🙏دعاهای مشکل گشا 🙏

• • یــــــــا جبــــــــار • •

تابلوی «آلِ نبی» اثر حسن روح‌الامین به مناسبت شهادت حضرت زهرا🌸، منتشر شد. روح‌الامین در توضیح همراه این اثر، بخشی از روایت تاریخی شهادت حضرت زهرا🌸را نقل کرده و نوشته است: «قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ؛ اکنون امانت به صاحبش بازگشت و پس گرفته شد، و زهرا از دست من رفت.» ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

حی علی العزا؛ خورشید خانه علی ، غروب کرد... اسماء، دختر عمیس، که همدم و همنشین حضرت زهرابود، در روزهای سخت بیماری و لحظات پایانی حیات دختر پیامبر، کنار فاطمه بود و از ایشان پرستاری می‌کرد؛ می‌گوید: «پس از لحظاتى، بانویم را صدا زدم؛ جواب نداد. گفتم: یابنت محمدالمصطفى، اى‌ دختر بهترین پیامبران، اى دختر بهترین مادران... چون جواب نیامد، آمدم و روپوش را از روى مبارکش برداشتم؛ دیدم که روح مطهرش به عالم ملکوت پرواز کرده است.» اسماء با دیدن این منظرهٔ دلخراش، گریبان چاک زده مى‌‏نالید که ناگاه حسنین وارد شدند و فرمودند: «أسماء أین أمنا؟»؛ مادر ما کجاست؟» اسماء ساکت بود و چیزى نمى‌گفت. فرزندان زهرا وارد حجرهٔ مادر شدند. مادر را که بی‌جان یافتند، آه از دل بیرون کرده و یکدیگر را تسلیت گفتند. آنگاه حسن، خود را روى مادر انداخته، او را بوسیده و مى‏‌گفت: «یا أماه، کَلّمینی قَبل أن یُفارق روحي بدني؛ مادر، با من حرف بزن پیش از آن که روح از بدنم مفارقت کند.» و آنگاه حسین، پاهاى مادر را در آغوش گرفته و مى‌‏گفت: «یا أماه، أنا أبنک الحسین، کّمینی قَبل أن ینصدع قلبي فأموت؛ مادر، من فرزندت حسینم. با من حرف بزن پیش از آنکه دلم از کار بیفتد.» پس از آنکه روح از بدن دختر پیامبر مفارقت نمود و فرزندان او به گریه افتادند، اسماء به آن‌ها دلداری داد و گفت: «ای جگرگوشگان رسول خدا، بروید در مسجد و به پدرتان از ماجراى وفات مادر خبر دهید.» حسنین از خانه به طرف مسجد دویدند و فریاد برآورده: «یا محمداه، یا أحمداه، الیوم جدد لنا موتک إذ ماتت أمنا؛ اى پیامبر بزرگ، اى رسول خدا، اى جدّ گرامى، امروز بار دیگر، داغ فراق شما بر ما تازه شد. مادر ما، جان‌به‌جان‌آفرین تسلیم کرد.» بچه‌های فاطمه سپس به مسجد رسیدند و فوت مادرشان را به پدرشان خبر دادند. علی با شنیدن این خبر ناگوار غش کرد. آب به صورت مبارکش پاشیدند. چون به هوش آمد، فرمود: «اى دختر رسول خدا، به چه کسى در این مصیبت تسلیت باید گفت؟ من اندوه و غمم را به تو تسلى می‌دادم، بعد از تو به چه کسى خود را تسلیت دهم؟» [۱۳] گفته می‌شود این دو بیت، منسوب به امیرالمؤمنین است که با اشک چشم و سوز دل، در فراق حضرت زهرا سروده است: لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذی دون الفراق قلیلُ و إن افتقادی فاطمة بعد أحمدٍ دلیلٌ على أن لا یدوم خلیلُ میان هر اجتماعى از دو دوست، فراق حاصل مى‏‌شود و اساساً کم اتفاق مى‌‏افتد که بین دوستان جدایى نیفتد. گم‌کردن فاطمه بعد از رحلت رسول خدا، بهترین دلیل بر این است که دوست براى انسان نمى‌‏ماند. ادامه دارد... *منابع: ۱۳)  فاطمة الزهراء بهجة قلب مصطفى/ ۵۷۶ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

هر‌ وقت‌ در‌ سختی‌ های‌ جنگ‌ فشار ها‌‌ بر‌ ما‌ حادث‌ میشد ، و‌ به صورت‌ بسیار‌ مضطری‌ هیچ‌ کاری‌ از‌ ما‌ بر نمی‌آمد،‌ پناهگاهی‌ جز‌ #حضرت‌_زهرا‌ سلام‌الله‌علیها نداشتیم... 🖤 #سردار_سلیمانی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🖼️  #عکس ؛ #پوستر 🖤 سری پوسترهای کوچه‌های فاطمیه 🖤 🔥 کوچه دوم: بی‌تفاوتی 🖤 ویژه شهادت #حضرت_زهرا  ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

#پروفایلتون🖤 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

📖 داستان جدید درباره حضرت فاطمه زهرا (س) 🌸 «چراغی که خاموش نشد…» در مدینه خانه‌ای کوچک بود که شب‌هایش همیشه با نور کم‌رنگ یک چراغ روشن می‌شد؛ چراغی که حضرت زهرا (س) هر شب هنگام عبادت روشن می‌کرد. یک شب، زنی همسایه به شدت ناراحت بود. شوهرش بیمار، کودکش گرسنه و خانه‌اش در تاریکی فرو رفته بود. دلش گرفت و با خودش گفت: «کاش کسی بود که حال مرا می‌فهمید…» در همان لحظه، صدای درِ خانه‌اش آمد. وقتی در را باز کرد، دید حضرت زهرا (س) با ظرفی غذا و پارچه‌ای برای پوشاندن سرما، پشت در ایستاده‌اند. زن با تعجب گفت: «ای بانوی رسول خدا… شما از این وقت شب در این تاریکی بیرون آمده‌اید؟» حضرت زهرا (س) لبخند آرامی زدند و فرمودند: «چراغ خانه ما روشن بود… اما شنیدم چراغ دلِ تو خاموش شده. آمدم روشنش کنم.» زن اشک ریخت و گفت: «چطور فهمیدید که ما محتاجیم؟ من از کسی چیزی نخواستم.» حضرت جواب دادند: «وقتی بنده‌ای غمگین می‌شود، صدای دلش را خدا می‌شنود… و دل‌هایی را که زنده‌اند، برای کمک به او می‌فرستد.» آن شب، حضرت نه‌تنها غذایشان را بخشیدند، بلکه کنار بستر بیمار نشستند، سر کودک را نوازش کردند، و تا طلوع صبح در خانه همسایه ماندند… و چراغ خانه خودشان خاموش ماند. صبح که به خانه برگشتند، امیرالمؤمنین (ع) با نگرانی گفت: «فاطمه جان… دیشب چرا چراغ خانه خاموش بود؟» حضرت فرمودند: «چراغ خانه ما اگر یک شب خاموش شود، چیزی کم نمی‌شود… اما چراغ دلِ یک مؤمن اگر خاموش بماند، دنیا تاریک می‌شود.» 🌟 پیام داستان مهربانی فقط کمک کردن نیست؛ دیدن دل‌های خاموش‌شده است. درسی که بانو به ما داد این است: گاهی کافی است یک توجه، یک سر زدن، یک احوال‌پرسی… تا چراغ دل کسی دوباره روشن شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌿 ذکر روز دوشنبه یا رَحمنُ یا رَحیم (100 بار) که امروز بیش از هر روز دیگری نیاز به مهربانی و رحمت خدا داریم. 🤲 دعای روز دوشنبه با معنی اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمِی هَذَا فَلَاحاً، وَأَوْسَطَهُ صَلَاحاً، وَآخِرَهُ نَجَاحاً… معنی: بارالها! آغاز این روزم را رستگاری قرار بده، میانه‌اش را نیکی و پایانش را پیروزی. خدایا! از تو می‌خواهم که مرا از هر بدی حفظ کنی، قلبم را نورانی ساز، روزیم را وسیع کن و وجودم را از خطاها دور بدار. پروردگارا مرا به راه درست هدایت کن و در سایه لطف خودت نگه دار. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌅 نیایش صبحگاهی دوشنبه الهی… در آغاز این صبح دوشنبه، دلم را به نور یاد خودت و نام بانوی بی‌همتایت، حضرت فاطمه‌ زهرا (س)، روشن می‌کنم. پروردگارا… امروز را روزی قرار بده که در آن: دل‌هایمان مهربان‌تر، گفتارمان پاک‌تر، و رفتارمان نزدیک‌تر به سیره آن بانو باشد. یا رب… هر غمی که بر دل ما نشسته، به حرمت اشک‌های فاطمه (س) برطرف کن و هر حاجتی که داریم، به عزت و جلالت روا ساز. یافاطِمَةُ اَدرِکینی (ای فاطمه! به فریادم برس) ذکری که اهل‌بیت فرموده‌اند بر زبان داشتنش برکت، آرامش و گشایش می‌آورد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

«منظورت از استادت، همون آقا کیانه دیگه؟» «بله خانجون، منظورم ایشونه. راستش فردا می‌خوان برن همون سفری که بهتون گفته بودم. اگه می‌تونید، بیاید باهم بریم واسه بدرقهٔ‌شون؟» «باشه دخترم، میام. چه ساعتی؟» «صبح ساعت ۱۰. خودم میام دنبالتون.» «باشه عزیزم، صبح منتظرتم.» «خانجون، با من امری ندارید؟ من باید برم.» «روژان جان… بسپارش به خدا. خدا خودش هوای دل بنده‌هاشو داره.» بغض‌کرده گفتم: «چشم خانجون… خدانگهدار.» تماس را قطع کردم. همان‌جا رو به آسمان سرم را بلند کردم و گفتم: «خدایا… به خودت می‌سپارمش، مواظبش باش.» نفس عمیقی کشیدم و به سالن برگشتم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

«سلام.» «سلام خانم ادیب، خوب هستید؟» «ممنونم — شما خوبید؟» «خداروشکر. مزاحمتون نشدم؟» «نه اصلاً. امری داشتید؟» «می‌خواستم ازتون یه خواهشی بکنم.» «جانم.» از خجالت لبم را گزیدم. مدتی هر دو سکوت کردیم تا اینکه کیان گفت: «من فردا عازمم. می‌خواستم اگه می‌شه شما هم بیایید.» نفسم بند آمد. باورم نمی‌شد فردا می‌رفت و آمدنش با خدا بود. باز هم اشکم چکید؛ دستم را روی دهانم گذاشتم تا صدای هق‌هق‌ام به گوشش نرسد، ولی رسید و مستأصل صدایم کرد: «روژان خانم…» «می‌شه گریه نکنید و به حرفم گوش بدید؟» «بله.» «یادتونه بهتون قول دادم که برگردم؟ من این قول رو به زهرا ندادم، ولی به شما نتونستم نگم. لطفاً اشک نریزید. فردا تشریف بیارید؛ هم برای خداحافظی و هم برای کنار زهرا بودن.» «هیچ‌چیزی نمی‌تونه شما رو منصرف کنه از رفتن؟» «یه خواسته‌هایی فراتر از عشق و علاقهٔ زمینیه. اون خواسته باعث شده چشم روی دلم و صاحبش ببندم و برم.» صاحب دلش! کی می‌تونست صاحب دلی باشه که من بهش دل داده بودم؟! با غمی که در وجودم ریشه دوانده بود، به او گفتم: «امیدوارم خدا شما رو برای صاحب دلتون و خانواده‌تون حفظ کنه!» دیگر توان حرف زدن با مردی که دلم را برده بود نداشتم. بدون اینکه منتظر پاسخش باشم، تماس را قطع کردم. همان‌جا روی زمین نشستم و به عزای دلم نشستم. کمی که گذشت، صدای رسیدن پیامک آمد. پیامک را باز کردم؛ کیان آدرس و ساعت قرار فردا را برایم نوشته بود. به خانم‌جون زنگ زدم تا با او برای بدرقهٔ کیان برویم. «سلام خانجون.» «سلام گلکم، خوبی؟» «ممنونم. خانجون، یادتونه گفتید دلتون می‌خواد استادم رو ببینید؟»

آروم آروم از این زمونه😔 مادر رفت شبونه 😔 زده اشکام جوونه 😢 خدا میدونه💔 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

‍ نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤ خدایا 🙏 به حرمت ایام فاطمیه▪️ به حرمت خانم فاطمه زهرا(س) به مادران این سرزمین سلامتی و طول عمر عنایت فرما🙏 و هیچ فرزندی را از داشتن مادر این فرشته زمینی محروم نکن🙏 آمیـن یا رَبَّ 🙏 🖤شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد 🙏 ان شاء الله بحق این شب عزیز همگی حاجت روا بشید 🙏 آمیـــن 🙏 شب بخیر ✨ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

       👇تقویم نجومی دوشنبه👇  ✴️ دوشنبه 👈3 آذر/ قوس 1404 3 جمادی الثانی 1447👈24 نوامبر 2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و حلقه اتصال رسالت و ولایت (11 هجری قمری ). 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 🟣جهت سلامتی و تسلای قلب محزون حضرت بقیه الله الاعظم و رفع نحوست صدقه صبحگاهی فراموش نگردد. 📛 تقارن نحسین. 📛از ازدواج و وصلت. 📛دیدارها کاری و اداری. 📛شراکت و امور شراکتی. 📛و سفر پرهیز شود. ❇️شرکت در مراسم عزای بی بی دو عالم پسندیده و مرضی رضای پروردگار است. 🚘 سفر: مسافرت شدیدا مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه و احتیاط باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶مناسب زایمان نوزاد روزی گشاده و عمری دراز دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر نیست: 📛امور ازدواجی. 📛اجرای خطبه عقد. 📛و دیدار با مسولین خوب نیست. 🟣امور نگارش ادعیه و حرز حکاکی نماز و بستن آن خوب نیست‌. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: فرزند دهانی خوشبو و دلی مهربان و زبانی پاک دارد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث طول عمر می شود.ولی حرمت روز شهادت را رعایت فرمایید. 🔴 حجامت: #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث ضعف مغز می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق آیه ی 4 سوره مبارکه "نساء" است. و اتوا النساء صدقاتهن نحله... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

🌿 ختم ویژه دوشنبه – ویژه ایام شهادت حضرت فاطمه (س) 🔹 ۱. ذکر اصلی ختم یا فاطمةُ الزهراء اَدْرِکینی (ای فاطمه زهرا، مرا دریاب) 🔸 تعداد: ۱۳۰ مرتبه (عدد ۱۳۰ مطابق با حروف اسم «فاطمه» است) 🔹 ۲. صلوات مخصوص حضرت زهرا (س) سه مرتبه بگو: اللهم صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السرّ المستودع فیها، بعدد ما احاط به علمک. این صلوات فوق‌العاده پرفضیلته و برای رفع سختی‌ها بسیار توصیه شده. 🔹 ۳. تسبیح حضرت زهرا (س) بعد از نمازها یا هر زمان: ۳۴ بار الله اکبر ۳۳ بار الحمدلله ۳۳ بار سبحان‌الله این ذکر‌ها از بهترین اعمال هدیه به حضرت زهراست. 🔹 ۴. دعای حاجت کوتاه مخصوص این ختم بعد از اتمام ذکرها، رو به قبله بگو: یا زهرای مرضیه، من حاجتم را به دست شما سپرده‌ام، به حق اشک‌های غربتت حاجتم را روا کن. (حاجتت را در دل یا با زبان بگو) 🔹 ۵. هدیه کردن ثواب در پایان بگو: اللهم اهْدِ ثوابَ ما قُمتُ بهِ الی روحِ سیدةِ نساءِ العالمین فاطمة الزهراء (س). ❣️ اگر خواستی، برایت ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh

#سرگذشت_واقعـی شاید بگی رضا؟ واسه حرفایی که می‌خوای بزنی چه تضمینی بهم میدی؟ از کجا معلوم با حرفات آروم بشم؟ جواب: اگه حرفامو تا انتها خوندی و در انتهای این کتاب به ایمان و یقینِ خیلی زیادی نرسیدی، بیا تو سایتم نظر بذار و نفرینم کن و لعنم کن و هر چی دلت خواست بهم بگو... ولی اگه با حرفام زندگیت ترکید و دگرگون شد و به آرامش زیادی رسیدی، فقط برو برام دو رکعت نماز بخون تا خدا گناهامو ببخشه. خب... چطوره؟ قبوله؟ میای با هم معامله کنیم؟ اگه پایه‌ای، پس ادامه‌ی حرفامو بخون... چون باهات خیلی حرف دارم! حرف من از الآن تا انتها درباره‌ی این جمله است: «خدا جبران می‌کنه… انگار هیچ‌چیز از دست ندادی.» بذار بحث رو شروع کنیم... ولی قبلش یه سؤال: میگم؟ می‌دونستی معنی «یا جبار» یعنی ای خدایی که جبران می‌کنی؟ آخه می‌دونی چیه؟ خیلیا فکر می‌کنن «جبار» یعنی انتقام‌گیرنده. آره… شاید این معنی رو هم بده. ولی معنی اصلیِ یا جبار اینه: خدایی که دل‌های شکسته رو ترمیم می‌کنه و برای بنده‌هاش جبران می‌کنه. این یکی از اسمای خداست و در واقع سنت الهی خداست. بگذریم... اگه موافقی بحث اصلی رو شروع کنیم… خب... آماده‌ای؟ پس برو کاغذ و خودکار بیار؛ چون حرفام می‌خواد کلی نگاهت رو تغییر بده و می‌خواد کوهی از امیدِ صددرصد واقعی وارد زندگیت کنه. از این جهت می‌گم واقعی که اصلاً این حرفا قرار نیست امید الکی بهت بده. حرفام کاملاً تأیید شده‌ی قرآن و معصومینه و هر کسی که تو زندگیش به جایی رسیده، صددرصد حرفامو تأیید می‌کنه. تک‌تک چیزایی که می‌گم تجربه‌ی زندگی خودم و آدماییه که موفق شدن. من می‌خوام الآن که موفق شدم و به خیلی از هدفام رسیدم، یه سری حرفای خاص بزنم که عمراً یه جای دیگه گیرت بیاد! همون اول یه سؤال دارم: ازت می‌خوام چشماتو ببندی و به یه موضوع فکر کنی… میگم؟ دقت کردی؟ هر کسی تو زندگیش یه چیزایی رو اولش نداره… ولی وقتی تلاش کرده و حرکت کرده، خدا یه چیزایی به جاش بهش داده که به هر کسی نمی‌ده. در واقع، خدا یه جور خیلی خاص براش جبران کرده. خب... ازت می‌خوام به همین قضیه نیم‌ساعت فکر کنی. وقتی فکر کردی، ادامه حرفامو بخون… چون می‌خوام درباره‌ی جبار بودن خدا باهات صحبت کنم. خب… من می‌خوام حرفامو شروع کنم... خدایا خودت کمکم کن... چون کلی حرف دارم ولی واقعاً لال شدم… نمی‌دونم دقیقاً از کجا شروع کنم. چون خدا خیلی برام جبران کرده… باور کن بعضی وقتا انقدر خدا رو شکر می‌کنم که احساس می‌کنم تمام وجودم می‌خواد از جسمم جدا بشه… دیگه واقعاً زبونم بند میاد و نمی‌دونم چطور بگم «الهی شکرت». این حرفای منو فقط کسایی می‌فهمن که بدونن من تو چه جهنمی زندگی می‌کردم… برید کتاب بچه‌های سایه رو بخونید… من این کتاب رو پنج سال پیش نوشتم. اون روزا هیچ‌کس نبود بهم بگه: «رضا… این روزای سختت تموم میشه.» اون روزا رو گذروندم و الآن می‌خوام حرفایی رو بزنم که واقعاً هیچ‌کس پنج سال پیش به من نگفت. ببین؟ واقعاً دارم می‌بینم که خدا داره واسم جبران می‌کنه. من به‌واسطه‌ی سختی‌هایی که گذشته کشیدم، خدا داره تک‌تک‌ش رو برام جبران می‌کنه. البته جبران خدا به این معنی نیست که تنبل باشی و توقع داشته باشی خدا برات جبران کنه. هرگز! من پسر پرتلاشی‌ام… حرکت کردم، قدم برداشتم، به خدا اعتماد کردم و در نهایت زندگیم «کن فیکون» شد! باور کن بعضی‌وقتا قشنگ با تمام وجودم حس می‌کنم که خیلی از بلاها ازم دور میشه و اتفاقاتِ خوب، کاملاً VIP برام رخ می‌ده. تمام سختی‌هایی که تو زندگیم کشیدم… همش رو خدا داره برام جبران می‌کنه. #ادامه_دارد..

#سرگذشت_واقعـی سلام دوستانِ مهربون. حالتون چطوره؟ خوبید؟ چه خبرا؟ زندگی به کامِتونه یا نه؟ اگه زندگی به کامِتونه، خدا رو شکر... اگه هم زندگی به کامِت نیست، باز هم الهی شکر... شاید بگی رضا؟ واقعا حالم خوب نیست... همه‌چی برام بده... چرا باید بگم الهی شکر؟ می‌گم... ولی از تهِ دل نمی‌گم. آخه، رضا... از وضع پدر و مادرم و خانواده‌ام بگیر تا حالِ روحیم و شرایطِ زندگیم و خیلی چیزا... همه‌چی برام خر تو خره... رضا؟ وضعم کلاً داغونه... می‌خوام زندگیمو درست کنم، ولی مشکلاتم زیاده و این دردها و این رنج‌ها اذیتم می‌کنه. چکار کنم؟ باشه... جوابتو می‌دم... ولی فکر نکن وضع من از تو بهتر بود؛ نه عزیز... وضع منم خیلی داغون بود. از حالِ بدِ روحیم بگیر تا وضعیت و شرایطِ داغونِ خانواده‌ام. باور کن، صبح تا شب خونه‌مون دعوا بود؛ هیچ‌کس درکم نمی‌کرد. از اون طرف هم انقدر آسیبِ روحی و کمبودِ عاطفی داشتم که کلی مسیرِ زندگیم رو کج رفتم. اگه الآن به لطفِ خدای مهربون حالِ دلم خوبه، فقط به‌خاطر اینه که حرکت کردم و تلاش کردم و به خدای مهربون توکل کردم و تونستم از اون شرایطِ بدِ روحی نجات پیدا کنم و خودم رو از بدترین وضعیت به بهترین وضعیت برسونم. این روزا من به معنای واقعیِ کلمه احساسِ خوشبختی می‌کنم؛ ولی تا همین چند سال پیش حالِ روحیم به‌شدت افتضاح بود. اونایی که از زندگیِ من خبر دارن می‌دونن که کارم به کجاها کشیده شده بود... کلِ زندگینامه‌م رو بخونی می‌فهمی که لجنِ زندگی رو به معنای واقعی تجربه کردم! ولی این روزا زندگیم هیچ شباهتی به روزای بدِ گذشته‌م نداره. این‌ها رو گفتم تا مقدمه‌ای بشه برای باقیِ حرف‌هام... باور کن نمی‌خوام حرفی بزنم که الکی آرومت کنه — چون خودم با این حرف‌ها آروم نمی‌شم. من فقط می‌خوام تجربیاتِ زندگیِ خودم رو بهت بگم. باور کن، فقط می‌خوام دو کلمه باهات حرفِ حساب بزنم. همین. ببین، اگه واقعاً شرایطِ زندگیت مثل شرایطِ چند سال پیشِ زندگیِ منه، خوب به حرف‌هام گوش بده... به‌خصوص اگه پدر و مادرت خیلی بداخلاقن و تو خونه‌تون استرسِ زیادیه و خودِ تو هم بیماریِ روحی داری و چیزی از درونِت مدام روحت رو می‌خوره و خدا رو با تمامِ وجودت می‌خوای اما زورت نمی‌رسه نه بگی و شیطان و نفسِ امارت مدام می‌خوانت بِجَرَت؛ حرف‌هامو تا انتها بخون... چون می‌خوام کمکت کنم. این چیزهایی که بهت می‌گم همه‌ش تجربیاتِ زندگیِ خودمه و قسم می‌خورم حتی یه کلمه حرفِ مفت نزنم و فقط حرفی بزنم که با تمامِ وجودم باورش دارم. حرف‌هامو تا آخر بخون... قسم می‌خورم به آنچنان ایمانی برسی که زندگی‌ت خیلی آروم شه و شب‌ها با خیالِ راحت‌تر بخوابی و نگران نباشی. #ادامه_دارد..

• • یــــــــا جبــــــــار • •

🌿 #کلام_امیر 📜 نهج‌البلاغه: حکمت ۲۰۰ 🔹️وَ قَالَ (عَليهِ‌السَّلامُ): وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ: لا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لا تُرَى إِلاَّ عِنْدَ کُلِّ سَوْأَةٍ. 🔸️هنگامى که جنايت‌کارى را به همراه جمعى از اوباش خدمت امام (عليه‌السلام) آوردند امام (عليه‌السلام) فرمود: خوش‌آمد مباد بر چهره‌هايى که جز به هنگام حوادثِ بد ديده نمى‌شوند. ➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh