دلنوشته ها - رحیم قمیشی
Открыть в Telegram
تماس با نویسنده: @Rahim_Ghomeishi شماره حساب کمک به کانال 5022 2913 2780 3340
Больше2025 год в цифрах

35 349
Подписчики
-2824 часа
-1067 дней
-32230 день
Архив постов
ترانه عربی رفعت - محمود شاهین
4_5827697178113480670.mp35.77 MB
👍 122❤ 41😭 13👎 3
ما برای سربلندی ایران
برای گفتن حقیقت
برای دفاع از حقوقمان
و حقوق تکتک مردم ایران
چرا بترسیم
چرا شاد نباشیم...
با ترانه میخوانم؛
من هم عاشق شدهام
میخواهم معشوقم را به آغوش بکشم
و به او بگویم فقط نگاهم کن
فقط به من گوش کن
من میخواهم تا ابد با تو باشم
و با آن لبهای شیرینت سر کنم
من میخواهم حس آن بچهها را
برای فرزندانم
تنها مثل داستان نگویم...
بگویم ببینید ۲۵ بهمن چه خواهد شد!
من با همان صد نفر میروم...
شما راه دراز ساختن ایران را دارید.
فردا برای شماست
باید محکم و استوار بایستید
و دست از تلاش
برای ساختن ایران برندارید
ایران مال همه ماست
نشانشان میدهیم
گاهی یک خط ظاهراً مستحکم
با صد نفر هم شکسته میشود...
وقتی دلها همه با هم باشد!
@ghomeishi3
👍 54❤ 15
آن شبهای عملیات
✍️ رحیم قمیشی
اسماعیل فرجوانی دو دختر کوچک داشت که نیاز به مراقبتهای زیاد پزشکی داشتند.
یک دستش را هم در جنگ از دست داده بود، مثل ابراهیم برادر کوچکترش، که خیلی دوستش داشت و در همان نوجوانی، جنگ از او گرفته بودش.
اسماعیل فرماندهام بود، خیلی دوستش داشتم. او هم مثل خودم از جنگ بدش میآمد، اما همین که شنید کربلای چهار قرار است تکلیف جنگ را یکسره کند، از اصفهان خودش را رساند اهواز.
فرمانده لشکر به او گفت لازم نیست باشی، برو به خانوادهات برس، اما اسماعیل مگر قبول میکرد؟ التماس، که آنها از عهده خودشان برمیآیند، میگفت اراده خانمم از من قویتر است. نمیخواهم این آخرین قدم جنگ را نباشم.
تا اینجایش مهم نبود، اما وقتی قرار شد یک گروهان، تنها بروند برای شکستن خط مستحکم عراق، یعنی فقط حدود صد نفر از سیصد نفر، اسماعیل گفت من با همانها میروم، یعنی با غواصها!
هر چه خواهش کردم نرود، مگر قبول میکرد.
در دلش عروسی بود.
و من آن روزها نمیتوانستم او را درک کنم.
دقیقه آخر گفت؛ من با خطشکنها میروم، خط را که شکستیم راه دراز باقیمانده و رفتن به عمق، میماند برای شما.
با خنده میگفت؛ من مینشینم روی خاکریز و به شما که راه سختتر و طولانیتر را باید بروید میخندم!
همان نیمه شب بچههای غواص خط را شکستند. با دلیری، با ایمان به آینده بهتر، آنشب کمترین تلفات را هم دادند، با وجود کار بزرگی که کردند.
در آن نیمه شب، تنها، با بدنهایی برهنه، با کمترین اسلحهها، از میان آب یخزده اروند.
حیف از همان تعداد کمِ تلفات، اسماعیل هم یکیشان بود.
راست میگفت! نشسته بود روی خاکریز و به ما میخندید که چه راه دراز و سختی در پیش داریم.
۳۹ سال گذشته، انگار همین دیروز بود. اسماعیل جثه بزرگی نداشت، خیلی هم زیبا بود، مثل همه شهدا... میدانم این روزها را میدید، روزهایی که کسانی به اسم انقلاب ظلم میکنند، با تحریمهای ملت حال میکنند، از زندان کردن آزادگان لذت میبرند، به هر کس کهدگفت ظلم بس است میگویند تو جانبازی هستی که فرق علی را شکافت!
اسماعیل میدید چه روزهای سختی خواهد آمد.
و این روزها، من تا حدی حال آن روزهای اسماعیل را پیدا کردهام! نمیدانم چه شده. اسماعیل خلق شده بود برای رزم سخت نیمهشب، شاید من برای رزم در مه!
آن وقتی که خیلیها مردد میمانند کدام حق است، کدام باطل.
آنقدر هیجان دارم که آرزو میکنم همین فردا ۲۵ بهمن باشد.
میدانم ممکن است کتک بخورم، کتک که چیزی نیست! ممکن است هزار اتهام بخورم، ممکن است بگویند برای یزید جنگید...
چه اشکالی دارد. خودشان که در دلشان میدانند کدام به یزید شبیهتر هستند.
دیروز به خانوادهام گفتم این راهی است که باید بروم. میدانم دوستانم تنهایم نمیگذارند.
برایم مهم نیست وقتی روی خاکریز میگذارندم جان دارم یا نه!
فقط میدانم آن وقت حتماً میخندم!
چرا بترسم. چرا شک کنم؟
و چقدر آنها با من همراه بودند.
خدایا ببین آنچه را با دوستانم عهد کردم، آنچه با تو عهد کردم، بر همانها، پایبند ماندهام.
ببین ما فقط برای جلوگیری از ظلم میخواهیم حرکت کنیم.
ببین چطور قانون را، سالهاست زیر پا گذارده و شرم نمیکنند.
ببین به هیچکس پاسخگو نیستند.
نمیگویند این ظلم حق این ملت نیست.
نمیگویند چقدر کمرها زیر فشار نداشتن اجاره خانه، پول درمان و دارو، خریدهای ساده زندگی، در حال شکسته شدن است.
نمیگویند مردم همه چیز را فهمیدهاند. و میدانند حق آنها یک زندگی خوب است، وقتی از صبح تا شبانگاه میدوند و عرق میریزند و باز به هیچ میرسند. چرا ۹۰ درصد جوانها آرزویشان شده رفتن از این ایران، کشوری که باید دویست سال کار کرد شاید یشود خانهای داشت! پنجاه متری، شاید!
امروز هم با دوستان قدیمیام نشسته بودم، چقدر آنها هم خوشحال بودند که امید به حقخواهی پیدا شده. جرئت مقابله با ظلم پیدا شده.
قرار شده بدون ترس بگوییم هیچکس حق ندارد در این کشور ظلم بکند، و مگر ظلم چیست؟
به چه حقی پیرمردان و پیرزنها را زندانی میکنید، به چه حقی حصر میکنید، به چه حقی خودتان را سلطان بلامنازع میدانید، سلطانی که اصلا برایش وضع مردمش مهم نیست...
و کسی بگوید رفراندوم باید دستگیر شود!
به چه حقی میگذارید دزدی شود.
به چه حقی منابع کشور را حراج میکنید.
به چه حقی زندگیها را تلخ کردهاید.
و امید را کشتهاید.
از دورهمی به سمت خانه میآیم.
ترانه زیبای رفعت را با همان صدای عربی برای خودم گذاشتهام و اشک میریزم. نه اشک اندوه، اشک شادی! اشک خوشحالی.
خدا نصیبم کرده حس آن بچهها را دوباره پیدا کنم.
لحظه شماری کنم برای روز موعود.
آنقدر هدفم بزرگ باشد
که اصلا توجه نکنم دشمن ممکن است چه بکند.
❤ 544👍 146😭 33👎 10💔 4
گفتگویی صریح در مورد فراخوان ۲۵ بهمن ماه
اسفندیار عبداللهی و رحیم قمیشی
@ghoneishi3
1_4960938649970543356.mp314.67 MB
❤ 152👍 55👎 9
47:47
Видео недоступноПоказать в Telegram
قسمت اول گفتگوی صریح
با اسفندیار عبداللهی
در خصوص فراخوان ۲۵ بهمن ماه
رحیم قمیشی
@ghomeishi3
71.67 MB
👍 166❤ 24👎 10
با سلام
مصاحبه کانال راه و چاه در خصوص اقدام برای رفع حصر،
در دو قسمت تنظیم گردیده و پخش میشود.
قسمت اول امروز منتشر گردیده،
و قسمت دوم نیز بزودی منتشر خواهد شد.
جناب آقای عبداللهی پرسشهای صریحی مطرح کردند و پاسخهای من هم تا جایی که ممکن بود صریح و صادقانه.
دوستانی که دسترسی به یوتیوب، با توجه به فیلتر سنگین آن سایت، برایشان مشکل است؛
تا چند ساعت آینده، هم فایل صوتی و هم فایل تصویری پیاده شده از یوتیوب را در همین کانال تقدیم خواهم کرد.
امیدوارم صبر و حوصله پیشه نمایند.
از کانال راه و چاه و مدیر محترمش جناب آقای اسفندیار عبداللهی که در این شرایط، شجاعت به خرج داده و زمینه این گفتگو را فراهم کردند، بسیار سپاسگزارم.
رحیم قمیشی
❤ 277👍 75👎 11💔 2
Repost from TgId: 1254843745
Показать все...👍 209❤ 25👎 14
10:13
Видео недоступноПоказать в Telegram
نسخه کم حجم شده
گفتگوی با همراهان
در خصوص ادامه راه
برای ۲۵ بهمن ماه
چکیده گفتگو:
- برای حرکت مطالبهگرانه و مسالمتجویانه ۲۵ بهمن، با توجه به حمایت بسیار خوبی که شده، امروز بیش از همیشه آماده پیگیری و اقدام هستیم.
- خوشبختانه امروز این اقدام از محوریت اشخاص خارج گردیده و به یک جریان زنده اجتماعی تبدیل گردیده است.
- نیازی نیست به دخالت دولتهای بیگانه دل خوش کنیم، وقتی خودمان توان انجام کاری را دارا هستیم.
- رساندن صدای مردم به حاکمیت، نشان دادن واقعیتهای اجتماعی، بیان آنکه وضعیت فعلی غیر قابل تحمل است، تاکید بر اینکه هیچ کار غیرقانونی در کشور نباید عادی جلوه داده شود، از وظایف تکتک شهروندان است.
- استاد ملکیان با تواضع همیشگیشان اعلام نمودند خود و همسر بزرگوارشان، خانم سیمین صالح، از نخستین امضا کنندگان بیانیه رفع حصر بودهاند.
افراد موثر اجتماعی به قدری در حمایت از این اقدام حضور داشتهاند که نام بردن از تک تک آنها، واقعاً مقدور نیست.
حصر باید به سرعت برداشته شود.
هیچ توجیهی برای ادامه حصرها و حبسهای غیرقانونی وجود ندارد.
۲۵ بهمن نشان میدهیم، همه، دستهایمان در دست هم است.
و رسیدن به هدف ساختن ایران، دور از دسترس نیست.
@ghomeishi3
28.61 MB
👍 442❤ 49👎 15😭 1
مهدی از بچههای قدیمی جنگ است، که هیچکس نفهمید چطور زنده ماند!
اگر چه کم ترکش نصیبش نشد و هنوز، نه میتواند راحت بخوابد، نه میتواند راحت راه برود. نه میتواند راحت بنشیند...
اگر چه بسیاری سرداران، از باقری گرفته تا شمخانی و رضایی و رشید و بقیه، ممکن است امروز تظاهر کنند نمیشناسندش، اما این را بگویند حتما دروغ گفتهاند.
هیچکس واحدهای تخریب جنگ را، که نیمه شبها، پیشاپیش بچهها حرکت میکردند و زیر باران گلوله، مین خنثی میکردند را، نمیتواند فراموش کند.
و مهدی همیشه در نوک آن تخریبچیها بود. با آنکه مسئولشان بود.
او هرگز درجه نگرفت و بعد از جنگ بر هیچ سفرهای ننشست.
تنهایی را برگزید، هزاران کتاب را،
و به دنبال رسیدن به پرسش مهماش؛ چرا اینطور شدیم؟ کجای راه را اشتباه رفتیم!
آنهمه جوان نازنین نرفتند تا عدهای چنین بخورند...
هر وقت مهدی را میبینم تا چند روزی به هم میریزم. چقدر به آن بچههای فداکار زمان جنگ ظلم شد. آن روزها اکر یک روز نبودند پیغام و پسغام بود که؛ مهدی کجایی، خودت را برسان.
حالا سالهاست حالش را هم نمیپرسند. اصلا ببینند زنده است!
صبح زنگ زده به من.
رحیم! ۲۵ بهمن میخواهم بیایم تهران.
نگرانش میشوم، نکند باز عملی دارد، نکند ریههایش دوباره عود کردهاند.
میخواهم بگویم دو سه روز عقب بیندازد که بیست و پنجم بهمن کار دارم...
که میگوید میخواهم خودم را برسانم به برنامه رفع حصر!
خودم را گم میکنم.
مهدی! تو هم در زمان جنگ خیلی فداکاری کردی هم پس از جنگ خیلی نامردی دیدی. میترسم باز اذیت شوی...
تو راه رفتنت را هم دکتر محدود کرده.
نه! نباید بیایی!
میگوید مگر میشود دوستانم را تنها بگذارم. مگر میشود بیتفاوت باشم. مگر ممکن است دردهای مردم را نبینم!
میگوید هنوز خودش را مسئول درد و رنج مردم میداند.
میپرسد مگر قول نداده بودیم هر جا ظلمی دیدیم ساکت ننشینیم...
میگوید قبلا برایم در تلگرام نوشته، اگر چه من نرسیده بودم بخوانمش، بخاطر ازدیاد پیامهایم.
از او خجالت میکشم.
از او که جزو آخرین نفراتی بود که خرمشهر را ترک کرد.
و در تکتک عملیاتها حاضر بود.
و حالا هم، اقدام برای رفع حصر را، مثل همان عملیاتها میبیند...
او هم میگوید سکوت دیگر بس است.
او هم میگوید رفع حصر حتما اول راه است.
او هم میگوید چه فایده دارد زندگی، وقتی نتوانی حقیقت را فریاد کنی، وقتی نتوانی علیه ظلم بایستی...
یک ساعت است او خداحافظی کرده.
من چشمهایم بیحرکت، خیره مانده به گلهای قالی.
یعنی میشود؛ باز جوان شویم!
یعنی میشود باز یادمان بیاید چه قولهایی به هم دادیم.
یعنی میشود یادمان بیاید بچههای شهید چه میخواستند...
اشکهایم نمیگذارند بخوانم مهدی چه نوشته...
حس میکنم او هم دلش خواسته باز جوان شود...
باز حس کند هنوز توان اعتراض دارد،
هنوز زنده است!
هنوز آنقدر پیر نشده که تنها بنشیند فقط تاسف بخورد...
کِی بشود ۲۵ بهمن
مهدی از اهواز بیاید
من فقط بروم
دستهایش را ببوسم.
او نوشته؛
"رحیم جان!
سلام
جمع جوانی بودیم که دفاع مقابل ظلم وظالم را از مساجد آموختیم
مهیای میدان شدیم
جان و جسم در راه میدان نهادیم از کِی؟
ازقبل از انقلاب
تا امروز
خدا داند که بر هیچکس منتی نداریم.
در درون خود، احساس کوتاهی در خدمت به کشور دارم.
امروز هم مجددا شاهد ظلم و ویرانی کشور هستم.
با توکل به خدای بزرگ اعتراض خودم، به راه طی شده و در ادامه مسیر و راه جاری کشور را اعلام میکنم
و به همراه دوستانم
مراتب تنفر واعتراض خود را اعلام میکنم
مهدی خلفی
از بچه های نسل قدیم جنگ
برای شرکت در روز ۲۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح"
مهدی جان منتظرتم...
خیلی زیاد
میگذارمت روی دوشم
مثل همان روزها با هم فریاد میکشیم
ما پذیرای ظلم نیستیم
ظلم هر کسی...
@ghomeishi3
❤ 616👍 154😭 46💔 22👎 11
اجرای زنده؛ آخر بهار - مسیح و آرش
4_5769251353343826970.mp38.54 MB
❤ 95👍 16👎 4
Фото недоступноПоказать в Telegram
مهدی موقتا از زندان پرید!!
وکلای مهدی محمودیان، آقایان دکتر بهزادیان و دکتر نیلی خیلی زحمت کشیدند.
دوستانش تا ثانیه آخر تنهایش نگذاشتند.
هوا سرد بود اما هیچکس نفهمید
دلهایمان همه، گرم و کنار هم بود.
منشی دادگاه پرسید این همه آدم آمده برای چه!
و بلافاصله ادامه داد؛
خوش بهحالش اینهمه رفیق دارد!
و سرانجام وقتی قاضی اجرای احکام، قبول کرد فعلآ اجرای زندان مهدی را به تاخیر بیندازد.
همه از شادی به هوا پریدیم!
گفتم مهدی تو مدیون دعاهایم هستی!!
هم دعای من هم دوستان همدلم
دلمان نمیخواست ۲۵ بهمن تو با ما نباشی.
گفتم مهدی جان، شاید ندانی
آنقدر دلها اعلام همراهی کردهاند
آنقدر منتظرند بدانند حتما باید بیایند تهران یا مراکز استانها هم برنامه خواهد بود؟
آنقدر گفتهاند بلیطشان را از همین الان رزرو کردهاند
که حیف بود در زندان باشی و آن روز را نبینی!
شاید ۲۵ بهمن کل ایران از حصر آزاد شد
نه فقط خانم رهنورد و میر و شیخ
گفتم مهدی!
شاید خدا هم کمک کرد و دیگر اسفند ماه، زندانی سیاسی نباشد!
زندان که جای مردان و زنان خوشفکر و دلسوز نیست.
چقدر امروز خوشحالم
با آنکه مهدی ناهار نداد به ما
و شرطش را ادا نکرد
ولی اصلأ گرسنهام نشد 😁
از بس خوشحال بودم.
حتما ۲۵ بهمن، همراه مهدی و همه آن دوستانش که کله صبح تا بعدازظهر سر پا ایستادند
با امید بازگرداندن مهدی
همهمان خواهیم بود
کنار قلبهای پاک و مصمم مردم
چقدر همه امیدوار بودند
چقدر امروز پیامهای محبت آمیز داشتهام
از دور و از نزدیک
انگار همه منتظر تعیین موعدی بودهاند.
برای آنچه که دلشان سالها بود
میخواسته!
خدایا شکرت...
@ghomeishi3
❤ 711👍 126👎 9😭 5
شاید در دادگاه پاسخگو شوید!
رحیم قمیشی
روز گذشته در میدان پاستور تهران، عدهای تجمع نموده و نماینده مجلسی هم در جمع آنها سخنرانی نموده و خواستار محاکمه، عزل و زندان کردن دکتر ظریف، معاون رئیس جمهور شدهاند.
چه خوب که امکان اعتراض فراهم است!
آنها درراطلاعیهای که برای تجمع صادر نموده بودند مدعی شدند، اجتماعشان قانونی، شرعی و انقلابی است.
از وزارت کشور میپرسیم آنها چه تاریخی مجوزشان را دریافت نمودند؟
برای دریافت مجوز چند روز صبر کردند؟
نیروهای انتظامی و امنیتی چه رفتاری با آنها داشتند؟
آیا ما هم امکان برگزاری تجمع را داریم؟
آیا در کشور، دو مدل شهروند زندگی میکنند؟
شهروندانی درجه دو مانند ما
و شهروندانی درجه یک و انقلابی!
آنها نیاز به هیچ مجوزی ندارند
ما امکان دریافت هیچ مجوزی!
نه! دوران رفتارهای غیرقانونی تمام شده.
نه وزارت کشور، نه رئیسحمهور، نه نماینده مجلس، نه اعضای شورای نگهبان و نه رهبر نظام، هیچکدام اجازه هیچ اقدام غیرقانونی را ندارند!
دیگر در کشور شهروند درجه دو نداریم.
نه آنکه شما خواسته باشید، رویهتان را اصلاحکنید، ما دیگر نمیگذاریم!
ما متوجه شدیم در برابر اقدامات غیرقانونی حاکمیت هر چقدر کوتاه بیاییم باز حاکمیت ادامه میدهد.
ولی دیگر تمام شد.
۲۵ بهمن ماه خواهید دید اصل مردمند!
۲۵ بهمن خواهید دید ما در کشوری با آپارتاید افراد زندگی نمیکنیم.
آپارتاید در همه وجوه زندگی...
ادعا کنید وزارت کشور دولت اصلاحطلب هستید یا اصولگرا، برای ما فرقی نمیکند.
مهم برای ما رعایت قانون است و احترام به همه مردم و خواست اکثریت.
ما فریب مصلحتها را دیگر نمیخوریم.
اگر اجازهای برای تجمع وجود دارد، برای همه است، اگر نیست، هیچکس ندارد.
ما ۴۵ سال اشتباه کردیم گفتیم شرایط حساس است.
اشتباه کردیم اجازه دادیم از سادگی ما سوءاستفاده کنید.
۴۵ سال فریب خوردیم، تبعیض را بر ما حاکم کنید.
اشتباه کردیم فکر کردیم این دیگر آخر ظلمهاست!
یک وقت فکر میکردیم دلار بشود پنجاه هزار تومان خجالت میکشید.
فکر کردیم شصت هزار تومان بشود میآیید، عذرخواهی میکنید و خودتان استعفا میدهید.
فکر کردیم بشود هفتاد هزار تومان از رو می.روید و اعتراف میکنید در اداره کشور و اقتصاد، ناتوانید.
نمیدانستیم دلار میشود ۸۵ هزار تومان، باز به روی مبارکتان نمیآورید!
و همه باید آماده شویم برای دلار ۹۰ هزار تومانی و صد هزار تومانی.
نه شما خجالت نمیکشید!
شما تا ایران را به خاک سیاه ننشانید از رو نمیروید.
دیگر تمام شد.
میتوانید روز شماری کنید...
شاید ۲۵ بهمن بفهمید مردم دیگر تحمل هر رفتاری را ندارند.
بفهمید مردم ایران بسیار فهمیدهاند
و صبر آنها بیانتها نیست!
نخواهید پاسخگو باشید
پاسخگویان خواهند کرد
شاید در دادگاه...
وقتی که همه مردم دفاعیات شما را گوش کنند...
چرا تلاش کردید ایران را به ویرانه تبدیل کنید؟؟
آن ایران زیبا را...
@ghomeishi3
👍 939❤ 58😭 22👎 15💔 3
10:41
Видео недоступноПоказать в Telegram
صمیمانههای ناصر دانشفر عزیز با دوستان همراه
- از حمایت بینظیر جانبازان، آزادگان، رزمندگان و خانودهٔ شهدا ممنونیم.
- برخی از عزیزان به حق از پیامدهای منجر به ناآرامیهای احتمالی نگرانند.نامحتمل نیست که سودجویان و اتاق فکر دولت در سایه، وارد معرکه شوند و ایجاد بلوا نمایند.
- به اطلاع میرسانیم که جمیع جوانب سنجیده شده و اجازهٔ سوءاستفاده از این کنش مردمی را نخواهیم داد. بدین جهت
۱- از فرهیختگان، کنشگران سیاسی و اجتماعی
۲- از مراجع، مدرسین و فضلای حوزه
۳- از رؤسای جمهور اسبق و فعلی، نمایندگان ادوار مجلس
۴- از کلیه احزاب، اصلاحطلب و اصولگرا
خواهانیم که از این کارزار حمایت کنند.
مخاطبان این نوشتار
سالهای سال شما جلودار بودید و ما در پی شما دوان، فتوا دادید به گوش جان خریدیم، رأی خواستید به سر دویدیم، بیانیه و قطعنامه صادر کردید و ما حمایت کردیم، شما نسخه نوشتید و ما بی چون و چرا اجرا کردیم، از تدابیری که گاه باعث بیآبروییمان گردید، حمایت کردیم و...
حالا یکبار ما به جای شما وارد عمل شدیم. میخواهیم بدانیم که ما بچههای جبهه و جنگ در حد یک امضاء برایتان ارزش داریم؟
ناصر دانشفر
@peyghameashna
21.87 MB
👍 475❤ 39👎 17😭 2
Фото недоступноПоказать в Telegram
برای بدرقه یک زندانی، چه میبرند؟
✍️ رحیم قمیشی
میدانم هنوز به دخترش نگفته از فردا دوباره قرار است به زندان برود.
حق دارد نگوید، مگر دل یک دختر چقدر جا دارد؟
خوبست بگوید دارم میروم عسلویه برای کار
ممکن است ماهها مرخصی هم ندهند
هر چقدر هم دخترش التماس کند بابا نرو
قبول نکند
الکی بگوید دختر نازم! زندگی خرج دارد
وقتی هم از خانه برود، که دخترش خواب است!
گناه دارد، موقع خداحافظی اشکهای پدر و مادرش را، با هم ببیند
اواخر هفته قبل رفته بودم فقط سری بزنم به مهدی محمودیان خندهرو و دوست داشتنی
خبر نداشتم دوباره برایش زندان نوشتهاند
و قرار است یکشنبه دوباره برگردد زندان.
عبدالله مومنی و حسین رزاق هم آنجا بودند.
چقدر سر به سر مهدی میگذاشتند
و مهدی آنقدر مأخوذ به حیا، آنقدر با محبت، آنقدر مظلوم که از عهده جواب دادن به شوخیهای همبندهای سابقش هم برنمیآمد!
فقط وقتی حسین و عبدالله گفتند؛ مهدی دوباره باید برود زندان، تازه فهمیدم چه بغضی درون گلویش گیر کرده
و چرا با همۀ شوخیهای حسین و عبدالله
از ته دل نمیخندید
من خودم بدتر از مهدی شده بودم...
مهدی ۴۵ سال بیشتر ندارد، اما هشت سالش را پشت میلههای زندان گذرانده
فراخوان داده بوده برای روشن کردن شمع، برای کشته شدگان هواپیمای اکراینی؛ زندان!
همکاری کرده برای تنظیم شکایتی علیه آنها که نگذاشتند واکسن کرونا وارد شود؛ زندان!
فعالیتهای معمولی دانشجویی؛ زندان!
و این آخری؛
گفته آن دوستانش که گفتهاند زندان پر از ساس است، راست گفتهاند؛ باید برود زندان!
او حیثیت زندانهای جمهوری اسلامی را بر باد داده، حیثیت دستگاه قضا را!
باید هشت ماه دیگر برود زندان
تا یاد بگیرد
اگر مقامات قضایی گفتند:
در زندانهای جمهوری اسلامی، ساس وجود ندارد
اگر گفتند همه چیز روبراه است
تنها بگوید؛ چشم، هر چه شما بگویید، ولو دروغ!
میگویم مهدی!
ما هم در زندانهای عراق ساس و شپش داشتیم
گاه از سر و کولمان بالا میرفتند
اما وقتی به آن افسر بداخلاق عراقی و دشمن آن روز گفتیم
اصلأ دعپایمان نکرد
کتکمان نزد
تنها دستور داد به جای دو هفته یکبار، هفتهای یک بار بتوانیم حمام برویم.
حالا در ایران اسلامی
هشت ماه زندان بخاطر گفتن "ساس در زندان"
خنده تلخی میکند، عزیزم.
خوش به حال ما که در دست دشمن اسیر بودیم!
خوش به حال ما که آن موقع دختر نداشتیم!
خوش به حال ما که دشمنان نگفتند بخاطر اسلام و مسلمین زندانتان میکنیم!
یک وقت مومنان و انقلابیون سابق ناراحت نشوند!
بروند مسجد و نماز اول وقتشان را بخوانند
برای طول عمر کسانی دعا کنند که بخاطر گفتن وجود ساس در زندان، حکم زندان میدهند.
و نمیپرسند، متهم دختر هم دارد...
میخواهم فردا برای بدرقه مهدی بروم همان دادسرایی که برای اجرای حکم، احضارش کردهاند
مهدی گفته تقاضا کرده لااقل اجرای حکم را فقط یک ماه عقب بیندازند
معلوم نیست بپذیرند...
فقط نمیدانم برای بدرقه یک زندتنی
چه میبرند؟
دسته گل، نه!
شیرینی، نه!
آش پشت پا، نه!
آجیل ببرم، نه!
نمیگذارند هیچکدام را ببرد داخل
همه را زندانبانها مصادره میکنند!
پول با خودم ببرم
خواهش کنم از دادستان
مجازات مهدی را تبدیل به پول کند
بخاطر همسر مظلومش
بخاطر دخترش
بهخاطر دل سوخته همه ما
شاید دل دادستان ذرهای سوخت
شاید قبول کرد!
راستی دوستان به نظرتان فردا برای مهدی چه ببرم؟
یک لبخند تلخ
یک دل گرفته
الکی بگویم فراموشت نمیکنیم...
مگر برای بقیه زندانیها چه کردیم!؟
@gjomeishi3
😭 583👍 115💔 74❤ 38👎 11
حذف گفتگوی تصویری روز گذشته با دوستان
با تذکرات دوستان عزیز همراهم که مشاورین دلسوزی برایم هستند، مجموع صحبتهای ارائه شده در روز گذشته، از انسجام و نتیجهبخشی مناسبی برخوردار نبوده و ممکن بود صدماتی نیز به این حرکت بزند. لذا آن را حذف نمودم.
سعی میکنم در روزهای آینده با فرصت و فراغت بهتری، گزارش جامعتری تقدیم نمایم تا ناخواسته برخی شخصیتها، جریانات و احزاب کشور را، از این حرکت جمعی، دور ننموده و بتوانم زمینههای همبستگی بیشتری را فراهم نمایم.
اگر فایل تصویری دیروز باعث رنجش برخی از دوستان دلسوز شده، از آنها پوزش میطلبم.
رحیم قمیشی
👍 368❤ 61👎 9
همیشه انسانهای خیلی بزرگ، کمادعاترینها هم هستند.
چقدر آقای محمدجواد اکبرین عزیز را دوست دارم.
آن وقتی که میگوید؛ لطفاً دو امضای کوچک هم بهنام من و همسرم، در کنار نام و امضای آن ۲۰ هزار انسان بزرگی که از داخل ایران، با مشخصات کامل، نام خود را در کمپین رفع حصر نوشتند، بنویسید.
آن زندانیان شجاع.
حقیقتا کار کوچکی نیست.
هر یک از افرادی که با نام کامل وارد پویش میشوند، یعنی به مرحلهای از خودباوری رسیدهاند، که باور دارند حاکمیت در برابر انسانهای مصمم و حقخواه، حتماً کم میآورد.
نه ۲۰ هزار نفر، ما اگر دویست انسان همپیمان، شجاع، همصدا و همدل، حق خود را مطالبه کنیم، حتما به مطالبه بر حق خود میرسیم.
همین است که من هرگز به بالا رفتن عدد نمیاندیشم. امید که تعدادی با اراده کنار هم باشیم.
و میدانیم چقدر ایرانیان خارج از کشور، حسرت این روزها و حضور در بین این مردم دوست داشتنی را میخورند.
دوست عزیزم آقای محمدجواد اکبرین خودشان بزرگند، گفتهام ساکش را آماده کند برای بازگشت به ایران.
ما نمیتوانیم سالهای زیادی صبر کنیم که دلسوزان کشورمان محروم از بازگشت به کشور باشند.
درود بر اکبرین عزیز و همسر گرامیشان خانم منصوره حسینی یگانه
https://t.me/akbarein/1576
لینک امضای پویش رفع حصر
https://forms.gle/V4NmyEdbivGjCDxd7
👍 476❤ 86👎 11
