Life art
Відкрити в Telegram
2025 рік у цифрах

17 116
Підписники
-524 години
-317 днів
-14030 день
Архів дописів
شاید از دیدن عاشقانههایتان حسادت کنم. شاید از اینکه میان دنیای رابطهها دارم تنهایی به زندگی ادامه میدهم مرا آزرده کند
امّا از اینکه وقتم را با آدمهای اشتباهی تلف نمیکنم قلبم را تسکین میدهد. از اینکه کسی را به زور کنار خودم نگه نداشتهام. از اینکه به دروغ و تظاهر به کسی نمیگویم "دوستت دارم" خوشحالم.
من یاد گرفتهام تنهایی را؛ یاد گرفتهام لازمهی دوست داشتن یک نفر، دوست داشتن خودت است. تنهایی به من آموخت خودم را دوست داشته باشم.
میدانم که در بدترین شرایط
هنوز یک نفر برای من مانده
من خودم را دارم ...
#وحید_عیسوی
@life_ch
بنظرم دلتنگی اگه ماهیت فیزیکی داشت
شبیه شیشهٔ خالی یه عطر بود که بخاطر تهموندههای بوی سحرانگیزش دلت نمیاومد بیرون بندازیش.
شایدم دلتنگی شبیه یه قبره که میدونی توش کسی منتظرت نیست، کسی نفس نمیکشه اما هرروز بالای سرش گریه میکنی.
میدونی؛ رابطهٔ دلتنگی و گریه رابطهٔ دوستانهی جداییناپذیریه.
باید دلتنگ باشی که ساعتها گریه کنی، یا بعد از ساعتها گریه، تنها دلیلی که پیدا کنی دلتنگی باشه.
#سارا_بزرگمهر
@life_ch
از تمامی سلاح های مرگبار و ویرانگری که تا بهحال انسان قادر به ساخت آنها بوده است، از همه وحشتناکتر کلام میباشد. خنجر و اسلحههای آتشین از خود ردپای خونین بهجا میگذارند. بمبها هم ساختمانها و جادهها را ویران میکنند. اثر زهر و سم هم نیز سرانجام کشف و نمایان میشود. امّا کلام ویران کننده موفق به بیدار کردن بدیها بدون هیچ اثر و ردپایی میشود.
#پائولو_کوئیلو
@life_ch
مشکل ما اینه که یه نفرو میکنیم الههٔ عشق و دلدادگی... بعد که طرف تو زرد از آب در اومد میگیم نه پس عشق هم وجود نداره!
کاش یاد میگرفتیم تو رابطههامون حد و مرزا رو حفظ کنیم. کاش جای عشق رو به پرستش نمیدادیم. کاش هیچ وقت هیچ کسو نمادی از "خوب مطلق" نمیدونستیم!
#مهسا_رضوی
@life_ch
ببخش که زبانم نچرخید بگویم دلتنگی امانم را بریده، که دوست داشتنت از عمیقترین لایههای دلم برآمد، پرید توی گلوم و نتوانستم تحویلت دهم.
من آدمِ دوست داشتنهای پر سر و صدا نیستم.
آرامم، ساکت کمی خجالتی.
این یادت باشد،
آدمهای آرام رازهای پرآشوب دارند.
و تو پرآشوبترین رازِ منی، مَگوترینش.
بیاجازه نفس میکشی قدم میزنی زندگی میکنی لابهلای تمام سکوتهام، نگاهها و شعرهام.
#مهسا_پناهی
@life_ch
من هنوز هم منتظرم.
من هنوز هم منتظر آرامشی هستم که سالهاست به من قول داده است زود بیاید و برایم موسیقی خوشبختی را بنوازند. منتظرم که خستگیهایم از من خسته شوند و به سفری طولانی بروند. منتظرم که لبخند، لباس قرمزش را بپوشد و با من شراب بنوشد. منتظرم که ساعتها بخوابند و من بتوانم طعم زندگی را بچشم.
میدانی
غم انگیز است؛ آن روز که به خودت نگاه میکنی و میبینی "انتظار کشیدن" را بهتر از هر کار دیگری بلدی.
#شقایق_جلیلی
@life_ch
هركسی در رابطهاش تا يكجايی پيش قدم ميشود
تو حرف نميزنی، او ميزند
تو سراغ نميگيری، او ميگيرد
تو دلتنگ نميشوی، او ميشود
تو هديه نميخری، او ميخرد
تو دوستت دارم نميگويی، او ميگويد
اما يكجا با هميشه فرق ميكند
تو نميروی، او ميرود!
میدانی هر آدمی تا يكجايی در رابطهاش پا پيش ميگذارد تا رابطه را حفظ كند، اما هرچيزب كه يك طرفه باشد خسته كننده ميشود و آن آدم جا ميزند و از يكجايی به بعد ميفهمد تلاش بيهوده است و رفتن بهترين راه...
آنجاست كه ديگر فقط تو ميمانی و تو!
#نيلوفر_رضايی
@life_ch
ما خواستیمش یه زمانی،
اما دلبر نخواست مارو،
هی این در زدیم اون در زدیم جز جور و جفا هیچی ندیدیم ازش،
هی رفتیم جلو هی رفت عقب،
هی اومدیم جلوی چشاش هی چشاشو بست،
هی دست تکون دادیم اسمشو بلند صدا زدیم،
هی گوشاشو گرفت تا صدامونو نشنوه!
ما خواستیمش، خیلی ام خواستیمش،
اما همه راهایی که مارو بهش وصل میکردن بیراهه و بن بست بودن.
یه روز به خودمون اومدیم دیدیم انقدر نخواسته شدیم که دیگه هیچی و هیچکسی و تو دنیا نمیخوایم،
دیگه بودنِ کسی خاطرمونو جمع نمیکنه و موندنش کنارمون ترس از دست دادنشو از قلبمون نمیگیره.
فقط یادمون مونده که یه زمانی یک نفر رو
جوری خواستیم که هیچکسی توی دنیا اونجوری نمیخواستش.♥️
#فرگل_مشتاقی
@life_ch
میگویی دوستم داری و این دوستت دارمِ تو، توی هوا میچرخد و آن را مطبوع میکند، گویی نم بارانی زده و بعدش رنگین کمان دلبری کرده باشد،
میگویی دوستم داری و این دوستت دارمِ تو میرسد به گوشهایم و نمیدانم چگونه اما اول عطری خنک توی مغزم میپیچد و بعد راه قلبم را آسان پیدا میکند و سنجاق میشود به کنج بالای آن.
جهان، با دوست داشتنت چقدر شاعرانه شد!
#سیما_امیرخانی
@life_ch
دو دسته از زنان، خیانت بزرگی به خودشان میکنند.
یکی کسانی که تظاهر به کم هوشی و حتی خنگ بودن میکنند و خودشان را به نادانی و ندیدن میزنند برای اینکه تایید بگیرند.
و دسته دوم زنانی که احساس قربانی بودن میکنند بدون اینکه هرگز تلاشی برای قربانی نبودن، کرده باشند.
این زنان ترجیح میدهند دیگران نسبت به آنها احساس ترحم داشته باشند، اما کسی نسبت به آنها خشم نداشته باشد.
آنها تحمل این را ندارند که دوست داشتنی محسوب نشوند،
محبوب نباشند،
مورد توجه قرار نگیرند،
حمایت نشوند،
پس زده شوند
و برچسب بخورند،
در حالی که اولین بهای واقعی بودن این است که حداقل نیمی از افراد تو را دوست نداشته باشند و نپذیرند.
صراحت لهجه داشتن،
با صدای بلند حرف زدن،
شجاعانه نظر دادن،
حق طلب بودن و ...
برای بسیاری از افراد قابل تحمل نیست. ولی اگر بهای واقعی بودن این است که بعضی از افراد را از دست بدهی، واقعاً میارزد.
#سمانه_جهانبخش
@life_ch
ادوارد هشتم رو میشناسی؟
ادوارد هشتم بزرگترین پادشاهی جهان رو داشت، اون به هشتاد و چند سالگی فکر میکرد
هشتاد و چند سالگی وقتیه که هر چیزی معنای واقعی خودش رو پیدا میکنه!
ادوارد هشتم پادشاهی بریتانیا رو واسه بودن با زنی که نمیتونست ملکه بشه رها کرد
جای کاخهای لندن رو اتاق اون زن گرفت، جای ثروت اسکاتلند رو لبخندش، جای سفرهای دور و دراز رو قدم زدن باهاش، جای مجللترین رستورانها رو یک فنجان چایِ همراهش
تا حالا به هشتاد و چند سالگی فکر کردی؟ اگه پیر بشی و اونی که میخوای کنارت نباشه، جای همهچیز خالیه... خالیِ خالی...
#روزبه_معین
@life_ch
چراغ قرمز شد،
اومد چند ضربه به شیشه ماشین زد
با دست اشاره کردم بره پی کارش،
یک دفعه نگاهم به قیافهاش افتاد.
پسری با موهای فرفری و قیافهای با نمک،
ناخودآگاه خندهام گرفت.
گفت: “عمو جون پسر داری؟
بیا واسش بادکنک بگیر، خیلی خوشحال میشه بخدا،
هیچی مثل شاد کردن دل بچه نیست!”
اینو با بغض گفت …
دو تا خریدم، یکی رو دادم به خودش.
گفتم: بیا اینم واسه خودت، تو هم بازی کن،
گفت: “عمو دستت درد نکنه، بادکنک زیاد دارم، من بابا ندارم!”
چراغ سبز شد …
@life_ch
Фото недоступнеДивитись в Telegram
وقت است،
بیایی!
حجم دلتنگی ام،
رو به انفجار است!
لعنت
به دوریِ بی هنگام
و آرزوهای بی سرانجام!
#آذر_آزادى
@life_ch
چند سالِ ديگر باید بگذرد و دستِ روزگار به ما
نشان بدهد که هیچکس جز خودمان نمی تواند باعث
شود که حالمان همیشه خوب باشد؟
چند بارِ دیگر باید بشکنیم تا بفهمیم آزموده را
آزمودن خطاست؟
چند شبِ دیگر باید تا صبح گریه
کنیم تا سرمان به سنگ بخورد و بدانیم دلیلِ اشک هایمان
کیلومترها آن طرف تر رویِ بازوهایِ یک آدمِ دیگر
خیلی راحت و بدونِ فکر آرام خوابیده؟
بس کنید این همه آه و ناله را لطفا
عجیب است همیشه کسانی را دوست داریم که
بی محلمان می کنند و اصلا ما را به حساب نمی آورند!
دنبالِ مقصر نگرد جانم که هر آتشی بلند می شود
از گورِ خودمان است،همین و بس...
ما هیچ وقت بلد نبودیم که درست انتخاب کنیم!
#علی_کشاورز
@life_ch
