🙏دعاهای مشکل گشا 🙏

🌅 نیایش صبحگاهی پنجشنبه خدایا… در این صبحِ آرامِ پنجشنبه، دلم را به نور مهربانی‌ات روشن کن. قدم‌هایم را در مسیری ببر که خیرِ دنیا و آخرت در آن باشد. هر آنچه از دلم گذشت که تو را ناخشنود می‌کند، از من بگیر، و هر چه مرا به تو نزدیک‌تر می‌کند، در وجودم بیشتر کن. یا رب… امروز، دلم را از ناامیدی‌ها پاک کن، زبانم را از شکایت دور کن، نگاهَم را به زیبایی‌ها باز کن و آرامش را در خانه و زندگی‌ام جاری گردان. آمین یا رب العالمین. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

✴️ پنجشنبه 👈29 آبان/ عقرب 1404 29 جمادی الاول 1447👈20 نوامبر 2025 🕋 مناسب های دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 13:57 قمر از برج عقرب خارج می شود و ساعت 10:25 ماه به صورت فلکی عقرب می رود. 📛امروز هم کل روز از امور اساسی و زیر بنایی اجتناب شود. 😊عزیزان بارها گفته ایم ملاک و معیار در محاسبه قمر در عقرب قمر در برج عقرب هست و رعایت امور در صورت عقرب لزومی ندارد. 🎇 امور دینی و اسلامی. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان و نوزاد صالح و حلیم و صبور است. 🚘 مسافرت: مسافرت مکروه ولی همراه صدقه بلا مانع است. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️تحقیق و جستجو. ✳️خرید باغ و مزرعه. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️شخم و زراعت. ✳️آبیاری. ✳️درختکاری. ✳️انواع حفاری ها. ✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است. 🟣نوشتن حرز و ادعیه حکاکی و نماز و بستن آن امروز نیز ترک شود. 💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، ممکن است فرزند امشب سقط شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث گوشه گیری و انزوا می شود. 💉💉حجامت فصد خون دادن. #خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث نجات از بیماری می شود. 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب "جمعه " دیده شود طبق آیه ی 30 سوره مبارکه "روم"است. فاقم وجهک للدین حنیفا... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را امری پیش آید و عده ای میخواهند او را از آن کار منع کنند و او سخن آنان را گوش نکند و همین درست است. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.

☘📿آثار تسبیحات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 💢جلوگیری از تیره بختی ♦️ امام‌صادق علیه السلام به من فرمودند: ✍ ای ابو‌هارون،‌ ما کودکان خود را همان‌گونه که به نماز فرمان می‌دهیم،‌ ♦️ به تسبیح حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نیز امر می‌کنیم. پس بر این ذکر مداومت کن؛ زیرا هر بنده‌ای بر آن مداومت کند، تیره بخت نمی‌شود. 💢 خشنودی خداوند، دور کردن شیطان ♦️ امام باقرعلیه السلام فرمودند: ✍ هر کس تسبیح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بگوید،‌ سپس طلب آمرزش کند، آمرزیده خواهد شد. ♦️این تسبیح به زبان یک‌صد مرتبه است، ولی در میزان عمل یک هزار تسبیح به حساب می‌آید و شیطان را دور و خداوند رحمان را خوشنود می‌سازد. 💢 آمرزش گناهان ♦️ امام صادق علیه السلام نیز به فضیلت تسبیح بعداز نمازهای واجب چنین اشاره کردند:‌ «مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ ع قَبلَ أَن یَثنِیَ رِجلَیهِ مِن صَلَاتِهِ الفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَهُ لَهُ» ✍ هرکس بعداز نماز واجب، تسبیحات حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را بجا آورد 👈 قبل از اینکه پای راست را از بالای پای چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده می‌شود. ♦️ و در حدیثی دیگر فرمودند: «مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ سلام‌الله‌علیها فَقَد ذَکَرَ اللَهَ الذِکرَ الکَثِیر» ✍ کسی که تسبیح فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است. ♦️ بعد از هر نماز « اَللهُ اَکْبَر » ۳۴ بار « اَلْحَمْدُلِلّٰه »  ۳۳ بار « سُبْحٰانَ الله » ۳۳ بار 📚 کافی، ج ۳، ص ۳۴۳   📚 معانی الاخبار، ص ۱۹  ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌸  #رفع_بدهکاری  🌸 📕 کتاب امالی شیخ صدوق ره این روایت را آورده است : 🌹 علی علیه السلام از بدهکاری هایی که داشت خدمت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله شکایت کرد . حضرت فرمود : علی جان ! این دعا را بخوان : 🌸🍃  اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَلَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِثْلُ صَبِيرٍ دَيْناً قَضَى اللَّهُ عَنْكَ وَ صَبِيرٌ جَبَلٌ‌ بِالْيَمَنِ لَيْسَ بِالْيَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْه‌  🍃🌸 ( مداومت بعد از هر نماز ) 📚بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۰۱ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🕊 ذکر روز چهارشنبه یَا حَیُّ یَا قَیّومُ (ای زنده پایدار) گفتن این ذکر برای گشایش کارها و آرامش قلب توصیه شده است. 🌸 دعای روز چهارشنبه با معنی اللّهُمَّ اجعَل صَباحَ هذا الیَومِ نُوراً، وَ أَوسَطَهُ سُروراً، وَ آخِرَهُ فَلاحاً، وَ ارزُقنا فیهِ طاعَتَکَ، وَ بُعداً عَن مَعصِیَتِک… معنی: خدایا آغاز این روزم را نور، میانه‌اش را سرور، و پایانش را رستگاری قرار ده؛ و در این روز رزق ما را فرمان‌بری از تو قرار بده و ما را از گناه و لغزش دور بدار. آمین. 📖 داستان کوتاه از حضرت فاطمه (س) درس امروز: «قدرشناسی از مهربانی دیگران» روزی پیامبر(ص) به خانه حضرت فاطمه(س) آمدند. دیدند که فاطمه(س) با وجود تمام کارها و خستگی، باز هم با محبت کامل مشغول رسیدگی به فرزندانش است و هیچ گلایه‌ای ندارد. پیامبر به او فرمودند: «فاطمه جان! چرا با این همه کار به خودت سخت می‌گیری؟» حضرت فاطمه(س) لبخندی آرام زد و گفت: «پدرم… وقتی به یاد نعمت‌های خدا می‌افتم، خستگی در وجودم جا نمی‌گیرد. من هر کاری را که با محبت انجام دهم، تبدیل به عبادت می‌شود.» پیامبر(ص) از این سخن چنان خوشحال شدند که فرمودند: «خداوند به وجود تو بر فرشتگان افتخار می‌کند.» ✨ پیام داستان وقتی کارهای روزمره‌مان را با دلِ راضی، نیت خوب، و یاد خدا انجام دهیم—even اگر سخت باشد— هم برکت پیدا می‌کند، هم خستگی از تن می‌رود، و هم ارزش آن نزد خدا چند برابر می‌شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌅 نیایش صبحگاهی چهارشنبه خدای مهربانم… صبح چهارشنبه‌ام را با نام تو آغاز می‌کنم؛ با امیدی که از تو می‌گیرد، با دلی که به تو تکیه می‌کند، و با نفسی که از تو نیرو می‌گیرد. پروردگارا… در این روز زیبا، به من آرامش درونی، روشنایی ذهن، دلِ بی‌کینه، حرفِ خیر، و قدم‌هایی پر از برکت عطا کن. کمکم کن امروز همان کسی باشم که خودت دوست داری؛ مهربان، بخشنده، صبور و آرام… خدایا دستم را بگیر و نگاهم را از بدی‌ها دور کن. آمین. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

ـ می‌ری اتاقت و آماده می‌شی. نبینم مثل دفعه‌ی قبل لباس بپوشی. ـ مامان جان، من نمیام. ـ «نمیام» نداریم روژان خانم! می‌ری یه دست لباسی که من انتخاب می‌کنم می‌پوشی، آرایش می‌کنی و موهاتو هم به بهترین شکل درست می‌کنی. نبینم مثل دفعه‌ی قبل حاضر بشی، وگرنه من می‌دونم و تو! ـ قبلاً هم گفتم، من حجاب رو انتخاب کردم و حاضر نیستم کنار بذارمش. ـ با من لج نکن روژان! تو امشب میای و اون‌قدر خانومانه رفتار می‌کنی که فرزاد یک دل نه صد دل عاشقت بشه. ـ ماماااان! مگه من چقدر سن دارم که گیر دادید حتماً باید با فرزاد ازدواج کنم؟! من خودمو ملعبه‌ی دست شما و دیگران نمی‌کنم. برای پسری که با هزار نفر در ارتباط بوده، خودمو کوچیک نمی‌کنم! ـ منم نگفتم خودتو کوچیک کن. می‌گم یه کم به خودت برس، یه کم باهاش بگو و بخند، بذار ببینه هرجا بگرده بهتر از تو پیدا نمی‌کنه. همون‌طور که فکر نمی‌کنم بهتر از فرزاد واسه‌ی تو پیدا بشه. ـ من به اون مهمونی نمیام! من برای اون دلبری نمی‌کنم. دست از سرم بردار مامان! ـ من مادرتم! و تا وقتی تو این خونه زندگی می‌کنی باید هرچی می‌گم قبول کنی! من خیر و صلاح تو رو می‌خوام، چرا نمی‌فهمی؟! در حالی که عصبی شده بودم و گریه می‌کردم، گفتم: ـ بس کن مامان! من از این خونه می‌رم… چرا نمی‌ذاری به درد خودم بمیرم؟! کیفم را برداشتم و گریه‌کنان از خانه خارج شدم و بی‌هدف شروع به قدم زدن کردم.

نگرانی به جانم افتاده بود. فکر و خیال کیان و سفر پرخطرش لحظه‌ای از ذهنم خارج نمی‌شد. با صدای راننده که مرا صدا می‌زد، به خودم آمدم: ـ خانم… خانم کرایه‌تون. ـ بله؟ صدای روهام را کنار گوشم شنیدم که به راننده گفت: ـ بفرمایید. راننده گفت: ـ این زیاده آقا. ـ ایرادی نداره، ممنونم. ماشین که از مقابل چشمانم محو شد، به روهام نگاه کردم. نمی‌دانم در نگاهم چه دید که با نگرانی گفت: ـ خوبی عزیزم؟ ـ هــا؟ ـ روژان جان، تصادف کردی؟ ماشینت کو؟ ـ ماشینم؟ ـ آره، مگه با ماشینت نرفتی بیرون؟ تازه یادم آمد که ماشینم را جلوی درِ دانشگاه پارک کرده بودم. آن‌قدر در فکر کیان بودم که یادم رفته بود اصلاً ماشینی دارم. حتی باورم نمی‌شد که با تاکسی به خانه آمده‌ام. ذهنم از هر اتفاقی خالی شده بود. به روهام گفتم: ـ داداشی، ماشینم رو جلوی درِ دانشگاه جا گذاشتم. می‌شه بری واسم بیاری؟ ـ ماشینت سالمه و تو با تاکسی اومدی؟ ـ فکرم مشغول بود… می‌شه بری بیاری؟ لطفاً؟ ـ می‌رم، ولی به شرط اینکه وقتی برگشتم، بگی چی فکرتو اون‌قدر مشغول کرده که ماشینتو یادت رفته. ـ چشم… بفرما، اینم سوییچ. روهام خداحافظی کرد و رفت. داخل خانه شدم. حوصله هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نداشتم. فقط از خدا می‌خواستم کسی خانه نباشد تا بتوانم مدتی در اتاقم فکر کنم، اما دعایم مستجاب نشد. هنوز اولین قدم را به سمت اتاقم برنداشته بودم که با صدای مادرم برگشتم: ـ سالمت رو خوردی عزیزم؟ ـ سلام مامان. ـ روژان بیا بشین، می‌خوام باهات حرف بزنم. ـ مامان جان می‌شه بذارید برای یه وقت دیگه؟ الان حالم خوب نیست. ـ نه، نمی‌شه. باید الان حرف بزنیم. با ناراحتی به سمت مبل رفتم. روبه‌روی مادرم نشستم و بی‌حوصله گفتم: ـ بفرمایید، من سراپا گوشم. ـ امشب مهمونی خونه‌ی هیلدا دعوتیم. ـ خب، به سلامت… بهتون خوش بگذره. ایستادم که به اتاقم بروم، اما مادرم با عصبانیت گفت: ـ من اجازه دادم بری اتاقت؟! بشین، حرفم هنوز تموم نشده! ـ جانم مامان… بفرمایید؟

✴️ چهارشنبه 👈28 آبان/عقرب 1404 28 جمادی الاول 1447 👈19 نوامبر 2025 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛از امور اساسی و زیر بنایی مثل عقد ازدواج اجتناب گردد. 👶 برای زایمان مناسب و نوزاد محبوب و عمرش طولانی و دچار عشق نافرجام گردد و صدقه و عقیقه برایش لازم است. 🚖سفر:مسافرت اکیدا مکروه و در صورت نیاز حتما همراه صدقه و خواندن ایه الکرسی باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️تحقیق و جستجو. ✳️خرید باغ و مزرعه. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️شخم و زراعت. ✳️آبیاری. ✳️درختکاری. ✳️حفاری. ✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است. 🟣مناسب کتابت حرز نیست.. 💑مباشرت امشب: مباشرت امشب : فرزند چنین شبی ممکن است کمک حال ظالمان گردد. 💉💉 حجامت. #حجامت خون دادن و فصد سبب قوت دل  می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت خوب نیست. 😴🙄 تعبیر خواب: خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق آیه ی 29 سوره مبارکه" عنکبوت" است. قال رب انصرنی علی القوم المفسدین... و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن. 🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله. ✴️️ وقت استخاره. در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد

ذکر روز سه‌شنبه یا أرحمَ الراحمین (ای مهربان‌ترین مهربانان) 🔹 بهترین ذکر برای آرام شدن دل و رهایی از نگرانی‌هاست. دعای روز سه‌شنبه با معنی بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم «اللّهمَّ إِنّی أسألُکَ فِی هذا الیومِ… قُوَّةً فِی طاعَتِک، وَ نَشاطاً فِی عِبادَتِک، وَ صَبراً عَلى بَلائِک، وَ شُکراً لِنَعْمائِک، وَ رِضاً بِقَضائِک.» معنی: خدایا… در این روز از تو نیرویی برای فرمانبرداری‌ات می‌خواهم، و نشاطی برای عبادتت، و صبری برای سختی‌ها، و شکرِ نعمت‌ها، و دلی راضی و آرام نسبت به تقدیرت. داستان کوتاه: “حرفی که آرامش آورد” مردی و همسرش سال‌ها با هم زندگی کرده بودند. گاهی بخاطر خستگی یا فشار زندگی، بینشان دلخوری پیش می‌آمد، اما یک روز پیرمرد دانایی به آن مرد گفت: «اگر می‌خواهی خانه‌ات گرم بماند، اول باید زبانت را گرم کنی نه حرفت را تند.» مرد همان روز تصمیم گرفت هر وقت همسرش خسته یا ناراحت بود، به جای جواب دادن یا مقایسه کردن، بگوید: "می‌فهممت… من کنارتم." شب که به خانه رفت، دید همسرش اخمو و ناراحت است. نفس عمیق کشید و فقط گفت: «عزیزم… می‌فهممت، سخت گذشته. من کنارتم.» زن ناگهان آرام شد… اشکش ریخت و گفت: «همین که گفتی کنارمی، انگار تمام دنیا آروم شد.» از آن شب به بعد اختلاف‌ها کمتر شد، مهربانی بیشتر شد، و مرد فهمید که گاهی یک جمله ساده می‌تواند از صد تا هدیه باارزش‌تر باشد. پیام و دریافت از داستان 🔹 همسر بیش از هر چیز حس امنیت و هم‌راهی می‌خواهد. 🔹 گاهی گوش دادن بدون قضاوت بزرگ‌ترین احترام است. 🔹 یک جمله آرام‌کننده از طرف همسر، می‌تواند کل فضای خانه را از تنش خالی کند. 🔹 احترام فقط در رفتار نیست؛ در لحن، نگاه و انتخاب کلمات هم هست. 🔹 زندگی مشترک با محبت آرام می‌شود، نه با مقایسه و جواب‌جواب شدن. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

نیایش صبحگاهی سه‌شنبه پروردگارا… صبح سه‌شنبه‌ام را با روشنایی رحمتت آغاز می‌کنم. دلِ خسته‌ام را آرام کن و قدم‌هایم را در مسیر خیر ثابت بدار. به من صبر، مهربانی و حکمت بده تا امروز بهتر از دیروز باشم. ای خدا… آن‌چه را که برایم خیر است نصیبم کن و آن‌چه را شر است از من دور بدار. دل و زبانم را پاک کن تا هیچ‌کس از رفتارم نرنجَد و من نیز از کسی نرنجم. آمین یا ربّ العالمین… ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

ـ چشم… من مواظب زهرا هستم تا برگردید. ولی شما هم قول بدید که برمی‌گردید، باشه؟ ـ تا ببینیم خدا چی می‌خواد. ان‌شاءالله هرچی خیره اتفاق می‌افته. در حالی که اشک می‌ریختم، بی‌خیالِ شرم و حیا شدم و گفتم: ـ من «ان‌شاءالله» نمی‌فهمم… باید قول بدید که برمی‌گردید. کیان که از بی‌قراری من شوکه شده بود، گفت: ـ روژان خانم… ـ تو رو خدا قول بدید… برمی‌گردید، مگه نه؟ ـ اگه خدا نخواد، من چطوری می‌تونم برگردم؟ همش دست خداست… پس ان‌شاءالله… ـ خدا می‌خواد! من انقدر التماسش می‌کنم تا بخواد! میشه شما هم بخواین که برگردین؟ حالا قول بدید… برمی‌گردید؟؟؟ کیان که از دیدن اشک‌ها و بی‌قراری‌ام مستأصل شده بود، گفت: ـ قرار بود گریه نکنیدااا… چشم. من قول می‌دم برگردم. راضی شدید؟ حالا اشک‌هاتون رو پاک کنید. الآن اگه کسی بیاد فکر می‌کنه من چی بهتون گفتم که اینجوری مثل ابر بهار اشک می‌ریزید! اشک‌هایم را پاک کردم و گفتم: ـ مواظب خودتون باشید… امیدوارم به سلامت برگردید. ـ چشم. ـ با اجازه… خدا نگهدار. قبل از اینکه کیان چیزی بگوید، نگاهی به او کردم و به سمت در رفتم. دستم روی دستگیره بود که گفت: ـ روژان خانم… حالا که می‌خواست برود، برایش شده بودم «روژان». با چشمانی که برای هزارمین بار می‌بارید، برگشتم و به او نگاه کردم. چشمانش هم انگار آماده باریدن بود. با چند قدم خودش را به من رساند. تسبیح شاه‌مقصودش را از جیبش بیرون آورد و به سمتم گرفت. دستم را دراز کردم. تسبیح را کف دستم گذاشت و گفت: ـ یادگاری بمونه برای شما. اشک روی گونه‌ام جاری شد. در حالی که سعی می‌کردم صدای گریه‌ام بلند نشود، گفتم: ـ امانت می‌مونه پیشم… به چشمانش نگاه کردم. اولین قطره اشک که روی گونه‌اش ریخت، سرش را پایین انداخت و گفت: ― مواظب خودتون باشید… خدا نگهدار. ـ به امید دیدار… دستی را که تسبیح در آن بود روی قلبم گذاشتم. به او پشت کردم تا از سالن خارج شوم. زمزمه‌ی غمگین کیان را شنیدم: ـ عشق یک سینه‌ی پُر از آه و یک دل بی‌قرار می‌خواهد خوابِ راحت برای عاشق نیست، عاشقی حالِ زار می‌خواهد دیدن یار گرچه شیرین است، نیست عاشق کسی که خودبین است حرفِ عشاقِ واقعی این است: هرچه میلِ نگار می‌خواهد… با سرعت از او و عاشقانه‌هایش دور شدم؛ با قلبی که یکی در میان می‌زد و چشمانی که بی‌توجه به نگاه‌های دیگران می‌بارید، از دانشگاه خارج شدم.

ـ سوریه و با اون‌ها می‌جنگن تا عدالت برقرار بشه… تا خون انسان‌های بی‌گناهی که خواهان عدالت‌اند ریخته نشه. الآن وظیفه‌ام حکم می‌کنه که توی این مسیر قدم بردارم؛ مسیری که امیدوارم آخرش به شهادت ختم بشه. با تصور شهادت کیان، ناخودآگاه چشم‌هایم بارانی شد. با گریه گفتم: ـ استاد… نگید اینجوری. زهرا حق داشت که همش گریه می‌کرد… ـ آخه چرا گریه می‌کنید؟ خانم ادیب، شما دیگه لطفاً گریه نکنید. این جلسه آخره، نذارید خاطره تلخ برامون بمونه. من تازه می‌خواستم ازتون بخوام هوای زهرا رو داشته باشید و هر روز چند بار بهش بگید: «بادمجون بم آفت نداره، داداشت داعشیا رو به درک می‌فرسته و برمی‌گرده!» در حالی که هنوز اشک می‌ریختم گفتم: ـ دور از جونتون… کیان دوباره از همان خنده‌های نادرش کرد؛ خنده‌هایی که جانم را می‌گرفت. گفت: ― الآن یعنی «دور از جون» که زنده برگردم؟ با چشم‌های گرد شده گفتم: ـ استاد! من کی همچین جسارتی بهتون کردم؟ کیان خندید و گفت: ـ خانم ادیب، دعا کنید هر اتفاقی که به صالحم هست بیفته. همیشه یادتون باشه بهتره برای بهترین دوست‌هامون آرزوی شهادت کنیم. انسان یه روز به دنیا میاد و یه روز هم از دنیا میره… حیف نیست آدم شهید نشه و کم‌سعادت بمیره؟ با تخسی گفتم: ـ دعا می‌کنم شهید بشید… البته ان‌شاءالله بعدِ صد سال!!! ـ الآن دیگه دارم به این نتیجه می‌رسم زهرا تو این مدت شما رو شبیه خودش کرده! ـ دعا کنید همین‌طور باشه و من زهرا رو مثلِ خودم نکنم. کیان نگاهش را به چشمانم دوخت و گفت: ـ شما ذاتتون پاکه، و این بهترین ویژگیه که دارید. شما نقص ظاهرتون رو برطرف کردید و کلی ویژگی خوب دارید. من از خدا می‌خوام زهرا شبیه شما بشه. دوباره اشک در چشمانم نشست و دلم برای کیان و چشمانش لرزید. اگر او را از دست می‌دادم، نمی‌دانستم چگونه باید دل بی‌قرارم را آرام کنم. کیان از داخل کیفش پاکت نامه‌ای درآورد و به سمتم گرفت و گفت: ـ میشه انقدر رفتن رو سخت نکنید؟ یه حرفایی هست که باید خدمتتون عرض می‌کردم ولی فرصتش نیست. توی این نامه نوشتم براتون. اگر خدا خواست و شهید شدم، می‌تونید نامه رو بخونید. اگر سالم برگشتم، لطفاً بندازیدش دور؛ اون موقع خودم حضوری خدمتتون عرض می‌کنم. لطفاً قول بدید که به حرفم گوش بدید. ـ من هیچ‌وقت نمی‌خونمش… باید خودتون برگردید و حرف‌هاتون رو بزنید. من بی‌صبرانه منتظر اون روز می‌مونم. ـ ممنونم… خب دیگه وقت رفتنه. مواظب خودتون و زهرا باشید. مطمئنم برای هم دوست‌های خوبی می‌شید…

کیان نگاهش را به زمین دوخت و گفت: ـ اگه خدا قسمت کنه، می‌خوام برم سوریه. روژان با نگاهی ترسیده به او زل زد. حرف زدن برایش سخت شد. آهسته گفت: ـ اونجا که الآن جنگه… خطرناکه. چرا می‌خواید برید؟ ـ چون جنگه می‌خوام برم. یادتونه جلسه دوم سؤال‌تون چی بود؟ روژان که سر از حرف‌های کیان درنمی‌آورد، کمی فکر کرد و گفت: ـ بله یادمه. سؤال کردم گفته شده وقتی زمین پر از ظلم بشه، حضرت میاد. پس چطور با کارهای خوبمون باعث زودتر شدن ظهور بشیم؟ ـ آفرین. همین سؤال بود. من چه جوابی دادم بهتون؟ ـ فرمودید بعضی‌ها می‌گن نباید جلو ظلم رو گرفت، حتی باید خودمون هم ظلم کنیم تا جامعه پر از ظلم بشه و آقا ظهور کنند. شما گفتید این حرف غلطه. گفتید پر شدن زمین از ظلم به معنای پر شدن زمین از ظالمان نیست. گفتید یک سری آدم‌های مستکبر هستند که زمین رو پر از ظلم کردند و همین باعث شده مردم اعتراض کنند و خواهان عدالت باشند. درسته؟ کیان لبخندی زد و گفت: ـ احسنت! مشخص شد کامل جواب سؤال‌تون رو فهمیدید. دقت کنید الآن مردم از ظلم اون آدم‌های مستکبر خسته شدند و دنبال گرفتن حق و اجرای عدالت هستند. واسه همین هم امثال من می‌رن…

✴️ سه شنبه 👈27 آبان/عقرب 1404 27 جمادی الاول 1446👈18 نوامبر 2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🌓امروز ساعت 01:15 بامداد قمر وارد برج عقرب می شود. 🌓و پنجشنبه ساعت 13:25 قمر از برج عقرب خارج می گردد. 📛از امور اساسی و زیر بنایی اجتناب شود.. 🚖سفر : مسافرت مکروه در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و دوست داشتنی است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر خوب است: ✳️خرید خانه و باغ و زمین زراعی. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️کشیدن دندان. ✳️تحقیق و جستجو. ✳️جراحی چشم. ✳️شخم زدن بذر پاشی کاشت. ✳️کندن چاه و جوی و آبیاری. ✳️درختکاری و جابجایی درخت. ✳️و امور کشاورزی و زراعی نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب نیست. 👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت شدیدا کراهت دارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، پشیمانی دارد. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از ترس می شود. ✂️ ناخن گرفتن. سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق آیه ی 28 سوره مبارکه "قصص "  است. قال ذالک بینی و بینک... و از معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .

✨ نیایش شبانگاهی با حضرت حق خدایا… در سکوت این شب آرام، دل خسته‌ام را به آغوش تو می‌آورم. همان جایی که می‌دانم ترس‌هایم آرام می‌شوند و غصه‌هایم سبک. پروردگارا… اگر امروز دلم لرزید، اگر حرف‌هایی شنیدم که آزارم داد، اگر از آدم‌ها توقع داشتم و ناامید شدم، همه را به تو می‌سپارم. تو مهربان‌تر از آنی که رهایم کنی. خدای خوبم… دستم را بگیر و در تاریکیِ این شب، به نور  همراهی. بارالها… آرامش امشبت را بر ذهن و قلبم بریز. هر دری که به خیری باز می‌شود، برایم گشوده کن و هر راهی که به رنج می‌رسد، از من دور ساز. خدایا… تو را می‌خوانم نه برای داشتن دنیا، بلکه برای آرامشی که هیچ‌کس جز تو نمی‌بخشد. در پناه نگاهت می‌خوابم و به امید رحمتت بیدار می‌شوم. آمین یا ربّ العالمین 🤲✨ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

☘توصیه آیت الله بهجت ره به خواندن حدیث کساء: حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ️ حدیث کسا که مثلاً شاید بعضی‌ها گفته بودند که اصلاً سند ندارد، خدا می‌داند [اگر] کسی بشمارد، چقدر معجزات در خود همین حدیث کساست! چقدر معجزات! حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌گوید که خدا به جبرئیل گفت، جبرئیل از خدا فلان‌سؤال را کرد، جبرئیل آمد به پدرم فلان [مطلب را گفت]! نمی‌گوید پدرم گفته است که خدا به جبرئیل گفت؛ خودش نقل می‌کند از مقام اعظم ربوبی! این‌قدر معجزات توی همین حدیث کسا هست! ای‌کاش کسی بتواند بشمارد! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

💯 بزرگ ترین سرقتی که در کربلا اتفاق افتاد! #کلیپ | #استاد_شجاعی منبع:  مراسم دهه اول محرم ، شب دهم 🖤

فقر را از خانه دور کنیم... امام علی علیه السلام می فرمایند: هرگاه یکی از شما وارد منزل شدند به خانواده اش سلام کند. و بگوید السلام علینا من ربنا.. ( سلام پروردگارمان بر ما )و هنگام ورود به منزل سوره توحید را بخواند زیرا آن فقر را از میان می‌برد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

ذکر روز دوشنبه "یا رَحمانُ یا رَحیم" (ای خدای مهربان، ای خدای بخشنده) این ذکر برای جلب رحمت، آرامش قلب و باز شدن گره‌ها بسیار توصیه شده است. دعای روز دوشنبه با معنی «اللّهُمَّ اجْعَلْ أوَّلَ نَهارِی هذا صَلاحًا، وَأَوْسَطَهُ فَلاحًا، وَآخِرَهُ نَجاحًا…» معنی: پروردگارا… آغاز روزم را به نیکی قرار بده، میانه‌اش را به رستگاری، و پایانش را به موفقیت. خدایا امروز را روزی کن که در آن از لغزش‌ها دور باشم و خیر و برکت در قدم‌هایم جاری شود. آمین. داستان کوتاه: محبت به اطرافیان قبل از اینکه دیر شود پیرمردی هر روز غروب کنار پنجره می‌نشست و به مسیر کوچه خیره می‌شد. سال‌ها از رفت‌وآمد پسرش گذشته بود و او هنوز انتظار داشت یک روز برگردد. همسایه‌ها همیشه می‌گفتند: «چرا فراموشش نمی‌کنی؟ او رفته.» اما پیرمرد لبخند می‌زد و جواب می‌داد: «دل آدم جای خالی نمی‌پذیرد.» روزی یکی از همسایه‌ها پرسید: «اگر برگردد، با این همه دلتنگی و رنج… سرزنشش می‌کنی؟» پیرمرد گفت: «نه… فقط می‌خواهم دستش را بگیرم، بگویم دوستش دارم… همین.» همان شب پیرمرد با قلبی که از سال‌ها انتظار خسته بود، آرام آرام چشم‌هایش را بست. صبح روز بعد، پسرش بعدِ سال‌ها پشیمان برگشت… اما تنها چیزی که دید، پنجره‌ای بود که دیگر کسی پشتش نمی‌نشست. پسر زانو زد و گریه کرد: «کاش زودتر برگشته بودم… کاش گفته بودم دوستش دارم…» پیام داستان: گاهی فکر می‌کنیم فرصت هست، گاهی محبت را عقب می‌اندازیم، اما زندگی منتظر ما نمی‌ماند. به عزیزانت بگو دوستشان داری قبل از اینکه روزی برسد و بگویی: «کاش…» ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh