ch
Feedback
تفکر

تفکر

前往频道在 Telegram

روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که “در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.” هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است. رواج بدهید این مکتب عالمگیر را... پل ارتباطی @Zahramehr

显示更多
2025 年数字统计snowflakes fon
card fon
14 069
订阅者
-324 小时
无数据7
-3930
帖子存档
در سوگ بهرام سهند ایرانمهر درگذشت بهرام بیضایی، آن‌هم در روز تولدش، فقط پایان زندگی یک فرد نیست؛ اتفاقی معنادار است که گویی پایان یک دوره فکری در فرهنگ ما را یادآوری می‌کند.گویی حلقه‌ای از یک سنت فکری در فرهنگ ایران، بسته شد. سنتی که در آن هنر شیوه‌ای برای اندیشیدن بود؛ و سینما و تئاتر فقط صحنه نمایش نبود که میدان داوری تاریخ بود. بیضایی را غالباً «کارگردان» می‌نامند، اما این نام‌گذاری، اگرچه درست، به‌شدت نارساست. از نظر من، او پیش و بیش از آنکه کارگردان باشد، ادیب بود؛ و پیش از آن، جامعه‌شناسی تاریخ‌خوان که به سازوکار قدرت، خشونت، حذف و روایت حساس بود. سینما و تئاتر برای او رسانه بودند، نه هویت. هویت او اما در نسبتش با زبان و تاریخ شکل می‌گرفت. شاخصه اصلی آثار بیضایی نه تکنیک سینمایی است و نه صرف رجوع به اسطوره؛ بلکه نحوه صورت‌بندی معنا از طریق زبان است. دیالوگ‌های او بیش از آنکه حامل اطلاعات باشند، حامل تاریخ‌اند. واژه‌های گزیده او تصادفی نبودند و جایی از ادبیات که نقطه کانونی توجه او‌ بود، پیش از او چنین رصد نشده بود، این همان‌جاست که تفاوت «دانستن ادبیات» با «ادیب بودن» آشکار می‌شود. بیضایی ادبیات را نمی‌شناخت؛ در آن سکونت داشت. نثر او نثری سخت‌جان است. نه لغزنده است، نه رها، نه سهل‌الوصول و نه متظاهرانه. جمله‌ها وزن دارند، مکث دارند، ایستادگی دارند. این استحکام زبانی، نتیجه ذوق شاعرانه صرف نیست؛ محصول انضباط فکری است. بیضایی به کلمه اعتماد نمی‌کرد مگر آنکه آزموده شده باشد. به همین دلیل زبان در آثارش نه ابزار تزئین، که میدان کشمکش معناست. از این منظر، او بیش از آنکه فیلم بسازد، متن تولید می‌کرد؛ متنی که مستق از تصویر، قابلیت خوانده‌شدن دارد. ذهن را تکان می‌دهد و خودش تصویر است. این خصیصه در تاریخ سینمای ایران نادر است. بسیاری تصویر می‌سازند و بعد به‌دنبال معنا می‌گردند؛ بیضایی معنا را می‌ساخت و تصویر را در خدمت آن می‌گرفت. به همین دلیل است که آثارش کهنه نمی‌شوند؛ زیرا به زمانه‌ای خاص پاسخ نمی‌دهند، بلکه به مسئله‌ای تکرارشونده در تاریخ ایران نظیر مسئله روایت، قدرت و حقیقت می‌پردازند. نگاه او به تاریخ، نگاه ستایش‌گرانه یا نوستالژیک نبود. تاریخ در جهان بیضایی میدان افتخار نیست میدان اتهام است. او تاریخ را می‌کاود تا نشان دهد چگونه قربانیان خاموش می‌شوند و چگونه روایت رسمی جای حقیقت را می‌گیرد. در «مرگ یزدگرد»، در «چریکه تارا»، و حتی سایه‌بازی «جانا و بلادور»، تاریخ نه پشت سر ما، که در کنج فراموش شده درون ما به عنوان یک ایرانی است. همین نگاه است که او را به جامعه‌شناسی تاریخ نزدیک می‌کند، بی‌آنکه به زبان آکادمیک پناه ببرد. بیضایی نظریه نمی‌نوشت، ام با صحنه و دیالوگ نظریه می‌ساخت. بیضایی متواضعانه می‌گذاشت تا مدعیان خوانش غلط خود را از تاریخ و ادبیات بخوانند آنگاه در زمانش به دقت نشان می‌داد که از فردوسی تا زن و از قدرت تا ادبیات چگونه به نام نظریه به مسلخ ایدئولوژی و خوانشی وارونه رفتند. اندوهِ فقدان بیضایی، از دست‌دادن یک فیلمساز نیست؛ از دست‌دادن الگویی از اندیشیدن سخت‌گیرانه در فرهنگ ایرانی است. الگویی که زبان را جدی می‌گرفت، تاریخ را ساده نمی‌کرد و مخاطب را تحقیر نمی‌نمود و از همه مهم‌تر در این راه نه وقعی به قدرت می‌گذاشت و نه مجیز مردم را می‌گفت او‌ به جوهره هرچیز کار داشت نه مزاج و مذاق زمانه و خلق آن. او از ما تماشاگر نمی‌خواست؛ شریک فکری می‌خواست و شاید به همین دلیل است که با رفتن او، حس می‌کنیم چیزی بیش از یک فرد از دست رفته است. آنچه رفت بیضایی نبود، امکان پیوند میان ادبیات، تاریخ و هنر با سلیقه و آرایه بی‌نظیر بیضایی بود، پیوندی که او یکی از آخرین حاملان جدی آن بود. @Tafakkor
显示全部...
👍 20💯 8
آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟ وانکه بيرون کند از جان و دلم دست کجاست؟ وانکه سوگند خورم جز به سر او نخورم وانکه سوگندِ من و توبه ام اشکست کجاست؟ مولانا @Tafakkor
显示全部...
@Tafakkor .mp32.53 MB
👍 10💯 2
اگر قرار بود حقیقت تنها از آنِ یک کلیسا(یک مذهب) باشد، آنگاه چه بسیار مردمانی که تنها به‌سبب زاده‌شدن در جایی دیگر، از حقیقت محروم می‌ماندند. حال آن‌که عدالت الهی، نمی‌تواند چنین ناعادلانه باشد. پس باید پذیرفت که راه‌های گوناگون، ممکن است آدمی را به خیر و نیکی برساند. جان لاک @Tafakkor
显示全部...
💯 15👍 12
زبان طبیعت کیهان حفظ چهره انسان در عصر تکنولوژی جلسه‌ی هشتم دکتر محمد جواد عظیمی @Tafakkor
显示全部...
Nature, Cosmos 8.mp347.72 MB
👍 1
نیچه – توهم قدرت در برابر اراده‌ معطوف به قدرت در نگاه نیچه، قدرت اصیل از درون می‌جوشد، ریشه در «اراده‌ معطوف به قدرت» دارد؛ یعنی توانایی خلق، دگرگون کردن، پذیرش خطر، و زندگی در مواجهه با عدم‌قطعیت. اما قدرت حکومت‌های توتالیتر چیزی جز توهم قدرت نیست؛ نه از خلاقیت می‌آید، نه از شهامت رویارویی با واقعیت. آنچه عرضه می‌کنند، نوعی سلطه‌ی بیمارگونه است که با تکرار شعار، نمایش اقتدار، و سرکوب هرگونه ناهم‌خوانی، خود را زنده نگه می‌دارد. جنگ با بیگانگان برای چنین حکومتی نه میدان نبرد واقعی، بلکه فرصتی است برای نمایش بیشتر، برای تحریک احساسات، بسیج توده‌ها و خفه‌کردن صداهای مخالف. اما جنگ واقعی با واقعیت‌هایی طرف است که نمی‌شود سانسورشان کرد؛ شکست، هزینه، شورش، مرگ. اینجاست که حکومت توتالیتر، که در پوسته‌ای از تملق و تبلیغ محصور شده، ناتوان از پذیرش خطا و تغییر، دچار فروپاشی می‌شود. چون آنچه قدرت می‌نامید، نه توان زیستن و خلق، بلکه ترس از سقوط بود. @Tafakkor
显示全部...
👍 17
امروز‌‌دراین‌آیه‌‌تدبر‌‌می‌کنیم 👇به نام خدا لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ نه بر چیزی که از دست رفت اندوهگین باش، و نه به آنچه داری مغرور شو حدید/۲۳ @Tafakkor ࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅ هر چه که می‌خواهید، طوری برایش دعا کنید که در دلتان باور داشته باشید که آن را به دست می‌آورید، و صاحبش می‌شوید. انجیل؛ بخش 24 آیه 11 @Tafakkor
显示全部...
💯 21👍 10
آقای عراقچی! تحریم را برکت خواندن، مانند آن است که زخم را مرهم بخوانی. برکت اگر هست، نه برای کارگران و کشاورزان است، نه برای دانشجویان و پرستاران، نه برای خانواده‌هایی که سفره‌هاشان روز به روز تهی‌تر می‌شود. برکت، اگر باشد، در جیب کسانی است که در سایه‌ی همین فشارها، تجارت انحصاری خود را گسترده‌تر کرده‌اند و نفت ملت را به بهایی ناچیز می‌فروشند، بی‌آنکه بازگشت ارزش آن را کسی ببیند. برای همان دفاتری که سایه‌شان بر اقتصاد ایران بلندتر از سایهٔ تحریم است. دردناک‌تر از تحریم، آن بازی داخلی است که از تحریم سود می‌برد. همان کسانی که در پناه تنگناهای بین‌المللی، انحصارها را محکم‌تر می‌کنند و فاصلهٔ طبقاتی را ژرف‌تر. آنها تحریم را نه تهدید، که فرصتی برای بی‌رقابت ماندن بازار خود می‌بینند. صدای خُرد شدن آرزوهای یک نسل نود میلیون ایرانی را شاید نتوان از پشت میزهای رسمی شنید، اما در هر خانه‌ای که نان شبش کم شده، در هر درمانگاهی که دارو نیست، در هر جوانی که آرزوهایش در خاموشی می‌سوزد، این صدا طنین می‌افکند. اما این صدا، در پشت دیوارهای بلند مصونیت‌های خاص، شنیده نمی‌شود. تحریم، برکت نیست، بلایی است که دود آن بیشتر به چشم ملت می‌رود. دست‌هایی را که از تحریم سکهٔ زر می‌زنند، محکوم‌تر می‌دانیم. زهرا مهر @Tafakkor
显示全部...
👍 62💯 14
خطرناکترین زندان، زندان ذهن است. اگر این درِ ذهن باز نباشد، شرح‌صدر نباشد، این [انسان] تا ابد زندانی یک فکر خرافی است. آدم خرافی گوش نمی‌دهد، فکر می‌کند به حقیقت کامل رسیده، او در همین خرافه‌ی خودش یک عمر باقی است. چگونه می‌شود انسان، خالق خودش باشد؟ با آگاهی. تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند، آگاهی است. دکتر ابراهیمی دینانی @Tafakkor
显示全部...
خطرناکترین زندان .mp32.09 MB
💯 13👍 5
خطرناکترین زندان، زندان ذهن است. اگر این درِ ذهن باز نباشد، شرح‌صدر نباشد، این [انسان] تا ابد زندانی یک فکر خرافی است. آدم خرافی گوش نمی‌دهد، فکر می‌کند به حقیقت کامل رسیده، او در همین خرافه‌ی خودش یک عمر باقی است. چگونه می‌شود انسان، خالق خودش باشد؟ با آگاهی. تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند، آگاهی است. دکتر ابراهیمی دینانی @Tafakkor
显示全部...
خطرناکترین زندان .mp32.09 MB
خطرناکترین زندان، زندان ذهن است. اگر این درِ ذهن باز نباشد ، شرح‌صدر نباشد ، این [انسان] تا ابد زندانی یک فکر خرافی است. آدم خرافی گوش نمی‌دهد، فکر می‌کند به حقیقت کامل رسیده، او در همین خرافه‌ی خودش یک عمر باقی است. چگونه می‌شود انسان، خالق خودش باشد؟ با آگاهی. تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند، آگاهی است. دکتر ابراهیمی دینانی @Tafakkor
显示全部...
خطرناکترین زندان .mp32.09 MB
خطرناکترین زندان، زندان ذهن است. اگر این درِ ذهن باز نباشد ، شرح صدر نباشد ، این [انسان] تا ابد زندانی یک فکر خرافی است. آدم خرافی گوش نمی‌دهد، فکر می‌کند به حقیقت کامل رسیده، او در همین خرافه‌ی خودش یک عمر باقی است. چگونه می‌شود انسان، خالق خودش باشد؟ با آگاهی. تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند، آگاهی است. دکتر ابراهیمی دینانی @Tafakkor
显示全部...
خطرناکترین زندان .mp32.09 MB
یقین دارم "مسیح" هم اگر امروز در كنار من بود، مرتد می‌شد؛ زیرا از دیدن شما كه به جای او نشسته‌اید مطلقاً به انكار مسیحیت می‌پرداخت و شاید هم از نبوتِ خویش شرمسار و پشیمان می‌شد. روزی كه شیطان در كاخ شما به هیجان آمد و آتش جنگ علیه آن خلیفه‌ی نادان مسلمان را برافروخت، آیا پاپ "اوربانوس" نمی‌توانست به جای گسیل داشتن سربازان، از درِ گفت‌وگو با آن خلیفه‌ی دیوانه درآید؟ قطعاً می‌توانست. اما همواره در طول تاریخ، جاه‌طلبیِ حاكمانِ دینی، با فرامین و تكلیف الهی در ستیز بوده و هست. آیا "مسیح" و "محمد" گفته بودند برای نجات "بیت‌المقدس" دو قرن جهان را به خاك و خون بكشانید؟ می‌دانم كه این نامه سندی برای آوارگی و شاید مرگ من باشد اما خوشحالم كه آنقدر احمق نیستم تا عالیجناب پاپ را به جای خدا و به‌جای مسیح پیامبر و در مقام عصمت بنشام. بخشی از نامه‌ی "جوردانو برونو" به پاپ "كِلِمنت هشتم" @Tafakkor منظور برونو از "خلیفه‌ی نادان" یا "خلیفه‌ی دیوانه" الحاكم بالله، خلیفه‌ی فاطمی مصر است كه با آزار مسیحیان و تخریب كلیساها در بیت‌المقدس سبب تحریك جهان مسیحیت شد و بهانه‌ی آغاز جنگ‌های صلیبی را (1096تا1291م) به پاپ اوربانوس دوم و جانشینان او داد.
显示全部...
👍 28💯 8
امروز‌‌دراین‌آیه‌‌تدبر‌‌می‌کنیم 👇به نام خدا لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ آنان که گفتند: خدا همان مسیح، فرزند مریم است، بی تردید کافر شدند؛ و حال آنکه مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خدای یکتا را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید. مائده/۷۲ @Tafakkor ࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅ کی فرستادی دَمی بر آسمان نیکیی، کز پی نیامد مثل آن مولانا @Tafakkor
显示全部...
👍 33
در میان نام‌های خداوند، جبار آبی است بر روی هر آتشی که خلق برایت روشن کرده؛ دیگر فرقی نمی‌کند استخوان شکسته باشی یا دلشکسته، او جبران کننده است. @Tafakkor
显示全部...
💯 36👍 27👎 6
00:16
视频不可用在 Telegram 中显示
لحظه‌ی خداحافظی غواصانی که ۴ دی‌ ۶۵ به آب زدند و ۱۷۵ تن از آنها  سالها بعد در چنین روزی دست و پا بسته به وطن برگشتند. چه جوانانی! اسماعیل، می‌بینی؟ چه جوانانی! بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اند… رضا براهنی @Tafakkor
显示全部...
2.98 KB
👍 66💯 23👎 1
گفتگوی اختصاصی با مهدی محمودیان، فعال و زندانی سیاسی @Tafakkor
显示全部...
گفتگوی با مهدی محمودیان .mp33.58 MB
گفتگوی اختصاصی با مهدی محمودیان، فعال و زندانی سیاسی @Tafakkor
显示全部...
گفتگوی با مهدی محمودیان .mp33.58 MB
اسلامی که در صدر آن از مردم دعوت به آگاهی، قیام، جهاد، امر به معروف، و نهی از منکر می‌کرد، در دست تاریخ و سنت چنان تغییر یافت که پیروان آن به موجوداتی سازگار و منزوی تبدیل شدند. نماز به‌جای آن‌که تمرینی برای نظم، ارتباط با خدا، و تحرک باشد، گاه به عادتی توخالی و مکانیکی بدل شد. روزه به جای تمرین تقوا، به امساک ظاهری از خوردن محدود گردید. روح مسئولیت‌پذیری که در قرآن موج می‌زند، به سکوت و صبر منفعلانه تبدیل شد. ما به‌جای آن‌که «انسان مسئول» بسازیم، «بنده‌ی رام» پرورش داده‌ایم. سازگاری ایرانی/مهدی بازرگان @Tafakkor
显示全部...
💯 30👍 20👎 3
امروز‌‌دراین‌آیه‌‌تدبر‌‌می‌کنیم 👇به نام خدا وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست، نجم/۳۹ @Tafakkor ࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅ به قومی که نیکی پسندد خدای دهد خسروی عادل و نیک رای چو خواهد که ویران شود عالمی کند مُلک در پنجهٔ ظالمی سعدی @Tafakkor
显示全部...
💯 24👍 8
فرهنگ ما از نوعی دوگانگی مزمن رنج می‌برد؛ یک چهره در ظاهر دارد که پر از شعار، ارزش، اخلاق، و دین است و چهره دیگر در باطن که پر از مصلحت‌جویی، دروغ، خودخواهی، و بی‌اعتمادی است. این دوگانگی نه تنها موجب نفاق فردی، بلکه عامل مهمی در ناکارآمدی اجتماعی است. وقتی که انسان‌ها چیزی می‌گویند ولی به آن عمل نمی‌کنند، وقتی که به جای حقیقت از مصلحت پیروی می‌شود، و وقتی که دین به جای آن‌که معیار اصلاح باشد، ابزار توجیه وضع موجود گردد، آن‌گاه دیگر نمی‌توان انتظار رشد و پویایی از جامعه داشت. سازگاری ایرانی/مهدی بازرگان @Tafakkor
显示全部...
👍 36💯 8