دربینِشیارهایِمَغزم.
Kanalga Telegram’da o‘tish
"منراهرفتمتوشیاربیندونیمکُرهیمغزم هوااونجاعالیبودامروز،خیسازسیاهی. با ذکر “ شقایق مهری “ لطفا. پیج: instagram.com/shiyaremaqzam
Ko'proq ko'rsatish2025 yil raqamlarda

91 225
Obunachilar
-2924 soatlar
-2177 kunlar
-1 00130 kunlar
Postlar arxiv
ببخشید که پیامت رو دیر جواب دادم، با تکستای این چنل درحال اورثینک بودم.
@Overthink
ببخشید که پیامت رو دیر جواب دادم، با تکستای این چنل درحال اورثینک بودم.
@Overthink
Hammasini ko'rsatish...
ببخشید که پیامت رو دیر جواب دادم، با تکستای این چنل درحال اورثینک بودم.
@Overthink
کاش بینمون این فاصله نبود.
کاش میشد هر وقت دلم گرفت، بدون فکر و برنامه، پنج دقیقهای آماده شم و بیام ببینمت.
باهم بریم بیرون، بیهدف قدم بزنیم، از این حرفای الکی بزنیم که فقط بین خودمونه.
کاش میشد بشینیم یه جا، زمان یادش بره رد شه.
یا اصلاً تو بیای خونمون، هیچی کار نکنیم، فقط کنار هم باشیم.
نه برای کار خاصی، نه برای حرف مهمی.
همین که بودنت نزدیک بود، همین که فاصلهای نبود،
خودش برای خوب شدن همهچی کافی بود.
آره،تو رفتی.
ولی کاش اون خاطرههای لعنتی رو هم با خودت میبُردی.
کاش چیزی ازت توی سرم جا نمیموند،
کاش اینهمه «یادم میاد» نداشتم.
اصلاً باورم نمیشه…
تو همون آدمی بودی که میگفت همیشه میمونه؟
همونی که خندههام با خندههاش یکی بود؟
همونی که میگفت دیدنت برام قشنگه،میگفت کنار تو آرومم؟
من واقعاً نمیفهمم.
یعنی ما اونهمه لحظه رو با هم زندگی کردیم،اونهمه خاطره ساختیم،که آخرش سهم من فقط تنهایی باشه؟
این انصاف بود؟
