85 188
Obunachilar
-6924 soatlar
-4397 kunlar
-1 81130 kunlar
Postlar arxiv
+ رفیق برای پیراشکی بچه ها اگر نذری داشتید ثبت کردید بگید که یاداشت بشه( @ads_niyaz) ، خدا بغلت کنه 🤍🕊
میگه محاله بارونی از محبت هدیه بدی به کسی و دستای خودت زودتر خیس نشه "
_____________________
هر سهم پیراشکی ۲۵ تومان»
5029081078804230
مبینا محمدی
❤ 13
وقتی همه پرتت کردند کنار وقتی حقارت همه وجودتو گرفت،
پاشو برو تو اینه خودتو ببین نگاش کن به چشاش زل بزن اینا تقصیر اون نیست این زندگی برای اونم هست فقط برای تو نیست که بخوای با حس منفورت کنترلش کنی و با انزجار بهش خیره بشی ، دست خودتو بگیر ببرش به عرش وقتی باتمام یاخته هات بخوای که بلند شی کائنات هم بهت افکارت رو منعکس میکنن منتظر منجی نباش این احمقانه ترین کاره هیچ احدی نمیتونه مارو نجات بده. تو فقط خودتو داری و تهشم خودت خواهی موند.
پس بیدارش کن یه دستی به سرو روش بکش یک لیوان قهوه براش درست کن و و بهش بگو که باید شروع کنین!
زندگی بدون هدف پوچی بیش نیست <خودت خودتو از لجن بکش بیرون اونجا هیچکی نیست...
❤ 36💔 4
از اجرای نهایی سینا ساعی تو کارناوال، کاش همین یه جمله رو یاد بگیرم:
رها کن، به صحنه بسپرش..
زندگی میتونه بینهایت پرده بشمره!
گشودهتر از انتخابهای بسته توعه..✨
❤ 79❤🔥 10
وقتي كسي ميميره، ميشه خاكسترش رو به شركت خاصي داد تا ازش بذر توليد كنه. فكر كن وقتي عزيزي رو از دست ميدي، با خاكسترش بذر بكاري و از چوب درختي كه ازش ريشه گرفته ساز بتراشي.
جنون آميز ترين نوع علاقه ست. هربار دلتنگ شدي ميتوني سازي رو بنوازي كه قسمتي از هستي اون شخص رو حمل مي كنه.
❤ 91💔 36💯 2
«آدم گاهی میداند که باید فلان کار را بکند، اما تردید هم دارد. دانایی، تردیدهایاش را نمیزداید. این، موقعیتی شکننده، گاه تراژیک، و بسیار انسانیست: این کار را خواهم کرد اما نمیدانم چه بلایی بر سرمخواهد آمد.»
• ابراهیم سلطانی•
❤ 39💔 6❤🔥 4
میخواستم بهش بگم من نمیخوام تو تاریکی کنارم بمونی. میخوام اونی باشی که به خاطرش از تاریکیا برمیگردم.
رفته بود.
@hamid59salimi
سیاوش قمیشی. سایه..mp310.42 MB
❤ 20💔 7
موهاش رنگ شب بود، خودش رنگ روز، یه آدم عجیبی بود، انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی.
بعد حالا اینا هیچی، تو صداش رنگین کمون داشت، از اون قوس رنگیها که بچه بودیم تو کارتونها بود، چه خوب بود وقتی بچه بودیم. انگشتای دستاش نازک بود، انگار شاخه ترد صنوبر باشه، هی خواستم دستشو بگیرم، ترسیدم دردش بیاد. گفت چرا حرف نمیزنی همهش داری نگاه میکنی؟ گفتم حرف مال عاقلاست، شما بگو من میشنوم. الکی گفتم، حرفاشو نمیشنیدم، داشتم به صداش گوش میکردم.
بعد تاریک شد، گفت من میرم دیگه. یخ کرد استخون دلم، چرا آخرش همه همین رو میگن؟ رفت. خواستم بگم نرو، من هنوز دلم تماشا میخواد، دیدم خیلی قشنگه وقتی میره، هیچی نگفتم.
-حمید سلیمی-
💔 40❤ 10❤🔥 4
مکثی کرد و نوشت:
”ممنون که در دلم ریشه دواندی”
در جواب برایش نوشتم:
“خاکت خوب بود؛ من گیاهی نیمهجان بودم خسته از زیستن و از ماندن
هوای تو سبزم کرد.”
❤ 61❤🔥 6💔 3
اون لحظهای که داره بهت خوش میگذره ولی یهو غم میاد سراغت چون میدونی عمر خوشیت کوتاهه و به این زودیها هم قرار نیست دوباره تکرار بشه.
❤ 51💔 21💯 5
تعريف من از بهشت جغرافيا بود، مرز بود، سبزه زار و دريا بود، كلبه ي چوبي وسط جنگل بود، باد ِ خنك وسط ِ گرماي مرداد. اما بهشت نه مكان است، نه كافه هاي گران قيمت، نه ساندويچي هاي كثيف، نه هديه هاي آنچناني، نه حتي سفر هاي راه دور. بهشت موقعيت است، كه هر كدام از كوچكترين كار ها، در كنار درست ترين آدم ها، حكما و عرفا تعريف جامعي از بهشت است
#مهتاب_خليفپور
💌
💯 19❤ 17❤🔥 3
به تو باز خواهم گشت؛
پس از مرگ،در لباسی دیگر
و جهانی دیگر،
دوباره تو را دوست خواهم داشت.
❤ 56💔 14

