کانال رسمی محسن کدیور
Открыть в Telegram
اینستاگرام https://www.instagram.com/mohsen.kadivar.official/ توئیتر https://twitter.com/Mohsen_Kadivar فیسبوک https://www.facebook.com/Mohsen-Kadivar-114452316801/ راه ارتباط با محسن کدیور kadivar.Mohsen59@gmail.com
Больше2025 год в цифрах

16 087
Подписчики
-524 часа
-197 дней
-5630 день
Архив постов
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۲۱۶ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Hekmatsetizi-eBook.pdf9.73 MB
دسترسی مجانی بهکلیه کتابهای فارسی کدیور
از خرداد ۱۳۸۸ ممنوعالقلم شدم.
در یازده سال نخست نسخه الکترونیکی کلیه کتابها با اجازه ناشران برای استفاده مجانی خوانندگان در وبسایت نویسنده قرار گرفت.
بهعلاوه کتابهای جدید نیز بهصورت کتاب الکترونیکی مجانی در وبسایت در دسترس عموم قرار گرفت.
از خرداد ۱۳۹۹ کتابهای جدید فارسی بهدو صورت کاغذی و الکترونیکی از سوی نشر اندیشههای نو در إسن آلمان منتشر شد.
خواننده اصلی این کتابها هموطنان هستند.
برای دسترسی ساکنان ایران (و افغانستان دوران طالبان) به این کتابها دو مشکل پیش رو است یکی اینکه ارسال نسخه کاغذی بهداخل کشور میسر نیست، چرا که پست کتابهای این نویسنده را بهمقصد نمیرساند.
دیگر اینکه پرداخت بهای کتاب بهناشر چه برای کتاب کاغذی چه کتاب الکترونیکی بهعلت تحریم هر دو کشور و قطع ارتباط با شبکه مالی بین المللی ممکن نیست.
معنای آن عدم امکان دسترسی هموطنان داخل کشور و نیز فارسی زبانان ساکن افغانستان بهاین کتابهاست.
بعد از مشورت با ناشر محترم و گذشت ناشر و نویسنده از حقوق قانونی خود بنا شد این کتابها به شکل مجانی برای دو گروه از خوانندگان در وبسایت نویسنده بارگذاری شود، یکی ساکنان ایران (اعم از ایرانیان و مهاجران اهل افغانستان) و دیگری فارسیزبانان مقیم افغانستان.
اما فارسیزبانان ساکن دیگر کشورها که امکان دریافت نسخه کاغذی یا الکترونیکی در ازای پرداخت بهای آن به ناشر را دارند اخلاقا و شرعا مجاز بهاستفاده از این نسخه الکترونیکی مجانی نیستند و برای مطالعه موظف بهپرداخت بهای آن به ناشر هستند.
بیست و نهم آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد حسینعلی منتظری نجفآبادی است. بارگذاری چهار کتاب به شرح زیر به این مناسبت صورت میگیرد و ثواب آن بهروان ایشان تقدیم میشود.
- حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۲۱۶ صفحه.
- نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری! مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر اول. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۴۴۰ صفحه.
- دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵). مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر دوم. نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۰، ۵۵۸ صفحه.
- حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم). نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۱، ۵۳۲ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Фото недоступноПоказать в Telegram
دسترسی مجانی بهکلیه کتابهای فارسی کدیور
چهار کتابی که اخیرا از سوی نشر اندیشههای نو در آلمان منتشر شده بود همزمان با ۲۹ آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد منتظری برای استفاده مجانی هموطنان عرضه میشود.
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد.
مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)،
دفتر اول: نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری!
دفتر دوم: دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵)،
حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم).
@Mohsen_Kadivar_Official
#متن_کامل
توحید آشوری و منتقدانش
توحیدآشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری و منتقدانش _.pdf4.31 MB
توحید آشوری و منتقدانش
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
مهمترین منتقدان توحید آشوری بهشتی، مطهری، مفتح، سبحانی، و مکارم شیرازی بوده،
و تنها تکفیرگر او خزعلی.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم کرده است.
انتقادات بهشتی در حاشیۀ انتقادی بر کتاب آشوری:
تفسیر بهرأی و ترجمههای بیپایهٔ آیات؛
و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی و غفلت از دیگر ابعاد اسلام.
آشوری حداقل پنج بار با مطهری دیدار داشته است.
مطهری و مفتح برای گفتگو با آشوری بهقم میروند، اما آشوری در جلسهٔ گفتگو حاضر نمیشود.
در ایستگاه اتوبوس او را میبینند. میپرسند چرا نیامدی؟
گفت تا مطهری دست از اشرافیگری برندارد قابل صحبت نیست. برهان قاطع بر اشرافیگری آنها هم ترددشان با ماشین سواری بوده است!
اهم نقدهای منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است؛
امکان اتحاد ما با مارکسیستها وجود ندارد؛
او نمیفهمد دارد چه میگوید. شنیدهام گروههای الحادی از حماقت او سوءاستفاده میکنند؛
گزارش دروغ از جلسهاش با مطهری برای هواداران.
مطهری، بهشتی و همفکرانشان آنچه در توان داشتند در زمینهٔ جدال احسن، گفتگوی علمی، اقامهٔ دلیل و خیرخواهی نسبت به آشوری کوتاهی نکردند، آنکه در این زمینه بهشدت مقصر است شخص آشوری است نه منتقدانش.
سبحانی و مکارم در پاسخهای جداگانه بهنامه ناشر:
این کتاب یک اشکال دارد و آن اینکه سراپا اشکال و برداشت غلط است.
اهم اشکالات مصباح:
تفسیر مادی قرآن،
بیاشکال دانستن ماتریالیسم فلسفی،
تظاهر شدید بهزهد،
افترای جواز ازدواج دستهجمعی در خانهٔ تیمی، ا
نتقاد از دستگاه روحانیت سنتی و حتی شیخ انصاری.
مصباح علیرغم نقد بسیار تند، آشوری را تکفیر نکرده است.
در حکم دادگاه هم نام مصباح نیامده است.
خزعلی نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ آشوری را کمونیست اعلام کرد.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
متأسفانه آشوری همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
بازرگان در سال ۱۳۶۳ شریعتی و آشوری که دین را وسیلهای برای تغییرات اجتماعی، سیاسی میدیدند نقد کرده است.
عین صاد در ۱۳۶۹ سه نقد به آشوری دارد:
مارکسیستزدگی، احساساتی بودن، و عدم تفکیک خطوط.
از تاریخ عبرت بگیریم، تا نه کسی واقعا تکفیر شود،
و نه کسی هر انتقادی ولو حق را بهتکفیر تعبیر کند و عملاً باب انتقاد را مسدود نماید.
https://kadivar.com/21549/
@Mohsen_Kadivar_Official
Фото недоступноПоказать в Telegram
توحید آشوری و منتقدانش
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تنها تکفیرگر آشوری خزعلی در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ بوده است.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته،
وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم
و همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
اهم انتقادات بهشتی:
ترجمه و تفسیر بهرأی، و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی.
مهمترین نقد منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است.
@Mohsen_Kadivar_Official
#فایل_صوتی
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
اول شهید این انقلاب خود اسلام است.mp35.08 MB
#متن_کامل
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
اول شهید این انقلاب خود اسلام است.pdf4.07 KB
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
تحقیق من درباره عبارت آقای سید محمدحسین طباطبایی «نخستین شهید این انقلاب اسلام بود» با نقل روایت سید مصطفی محقق داماد وعلی وکیل از سید احمد ذوالمجد طباطبائی شروع شد.
مطابق تحقیقات بعدی معلوم شد که این روایت خالی از مناقشه نیست.
اما شش روایت دیگر از عبارت مذکور در دست است:
۱. محمدرضا حکیمی در کتاب «عقلانیت جعفری» (بهار ۱۳۹۰): «این انقلاب یک شهید دارد و آن هم اسلام است.» (روایت مرسل)
۲. سید عبدالله انوار: «یگانه شهید این انقلاب اسلام است.» (۱۳۹۷) (روایت مرسل)
۳. نجمه حائری یزدی (عروس آقای طباطبایی) (دی ۱۴۰۰). (روایت با دو واسطه)
۴. محمد شجاعی زنجانی. (روایت با یک واسطه)
۵. محمداسماعیل صائنی زنجانی از شاگردان تراز اول آقای طباطبایی. (روایت با یک واسطه)
۶. سید حسین نصر: «نخستین شهید این انقلاب اسلام خواهد بود». (آذر ۱۳۵۷) (روایت بلاواسطه)
روایت بلاواسطه جدید: سید احمد کاظمی موسوی.
دکتر کاظمی موسوی دانشآموخته دانشگاه مکگیل و مولف و مترجم چند کتاب به انگلیسی و فارسی است.
او از سلسله مقالات من با عنوان «آقای طباطبایی، انقلاب و نظام» بیاطلاع بود، و این بر اعتبار روایت او میافزاید.
آقای طباطبایی پدر و عموی کاظمی موسوی را از نزدیک میشناخته است و در حال ذکر خاطرات خود با آنها در آذربایجان بوده است که با آمدن صدای تشییع جنازه، بحث بهطور موقت عوض میشود.
گوینده همراه با پسرعمه خود که هر دو در قید حیاتند مستقیما از خود آقای طباطبایی این عبارت را در منزل جواد مناقبی داماد آقای طباطبایی در شمال تهران در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ شنیده است.
از کوچه صدای تشییع جنازه شهیدی میآید. آقای طباطبایی از دامادش میخواهد که درِ خانه را ببندد تا صدای تشییع جنازه نیاید و این عبارت را بر زبان میآورد: «اول شهید این انقلاب خود اسلام است».
شنیدن این عبارت از آقای طباطبایی برای مهمانان ایشان تعجبآور نبوده است. علیرغم سیطره فرهنگ انقلابی در سطح کشور فرهنگ اعتراض اجتماعی بهسیاست رسمی هم کاملا محسوس بوده است، و آقای طباطبایی از ابراز اعتراض خود در جلسات خصوصی ابایی نداشته است.
ایشان بهاستفاده ابزاری از اسلام توسط حاکمیت انقلابی اعتراض داشته است.
بهعبارت دیگر آقای طباطبایی میخواسته با این کلمات قصار همگان بدانند که این حکیم و مفسر بزرگ قرآن با انقلاب و نظامی که نام اسلام را یدک میکشد مخالف است
و معتقد است این انقلاب ابتدا خود اسلام را بهشهادت میرساند.
هر چه زمان میگذرد اعتبار این عبارت تاریخی بیشتر روشن میشود.
https://kadivar.com/21533/
@Mohsen_Kadivar_Official
Фото недоступноПоказать в Telegram
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
دکتر سید احمد کاظمی موسوی همراه با پسرعمه خود که هر دو در قید حیاتند در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ در منزل جواد مناقبی داماد آقای طباطبایی در شمال تهران به دیدار این حکیم و مفسر بزرگ قرآن میروند.
از کوچه صدای تشییع جنازه شهیدی میآید.
آقای طباطبایی از دامادش میخواهد که درِ خانه را ببندد تا صدای تشییع جنازه نیاید و میگوید:
«اول شهید این انقلاب خود اسلام است». (نقل بلاواسطه)
صاحب المیزان میخواسته همگان بدانند که بهنظر او این انقلاب ابتدا خود اسلام را بهشهادت میرساند.
@Mohsen_Kadivar_Official
#متن_کامل
تأملاتی فراتر از سیاستهای روزمره درباره مصالح ملی
حقطلبی در حد مقدور در مقابل زورمداری افسارگسیخته
@Mohsen_Kadivar_Official
تأملاتی_فراتر_از_سیاستهای_روزمره_درباره_مصالح_ملی_.pdf3.69 KB
تأملاتی فراتر از سیاستهای روزمره درباره مصالح ملی
حقطلبی در حد مقدور در مقابل زورمداری افسارگسیخته
زورمداری افسارگسیخته:
اسرائیل برای دفاع از خود به هر کاری حتی برخلاف کلیه کنوانسیونهای حقوق بینالملل و حقوق بشر میتواند دست بزند.
هرکسی به مبارزه با اسرائیل برخیزد تروریست است.
تروریست هم مشمول حقوق بشر نیست، و مهدورالدم است.
اگر کمکهای بیقید و شرط آمریکا بهاسرائیل، اسرائیل را «نیروی نیابتی» نمیکند،
چرا کمکهای ایران به مبارزان فلسطینی و لبنانی، آنها را «نیروی نیابتی» بکند؟!
یک بام و دو هوا.
برخی از حکومتهای استبدادی (اسد در سوریه، قذافی در لیبی، و صدام در عراق) مخالف اسرائیل بودهاند.
چنین مخالفتی هرگز توجیهگر دیکتاتوریشان نبودهاست.
آنچنانکه پیشرفت علمی، آزادی بیان و دموکراسی در آمریکا هرگز توجیهگر سیاستهای استعماری و خلاف حقوق بشر آن نمیتواند باشد.
بهنظر میرسد «ستیز ساختاری با اسرائیل» در ذهن سران نظام بزرگترین مؤلفه منافع ملی بوده است.
حمایت از مظلومیت فلسطین و مبارزه با صهیونیسم هرگز بهمعنای درستی سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی و شیوه مواجهه آن با شهروندانش نیست.
این دو امر از یکدیگر جداست.
میتوان مدافع مشروط سیاست نخست و منتقد ساختاری سیاست دوم بود.
حکومتی که اعتراضهای مسالمتآمیز مردمش را مکررا سرکوب کرده باشد،
منتقدان مشفقش بیش از یک دهه همچنان در حصر غیرقانونی باشند،
تعداد زیادی زندانی سیاسی داشته باشد،
مطبوعات و احزاب مستقلش آزاد نباشند،
زنانش در سبک زندگی و لباس مجبور باشند،
شیوه زمامداریش مورد ادبار اکثریت قاطع شهروندان باشد،
کمکهای خارجی آن بهتصویب نمایندگان واقعی مردم نرسیده باشد،
و در یک کلمه بهشهروندان خود «ظلم» کرده باشد،
اخلاقا نمیتواند برای رفع ظلم در سطح بینالمللی اقدام کند.
چراغی که خانه رواست، مسجد حرام است.
بحث اخلاقی و ایدئولوژیک «حق و باطل» را باید از سیاست خارجی که «مقدورات عملی» در آنها حرف اول را میزند جدا کرد.
شعارها و تبلیغات در سیاست خارجی باید «متناسب با مقدورات عملی» و «با اولویت قطعی کفاف و رفاه شهروندان ایرانی» تنظیم شود.
از عرش آرمانهای بلندپروازانه «امتگرایی» به فرش واقعگرایی «ملتسامانی» پائین بیایید.
ما در مقابل ظلمها، اشغالها، و قتلعامها - که قطعا همگی محکوم است - «در حد توان و مقدوراتمان» مسئول هستیم، نه بیشتر.
فلسطین قابل حذف نیست.
مبارزه با اشغالگران فلسطین هم با ترور رهبران مبارز تعطیل نمیشود.
حمایت ایرانیان از فلسطین و لبنان «در حد معقول و مقدور» ادامه خواهد یافت.
https://kadivar.com/21522/
@Mohsen_Kadivar_Official
Фото недоступноПоказать в Telegram
تأملاتی فراتر از سیاستهای روزمره درباره مصالح ملی
حقطلبی در حد مقدور در مقابل زورمداری افسارگسیخته
اگر کمکهای بیقید و شرط آمریکا بهاسرائیل، اسرائیل را «نیروی نیابتی» نمیکند،
چرا کمکهای ایران به مبارزان فلسطینی و لبنانی، آنها را «نیروی نیابتی» بکند؟!
یک بام و دو هوا.
حمایت از مظلومیت فلسطین و مبارزه با صهیونیسم هرگز بهمعنای درستی شیوه مواجهه جمهوری اسلامی با شهروندانش نیست.
این دو امر از یکدیگر جداست.
حکومتی که بهشهروندان خود «ظلم» کرده باشد،
اخلاقا نمیتواند برای رفع ظلم در سطح بینالمللی اقدام کند.
چراغی که خانه رواست، مسجد حرام است.
از عرش آرمانهای بلندپروازانه «امتگرایی» به فرش واقعگرایی «ملتسامانی» پائین بیایید.
@Mohsen_Kadivar_Official
#متن_کامل
دفتر فرزانگی را گاو خورد
روایت یک آغاز و پایان پرمحنت در مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
@Mohsen_Kadivar_Official
دفتر فرزانگی را گاو خورد.pdf6.83 KB
دفتر فرزانگی را گاو خورد
روایت یک آغاز و پایان پرمحنت در مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
با ازدیاد فشارها و محدودیتها در ابتدای ریاستجمهوریِ احمدینژاد بهمؤسسه منتقل شدم.
دعوت گروه مطالعات دینی دانشگاه ویرجینیا برای تدریس یکساله را پذیرفتم.
در فرودگاه پاسپورتم بدون اعلام قبلی ضبط شد.
بعد از بیستساعت بازجویی دوباره مجرم شناخته شدم.
بهمن فهمانده شد که بازگرداندن گذرنامه برای این است که از شرّ این عنصر نامطلوب خلاص شوند.
کامران دانشجو بعد از انجام مأموریت محوله در انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۱۳۸۸ در شهریور وزیر علوم شد و بلافاصله پرونده مرا مطالبه کرد.
دو نامه مورخ ۱۵ فروردین ۱۳۸۹ بهامضای سیامک رهپیک، رئیس هیأت بدوی انتظامی وزارت علوم (قائممقام فعلی دبیر شورای نگهبان) برایم ارسال شد.
نامه اول
«با عنایت بهانتشار مقالۀ توهینآمیز بهمسئولین ارشد کشور بهعنوان «تنفیذ در مسجد ضرار»
و بیانیۀ «خواستههای بهینۀ جنبش سبز» بر علیه ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی،
و داشتن سابقه محکومیت در دادسرای ویژۀ روحانیت،
بهاتهام ارتکاب اعمال خلاف مصالح نظام جمهوری اسلامی
ظرف ۱۰ روز پس از رؤیت این برگه لایحۀ دفاعیۀ خود را ارائه نمائید.»
نامۀ دوم «اتهام غیبت غیرموجه».
این دو نامه ۲۹/۱/۸۹ «چهار روز بعد از انقضای مهلت دفاع» برایم ارسال شد!
۱۱ خرداد ۱۳۹۰ جوانآنلاین، جهاننیوز و خبرآنلاین خبر اخراج مرا «دو ماه قبل از صدور!» منتشر کردند.
تاریخ آموزش عالی ایران هنوز بهاستقلال رأی زندهیاد علیاکبر سیاسی نخستین رئیس دانشگاه تهران در مقابل ارادۀ غیرقانونی مقام سلطنت - دالّ بر اخراج یازده استادی که بر ضد قرارداد کنسرسیوم اعلامیه امضا کرده بودند مفتخر است.
غلامرضا اعوانی رئیس مؤسسه حاضر به امضای حکم اخراجم نشد و نگذاشت این لکۀ ننگ بر دامانش بنشیند.
کامران دانشجو وزیر وقت علوم مأموریت ناتمام برادرش فرهاد را تکمیل کرد.
اعوانی استاد مستقل و چهرۀ ماندگار فلسفۀ کشور ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ عزل، و عبدالحسین خسروپناه از شاگردان محمدتقی مصباح یزدی و طلبۀ جبهه پایداری به ریاست مؤسسه منصوب شد.
رئیس جدید، خسروپناه ۱۱ روز بعد حکم آمادۀ «اخراج از مؤسسه و انفصال دائم از خدمات دولتی» بدون ارجاع به دادگاه صالحه را امضا و بهدانشیار رسمیقطعی ابلاغ کرد.
او اکنون «دبیر شورای عالی غیرقانونی انقلاب فرهنگی» است،
و مؤسسه هم تبدیل بهشعبۀ تهران «مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی» قم شده است.
ملاصدرای شیرازی:
دفتر فرزانگي را گاو خورد / خانۀ عقل و خرد را آب بُرد.
بر حكيمان ابلهان محنت فزا / بر سليمان ديو و دد فرمانروا.
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21509/
Фото недоступноПоказать в Telegram
دفتر فرزانگی را گاو خورد
روایت یک آغاز و پایان پرمحنت در مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
بهدلیل انتشار دو مقاله در نقد رهبری متهم به«ارتکاب اعمال خلاف مصالح نظام» شدم.
اتهامنامهها بعد از انقضای مهلت دفاع برایم ارسال شد!
خبر اخراجم از مؤسسه «دو ماه قبل از صدور!» منتشر شد.
غلامرضا اعوانی رئیس مؤسسه حاضر به امضای حکم اخراجم نشد.
کامران دانشجو وزیر وقت علوم او را در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ عزل و عبدالحسین خسروپناه را بهریاست مؤسسه منصوب کرد.
خسروپناه (دبیر فعلی شورایعالی غیرقانونی انقلاب فرهنگی!) در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ حکم «اخراجم از مؤسسه و انفصال دائم از خدمات دولتی» را امضا کرد.
@Mohsen_Kadivar_Official
#متن_کامل
من و آقای «خ» - روایت آشوری
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش سوم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
@Mohsen_Kadivar_Official
من و آقای «خ» - روایت آشوری .pdf1.31 MB
من و آقای «خ» - روایت آشوری
توحید آشوری، ارتداد و اعدام -۳
آشوری در پنج جزوه «از کارتر تا تبریز»، «رفرم یا انقلاب»، «الفبای مبارزه»، «امپریالیسم چیست؟» و «الفبای انقلاب» (اسفند ۱۳۵۶ - دی ۱۳۵۷)
مصداق بارز «مارکسیست اسلامی»،
و از هواداران علنی مجاهدین خلق است، آنها را واجد صلاحیت رهبری انقلاب دانسته، و در ترویج آنها میکوشد.
در مکتب «اصالت مبارزه»، همکاری با فدائیان خلق را فریضه انقلابی میداند.
بهنظر آشوری «الغای مالکیت خصوصی» یعنی بازگشت به مالکیت مطلقه خداوند و انتقال مالکیت از فرد به جامعه قدم اول در راه تحقق «جامعه بیطبقه نوین توحیدی» است.
در رساله ”من و آقای «خ» - روایت آشوری” که برای نخستین بار متن کامل آن منتشر میشود، روایت آشوری با روایت خامنهای نقاط مشترک و البته نقاط اختلافی دارد.
آشوری بعد از مهر ۱۳۵۴ همچنان مارکسیسم را «علم مبارزه» میدانسته،
و قائل به«ضرورت مبارزه مسلحانه تودهای» بهعنوان «تنها راه مبارزه با امپریالیسم، استثمار، استبداد و ارتجاع» بوده،
لذا «نقد ماتریالیسم فلسفی» که از آن به«ردّ مارکسیسم» تعبیر میکرده را «کاری انحرافی» تعبیر میکرده است.
خامنهای مطمئنا پیشنویس کتاب توحید را قبل از انتشار «تورق» کرده، در کتاب و نویسنده «انحرافی اساسی» ندیده بود.
وی در آن زمان افکاری مشابه آشوری داشته است.
چرا بعد از برخاستن موج مخالفت با کتاب منتشرشده، بهتدریج عقبنشینی کرد و اعلام نکرد این – حداقل در خطوط اساسی – افکار خود اوست؟!
خامنهای تأکید دارد که «کتاب توحید آشوری شرح «جزوۀ توحید» اوست، و متن جزوۀ وی در کتاب توحید آشوری با گیومه مشخص شده است.»
این احتمال که آشوری اصل سوژۀ کتاب خود را از خامنهای گرفته باشد، قوی است.
آشوری در رساله خود درباره این ادعای مهم خامنهای - متهم کردن او به «سرقت علمی» از خود در کتاب توحید -سکوت کرده است
و تنها در یک پاراگراف کوتاه بهشدت بهاین پرسش خامنهای «آیا تو از من استفاده نکردهای؟!» تاخته است.
شواهد موجود بهنفع خامنهای است.
آشوری اخلاقا و شرعا موظف بوده در مقدمه کتابش متذکر شود که ایده اصلی کتابش را از صاحب «جزوه توحید» یا صاحب جلسات تفسیری «خطوط کلی اندیشه اسلامی در قرآن» اخذ کرده،
یا تذکر دهد علیرغم اینکه من برخی نکات را از جزوه یا تفسیر خامنهای استفاده کردهام، اما اکثر مطالب کتاب کار خودم است.
خامنهای کتاب توحید آشوری را «شرح بیرون از متن» جزوه توحید خود معرفی کرده است.
این ادعا زمانی قابل تأیید است، که خامنهای «جزوه توحید» خود را منتشر کند.
خردمند برای «شرح بیرون از متن» تأییدیه به ناشر نمینویسد!
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21497/
