موجهی برای آرام گرفتن و لبخند زدن و بیخیال بودن نداری...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
👍 21❤ 10😢 5💔 4
Фото недоступноПоказать в Telegram
این بسته شکلات مارس بعد از ۳۳ سال کاملا سالم در ساحل پیدا شده، تاریخ تولیدش ۱۹۸۶ است، یعنی زمانی که دیوار برلین هنوز پابرجا بود، شبکه اینترنت وجود نداشت، نلسون ماندلا در زندان بود و لیونل مسی هنوز به دنیا نیامده بود!
جاروب
@life_ch
👍 25😱 15❤ 4💔 2👎 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
بهتر است عشق ورزیده باشیم و محبوب خود را از دست داده باشیم تا اینکه اصلاً عشق نورزیده باشیم ...
#جیمز_هالیس
@life_ch
❤ 37👍 2👎 2
من آدمِ توقع نداشتنم، آدمِ یکتنه خطر کردن و دل به دریا زدن و باکی از هیچ چیز نداشتن!
من آدمِ دستهای کوچک و کارهای بزرگم، آدمِ آرزوهای بلند و سقفهای کوتاه!
من آدمِ بلند پریدنم! آدمِ از ارتفاع نترسیدن و به شوقِ قله، هر مشقتی را به جان خریدن!
من آدمِ خواستنم! آدمِ تنهایی مقابلِ کوهِ مشکلات جنگیدن و تاوان دادن و پیروز شدن! من آدمِ ایستادن و توانستنم!
هدف، هرچقدر که محال و هرچقدر که بعید و هرچقدر هم دشوار؛ من اگر بخواهم، چیزی جلودارم نیست؛ اراده که کنم، یعنی هرجور شده میجنگم و تلاش میکنم و میرسم و به عقیدهی من، عیار انسانها را همین اراده داشتنها و تلاش کردنها و قوی بودنهاست که مشخص میکند و عیاربالاها آسیبناپذیرتر و ماندگارترند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
❤ 22🔥 7👏 6👍 3💯 3
دردناکترین خداحافظی جهان را از زنی دیدم که پس از سالها مدارا با مردی، خیانت دیدهبود و بدون هیچگونه مشاجرهای فقط یک تکه کاغذ از خودش به یادگار گذاشتهبود با این مضمون:
غمگینم از اعتمادی که به تو داشتم!
مهری که به پای تو ریختم و عمری که به پای تو گذاشتم!
و من مردی را دیدم که در تمام خیابانها دیوانهوار به دنبال زنی میگشت و پیدایش نمیکرد.
میخواست همه چیز را جبران کند اما مگر میشد؟!
بَم را زلزله فرو ریخت و هرگز چیزی شبیه به قبل نشد!
با هرچه ترمیم و با هرچه تلاش! یک چیزهایی اگر فرو ریخت، فاتحهی همه چیز را باید خواند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
👍 61😢 18❤ 12👏 10👌 5
نشستم کنار پیرمردی که تنها روی صندلی بود چندباری دیده بودمش که اینجا نشسته ولی هر بار بی تفاوت از کنارش رد شدم
امروز پارک از بقیه روزها شلوغ تر بود و منم بی قرارتر
حوصله نداشتم دنبال صندلی خالی بگردم و چشمم به چشم مردم بیفته
از شلوغی خسته بودم اما از تنهایی خسته تر
ساعت گوشی رو که نگاه کردم دیدم هنوز خیلی تا شب مونده یا بهتر بگم خیلی مونده تا امروزم تموم بشه
امروز اگه تموم بشه غم جمعه میره تا هفته دیگه
حالا غم جمعه هفته ای یه بار میاد ولی با غمهای دیگه که هر روز میان باید چی کار کنم؟
تو همین فکر بودم که نگاهم افتاد به پیرمرد کنارم
زل زده بود به روبروش انگار داشت فیلم نگاه میکرد
به روبرو که نگاه کردم دیدم دختر پسری هم سن خودم دارن باهم حرف میزنن
یه دفعه به من گفت تنهایی جوون؟
گفتم آره پدرجان اگه اینجا منتظر کسی هستین برم
گفت من سالهاست منتظرم اما فکر نکنم قرارمون یادش باشه
تعجب کردم چی میگه و گفتم حتما حالش خوب نیست که گفت
الان با خودت میگی حتما دیوونه ام که با این سن اینجوری حرف میزنم
گفتم نه پدرجان
گفت تو چی؟منتظر کسی هستی؟
گفتم نه والا منتظر کسی نیستم یعنی کسی نیست که منتظرش باشم
گفت ببین همه به من میگن دیوونه همه میگن که فراموشش کن اون دیگه نمیاد
اما من هنوز منتظرم چون بهم قول داده که میاد
آدم بعضی وقت ها باید همه چیز رو فراموش کنه تا بتونه اون چیزی که از همه مهم تره براش،یادش بمونه چون اینجوری میتونه سالها با یادش زنده بمونه
با چشماش اشاره کرد به اون دختر پسر روبرو
بهم گفت به نظرت اونا عاشقن؟
گفتم نمیدونم
گفت بیا خوب نگاه کنیم ببینیم عاشقن یا نه؟
گفتم زشته پدرجان ناراحت میشن
گفت خیالت راحت چیزی نمیشه
نگاه کن چطوری بهم نگاه میکنن انگار دنیا فقط خودشونن هیچ چیز به چشمشون نمیاد جز هم
دقت که کردم درست میگفت
حالا این من بودم که مثل پیرمرد زل زده بودم به این فیلم
تا به خودم اومدم شب شده بود
میخواستم خداحافظی کنم اما دلم نمیومد
دیدم دختر و پسر خداحافظی کردن و دخترِ اومد سمت ما
گفتم بیا پدرجان الان میاد با ما دعوا میکنه
خندید و گفت نه با تو کاری نداره
تا رسید به ما سلام کرد و گفت
بیا باباجان بریم خسته هم شدی ببخشید
چشمش به من افتاد و گفت
سلام آقا،ببخشید پدربزرگم اگه چیزی به شما گفت فراموشی داره و فقط همین پارک میاد و روی همین صندلی میشینه
به پیرمرد که نگاه کردم اشک از گوشه چشماش سُر خورد رو گونش
خداحافظی کردم و رفتم
پیرمرد راست میگفت آدم باید بعضی وقت ها فراموشی بگیره چون اینجوری میتونه زنده بمونه..
#محسن_صفری
@life_ch
👍 30❤ 12😢 8🔥 1
روباه گفت: فقط چیزهایی را که اهلی کنی میتوانی بشناسی. آدمها دیگر وقتِ شناختنِ هیچ چیز را ندارند. همهٔ چیزها را ساخته و آماده از فروشندهها میخرند. ولی چون کسی نیست که دوست بفروشد، آدمها دیگر دوستی ندارند. تو اگر دوست میخواهی بیا و مرا اهلی کن!
شازده کوچولو گفت: چه کار باید بکنم؟
روباه جواب داد: باید حوصله کنی. اول کمی دور از من این جور روی علفها مینشینی. من از زیرِ چشم به تو نگاه میکنم و تو هیچ نمیگویی. زبان سرچشمهٔ سوءتفاهمهاست. اما تو هر روز کمی نزدیکتر مینشینی...
•آنتوان دو سنتاگزوپری، شازده کوچولو
•ترجمه ابوالحسن نجفی
@life_ch
❤ 31👍 5😢 3
دیگر نه دل میبندم، نه امیدوار میشوم، نه توقع دارم همه چیز خوب پیش برود. دیگر جهان و اتفاقاتش را به حال خود رها کردهام و بدون هیچ احتمال و پیشفرضی فقط اقدام میکنم، کنار میایستم و منتظر میمانم و آمادگیِ این را دارم که نتیجه، کاملا خلاف آنچه انتظار داشتهام پیش برود!
حس میکنم نهایت تلاشهایم را کردهام و بیش از این تقلا نمیکنم و بیش از این امید ندارم با اصرار کردن و جنگیدن چیزی درست بشود.
شدهام شبیه به مادری که ۱۰۰۰ فرزند سقط کرده و هیچ اشتیاق و امیدی به تولد فرزندی که در شکم دارد، ندارد و احتمال این را میدهد که هر لحظه اتفاق ناخوشایندی بیفتد و عادت دارد از آرزوهایش دست بردارد و به ناملایمتیهای تکراری روزگار، اعتراضی نکند.
آدمها از یک جایی به بعد خسته میشوند و ترجیح میدهند عقبنشینی کنند، گوشهای دست به سینه بایستند و فقط نگاه کنند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
❤ 41👍 13😢 8👎 5👌 2
خشم من به خاطر زنیست که کلیسا به او گفته
خدا به زندگی مشترکِ او بیشتر از روح او، بیشتر از امنیت او و بیشتر از آزادی او ارزش میدهد.
خشم من به خاطر هر زنیست که پذیرفته خدا مرد است و مرد خداست.
خشم من به خاطر هر زنیست که باور کرده ازدواج غلط، صلیبیست که باید خودش را از آن آویزان کند...
📘جنگجوی عشق
✍گلنن دویل ملتن
@life_ch
👍 62❤ 7🤬 2💩 1
تعداد «کِی فکر میکردیمها»ست که میگوید چگونه زندگی کردیم؛
- کِی فکر میکردیم او برود؟
- کِی فکر میکردیم هوا اینقدر گرم شود؟
- کِی فکر میکردیم چهل سالمان شود؟
- کِی فکر میکردیم شب عروسی خاله نفیسه همه گریه کنیم برای جای خالی دایی شهاب؟
- کِی فکر میکردیم ما جوری دیگر باشیم و دههی هفتادیها جور دیگر.
- کِی فکر میکردیم کوچه اختر را فراموش کنیم؟
- کِی فکر میکردیم دلتنگ شویم این همه؟
- کِی فکر میکردیم تابستان اینقدر گرم شود با کولر حتی؟
- کِی فکر میکردیم شش ساعت در فرودگاه امام بغض قورت دهیم قبل رفتن برای همیشه؟
- کِی فکر میکردیم جاده چالوس هم دیگر حال ندهد؟
- کِی فکر میکردیم به اورست با حسرت نگاه کنیم سوار بر ویلچری که آن شِرپا هلش میداد.
- کِی فکر میکردیم هر روز، ساعتها به قاب عکس روی دیوارش نگاه کنیم و دستمان نرود سمت تلفن برای عذرخواهی؟
- کِی فکر میکردیم به تیتاب بخندیم و با آن خاطراتی رنگ بگیرد؟
- کِی فکر میکردیم...
#مرتضی_قدیمی
@life_ch
😢 18❤ 13👍 11👎 4💔 2
باید یاد بگیرید نمیتوانید محبوب همگان باشید. شما میتوانید بهترین آلوی دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه. اما یادتان باشد، هستند آدمهایی که آلو دوست ندارند!
حالا می توانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید که اگر تصمیم بگیرید موز بشوید، همیشه یک موز درجه دوم خواهید بود، در حالیکه میتوانستید برای همیشه بهترین آلوی دنیا باقی بمانید.
زندگی عشق و دیگر هیچ
#لئو_بوسکالیا
@life_ch
👍 42❤ 10👎 1
یک خسته نباشید به خودم؛ که سالهاست کم نیاورده، که سالهاست هدفهای خودش را بغل گرفته و از آنها در مقابل نشدنها محافظت کرده.
یک خسته نباشید به خودم که بیش از ظرفیت توانش جنگیده، که سپاه سختیها را کنار زده و خودش را تا قلههای بعید آرامش رسانده.
یک خسته نباشید به خودم که از محدودیتها فرصت ساخته و با ناملایمتیها مدارا کرده.
یک خسته نباشید به دلم، به روحم، به احساسم...
باید به خودم کمی استراحت بدهم، باید کمی از شلوغیها دور باشم و آرامتر شوم، باید برای مدتی به چیزی فکر نکنم.
که خودم را بردارم ببرم جایی به دور از این حوالی و کمی خستگی بتکانم و نگران چیزی نباشم.
یک خسته نباشید به من، به تو و به تمام آنها که هدف داشتند، تلاش کردند و تسلیم نشدند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@life_ch
👍 32❤ 16🤷♀ 1
برای بار هزارم میگویم که دوستت دارم
چگونه میخواهی شرح دهم چیزی را که شرحدادنی نیست؟
چگونه میخواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم
اندوهم چون کودکیست ...هر روز زیباتر میشود و بزرگتر!
بگذار به تمام زبانهایی که میدانی و نمیدانی بگویم
تو را دوست دارم
بگذار لغتنامه را زیر و رو کنم
تا واژهای بیابم هماندازهی اشتیاقم به تو
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمیداند چگونه آب در برش گرفته
و به یاد نمیآورد چگونه گرداب در همش شکسته
چرا دوستت دارم؟
گلولهای که در گوشت رفته نمیپرسد از کجا آمده
و عذری نمیخواهد
چرا دوستت دارم؟
از من نپرس!
مرا اختیاری نیست
و تو را نیز ...
#نزار_قبانی
@life_ch
❤ 26👍 6
