ترجمان علوم انسانى
Kanalga Telegram’da o‘tish
📌 ترجمۀ متون برگزیدۀ علومانسانی 📕 با تخفیف، مشترک فصلنامه شوید: https://B2n.ir/bp3486 🔗 اینستاگرام: goo.gl/Dfcpf6 🔗 توئیتر: goo.gl/8uecQd 🔗 بله: goo.gl/ZciVZ6 📮 ارتباط با ما: @Tarjomaaan
Ko'proq ko'rsatish2025 yil raqamlarda

43 695
Obunachilar
-2124 soatlar
-727 kunlar
-24130 kunlar
Postlar arxiv
🔸 سیل مزخرفات جهان را فراگرفته و ما در حال غرقشدن در آن هستیم: سیاستمداران در قیدوبند حقایق نیستند؛ جهتگیری علم را مطالب چاپشده در مطبوعات تعیین میکنند؛ استارتاپها به مزخرفات لباس هنر فاخر میپوشانند و دانشگاهها بهجای پاسداشت تفکر تحلیلی و انتقادی، مزخرفات را ارج مینهند. مزخرفات سنتی ادعاهایی گزاف با ظاهری فریبنده بودند و میشد آنها را بهسادگی تشخیص داد، اما ویژگی مزخرفات نوین چیست و چگونه میتوانیم آنها را تشخیص دهیم؟
🔹 کارل برگستروم و جِوین وست مزخرفات نوین را ادعاهایی میدانند که با زبان علمی و با استفاده از آمار و ارقام ظاهراً دقیق ارائه میشوند، اما درواقع ادعاهایی بیمحتوا و تناقضآلودند. ما دربرابر این ادعاها مرعوب میشویم و سپر میاندازیم و احساس میکنیم آنقدر متخصص نیستیم که بتوانیم دربارۀ صحتوسقم آنها بیندیشیم و تحقیق کنیم. نویسندگان این کتاب معتقدند که لزومی ندارد مثلاً متخصص زیستشناسی، اقتصاد یا آمار و دادهکاوی باشیم تا بتوانیم از خطاهای این مزخرفات سر دربیاوریم.
🔸 آنها در این کتاب، با مثالهای متعددی از علوم پایه و پزشکی، شیوههای متنوع سوءاستفاده از زبان علم را آشکار میکنند و، با آموزش مبانی استدلالورزی درست و نحوۀ جستوجوی اطلاعات برای ارزیابی ادعاهای علمی، راهنمایی جامع برای تشخیص علم از شبهعلم را فراهم میآورند.
🔺 این کتاب را میتوانید از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔺 همچنین برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن با تخفیف میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید کتاب:
https://b2n.ir/gd7858
🔸 علیه مزخرفات: هنر شکاکبودن در دنیای دادهمحور
✍🏻 نوشتۀ جِوین دی. وِست و کارل تی. برگستروم
✍🏻 ترجمۀ عرفانۀ محبی جهرمی
📚 ۳۶۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۴۸۳۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🎯 انگار هرچه بیشتر ارتباط برقرار میکنیم، اوضاع بدتر میشود
🔴 نیکلاس کار، منتقد حوزهٔ فناوری که با کتاب «کمعمقها» به شهرت رسید، با اثری جنجالی بازگشته است. او عنوان کتاب جدیدش را از رویدادی گرفته که نمونهای گویا از وضعیت روزگار ماست: در سال ۲۰۱۹، درهای نزدیک لسآنجلس، بهشکلی غیرمعمول پر از گلهای خشخاش شد. یک اینفلوئنسر تصویری از این منظره را منتشر کرد و هشتگ زد «شکوفایی عظیم». ناگهان موجی بهراه افتاد و هزاران نفر به دره سرازیر شدند، راهها قفل شد، یک افسر پلیس آسیب دید، بحثهای آنلاین به نزاعهای تند لفظی بدل گشت و «جنگ سر گلها» تا چند روز ادامه داشت.
🔴 کار در کتاب «شکوفایی عظیم» میخواهد به سؤال ساده و بنیادینی پاسخ دهد که همۀ ما این روزها زیاد از خودمان میپرسیم: آیا فناوریها خوشبختترمان کردهاند یا بدبختتر؟
🔴 مواهب فناوریهای جدید انکارناپذیر است، اما وقتی به بچههایمان فکر میکنیم که مثل زامبیها به گوشیهایشان معتاد شدهاند، یا به سیل دروغها و اوضاع بحثهای سیاسی در اینترنت نگاه میکنیم، ناامید میشویم. کتاب جدید نیکولاس کار هم یک معنا ناامیدکننده است، اما از منظری متفاوت. کار میپرسد چرا فناوریهای ارتباطی اینقدر ما را به جان هم انداختهاند؟ از نظر او، این اتفاق بیش از آنکه پیامد اعمال شیطانی اربابان فناوری باشد نتیجۀ آن است که ما «به خودمان دربارۀ ارتباطات -و نیز دربارۀ خودمان- دروغ میگوییم».
🔴 مشکل، در اصل، خود ما هستیم. ذهن ما نمیتواند خیلی ساده، دانش مفید را از میان انبوه دادههای خام استخراج کند، اما این وظیفهای است که حالا شبانهروز باید انجام بدهد.
🔴 به باور کار، مسئلۀ اصلی این است که مخترعان این فناوریها فرض را بر این میگذارند که فناوریهای جدیدِ ارتباطی رسانههایی بیطرف هستند که اطلاعات را با هزینۀ کم در اختیار همه قرار میدهند. و آدمها هم وقتی اطلاعات و ارتباطات بیشتری داشته باشند، آگاهتر، منطقیتر و مداراگرتر میشوند. اما شواهد تاریخی بسیاری غلط بودن این فرض را نشان میدهد. توانایی ما برای پردازش و جذب اطلاعات محدود است و وقتی غرق در دادهها و پیوندهای جدید میشویم، بهجای اینکه آدمهای بهتری شویم، اوضاعمان بدتر میشود.
🔴 شگفتآور این است که سیاستگذاری در عرصۀ فناوریهای ارتباطی چقدر دانش ما دربارۀ انسانها را نادیده گرفته است. کار مینویسد «یکی از عجایب اوایل قرن بیستویک این است که بخش عمدۀ قدرت حاکمیت بر روابط اجتماعی به دست مردان جوانی افتاد که بیشتر به اعداد علاقه داشتند تا مردم».
🔴 عددها مدام باید بیشتر و بیشتر شوند، و سرعت تولید و دستبهدست شدن دادهها همواره در حال افزایش است. در چنین شرایطی، ذهن ما فرصت تأمل و بازبینی ندارد، بنابراین صرفاً بر اساس قواعد چیزی عمل میکند که دانیل کانمن آن را «تفکر سریع» مینامید: استفاده از میانبرها، تکیه بر عقل سلیم و اعتماد به خروجیهای تکراری. بنابراین هر چیزی که بیشتر تکرار میشود، به حقیقتی مسلمتر تبدیل میشود. و به این ترتیب، عرصۀ عمومی در گرداب محتواهای وایرال، کلیشههای تکراری و خطاهای شناختی سقوط میکند.
🔴نیکولاس کار میگوید اینترنت چنان سفرۀ رنگین و بیپایانی از انواع نوآوریها و پاداشهای سطحی و زودگذر در برابر بشر گسترده است که واقعیت نمیتواند با آن رقابت کند.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «انگار هرچه بیشتر ارتباط برقرار میکنیم، اوضاع بدتر میشود» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ فیلیپ بال است و قاسم مؤمنی آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
Photo unavailableShow in Telegram
🔴 مخاطبان گرامی
🔹 بابت تأخیری که در ارسال سفارشها پیش آمد مجدداً پوزش میخواهیم و از بردباری شما متشکریم.
🔸 تمام سفارشهای دو هفتۀ گذشته ارسال شده و بهزودی به دستتان خواهد رسید.
🔹 همچنین پشتیبانی تلفنی کماکان مقدور نیست؛ لطفاً همچنان تمام پیگیریها را از طریق صفحات مجازی انجام دهید.
@tarjomaanweb
🔷 رؤیاها را دور بریزید تا دستیافتنی شوند
🔸 آیا خیالبافی ما را به آرزوهایمان نزدیکتر میکند، یا فقط در مسیر موفقیت عقب نگهمان میدارد؟ در مواجهه با دردسرهای بزرگ یا وظایف طاقتفرسای روزانه، آدمها اغلب مشغول این خیالپردازی میشوند که اگر آن کار را با موفقیت انجام دهند چه احساسی خواهند داشت. این خیالپردازیها در لحظه احساس خوشایندی دارند و آرامشبخشاند؛ به اندازهای که دست به عمل نمیزنیم.
🔸 اما غافلگیر میشویم اگر بدانیم که رؤیابافی از میزان انرژیمان میکاهد و ما را در آرامشی خوشایند رها میکند. اولین بار، فیلسوف قرن هجدهم، دیوید هیوم، ادعا کرد که احساساتِ خیالآمیز میتوانند به اندازهٔ احساسات واقعی به هیجانمان بیاورند.
🔸 در قرن بیستم، روانشناسان دانشگاهی این نظریه را مطرح کردند که خیالپردازی و کنش عملی همترازند. بعضی از پژوهشها هم نظر دیوید هیوم را تأیید میکرد: شبیهسازیِ فعالیتهای جسمانی در ذهن میتواند تنفس و ضربان قلب را تغییر دهد، درست مثل اینکه آن فعالیتها واقعاً انجام شده باشند.
🔸 من این ایده را «اکتساب ذهنی» مینامم. در نتیجهٔ رؤیابافی، ذهنمان به ما اعلام میکند که لازم نیست ورزش کنیم و درست غذا بخوریم تا وزنمان کم شود. لازم نیست برای یافتن شغل از خانه خارج شویم و در مصاحبههای متعدد شرکت کنیم. ذهنمان بهسرعت به مرحلهٔ پایانی موفقیت پرتاب میشود.
🔸 ما در آرامشِ حاصل از رسیدن به هدف غرق میشویم، حتی اگر در واقعیت هیچ کاری انجام نداده باشیم. ندانسته و به شکلی غریب، آمادگیمان برای عملکردن را از دست میدهیم، یگانه چیزی که در واقعیت میتواند ما را به موفقیت برساند.
🔸 آنچه رؤیاپردازی را برای پیشرَوی در زندگی زیانبارتر میسازد این است که شیوۀ جستوجوی ما برای اطلاعات را تحریف میکند. و منطقی به نظر میرسد که بخواهیم تا جای ممکن در همان حال بمانیم، چون خیالپردازی حالتی خوشایند و ملایم ایجاد میکند.
🔸 ما توجهمان را بیشتر به اطلاعاتی معطوف میکنیم که خیالپردازی را طولانیتر میکنند. اگر بخواهیم ازطریق رؤیاهایمان تجربۀ مجازی سیاحتی اکتشافی در آفریقا را کسب کنیم، بهدنبال مقالههایی در روزنامهها میگردیم که شور و شعفِ یک سفر اکتشافی را شرح میدهند تا اینکه سراغ مقالههایی برویم که نشان میدهند سفرهای اکتشافی تا چه اندازه پرخرج، خطرناک و نامطلوباند.
🔸 کمکم ساکن جهانی رؤیایی میشویم که خودمان ساختهایم، جهانی با اطلاعات معتبر اما جهتدار. جزئیات و پیچیدگیهای زندگی واقعی از دست میرود و تصمیمگیریهای واقعیمان آسیب میبیند. خیالپردازی مثبت ما را گرفتار خود میسازد.
🔸 پس افرادی که دربارهٔ آینده خیالپردازی مثبت میکنند -یعنی احتمالاً همهٔ ما- خودشان را گرفتار وضعیتی بغرنج میکنند. در این حالت، ذهن فریب میخورد، شناخت محدود میشود و انگیزه از بین میرود. ما در وضعیتی باقی میمانیم که بهظاهر خوشایند است، اما درنهایت به ناامیدی و احساس درجازدن میرسد.
🔸 کافی نیست که بنشینیم و خیالبافی کنیم؛ باید دست به عمل بزنیم. رؤیاهای ما شاید تحققپذیر باشند، ولی این رؤیاها مسائلی در پی دارند که گذر از آنها به تعهد و اقدام عملی نیاز دارد. یک خبر خوب: این امکان هست که بهتر بتوانیم آرزوهایی را که ارزش تلاش دارند از میان بقیهٔ آرزوها انتخاب کنیم.
🔺 آنچه خواندید برگرفته از کتاب «مثبت فکر نکنید»، نوشتۀ گابریله اوتینگن، و با ترجمۀ حسین رحمانی است.
🔺 این کتاب را میتوانید از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنید.
🔺 همچنین برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن با تخفیف میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/dh7876
🔸 مثبت فکر نکنید: بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش
✍🏻 نوشتۀ گابریله اوتینگن
✍🏻 ترجمۀ حسین رحمانی
📚 ۲۲۴ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۲۳۲۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔸 گاهی هنگام رانندگی با خود میگوییم اگر با احتیاط برانم و به دیگران راه بدهم، نکند فکر کنند زرنگ و باعرضه نیستم؛ یا گاهی فکر میکنیم اگر به فلان سرمایهگذاریِ پرخطر و نقشۀ بلندپروازانه امید ببندم، نکند دیگران بگویند سفیه و خوشخیالم.
🔹 چنین تصوراتی رفتار ما را در زندگی شکل میدهند. ما طوری تربیت میشویم که از فریبخوردن یا احمق و بیعرضه پنداشتهشدن پرهیز کنیم و حتی از آن هراس داشته باشیم، مثلاً نگاه کنید به خیل کثیر حکایتهایی که حول این پدیده شکل گرفتهاند: ماجرای اسب تروا؛ چوپان دروغگو؛ لباس جدید پادشاه؛ هانسل و گرتل.
🔸 اما این کتاب دربارۀ فریبنخوردن و راهورسم زرنگبودن نیست، بلکه دربارۀ سازوکار روانشناختیای است که مفاهیم فریبکار و فریبخورده را معنا میبخشد. در این کتاب با نگاهی نقادانه به بررسی عوامل فرهنگیای پرداخته میشود که برچسبهای فریبکار و فریبخورده را میسازند. در این بررسی نشان خواهیم داد که چگونه کلیشههای فرهنگی در نسبت با ساختار روانی ما شکل میگیرند و شخصیت ما و تصمیمهایمان را تحت تأثیر قرار میدهند. بدینترتیب، درمییابیم که چه وقت باید این حرفها را جدی بگیریم و چه وقت به آنها اهمیت ندهیم.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «جامعۀ فریبکار» و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/en9902
🔸 جامعۀ فریبکار
✍🏻 نوشتۀ تس ویلکینسون-رایان
✍🏻 ترجمۀ نسیم حسینی
📚 ۳۲۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۴۶۵۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔸 اغلب کودکان و نوجوانان در جهان پر از شتاب و تغییر امروزی گرفتار آشفتگی ذهنی و اضطراباند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که تأکید جوامع امروزی بر خودمحوری، منفعت شخصی و زیبایی ظاهری و بدنی موجب شده تا آمار معضلات ذهنی مرتبط با اضطراب و نارضایتی از خود اکنون در بالاترین حد خود در ۸۰ سال اخیر قرار گیرد.
🔹 غلبه بر این اضطراب، به نظر ویلیام استیکس راد و ند جانسون، با پرورش احساس تسلط درونی میسر میشود، احساسی که برآمده از شناخت روشن ما از ارزشها و انگیزشهای درونیمان است و به مدد آن میتوانیم مهار ارادهمان را به دست گیریم و در جهت اهداف و ارزشهای محوری خود عمل کنیم. پرورش این توانایی در کودکان نه با نظارت و هدایت همهجانبهٔ والدین ممکن میشود و نه با آزادگذاشتن بی قیدوشرط فرزندان.
🔸 استیکس راد و جانسون در این کتاب با تکیه بر یافتههای علوم اعصاب و تجربههای تربیتی خود ابتدا فرایند پدیدآمدن اضطراب و ارتباط آن با حس تسلط درونی، انگیزش شخصی و فرایند تصمیمگیری را توضیح میدهند و سپس در هر یک از فصلهای کتاب راههای پرورش این حس در کودکان را تشریح میکنند و توصیههایی روشن و عملی برای والدین و معلمان ارائه میدهند.
🔺 برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/yb4922
🔸 تربیت بچۀ مستقل: شیوۀ علمی تربیت فرزندانی که بر زندگی خود تسلط دارند
✍🏻 نوشتۀ ویلیام استیکس راد و ند جانسون
✍🏻 ترجمۀ علیرضا شفیعینسب
📚 ۳۴۴ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۳۹۳۰۰ تومان.
@tarjomaanweb
🎯 با چای داغ سرطان بگیرید، با قهوۀ ولرم درمانش کنید
— چطور ادعاهای بیاساس دربارۀ تغذیه جهان را تسخیر کرد؟
🔴 چندسال است در رسانهها پروژۀ هستیشناختی عجیبی به راه افتاده است که میخواهد با دقت تمام همۀ اشیای بیجان دنیا را بررسی کند تا ببیند کدامیک سرطانزا هستند یا کدامیک سرطانزا نیستند. وقتی به مسائل مربوط به تغذیه میرسیم، این «سرطانشناسی عامیانه» بیداد میکند. دربارۀ هر خوردنی یا آشامیدنیای که فکرش را بکنید، «مقالاتی علمی» وجود دارد که رابطۀ آنها با سرطان را اثبات کرده است. بن گلدکر، روزنامهنگار مشهور علم، میگوید در بطن این پروژه چند باور بیاساس و تکرارشونده وجود دارد که از سوءبرداشتهای اساسی از شواهد علمی ناشی شده است.
🔴 برای شناختن این خطاها اول باید حرفۀ نوپای «کارشناس رسانهای تغذیه» را بشناسیم که بر پایۀ چند خطای ساده در تفسیر متون علمی بنا شده است. این کارشناسان معمولاً حرفشان را اینطوری شروع میکنند: اخیراً یک تحقیق علمی نشان داده است که...
🔴 این دسته از کارشناسان تغذیه را با لحنشان هم میتوانید شناسایی کنید. آنها پرحرارت، قاطع و تا حدودی از بالا به پایین حرف میزنند. بعد به شما توصیه میکنند که طبق جدیدترین تحقیقات، اگر هر روز یک لیون آبانار بنوشید، هیچوقت سرطان نخواهید گرفت. در مواجهه با این ادعاها، در نظر گرفتن چند موضوع ضروری است. اول: آیا اساساً چنین تحقیقی وجود دارد؟ خیلی وقتها پس از کمی جستجو میبینید مقالهای که به آن ارجاع میدهد، اصلاً وجود خارجی ندارد و همۀ آن حرفها صرفاً تبلیغاتی برای یک شرکت آبمیوهفروشی بوده است.
🔴 بسیاری از این کارشناسان بهمعنای دقیق کلمه «دروغگو» نیستند، آنها به تعبیر هری فرانکفورتِ فیلسوف، «چرندگو» هستند، یعنی اصلاً برایشان اهمیتی ندارد که حرفشان درست است یا نادرست.
🔴 گاهی هم ادعاهای آنها واقعاً بر تحقیقی علمی مبتنی است، اما با تفسیری نادرست. به این نمونۀ مشهور توجه کنید: تحقیقی علمی نشان داد که در محیط آزمایشگاهی وقتی به سلولهای استخراجشده از بدن موش، عصارۀ زردچوبه تزریق میشود، رشد آنها متوقف یا کند میشود. کارشناسان رسانهای تغذیه، از نتایج این تحقیقِ محدود، یک نمایش پرشور به راه انداختند که «زردچوبه رشد سلولهای سرطانی را متوقف میکند، پس زردچوبه بخورید!» ولی اگر روی آن سلولها مایع ظرفشویی هم بریزید، رشدشان متوقف میشود. آیا این دلیلی است برای خوردن مایع ظرفشویی؟
🔴 مسئلۀ دیگر چگونگی مواجهه با دادههای علمی منتاقض است. در جهان بیش از ۵۰۰۰ ژورنال دانشگاهی پزشکی وجود دارد که هرساله دهها هزار مقاله منتشر میکنند. نتایج بسیاری از این مقالات با یکدیگر ناهمخوان یا حتی متناقض است. پس هیچوقت نمیشود با تکیه بر یک تحقیق، هر چقدر هم که جدید یا معتبر باشد، توصیههای قاطعانه کرد. معیارهای آستین بردفورد هیل، پدر تحقیقات پزشکی مدرن، در این زمینه کارساز است: نتایج باید قوی باشد، بارها و بارها تکرار شود، به درستی سنجیده شده باشد و با دانستههای علمی دیگر سازگار باشد.
🔴 این نکات به معنی انکار دستاوردهای درخشان علم در حوزۀ تغذیه نیست. بلکه مسئله این است که بتوانیم برخورد درستی با انبوه ادعاهای رسانهای دربارۀ فواید یا مضرات مواد خوراکی داشته باشیم. گلکر میگوید چند توصیه در این زمینه کارساز است: در قدم اول، هیچ ادعایی را نه به صورت کامل رد کنید، نه به صورت کامل بپذیرید؛ راه و روش علم را بیاموزید و صحت ادعاها را تا آنجا که میتوانید بررسی کنید؛ گول اسمهای جدید را نخورید و همیشه از خودتان بپرسید: این توصیهها برای چه کسی سود مالی و تجاری به همراه دارد؟
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «با زردچوبه به جنگ سرطان بروید (اگر میتوانید)» که در سیوپنجمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ بن گُلدِکِر است و آمنه محبوبینیا آن را ترجمه کرده است.
📌 برای خرید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://B2n.ir/xt9189
@tarjomaanweb
🔴 کتاب «در میان ما» منتشر شد.
🔷 وقتی از هلند به آمریکا رفتم، احساس کردم هیجاناتم با دیگران هماهنگ نیست.
🔹 همکارانم مهربان، شاد و معاشرتی بودند. با من خوشرفتار بودند. از بودن در کنارشان خوشحال بودم و نحوۀ برخوردشان را دوست داشتم. ولی اوضاع ساده نبود، چون نمیتوانستم دربرابرشان واکنش درستی داشته باشم.
🔹 نمیتوانستم معاشرتی باشم و از دیگران تعریف یا سپاسگزاری کنم، یا تلاش و نیت خوبشان را تصدیق کنم. به اندازۀ کافی شاد یا قدردان نبودم، حداقل نه به اندازهای که فکر میکردم باید باشم.
🔹 روزی یکی از همکارانم از من خواست فردا ناهار را با هم بخوریم. صادقانه جواب دادم «فردا نمیتوانم». همکار دیگرم این گفتوگو را شنید و پنهانی به من گفت میتوانستی خوشبرخوردتر و دلنشینتر رفتار کنی و بگویی «خیلی دوست دارم ناهار را با تو باشم، میتوانیم برای روزی دیگر هماهنگ کنیم؟ چون من برای فردا برنامۀ دیگری دارم ...».
🔹 به نظر او، رفتار من بیادبانه بود. اما من واقعاً نمیخواستم بیادب باشم؛ در ذهن خودم، صرفاً داشتم اطلاع میدادم.
🔹 تشخیص وضعیت روابطم هم برایم سخت بود: آیا دیگران مرا دوست داشتند؟ آیا با هم دوست بودیم؟
🔹 شبی، چند نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده بودم. غذا خوشمزه بود و گفتوگوهای صمیمانهای داشتیم. بهمان خوش گذشت و به نظرم رسید که این میتواند شروعی برای یک دوستی واقعی باشد، تا اینکه مهمانان بابت شام از من تشکر کردند و رفتند.
🔹 در هم شکستم، چون فکر میکردم نتوانستهام با آنها رابطهای واقعی برقرار کنم. در جایی که من بزرگ شده بودم، قدردانی بابت غذا جایی برای دوستی باقی نمیگذاشت. «بابت شام متشکرم» به من احساس فاصلهگذاری میداد، نه سپاسگزاری.
🔹 آیا اینها صرفاً تفاوت در آداب و رسوم بودند یا اینکه هیجانات من از هیجاناتی که اطرافیان آمریکاییام تجربه میکردند واقعاً متفاوت بود؟
🔺 آنچه خواندید برشی است از کتاب «در میان ما» نوشتۀ باتیا مسکیتا و با ترجمۀ محمدحسن شریفیان. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «در میان ما» و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/ne9354
🔸 در میان ما: فرهنگها چطور هیجانات را میسازند؟
✍🏻 نوشتۀ باتیا مسکیتا
✍🏻 ترجمۀ محمدحسن شریفیان
📚 ۲۸۸ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۹۷۹۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔴 کتاب «در میان ما» منتشر شد.
🔹 هیجانهای ابتدایی انسانها، مانند گریه یا ترس نوزاد، ممکن است طبیعی و جهانشمول به نظر برسند، اما بهسرعت تحت تأثیر فرایند مهمی به نام «اجتماعیشدن هیجانی» قرار میگیرند. این فرایند از سالهای اولیۀ زندگی آغاز میشود، جایی که کودکان ازطریق واکنشهای والدین و مراقبان میآموزند چه زمانی، کجا و چگونه احساسات خود را ابراز کنند. این آموزشها چارچوبی را تعیین میکند که مشخص میکند کدام هیجانها و شیوههای ابراز آنها در جامعه قابلقبول یا ناپسند است.
🔹 تفاوتهای بنیادین در این تربیت هیجانی، مستقیماً به شکلگیری تفاوتهای فرهنگی منجر میشود. در جوامع فردگرا، تربیت بر تشویق کودک برای بیان صریح و آشکار هیجانهایش متمرکز است. در این فرهنگها، ابراز خشم (مثلاً با صدای بلند) یا تقسیم شادی آزادانه، پذیرفته و حتی تشویق میشود. هدف نهاییْ پرورش فردیت و اصالت شخصی است و کودک یاد میگیرد بر خود (من) تأکید کند.
🔹 درمقابل، در جوامع جمعگرا، تربیت هیجانی بر کنترل و مدیریت احساسات برای حفظ آرامش و هماهنگی گروهی استوار است. در این فرهنگها، کودکان میآموزند که هیجانهای شدید مانند خشم را فروبنشانند، شادی افراطی را تعدیل کنند و شرم را بهعنوان ابزاری برای تنظیم روابط اجتماعی بپذیرند. تمرکز اصلی بر اولویتدهی به گروه است و کودک در درجۀ اول یاد میگیرد به «ما» فکر کند، نه به «من».
🔹 این تفاوتهای تربیتی در نهایت دو سبک هیجانی و فرهنگی متمایز را به وجود میآورد: سبکی که در آن هیجانها بیانگر فردیت شخص هستند و سبکی که در آن هیجانها ابزاری برای تنظیم روابط جمعیاند. نتیجه این است که حتی تجربیات هیجانی مشترک مانند شادی یا خشم، در فرهنگهای مختلف معانی و کارکردهای اجتماعی کاملاً متفاوتی پیدا میکنند. رفتارهای هیجانی افراد (مانند اعتراض آشکار یا سکوت) را نباید صرفاً نشانهای از شخصیت فردی، بلکه محصول مستقیم نظامهای تربیتی و ارزشهای فرهنگی حاکم بر جامعه آنها دانست.
🔺 آنچه خواندید برشی بود از این کتاب. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب «در میان ما» و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/ne9354
🔸 در میان ما: فرهنگها چطور هیجانات را میسازند؟
✍🏻 نوشتۀ باتیا مسکیتا
✍🏻 ترجمۀ محمدحسن شریفیان
📚 ۲۸۸ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۹۷۹۰۰ تومان
@tarjomaanweb
🔷 «اتصال شما ایمن نیست. مهاجمان در حال تلاش برای سرقت اطلاعات شما هستند».
🔸 این هشداری است که ناگهان روی صفحۀ نمایش لپتاپ ظاهر میشود، درست زمانی که دارید با سرعت روی پروژهای کار میکنید.
🔸 شما قبلاً بارها از این جنس پیامها دریافت کردهاید و اتفاقی نیفتاده؛ پس نادیدهاش میگیرید. اما این بار مثل هربار نیست.
🔸 در عرض چند ثانیه، چراغهای روی صفحهٔ نمایش شروع به چشمکزدن میکنند و مرورگر شما بسته میشود. پس از این لحظهٔ آشوبناک، دستگاه خود را دوباره راهاندازی میکنید، اما متوجه میشوید درست کار نمیکند. وقتی میخواهید وارد حساب ایمیل خود شوید، رمز عبورتان کار نمیکند. به حساب بانکی خود نیز دسترسی ندارید.
🔸 قلبتان دارد از جا درمیآید. چنان عرق کرده اید که لباستان خیس شده است. با بانک تماس میگیرید و وحشتزده متوجه میشوید حساب بانکیتان خالی شده.
🔸 با این اوصاف، چقدر احتمال دارد که در آینده هشدارهای امنیتی اینترنتی را دوباره نادیده بگیرید؟ احتمالش بسیار کم است. شما سخت آسیب دیدهاید و ازاینپس امنیت اینترنتی را بسیار جدیتر میگیرید.
🔸 چند ساعت بعد، همسرتان تماس میگیرد و میگوید او اکانت شما را هک کرده است تا به شما درس عبرتی بدهد. اتفاقی که برای شما افتاد نوعی «شبیهسازی» بود.
🔸 شبیهسازی به شما امکان میدهد فاجعه را تجربه کنید و حس ترس را بچشید، بدون اینکه در واقعیت آسیب ببینید. گاهی لازم است شرایطی را که در مخیلهمان هم نمیگنجد شبیهسازی کنیم تا بتوانیم خودمان را «دوباره ببینیم».
🔺 آنچه خواندید برشی بود از کتاب «دوباره نگاه کن»، نوشتۀ تالی شاروت و کَس آر. سانستاین و با ترجمۀ بهناز دهکردی. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/wj2112
🔸 دوباره نگاه کن: قدرت توجه به چیزهایی که همیشه پیش چشممان بودهاند
✍🏻 نوشتۀ تالی شاروت و کَس آر. سانستاین
✍🏻 ترجمۀ بهناز دهکردی
📚 ۲۳۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۵۱۱۰۰ تومان
@tarjomaanweb
