uk
Feedback
Business School

Business School

Відкрити в Telegram

آموزش و اخبار حوزه كسب و كار . شبكه اي از آموزه ها و كسب و كارهاي داخلي و بين المللي تبليغات: https://t.me/Businessschool_Ads Admin: @ibusinessleader 🎯 تبلیغ گروهی در بهترین‌های #صنعت‌نفت: @EnergyNegar

Показати більше
2025 рік у цифрахsnowflakes fon
card fon
13 217
Підписники
-324 години
-247 днів
-5730 день
Архів дописів
🔲⭕️ آقا: از من کلیه می خرید! جعفر بخشی گفت آقا : کسی را نمی شناسید از من کلیه بخره ! و بازیگر طنز که داشت برای فالورهای اینستاگرامش کلیپ درست می کرد ؛ در جا میخکوب شد و ایستاد. بازی پر تکرارِ دوربینِ مخفی این بار جور دیگری جواب داد و جای لوده گی و خنده را ؛ غصه ای بزرگ و اشگی پنهان فرا گرفت. بازیگر کاغذی به دست داشت تا سوژه هایش را انتخاب کند و از آنان به انگلیسی نشانیِ جایی را بپرسد. به مرد افسرده یِ غمگینِ سر به پایین که رسید نقش را بی کم و کاست بازی کرد تا سوژه اش را به بازی بگیرد و مخاطبانشان را دقایقی بخنداند. مردِ شهرستانی اما با گفتن این جمله که برو پیِ کارت. من این جا غریبم و کسی را نمی شناسم بازیگر را از خود دور کرد. بازیگر که فهمیده بود سوژه اعصاب ندارد ؛ قصد رفتن کرد تا لنز دوربین را روی چهره ی فرد دیگری زوم کند و همانند همیشه با ساخت دوربین مخفی ؛ جماعتی را به خنده و شادمانی وادارد.  هنوز چند قدم نرفته بود که سوژه با صدایی گرفته و حزن آلود بازیگر را خطاب قرار داد و گفت : می خواهم کلیه ام را فروشم. شما کسی را می شناسید که از من کلیه بخرد ؟ همین جمله کافی بود تا سقف خنده آوار شود و فرو بریزد. بازیگر نشست روی جدول کنار خیابان. چسبیده به مردِ آشفته ی شهرستانی که در نهایت استیصال و درمانده گی قرار داشت. جمله ای سنگین و طاقت سوز تا این بار دوربین مخفی در فضای مجازی ؛ راز آشکار مردمانِ این سرزمین را بی تعارف بیرون بریزد که ناگزیرند برای زنده ماندن نصف جان شوند و بخشی از اندامهای حیاتیِ بدن شان را به بازار برده و بفروشند. مردمانی از زندگی جا مانده که هر چقدر دویدند تا به خوشبختی برسند نشد. و به گمانِ مردم ایران زمین خوشبختی سالهاست که از این دیار رمیده و جایی دور گم و گور شده. جایی که دست هیج کس به آن نمی رسد. بازیگر که این بار به درِ بسته خورده بود و از دوربین مخفی اش کاسب نشده بود ؛ اما شنونده ی خوبی شد و نقشش را در کسوتِ یک هموطنِ درد آشنا و فداکار به عالی ترین شکل ممکن در این صحنه ی بی بدیل و بی تکرار بازی کرد. مردِ غریب از بیماری مادرش گفت و این که هزینه ی درمان مادر را ندارد. این که از شهرستان آمده و جایی را در تهران نمی شناسد. و این که خودش را از کار اخراج کرده اند و هیچ درآمدی ندارد تا به یاریِ مادر بشتابد و غمِ مادر را بمیراند. مردی در آستانه ی کاملِ فروپاشی. مردی که ممکن بود به جای جان دادن به مادر ؛ جانِ خودش را هم در یکی از نقاط خلوت تهران و در تاریک ترین ساعت شب بگیرد و به زندگی اش پایان دهد. بازیگر اما دست روی شانه هایش گذاشت و مرهمِ دردهای بی پایانش شد. سرش را با مهربانی به آغوش گرفت و در هنگامه ی گریستنِ مردِ گرفتار به او گفت : نگران نباش و گریه نکن برادر. هزینه های درمان مادرت را من پرداخت می کنم. و این جا بود که دوربین کات گرفت تا حماسه ای شورانگیز و دلربا از انسانیت و معرفت در تهرانِ شلوغ خلق شود. 🔜 @Business_News
Показати все...
21😢 6👍 1💔 1
🔲⭕️ خسارت‌ها و هزینه‌های «برنامه هسته‌ای» برای اقتصاد ایران نشان می‌دهد، بحران هسته‌ای برای اقتصاد ایران، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ میلادی بین یک تا ۳/۵ تریلیون دلار است. 🔹در این سناریوها فرض شده ایران وضعیتی مشابه دو کشور همسایه عراق (اقتصاد نفتی) و ترکیه (کشوری با مشابهت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) داشته باشد. 🔹در سناریوی سوم هم فرض شده اقتصاد ایران به‌جای گرفتار شدن در بحران هسته‌ای، با رشدی بسیار ملایم، در حد متوسط جهانی رشد پیدا می‌کرد. 🔹در سناریوی اول میزان خسارت اقتصاد ایران بیش از ۲/۷ تریلیون دلار، در سناریوی دوم (رشد مشابه ترکیه) بیش از ۳/۵ تریلیون دلار و در سناریوی سوم (رشد مشابه متوسط جهانی) بیش از یک تریلیون دلار است. 🔹اگر این ارقام را به جمعیت تقسیم کنیم، میزان خسارت وارد شده به هر ایرانی در ۱۵ سال گذشته بین ۱۳ تا ۴۵ هزار دلار برآورد می‌شود.
🔜 @Business_News
Показати все...
4🔥 2💯 1
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
خانه‌ی نفت ایران در قلب لندن، که پنجاه سال نماد حضور و غرور ملی بود، حالا به حکم دادگاه انگلستان از دست رفت. نه به‌دلیل جنگ یا تحریم، بلکه به‌خاطر سال‌ها بی‌تدبیری، ناآگاهی و بازی‌های کودکانه‌ی کسانی که باید پاسدار منافع مردم می‌بودند. وقتی جای عقل و دانش را رفیق‌بازی و شعار گرفت، وقتی حقوق بین‌الملل را نخواندند و خیال کردند دنیا با "دستور" و "ادعا" می‌چرخد، نتیجه‌اش می‌شود از دست دادن دارایی ملتی که با نفتش دنیا را گرم کرد و خودش در سرما ماند. تاسف‌بارتر از حکم دادگاه، سکوتِ کسانی است که باید پاسخ دهند — کسانی که هنوز هم نمی‌دانند خیانت فقط فروختن وطن نیست، بلکه ندانستن و نخواستنِ دانستن هم خیانت است. 🔅 @business_news
Показати все...
😭 16👏 6 3
Фото недоступнеДивитись в Telegram
می‌دونستین؟ هوش مصنوعی GPT-5 به‌ تنهایی به اندازه‌ی یه کشور برق مصرف می‌کنه! ⚡😳 ← رتبه‌ی ۸۱ مصرف جهانی برق. برآورد میشه GPT-5 سالانه حدود ۱۶.۴ تراوات‌ساعت برق مصرف کنه؛ یعنی بیشتر از کل مصرف برق کشور اسلوونی. 🔅 @business_news
Показати все...
🤔 3 1👍 1
🔲⭕️ حرکت بر لبه جنگ، آخرین قمار 🖊 مرضیه حاجی هاشمی
🔻 وقتی یک  ساختار سیاسی، در یک سه وجهی انسداد یافته محصور می شود؛ بدین معنا که در دیپلماسی بر وجه پایان یا ناکارآمدی مذاکرات، در اقتصاد بر وجه تحریم‌های سنگین و نارضایتی فزاینده اجتماعی و در مشروعیت سیاسی، بر وجه فشار داخلی و ریزش پایگاه اجتماعی می غلطد، گویی که به استقبال جنگ می لغزد؛ اما آیا به آغوش یک جنگ تمام عیار فرو می افتد یا بر «لبه‌ی جنگ» می رقصد؛ بدین معنا که بر آستانه‌ی درگیری برای بازتولید مشروعیت، تغییر موازنه و خرید زمان، بازی می کند؟ 🔻 به نظر می رسد، مبتنی بر منطق راهبردی، چنین بازیگری سه گزینه‌ی کلی پیش‌رو دارد: ۱- اصلاح ساختار و عقب‌نشینی سیاسی (پرریسک برای خود نظام)؛ ۲- سرکوب و کنترل امنیتی بدون تغییر مسیر سیاست خارجی (پرهزینه برای نظام) ۳- «فرار به جلو» از طریق بحران خارجی (جنگ محدود، تنش کنترل‌شده یا حملات غیرمستقیم). 🔹از دید تصمیم‌گیران امنیتی در چنین مواقعی گزینه‌ سوم می‌تواند در کوتاه‌مدت، بهترین «کاتالیزور» برای بازتولید انسجام باشد؛ ولی تنها تا جایی که کنترل صحنه حفظ شود. 🔹حتی رادیکال ترین رویکردها نیز به خوبی آگاهند که توان اقتصادی کشور در چنین وضعیتی برای جنگ طولانی بسیار پایین است و منابع ارزی و انرژی کافی برای حفظ لجستیک نظامی و تامین حداقل های معیشتی و خدمات اجتماعی به طور هم زمان وجود ندارد؛ از این رو جنگِ تمام‌عیار می‌تواند به شورش‌های داخلی یا تجزیه‌ی ساختار امنیتی بینجامد مانند نمونه «عراق». 🔹 در چنین شرایط پیچیده ای؛ حتی تضمینی وجود ندارد که حمایت کشورهایی که به ظاهر شرکای راهبردی هستند، در  یک جنگ واقعی و مستقیم فعال شوند؛ چرا که آن‌ها نیز منافع ملی خود را در اولویت قرار می دهند؛ لذا یک جنگ تمام عیار برای بقا، ریسک وجودی دارد و هرگز ابزار بقای مطمئن نیست. 🔹 اینجاست که حرکت بر لبه جنگ، می تواند مزایای ملموس داشته باشد: ۱- ایجاد فضای امنیتی و انسداد سیاسی که به‌راحتی می‌تواند فضای رسانه‌ای، احزاب و جامعه‌ی مدنی را تحت شعار «دفاع از کشور» تعطیل کند؛  ۲- افزایش همبستگی موقت که تهدید بیرونی، احساس «محاصره» و «ما در برابر آن‌ها» را می‌سازد و ۳- چانه‌زنی در سیاست خارجی که با بالا بردن تنش، می‌تواند طرف های مقابل را به باز کردن مسیرهای دیپلماتیک یا امتیازات جزئی سوق دهد. 🔹 در واقع تصمیم گیران ارشد امنیتی از بحرانِ کنترل‌شده به‌عنوان ابزار مدیریت بن‌بست استفاده می‌کنند؛ اما این بازی پر ریسک می تواند احتمال عبور از آستانه به جنگ تمام عیار و طولانی مدت را بالا ببرد. 🔹در دو صورت این وضعیت تحمیل می شود: نخست اگر برآورد کنند فروپاشی داخلی قریب‌الوقوع است و جنگ تنها راهِ تغییر زمین بازی است و دوم  اگر اشتباه محاسباتی کنند و واکنش طرف مقابل فراتر از انتظار باشد. 🔹 در هر دو صورت حکومت به آن چیزی در می غلطد که هرگز نمی خواست؛ ولی حرکت بر «لبه جنگ» «آخرین قمار» است. 🔜 @Business_News
Показати все...
6👍 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
برای خرید یدونه آیفون ۱۷ پرومکس باید ۲۲۰ بسته از درشت‌ترین اسکناس کشور رو با خودتون ببرید! یعنی ۲۲ هزار برگ اسکناس ۱۰ هزار تومنی، حدود ۲۹ کیلو اسکناس، برای گرفتن این مقدار پول از عابر بانک با یک کارت به ۱۱۰۰ روز زمان نیاز داره !!!!!!!! 🔅 @business_news
Показати все...
😭 8🔥 3👍 2
🔲⭕️ ابر تورم آلمان در سال ۱۹۲۳ چه بر سر مردم آورد؟ به زمانی می‌رویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل می‌کرد؛ اما هنوز نمی‌توانست چیزی بخرد. یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت. با حقوق بازنشستگی یک هفته‌ای حتی یک فنجان قهوه را نمی‌شد خرید. سقوط آزاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته می‌شد.  رستوران‌ها چاپ منوها را متوقف کردند؛ زیرا تا رسیدن غذا قیمت‌ها بالا رفته بود. یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان‌های آن روزها وحشتناک بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود؛ بنابراین او فقط می توانست یک نان بخرد. مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که می‌توانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد. آلمانی‌ها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، می‌توانند بدهی خود را پرداخت کنند. اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با بدهی‌های هنگفتی روبرو شد. علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای واردکردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت می‌کرد. برای پرداخت بدهی‌های خارجی، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده می‌شد. به زودی تورم از کنترل خارج شد. در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت. در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید! کارمندان چمدان و کوله پشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار می‌آوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیک‌ترین مغازه می رفتند. اسکناس های با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد. ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به دادوستد کردند. بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض می‌کردند. وحشت و بی اعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد و فروش کوکائین سر به فلک کشید. به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند. اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، دارایی های مشهود بودند – الماس، طلا، عتیقه‌جات و کالاهای هنری. به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لوله های مسی، بنزین. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمین های کشاورزی و صنعتی پشتیبانی می‌شد. آلمان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نبود. جورج جی دبلیو گودمن، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی نوشت: پس‌اندازهای از دست رفته هرگز بازیابی نشدند «و البته نه ارزش‌های سخت‌کوشی و نجابتی که با پس‌انداز همراه بود». خلق‌وخوی متفاوتی در کشور وجود داشت، خلقی که هیتلر بعدها با استعداد شیطانی از آن بهره برد. پرل اس باک، نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت: شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانه‌ها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیون‌ها نفر بودند. آنها ثروت و پس‌انداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست. با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان می توانند ارباب زندگی خود باشند.  ارزش‌های قدیمی اخلاق، اخلاق و نجابت نیز از بین رفت.
🔜 @Business_News
Показати все...
👍 6 3🔥 1
الان میتونم بفهمم دنیا وقتی میشنوه که اینترنت ایران قطع شده چه حسی بهش دست میده. فکر کنم‌ تقریبا هیچی. همون حسی که من الان در مورد افغانستان دارم. 🔅 @business_news
Показати все...
👍 34💔 8 3🤔 1🤯 1
🐑 گوسفندی كه تمام وسعت دیدش در پشت گوسفند جلوی خودش خلاصه میشود؛ چگونه میتواند تشخیص دهد که امروز او را به چرا خواهند برد یا به قتلگاه...!؟ آلبر کامو این حکایت اون آدم‌هایی ست که در هر شرایطی فقط یک فرد، یک سیاست و یا یک سیستم را تائید می کنند. 🔅
Показати все...
👏 24👍 7 3🤔 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔲⭕️ ارزهایی که از دلار آمریکا قوی‌تر هستند.
🔜 @Business_News
Показати все...
8👌 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔲⭕️ سهم کشورهای مختلف از اقتصاد آسیا
🔜 @Business_News
Показати все...
👏 2
🔲⭕️ «روسیه» آن نیست که ما فکر می‌کنیم صفدر نظری 🔸برای روسیه پیر و فرتوت دیگر نه از پیروزی برق‌آسا و اشغال کل اوکراین خبری شد نه از پیروزی کُند و اشغال سنگر به سنگر کل اوکراین. دیگر بعید است روسیه به کی‌یف حمله کند و ایده «اشغالِ کامل شرق اکراین» هم منتفی به نظر می‌رسد.از زمانیکه یکی از بزرگترین و پر مدعا ترین ارتش‌های دنیا به کشوری که ده‌ها پله از خود ضعیف‌تر است یورش می‌برد هر چیزی مگر پیروزی برق‌آسا، دیگر پیروزی به شمار نمی‌آید.بازی فوتبال نیست که بشود برد با یک گل بُرد به شمار آید بلکه مسئله پرستیژ، ادعا، کارآمدی، توانمندی و موضع راهبردی یک کشور در عرصۀ بین‌المللی است.براستی چرا روسیه گام در چنین مسیری نهاد؟روسیه این وضعیت ناگوار را پیش‌بینی نکرده بود؟ طبعاً این پرسش «یک» جواب ندارد و باید در پی مجموعه عوامل بود اما به گمانم می‌توان «بارزترین» دلیل این اشتباه را نام برد. 🔹در دنیای سیاست خطرناکترین سقوط افتادن در تله‌های خود ساخته است.مانند صیادی که در دام خود می‌افتد.تبلیغات ابزار همیشگیِ سیاست است.محور تبلیغات «حقیقت و واقعیت» نیست بلکه صرفاً «هدف سیاسی» مبنا قرار می‌گیرد و ممکن است تبلیغات پر از داده‌های غلط،ادعاهای دروغ و شعارهای پوچ باشد.از میان دورهای باطل در این عالم، باطل‌ ترین دور،باور کردن تبلیغات خود ساخته است! یعنی دولتمردی که برای اهداف سیاسی تبلیغاتی راه انداخته است اینک تبلیغات خود ساخته‌ اش را باور می‌کند و بدتر اینکه همان تبلیغات را مبنای تحلیل و تصمیم گیری خود قرار می‌دهد.نطفه فاجعه در این زهدان پوچ بسته می‌شود جائیکه  تبلیغ دستمایه تحلیل می‌شود.«پوتین» گرفتار همین دور باطل شد.اما  چطور کسی مثل «پوتین» با سابقه امنیتی در تله تبلیغاتی خود افتاد؟ 🔸رسانه های رسمی روسیه چند سال دائم از نئونازی‌ها صحبت می کرد.دائم گفت روسیه ستیزان اوکراین فقط مشتی نئونازی هستند و دولت کی‌یف نیز پشتوانه مردمی ندارد.این همان تبلیغ دروغینی بود که روسیه خود نیز آن را باور کرد! فکر می‌کرد وقتی به اوکراین حمله کند مردم اوکراین پرچم‌های روسیه را بر بام خانه‌هایشان برمی‌افرازند و دولت نیز کم و بیش به سادگی سقوط می‌کند.پس برای در هم کوبیدن مشتی نئونازی و دولتی ضعیف یک «عملیات ویژه نظامی» کافی خواهد بود.اما کشتی روسیه به صخره واقعیت کوبید! حمله کرد و با مقاومت منسجم یک ملت روبرو شد! مدافعانی باایمان در برابر مهاجمانی زر خرید!یعنی ارتش روسیه در برابر چند گردان نئونازی با آن تسلیحات سبک و نیمه سبک زمینگیر شد؟مضحک نیست؟روسیه در برابر یک «هنگ آزوف» گرفتار شد؟! نه! روسیه به تله تبلیغاتی خودش افتاد و این نیز نتیجه اقتدارگرائی، فقدان تکثر آرا و نبودِ گردش آزاد اطلاعات است. 🔹روسیه پیداست از ایده «جنگ جنگ تا اشغال اوکراین» به ایده «جنگ جنگ تا اشغال مناطق تعیین‌کننده» رسیده است تا در مذاکرات در موضع برتر باشد. به این ترتیب روسیه خواهد ‌کوشید با اشغال چند منطقه شرقی و جنوبی امتیازاتی از اوکراین بگیرد و زودتر این بساط پر هزینه را با دستاوردی قابل ذکر جمع کند.اما آن هیمنه و هیبتی که همگان از توان نظامی روسیه داشتند فرو ریخت و پرسش بزرگتر اینکه اصلاً آیا این جنگ ارزش این همه هزینه را داشت؟آیا روسیه توان جنگی بزرگتر را دارد؟ باخت‌های معنوی این جنگ چه می‌شود؟روز اول جنگ همگان می دانستند که صورت‌ مسئله اصلاً «جنگ روسیه و ناتو نیست»،بلکه «رابطه روسیه با مردم اروپای شرقی است». بزرگترین باخت روسیه وجهه‌اش نزد این ملت ها بود. روسیه برای اشغال هر شهری باید آن را ویران کند.چشم‌ ها می‌ بیند و دل‌ ها برای همیشه از روسیه می‌رَمَد. 🔜 @Business_News
Показати все...
12👍 6🖕 2👨‍💻 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔲⭕️ خط فقر به ۷۳ میلیون رسید!
خط فقر برا خونواده ۴ نفره به ۷۳ میلیون رسید، یعنی تقریبا به ازای هر نفر ۱۸ میلیون.
اگه شما به تنهایی درآمد زیر ۱۸ میلیون دارین، فقیر به حساب میاین!
🔜 @Business_News
Показати все...
🤯 9 5😢 4🤔 2🫡 1
🔲⭕️ ماشالله « رَجَب » ! ✍️حامد پاک طینت تامین گاز ۴ میلیارد متر مکعب در سال به مدت ۲۰ سال به ارزش ۴۳ میلیارد دلار خرید ۷۵ فروند بوئینگ ۷۸۷ ۱۵۰ فروند بوئینگ ۷۳۷ به جمع ۲۲۵ هواپیمای مسافربری به ارزش ۲۲ میلیارد دلار جنگنده پیشرفته F35 , F16 به ارزش ۳۵ میلیارد دلار تکنولوژی هسته ای نیروگاهی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار به جمع ۱۱۰ میلیارد دلار! دلیل تعریف و تمجید و احترامات فائقه ای که ترامپ برای اردوغان قائل است روحیه بیزنسی و کاسب مسلکی اوست رجب طیب اردوغان روحیه اقتصادی خود را نه از طریق تحصیلات در این باب بلکه از راه تجربه عملی و مستقیم در زندگی و کار از دوران کودکی کسب کرد.ارزش پول را با فروشندگی شربت آبلیمو و نان سمیت درک کرد و بده و بستان را از همان جا آموخت. نحوه رفتار، دیدگاه ساختاریافته و دیسیپلین او متاثر از روحیه پدر نظامی اوست. پدرش یک افسر ساحلی در سازمان دریانوردی دولتی بود. ترکیبی از یک بینش اقتصادی و سیاسی، رهبری برای ترکیه ساخت که حاصلش کشوری است که ملاحظه میکنید: رتبه ۱ فرودگاههای جهان رتبه ۱ در بیش از ۲۰ محصول معدنی جهان رتبه ۱ در تولید برق فسیلی در اروپا رتبه ۱ در صادرات طلا و جواهر رتبه ۱ در مقاصد پروازهای بین المللی رتبه ۲ در صادرات گندم دوروم رتبه ۴  گردشگری جهان رتبه ۵  تولید سیمان جهان رتبه ۵  تولید فولاد جهان رتبه ۸ در بهترین خط هوایی مسافربری جهان رتبه ۸ در صادرات خودرو در جهان رتبه ۸ در صادرات پوشاک جهان رتبه ۸ در صادرات محصولات کشاورزی حاصل این رتبه ها چیزی جز ثروت برای کشور و مردمانش نبود. ترکیه بیش از ۶۲ میلیارد دلار در سال فقط از گردشگری درآمد دارد. فراموش نکنیم کل درآمد نفتی سالانه ایران ۴۰ میلیارد دلار است که احتمالا بعد از مکانیزم ماشه معلوم نیست به چه عددی برسد؛ درست به اندازه درآمد نفتی ایران، ترکها از خطوط هوایی و دریایی درآمد دارند، درست به اندازه درآمد نفتی ایران صادرات پوشاک و ماشین آلات دارند و تقریبا به اندازه نیمی از درآمد نفتی ایران، به دنیا خودرو میفروشند! چهل سال پیش تولید ناخالص سرانه ترکیه و ایران تقریبا مساوی بود، ایران حتی کمی بیشتر، با ۲۴۰۰ دلار. امروز تولید ناخالص ترکیه ۳ برابر ایران است و سرانه اش به بیش از ۱۵۰۰۰ دلار رسیده، در شرایطی که مهمترین چالش ایران تامین یارانه نقدی برای بیش از ۷۰% جمعیت کشور است بدلیل این حقیقت که تقریبا همین میزان از جمعیت، ناتوان از تامین هزینه های روزانه خود هستند. چه کسی اما می تواند مدعی شود که ترکیه استقلال ندارد؟ گاو شیرده است؟ نوکر اربابان است و ...؟ اسلام گرایی اردوغان و حزبش هرگز قابل کتمان نبوده، رویکردهای ضد اسرائیلی اش هیچوقت نهان نبوده اما او خوب می دانسته که اقتصاد را بعنوان بالاترین اولویت کشورش فدای هیچ چیز نکند و این مهمترین رمز پایداری ترکیه در قدرت و ماندگاری او در تاریخ و اذهان بعنوان یک رهبر موفق و قابل احترام بین همسایگان و غیر همسایگان است  قراردادهایی که او در سفر اخیرش با ترامپ امضا کرد موجب بیش از ۳۰ میلیارد دلار سود برای شرکتهای آمریکایی و ارتقای جایگاه ترامپ نزد اقتصاد آمریکا شد اما او هم بزرگترین خط هوایی دنیا را برای گردشگری کشورش به ارمغان آورد، با خرید گاز از آمریکا خود را از اتکای گازی به روسیه و ایران خلاص کرد، از نظر نظامی خود را با اسرائیل متوازن تر نمود و از همه مهمتر خود را بعنوان یک کشور مهم، تعیین کننده و قدرتمند تثبیت کرد. هیچیک از اینها اما موجب عدم توازن بین غرب و شرق نیست. ترکیه بیش از ۱۰ میلیارد دلار گاز و ۶ میلیارد دلار نفت از روسیه می خرد و روسیه مقصد بسیاری از کالاهای ترکیه ای است. بیش از ۷ میلیون گردشگر روس در سال به ترکیه سفر می کنند که همه اینها ۲۵ میلیارد دلار سود سالانه روانه جیب مردم ترکیه میکند، اردوغان حتی از جنگ روسیه و اوکراین کاسبی کرد؛ با ترانزیت غلات و نفت بدلیل اختلال در مسیر دریای سیاه حداقل سالی ۵ میلیارد دلار درآمد خلق کرد، با گرفتن تخفیف گاز از روسیه بدلیل تحریم ها ۵ میلیارد دلار کسب کرد همسایه اش ایران اما در میان واهمه ای از جنگ، تحریمهایی همه جانبه، محدودیت هایی نامحدود، تورمی افسار گسیخته و آینده ای مبهم در کار خود مانده؛ قرارداد گاز ترکیه با آمریکا درآمد سالانه ایران از فروش گاز را حداقل ۲ میلیارد دلار کاهش می دهد، آنهم در روزگاری که نشانگر ضیق دلار ،دقیقه به دقیقه روی تابلوی صرافی های شهر خود را نمایش می دهد! 🔜 @Business_News
Показати все...
16👍 9💔 4👌 2🤔 1
🔲⭕️ پساماشه رسید، چه می‌کنید؟ ✍️ محمد فاضلی 👈 مکانیسم ماشه بالاخره عمل کرد و تحریم‌های سازمان ملل دوباره بر ایران اعمال می‌شوند. سطح بحث و تحلیل در داخل ظاهراً در حد ناسزا گفتن به جلیلی/ظریف؛ دعوا بر سر خوب یا بد بودن برجام؛ ظالم بودن یا نبودن غرب؛ و چیزهایی در همین حد است. اگر مباحثه عمیق‌تری در پس و پشت سیاست و در اتاق‌های تصمیم‌گیری جاری است، حداقل من خبر ندارم. فعلاً اکثریت دنبال پختن نان سیاست داخلی از تنور شکست برجام و اجرای مکانیسم ماشه هستند. خب، این سطح از مناقشه و بازی سیاسی در حد دعوای چهار تا نماینده مجلس با دو تا فعال سیاسی، کف توییتر و فضای مجازی یا در بقیه رسانه‌ها، مشکلی هم ندارد. بالاخره جماعتی باید سر و صدایی کنند و جار و جنجالی راه بیندازند که فضای سیاست پرشور و زنده به نظر برسد، خودشان هم از نمد این دعوا کلاهی دست و پا کنند. اما فراتر از این چه؟ تجربه‌های قبلی نشان می‌دهد حکمران و سیاست‌گذار به بیان کلماتی کلیشه‌ای و تکراری قناعت می‌کند و هیچ دستور کار واقعی و مؤثری ندارد. شاهد این‌که در چند ماه گذشته استفاده از کلیدواژه مقاومت خیلی زیاد شده اما معنای دقیق و روی زمین آن مشخص نیست. ترجمه مقاومت به سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست اجتماعی و ... چیست؟ هیچ بعید نیست سوزن سیاست‌گذاری و حکمرانی روی واژگانی نظیر مقاومت گیر کند و هیچ معلوم نشود معنای واقعی و عملیاتی آن‌ها چیست. حالا وقت این است که صریح بپرسیم، در این شرایط جدید، در حالی که به عادی‌سازی روابط با غرب در افق کوتاه‌مدت هیچ امیدی نیست، و زیر سایه جنگ احتمالی: برنامه همکاری اقتصادی راهبردی با چین و مؤثر بر سرنوشت امنیت‌توسعه کشور چیست؟ قرار است با چین چگونه کار کنید و تشتت و به‌هم‌ریختگی مواضع سیاسی و کارشناسی برای همکاری با چین را چگونه سامان می‌دهید؟ تکلیف سیاست صنعتی چه می‌شود؟ برای تاب‌آوری بنگاه‌ها و حفظ حداقلی از رشد اقتصادی و ممانعت از بیکاری گسترده چه می‌کنید؟ برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و به شدت تحت فشار تورم، بیکاری و تکانه‌های روانی ناشی از فضای تحریمی چه می‌کنید؟ برای رابطه تنش‌آمیز مجلس و دولت، و رانت‌جویی‌های سیاسی و اقتصادی موجود در این رابطه، که در نهایت به ناکارآمدی، بی‌عملی و نارضایتی عمومی می‌انجامد چه می‌کنید؟ برای کاستن از موانعی که بوروکراسی در مسیر فعالیت بخش خصوصی ایجاد می‌کند، و برای کاستن از هزینه‌های مبادلاتی سنگینی که فعالیت اقتصادی مولد را زمین‌گیر کرده‌اند، چه می‌کنید؟ برای از میان بردن عوامل تحریک‌کننده نارضایتی اجتماعی و متغیرهایی که به همبستگی اجتماعی ضربه می‌زنند، چه برنامه‌ای دارید؟ برای سخن گفتن در دنیای پساماشه، در دنیایی که دیگر برجام نیست، از چه زبانی استفاده می‌کنید؟ کماکان برجام و کاستی‌هایش را چون چماقی بر سر این و آن می‌کوبید؟ یا اندیشه دیگری دارید؟ با چه زبانی سخن می‌گویید؟ هر دورانی، قهرمانان خودش را طلب می‌کند. قهرمانان، آدم‌هایی هستند که روح زمانه را صورت‌بندی کرده و زبان و گفتمان جدیدی حول آن روح زمانه خلق می‌کنند. محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی قهرمانان عصر مقاومت دهه ۸۰ بودند. قهرمانانی که جهان را در قالب «آن‌قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود» صورت‌بندی می‌کردند. حسن روحانی و جواد ظریف، قهرمانان مذاکره و دیپلماسی بودند. قهرمانانی که جهان را با دیپلماسی و مذاکره هدایت می‌کردند. حالا هر دو گروه در واقعیت به بن‌بست رسیده‌اند. در فردای دو دوران مقاومت و دیپلماسی، وضع اقتصاد، جامعه، محیط‌زیست، امنیت و ... از هر آن‌چه بیست سال پیش وجود داشت، بدتر است. اکنون عصر پساماشه است، بازگشته‌ایم به وضعیتی که ۱۵ سال پیش وجود داشت، بدون آن منابع، بدون آن میزان درآمد نفتی، آب، سرمایه اجتماعی، و ...؛ در حالی که انبوهی از ناترازی‌ها ما را در بر گرفته‌اند. قهرمانان پساماشه چه کسانی هستند؟ سخن‌شان چیست؟ چه چیزی را صورت‌بندی می‌کنند؟ به کدام سؤالات راهبردی پاسخ می‌دهند؟ شاید آن‌ها هم دوباره به زبان مقاومت یا دیپلماسی سخن بگویند، اما این‌ها فقط اشتراک لفظ خواهد بود. سؤال این است که مقاومت و دیپلماسی در نسبت با سؤالاتی که پیش روی ایران امروز است چه معنای دقیق و روی زمینی - فراتر از کلیات ابوالبقا یا حرف‌های پرطمطراقِ به‌دردنخور – دارند؟ 🔜 @Business_News
Показати все...
11👍 4
00:51
Відео недоступнеДивитись в Telegram
✴️ دنیای شگفت‌انگیز ترانزیستورهای پردازنده‌ها 🔬 در قلب هر پردازنده‌ی مدرن، میلیاردها ترانزیستور قرار دارند؛ قطعاتی الکترونیکی فوق‌ریز که مانند کلیدهای روشن و خاموش عمل می‌کنند و امکان پردازش داده‌ها را فراهم می‌سازند. ⚡ آنچه حیرت‌انگیز است، اندازه‌ی این ترانزیستورها است. در پردازنده‌های پیشرفته‌ی امروزی، ابعاد آن‌ها به مقیاس نانومتر (nm) رسیده است؛ یعنی حدود چند برابر کوچک‌تر از یک ویروس! برای نمونه، پردازنده‌های جدید شرکت اینتل و TSMC با فناوری ۳ نانومتری و حتی طرح‌هایی برای ۲ نانومتر ساخته می‌شوند. 🧩 از نظر نوع، این ترانزیستورها دیگر محدود به مدل‌های قدیمی MOSFET نیستند. نسل‌های تازه‌ای مانند FinFET (ترانزیستورهای سه‌بعدی با ساختار پره‌ای) و در آینده نزدیک GAAFET (Gate-All-Around FET)، برای افزایش کارایی، کاهش مصرف انرژی و جلوگیری از نشتی جریان توسعه یافته‌اند. 🌌 به زبان ساده، می‌توان گفت این ترانزیستورهای کوچک و بی‌صدا، موتور محرک انقلاب دیجیتال هستند؛ بدون آن‌ها هیچ گوشی هوشمند، کامپیوتر، یا حتی هوش مصنوعی امروزی وجود نداشت. @Business_News
Показати все...
7.25 MB
👍 10
🔲⭕️ ‏بازیگری حرفه ای چین و روسیه با ایران ‏در حافظه عمومی چنین القا شده که «شرق» همیشه پناهگاه ایران در برابر تحریم‌های غرب بوده است؛ اما نگاهی به کارنامه شورای امنیت چیز دیگری می‌گوید. همهٔ قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران که امروز با مکانیسم ماشه بازگشته‌اند، روزی با رأی مثبت مسکو و پکن تصویب شده‌اند: ‏•قطعنامه ۱۶۹۶ (۲۰۰۶) – ۱۴ رأی موافق، فقط قطر مخالف؛ چین و روسیه موافق ‏•قطعنامه ۱۷۳۷ (۲۰۰۶) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق ‏•قطعنامه ۱۷۴۷ (۲۰۰۷) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق ‏•قطعنامه ۱۸۰۳ (۲۰۰۸) – ۱۴ رأی موافق، یک ممتنع (اندونزی)؛ چین و روسیه موافق ‏•قطعنامه ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) – ۱۲ رأی موافق، دو مخالف (ترکیه و برزیل)، یک ممتنع (لبنان)؛ چین و روسیه موافق ‏یعنی برخلاف روایت رسمی، چین و روسیه در تمام این سال‌ها نه ممتنع بودند، نه مخالف؛ بلکه دست بالا را در شکل دادن و تصویب همین قطعنامه‌هایی داشتند که امروز علیه ایران بازگشته است. ‏نکتهٔ هشداردهنده اینجاست: اگر روزی برسد که ایران تصمیم بگیرد با غرب معامله‌ای انجام دهد و از زیر بار این قطعنامه‌ها بیرون بیاید، بزرگ‌ترین سدِ سیاسی و حقوقی احتمالاً همین مسکو و پکن خواهند بود؛ همان‌ها که یک دهه پیش با رأی مثبت خود تحریم‌ها را قفل کردند. ‏اتکا به شرق، بدون درک منافع واقعی شرق، یعنی دوباره گرفتار همان تله‌ای شدن که خودمان دهه‌هاست در آنیم. اینبار نیز با قطعنامه ای تمدید ۶ ماهه که میدانستند رای نمی آورد، مهر تاییدی برای حق رای ۳ کشور اروپایی و تایید حقوقی بازگشت تحریم ها دادند. اما بعضی ها هنوز هم سخن از حمایت روسیه و چین را در مجامع بین المللی میزنند. 🔜 @Business_News
Показати все...
👍 19 4
🔲⭕️ اسنپ‌بک؛ یادآوری تلخ یک بازی فراموش‌شده پارادایم قدرت در جهان نه ایستا، بلکه در قالب هژمون‌هایی سیال و همواره در رقابت نرم و سخت در حال بازآرایی است. در این میدان، آنکه نتواند منطق منافع خود را با قواعد بازی جهانی همساز کند، به‌جای بازیگر، خود به صحنه‌ی بازی بدل خواهد شد. جمهوری‌اسلامی از نخستین روزهای پس از انقلاب، سیاست خارجی خود را بر مجموعه‌ای از انگاره‌های ایدئولوژیک استوار کرد؛ از دشمنی دائمی با آمریکا گرفته تا غرب‌ستیزی همراه با امید واهی به اتحاد با شرق، از رؤیای صدور انقلاب و محور مقاومت تا ترجیح امت بر ملت، و از بی‌اعتنایی به قواعد اقتصاد جهانی تا تصور وجود خطوط قرمز مقدسی که هیچ مذاکره‌ای نمی‌تواند از آن‌ها عبور کند. این مجموعه‌انگاره‌ها بیش از آنکه بر پایه‌ی منافع ملی بنا شده باشند، بر شعارهایی غیرقابل گفت‌وگو استوار شدند. پس از جنگ ایران و عراق، به‌جای بازتعریف این سیاست‌ها، خطوط قرمز پررنگ‌تر شد و نظام سیاسی خود را به‌طور مستقیم در برابر هژمون‌های قدرت جهانی قرار داد. در جهانی که اتحادهای مقدس مدت‌هاست رنگ باخته‌اند و جغرافیای سیاست بر اساس توازن منافع ترسیم می‌شود، ایران همچنان بر کنش‌گری احساسی و ایدئولوژیک تکیه کرد. این شکاف سرانجام راه را برای استفاده‌ی حریفان از «ظرفیت نابازیگری» جمهوری‌اسلامی هموار ساخت. تصویب و اجرای اسنپ‌بک، بیش از آنکه محصول یک دشمنی خاص باشد، یادآوری تلخی بود از این قاعده‌ی بنیادین: اگر فرصت‌ها را در لحظه‌ی مناسب به کار نگیری، همان فرصت‌ها علیه تو بدل به تهدید می‌شوند. قدرت‌های جهانی نه بر پایه‌ی خیرخواهی یا شرارت، بلکه صرفاً بر مدار منافع خویش، ایران را پای میز شورای امنیت کشاندند و این پیام را روشن کردند که بازی جهانی با شعار اداره نمی‌شود. اکنون پرسش اساسی این است: آیا جمهوری‌اسلامی خواهد کوشید همچنان با همان الگوی سیاست خارجی ایدئولوژیک به مهار این بحران فراگیر بپردازد؟ یا اینکه به سوی پذیرش یک بازتعریف دردناک اما ضروری از منافع ملی گام برمی‌دارد؟ و اگر هیچ‌یک، آیا چشم‌انداز آینده‌ی ایران به‌سوی یک مواجهه‌ی مستقیم و برخورد آخرالزمانی رانده خواهد شد؟ آینده‌ای که نه محصول تقدیر تاریخی، بلکه نتیجه‌ی انباشت خطاهای سیاست‌ورزی در چهار دهه‌ی گذشته است. 🔜 @Business_News
Показати все...
👍 14 3