سخنرانیها
前往频道在 Telegram
آخرین سخنرانی ها در حوزه علوم انسانی فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، ادبیات، روانشناسی، جامعه_شناسی . . معرفی این کانال به دیگران یک حرکت فرهنگی است . . برای نجات یک کشور باید فرهنگ آن کشور را ساخت . . به جای لعنت بر تاریکی شمعی روشن کن . .
显示更多2025 年数字统计

130 751
订阅者
+124 小时
-877 天
-33930 天
帖子存档
🔊فایل صوتی
فروپاشی رژیم پهلوی به روایت دربار
با استناد به یادداشتهای اسدالله علم
سخنرانان:
آقای دكتر رسول رئيس جعفری
آقای دکتر فرشاد مومنی
زمان: ۲:۳۶:۰۰
🔻 شاید بارها این جمله را درباره هویدا در دادگاه شنیدهاید که گفته است: «قیمت یک خودکار را ۱۳ سال ثابت نگاه داشتم»، یا این که بارها از زبان عوام شنیدهاید که میگویند: «زمان شاه وضع بهتر بود» یا «مردم از خوشی زیاد انقلاب کردن» این دیدگاهها را با استناد به خاطرات اسدالله علم بازنگری میکنیم.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_فروپاشی_رژیم_پهلوی_به_روایت_دربار_با_استناد_به_یادداشتهای.mp335.84 MB
👍 44👎 23
🔊فایل صوتی
امید و تابآوری در زمانهٔ سخت
با حضور: دکتر آذرخش مکری و دکتر جواد علاقبند راد
وقتی روزگار سخت میشود، چطور امید را زنده نگه داریم و دوباره از جا بلند شویم؟
در این گفتوگوی ۹۰ دقیقهای دربارهی راههای عملگرایانهی تقویت تابآوری، مدیریت ذهن در بحران، و ساختن عادتهای کوچکِ امیدبخش حرف میزنیم—بینسخههای پیچیده، با گامهای ساده و قابلاجرا.
۸ مهر ۱۴۰۴
⏱️ مدت: ۹۰ دقیقه
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_امید_و_تابآوری_در_زمانهٔ_سخت_با_حضور_دکتر_آذرخش.mp321.72 MB
👍 26
🖊 نامهای که دیر رسید، فاجعهای که سالهاست زود رسیده؛
نامه ۱۸۰ اقتصاددان، اما خیابانها زودتر هشدار دادند: ایران کشوری که فقرش طبیعی نیست؛ مصنوعی است، صنعتی است، برنامهریزیشده است
✍️حمید آصفی
@sokhanranihaa
۱۸۰ اقتصاددان نامه نوشتهاند، اما حقیقت این است که مردم ایران سالهاست با استخوانهایشان نامه نوشتهاند، روی صورتهایی که ترکهای فقر مثل شیار زمین خشکسالیزده پیداست، روی سفرههایی که آنقدر کوچک شدهاند که وعدهها در هم ادغام شدهاند و روی شناسنامههایی که فقط نام دارند اما هیچ سهمی از این کشور نه.
آن اقتصاددانان مؤدبانه گفتهاند: «اصلاحات قیمتی را با فقرا تسویه نکنید»، اما اگر بخواهیم بدون روتوش حقیقت را بنویسیم، باید بگوییم: مردم دیگر تاب ندارند، نه تاب اصلاح قیمتی، نه تاب اصلاح سیاسی، نه تاب اصلاح صبر.
در ایران امروز واژه «اصلاح» وقتی از دهان سیاستمداران بیرون میآید، باید دست را روی جیب گذاشت، هر بار که از «جراحی اقتصادی» حرف زدهاند، مردم را بیهوش نکرده به اتاق عمل بردهاند و جراح هم تازهکار بوده و با بدن مردم تمرین کرده است.
حالا باز دولتی آمده و همان نسخه را میپیچد، اصلاحات بدون اصلاحکنندگان، بالا رفتن قیمتها همراه با پایین رفتن شرم سیاستگذاران، حرف از شفافیت بودجه میزنند اما نه آنقدر که روشن شود چه کسانی سالهاست کشور را میچلانند.
فقر در ایران دیگر یک پدیده اقتصادی نیست، یک سیاست است، در کشوری که بودجهاش شبیه سفرهای نابرابر پهن شده، بالا برای بالا، پایین برای پایینتر، حرف از عدالت شبیه این است که روی خرابهای تابلوی «امنیت کامل» نصب کنند.
همینهایی که امروز از اصلاح ساختار حرف میزنند، سازندگان همان ساختارند، همانها که امروز نگران تورماند، سالهاست با تورم زندگی میکنند، نه در سفرهشان، در تیراژ ثروتشان، همانها که امروز برای فقرا دل میسوزانند، فردا در جلسه خواهند گفت: «مردم مقاومت خوبی نشان دادهاند، ادامه دهید.»
طنز تلخ ماجرا اینجاست که فقر در ایران نتیجه اشتباه اقتصادی نیست، محصول طراحی سیاسی است، کشوری که میلیاردها دلار خرج ایدئولوژی میکند اما برای افزایش حقوق کارگر دکمه ماشینحسابش میلرزد.
بودجهای که مینویسند دفترچه راهنمای تولید رنج است، پرسش اصلی این نیست که بودجه چقدر کسری دارد، پرسش این است که چرا این کسری همیشه از همان سفرههایی جبران میشود که مردم در آن کسری نان دارند.
اصلاح قیمت انرژی؟ باشد، فقط شما هم اصلاح کنید، اصلاح حقوق خودتان، اصلاح هزینههای نهادهای پرریختوپاش، اصلاح رانتهایی که فقط در تاریکی میرویند، تا وقتی مردم یارانه بگیرند و قدرتمندان «رانتانه»، اصلاحات فقط اسم مستعار یک سیاست است، بردار از فقیر، بده به فقیرستیز.
مردم نه با اصلاحات دشمنند و نه با واقعیت، دشمن تحقیرند، پدری که روزی نان سنگک را نصف میخرید، امروز از ترس قیمت، به لواش کوچ کرده است، اینها عدد نیستند، اینها زخماند، نالهاند و شرمساری پنهان، و آنوقت مسئولان با جسارتی که فقط از بیخبری یا بیرحمی میآید، میگویند: «اصلاحات سخت است اما لازم.»
نه، اصلاحات لازم است اما اگر بناست همیشه از یک سمت سخت باشد، اسمش اصلاح نیست، غارت قانونی است، همان غارتی که مردم را خسته نميکند بلکه عصبانی میکند و این خطرناکترین نقطه هر حکومتی است.
نامه ۱۸۰ نفر تلنگر است، اما باید تبدیل به سند اتهام آینده شود، حرف اصلی آنها این است: حکمرانی اگر نمیتواند فقرا را بالا ببرد، دستکم لگد هم نزند، اما در ایران سالهاست از این مرحله عبور کردهاند، دیگر فقط لگد نمیزنند، گاهی طوری لگد میزنند که فقیر جای خودش را هم فراموش کند.
مردم نه عدالت ناممکن میخواهند و نه معجزه، فقط میگویند: کشور را زمین نزنید، همین، اما همین سادهترین خواسته، سختترین کار ممکن برای سیاستمداران ما شده است.
اگر این متن پیامی دارد، تنها یک جمله است: ایران کشوری نیست که فقرش طبیعی باشد، فقرش ساخته شده است، و تا زمانی که این ساختار پابرجاست، هر اصلاحی فقط تغییر دکوراسیون اتاق شکنجه است.
تاریخ دیر یا زود خواهد نوشت که مردم ایران با فقر نجنگیدند، با سیاست فقرساز جنگیدند، و اگر پیروز شوند، نه از سر قدرت، از سر حق، و اگر حکمرانان درس نگیرند، مردم برایشان کلاس تاریخ برگزار خواهند کرد، کلاسی با شهریه سنگین: سقوط، فراموشی و قضاوت.
این سرزمین سزاوار این اندازه تحقیر نیست، مردمش هم نیستند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hooreechannel
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👍 135👎 7
🖊 گسست نسلی و عوامل دینگریزی
✍️ گفتاری از مصطفی معین درباره ویژگیهای جمعیت جوان کشور
🔹 ۱۷ آذر ۱۴۰۴
🔹 روزنامه هممیهن
@sokhanranihaa
📌 تفاوت نسلی را میتوان مدیریت کرد و از طریق گفتوگو همزبانی با این نسل پیدا کرد. اما آنچه که بد است و ابعاد جهانی دارد که ممکن است در کشور ما مقداری بیشتر هم باشد، گسست نسلی است.
📌 این واژه میگوید اختلال جدی هویتی، نگرشی، ارزشی و سبک زندگی بین نسلها وجود دارد. احساس بیاعتمادی بین نسلها در این مفهوم میگنجد و بیگانگی نسبت به نسل قبل و بالعکس هم وجود دارد؛ بدان معنی که هم پدر و مادرها نسبت به نسل قبل بیگانه هستند و هم فرزند با پدر و مادر خود.
📌 اینها در گفتوگو مشکل دارند، واژههای همدیگر را نمیفهند و در دنیای خود قرار دارند که همین منجر به این میشود که انتقال تجربه انجام نمیگیرد.
📌 یکی از حوزههای اصلی گسست نسلی نگرش به دین و دینداری است.
📌 دسترسی به فناوریهای مجازی و شبکههای اجتماعی منجر به این میشود که نسل جدید آگاهی جهانی بیشتری پیدا کند و به همین دلیل تفاوت نسلی از نظر سبک زندگی، سیاست، مذهب و حتی موفقیت شغلی تغییر میکند
📌 یک مسئله دیگر تحولات سیاسی و تاریخی است. نسل اول تجربه انقلاب و جنگ تحمیلی را دارد و هویت آنها مبتنی بر ایثار و ایدئولوژی انقلابی است. نسل جدید تجربه انقلاب را ندارد و با مسائلی مانند ایثار و مقاومت تا آخر بیگانه است
📌 آنها احساس میکنند که در جامعه دیده، شنیده و یا فهمیده نمیشوند و البته دغدغههای معیشتی، آزادیهای فردی و اجتماعی را نیز دارند.
📌 خانواده از جایگاه قبلی خود افول کرده است و آن حالت پدرسالاری دیگر وجود ندارد و یا خیلی ضعیف شده است. استقلال جوانان در انتخاب مسیر زندگی در ازدواج، تحصیل، شغل و... تغییر کرده است. الان شاهد تاخیر در امر ازدواج هستیم، فرزندآوری کمتر شده است و ازدواج سفید و غیررسمی و غیرمشروع حتی عادی شده است.
📌 این منجر به ایجاد تنش بین نسلها میشود؛ نه ما آنها را قبول داریم و نه آنها ما را قبول دارند.
📌 مسئله اقتصاد، تورم چهلواندی ساله، بیکاری و گرانی مسکن مزید بر علت شده و باعث ایجاد ناامیدی و بیاعتمادی جوانان به ساختارهای موجود شده است و گاهی این نارضایتی و یا ناامیدی تبدیل به تقابل با ارزشهای نسلهای قبلی شده است
📌 بنیانهای ارزشی دچار تغییر شده است که بر روی آن حساس هستیم؛ از جمله اعتقادات دینی، باور به وطن و... در شکلگیری گسست نسلی هم نسل قدیم و هم نسل جدید نقش دارند.
📌 در نسل قبل با جزمیت میخواهیم فرزندان ما، مانند خودمان باشند در صورتی که تکامل انسان اینگونه نیست که همه باید مانند هم باشند.
📌 ما نباید به انطباق بیننسلی تاکید کنیم و حال آنکه از ارزشها دفاع تحکمی میکنیم.
📌 ما با نسلها ناهمزبانی داریم و واژههای همدیگر را نمیفهیم، در صورتی که از آنها لغزشی ببینیم سعهصدر نداریم و برخورد ما با آنها سخت و قاطعانه است. بعضی نیز با سکوت و بیتفاوتی با این گسست تقابل میکنند که این کار صحیحی نیست چراکه پدر و مادرها نقش تربیتی دارند.
📌 نسل جدید نیز از از نظر هویتیابی در دوران گذار هستند و ناپختگی فکری دارند، رویکرد احساساتی دارند و افراط و تفریط در تصمیمهای آنها وجود دارد
📌 آموزش دینی باید از شکل سنتی و نسلگرایانه به سمت ارائه دیدگاههای تطبیقی، فلسفی و پرسشمحور برود. شیوه تبلیغات در دینداری مذهبی مسئله دیگی است که بسیار تکراری و قدیمی است که باید از سوی حکومت به آنها توجه شود.
📌 کاهش سختگیری دینی، انعطافپذیری در مورد پوشش، ایجاد فضای باز برای اندیشههای دینی متنوع از دیگر مواردی است که باید در نظر گرفته شود.
📌 نقش علما و روشنفکران در اندیشه دینی و نخبگان دانشگاهی مسئله دیگری است که باید به آن توجه شود. روشنفکران میتوانند هم عامل تشدیدکننده شکاف و گسست بین نسلی و هم پل ارتباطی بین نسلها و ارزشهای سنتی و مدرن باشند.
📌 انتظار دیگر از نخبگان این است که باید ساختار قدرت را نقد کنند و بگویند که پیوند زدن دین و سیاست، که جوابی نگرفت، نباید ادامه پیدا کند و تاکید کنند که ما نیازمند اصلاحات ساختاری هستیم و باید تولیداتی جایگزین شود که نسبت بین دین و نیاز زمانه ما را در نظر بگیرد و بین آنها پیوند ایجاد کند.
📌 ادامه اینجا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Bonyadbazargan
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👍 19👎 17
显示全部...
👍 212👎 12
🔊فایل صوتی
سعید شریعتی
انتخابات
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_بازی_حاکمان_مادام_العمر_در_انتخابات_سعید_شریعتی_.mp31.13 MB
👍 10👎 6
🔊فایل صوتی
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
هزینه زیست اخلاقی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa هزینه زیست اخلاقی.mp31.18 MB
👍 78👎 14
🔊فایل صوتی
عبدالکریم سروش
قرائت قلبی قرآن
جلسه یازدهم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
11_@sokhanranihaa_عبدالکریم_سروش_قرائت_قلبی_قرآن.mp325.93 MB
👍 84👎 63
🔊فایل صوتی
فصل ایده ایران
نشست ششم: محمد علی فروغی -
تاریخ برگزاری: 9 ژوئن 2024 - 20 خرداد 1403
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_فصل_ایده_ایران_نشست_ششم_روشنفکران_ایرانی.mp314.87 MB
👍 17👎 2
🔊فایل صوتی
محمد جواد اعتمادی
هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hozoormolana
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_محمد_جواد_اعتمادی_هر_کس_به_جنس_خویش_درآمیخت_ای_نگار.mp321.40 MB
👍 14
🔊فایل صوتی
قسمت هشتادوهشتم پادکست سکه
«پاشنه آشیل توسعه»
مهمان: فرهاد نیلی
5:40 مسئله توسعه در ایران
10:00 تعریف توسعه
17:09 تعریف فقر
27:08 کلان فقر
42:18 زنگ خطر آمارهای فقر
53:37 سیاستگذار کیست و چه میتواند بکند؟
58:40 تعادل نشِ تحریمها
01:02:19 پایش کلان فقر ایران
01:15:17 چارچوب تحلیلی درد مشترک
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sekke_Podcast
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa پاشنه آشیل توسعه.mp321.46 MB
👍 11👎 5
🔊فایل صوتی
سخنان استاد مصطفی ملکیان در دیدار با دکتر عبدالرحیم سلیمانی
سخنان استاد ملکیان که در آن، استاد ملکیان به تمجید از تواضع و اخلاق مداری دکتر سلیمانی در مواجهه با مخالفان میپردازد.
او تأکید میکند که رفتار اخلاقی و انصاف، حتی در برابر دشمنی شدید، یک توصیه صریح قرآنی و اخلاقی است که باید در عمل پیروان دین تجلی یابد، نه صرفاً در محتوای کلام.
استاد ملکیان، رفتار مخالفان دکتر سلیمانی را که با اتهام و تهمت همراه بوده، در تضاد کامل با موازین اخلاقی، دینی، فقهی و حتی عقلانی میداند و با استفاده از تمثیل کشتیگیر، استدلال میکند که ترس از گفتگو و نقد، نشانه عدم باور به غلبه نهایی حقیقت ("کلمةالله هی العلیا") است.
در نهایت، وی بر این نکته اصرار میورزد که آزادگی و رفتار جوانمردانه (حر بودن)، پیش از هر ادعای دینی، شرط اساسی انسانیت و رستگاری است.
16 اذر 1404
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_سخنان_استاد_مصطفی_ملکیان_در_دیدار_با_دکتر_عبدالرحیم.mp37.96 MB
👍 105👎 15
🖊 تمییز دادن منِ راستین از منِ دروغین
✍️ مصطفی ملکیان
@sokhanranihaa
🔹شناخت من، در تنهایی اتفاق نمیافتد و در اجتماع است که میتوان این من را شناخت. این سخن بدین معنی نیست که انسان برای اینکه خود را بشناسد، حتما باید فعالیت سیاسی کند و به ظلم و ستم حساسیت نشان دهد. سخن این است که اگر انسان بخواهد خود را بشناسد باید خود را از خلوت رها کند و در دل زندگی اجتماعی خود را بشناسد. برای مثال اگر تا صبح قیامت بر سر شکننده بودن یا نبودن یک لیوان بحث نظری کنیم، به نتیجه نمیرسد. برای اینکه بتوان بحث را به نتیجه رساند باید این لیوان را با سنگ و یا ارتفاع مواجه کرد.
🔹برای مثال میخواهیم تشخیص دهیم که آیا فردی زودخشم است یا خیر. تشخیص این امر در تنهایی مطلق غیر قابل تشخیص است. اما اگر این فرد در جمع حاضر شود، و ظلمی به او شود یا سخنی از او رد شود یا سکوت معناداری را تجربه کند، آن وقت میتوان فهمید که زود خشم است یا نه. اینکه قدما میگفتند که خدا شناختنی نیست - فارغ از درست بودن یا غلط بودن این استدلال - به همین دلیل بود که میگفتند خدا، نه ضد دارد و نه ند(همتا)، لذا نمیتوان آن را شناخت.
🔹این دیدگاه خطاست که اگر انسان انزوا برگزیند و به جای اینکه وارد نهادهای اقتصاد، خانواده، سیاست، حقوق و اخلاق، بهداشت و ... بشود، قابل شناخت است. انسان در ظرفهای زندگی اجتماعی خود شناخته میشود. اینکه مثلا فرد در نهاد اقتصاد، به عنوان یک مشتری یا تولیدکننده، چه رفتاری دارد، یا اینکه در خانواده، به عنوان یک پدر یا مادر یا فرزند چه رفتاری از خود نشان میدهد. تا زمانی که انسان در این مناصب مختلف قرار نگیرد، برای خود و غیر از خود، قابل شناخت نیست. مثلا اگر بنا باشد که راستگویی فردی محک بخورد، او که در تنهایی با خود صحبت نمیکند، لذا در ارتباط با دیگران است که راستگویی او قابل سنجش است.
🔹مشکلی که وجود دارد این است که حضور در اجتماع و نهادهای اجتماعی برای شناخت خود ضروریست، اما ممکن است که حضور در این اجتماع، برای ساخته شدن فرد مضر باشد. این بزرگترین پارادوکسی است که انسان در زمینه کشف هویت خود با آن مواجه است. به عبارتی کشف هویت، در گرو قرارگرفتن در زندگی اجتماعی است، همچنین قرارگرفتن در زندگی اجتماعی، برای ساخته شدن فرد، ممکن است مضر باشد. در اینجا، این نظریه که "با همه باش، و بی همه باش" طرح میشود. انسان باید "با همه باشد" تا بتواند خود را بشناسد و در عین حال "بی همه باشد" تا شکل گیری وجودی وی، از اثرات منفی حضور در اجتماع، مصون بماند و بتواند خود را بسازد.
🔹یک تفاوت بسیار بسیار عمده انسان با حیوانات - که به نظر من مهمترین تفاوت است - این است که انسان آگاهی دارد، حیوانات هم آگاهی دارند، اما انسان آگاهی بر آگاهی هم دارد که حیوانات این را ندارند. برای مثال، انسان ها میمیرند و حیوانات هم میمیرند، اما انسان آگاهی دارد که میمیرد، اما حیوانات، به مرگشان آگاه نیستند. همچنین پدران و مادران انسانی، فرزندان خود را دوست دارند، حیوانات هم فرزندان خود را دوست دارند، انسانها آگاهاند که فرزندان خود را دوست دارند، اما حیوانات نمیدانند که فرزندان خود را دوست دارند.
🔹در واقع، انسان این ویژگی را دارد که از بالا به خود نگاه کند، اما حیوانات فاقد این ویژگی هستند. آگاهی بر آگاهی، یعنی از بالا به خود نگاه کردن. انسان نسبت به مرگ خود آگاه است، یعنی میداند که میمیرد، اما در حیوانات چنین نیست. و این مرگ آگاهی، بزرگترین علت پیدایش فرهنگها و تمدنهاست. به عبارت دیگر، هرآنچه بشر در طول تاریخ به تمدن و فرهنگ پرداخته است، بیش از ده درصد آن به درد ادامه زندگی نمیخورد، و آن نود درصد باقیمانده، برای مقابله با مرگ است. پس یکی از عمده تفاوتهای انسان با حیوان، آگاهی بر آگاهی است که به زبان فلسفی میگوییم که حیوان عامل است، اما انسان علاوه بر اینکه عامل است، ناظر هم هست. انسان در کاروان زندگی عمل میکند و علاوه بر آن، این کاروان را نیز نظاره میکند. و این ویژگی ناظر بودن حداقل تا اطلاع ثانوی، مخصوص انسان است، چرا که روانشناسی حیوانات، دانشی نو پا است.
🔹اینکه گفته شد:" با همه باش و بیهمه باش"، بدین شکل بسط داده میشود که ای انسان، به عنوان عامل، با همه باش، و به عنوان ناظر، بیهمه باش. و این با همه بودن، منجر میشود به شناخت خود، و آن بیهمه بودن، باعث میشود تا ساختن خود، دستخوش عیب نشود. همچنین برای ساخت خود، باید بیهمه باشد، بدین معنا که وقتی درستی و غلطی فعل خود را مورد واکاوی قرار میدهد به نظر دیگران بیاهمیت باشد و از منظر خود به آن فعل بپردازد. یعنی در مقام داوری، انسان خوشآیند و بدآیند دیگران را لحاظ نکند، بلکه به عقل و وجدان اخلاقی خود رجوع کند و بنا به این دو منبع، تصمیمگیری کند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @mostafamalekian
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👍 44👎 7
🖊 آرمان یا آرزو
✍️ جواد کاشی
@sokhanranihaa
دخیره همه آرمانهای اتوپیایی به پایان رسیده است. نه دیگر کسی احیای شکوه ایرانشهری را باور میکند، نه احیای وحدت امت اسلامی را. نه کسی به وحدت زحمتکشان جهانی میاندیشد نه امکان تحقق یک جمهوریخواهی تام را باور دارد. سعید حجاریان از فقدان آرمانها سخن گفت. باید دقیقتر مقصود خود را بیان کند. آیا در رویای آرمانهای اتوپیایی است که روزی روزگاری در عرصه سیاست ایرانی خلق نیرو و انرژی جمعی میکرد؟ اگر چنین نیست، چه مقصودی از مقوله آرمان در حوزه سیاست دارد؟
سعید حجاریان راست میگوید کنشگران شناخته شده سیاسی در ایران، قطبنمایی در دست ندارند. اصلاح طلبان قدیم اگر رادیکال شده باشند، میدان عمل و بازی را از دست دادهاند اگر سر به راه شده باشند، به گشودن روزنهای دل بستهاند و پشت چراغ قرمز عرصه سیاست توقف کردهاند. در انتظار سبز شدن چراعاند. چراغی که ثانیه شمارش نزدیک به صفر میشود اما دوباره از شماره صد آغاز میکند و قرمز میماند. صبر و انتظار یک چراغ سبز کوتاه اعصاب و روان و نگاه و زبانشان را تسخیر کرده است.
آن سنخ از آرمانها دیگر جان و توانی ندارند. اما بیجان شدن آرمانهای بزرگ سد راه آرزوها نشده است. بلکه میدانی برای آرزوهای مردم گشوده است.
گروههای گوناگون به انحاء مختلف حسرت و داغ دارند. متناسب با رنج و آلامی که متحمل شدهاند، آرزوهایی در دل میپرورانند. آرزوها از یک سنخ و جنس نیستند. بیش از آنکه میان مردم وحدت ایجاد کنند، اتفاقاً تمایز میآفرینند، گاه به حسب آرزوهاشان از هم بیگانه میشوند، گاه با یکدیگر در ستیز میافتند و گاه قرابتی با هم پیدا میکنند. مساله پیشروی اهل فکر ایران، تلاش برای تولید حداکثر امکان توازن و همسازی میان آنهاست.
جامعه ایرانی همراه با یاس و ترس از فردا، مملو از آرزوهای رنگارنگ است. طبقات تهیدست، اقشار متوسط شهری، گروههای سنتگرا، ملیگرایان، تعلقات دینی، جهانشهرگرایی نسل جدید، برآمدن سوژگی زنانه، قدرتیابی گروههای قومی، ظهور گرایشهای جدی معنویتگرا و دهها جریان دیگر، آرزوهایی متمایز از دیگران در سر میپرورانند. نظام مستقر نیز دیگر یک نظام آرمانگرا نیست. متعلق به یک گروه خاص است با آرزوهای خاص. آرزوهایی که هیچگاه محقق نشدند.
ما امروز با زمستان و انجماد و یخ زدگی قلمرو آرزوها رویارو شدهایم.
بهار قلمرو آرزوها، با یک بوم نقاشی بزرگ فراخواهد رسید. امکانی که هر کس نقش خود را بر آن بزند و همزمان در یک تصویر کلی، خود را در کنار سایر نقشها و آرزوهای دیگران تجربه کند. ما به امکان یک تصویر کلی از خودهای ناهمرنگ نیاز داریم. بوم خالی منتظر دیگران، میتواند جای خالی آرمانهای پیشین را پر کند. آن تصویر کلی این امکان را فراهم خواهد کرد که آرزوهای خاص با تداوم هستی کل، همساز شود.
نه آزادی نه عدالت، هیچکدام حوزه سیاست را اخلاقی نمیکنند. تعادل بخشی موقت میان قلمرو آرزوهاست که حیات سیاسی را اخلاقی میکند. آنگاه هم آزادی هم عدالت با معنای تازه چهره نشان خواهند داد.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @javadkashi
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👍 28👎 5
显示全部...
👍 171👎 2
🔊فایل صوتی
دکتر غنی نژاد (اقتصادان)
دلایل انقلاب ۵۷
فساد پیش از انقلاب در مقایسه با امروز ناچیز بود.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_تحلیل_متفاوت_دکتر_غنی_نژاد_اقتصادان_در_مورد_دلایل.mp34.05 KB
👍 75👎 28
🔊فایل صوتی
الهه کولایی
ایران ابزار روسیه است؟
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa ایران ابزار روسیه است؟.mp38.09 KB
👍 37👎 8
🔊فایل صوتی
موسی غنینژاد
برنامه باضیا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_موسی_غنینژاد_در_«باضیا».mp329.18 MB
👎 33👍 26
🔊فایل صوتی
دکتر آذرخش مکری
بحثی دربارهی کتاب مغز ایدئولوژیک
اثر لئور اسمگراد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
@sokhanranihaa_بحثی_دربارهی_کتاب_مغز_ایدئولوژیک_اثر_لئور_اسمگراد.mp326.22 MB
👍 35
🔊فایل صوتی
عبدالکریم سروش
قرائت قلبی قرآن
جلسه دهم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
10_@sokhanranihaa_عبدالکریم_سروش_قرائت_قلبی_قرآن.mp324.97 MB
👍 75👎 57
