2025 yil raqamlarda

14 372
Obunachilar
+524 soatlar
-387 kunlar
-10430 kunlar
Postlar arxiv
Photo unavailableShow in Telegram
📸 مسعود پزشکیان رییس جمهور کشورمان امروز به عیادت سید محمد خاتمی رفت/ جماران
❤ 11
Hammasini ko'rsatish...
❤ 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
انتصاب شایسته
فرهاد لیثی به عنوان رئیس پژوهشسراهای دانش آموزی کشور منصوب شد .
ابراهیم رفیعی مدیر کل آموزش متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش طی حکمی فرهاد لیثی را به این سمت منصوب کرد
لیثی دانش آموخته شیمی و پیش از این مسول پژوهشسراهای اداره کل شهر تهران بوده است .
❤ 5
سوءتغذیه کودکان در ایران؛ کودکانی که از ضعف و گرسنگی ازحال می روند سر صف غش میکنند
#عدالت_ آموزشی بدون عدالت #غذایی ممکن نیست!
✍️اکرم هدایتی عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
روزنامه شرق نوشت: کودکانی در ایران با پای پیاده و شکم گرسنه به مدرسه میآیند، سر صف از حال میروند و بیهوش روی زمین میافتند. این چهره پنهان فقر، سالهاست آینده آموزشی و جسمی کودکان ایرانی را تهدید میکند.
📊 آمارهای رسمی نشان میدهد حدود ۱۶٪ کودکان زیر ۶ سال در ایران دچار سوءتغذیهاند و بیش از ۸۰۰ هزار کودک با کمبود انرژی، پروتئین و ریزمغذیها دستوپنجه نرم میکنند. یعنی هزاران کودک هر روز با ذهن خسته و بدن ضعیف پشت نیمکتها مینشینند و عدالت آموزشی تنها در حد شعار باقی میماند.
👤 دکتر مسعود پزشکیان بارها گفته عدالت آموزشی اولویت دولت است. اما عدالت آموزشی فقط ساختن کلاس و مدرسه نیست؛ عدالت یعنی همه دانشآموزان، صرفنظر از جیب خانوادهشان، با بدن سالم و ذهن آماده سر کلاس حاضر شوند.
📚 پژوهشهای علمی نشان میدهد تغذیه رایگان در مدارس فقط رفع گرسنگی نیست، بلکه یک سرمایهگذاری هوشمند است: کیفیت رژیم غذایی کودکان را بهبود میدهد و از ناامنی غذایی میکاهد، مشارکت و موفقیت تحصیلی را افزایش میدهد، هیچ اثر منفی بر شاخص توده بدنی (BMI) ندارد، هزینههای شبکه بهداشت و درمان کشور را کاهش میدهد، کودکانی که از این برنامهها بهرهمند شدهاند در بزرگسالی بهطور میانگین ۳٪ درآمد بیشتری داشتهاند ودر برخی از کشورها نسبت هزینه به بازدهی در بودجه شبکه بهداشت ودرمان ۱۹ به ۴۰ برآورد شده است.
🌍 تجربه جهانی نشان میدهد بیش از ۴۰۰ میلیون کودک در جهان هر روز در مدرسه غذای رایگان دریافت میکنند. در کشورهای پردرآمد بیش از ۶۰٪ دانشآموزان ابتدایی پوشش دارند؛ اما در کشورهای کمدرآمد که نیاز بیشتر است، این سهم فقط ۱۸٪ است. ایران هم نباید در این شکاف نابرابری باقی بماند.
❗️مطالبه عمومی ما روشن است: تغذیه رایگان مدارس باید در اولویت فوری دولت قرار گیرد. این نه یک لطف، که یک حق اساسی برای کودکان و سرمایهگذاری بلندمدت برای کشور است. عدالت آموزشی بدون عدالت غذایی ممکن نیست.
🔑 و یادمان نرود: مدرسهسازی انحصار به در و دیوار ندارد؛ مدرسه یعنی پرورش دانشآموزانی قوی از نظر جسم و روح.
🍎 تغذیه رایگان هزینه نیست؛ سرمایهگذاری برای آبادانی کشور و شکوفایی نسلهاست 👇
تغذیه رایگان مدارس بهبود رشد جسمی و ذهنی، ارتقای عدالت آموزشی، کاهش هزینههای درمانی، افزایش تمرکز و موفقیت تحصیلی، پیشگیری از فقر غذایی، کاهش نابرابری، افزایش درآمد در بزرگسالی، تقویت سلامت روان، بالا بردن بهرهوری اجتماعی و اقتصادی، و سرمایهگذاری پایدار برای آینده کشور است.
#توسعه پایدار
📌 #مطالبه_عمومی #عدالت_آموزشی #تغذیه_رایگان_مدارس
❤ 11👍 1👏 1😢 1
Photo unavailableShow in Telegram
وزیر آ.پ: بودجه آموزش و پرورش ۶۷ درصد در دولت چهاردم افزایش یافته است.
در ۱۴۰۳ «دولت سیزدهم»:بودجه آموزش و پرورش حدود ۲۷۸ همت بود. سهم از کل بودجه عمومی ۹٫۸۳٪
در ۱۴۰۴ «دولت چهاردهم»:بودجه آموزش و پرورش حدود ۴۷۵ همت شد. سهم از کل بودجه عمومی ۸٫۸۲٪ رقم بودجه آموزش و پرورش۶۷٪ رشدکرده.
اما در همین بازه ۱۴۰۴ بودجه عمومی کشور سریعتر رشد کرده در نتیجه سهم نسبی آموزش و پرورش از«کیک کل بودجه» کمی کوچکتر شده. این «کاهش سهم» به معنی آن است که اولویت نسبی آموزش و پرورش در بودجه کمتر از قبل است.
آموزش و پرورش بودجه بیشتری میگیرد، آن هم با رشد اسمی قابل توجه اما از نظر اولویت نسبی در کل بودجه، یک گام عقب رفته
(۹٫۸۳٪ → ۸٫۸۲٪)
به زبان ساده اگر در بودجه ۴۷۵ همتی۱۴۰۴ سهم آموزش و پرورش همان سهم ۹/۸۳ درصدی ۱۴۰۳ باقی می ماند ۴/۸ همت به بودجه آموزش و پرورش اضافه می شد.
اینجا تفاوت سهم اسمی و نسبی بیشتر مشخص می شود. اگر همین ۴/۸ همت به حقوق معلمان اختصاص پیدا می کرد. با تعداد تقریبی ۱/۲ میلیون معلم به طور میانگین ۴ میلیون به حقوق هر معلم اضافه می شد.
❤ 11👎 2🔥 1
پاسخي كوتاه به نقدهای دوست گرامی، محمدرضا جلاییپور در خصوص بيانيه اخير جبهه اصلاحات ايران
علي اكبر صداقت عضو مجمع فرهنگيان ايران اسلامي
ما نقدهای شما را نشانه دغدغهمندی میدانیم، اما با احترام تأکید میکنیم که پرسشهای مطرحشده بهجای آنکه راهی برای ارتقای متن بیانیه بگشاید، بیشتر به سمت نادیده گرفتن شرایط عینی امروز ایران و تکرار پرسشهای قدیمی میرود. چند نکته روشن:
🔹 یکم. تفاوت امروز با دهههای گذشته
بیانیه جبهه اصلاحات ایران دقیقاً از دل «تجربه جنگ ۱۲ روزه»، «نسلکشی غزه»، و «فروپاشی امید اجتماعی» نوشته شده است. دعوت به آشتی ملی محصول فهم این واقعیت است که دیگر نه نسخههای تاکتیکی کوتاهمدت (مثل مذاکرات مقطعی) و نه تکرار شعارهای امنیتی و نظامی صرف، پاسخگوی وضعیت کنونی نیست. مقایسه با دهه نود میلادی یا مجلس ششم، بیاعتنایی به تحولات انباشته سه دهه اخیر در ایران و منطقه است.
🔹 دوم. تصویر از جهان و منطقه
برخلاف برداشت شما، متن بیانیه نه در «خیالپردازی لیبرال» بلکه درک دقیق از نظم سیال جهانی نوشته شده است. در آن هم بر «همگرایی منطقهای» و همکاری با همسایگان تأکید شده، هم بر ضرورت دیپلماسی فعال برای جلوگیری از مکانیزم ماشه، و هم بر بهرهگیری از ظرفیتهای جدید قدرتهای نوظهور. این دقیقاً یعنی توجه به چین، روسیه، عربستان و دیگر بازیگران.
🔹 سوم. دفاع ملی و توان بازدارندگی
در متن بیانیه تصریح شده که ایران توان دفاعی بالایی دارد و همین بازدارندگی بود که در جنگ اخیر آشکار شد. اما واقعیت این است که بدون بازسازی اعتماد ملی و بدون تغییر رویکرد حکمرانی، حتی قویترین توان نظامی نیز کشور را از خطر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی مصون نمیدارد. ما از «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها» سخن گفتیم تا توان دفاعی حفظ شود، نه اینکه سیاست و اقتصاد گروگان نظامیگری بماند.
🔹 چهارم. پرسش از «گزینه سوم»
بیانیه دقیقاً همان گزینه سوم است: نه تسلیم و نه جنگ. «آشتی ملی» یعنی خلق راهی که از دل بنبستها بگذرد. پرسش شما که چرا گزینه سوم مطرح نشده، ناشی از کمتوجهی به متن است.
🔹 پنجم. عدالت اجتماعی و تابآوری اقتصادی
اعضاي جبهه اصلاحات ايران در ابن بيانيه فراتر از دغدغه طبقه متوسط سخن گفته اند . «دکترین توسعه و آبادانی» بر محور رفاه و کرامت شهروندان است. روشن است که بدون حمایت از محرومان، هیچ اصلاح پایداری ممکن نیست. بهعلاوه، مطالبه عفو عمومی و پایان تبعیض، قبل از هرچیز به سود فرودستان و قربانیان اصلی ساختار ناعادلانه است.
🔹 ششم. زبان و لحن بیانیه
انتقاد شما مبنی بر شباهت به «جام زهر» یا بیانیههای گذشته، چشمپوشی از تفاوت بنیادین این متن است: بیانیه امروز، در بطن تجربه شکستهای مکرر داخلی و منطقهای نوشته شده و بهجای آرزو، نقشه عملیاتی پیشنهاد میدهد؛ از عفو عمومی گرفته تا ابتکار هستهای و آشتی ملی.
جمعبندی
ما باور داریم که امروز ایران در نقطهای ایستاده است که تنها دو راه دارد: یا بازگشت به مردم و آشتی ملی، یا حرکت بهسوی فروپاشی تدریجی.
بیانیه جبهه اصلاحات، برخلاف برداشت شما، نه سادهانگارانه که شجاعانه است؛ چون در برابر روایت رسمی جنگمحور و روایت تسلیممحور، راه سوم را روی میز گذاشته است.
تاریخ گواهی خواهد داد كه اعضاي جبهه اصلاحات ايران امروز مسئولانه سخن گفته اند و به درستي درك كرده اند که فردا شاید دیر باشد
❇️با عضويت در كانال رسمي مجمع فرهنگيان ايران اسلامی از اخرین خبرها مطلع شويد
https://t.me/majmae_farhangian
❤ 5👎 5👍 4
پاسخي كوتاه به نقدهای دوست گرامی، محمدرضا جلاییپور در خصوص بيانيه اخير جبهه اصلاحات ايران
علي اكبر صداقت عضو مجمع فرهنگيان ايران اسلامي
ما نقدهای شما را نشانه دغدغهمندی میدانیم، اما با احترام تأکید میکنیم که پرسشهای مطرحشده بهجای آنکه راهی برای ارتقای متن بیانیه بگشاید، بیشتر به سمت نادیده گرفتن شرایط عینی امروز ایران و تکرار پرسشهای قدیمی میرود. چند نکته روشن:
🔹 یکم. تفاوت امروز با دهههای گذشته
بیانیه جبهه اصلاحات ایران دقیقاً از دل «تجربه جنگ ۱۲ روزه»، «نسلکشی غزه»، و «فروپاشی امید اجتماعی» نوشته شده است. دعوت به آشتی ملی محصول فهم این واقعیت است که دیگر نه نسخههای تاکتیکی کوتاهمدت (مثل مذاکرات مقطعی) و نه تکرار شعارهای امنیتی و نظامی صرف، پاسخگوی وضعیت کنونی نیست. مقایسه با دهه نود میلادی یا مجلس ششم، بیاعتنایی به تحولات انباشته سه دهه اخیر در ایران و منطقه است.
🔹 دوم. تصویر از جهان و منطقه
برخلاف برداشت شما، متن بیانیه نه در «خیالپردازی لیبرال» بلکه درک دقیق از نظم سیال جهانی نوشته شده است. در آن هم بر «همگرایی منطقهای» و همکاری با همسایگان تأکید شده، هم بر ضرورت دیپلماسی فعال برای جلوگیری از مکانیزم ماشه، و هم بر بهرهگیری از ظرفیتهای جدید قدرتهای نوظهور. این دقیقاً یعنی توجه به چین، روسیه، عربستان و دیگر بازیگران.
🔹 سوم. دفاع ملی و توان بازدارندگی
در متن بیانیه تصریح شده که ایران توان دفاعی بالایی دارد و همین بازدارندگی بود که در جنگ اخیر آشکار شد. اما واقعیت این است که بدون بازسازی اعتماد ملی و بدون تغییر رویکرد حکمرانی، حتی قویترین توان نظامی نیز کشور را از خطر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی مصون نمیدارد. ما از «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها» سخن گفتیم تا توان دفاعی حفظ شود، نه اینکه سیاست و اقتصاد گروگان نظامیگری بماند.
🔹 چهارم. پرسش از «گزینه سوم»
بیانیه دقیقاً همان گزینه سوم است: نه تسلیم و نه جنگ. «آشتی ملی» یعنی خلق راهی که از دل بنبستها بگذرد. پرسش شما که چرا گزینه سوم مطرح نشده، ناشی از کمتوجهی به متن است.
🔹 پنجم. عدالت اجتماعی و تابآوری اقتصادی
اعضاي جبهه اصلاحات ايران در ابن بيانيه فراتر از دغدغه طبقه متوسط سخن گفته اند . «دکترین توسعه و آبادانی» بر محور رفاه و کرامت شهروندان است. روشن است که بدون حمایت از محرومان، هیچ اصلاح پایداری ممکن نیست. بهعلاوه، مطالبه عفو عمومی و پایان تبعیض، قبل از هرچیز به سود فرودستان و قربانیان اصلی ساختار ناعادلانه است.
🔹 ششم. زبان و لحن بیانیه
انتقاد شما مبنی بر شباهت به «جام زهر» یا بیانیههای گذشته، چشمپوشی از تفاوت بنیادین این متن است: بیانیه امروز، در بطن تجربه شکستهای مکرر داخلی و منطقهای نوشته شده و بهجای آرزو، نقشه عملیاتی پیشنهاد میدهد؛ از عفو عمومی گرفته تا ابتکار هستهای و آشتی ملی.
جمعبندی
ما باور داریم که امروز ایران در نقطهای ایستاده است که تنها دو راه دارد: یا بازگشت به مردم و آشتی ملی، یا حرکت بهسوی فروپاشی تدریجی.
بیانیه جبهه اصلاحات، برخلاف برداشت شما، نه سادهانگارانه که شجاعانه است؛ چون در برابر روایت رسمی جنگمحور و روایت تسلیممحور، راه سوم را روی میز گذاشته است.
تاریخ گواهی خواهد داد كه اعضاي جبهه اصلاحات ايران امروز مسئولانه سخن گفته اند ،
که فردا شاید دیر باشد
❇️با عضويت در كانال رسمي مجمع فرهنگيان ايران اسلامی از اخرین خبرها مطلع شويد
https://t.me/majmae_farhangian
❤ 6👍 3👎 2
پاسخ به نقدهای دوست گرامی، محمدرضا جلاییپور به بيانيه جبهه اصلاحات ايران
علي اكبر اعتصام عضو كميته سياسي مجمع فرهنگيان ايران اسلامي
ما نقدهای شما را نشانه دغدغهمندی میدانیم، اما با احترام تأکید میکنیم که پرسشهای مطرحشده بهجای آنکه راهی برای ارتقای متن بیانیه بگشاید، بیشتر به سمت نادیده گرفتن شرایط عینی امروز ایران و تکرار پرسشهای قدیمی میرود. چند نکته روشن:
🔹 یکم. تفاوت امروز با دهههای گذشته
بیانیه جبهه اصلاحات ایران دقیقاً از دل «تجربه جنگ ۱۲ روزه»، «نسلکشی غزه»، و «فروپاشی امید اجتماعی» نوشته شده است. دعوت به آشتی ملی محصول فهم این واقعیت است که دیگر نه نسخههای تاکتیکی کوتاهمدت (مثل مذاکرات مقطعی) و نه تکرار شعارهای امنیتی و نظامی صرف، پاسخگوی وضعیت کنونی نیست. مقایسه با دهه نود میلادی یا مجلس ششم، بیاعتنایی به تحولات انباشته سه دهه اخیر در ایران و منطقه است.
🔹 دوم. تصویر از جهان و منطقه
برخلاف برداشت شما، متن بیانیه نه در «خیالپردازی لیبرال» بلکه درک دقیق از نظم سیال جهانی نوشته شده است. در آن هم بر «همگرایی منطقهای» و همکاری با همسایگان تأکید شده، هم بر ضرورت دیپلماسی فعال برای جلوگیری از مکانیزم ماشه، و هم بر بهرهگیری از ظرفیتهای جدید قدرتهای نوظهور. این دقیقاً یعنی توجه به چین، روسیه، عربستان و دیگر بازیگران.
🔹 سوم. دفاع ملی و توان بازدارندگی
در متن بیانیه تصریح شده که ایران توان دفاعی بالایی دارد و همین بازدارندگی بود که در جنگ اخیر آشکار شد. اما واقعیت این است که بدون بازسازی اعتماد ملی و بدون تغییر رویکرد حکمرانی، حتی قویترین توان نظامی نیز کشور را از خطر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی مصون نمیدارد. ما از «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها» سخن گفتیم تا توان دفاعی حفظ شود، نه اینکه سیاست و اقتصاد گروگان نظامیگری بماند.
🔹 چهارم. پرسش از «گزینه سوم»
بیانیه دقیقاً همان گزینه سوم است: نه تسلیم و نه جنگ. «آشتی ملی» یعنی خلق راهی که از دل بنبستها بگذرد. پرسش شما که چرا گزینه سوم مطرح نشده، ناشی از کمتوجهی به متن است.
🔹 پنجم. عدالت اجتماعی و تابآوری اقتصادی
ما فراتر از دغدغه طبقه متوسط سخن گفتیم. «دکترین توسعه و آبادانی» بر محور رفاه و کرامت شهروندان است. روشن است که بدون حمایت از محرومان، هیچ اصلاح پایداری ممکن نیست. بهعلاوه، مطالبه عفو عمومی و پایان تبعیض، قبل از هرچیز به سود فرودستان و قربانیان اصلی ساختار ناعادلانه است.
🔹 ششم. زبان و لحن بیانیه
انتقاد شما مبنی بر شباهت به «جام زهر» یا بیانیههای گذشته، چشمپوشی از تفاوت بنیادین این متن است: بیانیه امروز، در بطن تجربه شکستهای مکرر داخلی و منطقهای نوشته شده و بهجای آرزو، نقشه عملیاتی پیشنهاد میدهد؛ از عفو عمومی گرفته تا ابتکار هستهای و آشتی ملی.
جمعبندی
ما باور داریم که امروز ایران در نقطهای ایستاده است که تنها دو راه دارد: یا بازگشت به مردم و آشتی ملی، یا حرکت بهسوی فروپاشی تدریجی.
بیانیه جبهه اصلاحات، برخلاف برداشت شما، نه سادهانگارانه که شجاعانه است؛ چون در برابر روایت رسمی جنگمحور و روایت تسلیممحور، راه سوم را روی میز گذاشته است.
تاریخ گواهی خواهد داد که فردا شاید دیر باشد ، اعضاي جبهه اصلاحات ايران مسئولانه امروز سخن گفتن ،
⭕️ چند پرسش از دوستان جبههٔ اصلاحات
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
از منظر اصلاحگرانه برایم چند پرسش از نویسندگان بیانیهٔ امروز جبههٔ اصلاحات مطرح شد که برای مشارکت در گفتگوی عمومی و درونجریانی به اختصار میپرسم:
🔹 این بیانیه اگر قبل از دفاع میهنی ۱۲ روزه و قبل از نسلکشی غزه و حتی قبل از بهاربهخزانکشیدهٔ عربی نوشته میشد دقیقا چه فرق مهمی میکرد؟ آیا این اتفاقات بزرگ نباید تاثیری در بخشی از محتوا و رویکرد متن نیروی سیاسی ملی بگذارد؟ آیا بازگشت به تنظیماتِ کارخانهایِ قبل از جنگ فقط برای حکمرانان خطا است و برای نیروهای سیاسی مطلوب است؟
🔹 چرا متن گویی در دههٔ نود میلادی و غلبهٔ خوشبینی/خوشخیالی به نظم تکقطبیِ لیبرالِ جهانی نوشته شده است و هیچ ردی از تغییرات صحنهٔ جهانی و افزایش قدرت چین و ضرورت بیشترِ پیمانها و ائتلافسازیهای جدید منطقهای در آن دیده نمیشود؟ آیا نیروی سیاسی نباید متناسب با درسآموختههای منطقه و جهان چارچوبهای تحلیلی و فرضهای نظری و زبان و رفتارش را روزآمد کند؟
🔹 مثلا اگر این بیانیه نه برای ایرانِ ۱۴۰۴ در این منطقه بعد از درسآموختههای توسعههای توافقمحور جهان و شکستهای گذارهای منطقه و شکستهای اجماع واشنگتنی، بلکه قرار بود مثلا چند دهه قبل برای کرهٔ جنوبیِ وابستهٔ آمریکا در برابر کرهٔ شمالیِ وابستهٔ شوروی نوشته شود چه تفاوت رویکردی میداشت؟
🔹 یا مثلا اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبود و همین چند هفته پیش وسط مذاکرات با جنگدهٔ بیدو ایران را بمباران نکرده بود یا نسلکشی نشده بود متن این بیانیه چه تفاوتی میداشت؟ یا اگر راهبرد فشارمحور و گذاریِ بخشی از نیروهای سیاسی در دهههای گذشته عملا بینتیجه یا با نتایج عکس نمیشد، متن این بیانیه چه فرقی میداشت؟
🔹 بیانیهٔ «جام زهر» مجلس ششم چه اشکالی داشت که عملا راهگشا نشد و با چه تحلیلی تکرار همان محتوا و لحن و رویکرد سودمند محسوب میشود؟
🔹 آیا ایران فقط بین دو گزینهٔ تسلیم و جنگ مخیر است؟ آیا گزینهٔ سومی که میتواند طراحی و خلق شود، نباید در متن توضیح داده شود؟ فرض کنیم ایران حتی به سبک جولانی یکسره تسلیم شود، آیا همانطور که نتانیاهو به قوای دفاعی سوریه، آنهم حین مذاکرات جولانی با نتانیاهو و علیرغم حمایت ترامپ از او، حمله کرد، به بهانهٔ دیگری به ایران حملهٔ نظامی یا اقتصادی نخواهد شد؟
🔹 چرا بعد از حملهٔ دو قدرت اتمی به ایران و در کنار تاکید بهجا بر ضرورت ابتکار عمل دیپلماتیک و ذینفعسازی اقتصادیِ همسایگان و قدرتهای جهانی در رشد و امنیت ایران و افزایش رضایت عمومی و همبستگی ملی، در متن بیانیه تاکیدی بر ضرورت تقویت قوای نظامی و دفاعی ایران نمیشود؟ آیا تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران در این منطقه و جهان زیاده سادهانگارانه و عقبمانده از زمان نیست؟
🔹 چرا یازده پیشنهاد متن شامل لوازم افزایش تابآوری اقتصادی محرومترین شهروندان ایران - مهمترین قربانیان جنگ - نمیشود و صرفا رضایت طبقه متوسط و فرادستان اقتصادی را هدف میگیرد؟
🔹 در متن، نظام به ترک «تخاصم خارجی» دعوت شده است. آیا «تنشزا» و مخاصمهجو ایران است که در حال مذاکره با آمریکا بود یا نتانیاهو و ترامپ که به ایران حملهٔ تجاوزکارانه کردند؟
🔹 به فرض پذیرشِ مخاصمهجویی ایران، آیا ترک تخاصم و ترک زبانِ سیاستِ ستیز و تقویت توافقگرایی فقط در برابر ترامپ مطلوب است و در سیاست داخلی عبور از قطبیسازی و زبانِ ستیز و تقویت توافقگرایی و توافقسازیِ حل مسالهای مطلوب نیست؟
🔹 آیا اینکه پیام اخیر حسن روحانی و مقالات جدید جواد ظریف و مواضع اخیر علی لاریجانی و زبان تعدادی از اعضای کابینه به نسبت این بیانیه موثرتر و راهگشاتر بودهاند از جمله به خاطر لحن و زبان مناسبتر و توازن محتوایشان نیست؟
🔹 آنچه در بیانیه به عنوان نقشهٔ راه ذکر شده در واقع لیست اهداف و آرزوهای جبهه نیست؟ آیا نیروی سیاسی مصلح نباید از لیست کردن اهداف فراتر برود و زبان و مسیر متناسب با تحققشان و گشایشگری عملی را برگزیند؟ اگر نقشهٔ راهِ ممکن و متناسب با ظرفیتها بود، آیا نباید در موارد متعددی که در سالهای قبل تقریبا بدون تفاوت در محتوا و زبان لیست شده بودند محقق میشدند؟ اگر از دو موردی که علاوه بر «امکان» در «مطلوبیت»شان هم تردید هست بگذریم، گامهای غیرآرزواندیشانه و برنامهٔ جبهه برای تحقق این اهداف چیست؟
🔹 آیا شرایط پرمخاطرهٔ ایران و مسائل انباشتهٔ کشور نمیطلبد که جبههٔ اصلاحات با بازاندیشی راهبردی، رقبای سیاسیاش را بخشی از راه حل کند (و نه صرفا بخشی از مساله) و با روش و زبانی سیاست بورزد که بتواند به جای قطبیسازی، توافقهای راهگشا بسازد و کارگزار اصلاح عملی شود (به جای صرفِ طلبِ اهداف رادیکال) و در نظر رقبایش هم اصلاحگران بخشی از راه حل شوند و نه بخشی از مساله؟
❤ 18🤡 2😨 1
❇️ جبهه اصلاحات ایران در بیانیه ای اعلام کرد:
آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم /
انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا برای خروج از بحران /
تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها
🔺جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه ای با بیان بخشی از مخاطرات و تهدیدهای جدی پیش روی، برقراری آشتی ملی و ترک تخاصم در داخل و خارج از کشور را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم اعلام کرد و براى خروج از بحران و جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه خواهان انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا و اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها شد. اين جريان اصلاح طلب در عين حال از همه نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و از تمام نهادهای تصمیمگیر حامی حقوق ملت خواست که به جای تداوم مرزبندیهای مصنوعی و بیثمر، بر محور منافع ملی گردهم آیند.
◼️در بخش هایی از این بیانیه آمده است:
▪️جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و تواناست، اما همزمان روشن کرد که تداوم این مسیر، بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینههای انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد.
▪️در چنین شرایطی، تهدید فعالسازی «مکانیزم ماشه» از سوی تروئیکای اروپایی بسیار واقعی و در شرف عملی شدن است. بازگشت پرونده هستهای ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریمهای سازمان ملل را بازمیگرداند و رکودی عمیقتر از پیامدهای جنگ اخیر به بار خواهد آورد. این بازگشت نیز، مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب «تهدیدکننده صلح» تأمین میکند.
▪️امروز در این بزنگاه تاریخی، سه راه پیش روی ملت و حاکمیت است:
الف. تداوم وضع موجود؛ با آتشبسی شکننده و آیندهای مبهم
ب. تکرار الگوی ۲۲ سال گذشته؛ مذاکره تاکتیکی برای خرید زمان، بیآنکه ریشه بحرانها درمان شود
ج. انتخاب شجاعانه آشتی ملی و ترك تخاصم در داخل و خارج کشور؛ با هدف اصلاح ساختار حکمرانی و بازگشت به اصل حاکمیت مردم
▪️جبهه اصلاحات ایران، بر اساس استراتژی اصلاح از درون، آشتی ملی و نتایج حاصل از آن را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم میداند و بىترديد بدون پرداختن به اصلاحات ساختاری عمیق، آشتی ملی و عفو عمومی، صرفاً به یک نمایش سیاسی بدل خواهد شد.
▪️نقشه راه فوری و عملیاتی جبهه اصلاحات ايران برای انجام اصلاحات ساختاری در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی توسط حاكميت به طور اجمالى عبارت است از:
▫️اعلام عفو عمومى، رفع حصر، آزادى زندانيان سياسى و پايان دادن به سركوب منتقدان مصلح
▫️تغییر گفتمان حکمرانی به توسعه ملی به جای اولویتدادن به منازعات ایدئولوژیک
▫️انجام مذاکرات جامع و مستقیم با ایالات متحده آمریکا و عادیسازی روابط بر اساس عزت، حکمت و مصلحت
▫️بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دیپلماسی رسمی و عمومی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه
▫️اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها
▫️همگرایی منطقهای برای ایجاد صلح پایدار و استفاده از فرصت تعامل با همسایگان
▫️انحلال نهادهای موازی در داخل حاکمیت و تغییر معنادار در نهادهای انتصابی و رویکرد آنها
▫️خروج نیروهای نظامی از حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ و بازگشت آنها به پادگانها
▫️کاهش نگاه امنیتی به جامعه و بازنگری در سیاست امنیت داخلی
▫️خارج کردن اقتصاد کشور از تیول الیگارش های حکومتی و ایجاد فرصتهای برابر اقتصادی برای همه مردم
👈🏼 متن کامل بیانیه
❤ 20👎 5👏 5🔥 2👍 1
راه اندازي نهضت توانمند سازي معلم و ايجاد تحول در كيفيت آموزشي در اولويت قرار گيرد
*مقدمه*
سخنان اخیر آقای دکتر پزشکیان مبنی بر اینکه «در هیچ منطقهای از کشور دانشآموزی نباید در کانکس یا چادر درس بخواند» موجی از امید و احترام را در میان افکار عمومی برانگیخت. بدون شک، رفع محرومیت فیزیکی و تأمین فضای آموزشی استاندارد، گامی ارزشمند و انسانی است. اما این پرسش بنیادین باقی میماند:آیا مدرسهسازی، بدون نهضت همزمان برای تربیت و توانمندسازی معلم و تحول محتوای آموزشی، میتواند کیفیت یادگیری را تضمین کند؟
۱. ابعاد مسئله: مدرسه به مثابه ظرف، معلم و محتوا به مثابه مظروف
بر اساس آمار رسمی، کشور حدود ۱۶ میلیون دانشآموز دارد که حداکثر دو میلیون نفر از آنان در فضاهای غیراستاندارد (کانکس، چادر، یا کلاسهای فرسوده) تحصیل میکنند. این آمار نشان میدهد مشکل «فضای فیزیکی» گرچه مهم و فوری است، اما مسئلهی اصلی برای ۱۲ میلیون دانشآموز دیگر، کیفیت و انگیزه نیروی انسانی و محتوای آموزشی است.
مدرسه، صرفاً ظرفی برای یادگیری است؛ اگر این ظرف پر نشود، یا مظروف آن بیکیفیت باشد، ارزش آن کاهش مییابد.
۲. کمبود و فرسودگی نیروی انسانی
کمبود کمی معلم: سالهاست که سیاستهای جذب محدود، خروج بازنشستگان و نبود برنامه پایدار برای تربیت معلم، باعث کاهش جدی نسبت معلم به دانشآموز شده است.
فرسودگی شغلی: بسیاری از معلمان، حتی در مدارس نوساز، به علت فشار معیشتی، نبود حمایت روانی، و تکرار روشهای سنتی، انگیزه کافی ندارند.
عدم آشنایی با روشهای نوین: بخش زیادی از معلمان آموزش لازم در زمینه فناوری آموزشی، یادگیری فعال، و مهارتمحوری را دریافت نکردهاند.
۳. نهضت فراموششده: تحول محتوا و روش تدریس
حتی اگر بهترین معلمان در مدارس مدرن تدریس کنند، اما محتوا و روشها همچنان مبتنی بر محفوظات، بیارتباط با زندگی واقعی و فاقد جذابیت باشد، نتیجهای جز دلزدگی و بیانگیزگی دانشآموزان نخواهد داشت.
تحول واقعی آموزش زمانی رخ میدهد که:
محتوای کتابها مهارتمحور، بهروز و متناسب با دنیای امروز باشد.
روش تدریس از حالت سخنرانی یکسویه به سمت یادگیری تعاملی، پروژهمحور و مسئلهمحور تغییر کند.
ارتباط آموزش با زندگی روزمره و آینده شغلی دانشآموزان برقرار شود.
۴. تقدم و تأخر: کدام نهضت اولویت دارد؟
ساخت مدرسه، مانند احداث جاده است؛ اما بدون وسیله نقلیه (معلم توانمند) و نقشه مسیر (محتوای آموزشی متحول)، این جاده به مقصد نمیرسد.
به بیان دیگر:
مدرسه بدون معلم کارآمد، صرفاً ساختمان است.
معلم بدون انگیزه و مهارت، حتی در بهترین ساختمان، بازدهی پایینی خواهد داشت.
محتوای نامتناسب، بهترین معلم و بهترین مدرسه را هم ناکارآمد میکند.
۵. پیشنهاد یک رویکرد ترکیبی
به جای یک نهضت یکبعدی، پیشنهاد میشود:
1. توزیع متوازن منابع: بخشی از بودجه ساخت مدارس، به «نهضت تربیت و توانمندسازی معلم» و «تحول محتوا» اختصاص یابد.
2. تربیت معلم بومی: برای مناطق محروم، جذب و آموزش جوانان بومی که با فرهنگ و زبان محلی آشنا هستند.
3. برنامه ملی انگیزش معلمان: شامل بهبود معیشت، کاهش بروکراسی فرسایشی، و فرصت ارتقای شغلی.
4. مرکز نوآوری آموزشی: طراحی و تولید محتوای جذاب، دیجیتال و مهارتمحور برای جایگزینی روشهای سنتی.
*جمعبندی*
نهضت ساخت مدرسه اقدامی ارزشمند و فوری برای رفع تبعیض فیزیکی است، اما اگر همزمان نهضت تربیت معلم و تحول محتوا آغاز نشود، نتیجه آن ممکن است به «ساختمانهای زیبا با کلاسهای بیروح» منجر شود. آموزش باکیفیت، مثل یک سهپایه است: مدرسه، معلم، محتوا. اگر یکی از این پایهها کوتاه باشد، کل سازه کج خواهد شد.
مجید طهرانیان
❤ 4👏 3👍 1
دستورالعمل نحوه برقراری فوق العاده خاص
❤ 7🙏 2
❇️ شاخصهای پيشنهادى جبهه اصلاحات ايران برای آزادی زندانیان سیاسی
🔺آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تغییر رویه در برخورد با منتقدان مصلح و آزادیهای مدنی و سیاسی در کشور، مطالبهای جدی است که جبهه اصلاحات ايران پس از جنگ ۱۲ روزه در نامه ای به رئیس قوه قضايیه در تاريخ ۵ تیر ۱۴۰۴ درخواست کرد. تقریبا سه هفته بعد، از طرف رئیس قوه قضائیه با رئیس جبهه اصلاحات ایران تماس تلفنی گرفته و اعلام کردند فهرست زندانیان سیاسی موردنظر جبهه در اختیار ایشان گذاشته شود.
در پی این تماس تلفنی، موضوع درخواستی با اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران در میان گذاشته شد. پس از بحث و بررسی، مجمع عمومی این جبهه به این جمع بندی رسید که تهیه هرگونه لیستی از زندانیان سیاسی و عقیدتی ممکن است ناقض عدالت عام و به نوعی پذیرش تلویحی نگاه تقلیلگرایانه و عبور از حقوق سایر زندانیان بیگناه باشد و لذا تصمیم گرفت به جای اعلام مصادیق، با استناد به قانون اساسی و قوانین موضوعه، معیارها و شاخص های شناسایی زندانیان سیاسی و عقیدتی را تعیین کرده و در اختیار قوه قضايیه بگذارد. این امر مهم برعهده کارگروه پیگیری رفع حصر و حقوق شهروندی جبهه اصلاحات ایران به عنوان یک کارگروه حقوقی و کارشناسانه گذاشته شد. این شاخص ها پس از تدوین، طی نامه ای با امضای رئیس جبهه اصلاحات ایران در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴ برای رئیس قوه قضائیه ارسال شد.
◼️در پی اظهارنظر اخیر محسنی اژه ای مبنی بر این که «تاکنون هیچکدام از جریاناتِ درخواست کننده آزادی زندانیان سیاسی به من فهرستی ارائه ندادند و برخی از آنها وقتی با مطالبه من مواجه شدند، گفتند که ما برای ارائه فهرستِ زندانیان سیاسی، ملاحظاتی داریم»، متن نامه مربوط به شاخص ها و معیارهای شناسایی زندانیان سیاسی و عقیدتی جهت تنویر افکار عمومی در زیر ارائه می شود:
به نام خدا
جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین محسنیاژهای
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
عطف به نامه شماره ۵۰-۰۳/ج مورخ ۵ تیر ۱۴۰۴ جبهه اصلاحات ایران خطاب به جنابعالی، شاخصهای زیر برای آزادی زندانیان سیاسی ارائه میشود:
۱. شاخصهای مبتنی بر ماهیت جرم؛
زندانیانی که صرفاً به دلیل فعالیتهای فکری، مدنی، بیان عقاید، یا اعتراضات مسالمتآمیز دستگیر و محکوم شدهاند و اقدامات آنها شامل هیچگونه خشونت فیزیکی یا مسلحانه نبوده است. مانند افرادی که به اتهاماتی مانند "تبلیغ علیه نظام"، "توهین به مقدسات یا مقامات"، "نشر اکاذیب به قصد تشویش افکار عمومی"، یا "تشکیل گروههای غیرقانونی" صرفاً بر اساس فعالیتهای رسانهای، روزنامهنگاری، یا سیاسی-اجتماعی مسالمتآمیز محکوم شدهاند.
۲. شاخصهای مبتنی بر وضعیت جسمی و سابقه تحمل محکومیت؛
زندانیان بیمار، بویژه افرادی که به بیماریهای شدید یا صعبالعلاج مبتلا هستند و ادامه حبس، سلامت یا جان آنها را به خطر میاندازد، یا نیاز به مراقبتهای پزشکی خاص دارند که در زندان امکانپذیر نیست و نیز زندانیان سالخورده، افراد کمتوان، و زنان باردار یا دارای فرزند شیرخوار،
و زندانیانی که بخش قابل توجهی از دوران محکومیت خود را سپری کردهاند، بویژه افرادی که واجد شرایط آزادی مشروط هستند.
۳. شاخصهای مبتنی بر فعالیتهای حرفهای و مدنی؛
افرادی که نقش اساسی در حیات مدنی، سیاسی و اجتماعی جامعه دارند و آزادی آنها میتواند به بهبود فضای سیاسی جامعه کمک کند.
مانند فعالان مدنی و صنفی از قبیل روزنامهنگاران، وکلای دادگستری، معلمان، استادان دانشگاه، فعالان حقوق زنان و اعضای اتحادیهها و تشکلهای صنفی که فعالیتهای قانونی و مدنی آنها منجر به محکومیت شده و نیز دانشجویانی که صرفاً به دلیل فعالیتهای سیاسی، صنفی، یا اعتراضی در دانشگاهها بازداشت و محکوم شدهاند.
همچنین خواهشمند است عفو و موقوفی تعقیب تمام ایرانیان داخل و خارج، اعم از زندانی و غیرزندانی و محکومین سیاسی که دارای آرای متوقف اند و افراد تحت تعقیب نیز مورد عنايت قرار بگيرد.
باسپاس
آذر منصورى
رئیس جبهه اصلاحات ایران
۱۴۰۴/۴/۲۴
❤ 8👏 5👎 1
❇️ آذر منصوری خطاب به محسنی اژه ای:
جبهه اصلاحات وارد بازی فهرستسازی زندانیان سیاسی نمی شود / آشتی ملی بدون آزادی همگانی زندانیان سیاسی و عقیدتی ممکن نیست
🔺رئيس جبهه اصلاحات ايران با اعلام این که آشتی ملی بدون آزادی همگانی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ممکن و معتبر نیست، در نامه اى خطاب به رئيس قوه قضائيه در خصوص اظهارنظر اخير وى راجع به اعلام اسامی زندانيان سياسى جهت رسیدگی به درخواست آزادی آنها، تأکید کرد: جبهه اصلاحات ایران بهعنوان جریان سیاسی ملی، تنها میتواند معیار ارائه دهد؛ زیرا ورود به بازی فهرستسازی، به معنای پذیرش تعریف محدود و عبور از حقوق سایر زندانیان بیگناه خواهد بود.
◾️آذر منصوری، اظهارنظر محسنی اژه ای را موجب شگفتی و تأسف توصیف کرده و در این نامه توضیح داده است: جبهه اصلاحات ایران، با اتخاذ رویکردی مسئولانه، بهجای ارائه فهرستی فردمحور، مجموعهای از «معیارها و شاخصهای حقوقی، سیاسی و انسانی» را جهت شناسایی زندانیان سیاسیِ واجد شرایطِ برخورداری از رأفت قانونی و بازنگری در پروندهها (بهصورت رسمی و مکتوب) ارائه کرد. لازم به تأکید است این معیارها که طی نامهای به تاریخ ۲۴ تیرماه ۱۴۰۴ به دفتر قوه قضاییه ارسال شد، مبتنی بر اصول قانون اساسی، موازین حقوق بشر و مقتضیات منافع و مصلحت ملی تنظیم شدهاند.
◾️در نامه رئیس جبهه اصلاحات ایران آمده است: تأکید میکنیم که تعیین مصادیق و انطباق معیارها با پروندههای موجود، در صلاحیت دستگاه قضایی کشور است و از گروههای سیاسی انتظار نمیرود که وارد فرآیند فهرستسازی موردی و محدود شوند؛ چرا که چنین رویکردی، هم ناقض عدالت عام است و هم به معنای پذیرش تلویحی نگاه تقلیلگرایانهای است که همه زندانیان سیاسی را ذیل عنوان «امنیتی» تعریف میکند؛ تعریفی که نه با متن قانون اساسی همخوانی دارد و نه با آرمانهای انقلاب اسلامی.
◾️همچنین در این نامه اعلام شده است: جبهه اصلاحات ایران بر مبنای اصول مسلم و مصرح قانون اساسی جمهوری اسلامی بهویژه اصول ۲۳، ۲۴، ۲۷، ۳۲ و ۳۷، صراحتاً تأکید میکند که هیچکس نباید به دلیل عقیده، بیان مسالمتآمیز یا فعالیت مدنی و سیاسی، در بازداشت باشد. ما بر این باوریم هر فردی که به دلیل ابراز عقیده یا مشارکت سیاسی مسالمتآمیز در زندان بهسر میبرد، زندانی سیاسی یا عقیدتی محسوب میشود و باید فوراً آزاد گردد.
◾️لازم به توضیح است رئیس قوه قضائیه روز گذشته در نشست با جمعی از اهالی رسانه بیان کرد: «چند روز پس از پایان جنگ تحمیلی اخیر، تعدادی از جریانات سیاسی و رسانهای از طروق مختلف به من اعلام کردند که در راستای تحکیم وفاق و انسجام اجتماعی، آنچه را که از آن به عنوان زندانیان سیاسی نام می بردند، آزاد کنید؛ گفتم فهرست زندانیان مد نظر را اعلام کنید تا ما در مورد آنها به بررسی و مداقه بپردازیم؛ تاکنون اما هیچکدام از آن جریاناتِ درخواستکننده، به من فهرستی ارائه ندادند و برخی از آنها وقتی با مطالبه من مواجه شدند، گفتند که ما برای ارائه فهرستِ زندانیان سیاسی، ملاحظاتی داریم! در خلال جلسه امروز نیز دوتن از آقایان اشاره کردند که خودشان هر چه تأمل و جمعبندی کردند به بیش از ۳ الی ۵ نفر زندانی سیاسی نرسیدند؛ تاکید من به این آقایان آن است که چرا به صورت علنی این موضوع را اعلام نمیکنید؟»
👈🏼متن کامل نامه
❤ 12👍 2
هر سال تابستان، مدیران مدارس دولتی مأموریت حساسی را آغاز میکنند که در ادبیات آموزشوپرورش «پروژه مهر» نام دارد؛ یعنی آمادهسازی مدرسه برای استقبال از دانشآموزان در ابتدای سال تحصیلی. این پروژه ظاهراً ساده بهنظر میرسد: شستوشو، رنگآمیزی، تعمیرات جزئی، تأمین وسایل آموزشی و نظمبخشی به فضا. اما واقعیت این است که با دست خالی و بدون پشتوانه بودجهای کافی، «پروژه مهر» برای بسیاری از مدیران به مأموریتی غیرممکن بدل شده است.
برآورد حداقل هزینههای بازگشایی یک مدرسه ۱۰ کلاسه شهری
فرض کنیم مدرسهای ۱۰ کلاسه با ۲۷۰ دانشآموز، بدون مشکلات اساسی بنایی، بخواهد فقط حداقل آمادهسازی فیزیکی را انجام دهد:
1. نقاشی ساختمان ۵۰۰ متر بنا (رنگ روغنی یا پلاستیک با کیفیت متوسط):
میانگین نرخ فعلی در بازار ۱۴۰۴ حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای هر مترمربع.
یعنی ۱۰۰ تا ۱۲۵ میلیون تومان فقط برای رنگآمیزی.
2. تعمیر نیمکتها و میزها (نه تعویض):
هر واحد تعمیر ≈ ۵۰۰ هزار تومان. برای بخشی از تعداد ۲۷۰ دانشآموز (۱۳۵ نیمکت دونفره) = ۴۵ میلیون تومان.
3. هزینههای انرژی (آب، برق، گاز، اینترنت):
حتی با معافیت تعرفهای، در مصرف متوسط شهری، ماهانه ≈ ۵ میلیون تومان.
یعنی ۶۰ میلیون تومان در سال.
4. اداره حداقلی آبدارخانه معلمان (چای، قند، وسایل مصرفی):
ماهانه ≈ ۵۰۰ هزار تومان، یعنی ۶ میلیون تومان در سال.
5. جعبه کمکهای اولیه و لوازم بهداشتی:
خرید اولیه و نگهداشت سالانه ≈ ۲ تا ۳ میلیون تومان.
هزینههای آموزشی که در محاسبات رسمی جایی ندارند
* تجهیز آزمایشگاه (مواد مصرفی، وسایل پایه): از چند میلیون تا دهها میلیون تومان.
* چاپ و تکثیر جزوات و آزمونها: حداقل ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان در سال.
* زیرساختهای فنی و اینترنت پایدار برای آموزش آنلاین و هوشمندسازی: بسته به سرعت و تجهیزات، ۳ تا ۵ میلیون تومان سالانه.
* وسایل کمکآموزشی (پوسترها، ابزار کارگاهی، نرمافزارها): متغیر، ولی برای شروع هر سال حداقل ۵ میلیون تومان.
جمع برآورد حداقلی سالانه
با جمعزدن اقلام بالا، حتی بدون احتساب هزینههای عمرانی بزرگ، به رقمی حدود ۲۲۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان میرسیم. این رقم معادل ۳ میلیون تومان سرانه برای هر دانشآموز است—عددی که در شرایط کنونی اغلب توسط دولت پرداخت نمیشود.
مسئولیت در شرایط بحران
اگر در مدرسه جعبه کمکهای اولیه موجود نباشد و حادثهای برای دانشآموز رخ دهد، از منظر حقوقی مسئولیت مستقیم متوجه آموزشوپرورش است؛ اما در عمل، فشار اجتماعی و حتی حقوقی بر مدیر مدرسه وارد میشود. این یعنی مدیران در خط مقدم مسئولیت، بدون ابزار و بودجه کافی، قرار میگیرند.
پارادوکس «ممنوعیت دریافت وجه» و «عدم پرداخت سرانه»
دولت از یکسو دریافت وجه از اولیا را در مدارس دولتی ممنوع میکند، و از سوی دیگر، سرانه کافی برای نگهداشت مدرسه را نمیپردازد. نتیجه آن است که مدیران ناچار میشوند به «کمکهای داوطلبانه» اولیا تکیه کنند—کمکهایی که در واقع داوطلبانه نیستند، بلکه تنها راه بقا برای مدرسهاند. این وضعیت یک تناقض آشکار و فرساینده برای مدیران است.
راهحلهای پیشنهادی
1. **تأمین واقعی سرانه مدارس بر اساس نرخ تورم**، بهویژه در شهرها که هزینهها بالاتر است.
2. شفافسازی هزینههای مدرسه برای جلب اعتماد اولیا و تبدیل مشارکت به یک فرآیند رسمی و داوطلبانه واقعی.
3. اختیارات بیشتر به انجمن اولیا و مربیان برای جذب و مدیریت منابع.
4. بازنگری در سیاست معافیت انرژی تا شامل اینترنت و برخی خدمات زیرساختی شود.
5. تعریف مسئولیت حقوقی روشن برای حوادث مدرسه و تأمین الزامات ایمنی پایه توسط آموزشوپرورش.
جمعبندی
مدیران مدارس دولتی نهتنها مسئول کیفیت آموزشی و انضباطی هستند، بلکه به ناچار نقش کارفرمای پروژههای عمرانی و مدیر تأسیسات را هم برعهده میگیرند—آن هم بدون بودجه کافی. حمایت واقعی از مدیر یعنی تأمین ابزار، اختیار و بودجه متناسب با مأموریتها. تا زمانی که این تناقض میان ممنوعیت دریافت وجه و عدم پرداخت سرانه پابرجاست، پروژه مهر همچنان «پروژهای با دست خالی» خواهد بود.
مجید طهرانیان
❤ 10👍 10👏 1
📝سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی شنبه 18 مرداد 1404
🔻ما و خواب سنگين ديپلماسي!
بسمالله الرحمن الرحيم
⬅️ خبر امضاء قرارداد صلح ميان الهام علياف و نيکول پاشينيان که ديروز جمعه در واشنگتن صورت گرفت، با قطع نظر از محتواي آن، از دو نظر براي ايران قابل تأمل است. اول اينکه صلح ميان جمهوي آذربايجان و ارمنستان به جاي آنکه با ميانجيگري ايران برقرار شود چرا بايد به ابتکار آمريکا نيازمند باشد؟ و دوم اينکه ضعف ديپلماسي ما به آمريکا فرصت داده است با راهکار سياسي به دالان زنگزور دست پيدا کند و به راحتي همسايه ديوار به ديوار ايران در منطقه حساس شمال غرب شود.
درباره ضعف ديپلماسي ايران سخنان زيادي داريم که فقط بخشي از آنها را به مناسبت امضاء قرارداد ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان يادآور ميشويم بدان اميد که راهي براي جبران اين ضعف مفرط باز شود.
1- در آخرين سال رياست جمهوري دونالد ترامپ در دور اول، زماني که توطئه عاديسازي روابط اعراب و اسرائيل تحت عنوان «پيمان ابراهيم» در حال اجرا بود، به دستگاه ديپلماسي کشورمان که در آن زمان هنوز در اختيار دولت دوازدهم بود تذکر داديم و دادند که رژيم صهيونيستي با حمايت دولت ترامپ در حال محاصره اطلاعاتي و امنيتي ايران از طريق گسترش نفوذ خود در امارات و بحرين و حضور در جنوب خليج فارس است. از همان زمان به بعد بارها تأکيد کرديم که ما بايد با ديپلماسي قوي با اين توطئه برخورد کنيم ولي اقدامي صورت نگرفت و صرفاً شاهد رجزخوانيهائي با زبان تهديد بوديم که اگر اسرائيل چه کند ما چه خواهيم کرد!
2- تحرکات مستمر رژيم صهيونيستي در مرزهاي شمال غرب کشورمان از چندين سال قبل کاملاً مشهود بود. زنگ خطر تهديدهاي مربوط به اين تحرکات را نيز در همان زمان به صدا درآورديم و بسياري از صاحبنظران هشدارهاي پياپي دادند ولي اقدام قابل توجهي در عرصه ديپلماسي براي مقابله با اين توطئه نيز صورت نگرفت.
3- با مسلط شدن طالبان بر افغانستان که در چارچوب معاهده دوحه ميان آمريکا و اين گروه صورت گرفت، اخطارهاي پياپي داديم که حاکميت طالبان بر افغانستان توطئهاي خطرناک براي تکميل محاصره ايران توسط آمريکا و رژيم صهيونيستي است و ما بايد با اين توطئه با هوشياري کامل مقابله کنيم. در همان زمان، تمام کساني که درباره توطئه طالبان هشدار ميدادند بر اين نکته هم تأکيد ميکردند و ما هم بارها در سرمقالههاي روزنامه جمهوري اسلامي تکرار کرديم که راه مقابله تکيه بر ديپلماسي قوي و هوشمندانه است ولي توجهي به اين هشدارها نشد. ايکاش فقط مبتلا به بيتوجهي بوديم، متأسفانه دولت سيزدهم درهاي کشور را به روي اتباع افغانستاني باز کرد، روزي چند هزار ويزا به آنها داد و هر روز هزاران نفر هم بدون ويزا وارد ايران شدند و در بخشهائي از کشورمان بافت جمعيتي را تغيير دادند. علاوه بر اين، رسانه ملي و ساير رسانههاي وابسته به دولت سيزدهم با تمام امکانات مشغول تطهير طالبان شدند و دولتمردان هم ضمن همراهي در طرح تطهير براي اين گروه تسهيلات خارقالعاده فراهم کردند بطوري که حکومت خودخوانده و به رسميت شناخته نشده طالبان صاحب تمام امتيازات ديپلماسي از سفارت و کنسولگري گرفته تا حضور در ديدارها با مقامات عالي جمهوري اسلامي و تا روابط تجاري گسترده شد و کار به جائي رسيد که وزير خارجه دولت چهاردهم نيز با ارتکاب يک خطاي بزرگ سياسي به کابل سفر کرد و بدون هيچ دستاوردي به تهران برگشت در حالي که طالبان نه حقابه ايران از هيرمند را داد و نه درباره ساير مطالبات قانوني ايران کوچکترين انعطافي نشان داد!
4- و اکنون با ورود دولت ترامپ به ماجراي ارمنستان و جمهوري آذربايجان، آمريکا هم براي حضور در مرزهاي شمال غربي ما به رژيم صهيونيستي ضميمه شده است. درباره نفوذ گسترده صهيونيستها در جمهوي آذربايجان نيز سالهاي متمادي هشدارهاي زيادي داديم و دادند ولي اصحاب ديپلماسي، از خواب سنگينشان بيدار نشدند. حتي جنگ 12 روزه که رژيم صهيونيستي با استفاده از خاک اين کشور براي حمله به ايران استفاده کرد نيز ديپلماسي ما را تکان نداد!
مهمترين سؤال اين روزها اينست که خواب سنگين ديپلماسي ما تا چه وقت ادامه خواهد داشت؟ محاصره در حال تکميل شدن است، آيا زمان جبران ضعف ديپلماسي فرا نرسيده است؟
❤ 15👎 3👍 2😱 1
Hammasini ko'rsatish...
❤ 6
پیام تبریک دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی به مناسبت روز خبرنگار
به نام خداوند آگاهی، آزادی و روشنی
روز خبرنگار، فرصتی است برای پاسداشت تلاش بیوقفه و گاه گمنام انسانهایی که رسالت سترگ آگاهیبخشی، حقیقتگویی و روشنگری را بر دوش میکشند. خبرنگاران، طلایهداران اندیشه و قلماند؛ آنان که در میانه هیاهوی منافع، مصالح و مصلحتها، صدای وجدان بیدار جامعهاند و با جسارت و درایت، پل میان مردم و مسئولان میشوند.
در عصر بحران اعتماد و تکثر روایتها، خبرنگار متعهد و مستقل نهتنها دیدهبان جامعه است، بلکه نقش بنیادینی در صیانت از حقیقت، تقویت مسئولیتپذیری حاکمیت، مبارزه با فساد، و توسعه فرهنگی و سیاسی کشور ایفا میکند.
خبرنگاران آزاداندیش، با چشمی بیدار و قلمی آگاه، حافظان منافع ملیاند و در خط مقدم دفاع از حقوق شهروندی و شفافیت قرار دارند.
اینجانب، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه خبرنگاران شهید، روز خبرنگار را به تمامی اهالی شریف رسانه، اصحاب قلم و تلاشگران عرصه آگاهی و نقد اجتماعی تبریک میگویم و امیدوارم همواره در مسیر دشوار اما مقدس حقیقتجویی و روشنگری، استوار و پیروز بمانند.
با احترام و آرزوی توفیق
فرج کمیجانی
دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
۱۷ مرداد ۱۴۰۴
❤ 7
🟠نقدی بر پیشنهاد مصوبه کاهش سن ورود به مدرسه: پنجسالگی؟!
🔻از جان کودکان ما چه میخواهید؟
✍ اکرم هدایتی عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
کارپاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالَم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدالِ حقّ آگاه شد
●در شرایطی که نظام آموزشوپرورش کشور با چالشهای بنیادین در محتوا، ساختار، منابع انسانی و عدالت آموزشی مواجه است، تصویب کاهش سن ورود به مدرسه به ۵ سال توسط مجلس، نهتنها گامی در مسیر اصلاح نیست، بلکه تسریع روند فرسایش کودکی در این نظام ناکارآمد است.
●آیا در کشوری که هنوز موفق به تأمین #عدالت_آموزشی در توزیع معلم، امکانات، کیفیت #محتوای_آموزشی و فضای یادگیری نشده، بردن کودکان ۵ ساله به مدرسه، جز تحمیل ساختار غلط به سن پایینتر، چه فایدهای دارد؟
●مدرسهای که نه حال کودکان را خوب کرده، نه مهارتی برای زندگی به آنها داده، نه افقی روشن از نظر #امنیت_شغلی و #زیست_اجتماعی برای آیندهشان فراهم کرده، اکنون میخواهد همان ناکارآمدی را به خردسالان هم تحمیل کند.
●از سوی دیگر، در کشوری که هنوز پژوهشهای جامعی درباره کارآمدی و مطلوبیت محتوای_آموزشی از دیدگاه معلمان و دانشآموزان انجام نشده است، آموزش بیشتر حول محور حفظمحوری، القای مطالب انتزاعی و غیرمتناسب با سن رشد شناختی، و ارائه مسائل خشک و فاقد جذابیت شکل میگیرد.
●بسیاری از مدافعان این مصوبه، کاهش سن ورود را گامی در راستای تطبیق با استانداردهای جهانی میدانند، در حالی که این تنها تقلیدی ظاهری و فاقد پشتوانه علمی بومی است.
●در پاسخ به آنها باید گفت: بهجای تقلید سطحی و بزککردن صورتبندی نظام آموزشی، ابتدا جرات و جسارت تغییر محتوای_آموزشی را داشته باشید.
🔻گام اول را درست بردارید.
محتوا را منطبق با مراحل رشد کودک، با حجم مناسب، جذاب و مطلوب دلخواه ارائه کنید. در نظامی که هنوز در پایان هر سال تحصیلی، کودکان کتابهایشان را پاره میکنند و بر آنها پایکوبی میکنند، بهجای بازنگری در فلسفهی آموزشی، باز هم سیاستگذاران سراغ کمسنتر کردن ورودیها رفتهاند. این یعنی عمق بحران درک نشده است.
●نتایج تیمز، پرلز، افت کیفیت #معدل_نهایی، افزایش ترک_تحصیل، و تنزل انگیزه تحصیلی، آمار neet ها ، کاهش سن بزه و اعتیاد ،همه و همه گواه ناکارآمدی ساختار فعلیاند.
●در مدرسهای که خوشایندترین صدا، «صدای زنگ آخر» است، صدای زنگ آخر نه درس آخر، بلکه رنگ هشدار برای سیاستگذاران است که مفهوم تعلیم و تربیت را به درستی درک نکردهاند.
●در نظامی که مدرسه نه خانهی دوم، که محل فرار ذهنی و عاطفی دانشآموز است، چه آیندهای برای ورود زودتر کودکان قابل تصور است؟
●هنوز بازی و خیال، که عناصر اصلی رشد روانی کودکاند، در کلاس درس سرکوب میشوند. هنوز استقلال مدرسه در تصمیمسازی از بین رفته است. هنوز آموزش، بهجای پرورش فکر، به تکرار محفوظات و حافظهمحوری محدود شده است.
●در چنین بستری، ورود کودک ۵ ساله، یعنی خفه کردن آخرین رمقهای کودکی در قالب ساختاری که حتی بزرگترها هم آن را تاب نمیآورند.
●این یک هشدار است، نه فقط یک نقد. زمان آن است که بهجای نسخهبرداری ناقص و پر از تناقض از غرب، به این پرسش پاسخ دهیم: آیا مدرسهی ما، شایستگی و ظرفیت پذیرش کودک ۵ ساله را دارد؟
●زمان آن است که کلیشهها را بشکنیم و با شجاعت، اصل ماجرا را هدف بگیریم: اصلاح محتوای آموزشی، تربیت معلم حرفهای، بازاندیشی در فلسفه تربیت، و حرکت به سوی نظامی انسانی، منعطف و رشدگرا.
●تا آن زمان، هیچ اصلاح صوریای – حتی کاهش یا افزایش سن ورود – سودی نخواهد داشت، بلکه تنها کودکیِ فرزندانمان را در مسیر خطا قربانی خواهد کرد.
خلق را تقلیدشان بر باد داد / ای دو صد لعنت بر آن تقلید باد...
❤ 16👍 3
