🙏دعاهای مشکل گشا 🙏

🌿 #کلام_امیر 📜 نهج‌البلاغه: حکمت ۱۹۹ 🔹️امام (عليه‌السلام) در بيان صفت توده‌هاى بى‌بندوبارى که گاه دست به دست هم مى‌دهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مى‌کنند فرمود: آنها کسانى هستند که هر وقت هماهنگ شوند غالب مى‌گردند و هنگامى که پراکنده شوند شناخته نخواهند شد. در تعبير ديگرى گفته شده که امام (عليه‌السلام) فرمود: آنها کسانى هستند که هرگاه متحد شوند زيان مى‌رسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مى‌آورند. کسى سؤال کرد: زيان آن‌ها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آن‌ها به هنگام پراکنده شدن چيست؟ امام (عليه‌السلام) فرمود: پيشه‌وران و اهل کسب (از آنها) به کارهاى خود بازمى‌گردند و مردم از کار آنها بهره‌مند مى‌شوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مى‌رود و بافنده مشغول بافندگى مى‌شود و نانوا به پخت نان مى‌پردازد. ➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌙❄️✨ آذر که می‌رسد… هوای دل آدم یک‌جور دیگری می‌شود؛ انگار نسیمِ سردش، سفره‌ای از آرامش روی قلب پهن می‌کند و چراغ‌های کوچکِ امید، پشت پنجره‌ی ذهن روشن می‌شود. آذر، ماهِ قدم‌زدن در کوچه‌های نیمه‌سرد، ماهِ بوی باران، ماهِ چای‌های کمرنگی که کنار بخاری رنگِ دل می‌گیرند. آذر که شروع می‌شود، دل‌ها آرام‌تر تپیدن را یاد می‌گیرند و آدم‌ها کم‌کم برای زمستانِ سفید و رویاهای تازه آماده می‌شوند. باشد که این آذر، برای تو پر از اتفاق‌های خوب باشد؛ پر از لبخندهای ناگهانی، خبرهای خوش، و آرامشی که مثل برفِ اول فصل بی‌صدا اما عمیق روی دلت بنشیند. ✨❄️💛 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

📿 ذکر روز شنبه یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ (ای پروردگار جهانیان) تکرار این ذکر، تکیه‌گاهی از آرامش در دلت می‌نشاند و یادآوری می‌کند که خداوند صاحب همه‌چیز است و تو تنها نیستی. 📜 دعای روز شنبه با معنی اللّهُمَّ اجْعَلْ صَلاحَ اَوَّلِهِ فَلاحَ آخِرِهِ، وَ كافِیَنِی مَؤُونَتَهُ وَجَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ مُهْلِكاتِهِ وَ آفَاتِهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصیباً مِنْ كَرَمِهِ وَ خَیْراتِهِ، بِرَحْمَتِكَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. معنی: خدایا! آغاز این روزم را درست و پایانش را رستگاری قرار بده. مرا از سختی‌هایش کفایت کن و از خطرها و آفت‌هایش دور بدار. و از مهربانی‌ها و خوبی‌های امروز، سهمی بزرگ نصیبم کن. ای مهربان‌ترین مهربانان. 📖 داستان مذهبی درباره ارتباط با نامحرم و نتیجه تلخ آن 《حریم شکسته》 دختری بود به نام ریحانه. مذهبی، آرام و محترم. همیشه حواسش به نگاه و رفتار خودش بود. در محل کارش، پسری به نام سامان بود؛ شوخ‌طبع و اجتماعی. اولش فقط یک سلام ساده بود… بعد شد یک گفت‌وگوی کوتاه اداری… بعد شد پیام کاری در شبکه اجتماعی… ریحانه هر بار با خودش گفت: «چیزی نیست… سوء نیت نداریم… فقط همکاریم.» یک‌بار که کمی ناراحت بود، سامان برای دلداری نوشت: «اگه خواستی می‌تونی با من حرف بزنی… شاید حالت بهتر بشه.» این جمله، اولین لغزش جدی بود. ریحانه حس حمایت شد، دلش نرم شد… و این، همان خطری بود که نمی‌دید. رابطه آرام‌آرام صمیمی شد… تا اینکه یک روز سامان کم شد، سرد شد، جواب‌ها کوتاه، پیام‌ها دیر. ریحانه فهمید که او همزمان با چند نفر دیگر شوخی و صمیمیت دارد. وقتی اعتراض کرد، سامان گفت: «تو که نامحرم نیستی برای من… من فقط همکارم! تو زیادی جدی گرفتی.» آن روز ریحانه خشکش زد. تمام شب گریه کرد… نه برای سامان، برای اعتمادی که بی‌جهت خرج شد و دلش که بی‌حریم شد و احترامی که از خودش کم کرده بود. بعدها که نزد مشاور مذهبی رفت، او تنها یک جمله گفت: «وقتی مرز با نامحرم برداشته شود، اولین چیزی که آسیب می‌بیند قلب زن است و آخرین چیزی که برمی‌گردد آرامش او.» ریحانه بعدها فهمید که خدا بی‌حکمت دستور نمی‌دهد: نگاهت را کنترل کن… گفت‌وگوی غیرضروری نکن… صمیمیت بی‌جا نداشته باش… این‌ها سخت نیست؛ سپر است… برای دل… برای آبرو… برای آینده. 🌱 درس و دریافت از داستان صمیمیت با نامحرم همیشه آرام شروع می‌شود ولی بار سنگینی بر دل می‌گذارد. حریم‌ها برای محدود کردن نیست؛ برای محافظت کردن است. دل، وقتی در یک ارتباط نادرست می‌افتد، بیشتر از همه خودش آسیب می‌بیند. هر رابطه‌ای که پنهانی، مبهم یا احساسی بشود، پایانش تلخ است. زن باید دلش را گران‌قیمت نگه دارد؛ هر محبتی ارزش خرج شدن ندارد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌅 نیایش صبحگاهی روز شنبه خدایا… صبح شنبه‌ام را با نام تو آغاز می‌کنم؛ با دلی که امید دارد، با چشمی که به رحمتت نگاه می‌کند، و با دستی که به سمت تو بلند شده است. پروردگارا… در این روز قلبم را از هر غم و اضطراب پاک کن، بر دلم آرامش بنشان، قدم‌هایم را استوار کن، و خیر را به مسیرم روانه کن. امروز را برایم پربرکت، پرمحبت و پر از اتفاق‌های خوب قرار بده. آمین 🌿✨ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

با هم وارد ویلا شدیم. صدای آهنگ همه‌جا شنیده می‌شد. تا وارد ساختمان شدیم، خاله هیلدا به استقبالمان آمد و گفت: _سلام، خیلی خوش اومدید. اول از همه با روهام دست داد و احوالپرسی کرد. سپس دستش را به سمت من دراز کرد و گفت: _خوبی روژان جون؟ کم پیدا شدی عزیزم. _ممنونم خاله‌جون، شما خوبید؟ شرمنده، یکم درگیر دانشگاه هستم. _ما هم خوبیم از… هنوز حرفش را کامل نکرده بود که فرزاد با یک لبخند بزرگ روی لب‌هایش به ما نزدیک شد و گفت: _سلام بر بانوی زیبا. _سلام آقا فرزاد. دستش را به سمتم دراز کرد. دلم نمی‌خواست مثل گذشته‌ها به او دست بدهم. روهام که انگار متوجه حالتم شد، دستش را میان ما گذاشت و گفت: _سلام فرزاد جان، مشتاق دیدار. فرزاد نگاهِ بهت‌زده‌اش را از من گرفت و با یک لبخند مصنوعی در جواب روهام گفت: _سلام روهام جان. لطف دارید، خیلی خوشحالم که اومدید. بفرمایید داخل. _با اجازه‌تون. از کنار خاله و فرزاد گذشتیم. روهام آهسته در گوشم گفت: _حال کردی چطوری نجاتت دادم؟ با یادآوری قیافهٔ فرزاد آهسته خندیدم و گفتم: _دیگه عمراً دستش رو سمت من دراز کنه! _نکنه ناراحتی؟ _واااا! مگه دیوونه‌ام ناراحت باشم؟ اتفاقاً اگه این اتفاق بیفته تا آخر عمر مدیونتم. _پس یادت بمونه یه روزی لازم میشه. _چی؟ _اینکه به من مدیونی. _غصه نخور، یادم می‌مونه. از قدیم گفتن: هیچ گربه‌ای محض رضای خدا موش نمی‌گیره! _الان منظورت اینه من گربه‌ام؟ خندیدم و گفتم: _دور از جون گربه! با نزدیک شدن به میز پدر و مادرم، روهام چشمکی به من زد و به بحث خاتمه داد.

با توقّف ماشین مقابل ویلا، از ماشین پیاده شدم. روهام و مادرم را دیدم که منتظر من و پدر ایستاده بودند. به سمتشان رفتم و گفتم: _سلام. مادر با دیدن لباس‌هایم اخمی کرد و گفت: _باز که این مدلی لباس پوشیدی! قصد کردی آبروی خانواده را ببری؟ _اگه فکر می‌کنید باعث بی‌آبروییتونم، می‌تونم برم خونهٔ مامان‌جان. لازم نیست به‌خاطر من خودتون رو ناراحت کنید و... روهام وسط حرفم پرید و گفت: _روژان، ساکت باش لطفاً. _مگه من مقصرم؟! تا دیروز که مایهٔ افتخار خانواده بودم، ولی حالا شدم مایهٔ آبروریزی، اونم فقط به‌خاطر پوششی که انتخاب خودمه! پدرم دست مادر را گرفت و گفت: _بیا بریم عزیزم. چیکارَش داری؟ بذار هرجور دوست داره بگرده. قرار نیست به‌خاطر بقیه اعصاب خودمون رو خورد کنیم. با رفتن پدر و مادرم به داخل، به ماشین روهام تکیه دادم و به آسمان چشم دوختم. دلم گرفته بود از حرف مادرم که مرا باعث آبروریزی خودش می‌دانست. روهام دستم را گرفت و گفت: _بیا بریم آبجی کوچیکه. نگران نباش، مامان هم بالاخره یه‌روزی متوجه می‌شه که تو همه‌جوره مایهٔ افتخار خانواده‌ای. اون موقع اسمت رو عوض می‌کنیم، می‌ذاریم «مفتخر خانم»! با دست مُشتی به بازوی مثل‌سنگش زدم و گفتم: _اسم دختر خودتو بذار مفتخر! _اونم به چشم. ولی باید اول یه قولی بدی بهم. _چه قولی؟ _قول بده اول واسش یه مامان خوشگل، تو دل‌بر و ناز پیدا کنی که دخترم به مامانش بره و مایهٔ افتخارم بشه. اون موقع اسمشو می‌ذارم «مفتخر بابا»! _چشم، امری باشه. خندید و گفت: _عرضی نیست عزیزم.

     👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇       ✴️ شنبه 👈 1 آذر / قوس 1404 1 جمادی الثانی 1447👈 22 نوامبر 2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای امور زیر مناسب است: ✅خواستگاری عقد و عروسی. ✅مسافرت. ✅خرید رفتن. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خرید وسیله سواری. ✅داد و ستد و تجارت. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅امور آموزشی و تعلیمی. ✅و دیدار با سیاسیون خوب است. 🚘مسافرت خوب است. 👶 زایمان مناسب و نوزاد تا پایان عمر روزی دار و شاد و خوشحال باشد. ان شاءالله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️رفتن به مکان نو. ✳️امور ازدواجی. ✳️تعلیم و تعلم. ✳️شروع کار و کسب. ✳️و امور بازرگانی نیک است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. 👩‍❤️‍👨 امشب: (شب یکشنبه)، مباشرت بلامانع است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، برای رگ ها ضرر دارد. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه 2 سوره مبارکه " بقره "است. الم ..ذالک الکتاب لا ریب فیه... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. و چیزی در این موضوعات قیاس شود.شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان انتشارات حسنین قم ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

_الو _سلام _سلام باباجون _کجایی باباجان؟ _من اومدم پیش خانجون _روژان جان، حاضر باش میام دنبالت. باید بریم مهمونی _باباجون شرمنده ولی من به مامان هم گفتم که به اون مهمونی نمیام _یعنی می‌خوای حرف منو زمین بندازی؟ _من غلط بکنم باباجون _دور از جونت. پس آماده شو میام دنبالت _اما... _اما و اگر نداریم روژان خانم. مامانت از وقتی رفتی کلی حرص خورده. باید بابت اینکه خانم منو اذیت کردی تنبیهت کنم _خانمتون بهتون گفت از من چه تقاضایی کرده؟ _نه _باباجون شما هیچ‌وقت منو به خاطر پوششم توبیخ نکردید. همیشه می‌گفتید هر مدل دوست دارم بپوشم و رفتار کنم، ولی شخصیتم رو نابود نکنم. درسته؟ _درسته _ولی مامان خانم به من میگه برای به‌دست آوردن دل پسر مردم، شخصیتم رو له کنم. باباجون من توی خونه شما اضافه‌ام؟ _معلومه که نه دخترم. تو تاج سر منی. روژان جانم، آماده شو میام دنبالت. می‌ریم مهمونی، بعد از اونم می‌شینیم و با هم دوتایی درباره تقاضای مامانت صحبت می‌کنیم _شما جدیداً حجاب من رو دیدید. من الان اگه بیام، با همین حجابی که دارم میام. بعداً بهم نمی‌گید که مایه خجالتتون هستم؟ _این چه حرفیه عزیزم؟ چه اون موقع که حجاب آن‌چنانی نداشتی و چه حالا که حجاب این‌چنینی داری، مایه خجالتم نبودی و نیستی. دل پاکت برای من از هر چیزی مهم‌تره. حالا گل بابا، آماده شو من دارم میام _چشم. منتظرتونم _باشه عزیزم فعلاً بعد از پایان یافتن تماسم، لب حوض نشستم و با سرانگشتانم به آب داخل حوض ضربه می‌زدم و به حرکت آب نگاه می‌کردم. خانجون درحالی‌که زیر لب ذکر می‌گفت از روی تخت پایین آمد و گفت: _روژان جان من امشب نمازم را به تأخیر انداختم. تا تو چاییت را عوض کنی و بخوری، من هم نمازم را بخوانم و بیایم _ای وای! من هم نماز نخوندم. کلاً یادم رفته بود _از بس عاشقی مادرجان با لپ‌های گل‌انداخته سریع به سمت خانه

‌🌷زیارت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در روز جمعه🌷 🟢 اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرضِهِ، اَلسلامُ عَلَيكَ يا عَينَ اللهِ في خَلقِهِ، اَلسلامُ عَلَيكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهتَدي بِهِ الْمُهتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ المُؤمِنينَ، اَلسلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا المُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا الوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسلامُ عَلَيكَ يا عَينَ الحَيوةِ، اَلسلامُ عَلَيكَ صَلَّی اللهُ عَلَيكَ وعلی آلِ بَيتِكَ الطَّيِّبينَ الطاهرين، اَلسلامُ عَلَيكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ من النَّصرِ وظُهُورِ الاَمر، اَلسلامُ عَلَيْكَ يامولايَ، اَنـَا مَولاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخراك، اَتَقَرَّبُ الی اللهِ تَعالی بِكَ وبِآلِ بَيتِكَ، واَنتَظِرُ ظُهُورَك، وظُهُورَ الحَقِّ علی يَدَيك، واَسئَلُ اللهَ اَن يُصَلِّيَ عَلی محمد وآل محمد، واَن يَجعَلَني من المُنتَظِرينَ لَكَ والتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ علی اَعدآئِك، والمُستَشهَدينَ بَينَ يَدَيكَ في جُملَةِ اَولِيآئِك، يا مَولاي يا صاحبَ الزَّمان صَلَواتُ الله عَلَيكَ وعلی آلِ بَيتِك، هذا يَومُ الجُمُعَةِ وهُوَ يَومُك، المُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُك، والفَرَجُ فيهِ لِلمُؤمنينَ علی يَدَيكَ، وقَتلُ الكافِرينَ بِسَيْفِكَ، و اَنَا يا مَولايَ فيه ضَيفُكَ و جارُكَ، وَاَنتَ يا مَولايَ كَريمٌ مِن اَولادِ الكِرامِ، و مَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ و الاِْجارَة، فَاَضِفْني و اَجِرني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيكَ و علی اَهْلِ بَيْتِكَ الطاهرین ➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

📿 ذکر روز جمعه "یا الله" تکرار این ذکر، دل را آرام و راه زندگی را روشن می‌کند. هرچقدر امروز این ذکر را بیشتر بگویی، آرامش بیشتری در قلبت جاری می‌شود. 🤲 دعای روز جمعه (به همراه معنی) اللّهُمَّ اجْعَلْ صَبآئِحَنا صَبآئِحَ الاْبْرارِ، وَ مَسآئِينا مَسآئِى الاْخْيارِ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الاْشْقِياءِ الْأَغْبَارِ معنی: خداوندا، صبح‌های ما را چون صبح نیکان قرار بده و شب‌های ما را همچون شب‌های خوبان. و ما را از گناهکاران بدسرنوشت قرار مده. آمین 🌸 📖 داستان کوتاه درباره صله‌ رحم روزی مردی پیش پیامبر(ص) آمد و با ناراحتی گفت: «یا رسول‌الله! من با اقوامم رفت‌وآمد می‌کنم، اما آن‌ها به من بی‌مهری می‌کنند. من محبت می‌کنم، اما آن‌ها بی‌اعتنایی. گاهی دلم می‌خواهد قهر کنم…» پیامبر لبخندی زدند و فرمودند: «اگر همان‌طور که می‌گویی ادامه دهی و صله‌ رحم کنی، خداوند همواره یار توست؛ در حالی که فرشتگان، پیوسته از تو حمایت می‌کنند. قهر نکن؛ زیرا صله‌ رحم خانه‌ها را آباد و عمرها را زیاد می‌کند.» مرد با چشمانی روشن از امید بلند شد؛ تصمیم گرفت خوبی را ادامه دهد، نه برای مردم… بلکه برای خدا. 🌾 پیام و دریافت معنوی از داستان ✔️ صله‌ رحم یعنی ادامه دادن محبت، حتی اگر پاسخ‌مان کم باشد. ✔️ خیر و برکت، از مهربانی شروع می‌شود نه از انتظار مقابله‌به‌مثل. ✔️ خداوند جبران‌کننده‌ی تمام مهربانی‌هایی‌ست که بی‌پاسخ مانده‌اند. ✔️ هر قدمی که برای دیدار، دلجویی یا محبت به خانواده برمی‌داریم، در آسمان برایمان نوری ذخیره می‌شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌅 نیایش صبحگاهی جمعه ای خدای مهربان… صبح جمعه را با نام تو آغاز می‌کنم؛ با توانی که تو می‌دهی، با آرامشی که تو می‌بخشی، و با امیدی که فقط تو در دل می‌نشانی… پروردگارا، دل مرا از غصه‌های هفته‌ای که گذشت پاک کن، روز مرا روشن‌تر از دیروز قرار بده، و قدم‌هایم را در مسیر خیر و محبت استوار کن. خدایا… امروز جمعه است، روزی که دل‌ها بیشتر به آسمان نگاه می‌کنند. هر که دلی شکسته، مرهمش باش؛ هر که گرفتار است، گشایش بده؛ و هر که آرزویی دارد، مهر قبولی بر آن بزن. آمین 🌿✨ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

✴️ جمعه 👈30 آبان /‌ عقرب 1404 30 جمادی الاول 1447👈21 نوامبر 2025 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅امور ازدواجی. ✅خرید. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅درختکاری. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خون دادن. ✅آغاز معالجات و درمان. ✅مشارکت و امور شراکتی. ✅و انواع دیدارها خوب است. 🚘مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد. 👶زایمان خوب و نوزاد راستگو و درستکار و مقامش بالا رود. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️رفتن به مکان نو. ✳️امور ازدواجی. ✳️تعلیم و تعلم و امور آموزشی. ✳️شروع کار و کسب. ✳️و امور بازرگانی و تجارت نیک است. 🟣نگارش ادعیه و حرز و حکاکی و برای نماز حرز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. مباشرت امشب و فردا شب شنبه: فرزند چنین شبی ممکن است دچار صرع و غش شود 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، ایمنی از بلیات می شود. 💉💉 حجامت. فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،حکمی ندارد. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 1 سوره مبارکه "حمد" است. بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین. و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی وی گردد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن. جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود... ✴️️ وقت استخاره. در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. ❇️️ ذکر روز جمعه.   اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد

🔴 سوره‌ای که خواندنش از مرگ ناگهانی نجات‌تان می‌دهد ⭕️ طبق روایات، در #آخرالزمان مرگ ناگهانی بر اثر سکته، سوانح رانندگی، ترور، انفجار، بمباران، تزریقات ناشناخته و دیگر حوادث بسیار رائج شده، و به قدری این نوع مرگ در بین مردم شایع و عادی می‌شود که در روایتی آمده: به هنگام نزدیکی ظهور مرگ ناگهانی فراوان می‌شود، تا حدی که مردم به هنگام دیدار یکدیگر می‌پرسند: امروز چه کسی در نزد شما به مرگ ناگهانی مرد⁉️ می‌گویند: فلانی‼️ ✅ یک راه در روایات برای دفع مرگ ناگهانی از انسان، خواندن سوره تغابن است؛ 🌕 رسول خدا صلی ﷲ علیه وآله فرمودند: هرکس سوره‌ تغابن را بخواند، خداوند مرگ ناگهانی را از او دور خواهد کرد. قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلتَّغَابُنِ دَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُ مَوْتَ اَلْفُجَاءَةِ. 📗تفسير نور الثقلين، ج ۵، ص ۳۳۸ 📗تفسير البرهان، ج ۵، ص ۳۹۱ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

☘📿از ذکر هایی که بسیار سفارش شده بعد از صلوات وتسبیحات اربعه این ذکر هست برای رفع هم وغم و... وبرطرف کننده ۷۲ درد ومرض          ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ غفلت انسان ...! 🔻مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد. فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن. 🔺️از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است. 🎙#استادرائفی‌پور ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

√ ما یک دل داریم فقط ... و تنها زمانی خدا پُرَش میکند که خالی‌اش کرده باشیم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

به سمت سوپری سر کوچه رفتم و بعد از گرفتن یک پاکت شیر برگشتم. وارد حیاط شدم. روی تخت چوبی گوشه‌ی حیاط نشستم و به آسمان شب زل زدم. با یادآوری کیان و نگاه آخرش دوباره اشک‌هایم جاری شد. خانجون با سینی چای کنارم نشست و گفت: ـ دخترکم، این مرواریدا واسه چی می‌ریزه؟ ـ خانجون خیلی دلم گرفته... دلم می‌خواد مثل بچگی‌هام سرمو بذارم رو پاتون. ـ بیا عزیزم، سرتو بذار گلکم. سرم را روی پای خانم‌جون گذاشتم. در حالی که اشک می‌ریختم گفتم: ـ خانجونم… می‌شه دیگه نرم خونه؟ ـ تو تا ابد می‌تونی اینجا بمونی گلکم. ـ خانجون، بده که من تغییر کردم؟ ـ نه فدات شم، خیلی هم خوبه. مثل ماه شدی دخترکم. ـ پس چرا مامان انقدر اذیت می‌کنه؟ ـ بابا و مامانت دعوات شده؟ ـ خانجون… مامان می‌خواد من خودم رو حقیر و ذلیل پسر مردم کنم. دلش می‌خواد برم واسه یه پسر ناز کنم. من نمی‌تونم! چرا درکم نمی‌کنن؟ چرا تا حالا که با یک پوشش باز می‌گشتم براشون مهم نبود، ولی حالا که ارزش خودمو می‌دونم باعث آبروریزی خانواده شدم؟ خانجون خسته‌ام… دلم گرفته. ـ تو قوی‌تر از این حرفا بودی که به خاطر خواسته‌ی اونا این‌طور اشک بریزی. اونی که تو دلته و غمش از چشمات می‌ریزه چیه؟ ـ چیز خاصی نیست… ـ چیز خاصی نیست و تو دلت این‌قدر پره؟ ـ اوهوم… ― به من نمی‌گی چی شده که این‌همه تغییر کردی؟ با هیجان نشستم و گفتم: ـ می‌دونی خانجون؟ تازه فهمیدم امام زمان (عج) واقعاً وجود داره. تازه فهمیدم اونایی که خیلی ارزشمند هستن، زیبایی‌هاشون رو به نمایش نمی‌ذارن. می‌دونی؟ تازه فهمیدم یک زن چقدر ارزشمنده. ـ خیلی عالیه که باورات انقدر تغییر کرده. کی باعث شده که این باورها تغییر کنه؟ با یادآوری کیان، اشک‌هایم جاری شد. نگاهم را از چشمان خانم‌جون گرفتم و به گل‌های شمعدانی کنار حوض انداختم و گفتم: ـ یه آدم خیلی خوب… کسی که مستقیم نگاهت نمی‌کنه. کسی که به خاطر پوشش بدت سرزنت نمی‌کنه. کسی که می‌گه پوشش ولنگارت به خاطر ذات بدت نیست. ـ پس عاشق شدی! احساس کردم خون زیر گونه‌هایم دوید و از خجالت سرخ شدم. با شرم و حیا گفتم: ـ اِ خانجون… این چه حرفیه؟ ـ یعنی می‌خوای انکار کنی؟ ـ خانجونم، از کجای حرفم برداشت کردید که من عاشق کیان شدم؟ نه… خدا واسه خانواده‌ش حفظش کنه. ـ پس اسمش آقا کیانه! با شنیدن این حرف، چشمانم لبریز از اشک شد. دست‌های خانم‌جون را گرفتم و با عجز گفتم: ـ خانجون… واسش دعا کن. دعا کن خدا حفظش کنه. ـ روژان جان چرا بی‌قرار شدی گلکم؟ ـ خانجون… داره می‌ره سوریه. آرزوش شهادته. ـ پس خیلی مرد و باغیرته. ان‌شاءالله خدا به دل نگرون و عاشقت نگاه کنه و برات حفظش کنه. ـ دعا— با صدای موبایلم ادامه حرفم را نزدم. به صفحه‌ی گوشی نگاه انداختم. اسم پدرم روی صفحه خودنمایی می‌کرد. تماس را وصل کردم…

ساعت‌ها در خیابان قدم زدم. با شنیدن صدای اذان به خودم آمدم. دلم هوای خانم‌جون را کرده بود؛ فقط آغوش او می‌توانست مرا از این همه سردرگمی و درد نجات دهد. دستم را برای اولین تاکسی دراز کردم و به سمت خانه‌ی کودکی‌هایم به راه افتادم. خانه‌ی خانم‌جون در یکی از محله‌های باصفای قدیمی شهر است؛ محله‌ای که هنوز برج‌های سر به فلک‌کشیده به آن راه پیدا نکرده‌اند. خانه‌های ویلایی پر از دار و درخت که نبض زندگی در آن می‌زند. تا دستم را روی زنگ گذاشتم، در باز شد و خانم‌جون با همان چهره‌ی مهربانش روبه‌رویم ایستاد. لبخندی زدم و گفتم: ـ سلام خانجونم. ـ سلام به روی ماهت دخترم. ـ خانجون، مهمونِ ناخونده نمی‌خوای؟ ـ قدمت رو چشمم عزیزم. الهی دورت بگردم، چقدر ماه شدی با این حجاب دخترجانم. ـ کاش بقیه هم مثل شما فکر می‌کردند... قطره‌ای اشک از گونه‌ام جاری شد. عزیز با گوشه‌ی روسری سفیدش اشکم را پاک کرد و گفت: ـ چی شده عزیزم؟ ـ درمانده و حیرونم خانجون… ـ بیا بریم داخل ببینم چی شده عزیزکم. ـ شما جایی می‌رفتید؟ ـ می‌خواستم برم سر کوچه شیر بخرم. ـ شما بفرمایید داخل، من می‌خرم و میام خدمتتون. ـ برو عزیزم، زود بیا.

🕊 ذکر روز پنجشنبه: "یا حنّان یا منّان" تکرار این ذکر دل را نرم، آرام و پر از امید می‌کند. معنی‌اش: ای بسیار مهربان… ای بخشنده بی‌منت. 🤲 دعای روز پنجشنبه + معنی بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اللّهُمَّ اجْعَلْ صَباحَنا صَلاحاً، وَ اَوْسَطَهُ فَلاحاً، وَ آخِرَهُ نَجاحاً. وَ اَعِذْنا فیهِ مِنْ مالا نُطیقُهُ، وَارْزُقْنا فیهِ طاعَتَکَ وَ ذِکْرَکَ. معنی: خدایا صبح ما را نیک و پاکیزه قرار بده، میانه‌اش را رستگاری، و پایانش را موفقیت و آرامش. ما را از مشکلاتی که توانش را نداریم دور کن و رزق طاعت و یاد خودت را نصیبمان گردان. 📖 داستان جدید درباره امام زمان (عج) «چراغی که همیشه روشن بود» در یکی از روستاهای قدیمی قم، پیرمردی زندگی می‌کرد که همه او را “عمو سلمان” صدا می‌زدند. خانه‌اش کوچک و ساده بود، امّا همیشه یک چراغ روغنی کنار در داشت که هیچ‌وقت خاموش نمی‌شد. یک روز جوانی به او گفت: «عمو سلمان، چرا این چراغ همیشه روشنه؟ مگه نمی‌ترسی روغنش تموم بشه؟» پیرمرد لبخند زد و گفت: «نه پسرم… این چراغ برای امام زمانه. هر وقت این نور رو می‌بینم یادم می‌افته که بی‌صدا مراقب مونه، حتی وقتی ما حواسمون نیست.» جوان گفت: «اما تو که امام زمان رو ندیدی، چطور اینقدر مطمئنی همیشه مراقبته؟» عمو سلمان آرام به دوردست نگاه کرد و گفت: «یه بار وقتی جوون بودم، خیلی تنها و غصه‌دار بودم. یه مرد نورانی، با آرامشی عجیب، کنارم ایستاد و گفت: "تا زمانی که امید داری، تنها نیستی." وقتی برگشتم تشکر کنم، نبود… درست مثل نسیمی که میاد و میره.» جوان حیرت کرد: «یعنی فکر می‌کنی اون حضرت بوده؟» پیرمرد گفت: «نمی‌دونم… ولی از اون روز به بعد فهمیدم که برای دیدنش، چشم ظاهری مهم نیست… دلی می‌خواد که چراغش روشن باشه. مثل همین چراغ کنار در.» جوان همان شب یک چراغ کوچک خرید و روی طاقچه‌اش گذاشت. نه برای اینکه روشن بماند، برای اینکه دلش خاموش نشود… 📌 درس داستان امروز (پنجشنبه) برای دیدن حضور خدا و امام زمان، لازم نیست معجزه ببینیم… کافی است نور امید را در دل خاموش نکنیم. 🌹 یاد اموات پنجشنبه خدایا… امروز که روز زیارت اهل قبور است، نور رحمتت را بر دل و جان تمام اموات ما ببار. قبرهایشان را روشن و پر از آرامش کن. گناهانشان را ببخش و آنها را با صالحان محشور گردان. برای شادی روح تمام رفتگان، فاتحه و صلواتی هدیه می‌کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌸 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh