2025 рік у цифрах

18 146
Підписники
+224 години
-197 днів
+1830 день
Архів дописів
Repost from TgId: 1367433270
#خوانش واقعیت برتر
در شعر شمس لنگرودی
کشتی هایم را جمع کرده ام
منتظرم نوحم بیاید
و وداع گویم شما را
چه بود
این که زندگیش نام کرده بودید
باریکه آب بی ثمری
که تاب کشتی کاغذیم را نداشت.
سوررئالیسم ،کشف دنیای فرا واقعی است .واقعیت برتری که ذهن وعین را یگانه کند .واقعیت در آن ،بازتاب رویای انسان باشد بی هیچ پیرایه ی رنج آوری که از معنای زندگی اصیل تهی است چون زندگی اصیل باید مبتنی بر عشق وآزادی باشد اگر عشق و آزادی نباشد زندگی نباشد بهتر است . شمس لنگرودی زبان پارادوکسیکالی در این شعر کوتاه به کار برده که طنز آفریده است . ناخرسندی از زندگی بسته وکنسرو شده در جهان مدرن که بزرگترین بلای جان انسان معاصر است باعث می شود از طریق جریان سیال ذهن و نگارش خودکار ،فضای ذهنی او به سمت حادثه ای دگرگون کننده ی زندگی مصنوعی و لحظه های ملال آور عمر برود .شمس طوفان نوح را دعوت می کند تا زندگی کاغذی یا همان بوروکراسی ملال آور وتکراری را در هم بپیچد آرزوی نابودی زندگی را با غرق شدن در اسطوره طوفان نوح در سر می پرورد تا مناسبات انسانی جامعه که دچار کرختی وسردی و بیهودگی است ازبین برود . زندگی مچاله شده ای که به شاعر اجازه حرکت و شور و شکفتن نمی دهد بهتر است در حادثه ای شگفت انگیز غرق شود .آشنایی زدایی مفهومی در شعر با کارکرد طنز سورئالیستی ،شعر شمس را با همه سادگی زبانی و کاربرد زبان گفتار به عمق تاریخ و اسطوره و پیوند آن با دغدغه های انسان معاصر می برد .استعاره مفهومی به کار رفته در این شعر با گزاره ی زندگی ،سفر است زمانی نمود برجسته پیدا می کند که ارتباط باریکه آب بی ثمری را که زندگی نامیده است با طوفان نوح دریابیم .
رحمان کاظمی
@taranom_ordibehesht
👏 11👍 3❤ 3
Repost from TgId: 1367433270
کشتی هایم را جمع کرده ام
منتظرم نوحم بیاید
و وداع گویم شما را
چه بود
این که زندگیش نام کرده بودید
باریکه آب بی ثمری
که تاب کشتی کاغذیم را نداشت.
محمد شمس لنگرودی
۳۳
گزینه اشعار
@taranom_ordibehesht
👍 26❤ 16👏 4
#طنزسفید وکشف دنیای سیاه
تحلیل شعر کوتاه شمس لنگرودی
این بچه که در سطل های زباله دنبال غذا می گردد
نمی داند
مشغول کار سیاسی است .
گالیله نمی دانست
زمین به میل کلیسا باید بچرخد .
از آفتاب گرفته تا زباله
همه چیزی سیاسی است
و تو درهای ورود را باید بشناسی
تا بتوانی خارج شوی .
طنز سفید و سیاه دونوع طنزی است که در مکتب ادبی سوررئالیسم شناخته شده است .طنز سیاه تناقضهای انسان را آشکارمی کند ولی دشنام وتلخکامی از زبان او مستقیم به جامعه هدف حواله می شود ولی طنز سفید علاوه از افق گشایی از ریشه های تناقض های انسان ،رهنمود رهایی بخش از تنگنای تناقضهاوتضادها را در خود دارد .شمس لنگرودی را با طنز های سفید می توان شناخت چنانکه حافظ نیز علارغم همه رنجهاوتناقضهای تصویر شده در غزل ،امید رهایی بخشی از پایان کار او به ذهن مخاطب خطور می کند.
طنز شمس لنگرودی در این شعر کوتاه با تلخندی که از کاربرد نامتعارف یک واژه در غیر معنای عرفی آن در مناسبات اجتماعی ایجاد می کندبیدارکننده ی همه عناصر اجتماع است ستمدیده وستمگر هرکدام می توانند درس خودرا از طنز او بگیرند .اما زیبایی شعر طنز شمس لنگرودی ودلیل تأثیرگذاری گسترده آن برذهن وضمیر مخاطبان چیست ؟ سخن زمانی به ساحت شعر تعالی پیدا می کند که واژگان آن دلالت های ضمنی و چندلایه داشته باشد که کشف زیبایی شناسانه معطوف به حقیقت در همین عبور واژگان از معنای قاموسی به معانی ضمنی است .واژگان این شعر کوتاه ،دالهایی هستند که مدلول های شناوری دارند .بچه علاوه بر معنای کودک ، انسان درمانده ،ستمدیده ،فراموش شده ونادیده انگاشته رادر زندگی ما به ذهن متبادر می کند . فعل نمی داند اگر به بچه برگردد معنای قاموسی دارد اما در پیوند با جایگاه نمی داندگالیله معنای ژرفتری می دهد یعنی گالیله بسیار می داند که چه می کند و کنش نمادین او ،ساختار شکنانه است . کار سیاسی یعنی تلاش برای کسب قدرت ومنفعت که درکنار آن به بهبود وضع مردمی فکرکنی که به تو وکالت داده اند از حقوقشان دفاع کنی اما کودکی که از سر بی پناهی وفقر در سطل زباله دنبال غذا می گردد اگر در همان وضعیت دیده شودبه کار سیاسی مشغول است و رفتار او بی آنکه بداند میل به بقاست که کنش نمادین سیاسی تلقی می شود چون جستجوی غذا در سطل زباله ،فقدان عدالت را فریاد می زنددرحالی که مدعی کار سیاسی باید تبلور فریاد او باشد .تصویر نخستین شعر به یک واقعیت اجتماعی به طور مستقیم اشاره می کند اما در پاره دوم شعر با آمدن گزاره گالیله نمی دانست پیوند ارگانیک شعر را با قسمت اول ایجاد می کند که کار سیاسی را با کنش نهاد دین در جامعه مسیحی عصر گالیله پیوند می دهد مدعیان کلیسا مخالف حقیقتی بودند که گالیله بر سر زبان آورده بود چون مرکز را نامرکز کرده بود وبا ساختارکنی از طریق کشف علمی ،پایه های ارزشهای تثبیت شده در مرکز را نامرکز کرده بود .نتیجه ای که شاعر از دوحادثه علمی و اجتماعی جامعه با دو رویکرد متفاوت ولی ناگزیر ارائه می دهد این است که در جهان جدید هرنوع کنشی که معطوف به حقیقت وزیبایی باشد تقابل با مرکز تعریف می شود چه سخن گفتن از آفتاب باشدکه پاک کننده ترین است و چه سخن از زباله باشد که ناپاک ترین است در پایان شعر با سخنی حکیمانه می گوید از هردری که سخن می گویی باید چنان مهارت داشته باشی که بتوانی نتیجه درست بگیری یعنی کسی که راه ورود به جایی یا بحثی و گفتگویی را نمی داند گم می شود و نمی تواند خودش را پیدا کندویا تضاد او با روایت سیاسی موجود از جهان به انزوا و فراموش شدگی او منجر می شود .
#رحمان_کاظمی
❤ 26👍 7👏 2
#طنزسفید وکشف دنیای سیاه
تحلیل شعر کوتاه شمس لنگرودی
این بچه که در سطل های زباله دنبال غذا می گردد
نمی داند
مشغول کار سیاسی است .
گالیله نمی دانست
زمین به میل کلیسا باید بچرخد .
از آفتاب گرفته تا زباله
همه چیزی سیاسی است
و تو درهای ورود را باید بشناسی
تا بتوانی خارج شوی .
طنز سفید و سیاه دونوع طنزی است که در مکتب ادبی سوررئالیسم شناخته شده است .طنز سیاه تناقضهای انسان را آشکارمی کند ولی دشنام وتلخکامی از زبان او مستقیم به جامعه هدف حواله می شود ولی طنز سفید علاوه از افق گشایی از ریشه های تناقض های انسان ،رهنمود رهایی بخش از تنگنای تناقضهاوتضادها را در خود دارد .شمس لنگرودی را با طنز های سفید می توان شناخت چنانکه حافظ نیز علارغم همه رنجهاوتناقضهای تصویر شده در غزل ،امید رهایی بخشی از پایان کار او به ذهن مخاطب خطور می کند.
طنز شمس لنگرودی در این شعر کوتاه با تلخندی که از کاربرد نامتعارف یک واژه در غیر معنای عرفی آن در مناسبات اجتماعی ایجاد می کندبیدارکننده ی همه عناصر اجتماع است ستمدیده وستمگر هرکدام می توانند درس خودرا از طنز او بگیرند .اما زیبایی شعر طنز شمس لنگرودی ودلیل تأثیرگذاری گسترده آن برذهن وضمیر مخاطبان چیست ؟ سخن زمانی به ساحت شعر تعالی پیدا می کند که واژگان آن دلالت های ضمنی و چندلایه داشته باشد که کشف زیبایی شناسانه معطوف به حقیقت در همین عبور واژگان از معنای قاموسی به معانی ضمنی است .واژگان این شعر کوتاه ،دالهایی هستند که مدلول های شناوری دارند .بچه علاوه بر معنای کودک ، انسان درمانده ،ستمدیده ،فراموش شده ونادیده انگاشته رادر زندگی ما به ذهن متبادر می کند . فعل نمی داند اگر به بچه برگردد معنای قاموسی دارد اما در پیوند با جایگاه نمی داندگالیله معنای ژرفتری می دهد یعنی گالیله بسیار می داند که چه می کند و کنش نمادین او ،ساختار شکنانه است . کار سیاسی یعنی تلاش برای کسب قدرت ومنفعت که درکنار آن به بهبود وضع مردمی فکرکنی که به تو وکالت داده اند از حقوقشان دفاع کنی اما کودکی که از سر بی پناهی وفقر در سطل زباله دنبال غذا می گردد اگر در همان وضعیت دیده شودبه کار سیاسی مشغول است و رفتار او بی آنکه بداند میل به بقاست که کنش نمادین سیاسی تلقی می شود چون جستجوی غذا در سطل زباله ،فقدان عدالت را فریاد می زنددرحالی که مدعی کار سیاسی باید تبلور فریاد او باشد .تصویر نخستین شعر به یک واقعیت اجتماعی به طور مستقیم اشاره می کند اما در پاره دوم شعر با آمدن گزاره گالیله نمی دانست پیوند ارگانیک شعر را با قسمت اول ایجاد می کند که کار سیاسی را با کنش نهاد دین در جامعه مسیحی عصر گالیله پیوند می دهد مدعیان کلیسا مخالف حقیقتی بودند که گالیله بر سر زبان آورده بود چون مرکز را نامرکز کرده بود وبا ساختارکنی از طریق کشف علمی ،پایه های ارزشهای تثبیت شده در مرکز را نامرکز کرده بود .نتیجه ای که شاعر از دوحادثه علمی و اجتماعی جامعه با دو رویکرد متفاوت ولی ناگزیر ارائه می دهد این است که در جهان جدید هرنوع کنشی که معطوف به حقیقت وزیبایی باشد تقابل با مرکز تعریف می شود چه سخن گفتن از آفتاب باشدکه پاک کننده ترین است و چه سخن از زباله باشد که ناپاک ترین است در پایان شعر با سخنی حکیمانه می گوید از هردری که سخن می گویی باید چنان مهارت داشته باشی که بتوانی نتیجه درست بگیری یعنی کسی که راه ورود به جایی یا بحثی و گفتگویی را نمی داند گم می شود و نمی تواند خودش را پیدا کندویا تضاد او با روایت سیاسی موجود از جهان به انزوا و فراموش شدگی او منجر می شود .
#رحمان_کاظمی
Repost from TgId: 1367433270
Фото недоступнеДивитись в Telegram
این بچه که در سطل های زباله دنبال غذا می گردد
نمی داند مشغول کار سیاسی است .
گالیله نمی دانست
زمین به میل کلیسا باید بچرخد .
از آفتاب گرفته تا زباله
همه چیزی سیاسی است
و تو درهای ورود را باید بشناسی
تا بتوانی خارج شوی .
محمد شمس لنگرودی
@taranom_ordibehesht
❤ 58👍 18👏 6💋 2
Repost from TgId: 1367433270
برای دخترم الیانا
پنبه ی آتش گرفته ای است
قلب من
کف مزن
شعله ورش مکن .
باد را ببین
چگونه درختان را دور می زند
کف مزن
شعله ورش مکن .
قلبم را
در آتش این جزیره ی تاریک بگذار
تا بسوزد .
کف مزن
شعله ورش مکن .
باد را ببین
چگونه مرا در دهان گرفته و بر آب می دود
محمد شمس لنگرودی
گزینه اشعار. ۱۰
@taranom_ordibehesht
❤ 77👍 15💔 4👏 3👎 2🔥 2🥰 2
01:01
Відео недоступнеДивитись в Telegram
این رمان صوتی را می توانید از پلاتفرم " کتابراه" بشنوید.
5.18 MB
❤ 33👍 6👏 2😍 1
Repost from TgId: 1889654546
02:12
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🥀
شعر و صدا:
استاد محمدِ شمس لنگرودی
آهنگ و تنظیم:
دیبا منتظری
بصری: الیانا شمس لنگرودی
اشتباه آمدهاید،برگردید!
صور اسرافیل ندمیده،
جهنمتان را برپا کردهاید
تمنا داریم برگردید!
پلک میزنید و غبار مژههایتان
دلمان را تاریک میکند
چه نصیب میبرید
از این همه اندوه که نصیبمان میکنید؟!
تمنا داریم
به غارهایتان برگردید
به همزیستی با ماموتها
و کشتی ارواح و میهمانی شبانهشان
تمنا داریم که به جنگل و استخوانها برگردید
و به عکسهای یادگاریتان
با شبپرهها خیره باشید!
بمب اتم
بازیچهی بچهها نیست
با اسبهای بنزینیتان
با خاطرههای برقی تِسلا
برگردید و هر از چندگاهی بیایید از دور
روشنایی شهر را ببینید
که چگونه بیحضور شما
چون پلنگی آرام
خواب رفته است
اشتباه آمدهاید، برگردید!
پیش از آنکه در آتش شهرهایمان
خاکستر شوید
#کانال_موسیقی_خاندش
https://t.me/khandesh2
111.49 MB
Repost from TgId: 1889654546
02:12
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🥀
شعر و صدا:
استاد محمدِ شمس لنگرودی
آهنگ و تنظیم:
دیبا منتظری
بصری: الیانا شمس لنگرودی
اشتباه آمدهاید،برگردید!
صور اسرافیل ندمیده،
جهنمتان را برپا کردهاید
تمنا داریم برگردید!
پلک میزنید و غبار مژههایتان
دلمان را تاریک میکند
چه نصیب میبرید
از این همه اندوه که نصیبمان میکنید؟!
تمنا داریم
به غارهایتان برگردید
به همزیستی با ماموتها
و کشتی ارواح و میهمانی شبانهشان
تمنا داریم که به جنگل و استخوانها برگردید
و به عکسهای یادگاریتان
با شبپرهها خیره باشید!
بمب اتم
بازیچهی بچهها نیست
با اسبهای بنزینیتان
با خاطرههای برقی تِسلا
برگردید و هر از چندگاهی بیایید از دور
روشنایی شهر را ببینید
که چگونه بیحضور شما
چون پلنگی آرام
خواب رفته است
اشتباه آمدهاید، برگردید!
پیش از آنکه در آتش شهرهایمان
خاکستر شوید
#کانال_موسیقی_خاندش
https://t.me/khandesh2
111.49 MB
👍 25❤ 17👏 7
Repost from TgId: 1367433270
این جا شب است
آن جا روز است
این جا ستاره ها
در چند متری من می لرزند
من میلی به گرفتن شان ندارم
آن جا دورند
دور
مثل فاصله ی پای خسته ی من تا اتاقت
روءیا هایم پرچم پاره ای است
که زخم سینه ی سربازم را بسته ام
روءیا های تو
پیراهن تازه ای
که برای ساعت پیروزی چرخ می کنی .
این جا شب است
شبی که درختانش بیدارند
و پرندگان می لرزند
آن جا روز است
روزی وسیع
که پرندگان و درختان
جای یکدیگر سبز می شوند
و چهچه می زنند
این جا شب است
آن جا روز
به خیابان قدم می گذاری
تکه ای از روز
کف پایت می چسبد
و تا غروب
در خونت موج می زند
به دلم روشنی می بخشد
محمد شمس لنگرودی
گزینه اشعار ۷
@taranom_ordibehesht
❤ 59👍 18🔥 1🆒 1
#نامه به شمس لنگرودی
درود می فرستم
برآتشی پاک
که تورا
از دریاها می گیرد
به کتابخانه ی کوچکم می آورد
درود می فرستم
بر طوفانی هدایت گر
که نوح را
به قایق بانی حرف شنو
بدل می کند
ماهیان را
از تور صیادی خود
به دریاها
برمی گرداند
یونس گمشده ام را
پیدا می کنند
وبه خانه ام
پست می کنند
درود می فرستم
به دریایی قدرتمند
که عصای تورا
به رودخانه بدل می کند
باسبدی از نور
مرا به دریا می سپارد
درود های دیگری هستند
کلماتم را
تاب نمی آوردند
از آزردنشان
دست کشیدم
#رحمان_کاظمی
👍 34❤ 25🥰 3🤔 3
قطعه:بيراهه نزديك منتشر شد
شاعر و خواننده: شمس لنگرودى
آهنگساز و تنظيم كننده:عليرضا خشتى
صدابردار،ميكس و مسترينگ:اميد اصغرى
همخوان:سما
ساكسيفون:بنيامين بيانى
گيتار الكتريك و آكوستيك:عظيم روحانى
گيتار باس:بابك رياحى پور
پيانو:عليرضا خشتى
ضبط:استوديو هرتز
طراح كاور:مجيد سلطانيان
"در حال حاضر مى توانيد از طريق سايت هاى معتبر موسيقى دانلود كنيد"
IMG_8391.MOV139.38 MB
❤ 21👍 3👏 2😁 1
01:00
Відео недоступнеДивитись в Telegram
.
همزمان با اعلام زمان پیشفروش بلیت کنسرت نمایش «و تو هم برنگشتی» گروه بازیگران معرفی شدند.
.
شمس لنگرودی، امیرحسین فتحی، فرزین محدث، یلدا عباسی، ساغر رجبی، مریم مشهور، آرش الیگودرزی، وصال علوی
.
خرید بلیت از دوشنبه ۲۱ اسفند ساعت ۱۲ ظهر در سایت تیوال:
tiwall.com/p/barnagashti
.
نویسنده: ساغر رجبی
کارگردان و آهنگساز: مهیار علیزاده
مشاور کارگردان و بازیگردان: فرزین محدث
.
مجری طرح و مدیر تولید: رها جهانشاهی
دستیار کارگردان و برنامه ریز: فاطمه تقوی
مشاور پروژه: محمدرضا مقدسیان
.
از ۱۶ فروردین در تماشاخانه ملک
@shamselangeroodi
IMG_6243.MP421.05 MB
❤ 22👍 6👏 1
Repost from TgId: 1367433270
Фото недоступнеДивитись в Telegram
بگذارید در این شب آرام مژه ای بخوابم
و سکوت
دستمال خیسش را بر پیشانی من می بندد
شنزاری از من گذشت
که هوایش
گله گرگ عظیم آتش بود
محمد شمس لنگرودی
گزینه اشعار. ۲۰
@taranom_ordibehesht
❤ 40👍 6👏 2👎 1
