حسین پناهی و سخنان بزرگان

🍁 @hosen_panahy رها کردن کسی که خیلی وقته تو رو رها کرده، شبیه لحظه‌ی آخر اسباب کشی میمونه، یه دور توی تمام خونه میزنی و همه جا رو دقیق نگاه میکنی، وقتی مطمعن میشی چیزی نیس که بخاطرش بمونی، درو میبندی و واسه همیشه از اونجا میری...!

🍁 @hosen_panahy صدای تیک و تاک عقربه را می‌شنوی؟ فقط می‌گذرد... برایش فرقی نمی‌کند تو در آن لحظه در گوشه‌ی غم‌هایت کز کرده باشی یا در مسیر اهدافت برایش مهم نیست که مدتهاست در دوراهی گفتن و نگفتن حرف دلت به مخاطبت باشی... نمی‌توانی ساعت را متوقف کنی یا بگویی صبر کن،کمی آهسته‌تر اما می‌شود بلند شد و جنگید می‌شود دل به دریا زد و گفت: هرچه باداباد... حسرت تو آن لحظه‌ای‌ست که زمان کار خودش را کرده و گذشته و بگویی ای کاش... زمان می‌گذرد ، تو نگذار ثانیه‌ها تلف شود!

🍁 @hosen_panahy کاش آدما بفهمن وقتی خیلی چیزا رو به روشون نمیاری معنیش این نیست که نفهمیدی! فقط اونقدر خسته ای که حوصله شنیدن توجیه کردناشونو نداری! حوصله بحث کردن باهاشونو نداری! کاش آدما بفهمن خیلی جاها که به جای مچشون دستشونو محکمتر گرفتی واسه این نبوده که بهشون نیاز داشتی! شاید خواستی از دست دادنشونو به تعویق بندازی! فقط و فقط واسه اینکه دوسشون داشتی.... کاش آدما بفهمن خیلی وقتا که داری پیششون ادای احمقارو در میاری پشت خنده هات چه بغض سنگینی گیر کرده و چجوری داری جون میکنی تا به روشون نیاری! کاش آدما خیلی چیزارو میفهمیدن ...!

🍁 @hosen_panahy خنده کن هر صبح بر رخسارهٔ نیکوی عشق خانه‌ی دل را گلستان کن به عطر و بوی عشق خوشه‌ای از نور برچین صبحگاهان با طرب چون پرستوهای عاشق پرگشا تا کوی عشق 🌺درودها 🌞صبحتان نکو

🍁 @hosen_panahy غمگین‌ترین مرگ دنیا مرگ‌هایی است که آرام درون سینه‌ها اتفاق می‌افتد دل‌ها می‌میرند بی آن که کسی مرگشان را بفهمد... ⭐️شبتون بخیر و به دور از دلتنگی💫

🍁 @hosen_panahy «وصیت کرده‌ام بعد از مرگم همراه من دو فنجان چای هم دفن کنند شاید صحبت‌های من با خدا به درازا کشید به هر حال دلخوری ها کم نیست..» #سیمین بهبهانی

🍁 @hosen_panahy اگر کسی گره‌ای دارد و تو راهش را می‌دانی سکوت نکن! اگر دستت به جایی می‌رسد کاری کن. معجزه‌ی زندگی دیگران باش بی‌شک فرد دیگری معجزه‌ی زندگی تو خواهد بود    

🍁 @hosen_panahy برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: ١. بیمارستان ٢. زندان ٣. قبرستان • در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. • در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. • در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود. پس چه بهتر كه برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم ...

پاییز چه عطر هایی بزنیم:

ولی اونایی که خوشبو‌ن، دو لول از بقیه بالاترن 😎 می‌خوای خوشبو باشی؟ بیا اینجا 👇 @maad_perfume

ولی اونایی که خوشبو‌ن، دو لول از بقیه بالاترن 😎 می‌خوای خوشبو باشی؟ بیا اینجا 👇 @maad_perfume

ولی اونایی که خوشبو‌ن، دو لول از بقیه بالاترن 😎 می‌خوای خوشبو باشی؟ بیا اینجا 👇 @maad_perfume

🍁 @hosen_panahy خورشید دوباره با نوید آمده است از پنجره‌ى ابر سپید آمده است برخیز ببین دوباره از مشرق عشق روزی پر از نور امید آمده است 🍂سلام،صبحتون دلنواز🌞

🍁 @hosen_panahy آنسوے آرزوها همیشہ خدایےست كہ فقط نگاهش جبران همہء حاجت‌هاست بہ اميدِ نگاهِ حق تعالے بہ همہء آرزوهاے قشنگتون امشب برسید 🌙شبتون به زیبایی آرزوهاتون

🍁 @hosen_panahy یادِ آن روزها بخیر… کرسی‌های آتشی چراغ‌های نفتی هرچند امکانات کم بود اما گرم‌تر بودیم زمستان‌ها برف تا کمر می‌بارید اما شادتر بودیم…! حالا پکیج و شومینه هست همه چیز مدرن شده اما انصافاً … چقدر سردمان است #نرگس_صرافیان_طوفان

🍁 @hosen_panahy هر چه کِشتی، روزیَت درو شود دل اگر شکستی، دلت پارو شود کارما چرخد، زمان بی‌رحم نیست عدل پنهان در جهان، گمراه نیست

🍁 @hosen_panahy همان‌ قدر که مسخره می‌کنیم احترام نمی‌گذاریم همان قدر که اشتباه می‌کنیم تفکر نمی‌کنیم همان قدر که عیب می‌بینیم برطرف نمی‌کنیم همان قدر که از رونق می‌اندازیم رونق نمی‌بخشیم همان قدر که کینه به دل می‌گیریم محبت نمی‌کنیم همان قدر که حرف می‌زنیم عمل نمی‌کنیم همان قدر که می‌گریانیم شاد نمی‌کنیم همان‌ قدر که ویران می‌کنیم آباد نمی‌کنیم همان قدر که کهنه می‌کنیم تازگی نمی‌بخشیم همان قدر که دور می‌شویم نزدیک نمی‌کنیم همان‌ قدر که آلوده می‌کنیم پاک نمی‌کنیم از نظر ما همیشه دیگران مقصرند و ما گناه نمی‌کنیم

🍁 @hosen_panahy ادیسون سراسیمه به خانه بازگشت و یادداشتی را به مادرش داد و گفت: این را آموزگارم داده و گفته فقط مادرت بخواند. مادر در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود یاد داشت را برای کودکش خواند: کودک شما نابغه است، این مدرسه برای او کوچک است، آموزش او را خودتان به عهده بگیرید. سالها گذشت روزی ادیسون در گنجه خاطراتش کاغذی توجهش را جلب کرد که در آن نوشته شده بود، کودک شما کودن است، از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم. ادیسون گریست و در خاطراتش نوشت: توماس ادیسون یک کودک کودن بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.

🍁 @hosen_panahy دوست خوب غم‌ها را از بین نمی‌برد اما کمک می‌کند با وجود غم‌ها محکم بایستیم، درست مثل چتر خوب که باران را متوقف نمی‌کند اما کمک می‌کند آسوده زیر باران قدم بزنیم...! #ویکتور هوگو

🍁 @hosen_panahy یک اندیشه‌ی زیبا و مثبت یک بهشت را در زندگی می‌سازد و یک اندیشه‌ی منفی و یأس‌آور جهنمی را در دنیای انسان خلق می‌کند انسان‌ها آن چه را بیندیشند خلق می‌کنند پس شاد و مثبت باشید 🌼سلام 🌻صبحتون بخیر🍃