uz
Feedback
Life art

Life art

Kanalga Telegram’da o‘tish

❤مجله هنری لایف آرت❤ ✔عکاسی ✔شعر و متن ادبی

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
17 116
Obunachilar
-524 soatlar
-317 kunlar
-14030 kunlar
Postlar arxiv
بیشتر ما آدمهای دقیقه نودیم! قدر خوبیِ کسی که عاشقمان بود را وقتی میفهمیم که چمدان به دست میرود. دقیقه نود یاد کارهایی که می‌توانستیم بکنیم و نکردیم می‌افتیم. دقیقه نود یاد حرف‌ها و کارهایی می‌افتیم که حالا بخاطر گفتن و انجام دادنشان پشیمان هستیم. امّا زندگی بازی فوتبال نیست که در وقت‌های اضافی از روی شانس گل بکاریم. زندگی در همین لحظه دوست داشتن است. بخشیدن و دل کندن و مرهمِ روی زخم بودن را به لحظه بعد نگذاریم. دل خوش نکنیم به دقیقه نود، دل خوش نکنیم به وقت‌های اضافه! دلِ شکسته، عشقِ دیده نشده یک عمر هم کم است که مثل روز اولش شود. #صفا_سلدوزی @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
جای تو خالی‌ست! در تنهایی‌هایی که مرا تا عمیق‌ترین دره‌های بی‌قراری می‌کشانند. @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
ميدانی جانم! صبح ها همين كه صدایِ سوت کشیدن کتری روی اجاق را بشنوی، بوی نان سنگک تازه‌ی صبح زود پدر به مشامت برسد، و صدای صبحانه حاضر کردن مادر از آشپزخانه بیاید... يا وقتی عطر قرمه سبزی هايی ظهر جمعه‌اش توی خانه می‌پيچد و هوش از سَرت ميبرد، همين كه چشمت ببينتشان‌و گوشَت نفس هايشان را بشنود، همین که آغوشِ گرمشان را لمس كنی‌و بگویی "چقدر دوستشان داری" يعنی "صبحت بخير" شده است... جمعه و شنبه‌اش فرقی نمی‌کند، صبح های بودنشان همیشه بخیر می‌شود ... #منیره_بشیری @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
00:15
Video unavailableShow in Telegram
برش دار ببینم چیه پشت این نقاب! که‌ تنگ نمیشه اون دلِ تو بس که یه دندس :) @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
IMG_7377.mp48.52 KB
سالها پیش با پدرم راجع به پسری که باهاش دوست شده بودم حرف زدم! ازم پرسید: دوستت داره؟ گفتم نمیدونم! گفت باهات راجع به آینده حرف میزنه؟ برات لباس شیکهاشو میپوشه؟ دلش میخواد تورو به همه نشون بده؟ اینا چنتا از معیارهای مردیه که دوستت داره! الکی خودمونو درگیر آدم اشتباه نکنیم. @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
ساعتی بعدِ رفتن‌ات به کوچه می‌روم در شهر پرسه می‌زنم به عاشقانِ بازو به بازو تکیه داده می‌نگرم به خانه بازمی‌گردم برای کبوترها دانه می‌ریزم پرده‌ها را می‌کشم خودم را در خودم جمع می‌کنم به دلم چنگ می‌اندازم و تو را می‌یابم که در سلول‌های تن‌ بی‌قرار من آرام لمیده‌ای #شیما_سبحانی @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
جان دلم اعتبارت پیش دلم تنها به حضورت نیست تو در جانم رخنه کرده ای و من از فاصله هراسی ندارم @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
امان از آدم‌ها که نمی‌شود شناختشان، که با ابهاماتشان گیج و خسته‌ات می‌کنند و به هم‌ا‌ت می‌‌ریزند. امان از آدم‌ها که سرِ ناسازگاری دارند با ثبات و سکون و به چشم به هم‌زدنی تغییر می‌کنند. امان از آدم‌ها که تا یاد می‌گیری به ساز دلشان برقصی، ساز جدید کوک می‌کنند و تو را به ادامه‌ی دوست‌داشتنشان مشکوک... آخ... امان از آدم‌ها... امان از آن‌ها که با رفتارشان کاری با تو می‌کنند که ترجیح می‌دهی دوست داشتنت را خاک کنی، احساست را بالا بیاوری و دیگر اسمی از آن‌ها نیاوری. درست گفته‌اند: بعضی‌ها از دور خواستنی‌ترند! #نرگس_صرافیان_طوفان @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
باید قبول کنیم بعضی آدمها را کمتر دیده ایم، مثل مداد رنگی قهوه‌ای گم شده میانِ آنهمه رنگ، مثل خودکارِ مشکی، مثل همانهایی که بیشتر از بقیه کنارمان بودند و ما هیچ ندیدیمشان... همان هایی که به قولِ معروف دستشان نمک ندارد. #مهسا_فخری @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
فروغ یه‌جا توی نامه‌هاش به گلستان میگه: «قربانِ بودنت بروم..» @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
هیچ ایرادی ندارد اگر گاهی کم بیاوریم، گاهی گیج شویم و پاهامان توان رفتن نداشته باشند و اگر زمانی غم در آغوش‌مان گرفت، خوب نگاهش کنیم و به حال خودش بگذاریم. بادی اگر به آتش وجودمان زد، هیچ ایرادی ندارد اگر بگذاریم خرمن‌هامان را بسوزاند، حتمن شعله‌اش جهانی را گرم خواهد کرد. و اگر به کوچه‌های بن‌بست رسیدیم، چشم‌هامان را ببندیم و بچرخیم، باد ما را با خود خواهد برد به خیابان‌های باز. به جایی که خانه‌هایش آباد است. هیچ ایرادی ندارد اگر گاهی غصه را به حال خودش بگذاریم. غصه هم راه خودش را پیدا خواهد کرد و دور خواهد شد. فقط کافی‌ست تماشاگر خوبی باشیم. #شیما_سبحانی @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
حیف،با این‌که دوستت دارم سهم دستانم از تو پرهیز است قسمت‌ام نیستی و این یعنی زندگی،واقعا غم‌انگیز است @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
تو را دوست دارم. قبل از هر رویدادی! مثلا انقلاب سال ۵۷. شاید قبل‌تر از اینکه مجلسی به توپ بسته شود! یا شاید بهانه‌ای برای شروع جنگ جهانی... قبل‌تر از تصمیم نادر برای فتح هندوستان. قبل از حمله مغول. یا هر انفجاری که حاصلش جهانمان باشد. بگذار ساده‌تر بگویم. تو خودِ دوست داشتنی... #مهران_رمضانیان @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
و بعد از اين همه هنوز بر اين گمانی كه ناشناسی و پنهان؟ از بوی لباسهايم می‌فهمند محبوب منی، از عطر تنم ‌می‌فهمند بامن بوده‌ای، از دستِ خواب رفته‌ام، می‌فهمند كه تو برآن خواب رفته‌ای. از امروز ديگر نمی‌توانم پنهانت كنم از دستخطم، می‌فهمند برای تو می‌نويسم.. #نزار_قبانی @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
همه چیز تکراری بود آینه، سقف، پرده، دیوارها... از پنجره، پرنده‌هایی را می‌دید که حوصله‌ی هیچ چیز و هیچ‌کس را نداشتند و درختانی که دلشان گرفته‌بود و بغل می‌خواستند... برای خودش چای ریخت، به بخار روی لیوان خیره‌ماند و ردی از خوشحالی در وجود خودش حس کرد، فرمانده برخلاف چیزی که به نظر می‌رسید به دختر، دروغ نگفته‌بود، او به کشورش خیانت کرده‌بود تا به دختر وفادار باشد، چای‌اش را سر کشید، توی فکر رفت، لبخندی عمیق زد و با خودش گفت:《چه خوب!》 تمام دلخوشیِ این‌روزهاش را لابلای صفحات کتاب‌ها می‌یافت. خوشحال بود که لابلای کتاب‌ها لااقل می‌توان جهان تازه‌ای یافت، که لابلای کتاب‌ها لااقل می‌توان عشق را پیدا کرد، که لابلای کتاب‌ها لااقل می‌توان خوشبخت بود. #نرگس_صرافیان_طوفان @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
ساعت دروغ می‌گوید - زمان دور یک دایره نمی‌چرخد! زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود و هیچ‌گاه، هیچ‌گاه، هیچ‌گاه باز نمی‌گردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است! ساعتِ خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو نشان میدهد که دانه‌ای که افتاد دیگر باز نمی‌گردد. و به‌یادمان می‌آورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمی‌گردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بی‌انتها تاثيری ندارد. تفسيرش بماند برای اهلش. همين! فریبی که ما را خرسند می‌کند بیش از صد حقیقت برای ما ارزش دارد. تمشک تیغ‌دار #آنتوان_چخوف @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
فقط زخم‌ها نیستند که ماندگارند ... گاهی کسی چنان بر احساست دست می‌کشد که جایش تا ابد در قلبت میماند ... #علی_قاضی_نظام @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
اصلا دلم نمي خواهداز تلخي هاي رفتنت بنويسم، شيريني همان حضور كوتاهت را بيشتر دوست دارم،همانقدر دلچسب ،همان قدر مهربان،همان قدرخواستني كه بودي. هنوز دوستت دارم،همان طور خودخواهانه،همانقدردست وپاچلفتي وهمانقدر مخفيانه، هنوز با شنيدن اسمت دست و پايم را گم ميكنم و هول مي شوم و نفسم تنگ مي شود... منتظرم روزي در خيابان ببينمت،پشت يك چراغ قرمز طولاني،يك دل سير نگاهت كنم،دلم براي آن كس كه بودي تنگ شده،شيرين،مهربان،رها، سالهاست كه تورا نديده ام و چهره آن روزهايت را از خاطر برده ام،اما گاهي توي خوابهايم سَرَكي مي كشي،با همان لباس ها با همان مدل راه رفتن كه مخصوص خودت بود و باز ويرانم مي كني و من مي مانم يك كوه از خاطرات شيرين با تو بودن كه ديگر دارند مي پوسند و به خاك تبديل مي شوند #مادام_اسپرسو @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
مسافر دلبر ترین ماه سال که باشی همقدم شکوفه ها می شوی و شانه به شانه ی باران! هم احساس گلبرگ ها می شوی و دلباخته ی آسمان! باور نمی کنی،ببین چه کرده محبوبه ی ماه ها با من؛ شکوفه و گل عطر دلبرانه و نسیم اشک ریزان شوق و باران تو و عشق ... اصلا اجتماع مترادفات زیباست این اردیبهشت اعجوبه ی بهار!!! #سپیده_پرکسب_کار @life_ch
Hammasini ko'rsatish...
چشمانش بیشتر از لبانش لبخند داشت لبخند بر روی لب می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد ولی چشم‌ها نه وقتی چشم‌ها لبخند می‌زنند یعنی "عاشق" شده‌اند چشم‌ها همیشه پر رمز و راز اَند در عمق چشمان هر کس که بنگری روزهایی را می‌بینی لحظاتی ، مکان‌هایی و اشخاصی... چشم‌ها پنجره ی درون هر کس به دنیای بیرون او هستند. #مبینا_جعفری @life_ch
Hammasini ko'rsatish...