uz
Feedback
بانک کتاب صوتی

بانک کتاب صوتی

Kanalga Telegram’da o‘tish

درخواست کتاب: @darmakarma جهت تبلیغ: @darmakarma

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
97 031
Obunachilar
-7224 soatlar
-1887 kunlar
-26930 kunlar
Postlar arxiv
23:47
Video unavailableShow in Telegram
92.30 MB
18
✍حکایتی از دونوع حکمرانی: در روزگاری در بلادی حاکمی فرمانروایی میکرد، روزی به او خبر آوردند که شخصی در مخالفت با او در بازار صحبت میکرده که از بین ماموران فردی به اسم ابن طالب او را دستگیر و در مرکز بازار اونقدر شلاق زد که گفت غلط کردم. این خبر حاکم را خوش آمد و به ابن طالب پاداش و مقام بالاتری داد. از فردای آنروز ابن طالب هرروز چندنفر را به بهانه های گوناگون به جرم مخالفت با حاکم دستگیر میکرد و در مرکز بازار شلاق میزد و شب به حاکم گزارش میداد و مدام پاداش و مقام بالاتر میگرفت تا اینکه حاکم ابن طالب را فرمانده لشگر فدایان حاکم کرد. ابن طالب که پیشرفت و بقاء خود را در گرو دستگیری مخالفان میدید هرروز به تعداد دستگیر شده ها اضافه میکرد تا جایی که اگر روزی مخالفی پیدا نمیشد به بهانه ها و دسیسه های گوناگون تعدادی را دستگیر میکرد مثلا به سربازانش دستور میداد با لباس عامیانه در بین مردم از حاکم بدگویی کنند تا کسی همصدا شود آنوقت او را دستگیر کنند یا با توجیحات غیرمنطقی افراد بیگناه را دستگیر میکرد مثلا فردی که پارچه زرد بالای مغازه اش آویزان بود با این توجیه و بهانه که او میداند حاکم شبها زیر پاهایش دستمال زرد میندازد آن را آویزان کرده که حاکم را مسخره کند یا کسیکه پایش لنگ بود به جرم آنکه او میداند پای حاکم درد میکند لنگ لنگان راه میرود که حاکم را مسخره کند کسیکه لکنت زبان دارد به جرم آنکه میداند حاکم برخی کلمات را با لکنت میگوید حاکم را مسخره میکند! ▫️خلاصه هرروز هرجور که شده تعدادی از مردم را به اسم مخالفان حاکم در مرکز بازار شلاق میزد و برای دریافت پاداش و مقام بیشتر هر روز بر تعداد دستگیرشدگان میافزود. تا اینکه حاکم مرد و پسرش برتخت نشست ابن طالب برای آنکه نزد حاکم جدید هم خود را عزیز کند تعداد دستگیرشدگان را دو سه برابر کرد و برای گزارش به نزد حاکم جوان رفت. او با فرماندهان لشگر فدایان حاکم به روال همیشگی با شعارهایی چون جانمان فدای حاکم خونمان فدای حاکم وارد محضر حاکم شد و با خوشحالی از سه برابر شدن شلاق خوردگان گزارشی داد و منتظر فرمان ایستاد. حاکم جوان پرسید؛ ابن طالب تو چند وقت هست که مخالفان حاکم را دستگیر و تنبیه میکنی؟ ابن طالب گفت؛ قربان حدود ده سال. حاکم پرسید چگونه ده سال مدام مخالفان ما را هرروز تنبیه کردی اما بجای اینکه کم شوند روز به روز تعدادشان بیشتر شده؟ اگر اینطور پیش برود چندسال دیگر بجز خود من همه جزو مخالفان خواهند شد! ابن طالب که انتظار چنین حرفی را از حاکم نداشت گفت قربان ما فقط شلاق میزنیم و آزاد میکنیم اگر اجازه دهید اعدام کنیم کمتر میشوند! ✓حاکم جوان بلند شد و گفت؛ کاتب بنویس حکم اینست. همه سکوت کردند تا حاکم حکم را صادر کند، همه منتظر بودند که حاکم فرمان دستگیری و شلاق زدن یا اعدام کردن را صادر کند. حاکم جوان ادامه داد؛ من حاکم این بلاد حکم میکنم ابن طالب بهمراه فرماندهان ارشد لشگر فدایان حاکم همینک دستگیر و اعدام شوند تا دیگر در این بلاد کسی مخالف حاکم نباشد! همه متعجب و حیران پرسیدند قربان این چه حکمی هست؟ ابن طالب که شوکه بود با صدای نالان گفت چه خطایی از من سر زده؟ حاکم جوان گفت تو مخالفان ما را تنبیه نمیکردی بلکه مردم ما را تنبیه میکردی تا به مخالف تبدیل شوند. فردای انروز ابن طالب و اطرافیانش در مرکز شهر اعدام شدند درحالیکه صدای شادی مردم همه جا را پر کرده بود. حاکم جوان روز بعد به تعدادی از سربازان دستور داد بدون افزودن توجیه و بهانه هر‌کسی در مخالفت با حاکم حرف زد دستگیر کنند. شب سربازان امدند درحالیکه هیچکس را دستگیر نکرده بودند حاکم پرسید؛ چه شد؟ گفتند؛ قربان همه از شما تعریف میکنند هیچکس با شما مخالفت نمیکند. 🔚حاکم جوان گفت: در تاریخ برای عبرت آیندگان بنویسید که چاپلوسان و خاکسپاران و فدایان همیشه بقاء و ترقی خود را در دشمن تراشی میبینند پس اگر اعدام نشوند تمام مردم را به مخالف تبدیل میکنند و حاکم و دولت و ملت و کشور را فدای منفعت شخصی خود میکنند. پس حاکمان بدانند انکه بیش از حد ابراز نوکری و چاکری میکند فرصت طلب و فریبکاری هست که همه دنیا را میخواهد فدای خود بکند. @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
💯 45👍 27 16👏 7
زندگی هر کس ملودیِ خودش را دارد. هر انسانی در این جهان، نوایی منحصر‌به‌فرد در دل دارد. بعضی روزها موسیقیِ زندگی‌مان آرام و دلنشین است. گاهی اوج می‌گیرد و هیجان‌انگیز می‌شود، و گاهی نیز با نت‌های غمگین همراه است. اما مهم این است که این ملودی، متعلق به ماست. یک سمفونی بی‌همتا که تنها خودمان می‌توانیم آن را به بهترین شکل اجرا کنیم. @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
60👍 13
چطور_با_هر_کسی_حرف_بزنیم_مهارت_گپ_زدن_را_اینجا_یاد_بگیر.m4a32.90 MB
25👍 4
ماجرای فضا.m4a75.28 MB
20👍 2
00:21
Video unavailableShow in Telegram
6.17 KB
💔 81😭 44😢 7 3
هیچ چیز فایده ندارد. همه چیز را امتحان کردم، شراب، زن، مواد مخدر، پول، هنر، آواز، کار و حرفه، همه جور ولخرجی، هر جور محدودیت. هیچکدام کار نکرد. البته تک تک اینها یک فایده داشت، اینکه معلوم شد فایده‌ای ندارند. بهترین کاری که هر چیزی می تواند برایت بکند، همین است، اینکه حالی‌ات کند که کاری از آن بر نمی‌آید. اساسی‌ترین ویژگی دنیای انسانها همین است، اینکه هیچ چیز کار نمی‌کند. این را که بفهمیم حس انسان‌دوستی قویتری پیدا می‌کنیم چون می‌فهمیم همه‌ی ما گرفتار هستیم. لئونارد کوهن @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
91👍 17🔥 1👏 1
بعضی وقت‌ها عکس پروفایل چیزی بیشتر از یک عکسِ پروفایلِ عادی است... حال خوب و بد آدم‌ها را می‌شود از روی عکسِ پروفایلشان احساس کرد. خستگی، دل‌مردگی، شادی و خوشبختیِ آدم‌ها توی عکس پروفایلشان موج می‌زند، کافی‌ست اَدلیست تلگرامت را نگاه کنی تا بفهمی حالِ کدام دوستت خوب است و روبراه و حال کدام بد است و وخیم. دوستی دارم که مادر است، همیشه شیطنت‌های دختربچه‌اش را عکس پروفایلش می‌کند. عکس‌هایش را که ورق می‌زنم از روز اولی که سارا کوچولو به‌دنیا آمده تا روزی که کم‌کم یاد می‌گیرد روی پاهای کوچکش بایستد را می‌بینم، انگار همه‌ی عشق و دغدغه و زندگیِ دوستم سارا کوچولو است. خداروشکر می‌کنم که حالش خوب است. دوستم مریم به تازگی عروس شده است، عکس‌های پروفایلش را که نگاه می‌کنم عشق و خوشبختی موج می‌زند، مثل عکسی که امروز روی پروفایلش دیدم و نوشته بود "من عاشق این رابطم... به زندگیم خوش اومدی" خدا رو شکر می‌کنم که حال مریم هم خوب است... شاگرد درس‌خوان و اول کلاسمان عکس پروفایل ندارد، هیچ وقت نداشته است،انگار حال خنثی و بی‌تفاوتی دارد یا این‌که از بس مشغول درس خواندن است که یادش رفته عکس بگذارد. ولی حس می‌کنم حال او هم خوب است... در ميانِ اَدليستم، یکی هست که چند روز یک‌بار عکس پروفایلش را عوض می‌کند... می‌دانی! ” آدم‌هایی که زود به زود عکسِ پروفایل عوض می‌کنند نه بیکار هستند و نه ديوانه این آدم‌ها فقط دلتنگِ یک آدمِ ممنوعه هستند. “ و تنها راه فریاد دلتنگی‌شان عکس پروفایلشان است. انگار که می‌خواهند بگویند : هی فلانی که نمی‌دانم اسمم هنوز توی ادلیستت هست یا نیست. ببین حال و روزم را... ببین که چه بر سرم آوردی؟ ببین که چطور دل‌شکستگی امانم را بریده است... خوب می‌دانم که حال این دوستم هیچ خوب نیست، یعنی اصلا خوب نیست و چقدر دلم می‌خواهد همین امشب به او پیامی بدهم و بگویم: چه شعر قشنگی روی پروفایلت گذاشتی رفيق باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود... سمیرا اسدالهی #داستانک @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
👍 10 5💔 2
#معرفی_و_ارائه_کتاب 🌍 چه چیزی پشت ویترینِ زرق‌وبرق کشورهای ثروتمند پنهان مانده؟ در سال‌هایی که جهان برای تماشای جام جهانی 2022 قطر هیجان‌زده بود، هر روز دست‌کم یک کارگر جان خود را در مسیر ساخت استادیوم‌ها از دست داد. هزاران کارگر مهاجر از فیلیپین، نپال، هند و بنگلادش در دل صحرا، زیر آفتاب، جان کندند تا شادی دیگران را بسازند... و ساقه‌ی بامبو صدای یکی از آن‌هاست. 📖 داستانی از عشق، تبعیض و هویت دوپاره ساقه‌ی بامبو داستان جوزفین، دختر فیلیپینی‌ست که برای گریز از فقر به کویت می‌آید و در خانه‌ای عربی مشغول به کار می‌شود. عشقی پنهان میان او و پسر خانواده شعله‌ور می‌شود؛ عشقی ممنوع در بستری از تفاوت‌های فرهنگی، طبقاتی و نژادی. حاصل این عشق، پسری‌ست با هویتی دوگانه: نیمی عرب، نیمی فیلیپینی، که نه در شرق جا دارد و نه در غرب. 🧱 نقدی بی‌پرده به ساختارهای اجتماعی خاورمیانه این رمان جسورانه، نقبی می‌زند به واقعیت‌های پنهان پشت چهره‌ی شیک و پر زرق‌وبرق کشورهای نفت‌خیز عربی. از کارگران خاموش گرفته تا عشق‌هایی که در دل تبعیض متولد می‌شوند و با بی‌رحمی واقعیت خاموش می‌گردند. 🔍 نویسنده‌ای با نگاه تیزبین و انسانی سعود السنعوسی با نگاهی انسان‌شناسانه و بی‌رحم، تصویری بی‌واسطه از پشت پرده‌ی رفاه کشورهای خلیج فارس ارائه می‌دهد. ساقه‌ی بامبو رمانی‌ست تراژیک، پرجزئیات و تکان‌دهنده؛ درباره‌ی مردمانی که برای زنده‌ماندن، گاهی حتی عشق را هم از دست می‌دهند. 🎧 این روایت را با صدای گرم و حرفه‌ای ملیحه عجم بشنوید به دنیای شخصیت‌هایی پا بگذارید که شاید تاکنون صدایشان را نشنیده بودید؛ اما در رنج، عشق، و آرزوی زیستن، شبیه خود ما هستند. 📥 دانلود از کانال بانک کتاب صوتی 📢 با ما همراه باشید و صدای کتاب‌ها را بشنوید. #ساقه_بامبو #سعود_السنعوسی #کتاب_صوتی #بانک_کتاب_صوتی #رمان_عربی #مهاجرت #نابرابری_اجتماعی #کارگر_مهاجر #هویت_دوگانه #بوکر_عربی #کتابخوانی #کتاب_خوب #داستان_تأثیرگذار @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
13👍 2👏 1😁 1
@UnzipRobot ربات باز کردن فایل فشرده
Hammasini ko'rsatish...
04.mp39.66 MB
11
ساقه بامبو.zip389.44 MB
Photo unavailableShow in Telegram
📘 ساقه‌ی بامبو 🏆 برنده‌ی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۴نویسنده: سعود السنعوسی 📝 مترجمان: مریم اکبری، عظیم طهماسبی 🎧 با صدای: ملیحه عجم «وقتی عشق، در سرزمینی بی‌عدالت، راهی برای نجات نمی‌یابد...» @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
17👍 4👎 1
زندگی لنگر می خواهد. چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد، چیزی که نگذارد فاصله‌ی آدم از ساحل آرامش زیاد شود. چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا. حالا لنگرِ آدم، گاهی یک آدمِ دیگر است. گاهی یک فکر و اعتقاد است. گاهی ایمان است. گاهی عادت روزانه است. گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است. گاهی یک دوره‌ی خانوادگی است. گاهی یک باشگاه ورزشی است. گاهی چهار تا کتاب است، گاهی یک مشت خاطره. لنگر هر کس هر چه هست، فاصله‌ی اوست با سرگردانی در دریای روزگار. فاصله‌ی اوست تا گم شدن. فاصله‌ی اوست با آوارگی. همیشه برای فرار از این طوفان‌های زندگی، از این حرفهای آزار دهنده که هر روز میشنوی، یک لنگر داشته باش. امیرعلی بنی اسدی @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
👍 53 25👏 5🕊 3👎 1🔥 1
اعتراف خواهرانه.m4a6.35 MB
🙏 11 6😱 2👍 1👎 1
در دهه‌ی ۱۹۹۰، عکسی از یک کرکس که منتظر مرگ دخترکی گرسنه برای خوردن جسد او بود، به طور گسترده‌ای منتشر شد. این عکس در سال ۱۹۹۳ در طول قحطی سودان توسط کوین کارتر، عکاس خبری اهل آفریقای جنوبی، گرفته شد و بعداً برای این 'عکس شگفت‌انگیز' جایزه‌ی پولیتزر را کسب کرد. اما، در حالی که از کوین کارتر برای مهارت عکاسی استثنایی‌اش در شبکه‌های خبری و تلویزیونی بین‌المللی سراسر جهان تمجید میشد، ثمره‌ی این دستاورد و شهرت تنها چند ماه بیشتر طول نکشید، زیرا بعداً افسرده شد و خودکشی کرد. افسردگی کوین کارتر زمانی آغاز شد، که در یکی از این مصاحبه‌ها ، کسی تماس گرفت و از او پرسید که برای دخترک چه اتفاقی افتاد؟د؟ او به سادگی پاسخ داد: "من منتظر نماندم تا بعد از این عکس ببینم چه اتفاقی می‌افتد، چون باید به پروازم میرسیدم. سپس تماس گیرنده گفت: "من به شما می‌گویم که در آن روز دو کرکس وجود داشت و یکی دوربین داشت.". این موضوع که مثل خوره به جان کارتر افتاده بود، منجر به افسردگی شد و او در نهایت خودکشی کرد. کوین کارتر می‌توانست هنوز زنده باشد و حتی شهرت بیشتری داشته باشد، اگر فقط آن دخترک را برداشته و به مرکز تغذیه‌ی سازمان ملل متحد که سعی داشت به آنجا برسد، برده بود یا حداقل او را به جایی امن برده بود. امروزه، متاسفانه، این اتفاق در سراسر جهان می‌افتد. جهانیان کارهای ابلهانه و غیر انسانی، که به زیان دیگران است را جشن می گیرند. کوین کارتر می‌توانست دختر را از آنجا ببرد، اما او این کار را نکرد. یک موقعیت غیرانسانی، "او زمان برای عکاسی داشت، اما هیچ وقتی برای نجات زندگی دختر نداشت." بنابراین، ما همه باید به این شعور برسیم که هدف زندگی درک زندگی دیگران است. پس آیا شما هم یک کرکس هستید؟ در هر کاری که انجام می دهیم، بگذارید انسانیت اولین چیز باشد که از ما باقی میماند. در همه‌ی کارهایمان، همیشه به دیگران فکر کنیم و ببینیم چگونه می‌توانیم به بشریت کمک کنیم، چگونه می‌توانیم دستی به کمک برداریم و اشک‌ها را پاک کنیم. بنابراین، وقتی بدنبال دانش، ثروت، شهرت، مهارت، یا حتی موقعیت هستیم، بیایید فکر کنیم چگونه می‌توانیم از آن برای سود عامه‌ی مردم و جامعه  استفاده کنیم بیایید حداقل، دومین کرکس نباشیم... #داستانک @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
116👏 43👍 17😢 13
پدرخوانده راوی پیمان قریبپناه.m4a30.93 MB
🔥 11👏 6👍 5 4👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
🎧 پدرخوانده ✍🏻 ماریو پوزو 🖤 «پیشنهادی که نمی‌تونی ردش کنی…» @soutidastan
Hammasini ko'rsatish...
👍 21 7👏 4👎 1🔥 1
00:45
Video unavailableShow in Telegram
6.36 MB
😢 145💔 62 19😭 10👎 7🤣 2🤮 1
01:24
Video unavailableShow in Telegram
AQPdfq2dmhrYZHKpcmM_AOLfPfNVP_jAUDKqwkPMq6QPtaM6H_gQuTJ2pva8YtM.mp410.80 MB
36👍 14🤔 2💯 2