uz
Feedback
شعر و شعور

شعر و شعور

Kanalga Telegram’da o‘tish

گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
11 043
Obunachilar
-424 soatlar
-167 kunlar
-10230 kunlar
Postlar arxiv
Photo unavailableShow in Telegram
یک جوهر روشن است جان من و تو آگه نشود کس ز نهان من و تو ای دوست میان من و تو فرقی نیست حیفیم من و تو در میان من و تو
Hammasini ko'rsatish...
👏 12 6🥰 1
Photo unavailableShow in Telegram
همیشه عشق به جرم نکرده می‌سوزد ... @Poem_sense #محمدعلی_بهمنی
Hammasini ko'rsatish...
7👍 3🥰 1
‍╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮ @Poem_sense ╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯ کدام یک خائن‌تر است؟ ‏آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را در سر می‌پروراند؟! ‏یا آن که صادقانه از به بن‌‌بست رسیدنِ علاقه‌اش و امیال‌اش، با تو سخن می‌راند؟! غیر از این نیست که: ‏گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده‌تر می‌دانیم یک احمق انگاشته شویم! 📖درجستجوی‌زمان‌ازدست‌رفته #مارسل_پروست ⁩
Hammasini ko'rsatish...
6👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
. جـان ببـر آنجا که دلـم بـرده ای ... @Poem_sense #مولانا
Hammasini ko'rsatish...
12
--🌧‌--------------- @Poem_sense ---------------🌱-- کجاست بارشی از ابر مهـربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت ... #حسین_منزوی ‌
Hammasini ko'rsatish...
11😢 1
🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🔸@Poem_sense 🔸 عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم; به گردِ شمعِ سوزان ِ دلِ عشّاقِ سرگردان، سراپای وجود بی‌وفا معشوق را پروانه می‌کردم ... #معینی_کرمانشاهی
Hammasini ko'rsatish...
14
Photo unavailableShow in Telegram
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها @Poem_sense #حافظ
Hammasini ko'rsatish...
13
Photo unavailableShow in Telegram
. در عاشقی دل‌خون شدم آواره چون مجنون شدم صحـرای من، صحـرای دل صحرای عشق است و جنون @Poem_sense #معینی_کرمانشاهی
Hammasini ko'rsatish...
🥰 7👍 1
~~•🌹•~~~~~~~~ @Poem_sense ~~~~~~~~•🍃•~~ برای تو چه بگویم؟! بگویم زخمم آن‌قدر عمیق شده که می‌توان در آن درختی کاشت؟ بگویم غمینگم و مرگ کاری نمی‌کند؟ دستت را بر شانه‌ام بگذار و مرگ را متوقف کن! دارم می‌روم... دارم نامم را از دهان دنیا خالی می‌کنم...   @Poem_sense #غلامرضا_بروسان
Hammasini ko'rsatish...
🔥 5👍 1
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
. با آنکه رفته‌ای و مرا برده‌ای ز یاد می‌خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت @Poem_sense #فروغ_فرخزاد
Hammasini ko'rsatish...
10👍 1😢 1
Photo unavailableShow in Telegram
عشق بازیچه و حکایت نیست ... @Poem_sense #سنایی
Hammasini ko'rsatish...
7
Hammasini ko'rsatish...
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮ @Poem_sense ╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯ ما همدیگر را گم کرده بودیم. انگار کسی دیواری بین ما حایل کرده بود که ما همدیگر را نبینیم. من در تب او می‌سوختم و او در تب من. چون نگاه‌های آتشین او نشان می‌داد که او به من علاقمند نیست، دیوانه ی من است! و من التماس را در آن چشم‌ها می‌خواندم. آن قدر در تماشای من وقت گذاشته بود که زمان را گم کرده بود. یک ساعت،یک سال،چند سال؟زمانی که من از جای خود تکان خوردم و پردهٔ نقاشی به هم خورد،از وقتی صدای خندهٔ خشک و ترسناک پیرمرد قوزی خواب را بر او حرام کرد،دیواری بین ما قرار گرفت و ما همدیگر را گم کردیم. 📖 پیکر فرهاد #عباس_معروفی
Hammasini ko'rsatish...
🔥 2
Photo unavailableShow in Telegram
‏عشق و درویشی و ‎تنهایی و درد با دل مجروح من کرد آنچه کرد @Poem_sense #اوحدی
Hammasini ko'rsatish...
7
╭─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╮ @Poem_sense ╰─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╯ اسیر خاکم و نفرین شکسته‌بالی را که بسته راه به من، آسمان خالی را نزد ستارۀ فجر از جبین لیلی و قیس به هم هنوز ، گره می‌زند لیالی را ز ابر یائسه، جای سؤال باران نیست در او ببین و بدان راز خشکسالی را به سیب سرخ رسیده بدل شده‌ست انگار شفق به خون زده خورشید پرتقالی را دلم شکسته شد ، این بار هم نجات نداد شراب عشق تو ، این کوزۀ سفالی را همه حقیقت من، سایه ایست بر دیوار مگرد، هان! که نیابی من ِ مثالی را به ناله کوک کند تا ترنّمم چون ساز زمانه داد به من، رنج گوشمالی را هزار بار به تاراج رفت و من هر بار ز عاج ساختم آن خانۀ خیالی را پریده‌رنگ‌تر از خاطرات عمر من اند مگر خزان زده سیب و ترنج قالی را نشان نیافتم این بار هم ز گمشده‌ام هر آن چه پرسه زدم عشق و آن حوالی را در آن غریبه به هر یاد، آن خراب آباد  نمی‌شناخت دلم، یک تن از اهالی را بهار نیست، زمستان پس از زمستان است که خود به هم زده تقویم من، توالی را هنوز مسأله‌ات مرگ و زندگی است، اگر جواب می‌دهم این جملۀ سؤالی را نهاده ایم قدم، از عدم به سوی عدم حیات نام مده ، فصل انتقالی را   #حسین_منزوی
Hammasini ko'rsatish...
3👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی، اما، اما گرد بام و در من بی ثمر می‌گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه‌های همه تلخ با دلم می‌گوید که دروغی تو، دروغ که فریبی تو.، فریب قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای راستی آیا رفتی با باد؟ با توام، ای! کجا رفتی؟ ای راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی، جایی؟ در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم خردک شرری هست هنوز؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند... @Poem_sense #مهدی_اخوان‌ثالث
Hammasini ko'rsatish...
18😢 8🔥 1
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❃ ⃟░⃟‎‌‌‌‌‎‌ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎   ⊰⃟𖠇 @poem_sense    ❃ خائنین اهل وطن را مایه دردسرند جمله همچون خار گل باشند و خار بسترند گوش‌ها را در زمان حق شنیدن پنبه‌اند چشم‌ها را در مقام راه دیدن نشترند همچو رهزن هرکه را یابند دور از قافله از تنش سر می‌برند، از کیسه‌اش زر می‌برند بی‌جهت بازیچهٔ اغراض اینان گشته‌اند ساده‌لوحانی که هم خوش‌بین و هم خوش‌باورند تا که دفع شرّشان از بهر ما مشکل شود دشمنان ما، عموماً دوست با یکدیگرند تا که هی گردد دل دزدان غارتگر قوی این جماعت حامی هر دزد و هر غارتگرند محو استقلال این کشور بود امری محال دشمنان ما درین ره رنج بی‌خود می‌برند #رهی_معیری
Hammasini ko'rsatish...
👍 12 9👏 3😢 1
💠🔷🔷💠🔹🔹 🔷@Poem_sense 🔹 دریغ است ایـران که ویـران شــود کنام پلنگان و شیران شــود چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد در این بوم و بر زنده یک تن مباد همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم همه سربسر تن به کشتن دهیم بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم @Poem_sense #فردوسی
Hammasini ko'rsatish...
25👌 5
درود بر همراهان جان امیدوارم در این شرایط که دشمن ددمنش و زبون به مرزهای میهن عزیزمان تجاوز کرده در سلامت و آرامش باشید در آپدیت جدید تلگرام قابلیت ارتباط از طریق صفحه شخصی مدیر کانال در دسترس شما فرهیختگان گرامی قرار گرفته است امیدوارم با نظرات و رهنمودهای موثر خود مارا در مدیریت بهتر محتوای کانال همراهی فرمایید 💐💐💐
Hammasini ko'rsatish...
👍 6 3👏 2