uz
Feedback
Khabgard | خوابگرد

Khabgard | خوابگرد

Kanalga Telegram’da o‘tish

برای بازنشرِ مطالبِ سایتِ خوابگرد و مطالبِ دندان‌گیرِ دیگر جاها | رضا شکراللهی https://twitter.com/khabgard سایت: http://khabgard.com ایمیل: info@khabgard.com ‌‌‌

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
17 353
Obunachilar
-224 soatlar
+17 kunlar
-11230 kunlar
Postlar arxiv
بن‌بست تاریخی مردم ایران؛ امید چه زمانی برمی‌گردد؟ . این روزها برای درک وضعیت و شرایط کشور و تحلیل رویدادها یادداشت‌ها و مقاله‌های بسیاری می‌خوانم و برخی از آن‌ها را هم با شما به اشتراک می‌گذارم. این مقاله‌ی نعیمه دوستدار یکی از آن‌ها است که بعید است از خواندنش پشیمان شوید. اغلب این مقالات پاسخ خیلی از پرسش‌ها را نمی‌دهند، هم‌چنان‌که همین یادداشت هم نمی‌تواند پاسخ صریحی به پرسشی که من آن را از دل متن به تیتر کشانده‌ام، بدهد. ولی برخی از این تحلیل‌ها ازجمله همین مقاله زاویه‌هایی شاید تاریک را روشن می‌کنند یا دست‌کم کمک می‌کنند به ما در تغییر زوایه‌ی نگاه‌مان به وضعیت کنونی و یا چگونه فکر کردن درباره‌ی آن؛ حتا اگر با تمام یا بخش‌هایی از این تحلیل‌ها مخالف باشیم. آن‌چه این مقاله‌ را متمایز می‌کند، به‌تعبیر شاهین مدرس، نه فقط تحلیل ساختار قدرت بلکه توجه آن به وضعیت روانی جامعه است؛ جامعه‌ای که به‌جای امید به فردا در «بی‌زمانیِ سیاسی» فرو رفته و دیگر حتا نمی‌داند چه زمانی می‌تواند دوباره به امید مشروعیت ببخشد. @KhabGard همین‌جا از طریق زودبین بخوانید.👇
Hammasini ko'rsatish...
👍 56👎 38
ترفندهای«آشنا» آن‌چه کانال وحیدآنلاین را اثرگذار کرده، همان است که دنیس مک‌کوایل، نظریه‌پرداز ارتباط جمعی، می‌گوید:
درک مخاطب از مرتبط بودن و احساس پیوند شخصی با محتوای خبری به‌طور چشمگیری میزان اثربخشی رسانه را تعیین می‌کند.
اما حسام‌الدین آشنا به‌نمایندگی از نظام رسانه‌ای جمهوری اسلامی، برای پوشاندن همین ضعف ریشه‌دار صداوسیما با آن همه آفتابه ‌و لگن، چاره‌ای ندارد جز این‌که پای «روایت دشمن» را وسط بکشد و ‌ نشانی موساد را بدهد. اما جیمز کری در کتاب «ارتباطات به‌مثابه‌ی فرهنگ» به‌درستی این موضوع را بحث می‌کند:
خبر واقعیتی تاریخی است که بخشی از آن به‌واسطه‌ی درک جامعه از آن شکل می‌گیرد. عمل خبررسانی صرفاً درباره‌ی انتقال اطلاعات نیست، آیینی است که جامعه از طریق آن خود را برای خودش روایت می‌کند.
مسئله این است که کوچک‌ترین و بدیهی‌ترین چیزی که وحیدآنلاین به‌تنهایی دارد، بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین چیزی است که صداوسیما ندارد و با ترفندهای «آشنا» هم حل نمی‌شود. @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
👍 43
آیا حملات اسرائیل به فروپاشی جمهوری اسلامی می‌انجامد؟ . بعد از حملات اسرائيل به ایران، بسیاری از ایرانیان این سؤال را از همدیگر می‌پرسند که آیا تغییر رژیم در راه است؟ آیا حملات نظامی یک کشور خارجی می‌تواند باعث سقوط جمهوری اسلامی شود؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، یورونیوز به سراغ کسی رفته که به‌عنوان متخصص تئوری‌های انقلاب در دنیا شناخته می‌شود. جک گلدستون سال‌ها است روی مسئله‌ی تغییر حکومت‌ها و کنار رفتن رژیم‌های دیکتاتوری و سازوکارهای لازم و ضروری برای ایجاد یک تغییر سیاسی در حکومت‌های متفاوت مطالعه کرده است. این استاد دانشگاه جرج میسون پیشتر دو بار، هم در اوج اعتراضات جنبش «زن زندگی آزادی» و هم زمانی که دست‌کم بروز میدانی و خیابانی آن اعتراضات فروکش کرده بود، توضیح داده بود که به باور او این جنبش نمی‌تواند به تغییر حکومت در ایران منجر شود چراکه از بسیاری از مؤلفه‌های لازم برای تبدیل یک اعتراض فراگیر به جنبشی که یک رژیم اقتدارگرا را سرنگون کند، محروم است.  بعد از بیش از دو سال، در اوج حملات اسرائیل به ایران، سعید جعفری بار دیگر به سراغ این اندیشمند علوم سیاسی رفته و او درباره‌ی چشم‌انداز این جنگ، مسئله‌ی فروپاشی یا براندازی و همچنین جایگاه رضا پهلوی در این میان توضیح داده است. @KhabGard این مصاحبه‌ی مفصل را که پیش از اعلام آتش‌بس انجام گرفته، می‌توانید از طریق زودبین مطالعه کنید. 👇
Hammasini ko'rsatish...
👍 2👎 2
چند سؤال یک دوست روزنامه‌نگار در تهران که فرستاده تا بدون نام او منتشر کنم: 📍نمی‌پرسم این آشفتگی و انفعال در اطلاع‌رسانی به مردم در این پنج شش روز که از جنگ می‌گذرد ریشه در چه دارد، می‌پرسم این آشفتگی و انفعال قرار است تا کی ادامه داشته باشد؟ 📍نمی‌پرسم این همه هزینه که خرج این همه قرارگاه و سازمان و نهاد برای چنین روزهایی کردید چه شد، می‌پرسم مردمی که در شرایط جنگی قرار گرفته‌اند، اخبار حملات اسرائیل و دستورالعمل‌های دفاعی را باید از کدام نهاد تعیین‌شده برای این کار دریافت کنند؟ 📍نمی‌پرسم چرا این همه سال رسانه‌ها و خبرنگاران مستقل را سرکوب کردید، می‌پرسم چرا صداوسیما و خبرگزاری‌های دولتی و حکومتی فقط از عملیات موشکی علیه اسرائیل خبر منتشر می‌کنند به‌شکلی که گویا خود ایران اساساً زیر حمله نیست؟ 📍نمی‌پرسم چرا وقتی حتی اسرائیل هشدار قبلی حمله‌ی هوایی می‌دهد، دفاع هوایی که هیچ، دفاع پدافندی هم که هیچ، حتی یک آژیر ساده هم تدارک ندیده‌اید که صدایش را بلند کنید، می‌پرسم چرا حتی وقتی هشدار می‌دهد باز هم سکوت می‌کنید و مردم را راهنمایی و حمایت نمی‌کنید؟ 📍نمی‌پرسم چرا آمار نظامیان و سربازانی را که در حملات اسرائیل کشته شده‌اند نمی‌دهید،‌ می‌پرسم چرا در مورد غیرنظامیانی که کشته شده‌اند و می‌شوند و اسامی و آمار آن‌ها هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی نمی‌کنید؟ 📍نمی‌پرسم چرا مرجعیت رسانه‌ای ندارید، می‌پرسم وقتی خبرنگاران خارجی در اسرائیل آزادند تا از کشته شدن غیرنظامیان و اماکن مسکونی گزارش منتشر می‌کنند، چرا به خبرنگاران خارجی اجازه‌ی ورود به ایران حتی برای فعالیت محدود نمی‌دهید؟ 📍نمی‌پرسم چرا با ناکارآمدی آب و خاک و منابع و سرمایه‌های مملکت را به باد دادید و فقط به توسعه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای و موشکی پرداختید، می‌پرسم چرا حتی وقتی مجبور به مذاکره شدید، سرنوشت مملکت و جان و مال مردم را به غنی‌سازی گره زدید و هنوز از داخل پناهگاه شعار نه مذاکره و نه صلح از زبان ملت نجیب ایران می‌دهید؟ @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
👍 3👎 1
00:20
Video unavailableShow in Telegram
زیبایی محض @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
IMG_2015.MOV3.86 MB
👍 4
از فرمانفرمائیان می‌پرسد الان در پاریس چه می‌کنی؟ می‌گوید: دارم دق می‌کنم. فکرِ تهران می‌کنم.👆 ساختمان شیشه‌ای سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، آغاز ساخت سال ۱۳۴۶، نمادی از ورود ایران به عصر معماری مدرن، یکی از آثار زنده‌یاد عبدالعزیز فرمانفرمائیان⁩، معمار و استاد دانشگاه تهران است که سال ١٣٩٢ در اسپانیا درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد. @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
IMG_2008.MP46.31 MB
🤔 2
برای بسیاری از ما که این‌جا و آن‌جای دنیا دور از عزیزان‌مان و دور از وطن زندگی می‌کنیم، تلخی این روزها با احساس سنگینی از شرم و ناچاری و سرآسیمگی همراه شده است. نیستی تا دست کسی را بگیری؛ نیستی تا عزیزی را در آغوش بکشی؛ نیستی و به‌ناچار از دور ــ از پشت اشک‌های بی‌ثمرت ــ مصائبی را نگاه می‌کنی که بر مردم بی‌گناه آوار شده است. و باز ناباورانه از خود می‌پرسی، این‌همه بغض و خشم ما به کجا می‌رود؟ تأثیری در این دنیا می‌کند؟ می‌شود با این بغض و خشم چیزی ساخت که بشاید؟ لعنت به این جنگ خانمان‌سوز. لعنت به لشکر عریض و طویل متجاوز اسرائیل و همه‌ی هم‌دستانش. لعنت به جمهوری اسلامی که ایران و مردم بی‌گناه ما را به این مسلخ کشانده است. لعنت به شعارهای پوچ و دریده‌‌ای که واقعیت منحوس جنگ و رد خونین آن را بر تن مردمان بی‌دفاع کتمان می‌کند. چه روزهای تلخ و تاری را شاهدیم؛ چه جان‌های عزیزی که تکه‌تکه و پرپر شدند؛ چه خانه‌هایی که آوار شدند و چه زندگی‌هایی که آواره. ما این‌جا تایم‌لاین را بالا و پایین نمی‌کنیم؛ انگار می‌بلعیم و هم‌زمان از هر روزنی که هنوز هست سراغ بستگان و عزیزان‌مان را می‌گیریم: خوبی، عزیزجان؟ و با انبوه پرسش‌هایی که به‌سوی میهن روانه کرده‌ایم، سخت انتظار می‌کشیم، مگر تک‌وتوک پاسخی برسد یا نرسد. کسی در فضای مجازی نوشته بود، شماها که خارج هستید، با احوال‌پرسی‌های ملتهب‌تان حال ما را خراب‌تر می‌کنید. ننوشته بود که چه کار دیگری می‌توانیم بکنیم. مدام از خود می‌پرسیم که چه می‌توان کرد. برای شنبه‌ی آینده بلیط گرفته بودم که به تهران پرواز کنم برای تعمیراتِ معطل‌مانده‌ی خانه‌ی پدر و مادرم. همان خانه که قتل‌گاه‌شان شد، همان‌جا که پدر و مادرم به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی وحشیانه کشته شدند. اما دیگر آسمان ایران بر غیرنظامی‌ها بسته است و چرخ زندگی مردمان ایران در قعر چاه جنگ اسیر. و من مدام دنبال «ما» می‌گردم، و «ما» دنبال صدای‌مان می‌گردیم که در فشار بهت و بغض به لکنت افتاده است. برای من هر ندایی از اعتراض به این مهلکه برابر امکانی‌ست تا مگر ما خود را باز سامان دهیم و در این «وضعیت قرمز» فاعلیت خود را ــ که برای شرافتمندانه ساختنش تلاش‌ها کرده‌ایم و هزینه‌ها داده‌ایم ــ سر پا نگه داریم. با خودم ــ انگار که ورد بخوانم ــ نام ایران و شهرها و خیابان‌هایی را که می‌شناسم مدام تکرار می‌کنم. به خودم می‌گویم، به خیابان هدایت خواهی رفت و چون هر سال، به امید دیدار تمام عزیزان و دادخواهانی که در تمام این سال‌ها قلب آن خانه با استقامت‌شان تپیده است، خانه را تیمار خواهی کرد. تا آن روز هم هر چه از من برآید بر ضد این جنگ و بانیانش، از هر طرف، هر که باشند، خواهم کرد. لعنت به جنگ! در آخر، به‌عنوان کسی که سال‌هاست تلاش‌های مدنی خود را با دادخواهی تعریف کرده است، بر خود لازم می‌بینم که ابراز تأسف عمیقی بکنم از این‌که می‌بینم این روزها واژه‌ی «دادخواهی» به بمب و موشک و پهپاد سنجاق می‌شود. به‌نظرم ابراز شادمانی و رضایت از مرگ کسانی که در جنایت‌های حکومتی مسئول بوده‌اند، اگر به‌لحاظ فردی قابل درک و فهم هم باشد، هیچ ارتباطی با دادخواهی جنایت‌های حکومتی و سیاسی ندارد. دادخواهی تلاشی‌ست اخلاقی و انسانی و مردمی برای پاسخ‌گو کردن ساختار قدرت، برای شکستن چرخه‌ی باطل خشونت و توان‌مند کردن جامعه در برابر سرکوب. دادخواهی تنیده در جنبش مردم است برای بازپس‌گیری کرامت و آزادی، نه هم‌صدا شدن با بمب‌هایی که بر شهر و دیار مردم فرومی‌بارند. ارضای حس انتقام را با دادخواهی یکی نگیریم. پرستو فروهر @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
علی غبیشاوی: راضي الفیصلي، شاعر خرمشهری، مُرد. سرطان داشت. قصیده‌ و بوذیه و هوسه می‌سرود. و بیشتر به عربی دارج تا عربی فصیح. شاعری آیینی بود ولی، جدای از مضامین اشعارش، در تصویرگری با کلمه چیره‌دست بود. یک بار برای سیل سال ۹۸ خوزستان قصیده‌ای سروده بود که در بخشی از آن می‌گفت: أمِس خِنگوا نخلتي ولَبِّسوها غبار... هالیوم اِغرِگَت چا باچرِ شْأزرَع دخيلك شیلة أمّي سیّست بالماي... چا یمته الگصص من الحیه تنگع «نخل‌هایم را تا دیروز غبارِ بی‌آبی و خشکسالی پوشانده بود ولی امروز غرقِ سیل شده‌اند. شالِ مادرم را هم آب بُرد و خیس کرد. نمی‌دانم پیشانیِ آنانی که باید از مردم شهرم دست‌گیری کنند و نمی‌کنند، کِی قرار است از عرق شرم خیس شود.» @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
razi.webp1.39 KB
علی غبیشاوی: راضي الفیصلي، شاعر خرمشهری، مُرد. سرطان داشت. قصیده‌ و بوذیه و هوسه می‌سرود. و بیشتر به عربی دارج تا عربی فصیح. شاعری آیینی بود ولی، جدای از مضامین اشعارش، در تصویرگری با کلمه چیره‌دست بود. یک بار برای سیل سال ۹۸ خوزستان قصیده‌ای سروده بود که در بخشی از آن می‌گفت: أمِس خِنگوا نخلتي ولَبِّسوها غبار.. هالیوم اِغرِگَت چا باچرِ شْأزرَع دخيلك شیلة أمّي سیّست بالماي.. چا یمته الگصص من الحیه تنگع «نخل‌هایم را تا دیروز غبارِ بی‌آبی و خشکسالی پوشانده بود ولی امروز غرقِ سیل شده‌اند. شالِ مادرم را هم آب بُرد و خیس کرد. نمی‌دانم پیشانیِ آنانی که باید از مردم شهرم دست‌گیری کنند و نمی‌کنند، کِی قرار است از عرق شرم خیس شود.» @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
04:29
Video unavailableShow in Telegram
سلام به تمام همراهان عزیزم. امشب به عنوان اولین اجرایی که به شما به اشتراک میگذارم سراغ Comfortably numb از گروه Pink Floyd رفتم. همونطور که میدونید، سولوی این قطعه از آلبوم The wall یکی از معروفترين سولو گیتار های تمام دوران محسوب می‌شه و بارها توسط آرتیستهای مختلف اجرا شده. من سولوی این قطعه را بر اساس کنسرت Pulse که در سال ۱۹۹۴ اجرا شده نواختم. امیدوارم که بپسندید.
Hammasini ko'rsatish...
34.53 MB
وب‌سایت مدیوم، که یک مجله‌ی فرهنگی و تحلیلی چکی‌زبان است، این هفته مقاله‌ای داشت در مرور وضعیت زنان ایران و به‌طور خاص حق پوشش آنان از سال ۱۳۰۷ تا اعتراضات #زن_زندگی_آزادی و امروز. برای این‌که زاویه‌دید و نوع نگاه یک روزنامه‌نگار اهل چک به این تاریخچه و این موضوع را ببینید، ترجمه‌ی کامل آن را با عکس‌هایش می‌توانید از طریق زودبین ببینید و بخوانید، با این توضیح که تیتر از من است. @KhabGard 👇
Hammasini ko'rsatish...
00:56
Video unavailableShow in Telegram
#کیان_پیرفلک ٩ساله را ٢۵ آبان ١۴٠١ کشتند. پدرش ٢٢ فروردین ١۴٠٢ پیام ویدئویی بالا را منتشر کرد و گفت: «ما هیچ شکایتی از مجاهد کورکور و بچه‌های ایذه نکردیم و نخواهیم کرد و به چشم خود دیدیم که نیروهای امنیتی به فرماندهی سردار عیدی علیپور ماشین ما را به رگبار بستند، مرا زخمی کردند و پسرم را به قتل رساندند. از ملت ایران می‌خواهم دنبال حقیقت باشند. نه می‌بخشم و نه فراموش می‌کنم.» عباس کورکوری معروف به مجاهد کورکور، معترض اهل ایذه که جمهوری اسلامی او را در پرونده‌ی کشته شدن کیان پیرفلک متهم کرده بود، سحرگاه چهارشنبه ۲۱ خرداد (زادروز کیان پیرفلک) اعدام شد، چون رگ حیات این حکومت برای نخشکیدن خون می‌خواهد. @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
IMG_1958.MP44.92 MB
گفت‌‌وگوی مفصل با آذین موحد هفدانگ: دکتر آذین موحد، استاد برجسته‌ی موسیقیِ دانشگاهِ تهران، وقتی در جریان اتفاقات سال ۱۴۰۱ در کنار دانشجویان ایستاد و بهای هنگفتی هم پرداخت، در نزد مردم هم شناخته شد، مدرسِ خوش‌نام دانشکده هنرهای زیبا از کار تعلیق و در نهایت از دانشگاه کنار گذاشته شد. آذین موحد در آن چند مصاحبه‌ی کوتاهی که در همان مقطع انجام داد به‌طور واضح موضع سیاسی-اجتماعی خود را اعلام کرد و متذکر شد که در نبود امنیت برای دانشجویان معترض، تدریس علمِ موسیقی بی‌معناست. اما این تنها بخشی از شخصیت فرهنگی-اجتماعی آذین موحد است. او یکی از ممتازترین مدرسان فضای آکادمیک ایران در حوزه‌ی موسیقی کلاسیک است... آذین موحد اما بیش و پیش از موسیقی‌دان بودن، فرزندِ خانواده‌ای سیاسی و ایران‌دوست است. پدرش، مهندس نظام‌الدین موحد، دبیرکل حزب ایران بود. حزبی که در سال ۱۳۲۳ یعنی پنج سال پیش از جبهه ملی ایران تاسیس شد. آذین موحد متاثر از پدرش فعالیت حزبی هم دارد و همین موضوع و نوع مواجهه‌اش با اتفاقات سال ۱۴۰۱ باعث شد تا بخش قابل توجهی از این گفتگو به سمت سیاست و تاریخ معاصر ایران برود... نیت ما از این گفت‌و‌گو مروری بر ٣٠ سال فعالیت آکادمیک آذین موحد بود اما ناگزیر به سیاست و اجتماع به‌خصوص وقایع مربوط به پاییز سال ۱۴۰۱ هم کشیده شد. فصاحت و بلاغتِ کلام این معلم بزرگ موسیقی کلاسیک در ایران،جذابیتی به این گفت‌وگو داده است که ارزش دیدن و شنیدن آن را دوچندان می‌کند. @KhabGard 👇
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Repost from TgId: 1853437373
Photo unavailableShow in Telegram
معرفی ۱۰ فیلم برای هنرستانی‌ها و هنرجویان سینما - بخش دوم ببین و بشنو، فیلم‌ها با تو حرف می‌زنند! نویسنده: آرمان ریاحی ▪️در مطلب قبل ۱۰ فیلم مهم برای هنرستانی‌ها و هنرجویان سینما را معرفی کردیم و حالا باز هم امیدواریم در زمان فراغت و استراحت، آن هنگام که برای پرواز ذهن به دنیای هنر، بال گشوده‌اید در اوج لذت باشید. ■ ادامه مطلب «معرفی ۱۰ فیلم برای هنرستانی‌ها و هنرجویان سینما - بخش دوم» را در این لینک در مجله ماجرا بخوانید. ● با اشتراک گذاری این پست از مجله ماجرا حمایت کنید.🌱 #مجله_ماجرا @MaajaraFilmSchool
Hammasini ko'rsatish...
۱۵۰سالگی #توماس_مان؛ چرا چپ و راست هر دو بر سر این نویسنده اتفاق نظر پیدا کرده‌اند؟ . ۱۶ خرداد امسال صد‌وپنجاهمین زادروز توماس مان بود. نکته این‌که جمله‌ی «توماس مان بازگشته است» در ۱۵۰‌سالگی‌اش فقط در زادگاهش در شمال آلمان صادق نیست، بلکه در سراسر آلمان به‌تمام معنا صدق می‌کند. در واقع امسال سال بزرگداشت توأم با نقد توماس مان است که حالا به نویسنده‌ای مورد قبول در میان همه‌ی طیف‌های سیاسی آلمان بدل شده است. یکی از اتفاقات نادر در آلمان این است که در بزرگداشت توماس مان و به‌رسمیت‌ شناختن او به‌عنوان یکی یا شاید بزرگ‌ترین نویسنده‌ی قرن بیستم آلمان، اتفاق نظر کم‌مانندی به‌وجود آمده است؛ آن هم برای نویسنده‌ای که در دوره‌هایی با نفرت هم مواجه بود. دبیر بخش فرهنگی هفته‌نامه‌ی فرایتاگ در مقاله‌ای که حبیب حسینی‌فرد زحمت ترجمه‌اش را کشیده و در خوابگرد منتشر کرده‌ام، شرح داده که این اتفاق نظر از کجا شکل گرفته و هر طیف و دیدگاهی به چه چیزی در آثار توماس مان استناد می‌کند یا بر آن چشم می‌بندد تا در این اتفاق نظر شریک باشد. @KhabGard این‌جا بخوانید👇
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
یک کشته، ٩٠ میلیون زخمی پرهام: «اینو امشب پشت چراغ دیدم. گفتم : عمو میشه عکس بگیرم؟ گفت: منم زدم پشت ماشین که همه ببینن. منم بهش قول دادم یه کاری می‌کنم همه این کار قشنگش رو ببینن…» @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
بیژن اشتری درگذشت؛ افسوس... تنها کتابی که از میان ترجمه‌های او خوانده‌ام، «امید علیه امید» است و به نخوانده‌ها توصیه می‌کنم بخوانند. البته موضوع اغلب کتاب‌های ترجمه‌اش نظام‌های دیکتاتوری و توتالیتر مبتنی بر اندیشه‌های چپ لنینی و استالینی بود و همه را هم نشر ثالث منتشر می‌کرد؛ جوری شده بود که خودش حدود سه ماه پیش در اینستاگرامش یک توئیت طنز نغز در این باره را منتشر کرد و نوشت: «تنها نقطه‌ای در جهان که کمونیسم باعث خلق ثروت شده، نشر ثالث بوده. این کامنت آقای سعید پایدارفرد به نظرم بهترین کامنت سال است.» با این حال، این هم آشکار بود که در انتخاب کتاب و موضوع برای ترجمه تلاش داشت خواننده‌ی ایرانی را، ولو غیرمستقیم، با سازوکار سرکوب در جمهوری اسلامی هم آشنا کند. «امید علیه امید» خاطرات نادژدا ماندلشتام همسر شاعر روسی اسیپ ماندلشتام است که به‌عنوان یکی از اسناد ادبی از زندگی در دوران وحشت استالینی شناخته می‌شود. این کتاب نه‌تنها سندی تاریخی و سیاسی بلکه تأملی شخصی و فلسفی است درباره‌ی کرامت انسانی، حافظه و بقا در رژیمی توتالیتر؛ کتابی که با مجمع‌الجزایر گولاگ الکساندر سولژنیتسین مقایسه می‌شود. @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
مجازات یک نقطه! ✅یکی از دوستان گرامی پیغام داد از آقای حسین شنبه‌زاده بپرسم آیا در دوران بازداشت و بازجویی، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت؟ چرا او را به اسرائیل وصل کردند؟ و اگر می‌دانست گذاشتن یک نقطه زیر توئيت رهبر، سه‌سال‌ونه‌ ماه زندان دارد، آیا بازهم این‌کار را انجام می‌داد؟ ✅متن رسواگر، اندوه‌بار و تاریخی زیر پاسخ شنبه‌زاده عزیز به سه پرسش بالاست که به مناسبت اولین سالگرد بازداشت وی در ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ منتشر می‌شود. ✅به نظرم هیچ توضیح اضافه‌ای نیاز نیست جز ابراز تاسف از اینکه شهروندی صرفاً برای بیان یک اعتراض مدنی و کاملاً مسالمت‌آمیز، بدون ایراد تهمت و افترایی و بدون هیچ دعوتی به تحصن و اعتصاب و حرکت خیابانی، چنین وحشیانه به بند کشیده می‌شود و برای نشستن پشت دوربین و اعتراف‌کردن (به چی؟) تحت فشارهای غیرانسانی قرار می‌گیرد. ✅تعجب‌آور آنکه نه فهمیدند و نه هنوز می‌فهمند که زندان و داغ و درفش، در مقابله با حرکت زیبای او شکست می‌خورد و ابتکار وی را از مرزهای ایران فراتر می‌برد و جهانی می‌سازد. ✅من وظیفه خود می‌دانم مادام‌که منتقدان استبداد دینی کتک می‌خورند، در دخمه‌ها توسط بازجوها تحقیر می‌شوند و با حکم چند قاضی فاسد به زندان محکوم می‌گردند تا هیچ شهروندی جرات نکند به اعلی‌حضرت قدرقدرت بگوید لخت تشریف دارد، روایتگر رنج و مظلومیت آنان باشم. سیدمصطفی تاجزاده خرداد ۱۴۰۴ زندان اوین 🆔@MostafaTajzadeh
Hammasini ko'rsatish...
03:40
Video unavailableShow in Telegram
رایان کوگلر ٣٩ساله سکانسی حیرت‌انگیز در فیلم تازه‌اش «گناهکاران» خلق کرده که برای لذت بردن از آن نیاز نیست حتماً طرفدار موسیقی بلوز باشی؛ که اگر باشی، احتمالاً میخکوب هم می‌شوی؛ به‌خصوص که با استفاده از دوربین‌های آی‌مکس و جلوه‌های ویژه این اجرا را به به‌یادماندنی‌ترین لحظه‌ی این فیلم تبدیل کرده است. ‌‌ این سکانس اجرای شخصیت «سَمی» را در یک جاز کلاب دهه‌ی ۳۰ میلادی نشان می‌دهد که با نواختن گیتار بلوز، ارواح گذشته و آینده را احضار می‌کند؛ صحنه‌ای که نه تنها ادای احترامی شکوهمند به میراث موسیقی بلوز است بلکه به‌عنوان پلی بین واقعیت و داستان عمل می‌کند با تأکید بر این‌که موسیقی می‌تواند مرز زمان و حتا مرگ را هم درنوردد. ‌‌ در این صحنه، موسیقی بلوز به‌عنوان نیرویی فراتر از زمان و مکان به حرکت درمی‌آید و با ترکیب سبک‌های مختلفی چون هیپ‌هاپ و راک و جاز، تجربه‌ای فراواقعی و احساسی را خلق می‌کند. ‌ رایان کوگلر با همه‌ی جوان بودنش نشان داده که در ترکیب سینمای سرگرم‌کننده با مضامین سیاسی و انسانی از بهترین‌ها است. @KhabGard
Hammasini ko'rsatish...
IMG_1890.MOV19.18 MB