روانــشـناســـے زنـــدگـــــے🌙
Kanalga Telegram’da o‘tish
﷽ 🕊 تخصصی ترین کانال روانشناسی♥ طرح های تبلیغاتی ارزان↓ @nafis_tr66 . . استفاده ازپستها مجاز است> مهم احساس خوبیست که برجا میماند ♥ . . . . . اینستاگرام ادمین↓ https://instagram.com/_u/nafistr66 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
Ko'proq ko'rsatish2025 yil raqamlarda

61 094
Obunachilar
-11624 soatlar
-1 4897 kunlar
-3 66130 kunlar
Postlar arxiv
00:22
Video unavailableShow in Telegram
✔️ «آدمهای سمی انرژی تو را میگیرند، قبل از اینکه بفهمی خستهات میکنند.»
✔️ «مرز داشتن، بزرگترین لطفی است که به خودت میکنی.»
✔️ «نه گفتن به فرد اشتباه، یعنی بله گفتن به زندگی بهتر.»
✔️ «وقتی ارزش خودت را میدانی، کسی نمیتواند تحقیرت کند.»
✔️ «سلامت روان از هر رابطهای مهمتر است.»
❤️| t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
video5954214665.mp41.44 MB
❤ 3👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
💰 وام آسان و فوری 💎
🔴تعداد محدود ¹'¹⁰
✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان
✅ سود 2 درصد
✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت
✅ بازپرداخت تا 60 ماه
📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر:
✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155
01:03
Video unavailableShow in Telegram
#چی_بپوشم
پنج استایل با آیتمهای ترند پاییزی
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
AQMGeth5bZsbWtPd0UEI32VYt6D3kT7Mwr_0qg8icbdkbTeLLbzA3cxgs9tQBGE.mp41.46 MB
❤ 2
02:15
Video unavailableShow in Telegram
#جنجالی ترین صحبت های این کارشناس تغذیه بابت چاقی و اضافه وزن
حرف هایی که تاحالا هیچکس بهت نگفته بود😱
لینک سایت اصلی سفارش این معجون لاغری با تخفیف ویژه 👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/HwlDa
https://landing.saamim.com/HwlDa
جلبککم کنفرانس.mp45.86 MB
00:47
Video unavailableShow in Telegram
آنچه ما بهعنوان تنبلی میبینیم
در بسیاری از موارد یک برچسب سادهسازیشدهاس 😶
❤️| t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
video5954214665.mp41.82 MB
❤ 2
Photo unavailableShow in Telegram
عکس وفیلم عروسی بازیگر معروف😍👇
فیلم کامل لو رفته عروسی لختی 《آرامجعفری》
https://t.me/+APvolZc7hX83ZmNk
https://t.me/+APvolZc7hX83ZmNk
🔺مشاهده عکس و فیلم های رقصشون🔺
01:09
Video unavailableShow in Telegram
اگه کارات دقیقه ۹۰خراب میشه
اگه کارات شده وظیفههه
اگه خیانت دیدی چکار کنی ؟
اگه محبت نمی بینی و دستت نمک نداره
اگرررر با مرد خودشیفته هستی
اگر بد دهنی میکنه
اگر برای پول دادن منت میزاره
🧿اینجا اونقدر مطالب بدرد بخور یادمیگیری...👇👇👇👇
@ghanon_reaidan کانالم
@Admiin_moj آیدی من
راستی به مناسبت ماه رجب
پست اخر مراقبه زیبایی رایگان شد برو ببین😍
11.97 MB
#سرگذشت
#برشی_از_یک_زندگی
#صنم
#قسمت_پنجاهوهفتم
تو حیاط بودم که یه مرد پرصدا به در زد و هی اسممو صدا میزدجل الخالق این چی میگه ؟ اخم درهم کشیدمُ گفتم چی میگی شما.
- من نمیشناسی ؟ قائدم زیر لب زمزمه کردم
- قائد!چشمام سرخ شدن و ناخودآگاه قطره اشکی ازشون چکید قائد از من بدتر بود به زور جلوی خودش گرفته بود که اشک هاش نریزن!با صدایی که بم شده بود بخاطر بغضش گفت تعارفم نمیکنی بیام داخل؟به خودم آمدم و با خنده گفتم:بیا تو قائد کوچولو هر چند الان دیگه مردی شدی برای خودت استکان چایُ برداشت و با متانت کمی مزه مزه اش کرد،حالا فرصت داشتم قشنگ نگاهش کنم، از زمین تا آسمون با اون قائدکوچولوی چند سال پیش فرق کرده بود و حسابی زیبا و رشید شده بود وقتی هفت هشت سالم بود ازش نگهداری کردم چه روز های خوبی بود پس الان حدود بیست و هفت سالش بود!چایشُ که نوشید بهم گفت خیلی دنبالت گشتم
تا تونستم آدرسی از خونت گیر بیارم،هیچکسُ اینجا نمیشناختم تا پیشش برم دیگه مزاحم شما شدم شرمنده لبخندی زدمُ گفتم این حرفها چیه منزل خودته، خوب برای چی به شهر اومدی؟
- آمدم بمونم و کاری دست و پا کنم ولی فکر نکنم کار خوبی گیرم بیاد.
- خوب مگه روستا چیش بود میموندی همونجا!قائد آهی کشیدُ گفت بمونم که چی نه ننهای نه بابایی عمو هم میخاست دخترِ ترشیده اش ام کلثومُ ببنده به ریشم برای همین دل کَندم از روستا.با تعجب گفتم: یعنی خان عمو توقع داشت
دخترِ چهل و پنج ساله اشُ که مرض قند داشتُ بگیری؟قائد سرشُ به معنای آره تکون داد.متاثر نشستم و گفتم نگران نباش به واسطه ی طبابتم چند نفریُ میشناسم ازشون میخوام کار خوبی برات مهیا کنندقائد با چشمانِ میشی رنگش که مژه های بلند و برگشته ای داشت مستقیم به چشمانم نگاه کرد و گفت ممنون من تا یکی دو روز دیگه خونهای اجاره میکنم و میرم خیلی مزاحمتون نمیشم.معذب از نگاهِ خیره اش گفتم منزل خودته انشاالله کار خوبی گیرت بیاد.قائد بعد از صرف نهار بیرون رفت تا به قول خودش دنبال کار و مکانی بگرده،خیلی خوشحال بودم بعد از سالها دیدمش چقدر زمان زود گذشت انگار همین دیروز بود که با شیر گاو و گوسفند سیرش میکردمُ لالایی براش میخوندم بخاطر قائد غرورمُ زیر پا گذاشتم و به چند جا سپردم که براش کاری جور کنند،بالاخره یکی از همون افرادی که بهش رو انداخته بودم داخلِ یه کارخونه برای قائد یه شغلِ خوب و راحت پیدا کرد
و قائد میشد مسئول خطِ دستگاه، قائد خبرُ که شنید رو پا بند نبود و هی تشکر میکرد خیلی حسِ خوبی نداشتم از اینکه یه مرد گنده هی ازم تشکر کنه برای همین به بهانه ای داخل اتاق رفتم، قائد برای خودش یه اتاق تو همون کوچه ما اجاره کرد و از پیشمون رفت.حالا که دوباره دور و برم خلوت شده بود یادِ علی افتادم و آهی سوزناک از دل کشیدم.حدود دو ماه گذشته بود که نزدیکِ عصر قائد به خونه ما اومد و چند نایلون خرید در دستانش بود آذر با دیدنِ قائد پشت چشمی نازک کرد و به داخل اتاقش رفت و من هم به داخل اتاقم راهنماییش کردم،مهری که از دیدنِ قائد خوشحال بود از کنارش تکون نمیخورد،قائد دست در نایلونِ مشکی رنگی کرد و یه عروسکِ خوشگل ازش بیرون آورد و به مهری داد،مهری که تا حالا چنین عروسکی نداشت با هیجان و شادی گونه ی قائدُ بوسید و گفت
- ممنون عمو برم عروسکمُ نشون دوستام بدم و بگم منم بابایی دارم برام عروسک خریده از حرفِ مهری دلم گرفت و خجالت کشیدم اما قائد برعکس من لبخندبزرگی زد و فرقِ سرِ مهریُ بوسید.مهری پاشد و لی لی کنان بیرون رفت رو به قائد گفتم
- ممنونم، زحمت کشیدی قائد با آرامشِ کلام گفت: این چه حرفیه هر چی دارم از لطف خودته میخواستم برم بیرون چون یه جورایی معذب بودم که قائد گفت میشه خواهش کنم بمونی،من باید یه چیزیُ بهت بگم نشستم و چشم به دهانش گذاشتم که چی میخواد بگه هی من من میکرد و کلامشُ سبک سنگین!آخر لب باز کردُ گفت
- ماه صنم،دوست داشتن جرم نیست،بدم نیست چون طوری تو قلب آدم نفوذ میکنه که نمیدونی کی آمده و کی اینقدر موندگار شده،حس منم نسبت به تو اینجوریه نمیدونم کی عاشقت شدم و کی روز رو به امید وصال تو شب کردم،این قصه ی یه روز دو روز نیست من از وقتی که برای دیدنِ بابات آمدی روستا دلمُ بهت باختم و قباله اش هم زدم به نامت نمیخوام الان جوابم بدی،بشین خوب فکرات بکن فقط ماه بانو به این فکر کن که من دیوانه وار عاشقتم حرف هاش که زد پا شد رفت.اما من مثل مجسمه نشسته بودم، شکه شده بودم خیلی برام سنگین بودن،حرف هاش مرور کردم اونم نه یه بار بلکه هزاران بارانگار از بلندی پرت شده بودم پایین اصلا نمیتونستم ابرازِ علاقه اشُ هضم کنم قائدُ من خودم بزرگش کردم درسته مثل فرزندم نیس اما حسِ خواهر برادری بهش داشتم و دارم نمیدونم از رو چه حسابی این حرف ها رو بهم زد ولی هر چی بود از استرس و ناراحتی سر درد شدم طوری که دلم میخواست سرم بکوبم تو دیوار...
❤️
❤ 11👍 2
⏰ تایم یلداس
🎁 هدیه داریم
🔥 VIP داریم
😎 ولی فقط برای 100 نفر 👇👇
💥 عضو شو قبل از پر شدن ظرفیت
https://t.me/+xQ7dTnVcikQ0MjA0
https://t.me/+xQ7dTnVcikQ0MjA0
00:34
Video unavailableShow in Telegram
کمی تفکر عمیق.
mehdighambari_3483192163061775573_17294499692634_Regrambot.mp43.12 MB
❤ 2
Photo unavailableShow in Telegram
🔥 جشنواره اُپارک شروع شد! 🔥
به مناسبت روز زن و روز مرد،
از ۲۲ آذر تا ۱۵ دی
با خرید بلیت آقایان، بلیت بانوان هدیه میگیری 💝
و با خرید بلیت بانوان، بلیت آقایان هدیه میگیری 🎁
G
⏰ فرصت محدوده!
همین الان بلیتتو بگیر 🚀 👇🏼
خرید و رزرو بلیت
00:20
Video unavailableShow in Telegram
• راهکارهایی برای آرامش ذهن بیقرار :
1- نوشتن افکار و احساسات ناراحت کننده روی کاغذ و سپس پاره کردن آنها.
2- دوری از مسائل و افرادی که انرژیتان را میگیرند و آرامشتان را به هم میزنند.
3- توجه به زمان حال و رها کردن گذشتهای که گذشته، و آیندهای که هنوز نیامده.
4- انجام فعالیتهای مورد علاقهتان، مثل بازی کردن، آشپزی، نقاشی، ورزش، کتاب خواندن.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
49596411_764560302162739_4448943844827661914_n.mp45.13 MB
❤ 2
00:39
Video unavailableShow in Telegram
❌زنگ خطر برای افرادی که از اکستنش ❌
برای مژها یا تتو برای ابروها استفاده میکنندتنها راهکار درمان کم پشتی و رویش مجدد ابرو و مژه شناسنامه دار در ایران 🇮🇷 روشی کاملا تضمینی 😎 بصورت طبیعی و دائمی💯 بدون عوارض💯 لینک زیر تنها راه ارتباطی شما برای دریافت اطلاعات تکمیلی 👇 bam30.com/ads/landings/18c1f-14ec2 bam30.com/ads/landings/18c1f-14ec2 الان فهمیدم به مناسب شب یلدا 64 درصد هم تخفیف میدن 😍🤌
2.94 MB
#سرگذشت
#برشی_از_یک_زندگی
#صنم
#قسمت_پنجاهوششم
علی با ذوق برگشت و گفت- جانِ علی، چی شده؟خجول از حرفی که زدم گفتم تا موافقت ننه بابات نگرفتی حرفی به آذر و احمد نزن و من هنوز جوابی بهت ندادم
پس لطفا فکرهای بیخود پیشِ خودت نکن علی مایوسانه سری تکون داد و از حیاط بیرون رفت.یه حالی داشتم هم خوشحال بودم از اینکه علی پیشم اعتراف کرده دوستم داره و هم ناراحت که این عشق مطمئنا راه به جایی نمیبرد.چند روز بعد علی به مهری گفته بود بهم بگه شب مهمون دارم و آماده باشم و کلی میوه و خوراکی پشت درب گذاشته بود هنوز آذر اینها نیومده بودن و تو دلم میگفتم حتما علی ننه باباش راضی کرده و دارن میان خواستگاریم و آذرم همراهشونه اما تا شب اتاق رو مثل دسته گل کردم و بهترین لباسم رو پوشیدم و منتظر مهمانها شدم مهری هم از شور و شوق من هیجان زده شده بود و بالا پایین میپرید.برای بار هزارم لباسمُ چک کردم
که همون لحظه صدای در آمد مهری فوری رفت تا در باز کنه صدای جمعیتی میومد چند تا مرد مسن و سن و سال دار وارد شدن و بعد علی که لباس زیبایی به تن کرده بود پشت سرشون وارد حیاط شد!
هر چی چشم چرخوندم ننه سکینه و سالار خان ندیدم سکوت کردم تا ببینم ماجرا از چه قراره خوشامد گفتم و دعوتشون کردم به داخلِ اتاق اون شب فهمیدم علی هر کار کرده ننه سکینه و سالار خان راضی نشدن و علی رفته پیشِ ریش سفیدان و کدخدایِ روستاشون و همشونُ برای خواستگاری به اینجا آورده اما من بازم دلم رضا نشد بله بدم چون حقیقتش خیلی میترسیدم از عکس العملِ خانواده اش خودم هیچ اگر بلایی سرِ آذر میاوردن چی؟؟من قبلا از اینکه عاشق باشم یه مادر بودم و حاضر هستم جونمم براشون بدم.حتی یه کم از آینده هم هراس داشتم اگه علی بعد چند صباح ازم دل زده میشد چی ؟ اونوقت چکار میکردم شب تا صبح نتونستم پلک روی هم بزارم و دائم نگاه نگران و التماس گونه ی علی جلوی چشمانم بود و راحتم نمیذاشت.علی یه بار دیگه همه ی بزرگانِ آبادیشونُ برای خواستگاریم به خونه آورد
اما باز بهانه کردم که چراننه باباش نیستن و من از عاقبت کار میترسم پس حاضر نیستم زنش بشم.وقتی همه رفتن علی چند لحظه موند و به نزدیکم آمدُگفت
- من هر کاری برات کردم تا راضی بشی میدونی چقدر التماسشون کردم تاهمراهم بیاین تا ثابت کنم دوستت دارم
و میخوام همه بدونن که من ماه صنم رو دوست دارم اما تو چرا بخاطر من کاری نمیکنی اگه ازم بدت میاد مرد نیستم برم و پشت سرم رو نگاه نکنم بلند فریاد زد: باتوام جوابمُ بده آهسته گفتم من چجوری باهات زیر یه سقف بیام وقتی الان بهم حق نمیدی نگرانِ بچههام و آینده خودم باشم چه تضمینی هست دو صباح دیگه دلتُ نزنم و هوو سرم نیاد، آقا علی هیچ فکر کردی که چقدر ازم کم سن و سالتری، چجوری باهاش میخوای کنار بیای؟علی انگشتُ جلوی روم تکون داد و گفت:به ولای علی دوستت دارم نکن با دلم اینجوری!اگه شصت سالتم بود باز من با جانُ دل میخواستمت اینو بفهم لطفاغمگین گفتم: بزار چند وقتی تنها باشم بزار راه خودمُ پیدا کنم علی غمگین با چشمانی نم دار سری تکون داد و به اتاقِ احمد اینا رفت وبعد از چند دقیقه با کیفی که به دست داشت و بدون اینکه نگاهیِ به منه درمونده بندازه از درب حیاط بیرون رفت و محکم درُ بهم کوبید طوری که از جا بلند شدم.تازه به خودم آمدم،یعنی من علی رو برای همیشه از دست دادم کسی اینهمه وقت منتظرِ گوشه چشمی ازش بودم اینجور که غمگین و دلشکسته رفت مطمئنا دیگه پشت سرشُ هم نگاه نمیکرددو روز گذشت،اونم چه گذشتنی مثل آدم هایی که کشتی هاشون غرق شده بود و از زمین و زمان باخت داده بودن روز هامُ میگذروندم مهری بچهم درک میکرد حالم خوب نیست زیاد دم پرم نمیشدروز سومی بود که از علی خبری نبود، درب حیاط به صدا آمد با خوشحالی بلند شدم برم درب باز کنم،لبخند رو لبانم بود با این فکر که علی نتونسته دوریمُ تحمل کنه و برگشته با لبخند و روی گشاده به طرف درب رفتم که با چرخش کلید سرجام ایستادم احمد با یاالله و اخم های گره کرده طوریکه حتی سلام کردم جوابم نداد
وارد حیاط شد و پشت اون آذر با همون حالتِ اخم وارد شدن و به من محل نذاشتن حتی جواب سلاممو ندادن.
❤ 14😢 3👍 1
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥✳️🍁³⁰
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇seᥫ᭡
🆔 @ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730 ☯ @telesmohajat
00:07
Video unavailableShow in Telegram
در قلب خود💛
باور داشته باشید🌼
که🍃
حادثه ای شگفت انگیز🌼
قرار است اتفاق بیفتد🍃
عاشق زندگیتون باشید🌼
و شاكر نعماتي كه خداوند🍃
به شما اعطاء نموده باشيد🌼
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
490825521_An9CBgv_G80zyaO1UlwcRojBnlRhi_9Oms7k2lmTNC2MtNrJguBnu.mp43.34 MB
❤ 4
00:10
Video unavailableShow in Telegram
❄️🌨حراج مدل های پاییزه⛈❄️
🔆ارزانسرای ترک ‼️سایز ۳۶ تا ۸۰
🔘9 سال سابقه فروش اینترنتی موفق
🔘مورد تایید هنرمند خوب کشورمون
خانم نعیمه نظام دوست✅
🔘ارسال رایگان سراسر ایران
🔘حراج اجناس تابستانه
شروع قیمت از ۱۹۹ت 😱✅
تخفیف و حراج هر روزه تا 40%
برای عضویت لینک ابی بزنید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD73dHacu7Cr5-eywQ
2.32 MB
00:06
Video unavailableShow in Telegram
من و همسالانم جوانی نکرده پیر میشویم. گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد. گفت: سالهایی را که از دستمان رفته چه کسی به ما پس میدهد؟
video5954214665.mp41.88 KB
❤ 2👍 2
01:00
Video unavailableShow in Telegram
🔹 کبد چرب، قاتل خاموش را جدی بگیرید!
❤️ تیزر بالا در مورد کبد چرب، علائم آن و موثرترین محصول کاملاً گیاهی پاکسازی آن را ببینید
❤️ جهت سفارش محصول، عدد 1 را به 3000515 پیامک بزنید
👇 فرطب، سایت خرید محصولات فران👇
😍 farteb.com
👇 نتایج مصرف کنندگان در کانال فرطب👇
😍 @farteb
Kabed Post 599-2 rip.mp43.60 MB
