uz
Feedback
DialogueBox Plus

DialogueBox Plus

Kanalga Telegram’da o‘tish

دیالوگ‌باکس پلاس @dialoguebox

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
17 793
Obunachilar
-324 soatlar
-147 kunlar
-7430 kunlar
Postlar arxiv
00:35
Video unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
timeline 6.mp421.62 MB
00:55
Video unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
timeline 3.mp433.59 MB
Hammasini ko'rsatish...
Ô Lake - S0uvenirs.mp32.76 MB
Hammasini ko'rsatish...
Positive vibes ✨️🤌🏻 @selenophilesss
Hammasini ko'rsatish...
All My Life - FRIDAY.mp32.71 MB
00:35
Video unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
timeline 5.mp421.29 MB
Hammasini ko'rsatish...
05 - Bird.mp39.00 MB
به بهانه نهم شهریور سالروز درگذشت فرهاد مهراد https://castbox.fm/episode/DialogueBox---Farhad-Mehrad-id1798319-id228303747
Hammasini ko'rsatish...
مرد پیر، یعنی از من هم پیرتر با سگش آمده‌بود دربند. سگ از ما هم پیرتر بود، یک ژرمن‌شپرد فرسوده به نام پدرو. خیلی زود، شدیم یک اکیپ کوهنوردی سه‌تایی برای فتح بدترین قله‌های ممکن. تا پایگاه داوودی رفتیم و حرف زدیم. چه حرف‌هایی، زهرمار. آقای آرام که قرار شد اسم کوچکش را ننویسم برایم تعریف کرد همسرش رفته کانادا، همان‌جا طلاق گرفته و حالا زن یکی دیگر است. پسرش هم در دریای شمال غرق شده. بعد هم ودکا نوشید و آواز خواند و گفت پدرو دارد می‌میرد و می‌خواهد حیوان تا حد ممکن در خانه نماند. بعد من و پدرو رفتیم شیرپلا، و آقای آرام منتظرمان ماند. بعد هم خداحافظی کردیم. موقع خداحافظی پدرو روی پاهایش ایستاد و صورتم را لیسید. آقای آرام گفت یعنی دوستم دارد. من هم صورت پدرو را بوسیدم و گفتم که خیلی قشنگ است. رفتند. شماره‌ی هم را نگرفتیم، و قرار هم نشد باز همدیگر را ببینیم. مدتهاست از هر رابطه‌ی ادامه‌داری فرار می‌کنم. حالا در تاریکی خانه نشسته‌ام، توی تلویزیون خانواده عجیب گلکار در سریال وضعیت سفید توی سر هم می‌زنند، و دارم به آقای آرام و پدرو فکر می‌کنم. بیشتر به این‌که اگر آدم همان اول بفهمد چقدر صبور است، لابد کمتر می‌ترسد. اما باید بلاهای زیاد سرت بیاید تا بفهمی قلبت برای تحمل سنگینی چه حوصله‌ای دارد. لابد باید یک‌بار بروم دربند و مست کنم و برای پدروی مظلوم با چشمان غمگین و سرطان کبد حسابی گریه کنم. امشب نه، امشب جان گریه ندارم. به جایش دارم روزهای بهتر را تصور می‌کنم. مثلا وقتی را که پدرو توله بوده و در سایه‌ی مادرش می‌خوابیده. وقتی را که آقای آرام زنش را بوسیده و گفته دوستت دارم. وقتی را که جانی برای دوست پیداکردن داشتم. شب آدم تنها را مهربان می‌کند. اما عاقبت می‌فهمی شب ادامه‌ی روز است، و تو ادامه‌ی خودت هستی، و هرچقدر دلتنگ باشی بهتر است حرف‌هایت را به آدم توی آینه‌ی حمام بزنی. پس متبرک باد نامت پدرو، فرشته‌ی یال‌دار سیاه-قهوه‌ای دربند. تو ستاره‌ی امشبی، و اگر فردا بمیری می‌توانی مطمئن باشی که یک‌نفر واقعا دوستت داشته. یک‌نفر که مدتهاست سعی می‌کند کسی واقعا دوستش نداشته‌باشد. همین. @hamid_salimi59
Hammasini ko'rsatish...
00:45
Video unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
timeline 3(2).mp427.95 MB
00:25
Video unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
timeline.mp418.43 MB
Hammasini ko'rsatish...
Holmes Ives - Persiful feat. Aida Shahghasemi.mp34.31 MB
Hammasini ko'rsatish...
Faro Alip - PERSROCK - In Adama.mp34.24 MB
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
Orange Sky.mp38.56 MB
Hammasini ko'rsatish...
Looked Up To You.mp32.05 MB
Hammasini ko'rsatish...
Babak-Khangholi-Anaar-128.mp34.34 MB